(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 30 شهریور 1390- شماره 20029

مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
بزرگ ترين هديه ي انقلاب به ملت ايران
هدف تهاجم فرهنگي ايمان مردم است

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
بزرگ ترين هديه ي انقلاب به ملت ايران

سه ويژگي امام: ايمان، عمل صالح، تزكيه
اگرچه درباره امام، گويندگان گفته اند، نويسندگان نوشته اند و سرايندگان سروده اند؛ لكن من امروز در ذهنم، مضمون دو آيه مباركه سوره «طه « را كه قرائت شد، با شخصيت امام بزرگوار، تطبيق كردم. در امام عزيز، سه خصوصيّت درخشان وجود داشت كه همان سه خصوصيّت، در اين دو آيه شريفه هم مطرح شده است. در آيه اوّل مي فرمايد: «و من يأته مؤمناً قد عمل الصّالحات»60. ايمان، خصوصيّت اوّل و عمل صالح، خصوصيّت دوم است. در پايان آيه دوم، خصوصيّت سومي هم در عبارت : «وذلك جزاء من تزكّي »61 ذكر شده است كه خصوصيّت تزكيه و تهذيب نفس است. قرآن كريم براي كسي كه داراي اين خصوصيّات است، وعده درجات «علي » داده است: «فاولئك لهم الدّرجات العلي ». اين سه خصوصيّت در امام بزرگوار برجسته بود. ايمان آن مرد بزرگ، نمونه و استثنايي بود. عمل صالح او، عملي بود كه بعد از صدر اسلام تا امروز، كسي آن را انجام نداده است. يعني تشكيل نظام اسلامي، كه امروز اندكي به آن خواهم پرداخت. تزكيه او هم، چنان بود كه در اوج شهرت و قدرت و محبوبيت، اوج عبوديّت را براي خود انتخاب كرد و هر روز كه گذشت، بر الحاح و تضرّع و توسّل او به خداي بزرگ، افزوده شد.
اين سه خصوصيّت، در امام بزرگوار وجود داشت. پس، حقّ است كه گفته شود: او از جمله كساني است كه «اولئك لهم الدّرجات العلي»62. اين علوّ مرتبه اي كه امروز شما در سراسر جهان، براي امام بزرگوار مشاهده مي كنيد ناشي از اين خصوصيّات سه گانه است. هرجا انصاف هست، امام در آن جا بزرگ است. هرجا عدالتخواهي هست، آن جا امام زيباترين چهره است. آن جا كه به امام خميني بزرگوار ما بي ارادتي مي شود، عدل نيست، انصاف نيست، حق طلبي نيست؛ بلكه دنيا خواهي و فساد است. اين سه خصوصيّت مربوط به امام بزرگوار است كه امروز محور سخن ما هم، امام عظيم الشّأن است.
همان طور كه گفتيم، عمل صالح يكي از اين سه خصوصيّت است. عمل صالح امام، پايه ريزي حكومت اسلام و نظام اسلامي بود. خوب است برادران و خواهران ارجمند توجّه كنند، تا اين اهميت و عظمتي كه عمل صالح امام از آن برخوردار است، به درستي در ذهن آنان بنشيند. امام بزرگوار ما، نظام اسلامي را تشكيل داد؛ يك نظام اسلامي كه بر اساس آن يك حكومت و تشكيلات سياسي اسلامي هست و پشت سر آن هم يك برنامه اسلامي قرار دارد. هر سه نقطه درخور توجّه و تعمّق است.
بيانات در مراسم « پنجمين سالگرد ارتحال حضرت امام»
( ره ) 14/3/73
بزرگ ترين هديه ي انقلاب
عزيزان من! بزرگترين هديه اي كه انقلاب اسلامي به اين ملّت داده است، اين است كه شر ّ حكومتهاي فاسد و وابسته را كه ساليان و ساليان بر اين كشور و ملّت و اين مواهب الهي مسلّط شده بودند، از سراسر اين ملّت واين كشور كم كرده است.
