(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 29 مرداد 1390- شماره 20004

مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
مشخصات اسلام ناب
امربه معروف و نهي از منكر فريضه اي عظيم

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
مشخصات اسلام ناب

مشتركات انقلاب اسلامي و ظهور اسلام
امام ما براي حيات دوباره ي اسلام، درست همان راهي را پيمود كه رسول معظم پيموده بود؛ يعني راه انقلاب را. در انقلاب، اصل بر حركت است؛ حركتي هدفدار، سنجيده، پيوسته، خستگي ناپذير و سرشار از ايمان و اخلاص. در انقلاب، به گفتن و نوشتن و تبيين اكتفا نمي شود؛ بلكه پيمودن و سنگربه سنگر پيش رفتن و خود را به هدف رساندن، اصل و محور قرار مي گيرد. گفتن و نوشتن هم در خدمت همين حركت درمي آيد و تا رسيدن به هدف ـ يعني حاكميت بخشيدن به دين خدا و متلاشي ساختن قدرت شيطاني طاغوت ـ ادامه مي يابد: «هو الّذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحقّ ليظهره علي الدّين كلّه ولو كره المشركون»19.
در انقلاب اسلامي ايران، چند خصوصيت مهم وجود داشت كه همه منطبق بر حركت اسلامي صدر اول بود:
نخست، هدفگيري سياسي؛ يعني اراده ي قاطع بر حاكميت دين خدا و اين كه قدرت از دست شيطانهاي ظالم و فاسد گرفته شود و حاكميت و قدرت سياسي جامعه بر اساس ارزشهاي اسلامي شكل گيرد.
دوم آن كه براي تحقق اين هدف، از توده هاي مؤمن و آگاه و دردمند و فداكار ـ و نه از احزاب و گروهها و سازمانهاي سياسي ـ نيروي انساني لازم گرفته شد و رهبر حكيم، نصرت را پس از توكل به خدا، از نيروي لايزال مردم جست وجو كرد و در سايه ي مجاهدت پانزده ساله، جنود رحمان را از بندگان خدا به وجود آورد و در راه خدا به حركت درآورد: «هوالّذي ايّدك بنصره وبالمؤمنين»20.
سوم آن كه خطوط اصلي جامعه ي مطلوب، يعني استقرار شريعت اسلامي كه متضمن عدل اجتماعي و استقلال سياسي و استغناي اقتصادي و رشد علمي و اخلاقي است، در منظر همگان قرار گرفت و شعار «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» كه به معناي تبديل واقعي و همه جانبه ي بنيانهاي زندگي جاهلي به بنيانهاي اسلامي است، مطرح گرديد.
چهارم آن كه رهبر حكيم و فقيه كه عبد صالح و الگوي مسلماني بود، خود پيشاهنگ اين حركت در ايمان و عمل شد و اين ايمان، جان او را چنان لبريز كرده بود كه توانست دلهاي بي ايمان و ظرفهاي تهي را از فيضان ايمان خود در صحنه ي عمل، لبريز و سيراب كند و فروغ ايمان و اميد او، ديوارهاي قطور يأس و بي ايماني را بشكافد و فضاي مبارزه و عمل را پركند: «امن الرّسول بما انزل اليه من ربّه»21.
پنجم آن كه صدق و صفا و هوشياري رهبر، هرگونه كجروي و سازش و معامله با دشمن را و خلاصه هر آن چيزي را كه موجب انحراف از هدف شود، ناممكن ساخت و صراط مستقيم انقلاب به سمت هدفها، استوار و بي اعوجاج باقي ماند.
اين، آن چيزي بود كه در ايران اتفاق افتاد و رهبري كه با تقوا و صدق عمل، توانسته بود تأييد و هدايت الهي را جلب كند، حركت خود را شروع كرد و در ظرف پانزده سال مجاهدت و تلاش مستمر، توانست توده هاي عظيم مردم را بتدريج در خدمت هدف ـ كه همان حكومت اسلامي، تشكيل نظام اسلامي و اجراي احكام اسلامي بود ـ به حركت درآورد و حكومت طاغوتي و فاسد و وابسته ي حاكم بر ايران را كه از سوي قدرتهاي استكباري و غارتگر ثروتهاي كشور ما حمايت هم مي شد، ساقط كرد و در ظرف يازده سال پس از پيروزي، با مجموعه پيچيده و بي نظيري از توطئه و خصومت و خيانت و تهاجم و تحريم و حمله ي نظامي و غوغاي تبليغاتي و غيره دست وپنجه نرم كرد و از اين مصاف تاريخي، مظفر و منصور بيرون آمد و اكنون نظام جمهوري اسلامي كه محصول تلاش عظيم امام و امت است، در اوج اقتداري كه ناشي از مقاومت و سرسختي در برابر زورگويان و استغنا از غارتگران است، چشم دوست و دشمن را به خود جلب و دلهاي مستضعفان و زجرديدگان همه ي مناطق عالم را مجذوب كرده است.
