(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 29 مرداد 1390- شماره 20004

چرا بايد جامعه شناسي غربي بخوانيم؟ (ضربان)
بازخواني بيانات مقام معظم رهبري در ديدار اخير با دانشجويان
افطار زير نور ماه
گزارش كيهان از دومين هفته برگزاري طرح ضيافت انديشه؛
ضيافت انديشه؛ فكر بكر رهبري
دريچه اي به دانشگاه



چرا بايد جامعه شناسي غربي بخوانيم؟ (ضربان)

الهام ربيعي
جامعه شناسي رشته اي است كه اجمالاً در تعريف كاركرد خود مدعي است كه مي خواهد جامعه را به صورت علمي مورد بررسي قرار دهد؛ دو نكته اساسي و وجه تمايز اين رشته كه در قرن 18 توسط اگوست كنت بنيان نهاده شده، همانا تأكيد بر «شناختن» و «علمي بودن» است.
ريشه تأكيد جامعه شناسان بر «شناخت و توصيف» جامعه، به نيكولا ماكياولي، انديشمند قرن پانزدهم ميلادي بازمي گردد و نيز همين تأكيد است كه جامعه شناسي را از فلسفه اجتماعي و يا علوم اخلاقي پيش از خود متمايز مي كند.
ماكياولي در مقام يك انديشمند سياسي، بنياني نو در دانش سياست درمي افكند؛ او معتقد است كه عصر سياست نامه نويسي كه زباني تجويزي دارد و در آن به بايد و نبايدهاي حكومت و حكومت داري شايسته مي پرداختند، به پايان رسيده است و در عوض راه درست، اين است كه ما نحوه حكومت فعلي حاكمان را مطالعه كرده و توصيف كنيم تا از اين راه بفهميم كه حكومت ها چطور تأسيس شده و يا بقا پيدا كرده اند.
هدف برتر اين مطالعات نيز اين است: «تحقق و نگهداري ديرپاي دولتي نيرومند و با تمركز در مقام شرط رونق بورژوازي» (هوركهايمر؛ 1386، 24)
از اين پس بود كه اين انديشه متناقض نما به عالم علوم انساني و اجتماعي راه يافت و به يكي از ادعاهاي جامعه شناسان نيز بدل شد: ما تنها درپي توصيف جامعه برآمده ايم و به دور از ارزش داوري هاي اخلاقي- ولي در راستاي هدف مقدس حفظ جامعه «مدرن»!- عمل مي كنيم.
از همين نقطه مي توانيم به تأكيد دوم جامعه شناسان، يعني «علمي» بودن جامعه شناسي بازگرديم.
جامعه شناسي در فضاي علم زده حاكم در قرن هجدهم و پيشرفت هاي جدي دانشمندان علوم طبيعي و تسخير تكنولوژيك طبيعت در اين دوران از يك سو و فضاي آشفته اجتماعي اين قرن در غرب- به دليل فروپاشيدن هويت ديني اروپا و نياز به ارائه بديلي مناسب و تغييرات هنجاري و ارزشي و غيره- از سوي ديگر ظهور مي كند و از همان ابتدا آرزوي رسيدن به موفقيت هاي علم فيزيك را به عنوان علم مادر در آن دوران، در سر مي پروراند؛ آرزويي كه امروزه بر طبق شواهد عيني مي توان گفت كه آن را با خود به گور برده است!
جامعه شناسي كه ابتدا كنت، متأثر از فضاي آن دوران، نام فيزيك اجتماعي را برايش برگزيده بود، بر آن بود تا مانند فيزيك به قواعد كلي براي شناخت «جامعه» نوظهور صنعتي و مدرن دست يابد تا بتواند به وضع اجتماعي آشفته آن دوران، سروساماني دهد و جامعه غربي را دوشادوش پيشرفت هاي علمي، از عقب ماندگي هاي اجتماعي- فرهنگي نيز نجات داده و تاريخ را با تمدني عظيم و سعادت بخش! پايان بخشد.
از آن پس، جامعه شناسي كه در فرانسه قرن هجدهم بنيان نهاده شده بود، در ساير نقاط دنياي مدرن يعني اروپا و سپس آمريكا، با مكاتب متفاوت ديگرش ظهور كرد.
اما وضع جامعه شناسي در كشورهاي شرقي و اسلامي و به طور خاص ايران، چطور مي توانست باشد؟ آيا اساساً «جامعه شناسي»اي به عنوان «علمي» درپي «توصيف»! جهان انساني با هدف «حفظ سلطه بورژوازي و مدرنيته»، مي توانست پديد آيد؟
همان طور كه گفته شد، جامعه شناسي در شرايط تاريخي قرن هجدهم ميلادي در غرب ظهور كرد؛ اين زمان مصادف است با قرن دوازدهم هجري در بلاد اسلامي و ايران صفوي.
درحالي كه غرب سرمست از پيشرفت هاي جدي علمي خويش و براي يافتن مواد خام اوليه و نيروي كار و غيره جهت گسترش توليدات و بازارهاي خويش، به استثمار ساير كشورهاي جهان روي آورده بود، اوضاع در شرق عالم و در جهان اسلام به گونه اي اسفبار رقم مي خورد؛ مسلمانان علاوه بر مشكل اخير (استثمارگري اروپاييان) با بحران هاي متعدد داخلي و خارجي دست و پنجه نرم كرده بودند (نظير حمله مغول، اختلافات داخلي و حكومت هاي متعدد ظالم، اختلافات فرقه اي و مذهبي و غيره)
همزمان با اين دوران ركود و آشفتگي كه در ايران گروه هايي از مردم را به سمت صوفي مسلكي و انزواگرايي كشانده بود، جامعه شناسي در غرب مراحل تكوين خويش را سپري مي كرد، تا آن كه پس از قرن ها و در گذر از فراز و نشيب هاي بسيار به كشور ما نيز «وارد» شد.
