(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 23 مرداد 1390- شماره 19999

اسلام ناب از منظر رهبر معظم انقلاب
جايگاه امربه معروف و نهي از منكر در اسلام

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




اسلام ناب از منظر رهبر معظم انقلاب

اسلام رمز پيروزي انقلاب و كينه ي دشمن
مسأله اين است كه اگر اين انقلاب، انقلابي اسلامي نبود و پرچم آن
به دست علماي دين نبود، قطعاً به پيروزي نايل نمي شد و به تشكيل يك دولت مستقل و سرافراز و نيرومند منتهي نمي گرديد. اين، تحليل ما نيست؛ بلكه تحليل همه ي كساني است كه مسايل اين انقلاب را از پيش از پيروزي تا امروز تعقيب كرده اند.
در سال 56 و 57 هم جبهه ي مقابل ـ يعني زمامداران ظالم و فاسد و روبه زوال و كساني كه با تفكر ديني و شخصيت روحاني مخالف بودند ـ تحليلشان همين بود و براساس اين تحليل، تلاش مي كردند كه روحانيون را از صحنه كنار بزنند يا بين آنها اختلاف ايجاد كنند و يا بين آنها و مردم فاصله به وجود بياورند؛ ولي نتوانستند اين كار را بكنند ـ نه اين كه نخواستند يا تلاش نكردند. «چرا نتوانستند» هم يك پاسخ مفصل دارد. واقعاً اگر كسي بخواهد اين انقلاب را تحليل كند و شكفتن اين گل و روييدن اين نهال و جوشيدن اين چشمه را در سنگلاخ و كوير زمان كنوني فرهنگ جهان درست ترسيم بكند، به اين آسانيها نخواهد توانست پاسخ روشني براي اين سؤال پيدا كند.
يكي از علايم و نشانه هاي قدرت و اراده ي خدا براي پيروزي انقلاب اين بود كه آن رهبر بي نظير را برانگيخت. من، به اين نتيجه و اعتقاد خيلي نزديك شده ام كه خداوند متعال در طول دهها سال قبل از به ثمر رسيدن اين انقلاب، زمينه ي اين پيروزي را ـ كه پيروزي دين و اسلام در دنياست ـ با تشكيل حوزه ي قم و تربيت شخصيتهايي و در ميان آنها برجسته كردن آن شخصيت كم نظير و قرار دادن آن گل آتش در ميان خرمن انبوهي از زغال و تبديل همه ي اينها به يك آتش گداخته و گيرا، فراهم فرمود.
اگر كسي با چشم معمولي هم قضايا را نگاه كند و ترتيب طبيعي علل و عوامل را مورد بررسي قرار دهد، مي بيند كه حضور و پيشگامي و هوشياري و وظيفه شناسي و برخي از خصوصيات ممتاز روحانيت، يكي از مهم ترين عوامل و شايد يك عامل تعيين كننده در بروز و پيروزي و سير اين انقلاب و نيز تشكيل دولت و حكومت و نظام جمهوري اسلامي و ادامه ي آن تا امروز بوده است. دشمن هم اين را مي داند. لذا فشاري كه در گذشته و الان، از طرف دنياي استكباري روي اين انقلاب وارد مي شد و مي شود، در درجه ي اول به دين و روحانيت متوجه است. اگر روحانيون كشور ما در ميدان نبودند و پرچم انقلاب به دوش آنها نبود، اين پيروزي به دست نمي آمد. اين را دشمن مي داند؛ لذا حقد عظيم او در درجه ي اول متوجه اسلام و روحانيت است.
بيانات در ديدار با جمع كثيري از علما، مدرّسان، فضلا و طلاب
حوزه ي علميه ي قم و مدارس علميه ي تهران ــ 2/12/68
دست هدايت الهي، حامي هماره ي انقلاب
اعتقادم اين است كه اگر امام بزرگوار بي نظير ما ـ كه واقعاً در ميان مردم اين زمان، نظيري براي ايشان نمي شناسيم و بعد از ائمه ي هدي و اولياءالله: نظير ايشان را بسيار كم سراغ داريم ـ با اين مفاهيم مأنوس نبود و با مناجات و دعا سروكار نداشت و اهل تضرع و استغفار و استغاثه و گريه و توسل نبود، بسيار بعيد بود كه خداي متعال اين همه توفيق را به ايشان ارزاني بدارد. موفقيتهاي اين بزرگوار، به ميزان زيادي مرهون همين ارتباط با خدا و باز بودن راه دل او با درگاه الهي و استغاثه و مناجات و دعا بود. انسان، پيشرفت لحظه به لحظه ي اين مرد معنوي و الهي را در طي سالهاي اخير احساس مي كرد. هر ماه رمضاني كه بر اين بزرگوار مي گذشت، انسان مي ديد كه نورانيتر شده و خداي متعال او را هدايت مي كرده است.