بيانات در مراسم « پنجمين سالگرد ارتحال حضرت امام «( ره ) 14/3/73
بازجويي به خاطر نام بردن از اسرائيل
شما ببينيد در كشورهاي عربي، چه تعداد انسانهايي هستند كه دلشان از قضاياي مربوط به سازش با دشمن صهيونيستي خون است ولي
نمي توانند چيزي بگويند. درست مثل دوران رژيم گذشته در اين جا كه ما نمي توانستيم عليه صهيونيستها مطلبي به زبان بياوريم. دلهاي ما آن روز خون بود، ولي نمي توانستيم چيزي بگوييم. بنده در همان سالها، يك وقت در جمع دانشجويان، به مناسبت تفسير آيات مربوط به بني اسرائيل ـ در اوايل سوره بقره ـ مطالبي گفته بودم. بعد، در يكي از بازداشتها زير منگنه سؤال و بازجويي ام قرار دادند كه شما اسم از اسرائيل آورده ايد! آيات مربوط به بني اسرائيل را مطرح كرده بودم؛ گفتند: چرا اسم از اسرائيل آورده ايد؟! يعني كسي كه تفسير قرآن هم مي كرد، حق نداشت يك كلمه از بني اسرائيل بگويد كه مبادا به متّحد آن رژيم خبيث و خائن ـ كه آن زمان با اسرائيل روابط گرمي داشت ـ بر بخورد! امروز در بسياري از كشورهاي اسلامي، وضعيت به همان گونه است.
بيانات در ديدار عمومي به مناسبت روز ولادت باسعادت حضرت جواد و در آستانه ميلاد با بركت حضرت علي 7 ـ 23/9/73
تفاوت انقلاب اسلامي و ديگر انقلابها
از نكاتي كه در خصوص آن كمتر بحث شده،اين است كه انقلاب عظيم ما از لحاظ كيفيت پيروزي، انقلابي استثنايي بود. يعني واقعاً انقلابي با اين ابعاد عظيم مردمي كه به وسيله حضور مردم در خيابانها و در فضاي شهرها و روستاها پديد آيد و در آن، با حضور همه مردم، عليه رژيم حاكم مبارزه شود، تا آن زمان لااقل در انقلابهاي دوره خود ما سابقه نداشت. همه انقلابهايي كه تا آن روز در اطراف و اكناف دنيا اتّفاق افتاده بود ـ از جمله انقلابهاي چپ و ماركسيستي امريكاي لاتين و افريقا و آسيا و جاهاي ديگر ـ از نوع و شكل ديگري بود.
تفاوت انقلاب ما با انقلابهاي ديگر اين بود كه به وسيله يك گروه ويژه پارتيزاني به پيروزي نرسيد. البته احزابي در ايران بودند كه به اقدامات پارتيزاني و چريكي دست مي زدند، اما اينها در حدود سالهاي 54 و 55 به كلّي فلج شده بودند. اين موضوع را مي توانيد از كساني كه آن روز در ميدان حضور داشتند، بپرسيد. ما اين اوضاع را به چشم خود ديديم. اما جواناني كه امروز از اوضاع آن زمان، مباشرتاً مطّلع نيستند، از كساني كه در جريان وقايع بودند، بپرسند.
از سالهاي 54 و 55 تا سال 56، گروهها و گروهكهايي كه در ايران آن روز، اقدام مسلّحانه مي كردند ـ چه آنهايي كه تفكّرات ماركسيستي داشتند و چه آنهايي كه تفكّراتشان التقاطي بود ـ تقريباً از ميدان خارج شده بودند و كارشان منحصر به اين شده بود كه مثلاً در گوشه اي از كشور بمبي بگذارند و جايي منفجر شود، يا اين كه كسي را ترور كنند. همه اقداماتي كه گروهها و گروهكها در ايران آن روز مي كردند، در مقايسه با آنچه كه امروز مثلاً در كشوري از كشورهاي عربي صورت مي گيرد ـ از كشوري اسم نمي آورم تا بعضي كسان دچار محذور نشوند ـ و اخبارش را مي شنويد كه مسلمانان در فلان كشور عربي با پليس درگيرند و كارهايي مي كنند، به اندازه يك دهم هم نبود! حال ببينيد اينها چقدر به پيروزي نزديكند؛ آن وقت بفهميد آنها چقدر ممكن بود پيروز شوند! اصلاً تصوّر اين كه يك روز مبارزه چريكي و پارتيزاني بتواند در ايران به پيروزي برسد، تصوّري محال بود و امكانش وجود نداشت؛ همان طور كه تصوّر كودتا نيز تصوّري ناممكن به نظر مي رسيد.