اين نكته اي اساسي است كه جامعه شناسي در ايران، به عنوان مكتبي در كنار مثلاً مكتب فرانسه، آلمان، انگليس و غيره «تكوين» پيدا نكرد، بلكه با همان مختصات ذكر شده و همان ويژگي هاي فرهنگي- اجتماعي خاص به دانشگاه هاي ايران وارد شد و متأسفانه روشنفكران ما با همان روح «خودباختگي» ديرين خويش دلباخته آن شدند و اين درحالي بود كه در جامعه بشدت ديني ما، ضديت جدي با بنيان ها و پيش فرض هاي اساسي اين رشته مدرن وجود داشت. اما البته اين ضديت مانند امروز يك ضديت آگاهانه نبود؛ يعني از آنجايي كه برخورد ما با مدرنيته، تا مدت ها برخوردي غيرفلسفي بود، كسي شايد بدان شكل از اين پيش فرض ها و بنيان ها اطلاعي نداشت تا با آنها به مبارزه انديشه اي برخيزد، بلكه مشكلي دراين حوزه خاص(جامعه شناسي)، به گونه اي ديگر بروز كرد: عدم كارآيي و كژكاركردي جامعه شناسي و جامعه شناسان.
و اين يكي از مسائلي است كه محصلان جامعه شناسي در مواجهه با جامعه، همواره با آن دست و پنجه نرم مي كنند؛ از يك سو انتظار و از سوي ديگر مقبوليتي كه جامعه ايراني براي نقش آنها به عنوان جامعه شناس قائل است؛ حال سؤال اينجاست كه چطور از كسي كه جامعه شناسي- با همان تعريف و كاركردي كه در قسمت نخست براي آن ذكر شد را- خوانده است، مي توان انتظار داشت كه جامعه ايراني را اولا بشناسد و ثانياً براي مشكلاتش راه حل ارائه دهد؟!
سؤال مهم ديگري كه از بحث بالا حاصل مي شود، اين است كه آيا نتيجه اين بحث، اين است كه ديگر نيازي به خواندن جامعه شناسي نداريم و بايد اين رشته را تعطيل كنيم؟
پاسخ نگارنده به اين سؤال منفي است؛ جامعه شناسي را نبايد تعطيل كرد، بلكه بايد هدف از خواندن آن را مشخص نمود.
دراين شرايط بجاست كه اين سؤال را پرسيد كه چرا بايد جامعه شناسي خواند؟ به نظر مي رسد نياز به خواندن اين رشته نه از جهت استفاده عملي از آن در جامعه براي حل مشكلات و يا حتي توصيف شرايط اجتماعي مان، بلكه بيشتر به دلايل ديگري است.
اول اينكه هدف از خواندن جامعه شناسي، بايد شناخت «ديگري» خود باشد. «جامعه شناسي» براي ما به مثابه «تجددشناسي» است. تجددشناسي به معناي فهم جهان مدرن از نگاه خود غربي هاست، يعني آن طور كه آنها خودشان، خودشان را مي شناسند و هستي، تاريخ، جامعه و انسان مدرن را تعريف مي كنند؛ جامعه شناسي نيز علم فهم جهان مدرن و اداره آن است.
پس ماي «مسلمان»، از جهت لزوم «شناخت» موانع موجود (و سپس «مبارزه» و «گذر» از آن)، در راستاي تحقق اسلام و تمدن اسلامي، لازم است تا ديگري «غرب» را خوب بشناسيم و براي اين منظور بايد قبل از هر چيز بدانيم كه آنها، خودشان، چطور خودشان را مي شناسند.
براي رسيدن به اين خودشناسي غربي و دستيابي به امكان گذر از مدرنيته از طريق درك و فهم و شناخت جامعه مدرن، رجوع به جامعه شناسي موجود ضروري به نظر مي رسد. (براي مطالعه بيشتر به كتاب تجدد شناسي و غرب شناسي؛ حقيقت هاي متضاد نوشته دكتر حسين كچويان، 1389، انتشارات اميركبير رجوع كنيد.)
دومين دليل مطالعه اين رشته نيز اين است كه به ما، در ساختن دانش اجتماعي جديدي كه برخاسته از جامعه و فرهنگ اسلامي- ايراني خود باشد، ياري رساند؛ بدين معني كه ما براي ساختن تمدني جديد، نياز به دانش اجتماعي متناسب با آن تمدن داريم كه نه تنها در «تشكيل» و برپايي آن ما را ياري دهد، بلكه در باز توليد مداوم و «بقا» آن نيز مؤثر افتد.
لذا لازم مي آيد در اين راستا، از تجربه ها و شكست و موفقيت هاي ديگراني كه زماني دانشي جديد و متناسب با شرايط تمدني خويش توليد كرده اند، استفاده كنيم.
پس لازم است كه هدف از خواندن جامعه شناسي، واقع بينانه باشد و نيز سطح و نوع توقعي كه از اين رشته مي رود، متناسب با توانايي ها و شأن او باشد.
فراموش نكنيم كه جامعه شناسي، بنابر ادعاهاي خود جامعه شناسان، تلاشي معرفتي براي حفظ بنيان هاي جامعه مدرن بوده و پيش فرض ها، بنيان ها و مباني مدرن آن، ضامن وفاداري هميشگي او به سلطه مدرنيته است.
