(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 5 شهریور 1390- شماره 20009

مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
انقلاب اسلامي، عصرجديد تاريخ بشر
نخستين وظيفه براي رهايي از عذاب الهي

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
انقلاب اسلامي، عصرجديد تاريخ بشر

انقلاب اسلامي، عصر جديد تاريخ بشر
من امروز مايلم يك نكته را درباب انقلابمان و درباب تأثير عمل اين عبد صالح خدا، به ملّت ايران و به ملّتهاي مسلمان عالم و به همه ي كساني كه در سطح جهان، نامي از انقلاب ما و از امام خميني بزرگ ما شنيده اند، بگويم. اين، مبنا و قاعده ي حركت ماست. بر اساس همين بينش، ما زندگي و مبارزه و حركت مي كنيم. آن جمله اين است كه با انقلاب اسلامي در ايران و با تشكيل نظام اسلامي در اين نقطه از عالم و با مبارزات طولاني اي كه ملّت ما پشت سر رهبر عظيم الشأنش، براي حفاظت از انقلاب و اسلام انجام داد، عصر جديدي با خصوصياتي متمايز با دوران قبل، در عالم به وجود آمد. قدرتهاي مادّي دنيا، چه بخواهند و چه نخواهند؛ امريكا چه بخواهد و چه نخواهد، اين دوران در دنيا آغاز شده و پيش هم رفته است و تأثيرات اين عصر جديد، روي ملّتها و دولتهاي ضعيف و نيز روي دولتهاي قوي و ابرقدرتها محسوس است.
وقتي عصر جديدي در تاريخ بشر آغاز مي شود، هيچ كس نمي تواند خود را از تأثيرات آن عصر بركنار بدارد. دوران گذشته ي تاريخ بشر هم همين طور بوده است. هيچ كس ممكن نيست خودش را از تأثيرات دوراني كه با پايه هاي محكم الهي و انساني در جهان شروع شده، دور بدارد. ما مي خواهيم اين را اعلام بكنيم. اگرچه بسياري از ملّتها و دولتهاي سطح زمين، تحت تأثير اين عصر جديد قرار گرفتند، حتّي نقشه ي سياسي دنيا عوض شده است، اما توقع نداريم كه تحليل گران و قضاوت كنندگان قدرتمند و سياسي عالم اقرار كنند كه اين عصر آغاز شده است. آنها اعتراف نمي كنند كه دوران جديدي آغاز شده است؛ اما تحت تأثير اين دوران قرار گرفته اند و آن را احساس مي كنند. اين عصر و اين دوران جديد را بايد «دوران امام خميني» ناميد.
بيانات در مراسم اولين سالگرد ارتحال حضرت امام خميني ( ره ) ـ 14/3/69
خصوصيات دوران امام خميني(ره)
چند خصوصيت در اين دوران هست كه از آن تفكيك ناپذير است:
يكي از اين خصوصيتها، گسترش اعتقاد و باورهاي مذهبي است. بعد از آن كه سياست قدرت و نظام سلطه ي جهاني اين بود كه دين و معنويت را بكلي از زندگي مردم حذف كند و جامعه ي بشري را يك جامعه ي بي دين و بي ايمان و بي اعتقاد به ارزشهاي الهي تربيت نمايد، اين دوران جديد، درست به عكس آن سياستها عمل كرده است. نه فقط در ايران يا در كشورهاي اسلامي، مردم به باورهاي ديني برگشتند، بلكه در سطح جهان و در ميان جوامعي كه دهها سال ضد مذهب زندگي كرده بودند، اعتقاد مذهبي و گرايش معنوي رشد كرده است.
البته آينده ي اين حركت، به اين ترتيب خواهد بود كه هرجا معنويتي عميق تر و خالص تر و سالم تر و منطبق تر با فطرت بشر باشد، جاذبه ي بيشتري براي ملّتها خواهد داشت. آن روزي كه دين و معنويت، ضد ارزش به حساب مي آمد و مورد استهزا قرار داده مي شد، گذشت. امروز، بي ديني و بي ايماني و تهي بودن از اعتقاد معنوي، يك ضد ارزش است. در بسياري از نقاط عالم، اين كار انجام گرفته و در بسياري ديگر هم انجام خواهد گرفت. اين، يكي از ويژگيهاي عصر جديدي است كه اين مرد بزرگ، پرچم آن را در دنيا برافراشت و درحالي كه كسي باور نمي كرد، داعيه ي آن را سر داد و دلها را به آن متوجه كرد.