پيام به مناسبت اولين سالگرد ارتحال حضرت امام خميني ( ره ) ـ 10/3/69
انقلاب، ثمره ي شجره ي طيّبه ي اسلام
آري، راز بزرگ در اعتلاي امروزين اسلام و بيداري عمومي مسلمين، اين بود كه در كانون اين حركت ـ يعني ايران اسلامي ـ مولود مبارك انقلاب بارديگر از شجره ي طيبه ي اسلام به وجود آمد و محصول آن ـ يعني جمهوري اسلامي ـ با بنيه ي مستحكمي كه از ايمان اسلامي رهبر و ملّت يافته بود، در راه و جهت درست پايدار ماند و وسوسه ي شيطانها و تيغ خشم و كين آنان بر او كارگر نشد و با مظلوميتي قدرتمندانه و سرافراز، چهره ي منوّر خود را در برابر چشم جهانيان قرارداد و با وجود و بقا و استقامت و صلابت خود، مبلّغ اسلام شد.
پيام به مناسبت اولين سالگرد ارتحال حضرت امام خميني ( ره)
10/3/69
مشخصات اسلام ناب
طبيعت اسلام ناب، طبيعتي پرجاذبه است و دلهايي را كه آلوده غرض ورزي و كينه توزي نباشد، به خود جلب مي كند و اين همان است كه انقلاب ما و امام ما، دوباره در جهان مطرح كردند و بر دلها و چشمهاي نيازمند و جست وجوگر عرضه داشتند. در مدرسه ي انقلاب كه امام ما بنيان گذارد، بساط اسلام سفياني و مرواني، اسلام مراسم و مناسك ميان تهي، اسلام در خدمت زر و زور و خلاصه اسلام آلت دست قدرتها و آفت جان ملّتها برچيده شده و اسلام قرآني و محمّدي، اسلام عقيده و جهاد، اسلام خصم ظالم و عون مظلوم، اسلام ستيزنده با فرعونها و قارونها و خلاصه، اسلام كوبنده ي جباران و برپاكننده ي حكومت مستضعفان، سربركشيده است.
در انقلاب اسلامي، اسلام كتاب و سنّت، جايگزين اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جايگزين اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جايگزين اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنيا و آخرت، جايگزين اسلام دنياپرستي يا رهبانيت؛ اسلام علم و معرفت، جايگزين اسلام تحجر و غفلت؛ اسلام ديانت و سياست، جايگزين اسلام بي بندوباري و بي تفاوتي؛ اسلام قيام و عمل، جايگزين اسلام بي حالي و افسردگي؛ اسلام فرد و جامعه، جايگزين اسلام تشريفاتي و بي خاصيت؛ اسلام نجاتبخش محرومين، جايگزين اسلام بازيچه ي دست قدرتها؛ و خلاصه اسلام ناب محمّدي، جايگزين اسلام امريكايي گرديد و مطرح شدن اسلام بدين صورت و با اين واقعيت و جديت است كه موجب خشم سراسيمه و ديوانه وار كساني شده است كه دل به زوال اسلام در ايران و در همه ي كشورهاي اسلامي بسته بودند و يا از اسلام، فقط نامي بي محتوا و وسيله يي براي تحميق و اغفال مردم را مي پسنديدند. ولذا از روز اول پيروزي انقلاب تا امروز، هيچ فرصتي را براي تهاجم و ضربه زدن و توطئه و بدخواهي نسبت به جمهوري اسلامي و كانون حركت جهاني اسلام ـ يعني ايران ـ از دست نداده اند.
ملّت ايران بخوبي دانسته است كه نقطه ي قوّت و پايداري او، درست همان است كه دشمن همه ي نيروي خود را در مقابله با آن مصروف مي كند؛ يعني توكل به خدا و تمسك به اصول اساسي انقلاب كه همه از مباني اسلام سرچشمه گرفته و در كلمات رهبر كبير انقلاب(رضوان الله عليه) بر آن تأكيد شده است. خشم و غيظ عنادآميزي كه در به كاربردن واژه ي «بنيادگرايي» در اظهارات خصمانه ي رسانه هاي دشمن، از اول انقلاب تا امروز محسوس است، ناشي از درماندگي و سراسيمگي آنان در برابر پايبندي رهبر و ملّت و نظام ما به اصول اساسي انقلاب است.