منبع: خبرگزاري دانشجو

 



بازخواني بيانات مقام معظم رهبري در ديدار اخير با دانشجويان
افطار زير نور ماه

پيام منتظر
انقلاب اسلامي يك استثناء است. انقلاب اسلامي حركتي بود كه با اهداف مشخصي- ولو آن اهداف كه مشخص هم بود، در يك جاهائي كلي بود؛ به تدريج خرد شد، روشن شد، مصاديقش معلوم شد؛ اما اهداف، اهداف روشني بود- به وجود آمد. هدف اسلام خواهي، هدف استكبارستيزي، هدف حفظ استقلال كشور، هدف كرامت بخشي به انسان، هدف دفاع از مظلم، هدف پيشرفت و اعتلاي علمي و فني و اقتصادي كشور؛ اينها اهداف انقلاب بوده. انسان وقتي در فرمايشات امام (رضوان الله عليه) و در اسناد اصلي انقلاب اينها را نگاه مي كند، مي بيند كه همه اينها در متون اسلامي هم ريشه دارد. مردمي بودن، متكي به ايمان مردم، عقايد مردم و انگيزه هاي مردمي و عواطف مردمي، جزو پايه هاي اصلي انقلاب است. اين خط ادامه پيدا كرده؛ اين خط انحراف پيدا نكرده، اين خط زاويه نخورده. امروز سي ودو سال از انقلاب مي گذرد؛ اين خيلي حادثه مهمي است.
ديدارهاي مقام معظم رهبري با هر كدام از قشرهاي مختلف جامعه با هدف خاصي برگزار مي شود و ايشان به فراخور مسئوليت و وظيفه هر قشر، به تبيين جايگاه، مسئوليت ها، وظايف و انتظارات از آن قشر مي پردازند؛ اما در اين بين ديدارهاي هر ساله مقام معظم رهبري با دانشجويان از حال و هواي خاصي برخوردار است؛ زيرا جوانان و بالاخص دانشجويان آينده سازان انقلاب اسلامي و ايران عزيز هستند و بايد با عملكرد خود ادامه دهنده راه شهيداني باشند كه هم در سنگر جنگ رو دررو با دشمن دعوت حق را لبيك گفتند و هم ناجوانمردانه به جرم تحصيل علم و تدريس آن كشته شدند.
رهبر معظم انقلاب امسال نيز مانند سالهاي گذشته در ماه مبارك رمضان ميزبان دانشجويان بودند و ضمن شنيدن صحبتهاي آنها به توصيه هايي براي ادامه راه اين قشر و موفقيت آن ها در راه باروري انقلاب، پرداختند:
مي توان سرفصل هاي بيانات ايشان در اين نشست صميمانه را به صورت زير طبقه بندي كرد:
1- لزوم انجام كارهاي عميق:
توجه به كارهاي عميقي و همچنين داراي آثار بلندمدت، كه به نوعي به ساختن فرهنگ و پويايي و پيشرفت آن را منتهي مي شود، يكي از اهداف اصلي انقلاب اسلامي است. اين مسئله در تمامي سخنراني ها و توصيه هاي مقام معظم رهبري به قشرهاي مختلف و تاثيرگذار در كشور ديده مي شود. ايشان در همين زمينه در اين جلسه، از عملكرد عده اي از دانشجويان در دانشگاه هاي مختلف مانند دانشگاه شريف كه منتهي به تاثيرگذاري عميق بر امور كشورمي شود استقبال كرده و اين گونه عملكرد را بسيار جالب ارزيابي كردند. ايشان در واكنش به اظهارات دانشجويان در اين باره چنين فرمودند: «يكي از دوستان اطلاع دادند كه يك ستاد دانشجويي براي تحقيق در اقتصاد مقاومتي تشكيل شده. كار بسيار جالبي است. اين جور كارهاي عميق، همان چيزي است كه كشور به آن احتياج دارد. شما بايد فكر كنيد، مطالعه كنيد، تحقيق كنيد. اين تحقيقها اگر به درد آن دستگاه مسئول هم نخورد يا به كار او نيايد يا نپسندد، قطعا به كار شما مي آيد و به درد شما مي خورد. اين، كار بسيار جالبي است. همچنين يكي ديگر از دوستان اطلاع دادند كه در دانشگاه شريف مركز مطالعاتي اي تشكيل شده و در اين زمينه ها كار مي كنند. اينها بسيار كارهاي مهمي است. اين انگيزه ي جوان دانشجو و فكور، خيلي براي آينده ي كشور مهم است.»
2- نياز به زمان براي عبور از موانع
رهبر معظم انقلاب در پاسخ به اظهارات برخي از دانشجويان در انتقاد از مسئولين نظام، عدم اطلاع رساني توسط مسئولين را علت اصلي برخي از انتقادات عنوان كردند و همچنين اين مسئله را متذكر شدند كه ورود به عرصه عمل مساوي با مواجه شدن با بسياري از موانع است و حل اين مسائل نياز به گذر زمان دارد. ايشان در همين زمينه فرمودند: «وقتي وارد ميدان عمل مي شويد، موانع گوناگوني در برابر آرزوها و خواستها و تشخيصهاي انسان پيش مي آيد. خب، موانع را بايد برطرف كرد؛ اماعبور از همه ي موانع هم آسان نيست؛ گاهي هم زمان بر است؛ به اين هم بايد توجه باشد.»
3- لزوم توجه به بومي كردن علوم انساني
پرواضح است كه توجه به علوم انساني بومي و عدم تقليد صرف از جهان غرب در اين علوم، يكي از توصيه هاي اكيد مقام معظم رهبري در سال هاي اخير بوده است. اين مسئله با تاكيد بيشتري در بين اصحاب علم و تاثيرگذاران در علوم انساني مطرح شده است. مقام معظم رهبري در همين زمينه با تاكيد دوباره بر صحبت هاي خود در اين زمينه و در تاييد سخنان يكي از دانشجويان بر لزوم توجه بر علوم انساني بومي تاكيد كرده و فرمودند: «اينكه پشت سر پيشرفت علوم، پيشرفت فكر وجود دارد؛ اينكه مبدأ تحول ملتها بيش و پيش از آنچه كه علم و تجربه باشد، فكر و انديشه است، كاملاً حرف درست و اثبات شده اي است. به همين دليل است كه من روي مسائل علوم انساني حساسيت به خرج مي دهم. ما به هيچ وجه نگفتيم كه دانسته هاي غربي ها را كه در زمينه هاي گوناگون علوم انساني پيشرفت هاي چندقرني زيادي داشتند، ياد نگيريم يا كتابهاي اينها را نخوانيم؛ ما مي گوييم تقليد نكنيم. در بيانات اين خانم هم همين نكته وجودداشت و نكته درستي است.