خصوصيت ديگر اين عصر جديد، معنا بخشيدن به ارزش انسانها و حضور مؤثر توده هاي ميليوني مردم است. در دوران جديدي كه به وسيله ي امام ما آغاز شده است و دايره ي آن محدود به ايران هم نيست، توده هاي مردم، اصل و تعيين كننده و تصميم گيرنده اند و آنها هستند كه جريانها را هدايت مي كنند. در گذشته، ما انقلابهاي زيادي را سراغ داريم كه با احساسات مردم به پيش رفته است؛ اما امروز وضع فرق مي كند. امروز، در دنيايي كه دهها سال بعد از جنگ دوم بين المللي، قدرتهاي مسلط بر عالم، همه ي مردم دنيا را عادت داده بودند كه تسليم خواسته هاي آنها باشند و در مقابل اراده ي قدرتهاي جهاني حرفي نزنند و اراده اي از خودشان بروز ندهند، ناگهان شما مي بينيد كه در كشورهاي اروپاي شرقي، توده هاي ميليوني مردم، با همان سبكي حركت مي كنند و به ميدان مي آيند كه ملّت مسلمان ما، در مقابله و معارضه ي با رژيم ستمشاهي وارد ميدان شدند. به تعبير ديگر، مشخصه ي انساني اين دوران و عصر جديد، عبارت از پيروزي خون بر شمشير است؛ يعني در اين دوران جديد ـ همچنان كه در ايران اتفاق افتاد ـ آحاد مردم بدون تجهيزات و سلاح، فقط با جسم و جان خودشان به ميدان آمدند و فضا را بر حكومت غاصب و ظالم تنگ كردند. اين روش، امروز در دنيا روش شناخته شده اي است. قدرت حضور توده هاي مردم، ولو بدون سلاح، امروز در دنيا معلوم شده است.
قدرتها بايد بدانند كه بعد از اين، در هيچ جاي دنيا، علي رغم خواست توده هاي ميليوني مردم، نمي شود حكومت را ادامه داد. هرچه اين موج در دنيا گسترش پيدا بكند، كار بر سلطه هاي غير قانوني و ظالمانه و غير بشري، سخت تر خواهد شد. اين، آن حركتي بود كه امام بزرگوار ما، به بركت آگاهي و ايمان اين ملّت، در كشور ايران انجام داد و الگويي براي دنيا شد. لذا شما مي بينيد كه بعد از سالها، داخل سرزمينهاي اشغالي، ملّت مظلوم فلسطين قيام مي كنند و علي رغم شدت و سطوت دولت غاصب و ظالم صهيونيستي، كار را پيش مي برند.
از جمله خصوصيات ديگر عصر جديدي كه امام بزرگوار و انقلاب ما در سطح جهان به وجود آوردند، عبارت از اصل آزادي از سلطه و تصرف و نفوذ قدرتهاي بزرگ است؛ يعني همان چيزي كه در انقلاب ما، به عنوان اصل «نه شرقي و نه غربي» شناخته شد. تقريباً در همه ي انقلابهاي بزرگي كه در قرن بيستم در دنيا اتفاق افتاد، وقتي ملّتها يا گروههاي مبارز، كار خودشان را آغاز مي كردند و مبارزه را عليه يك سلطه و يك قدرت، مختصري پيش مي بردند، خودشان را به يك قدرت ديگر وصل مي كردند. اين كه يك ملّت، با اتكاي به خود و با توكل به خدا، در مقابله با يك قدرت ظالم، به هيچ كس و هيچ قدرت اعتماد و اتكا نكند، راهي بود كه ملّت ايران به رهبري امام بزرگوار آغاز كردند و امروز در دنيا، اين راه بتدريج رهروان زيادي پيدا مي كند.