پيام به مناسبت اولين سالگرد ارتحال حضرت امام خميني(ره)
10/3/69
19. سوره ي صف، آيه ي 9.
20. سوره ي انفال، آيه ي 62.
21. سوره ي بقره، آيه ي 285.
پاورقي

 



امربه معروف و نهي از منكر فريضه اي عظيم

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
غربي ها گاهي در مسائل مادي رفتارهاي تحسين برانگيزي از خود نشان مي دهند؛ براي نمونه، آنان نظم و انضباط را به خوبي رعايت مي كنند، يا در رعايت بهداشت و نظافت شهرها، اهتمام بيشتري در قياس با كشورهاي ديگر دارند. اما آنجا كه مسائل اخلاقي و معنوي مطرح مي شود از خود ضعف نشان مي دهند. اينان نه تنها هيچ احساس مسئوليتي در قبال يكديگر ندارند، بلكه اگر كسي دخالتي در امور ديگري كند، آن را بي ادبي تلقي مي كنند. از اين منظر، اگر از كسي رفتاري غيراخلاقي سر زد، كسي حق ندارد در جايگاه يك برادر مسلمان و با كمال مهرباني و ادب، به او تذكر دهد كه كاري غيراخلاقي و ناروا انجام داده و در دنيا و آخرت دچار خسران شده است. اگر هم كسي اين تذكر را بيان كند، با ناراحتي، از او روي برمي تابانند، يا به دليل دخالت در امور ديگران، به او اعتراض مي كنند. اما اسلام تأكيد دارد كه افراد، همان گونه كه در برابر بهداشت محيط خود مسئوليت دارند، در رفتار ديگران هم مسئول اند و همان گونه كه كسي حق ندارد آب شهر را مسموم كند، حق ندارد فضاي فرهنگي يك شهر اسلامي را مسموم كند. اگر كسي برخلاف اين مسير گام برداشت، بايد تحت تعقيب قرار گيرد. تمام افراد جامعه در زمان ايجاد يك ناهنجاري اخلاقي در جامعه مسئوليت دارند و موظف اند بنابر مراتب مختلف امر به معروف و نهي از منكر، به وظيفه خود عمل كنند.
بنابراين عمل به امر به معروف و نهي از منكر، يك ويژگي مهم جامعه اسلامي است كه براساس فرهنگ اصيل ديني شكل گرفته است و عنصري محوري شمرده مي شود: فريضه عظيمه بها تقام الفرايض.1 بر اساس اين روايت، اين فريضه، از هر واجبي واجب تر است و قوام ديگر واجبات هم بستگي به انجام آن دارد؛ در صورتي كه به اين واجب عمل گرديد، ديگر واجبات هم جايگاه خود را پيدا خواهند كرد. حفظ امنيت، سلامت و بهداشت، جلوگيري از بحران هاي اقتصادي و فقر، تأمين نيازمندي هاي مادي و معنوي جامعه و امور از اين دست، همه و همه، مترتب بر انجام اين فريضه است. حاصل آنكه، از ديدگاه اسلام، همه مردم در برابر يكديگر مسئوليت دارند؛ هم بايد نيازمندي هاي ضروري يكديگر را تامين كنند و هم نظارت مستمر داشته باشند تا فساد در عرصه اخلاق و معنويت، رايج نشود، و اگر كساني به چنين فسادي گرفتار شدند، آنها را معالجه كنند. بنابراين امر به معروف و نهي از منكر جايگاه بسيار مهمي در اسلام دارد و اهميت آن در تأمين نيازمندي هاي معنوي انسان ها بر كسي پوشيده نيست.
حاصل آنكه، اقتضاي فردگرايي اين است كه هرگاه نفع و ضرر كار يك فرد به ما مربوط نباشد، او را رها كنيم. اين نگرشي است كه امروزه كم و بيش در غرب حاكم است. اما جامعه گرايان غربي، نظارت بر كار ديگران را صحيح مي دانند، اما فقط در امور مادي، و در جايي كه اعمال افراد مربوط به امور معنوي- مانند كفر، ايمان، حق و باطل- مي شود، دخالت را مجاز نمي دانند. به عبارت ديگر، در غرب، آنجا كه اعمال افراد به دين، اخلاق و معنويات افراد ديگر باز مي گردد به هيچ كس اجازه دخالت داده نمي شود.