ايشان با تأكيد بر اين كه مباني علوم انساني در غرب از تفكرات مادي سرچشمه مي گيرد، به تفاوت مبنايي بين علوم انساني غرب و اسلام اشاره كرده و تقليد صرف از علوم انساني غربي را باعث شكست جامعه اسلامي دانستند؛ درعين حال يادگيري اين علوم از غرب را داراي اشكال نبوده اما بايد توجه داشت كه شرط اصلي اين است كه ما علوم انساني را اجتهاد كنيم نه تقليد صرف. رهبرمعظم انقلاب در همين زمينه فرمودند: «لازم است ياد بگيريم، از غرب ياد بگيريم، از شرق ياد بگيريم- «اطلبواالعلم و لو بالصين» خب، اين كه روشن است. ما از اين احساس سرشكستگي مي كنيم كه اين يادگيري به دانايي و آگاهي و قدرت تفكر خود ما منتهي نشود. هميشه كه نمي شود شاگرد بود؛ شاگردي مي كنيم تا استاد شويم. غربي ها اين را نمي خواهند؛ سياست استعماري غرب از قديم همين بوده؛ مي خواهند در دنيا يك تبعيضي، يك دو هويتي اي، يك دو درجه اي در مسائل علمي وجود داشته باشد. ما بايستي در علوم انساني اجتهاد كنيم؛ نبايد مقلد باشيم.»
4- لزوم مطالعه تاريخ
تاريخ از آن دسته از علوم انساني است كه مطالعه آن ازسوي بزرگان دين و علم بارها مورد تأكيد قرار گرفته است. و لزوم مطالعه تاريخ همراه با عبرت آموزي از آن براي پيشرفت هر فرهنگ و جامعه اي، روشن و واضح بوده است. دراين بين به نظر مي رسد جوانان كه نسل تأثيرگذار بر جامعه و به تعبير آينده سازان هر كشور هستند، بيش از ساير نسل ها به مطالعه تاريخ احتياج دارند، زيرا استفاده از تجربه آنها كه تاريخ را پديد آورده اند باعث كاهش اشتباهات و در پي آن دستيابي سريع تر هر فرهنگ و ملت به پيشرفت مي شود. مقام معظم رهبري مطالعه تاريخ را امري ضروري براي پيشرفت هر كشور دانسته و تأكيد كردند: «يكي از علوم انساني، تاريخ است. بازهم من توصيه مي كنم كه تاريخ بخوانيد، تاريخ دوره استعمار را بخوانيد تا ببينيد غربي ها علي رغم ظاهر نونوار اتوكشيده ادكلن زده منظم و مرتب و داعيه هاي حقوق بشرشان، چه وحشيگري عظيمي دراين مقوله كردند. نه اينكه فقط آدم ها را بكشند، در دور نگهداشتن ملتهاي تحت استعمار خودشان از عرصه پيشرفت و امكان پيشرفت در همه زمينه ها هم تلاش زيادي كردند. ما مي خواهيم اين اتفاق نيفتد. ما مي گوييم علوم انساني را ياد بگيريم تا بتوانيم شكل بومي آن را خودمان توليد كنيم و اين را به دنيا صادر كنيم. بله، وقتي كه اين اتفاق افتاد، آنگاه هر يك نفري كه از مرزهاي ما خارج مي شود، مايه اميد و اتكاي ماست. بنابراين ما مي گوييم در اين علوم مقلد نباشيم. حرف ما در زمينه علوم انساني اين است.»
5- لزوم ورود نسل جوان به عرصه پذيرش مسئوليت پس از كسب صلاحيت:
نسل جوان هميشه نسلي بوده است كه با نگاه انتقادي خود به مسائل مختلف جامعه سعي در تغيير و به تبع آن پيشرفت جامعه را دارند. ممكن است اين انتقادها تا جايي ادامه پيدا كند كه جوانان به اين نتيجه برسند كه مسئولين قادر به تأمين خواسته هاي آنها نبوده و براي تغيير ضروري است كه خود به طور مستقيم وارد عمل شوند. اين مسئله باعث شد كه رهبر انقلاب بار ديگر دغدغه اصلي خود را عنوان كرد و درپاسخ به اين اظهارنظر، شرط مهمي را براي اين امر لازم دانستند: «يكي ازجوانان هاي عزيز گفتند، مثل اينكه نسل جديد اگر بخواهد مسئوليت را برعهده بگيرد، خودش بايد وارد ميدان شود. من اتفاقا اين را تصديق مي كنم، بايد خودش وارد ميدان شود؛ منتها وارد ميدان شدنش به چه معناست؟ صلاحيت كسب كند؛ صلاحيت علمي، صلاحيت عملي، صلاحيت حضور در ميدان. بعضي ها هستند كار علمي هم كرده اند، عالم هم هستند، دانشمند هم هستند، اما اهل دردسر ورود در ميدانهاي عملياتي نيستند. اما اگر كسي مي خواهد واقعا به مسئوليتهاي كشور دست پيدا كند واين ر ا براي خودش مهم مي داند، نه خدمت را- بالاخره خدمت، اعم از حضور در مسئوليت است؛ حضور در مسئوليت هم يك جور خدمت است؛ البته خدمت موثرتر و عمومي تر و بهتري است- خب، اين صلاحيتهايي لازم دارد؛ صلاحيت علمي هم لازم دارد، صلاحيت عملي هم لازم دارد، انگيزه ورود در ميدان هم لازم دارد.»