بيانات در مراسم اولين سالگرد ارتحال حضرت امام خميني ( ره ) ـ 14/3/69
يكي از آثار انقلاب: احساس افتخار مسلماني
در جنگ بين الملل، اسم ايران را «چهارراه خاورميانه» گذاشته بودند؛ چون در برهه اي طولاني از زمان، تنها راه ارتباطي بين
شرق آسيا و اروپا بود. مزيت ديگر اين كشور آن است كه در كنار خليج فارس، لب درياي عمان و در حساس ترين مناطق قرار دارد. در بحبوحه ي تلاشهاي استعمار ـ امريكا و غير امريكا ـ و در اوج پيروزي استكبار، ناگهان در يك نقطه ي بسيار حساس، يك انقلاب عظيم همراه با رهبري فوق العاده و بي نظير، در ميان احساسات و عواطف و آگاهيها و نيروهاي مخلصانه و صادقانه ي يك ملّت قهرمان ـ كه اسلام بكلي آنها را منقلب كرده و ترس را از وجودشان ريخته ـ سر مي كشد. تمام نقشه هايشان
به هم ريخت. اول باور نكردند و نتوانستند بفهمند چه شد. شما مشهديها، خودتان مي توانيد دقيقاً مشخص كنيد كه اوج و سرفرازي انقلاب و تغيير دروني مردم مشهد و يا مردم خراسان، از چه لحظه و زماني بود؟ هيچ كس نمي تواند معين كند. ناگهان نظر لطف «آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند»، عنايت الهي، توجهات غيبي، فيوضات وليّ امر و بقيه الله الاعظم(ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) ملّت را منقلب كرد. انقلاب پشت سر آن رهبري كه بزرگ ترين عطيه ي الهي براي مسلمين بود، با سرعت به حركت درآمد و هر قدمي كه اين ملّت پيش رفت، به قدر ده قدم رشد كرد.
آيا ما مردم، همان مردم پانزده سال قبليم؟ پانزده سال قبل، در ايران چه خبر بود؟ در مشهد ما و شما چه خبر بود؟ جوانان چه طوري بودند؟ دانشگاه چه طوري بود؟ حوزه ي علميه چه طوري بود؟ حالا چگونه است؟ آيا اين تغيير، تغيير قابل تحقق در ظرف پانزده سال است؟ اين، غير از معجزه ي الهي و توجه معنوي و برقي كه از عالم غيب زده شد، چيز ديگري است؟
اين انقلاب سر كشيد و رشد كرد. اولين اثري كه اين انقلاب گذاشت، اين بود كه بناي صدوپنجاه ساله ي استعمار در سطح عالم را با خاك يكسان كرد. كدام بنا را؟ استعمار صدوپنجاه سال زحمت كشيده بود، تا روحيه ي مسلمانان را خرد كند. مسلمان در دنيا، از ق بل مسلمان بودن خودش، احساس شخصيتي نمي كرد. كدام يك از شماها ديديد يا شنيديد كه در دوران طاغوت، كسي در نقطه ا ي از عالم ـ در اروپا، در امريكا، در نقاط دوردست ـ گردنش را بالا بگيرد و با افتخار بگويد: «من مسلمانم»؟ آن روز هم مسلماني افتخار بود، اما كسي اين را احساس نمي كرد. روحيه ها را خرد كرده بودند. انقلاب آمد، اين واقعيت را دگرگون كرد. مسلمانان در همه جاي دنيا، احساس هويت اسلامي كردند و روحيه گرفتند. براي همين است كه ما مي گوييم اين حركت انقلابي، ضربه ي خودش را به ابرقدرتها زده است و كاري از آنها بر نمي آيد.