راهي را كه ما در طول اين يازده سال پشت سر امام طي كرديم، راهي نبود كه به طور طبيعي و بدون هدايت و حمايت و كمك الهي بتوانيم آن را طي كنيم. از پيچ و خمهاي عجيبي عبور كرديم و به بركت رهبري امام(ره)، فراز و نشيبهاي عجيبي را پشت سرگذاشتيم و اين نبود مگر آن كه هدايت الهي ما را كمك مي كرد.
عقيده ي خود ايشان هم همين بود و من از ايشان اين حرف را شنيده بودم كه مي گفتند: «من از اول انقلاب، احساس مي كنم دست هدايتي ما را كمك مي كند و پيش مي برد و راهها را در مقابل ما باز مي كند». حقيقت هم همين بود و خداي متعال اين هدايت را در مقابل مجاهدت و خلوص و صفا و نورانيّت، ارزاني مي دارد.
هدايت الهي، به انسانهاي غافل نمي رسد. اين كه در همين مناجات شعبانيه مي فرمايد: «و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك»16، اين نوراني كردن چشم دل و روشن كردن حقايق براي دل بيدار و چشم بصير مؤمن، رايگان به دست نمي آيد و بدون مجاهدت و تلاش و ارتباط با خدا، امكان ندارد تحقق پيدا كند.
... يك بار از ايشان سؤال كردم كه در ميان دعاهاي معروف، به كداميك از آنها بيشتر انس يا اعتقاد داريد؟ ايشان بعد از تأملي فرمودند: «دعاي كميل و مناجات شعبانيه». وقتي كه شما به اين دو دعا مراجعه مي كنيد، با اين كه دعاهاي ديگر هم ـ مثل ابوحمزه ي ثمالي و يا دعاي امام حسين در روز عرفه و دعاهاي فراوان ديگر ـ برقراري رابطه با خداست؛ اما در اين دو دعا و مناجات، حالت استغفار و انابه و استغاثه و تضرع به پروردگار را به شكل عاشقانه ي آن مشاهده مي كنيد. دعاي كميل هم مناجاتي با خداي متعال است و رابطه ي محبت و عشق ميان بنده و معبود را ترسيم مي كند و اين همان چيزي بود كه امام بزرگوار ما، روح و دل خود را از آن روشن و منوّر مي داشت.
بيانات در ديدار با جمع كثيري از پاسداران، در سالروز ميلاد
امام حسين (ع) و روز پاسدار ــ 10/12/68
تفاوت اسلام ناب و اسلام آمريكايي
بحمدالله راه ما، راه روشن و اسلامي است كه امام(ره) به ما معرفي كرد. راه ما، راه آن اسلامي است كه دشمنان خدا از آن مي ترسند و مستضعفان و مظلومان از آن خوشحال و اميدوار مي شوند؛ نه چيزي كه اسمش اسلام است و از اول تا آخر، در خدمت دشمنان اسلام مي باشد. ما اين را به عنوان اسلام قبول نداريم. اين، همان اسلام امريكايي است؛ تعبير درستي كه بارها امام فقيد حكيممان، آن را تكرار مي كردند.
اسلام ناب، اسلامي است كه بايد ابوجهلها از آن بترسند. اگر اسلامي بود كه ابوجهلها و ابوسفيانها از آن نترسيدند و با آن دشمن نبودند، بايد در اسلام بودنش شك كنيم. آن اسلامي هم كه طبقات مستضعف و محروم به آن اميدوار نشوند و دل ندهند، اسلام نيست. اسلامي كه نتواند آرزوهاي خفته و فروكشته ي قشرهاي مظلوم را در سطح دنيا ـ نه فقط در سطح كشور خودمان ـ زنده و احيا كند، شك كنيد در اين كه اين دين، اسلام باشد.