در دوران معاصر، بعضي از انقلابها، يا به اصطلاح انقلابها، با يك كودتا شروع مي شود. اما در ايران آن روز، ارتش در چارچوبي به كلّي محدود، به وسيله امريكاييها گرفتار شده بود و عدّه ارتشيهاي ناراضي از نظام ستمشاهي پليد، بخصوص در قشرهاي جوان و طبقات پايين تر، بسيار بود. بسياري از ارتشيها ناراضي بودند؛ اما كسي جرأت نداشت فكر مقابله با آن نظام را در سر بپروراند. به عنوان مثال و در مقام مقايسه، اين طور مي توان گفت كه آنها وضعيت و شرايط نيروي مسلّح در عراق امروزي را داشتند كه به كلّي در پنجه قدرت حاكم گرفتار است.
البته گرفتاري آنها، بيشتر از اينهايي كه امروز در عراق گرفتارند بود. زيرا ارتشيهاي ايران فقط از طرف يك قدرت بالا دست مراقبت نمي شدند، بلكه در ميان آنها عناصر امريكايي هم حضور داشتند. در اغلب پادگانها ـ?بخصوص پادگانهاي حسّاس ـ چند هزار نفر امريكايي حضور داشتند كه اين حضور، در بعضي از نيروها، پررنگتر بود. بنابراين، آن روز در ايران تصوّر و امكان كودتاي نظامي وجود نداشت. احزاب سياسي وقت هم، در عين ناتواني به سر مي بردند. همين احزاب ملي كه امروز در دوران جمهوري اسلامي با استفاده از آزادي و بزرگواري نظام، دائم عليه حكومت حرف
مي زنند، مصاحبه مي كنند، شبنامه مي دهند و جمهوري اسلامي را متّهم به ايجاد اختناق مي كنند، آن روز هم بودند؛ اما توان انجام هيچ اقدامي را در راه آزادي ايران نداشتند. مضاف بر اين عدّه اي از آنها با رجال دربار پهلوي رفاقت نزديك داشتند و با همديگر به عيش و نوش مي پرداختند. به تعبيري ديگر، سرهايشان در يك آخور بود! يك عدّه ديگرشان كه بعضاً مهندس و متخصّص شده بودند، در دستگاههاي دربار پهلوي مشغول كسب و كار بودند. يعني از آنها پولي مي گرفتند، ناني به دست مي آوردند و به غفلت نمي خوردند، كه مبادا غفلت كنند و اين تصوّر به سراغشان بيايد كه مي شود با آن نظام دعوا كرد!
اينها آن زمان را با چنين شرايطي گذراندند، تا اين كه جمهوري اسلامي به وجود آمد؛ به فضل الهي فضاي باز ايجاد شد، مردم سياسي شدند و آن گاه اينها هم زبان درآوردند! مردم ايران به اين احزاب سياسي هيچ گونه اعتمادي ندارند. چون اعتماد ندارند، قاعدتاً به آنها رو نمي كنند. آن وقت آنها هم دقّ دلي شان را سر جمهوري اسلامي در مي آورند! اگر مردم به احزاب سياسي اعتنا و اعتماد نمي كنند، تقصير كسي نيست. مگر كسي جلو مردم را گرفته است؟!
بهترين احزاب سياسي در آن روز، حزبهايي بودند كه در ميان آنها يكي دو، سه نفر آدم برخوردار از مقداري شجاعت وجود داشت كه مثلاً در ارتباط با قضيه اي، اعلاميه مي دادند و آن اعلاميه هم نه در سطح مردم كه در ميان طرفدارانشان پخش مي شد. فرضاً هزار نسخه از يك اعلاميه كه در آن به موضوعي اعتراض كرده بودند، پخش مي شد. بعد هم آنها را دستگير و محبوس مي كردند. مدّتي كه در زندان به سر مي بردند، يا مصاحبه مي كردند و آن مصاحبه باعث رهايي شان مي شد و يا اين كه دوران حبس را
مي گذراندند و رهايشان مي كردند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
60. سوره ي طه ، آيه ي 75.