بيانات در ديدار با جمع كثيري از علما، روحانيون، مسئولان و اقشار مختلف مردم استان خراسان، در سالروز ولادت امام رضا (ع) 15/3/69
پاورقي

 



نخستين وظيفه براي رهايي از عذاب الهي

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
امام(ع) نخستين وظيفه براي رهايي از عذاب الهي را در اين مي داند كه اگر كار ناروايي در جامعه ديده شد، در دل بايد در قبال آن احساس نفرت و انزجار داشت، نه آنكه در دل خود گفت هرچند گناهي انجام شد، گناه بدي هم نبود! در مرحله بعد هم بايد آن نفرت و انزجار را به زبان آورد و لب به اعتراض گشود. در مرحله زباني هم نخست بايد با نرمي باشد. اما اگر گنهكار با حرف نرم، آرام نگرفت و رودرروي شما ايستاد، اينجا ديگر جاي نرمي و ملاطفت نيست. البته در اين مسير حتي دوستان هم به ملامت انسان مي پردازند و آمران و ناهيان را متهم به خشونت طلبي مي كنند، اما نبايد از ملامت ملامت كنندگان هراسي به دل راه داد. بايد در امر به معروف و نهي از منكر تا آنجا پيش رفت كه حتي ممكن است جان به خطر افتد تا كساني به امر خدا تن دردهند و از پيروي دستور شيطان دست بردارند.
در پايان روايت، امام باقر(ع)، باز براي تأكيد بيشتر و بالا بردن انگيزه انجام اين تكليف، داستاني را از شعيب(ع) نقل مي فرمايد. براين اساس امام(ع) فرمودند: خداوند به شعيب(ع) وحي كرد كه من صدهزار نفر از قوم تو را هلاك خواهم كرد، چهل هزار نفرشان اهل معصيت و گناه اند و شصت هزار نفر هم از خوبان. شعيب(ع) تعجب كرد؛ زيرا آنهايي كه اهل گناه اند، حقشان است اما چرا خوبان هم بايد عذاب شوند؟! خداوند در پاسخ فرمود: خوبان را به اين دليل عقاب مي كنم كه با اهل معصيت مماشات مي كنند؛ يعني براي اينكه اصطكاكي ميان افراد جامعه ايجاد نشود و هميشه روابطشان با هم خوب باشد، در امور يكديگر دخالت نمي كنند. پس آن خوبان هم بايد مجازات شوند؛ چون با اهل معصيت با نرمي و سازش رفتار كردند؛ امر به معروف و نهي از منكر را كنار نهادند؛ و در آنجا كه خداوند غضب فرمود، آنان غضبناك نشدند. پس، گاه امكان دارد كه به سبب غضب نكردن، كسي مستوجب عذاب گردد.
ب) رواياتي در مذمت ترك امر به معروف و نهي از منكر وارد شده است كه هر يك از آنها مي تواند تكان دهنده باشد. براساس برخي از روايات، اگر اين فريضه ترك گردد، بلايي بر افراد نازل خواهد شد كه ديگر اگر خوبان هم دعا كنند، دعايشان مستجاب نمي شود. براي نمونه در روايتي نقل گرديده است: لتأمرن بالمعروف و لتنهن عن المنكر او ليستعملن عليكم شرار كم فيدعو خياركم فلا يستجاب لهم؛ «يا امر به معروف و نهي از منكر كنيد، يا بدان شما بر شما چيره مي گردند و خوبان شما دعا مي كنند، اما مستجاب نمي گردد.»1 گفتني است درباره هيچ تكليفي، اين گونه تهديدات به چشم نمي خورد و اين نشانه اهميت فوق العاده اين فريضه الهي است؛
ج) ماجرايي اصحاب سبت نمونه سرانجام ترك امر به معروف و نهي از منكر است كه روايات فراواني را نيز به خود اختصاص داده است2.
براساس روايات مربوط به اصحاب سبت، صيد روز شنبه درشريعت موسي(ع) حرام بود و اكنون نيز يهوديان سنت گرا و پايبند به احكام تورات، شنبه ها آتش روشن نمي كنند؛ چيزي نمي پزند، ذبح نمي كنند؛ و به صيد نمي روند. گروهي از يهوديان كه كنار دريا يا رودخانه زندگي مي كردند، در روزهاي شنبه مي ديدند ماهيان احساس امنيت مي كنند و كنار ساحل هم مي آيند، در حالي كه روزهاي ديگر چنين نبود. سرانجام گروهي از آنان نتوانستند تحمل كنند و براي استفاده از اين فرصت حيله اي به كار بستند؛ به اين گونه كه در كنار ساحل حوضچه هايي كندند، و روز شنبه راه حوضچه ها را باز مي گذاشتند و زماني كه آب رودخانه همراه با ماهيان وارد حوضچه ها مي شد، جلو آب را مي بستند و درحقيقت ماهي ها را در آن حوضچه ها حبس مي كردند، تا روز شنبه بگذرد و سپس آنها را صيد كنند. خداي تعالي به سبب اين كار، آنان را مسخ كرد و به صورت ميمون درآورد.