اما اسلام با هر دو نگرش درباره عدم لزوم نظارت در امور معنوي و بعضي از امور مادي كه به فرد مربوط مي شود، مخالف است. اسلام مردم را به گونه اي تربيت مي كند كه هميشه به فكر ديگران باشند؛ حتي در نماز كه فرد در حال برقراري رابطه با معبود خويش است، مسلمانان بايد از ضمير جمع استفاده كنند نه مفرد. نظارت اجتماعي هم فقط به امور مادي محدود نمي شود، بلكه مسلمانان بايد به امر معنوي نيز توجه داشته باشند. اگر كسي كاري انجام مي دهد كه سبب فساد معنوي جامعه مي شود، بايد وي را از آن كار نهي كرد. بلكه در امور معنوي نهي از منكر لزوم بيشتري دارد؛ زيرا آنچه به روح انسان و امور معنوي او باز مي گردد، مهم تر از ماديات و اموري است كه به جسم و دنياي او مربوط مي شود. ماديات، فاني و تمام شدني، اما امور معنوي، باقي و پايدارند؛ همان گونه كه صحيح نيست در مقابل كسي كه مي خواهد خود را درون چاهي بيندازد، بي اعتنا بود، يا كسي كه مي خواهد خود را از بالاي پل درون رودخانه اندازد تا غرق شود، يا در آتش بيندازد و خود را بسوزاند؛ زيرا وجدان انسان برنمي تابد كه بگذارد شخصي، فقط به اين دليل كه خودش خواسته است، بر ضد خود هر كاري بكند:
چو مي بيني كه نابينا و چاه است
اگر خاموش بنشيني گناه است2
در حالي كه نهي ديگران، از امور دنيايي و مادي، كه ضرر و درد آنها موقتي و تمام شدني است، ضرورت دارد، درباره گناه، كه سبب عذاب ابدي مي شود، به طريق اولي لازم است. خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: ان الذين كفروا باياتنا سوف نصليهم نارا كلما نضجت جلودهم بدلناهم جلودا غيرها ليذوقوا العذاب ان الله كان عزيزا حكيما؛3 «كساني كه به آيات ما كافر شدند به زودي آنها را در آتشي وارد مي كنيم كه هرگاه پوست تن آنها بريان شود و بسوزد، آن را با پوست هاي ديگري جايگزين سازيم تا عذاب الهي را بچشند». بنابر فرمايش خداوند متعال، اين روند كه كافران در جهنم مي سوزند و پوست آنها بر اثر سوختن خاكستر مي شود و دوباره بر بدن ايشان پوست جديدي مي رويد، تمام شدني نيست. اينان افرادي هستند كه از فرمان خداي تعالي سرپيچي كرده و مرتكب گناه شده اند. وقتي كسي چنين گناهي مرتكب مي شود كه سرانجام آن، صدها مرتبه بالاتر از اين است كه آن فرد خود را در آتش اين دنيا بيندازد و بسوزاند، آيا با وجدان انسان سازگار است كه دست اين فرد را نگيرد و او را از گناه دور نسازد؟ از اين روي، امر به معروف و نهي از منكر در اسلام فقط به ضررهاي مادي بازنمي گردد، بلكه اسلام مي گويد جلو گناه را هم بگيريد؛ زيرا گناهكار به عذاب ابدي آخرت دچار مي شود.
در فرهنگ غرب چنين حقي به كسي نمي دهند تا بتواند مانع ارتكاب گناه ديگران شود يا در امور معنوي ديگر افراد جامعه دخالت كند. اگر كسي نيز چنين كاري كند، او را سرزنش مي كنند. ولي در اسلام، اين گونه نيست. در مكتب اسلام همه مؤمنان به منزله يك پيكرند؛ همان گونه كه خود را از گناه دور مي سازند، وظيفه دارند ديگران را نيز از گناه دور كنند. در اسلام، افزون بر بينش اخلاقي و عاطفي كه انسان را وامي دارد تا مانع از سوختن ديگري بر اثر گناه شود، امر الهي و دستور خداوند نيز وجود دارد كه مؤمنان نگذارند افراد جامعه بر اثر گناه بسوزند. اين كار از مهم ترين واجبات است و همان گونه كه ذكر گرديد، در روايات، فريضه عظيمي خوانده شده است كه ديگر فرايض به واسطه آن پايدارند. اگر در جامعه به امر به معروف عمل شود، به واجبات ديگر نيز عمل خواهد شد، و اگر اين كار ترك شود، بقيه واجبات نيز ترك مي شوند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. محمدبن يعقوب بن اسحاق الكليني، الفروع من الكافي، ج5، باب الامر بالمعروف و النهي عن المنكر، روايت1، ص 55.
2. سعدي.
3. نساء(4)، 65.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14