ايشان با تأكيد براين مطلب كه مسئولين امروز همان جوانان دغدغه مند ديروز هستند، عنوان كردند: «آنها همين جوانهاي خوبي اند كه كار كردند، زحمت كشيدند، مجاهدت كردند، حالا هم به يك مسئوليتي رسيدند، يك كاري را هم دارند مي كنند. خب، اين كار ممكن است يك خطاهايي هم داشته باشد. انتقاد شما هم وارد باشد. مديريت، اين جوري است. شما هم كه وارد ميدان مديريت شديد، همين حرفها هست؛ يك جواني مي آيد اينجا مي ايستد و از شما انتقاد مي كند. انسان اين آمادگي و اين صلاحيت را براي خودش فراهم كند، وارد ميدان بشود، حتما مسئوليت هم گيرش مي آيد.»
6- ثبات انقلاب اسلامي
بدون شك بايد گفت يكي از اصلي ترين تفاوت هاي انقلاب اسلامي ايران با ساير انقلابهاي چند قرن اخير ثبات آن، عدم تغيير و انعطاف و انحراف آن است و همين ويژگي باعث شده است دشمنان از هيچ تلاشي براي استحاله آرمان هاي انقلاب، فروگزار نكنند. همچنين بايد گفت مطابق با فرمايشات مقام معظم رهبري ويژگي ثبات و استمرار و استقرار نظام جمهوري اسلامي از جمله مهم ترين عواملي بوده است كه ملتهاي منطقه و مسلمان را اميدوار كرده و مي توان گفت نقش مؤثري درايجاد اين حركت عظيم اسلامي منطقه و آزادي و بيداري ايفا كرده است. اين امر بسيار ضروري و مورد نياز است كه نسل امروز يعني جوانان و دانشجويان وظايف خود را براي تداوم انقلاب دانسته و بهترين مسير را براي ادامه راه انقلاب اسلامي برگزينند. رهبر معظم انقلاب ضمن تاكيد بر سخنان خود به چگونگي ثبات انقلاب اسلامي و همچنين وظيفه اصلي نسل جوان اين مسئله را تبيين كردند كه تحول در هر جامعه اي توسط يك نسل صورت مي گيرد و شرايط ايجاد اين تحول فقط براي آن نسل به وجود آمده است. شرط اصلي تداوم اين تحول عملكرد نسل آينده است كه اين انقلاب را تحويل مي گيرد. زيرا در اثر ادامه مسير توسط آنها انقلاب تثبيت و مستقر مي شود؛ اما درغير اين صورت اين تحول، فوائد خود را براي مردم از دست مي دهد و خسارت هاي بسياري را به آن ها تحميل مي كند.
رهبر معظم انقلاب در تبيين سخنان فوق چنين فرمودند:«درتحولاتي كه در طول دو سه قرن اخير، كه قرن انقلاب هاي بزرگ است، اتفاق افتاده، هرچه من نگاه كردم- حالا شما مطالعه كنيد، شايد مواردي را شما پيدا كنيد- موردي را پيدا نكردم كه مثل انقلاب اسلامي، تحولي كه در دوره اول پديد آمد، در دوره هاي بعد يا دهه هاي بعد، با همان شكل، با همان هدف ها، به سوي همان آرمانها و با همان جهت گيري ها ادامه پيدا كند. يا اصلاً ادامه پيدا نكرده، مثل انقلاب شوروي؛ يا ادامه پيداكرده، منتها با يك فترتي، با يك فاصله طولاني زماني، همراه با مرارتها و محنتها و سختي هاي فراوان، مثل انقلاب كبير فرانسه، مثل استقلال آمريكا؛ حالا تعبير كنيم به انقلاب يا هرچه. آن اهداف اوليه در نهايت به يك شكلي تأمين شد، اما با زحمات زياد و با يك فاصله طولاني.»
ايشان در ادامه ضمن اشاره به تفاوت هاي انقلاب ايران با ساير انقلاب هاي بزرگ قرون اخير ، به برخي از شبه انقلاب هاي منطقه خاورميانه و عمدتاً شمال آفريقا و آمريكاي لاتين اشاره كرده و در اصل آنها را كودتا دانستند. ايشان از انقلاب هاي چپ را كه با هدف مبارزه با غرب سر برآورده بودند كاملا استحاله شده دانسته كه سران آنها مدتي پس از انقلاب خود به دست نشانده غرب تبديل شدند.