61. سوره ي طه ، آيه ي 76.
62. سوره ي طه ، آيه ي 75.
پاورقي

 



هدف تهاجم فرهنگي ايمان مردم است

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
در فرمايش هاي مقام معظم رهبري تصريح شده است كه حتي دشمنان، بعضي از مطبوعات ما را براي خودشان پايگاه قرارداده اند، تا از آنها برضد اسلام و نظام اسلامي استفاده كنند. 1 مطبوعات داخل كشور به دست بعضي از افراد خود فروخته، كه چه بسا بعضي از آنها با بودجه بيت المال اداره مي شوند، پايگاه آمريكا يا بعضي دشمنان ديگر و صهيونيست ها شده اند و اغراض آنها را پي مي گيرند، و آنان را درتوطئه هايشان كمك مي كنند. كاري كه به فرمايش مقام معظم رهبري - بي. بي. سي، يا راديو آمريكا بايد انجام دهد، اينان انجام مي دهند. اين تنها بخشي از اقداماتي است كه دشمن عليه نظام جمهوري اسلامي ترتيب مي دهد. اما براي مقابله با اين نوع توطئه ها چه مي توان كرد؟ مقابله با اين حركت مرموز شيطاني و فعاليت گسترده و حساب شده، نيازمند تفكر و انديشه فراوان است. اين موارد است كه بايد ما را به فكر وادارد كه مسئوليت امر به معروف و نهي از منكر را در اين قبيل مسائل جدي تر بگيريم. دراين مقام، سخن از گناه فردي اي درميان نيست كه كسي مرتكب شود و شخصي ديگر به او تذكر دهد. چه بسا اين منكر، كيان اسلام را به خطر اندازد و روزي فرا برسد كه همه چيز به دست دشمن بيفتد. ما نيز نبايد دشمن را كوچك بشماريم. البته بايد به لطف خدا و توجهات وجود مقدس ولي عصر(عج) دلگرم باشيم؛ ولي معناي اين دلگرمي آن نيست كه آرام بنشينيم و به كاري دست نزنيم؛ بايد با توكل برخدا و اعتماد به ياري او بكوشيم و بدانيم كه نصرت خدا ثابت است. ان تنصروا الله ينصركم؛ 2«اگر خدا را ياري كنيد، او نيز شما را ياري خواهد كرد». اما نصرت خدا مشروط است به اينكه ما آنچه درتوان داريم، در طبق اخلاص بگذاريم؛ آن گاه خداوند خود، كاستي هاي ما را جبران خواهد كرد.
5-مقابله با تهاجم فرهنگي
تهاجم فرهنگي، كه تا حدودي ناشي از ضعف هاي فرهنگي جامعه مسلمانان است، از جمله مهلك ترين خطرهايي است كه از سوي دشمنان، جامعه اسلامي را تهديد مي كند. به تعبير مقام معظم رهبري، در تهاجم فرهنگي، دشمنان،ايمان مردم را هدف قرارداده اند. 3 اين سخني جدي است و بر زبان كارشناسي جاري شده كه اين گونه مسائل را بهتر از هركسي درك مي كند. درچنين شرايطي نمي توان تنها به وظايفي فردي همچون نماز و تعلم بسنده كرد و از اين امور كناره گرفت. دولت نيز نمي تواند از اين وظيفه، شانه خالي كند.جناح هاي مختلف نيز نبايد تنها درپي درگيري ميان خود باشند، وهرچه رهبر مسلمانان فرياد بزند كه به فكر تهاجم فرهنگي باشيد و چاره اي براي اسلام كردن دانشگاه ها بينديشيد، كسي توجه نكند.