درآيات شريفه قرآن كريم، اين ماجرا چنين نقل گرديده است:
واسئلهم عن القريه التي كانت حاضره البحر اذ يعدون في السبت اذ تأتيهم حيتانهم يوم سبتهم شرعا و يوم لايسبتون لا تأتيهم كذلك نبلوهم بما كانوا يفسقون¤ و اذ قالت امه منهم لم تعظون قوما الله مهلكهم او معذبهم عذابا شديدا قالوا معذره الي ربكم و لعلهم يتقون¤ فلما نسوا ما ذكروا به انجينا الذين ينهون عن السوء واخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون ¤ فلما عتوا عن مانهوا عنه قلنا لهم كونوا قرده خاسئين؛3 «و از ايشان درباره (سرگذشت) شهري كه در ساحل دريا بود، بپرس؛ زماني كه آنها در روزهاي شنبه، تجاوز (و نافرماني خدا) مي كردند، همان هنگام كه ماهيانشان، روز شنبه (برسطح آب) ظاهر مي شدند، اما در غير روزهاي شنبه به سراغ آنها نمي آمدند. اين گونه آنها را به چيزي آزمايش كرديم كه نافرماني مي كردند، همان هنگام كه ماهيانشان، روز شنبه (بر سطح آب) ظاهر مي شدندو (به ياد آر) هنگامي را كه گروهي از آنها گفتند: «چرا جمعي (گنهكار) را اندرز مي دهيد كه سرانجام خداوند آنها را هلاك خواهدكرد يا به عذاب شديدي گرفتار خواهدساخت؟! گفتند: (اين اندرزها) براي اعتذار (و رفع مسئوليت) در پيشگاه پروردگار شماست؛ افزون بر آن، شايد آنها تقوا پيشه سازند. اما هنگامي كه تذكراتي را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، نهي كنندگان ازبدي را رهايي بخشيديم و كساني را كه ستم كردند به سبب نافرماني شان به عذاب شديدي گرفتار ساختيم (آري)! هنگامي كه در برابر آنچه از آن نهي شده بودند سركشي كردند، به آنها گفتيم به شكل ميمون هاي طرد شده درآييد».
آيات كاملا گوياست كه تمام افرادي كه به عذاب الهي دچار شدند، از جمله كساني نبودند كه برخلاف نهي خداوند صيد مي كردند، بلكه همچنين در ميان عذاب شدگان كساني بودند كه در روز نهي شده صيد نمي كردند. به طور كلي، اين مردم به سه دسته تقسيم مي شدند: دسته اول كساني بودند كه برخلاف نهي خداوند در روز شنبه صيد مي كردند؛ دسته دوم، كساني كه خود در روز شنبه صيد نمي كردند، ولي صيدكنندگان و گناهكاران را نيز از اين منكر بازنمي داشتند، و دسته سوم كساني بودند كه نه تنها خود صيد نمي كردند، ديگران را نيز از اين كار منع، و گناه آنان را گوشزد مي كردند. دسته دوم كه خود، گناهكاران را از صيد روز شنبه نهي نمي كردند، به دسته سوم مي گفتند: نهي كردن آنان سودي ندارد؛ از اين رو آنان را به حال خود رها كنيد تا خداوند، در موعد خود آنها را هلاك سازد. به هرحال از ميان اين سه گروه، دسته اي كه نهي از منكر مي كردند، به رغم بي تأثيربودن عملشان، نجات يافتند و دو دسته ديگر دچار عذاب الهي شدند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- محمد بن يعقوب بن اسحاق كليني ، الفروع من الكافي، ج 5باب الامربالمعروف و النهي عن المنكر، روايت 3، ص 65.
2 ر.ك: محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 41، ص 49-46، باب 4، روايات 1-51.
3.اعراف (7).،316-661.
پاورقي

 

(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14