7-شباهت گفتمان نسل امروز انقلاب با نسل اول آن
آيت الله خامنه اي ضمن تاكيد بر ثبات انقلاب اسلامي يكي بودن يا به تعبيري عدم تغيير گفتمان انقلاب اسلامي در بين چهار نسلي كه پس از انقلاب عهده دار آن بودند نشانه اي ازاين ثبات دانستند. ايشان دراين باره فرمودند:«انقلاب اسلامي يك استثناء است. انقلاب اسلامي حركتي بود كه با اهداف مشخصي -ولو آن اهداف كه مشخص هم بود، دريك جاهائي كلي بود؛ بتدريج خرد شد، روشن شد، مصاديقش معلوم شد؛ اما اهداف، اهداف روشني بود- به وجود آمد. هدف اسلام خواهي، هدف استكبارستيزي، هدف حفظ استقلال كشور، هدف كرامت بخشي به انسان، هدف دفاع از مظلوم، هدف پيشرفت و اعتلاي علمي و فني و اقتصادي كشور؛ اينها اهداف انقلاب بوده. انسان وقتي در فرمايشات امام (رضوان الله عليه) و در اسناد اصلي انقلاب اينها را نگاه مي كند، مي بيند كه همه اينها درمتون اسلامي هم ريشه دارد. مردمي بودن، متكي به ايمان مردم،عقايد مردم و انگيزه هاي مردمي و عواطف مردمي، جزو پايه هاي اصلي انقلاب است. اين خط ادامه پيدا كرده؛ اين خط انحراف پيدا نكرده، اين خط زاويه نخورده. امروز سي و دو سال از انقلاب ميگذرد؛ اين خيلي حادثه مهمي است. اين ثبات انقلاب و استقرار انقلاب كه ما ميگوييم، يعني اين.ما يك حرفي را زده ايم:«ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا». (3) ملت ايران« ربنا الله» را گفت، پايش ايستاد. اين ايستادن پاي اين سخن، از نسلي به نسل ديگر منتقل شد. امروز شما جوانهائي كه اين بيانات پرنشاط و شاداب و صادقانه و پرتپش را اينجا مطرح كرديد، احتمالاً هيچكدامتان در آغاز انقلاب دراين دنيا نبوديد، دوره انقلاب را نديديد، دوره جنگ را نديديد، زمان امام را درك نكرديد؛ اما خط، همان خط است؛ راه، همان راه است؛ هدف، همان هدفهاست؛ مطالبي كه گفته مي شود، درست همان مطالبي است كه آن روز اگر مي خواستيم بگوئيم، مي گفتيم. من هفته اي يك بار دانشگاه تهران مي آمدم و آنجا با دانشجوها جلسه داشتيم و نماز مي خوانديم؛ بعد از نماز هم پاسخ به سؤالات و سخنراني بود كه مدتها ادامه داشت. همان حرفهائي كه آن وقت ما آنجا مي گفتيم و دانشجوها مي گفتند، همان حرفهاست؛ البته امروز پخته تر است، سنجيده تر است، كارشناسانه تر است. احساسات به همان اندازه وجود دارد اما در مطالبي كه امروز توي محيط دانشجويي گفته مي شود عقلانيت، بيشتر از آن زمان است؛ اين خيلي با ارزش است.»
ادامه دارد...

 



گزارش كيهان از دومين هفته برگزاري طرح ضيافت انديشه؛
ضيافت انديشه؛ فكر بكر رهبري

دومين دوره از طرح ضيافت انديشه به دومين هفته از برگزاري خود رسيده و طرح امسال كه در دو گروه اساتيد و دانشجويان برگزار مي شود، با استقبال فراوان به كار خود ادامه مي دهد. در اين شماره نيز مانند شماره هاي گذشته، اخبار چند روز اخير طرح را با هم مرور مي كنيم:
چگونگي نفوذ جريان ضدفرهنگي به بدنه حكومتي ايران
حجت الاسلام عبدالحسين خسروپناه در جمع دانشجويان حاضر در اردوي ضيافت انديشه به بررسي جريان شناسي فرهنگي و ضدفرهنگ ها پرداخت .
ايشان درباره جريان هاي مختلف توضيح داد و گفت: معمولا جريان هاي فكري روي نخبگان تاثير مي گذارد اما جريانات فرهنگي بر توده مردم تاثير گذار است . لذا مخاطب جريانات فرهنگي خيلي بيشتر از مخاطب جريان فكري هستند؛ بنابراين بحث ما به عنوان جريان شناسي فرهنگي و ضد فرهنگي بحث خيلي حساسي است؛ چرا كه بر توده جامعه تاثير گذار است .
وي افزود:فرقه ها در صدد كسب قدرت، ثروت و شهرت هستند. برنامه ريزي مي كنند تا اعضا را به استثمار در بياورند و معمولا جامعه هدف، نوجوانان و جوانان و به ويژه بانوان هستند. البته بزرگسالان را هم جذب مي كنند ولي مخاطب جوان براي آنها خيلي اهميت دارد و تحقيقات ميداني نشان داده كساني كه داراي بحران هاي فكري و اخلاقي و به ويژه بحران هاي خانوادگي هستند راحت تر جذب مي شوند .
وي درادامه با بيان اينكه فرهنگ عمومي را به سه دسته تقسيم مي كنند، اظهار داشت: يك دسته فرهنگ حاكم و مديريت شده توسط دولت است؛ دسته دوم خرده فرهنگ هايي كه در كف جامعه وجود دارد، مثل توليت ها اما بحث مورد نظر ما هيچ كدام از اين دو قشر نيستند كه دسته سوم است و عبارت است از ضد فرهنگي؛ فرقه ها و جريان هايي كه به وجود آمده اند كه به عنوان ضد فرهنگ معرفي مي شوند يعني در برابر فرهنگ حاكم بر جامعه قدعلم مي كنند كه اكثر اوقات هم به شكل زيرزميني كار مي كنند. جالب است بدانيد كه اكثرا در خرده فرهنگ ها نفوذ مي كنند و از كاستي ها استفاده مي كنند تا يك فرقه ضد فرهنگ را ايجاد كنند .
خسروپناه ادامه داد: ورود جريان هاي ضد فرهنگ دقيقا مثل ورودي است كه ذره ذره وارد مي شود و شخص و جامعه زماني متوجه اين مشكل مي شود كه ديگر كار از كار گذشته است و توانايي انجام كار را ندارند بنابراين بصيرت فرهنگي بدون وجود پشتيباني ديني ممكن نيست بنابراين ابتدا بايد راجع به فرهنگ خود و سپس ضد فرهنگ ها اطلاعات و تجربه پيدا كرد تا بتوان در مقابل آن ايستاد و با آن مقابله كرد.