بيانات در ديدار با جمع كثيري از پاسداران، در سالروز ميلاد
امام حسين (ع) و روز پاسدار ــ 10/12/68
22 بهمن، نوروزي ديگر
نوروز، يعني روزي كه شما با عمل خودتان، با حادثه يي كه اتفاق
مي افتد، آن را نو مي كنيد. روز بيست و دوم بهمن كه ملّت ايران، حادثه ي عظيمي را به كمك خدا تحقق بخشيد، روز نويي (نوروز) است. آن روزي كه امام امت، قاطعاً به دهان مستكبر قلدر گردن كلفت دنيا ـ يعني امريكا ـ مشت كوبيد، آن روز، روز نو و راه نويي (نوروز) بود؛ حادثه ي نويي بود كه اتّفاق مي افتاد و افتاد.
بيانات در ديدار با مسؤولان كشوري و لشكري در نخستين روز از سال نو و در آستانه ي ماه مبارك رمضان 1/1/69
يكي از آثار انقلاب: تحقير استكبار
اين ملّت، به دنيا شجاعت داد. رفتار اين ملّت بود كه همراه با قاطعيت و هدايت قوي آن امام ملكوتي و رهبر بي نظير، راه را باز كرد؛ ملّتها را تشجيع نمود؛ استكبار را كوچك كرد؛ به او احساس حقارت داد و معلوم شد كه انسانها و ملّتها، داراي قدرتند. قدرت ذاتي ملّتها را انكار مي كردند و آنها را به دست قدرتهاي پوشالي كشورها ـ كه عروسكهايي در دست قدرتهاي جهاني بودند ـ سپرده بودند. امروز، آن طور نيست كه ملّتها قدرت ذاتي خودشان را نفهمند. امروز، ملّتها بيدار شده اند. البته به حسب قدرت ظاهري، امروز استكبار در ميدان سياست و اقتصاد، خيلي قوي و درشت شده؛ اما به همين نسبت، آسيب پذيرتر، توخالي تر و در واقع، از قدرت ملّتها ترسانتر است.
بيانات در ديدار با مسؤولان كشوري و لشكري در نخستين روز از سال نو و در آستانه ي ماه مبارك رمضان 1/1/69
انقلاب اسلامي، حجتي براي حق جويان جهان
من امروز يك نكته را عرض مي كنم و آن، اين است كه خداوند متعال درباره ي انقلاب اسلامي شما ملّت ايران، حجت را بر همه ي مردم دنيا و كساني كه مشتاق حقيقتند، تمام كرده است. شايد بسياري از انسانهاي پاك و مخلص در عالم باشند كه در مقابل يك حادثه، دچار ترديد باشند و نتوانند آن حادثه را تحليل كنند و يا درباره ي آن قضاوت نمايند. براي خود ما هم گاهي اتفاق مي افتد كه حادثه يي در دنيا پيش مي آيد، ولي
نمي توانيم به طور قاطع درباره ي آن حادثه اظهار نظر كنيم. فرضاً حكومتي در يك كشور بر سر كار مي آيد، يا در جايي از دنيا، نزاعي بين دو جناح درگير مي شود كه گاهي دلايل كافي و شواهد روشنگر در دسترس قرار نمي گيرد؛ لذا انسان نمي تواند درباره ي آن قضيه قضاوت كند.
من عرض مي كنم كه هيچ كس در دنيا نيست كه نتواند درباره ي انقلاب اسلامي ملّت ايران درست قضاوت كند و دچار ترديد بماند. خدا درباره ي اين انقلاب، حجت را بر همه تمام كرد. آن قدر دلايل روشن براي شناسايي اين انقلاب وجود دارد كه اگر كسي در دنيا واقعاً بخواهد حق را پيدا كند و بشناسد، يقيناً دچار ترديد نخواهد ماند. به آنهايي كه از روي غرض حرف مي زنند، كاري نداريم. به آنهايي كه منافعشان بر اثر اين انقلاب تهديد شده، يا از بين رفته است، كاري نداريم. به آن حكمرانان مستبد و ظالم كه از بيداري مردم و ملّت خودشان مي ترسند و به اين جهت با اين انقلاب دشمنند و درباره ي آن بد قضاوت مي كنند، كاري نداريم. صحبت بر سر انسانهاي بي غرض و بي مرض و حقجو و كساني است كه واقعاً دنبال حقيقت مي گردند، تا حقيقت را بشناسند. اين گونه آدمها در هرجاي دنيا كه باشند، اگر نامي از اين انقلاب و خبري از آن شنيده باشند، درباره اش دچار ترديد نيستند و قضاوتشان نسبت به آن، قضاوت واضح و روشني است.