اگر چه دولت، اسلامي است و ولي فقيه در رأس نظام قراردارد، ممكن است كساني كه بايد مجري فرمان هاي او باشند، درانجام وظيفه كوتاهي كنند. آيا دراين زمان، مي توان دست روي دست گذاشت و سكوت كرد، تا مبادا اين كار خشونت ناميده شود؟ آيا مي توان تساهل و تسامح پيشه ساخت، در حالي كه مقام معظم رهبري پيوسته سخن از شبيخون فرهنگي به ميان مي آورند؟ 4 آيا در وضعيتي كه دشمن، ايمان جوانان را آماج حمله هاي پي درپي قرارداده است، باز هم نبايد احساس وظيفه كرد!؟ اگر شخصي درخانه خود و در بستري گرم و آرام خوابيده باشد، و ناگهان صداي گوش خراشي فرياد بزند كه سيل آمده است! فرار كنيد! ممكن است بيدارشود و خواب آلوده بگويد: اين موقع شب چه كسي فرياد مي زند؟! و دوباره بخوابد. اما زماني كه كاملاً از خواب بيدار شد و چند بار اين فرياد را شنيد، مسئله را جدي مي گيرد، و بعدها از آن كسي كه فرياد مي زد، به سبب نجات او و خانواده اش تشكر مي كند، يا اگر درمحلي آتش سوزي شده باشد و كسي فرياد بزند؛ آتش! آتش! و مردم را نيمه شب از خواب بيدار كند،فرد پس از اينكه متوجه خطر شد، مي فهمد كه آن شخص چه خدمت بزرگي كرده است، و هيچ گاه به او اعتراض نمي كند. امور مادي اين گونه است و اگر كسي مردم را متوجه خطر زلزله، سيل، آتش و بمباران كند،آنان فايده را مي فهمند و از او تشكر مي كنند. اما امور معنوي اين گونه نيست و اهميت آنها به آساني درك نمي شود، و همه مردم از شخص خيرخواه و دلسوزي كه هشدار مي دهد، استقبال نمي كنند و شايد او را خشونت طلب بخوانند و به آرامش دعوت كنند. اگر هنگام خطر، و به ويژه خطرهاي معنوي كه مردم حساسيت چنداني درباره آنها ندارند، آرام سخن بگويند، كسي بيدار نمي شود؛ زيرا طبيعت بشر بيشتر با امور حسي انس دارد و آنچه فراتر از حساسيت اوباشد، زود باور نمي كند.
اگر به ما بگويند كه اموال ما را مي برند، به سرعت مي فهميم. ولي اگر بگويند دينمان را به تاراج مي برند، باور نمي كنيم و به نماز خواندن و روزه گرفتنمان دل خوش مي داريم، و درك نمي كنيم كه چگونه دين ما را مي برند.
درحالي كه اگر توجه كنيم مي بينيم ايمان سال گذشته ما با ايمان امسال تفاوت دارد. سال گذشته به خدا و پيامبر (ص) يقين داشتيم، اما امسال شك مي كنيم.براي نمونه، امسال گاهي ممكن است به ذهن ما خطور كند كه شايد آنچه عالمان دين مي گويند، صحيح نباشد؛ زيرا كساني سخناني متناقض با سخنان روحانيان مي گويند كه در دانشگاه هاي لندن درس خوانده اند و شايد بهتر از اين روحانيان مسائل را بفهمند. دين انسان اين گونه به تدريج رنگ مي بازد، و او وقتي به خود مي آيد كه ديگر از دينش چيزي باقي نمانده است. اما كسي كه بيدار و هوشمند است، از دور حضور دشمن را درك مي كند و مي تواند هدف و حركات او را ارزيابي كند و مي تواند حدس بزند كه اكنون به چه كاري مشغول است. اين گونه متوجه كردن جامعه به خطر دشمن، گونه اي نهي از منكر است. خطرهاي بزرگي ايمان جامعه را تهديد مي كند كه اگر به آنها توجه نشود،ضررشان دامان همه مردم را مي گيرد؛ زيرا اگر جوانان بي ايمان شوند، مفاسد اخلاقي، از جمله اعتياد، ايدز، جنايت و قاچاق جامعه را فراخواهد گرفت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مقام معظم رهبري، بيانات دراجتماع جوانان در مصلاي تهران، 1/2/.1379
1-محمد (47) ،ص 7.
2-مقام معظم رهبري، بيانات در ديدار كارگران و فرهنگيان كشور، 15/2/.1372
1- مقام معظم رهبري، پيام به كنگره جامعه اسلامي دانشجويان درمشهد،
10/6/.1380
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14