وي در انتها به دسته بندي جريان هاي ضدفرهنگ در ايران و توضيح درباره شان پرداخت و آنها را اينگونه برشمرد:
1- جريان افتضاح فرهنگي كه اين جريان انسان را بي هويت مي كند؛
2- شيطان پرستي؛
3- معنويت هاي سكولار و عرفان هاي كاذب؛
4- فمينيسم؛
5- كثرت گرايي ديني؛
6- بهائيت؛
7- ناسيوناليسم؛
8- وهابيت؛
9- روشنفكرنمايي و
10- ابتذال فرهنگي
برگزاري فوق برنامه هاي ورزش در طرح ضيافت انديشه استان لرستان
در حاشيه طرح ضيافت انديشه استادان دانشگاه هاي لرستان فوق برنامه هاي ورزشي براي اساتيد برگزار شد .
حجت الاسلام مسعودي، معاون مطالعات راهبردي معاون راهبردي نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها در طرح ضيافت انديشه استادان دانشگاه هاي لرستان حضور يافت .
مسعودي با حضور خود در محل برگزاري طرح ضيافت انديشه استادان دانشگاه هاي لرستان نقاط قوت و ضعف اين طرح را در استان مورد بررسي قرار داد .
نگاهي به علم و دين با حضور رحيم پورازغدي در ضيافت انديشه استان مركزي
كلاس هاي علم و دين و تعليم و تعلم اسلامي طرح ضيافت انديشه با حضور 80 نفر از استادان استان مركزي برگزار شد .
حسن رحيم پور ازغدي در خصوص علم و دين، حجت ا لاسلام قرائتي با موضوع درس هاي قرآن و حجت الاسلام بهجت پور درباره روش تدريس نوين قرآن براي استادان و خانواده هاي حاضر در طرح ضيافت انديشه به سخنراني پرداختند .
اعزام 20 دانشجو به طرح ضيافت انديشه مشهد
حجت الاسلام سعيد عليزاده، مسئول نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه تبريز، از عزام 20 دانشجوي فعال فرهنگي اين دانشگاه براي شركت در طرح ضيافت انديشه با موضوع جنگ نرم به دانشگاه فردوسي مشهد خبرداد .
دانشگاه اسلامي با ضيافت انديشه محقق مي شود
زهرا قضاوي، عضو هيئت علمي دانشكده دندانپزشكي دانشگاه علوم پزشكي اصفهان گفت: آشنايي با موضوعات ديني و معرفتي و اسلامي شدن دانشگاه ها از مهم ترين اهداف برگزاري ضيافت انديشه محسوب
مي شود و جامعه امروز به استمرار اين برنامه ها نياز دارد .
وي با اشاره به معرفت افزايي و بصيرت افزايي اساتيد و دانشجويان به دنبال برگزاري ضيافت هاي انديشه در دانشگاه ها اظهار داشت: اساتيد و دانشجويان با حضور در اين برنامه ها در راستاي اجراي
برنامه هاي ديني و اسلامي در دانشگاه ها گام بر مي دارند .
عضو هيئت علمي دانشكده دندانپزشكي دانشگاه علوم پزشكي اصفهان با بيان اينكه اساتيد بايد با موضوعات جنگ نرم آشنا باشند، تصريح كرد: امروزه اين قشر از جامعه به عنوان فرماندهان جنگ نرم هستند و مبارزه با دشمنان در اين جنگ به توانمندسازي اساتيد در زمينه هاي مختلف نياز دارد .
چراغ هاي وجودي دانشجويان با ضيافت انديشه روشن مي شود
زهره كامكار، استاد آموزشي ضيافت انديشه دانشگاه علوم پزشكي اصفهان گفت: ضيافت انديشه چراغ هاي وجودي دانشجويان را براي دفاع از كشور و حفظ ارزش هاي اسلامي روشن مي كند .
وي با اشاره به ضرورت اجراي برنامه هاي معرفتي در دانشگاه ها اظهار داشت: اجراي برنامه هاي ديني و معرفتي در دانشگاه ها معرفت و بصيرت دانشجويان را در زمينه هاي مختلف افزايش مي دهد .
وي به ضرورت افزايش اطلاعات اقشار مختلف جامعه اشاره كرد و افزود: رساندن اطلاعات صحيح و كافي به اقشار مختلف جامعه و به ويژه دانشجويان و طالبان علم به ميزان زيادي ضروري است .
مشاور سابق استاندار اصفهان با اشاره به اهميت رشد و باروري فكري كودكان در جامعه تصريح كرد: مسئولان بايد اقدامات لازم را در اين زمينه از مهدكودك ها آغاز كنند و زمينه هاي رشد و باروري فكري را از ابتداي كودكي براي جوانان و نوجوانان فراهم كنند .
جوانان ايراني فضاي مجازي را همچون عرصه فضايي و هسته اي فتح كنند
حسن رحيم پور ازغدي با حضور در اردوي ضيافت انديشه در مشهد مقدس، خطاب به دانشجويان حاضر در اردوي بزرگ «ضيافت انديشه » گفت: بايد مثل جواناني كه وارد عرصه فضايي و هسته اي شدند، شما هم به عرصه مجازي وارد شويد و آن را فتح كنيد .
وي در اين نشست گفت: وقتي انسان خودسازي ديني نكند طبيعي است، وقتي وارد عرصه قدرت و شهرت مي شود چون نمي تواند نظرات درست را تشخيص دهد، سرگردان مي شود و هويت انقلابي او مخدوش مي شود بعد خود را با جو غالب تطبيق مي دهد .
رحيم پور راهكار اين مسأله را اينگونه اعلام كرد: به لحاظ نظري بايد كتاب هاي اسلامي را بخوانيد و به لحاظ عملي بايد التزام به ارزش ها داشته باشيد و جان خود را براي اين ها بدهيد. اگر يك لحظه خودمان به خودمان استراحت بدهيم انقلاب تمام شده است. من كار روتينم را انجام دادم، كلاسم تمام شد اگر اين گونه باشد باختيم. انقلابي كسي است كه شب و روز نشناسد. كساني بودند كه در جبهه ها سرپا مي خوابيدند و كساني كه يك نفري نظر يك دانشگاه را عوض مي كردند منتها با مطالعه .