بيانات در اجتماع بزرگ مردم مشهد و زايران حضرت رضا (ع) ـ 2/1/69
پاورقي

 



جايگاه امربه معروف و نهي از منكر در اسلام

با توجه به توضيحاتي كه در زمينه مفهوم امر به معروف و نهي از منكر ذكر گرديد، مي توان گفت كه امر به معروف و نهي از منكر در نگاهي كلي تر عبارت است از هرگونه تلاشي كه به منظور اثرگذاشتن بر ديگري صورت مي گيرد تا وي را به انجام كار واجبي وادارد، يا از كار حرامي بازدارد.
اهميت و جايگاه امر به معروف و نهي از منكر
اسلام ملاك وحدت در جامعه اسلامي را ايمان به خدا مي داند و از اين رو بر افرادي كه با اين ملاك وحدت در جامعه حضور دارند، به گونه خاصي حساس است. اين حساسيت به قدري است كه هر فردي را در برابر فرد ديگر مسئول قرار داده است تا همگان به نقشي كه در تشكيل جامعه دارند توجه كنند و به اين وحدت خدشه وارد نشود. امر به معروف و نهي از منكر دراسلام چنين ماهيتي دارد و از اين رو براي فرد مسلمان، اين مفهوم با معناست؛ اما در جامعه و فرهنگ غربي اصلا چنين مفهومي مورد توجه نيست. در آن جوامع، حداكثر، دولت آن هم به حد ضرورت كه نيازهاي جامعه را تأمين كند، مسئوليت دارد، و ديگر به هيچ مسئوليتي براي افراد در برابر يكديگر معتقد نيستند. بالاتراز اين، آنان بر اين اعتقادند كه حتي فرد حق ندارد در زندگي فردي ديگران- يعني هرآنچه ضرر محسوسي براي ديگران ندارد- دخالت كند؛ بنابراين در ذهنيت فرهنگ غربي، نه تنها امر به معروف و نهي از منكر، ارزش مثبت ندارد بلكه امري منفي قلمداد مي شود؛ يعني آنچه در فرهنگ اسلامي با مولفه تكليف واجب و گاهي بزرگ ترين واجبات ناميده مي شود، در فرهنگ غربي نه تنها واجب نيست، بلكه مذمت هم مي شود؛ زيرا اين كار، از نگاه آنان دخالت در امور ديگران است.
در جامعه اسلامي، مسلمانان مؤظفند در برابر يك حركت ناهنجار اجتماعي از ديدگاه ارزش هاي اسلامي، به نام منكر، حساس باشند و تكليف خود را در اين زمينه انجام دهند. براساس آيين اسلام، امر به معروف و نهي از منكر، در كنار فرايضي همچون روزه، حج، نماز و جهاد، از فروع دين شمرده مي شود؛ بنابراين امر به معروف و نهي از منكر، جزء ضروريات دين اسلام است. اما اين در فرهنگ غربي هيچ معنا ندارد و حتي داراي ارزش منفي است. در جامعه غربي، اگر كسي مشروبات بنوشد و مست كرده، عربده بكشد، كسي حق ندارد او را از اين كار نهي كند. اگر هم كسي تذكر دهد، فرد مقابل، او را از دخالت در امور خودش برحذر مي دارد و اين امر و نهي را منافات با آزادي خويش مي پندارد. البته اگر كار بدانجا بكشد كه آزاد گذاشتن فرد منجر به هرج و مرج و به مخاطره افتادن زندگي ديگران شود، مقرراتي براي كنترل چنين افرادي وضع مي كنند.