وي در ادامه نسبت به بي بصيرتي هشدار داد . گفت: بچه مسلمان هايي داشتيم كه اوايل انقلاب مي گفتند ما وارد عرصه سينما مي شويم و آن را فتح مي كنيم. اما بعد از مدتي به خاطر نداشتن بصيرت ديني و سلامت نفس جو گير شدند و هويت انقلابي آنها مخدوش شد .
اين استاد دانشگاه ادامه داد: هويت انقلابي يعني آن لحظه اي كه بين هوي و هوس، بين نفسانيت و هدايت؛ هدايت را انتخاب كند. اگر بين اصول ارزش هاي انقلاب با ديدگاه هاي خودت تضادي مي بيني كدام را اصل مي بيني و كدام را تبيين مي كني درحالي كه به خوشامدگويي برخي افراد نبايد كاري داشته باشي؟
رحيم پور در ادامه اظهار داشت: بالاترين جهاد اين است كه در برابر جريان هاي جور جهان كلمه حق را بگويي و ما اين كلمه حقيم در برابر اين جريانه اي جائر كه واقعا كار سختي هم هست .
وي ادامه داد: خداوند بيزار و متنفر است از مومن ضعيفي كه هويت و صلابت ندارد. پاي حق نمي ايستد. در تعبير ديگري مي فرمايند مؤمن ضعيفي كه دين ندارد. يعني مؤمن ظاهري است. اگر دين داشته باشد كه بايد پاي دين بايستد .
اختتاميه طرح ضيافت انديشه در كرمان
با پايان آموزش 170 نفر، مراسم اختتاميه طرح ضيافت انديشه ويژه استادان و اعضاي هيئت علمي دانشگاه ها و مؤسسه اي آموزش عالي استان كرمان برگزار شد .
نصرالله گرامي، رييس دانشگاه باهنر كرمان با اشاره به ابراز رضايت اساتيد از اجراي اين طرح در دانشگاه شهيد باهنر تصريح كرد: اين طرح با هزينه بسيار اندك برگزار شد زيرا از امكانات موجود در دانشگاه و نهاد مقام معظم رهبري به نحو احسن استفاده كرديم .
طرح ضيافت انديشه فكر بكر رهبري بود
مهدي مستاجران، مسئول نهاد رهبري دانشگاه پيام نور اصفهان گفت: ضيافت انديشه يك فكر بكر از سوي رهبر معظم انقلاب بود .
وي با اشاره به فرمايش رهبر معظم انقلاب كه اساتيد، فرماندهان جنگ نرم هستند كه نياز به آموزش و معرفت در حوزههاي ديني دارند، تصريح كرد: اين طرح در بين اساتيد با استقبال زيادي مواجه شد كه بنابر ظرفيت محدود يك سوم از آنها پذيرفته شدند .

 



دريچه اي به دانشگاه

تشكيل «مجمع هماهنگ كننده تشكل هاي دانشجويي» براي پيگيري مطالبات رهبري
اتحاديه هاي بزرگ دانشجويي با انتشار بيانيه اي ضمن تقدير از ديدار رهبر معظم انقلاب با دانشجويان اعلام كردند كه طبق نظر رهبري، مجمع هماهنگ كننده تشكل هاي دانشجويي با محوريت پيگيري مطالبات ايشان تشكيل مي شود.
به گزارش دانشجونيوز، اتحاديه هاي بزرگ دانشجويي كشور با انتشار بيانيه اي ضمن تقدير از رهبر معظم انقلاب اسلامي جهت ديدار با دانشجويان، عمل به توصيه هاي رهبري را تكليف جريان دانشجويي كشور دانستند و اعلام كردند كه به منظور احقاق اين فرمايشات و توصيه ها، مجمع هماهنگ كننده تشكل هاي دانشجويي تشكيل مي شود .
در اين بيانيه كه به امضاي بسيج دانشجويي، دفتر تحكيم وحدت، جنبش عدالتخواه دانشجويي، اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان، اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان مستقل و اتحاديه تشكل هاي اسلامي دانشجويان دانشگاه آزاد رسيده است، آمده است: اگر 32 سال پيش جواناني بودند كه در راه ولي فقيه زمان خود امام خميني (ره) از همه لذايذ دنيوي گذشتند، امروز هم نسل سوم و چهارم انقلاب در صحن و سنگر دانشگاه هستند كه حاضرند جان خود را فداي امر ولي فقيه كنند تا نشان دهند گرچه فتنه ها عميق تر شده است اما به اعتراف همگان اعم از موافق و مخالف، بصيرت نسل جوان در اين ايام به مقدار تعميق فتنه ها، افزايش يافته است . در ادامه بيانيه توصيه هاي رهبر معظم انقلاب به ترتيب زير مطرح شده است:
الف) لزوم نگاه جبهه اي به فعاليت دشمنان انقلاب اسلامي؛
ب) پرداختن جدي به كارهاي فكري و فرهنگي برنامه مند، هدفمند و عميق؛
ج) پرهيز از ابتذال در كارهاي فرهنگي و هنري؛
د) تلاش بيشتر براي هماهنگي ميان تشكلهاي دانشجويي؛
ه) مماشات و همراهي و همكاري داشتن مسئولان دانشگاهي كشور و تشكل ها
در انتهاي اين بيانيه آمده است: ما تشكل هايي دانشجويي برآنيم تا جلساتي را جهت مجمع هماهنگ كننده بين تشكل ها برگزار كنيم تا بستري براي تحقق مابقي مطالبات فراهم شود؛ چرا كه هم فكري در مورد مطالبات رهبري در جهت آرمان هاي انقلاب، امري ضروري براي ادامه باعزت حيات جنبش دانشجويي به حساب مي آيد .

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14