اسلام، درست، نقطه مقابل ديدگاه مرسوم در غرب را پي مي گيرد و بر آن است هر فردي در برابر فرد ديگر، و نيز هر جامعه اي دربرابر فرد، يا جامعه ديگر، هر رهبر و پيشوايي در برابر افراد، و همچنين افراد در برابر رهبر و پيشواي خود مسئول اند. اين مسئوليتي يكپارچه، همگاني و متقابل است. در واقع، همچون رابطه ارگانيك اندام هاي بدن، در ميان اجزاي جامعه نيز پيوستگي وجود دارد. همان گونه كه تمام قسمت هاي بدن، در زمان گرفتاري، سهيم اند و از سهم خون خود، كم مي گذارند تا عضو آسيب ديده ترميم شود. در جامعه اسلامي نيز چنين رابطه اي وجود دارد و مهم اين است كه اين ارتباط و همياري تنها در زمينه امور مادي نيست، بلكه مهم تر از آن، در زمينه امور معنوي است.
پس در اسلام فرد در برابر رفيق، همسايه و جامعه هم در امور مادي و هم در امور معنوي، مسئول است؛ بنابراين اگر كسي همسايه اش گرسنه و خودش سير باشد، مسئول است و شرعا وظيفه دارد غذاي خود را با او تقسيم كند. براساس بينش و تربيت اسلامي، ارتباط و مسئوليت افراد در مسائل مادي حائزاهميت است. در مسائل اجتماعي نيز اگر كسي شاهد بي سبب ريخته شدن آبروي مؤمني باشد، بايد از او در برابر اتهامات دفاع كند. بالاتر از همه اينها، مسئله ارزش هاي ديني و مذهبي است. اگر كسي در جامعه اسلامي دچار ناهنجاري مي شود و خود را به گناه آلوده مي سازد، بايد دست او را گرفت و اجازه نداد كه گناه دامان او را به كلي بگيرد.
برخي با ناديده گرفتن ماهيت واقعي امر به معروف و نهي از منكر، تحت تأثير فرهنگ الحادي غرب، اين فريضه را دخالت در امور شخصي ديگران تصور كرده اند و مي كوشند مفاهيمي را به منزله ارزش در جامعه مطرح سازند تا ديگر جايي براي توجيه امر به معروف و نهي از منكر باقي نماند. آنان آنچنان در رسانه هاي مختلف و با تدوين مقالات در روزنامه ها و نشريات با ايراد سخنراني، تبليغات به راه مي اندازند تا به مردم القاء كنند كه دخالت كردن در امور اعتقادي، ارزشي و اخلاقي ديگران فضولي در كار آنان و عملي ناپسند است. نتيجه آن مي شود كه اگر كسي هم تذكري دهد او را از دخالت در كار ديگران منع مي كنند و در واقع، امر به معروف به صورت منكري درمي آيد كه بايد از آن جلوگيري كنند! از اين روي كساني به خود جرئت خواهند داد تا در پارك ها مشروب مصرف كنند و از مستي با شيشه مشروب به جان هم افتند. آن گاه زماني فرا خواهد رسيد كه يقتلون الذين يأمرون بالقسط من الناس؛1 «مردمي را كه امر به عدالت مي كنند به قتل مي رسانند»2
ضرورت امر به معروف و نهي از منكر
1- دو گرايش در زمينه مسئوليت اجتماعي افراد
كساني كه در قالب علوم سياسي و فلسفه سياست درباره اداره جامعه بحث كرده اند، اين مسئله را نيز مطرح كرده اند كه آيا بايد مديريت جامعه برعهده نهاد مشخصي به نام دولت، حكومت يا تعبيراتي از اين قبيل باشد و ديگر مردم، براي مديريت جامعه نه وظيفه اي دارند و نه حقي، يا اينكه غير از هيئت حاكم رسمي، كسان ديگري نيز در مديريت جامعه نقشي موثر دارند، و نه تنها ايفاي چنين نقشي حق آنان، بلكه به يك معنا وظيفه آنان نيز هست. اين دو، دو ديدگاه متقابل است كه هريك از آنها لوازم ويژه خود را در پي دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- آل عمران(3)، .21
2- در كتاب حاضر، در موارد متعددي، در ذكر ترجمه آيات قرآن كريم، از ترجمه آيت الله مكارم شيرازي نيز بهره گرفته شده است.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14