(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 30 شهریور 1390- شماره 20029

سايه سوريه برسر روابط ايران و تركيه
نفوذي ها
يك اختلاس و چند نكته
تأملي در باب تسخير سفارت رژيم صهيونيستي در مصر
انقلاب دوم مصر



سايه سوريه برسر روابط ايران و تركيه

ارسلان مرشدي
روابط ايران با تركيه و قرارگرفتن سوريه درميانه اين روابط، در طول سالهاي گذشته همواره روابط پرفراز و نشيبي را بر تهران، آنكارا و دمشق تحميل نموده است؛ چه آنكه جمهوري اسلامي ايران تراز روابط خود با تركيه را متاثر از لحاظ نمودن سوريه دردامنه اين روابط قرار داده است.
اين مسئله باعث شده تا دست اندازهاي عمده اي فراروي سياست خارجي دوكشور قرارگيرد. اكنون و با اوج گرفتن دخالت هاي خارجي در قالب اعتراضات داخلي عليه حكومت بشاراسد در ماههاي اخير به نظرمي رسد تنشي ديگر دامن روابط ايران و تركيه را فراگرفته است. اين اعتراضات كه در ادامه قيام هاي برخاسته از بيداري اسلامي رخ داده، واكنش ها و برخوردهاي متفاوتي را از سوي دو كشور همسايه سوريه به همراه داشته است؛ اعتراضاتي كه البته به نظرمي رسد جنس آن با ديگر تحولات كشورهاي عربي درادامه بيداري اسلامي متفاوت است. مسئله اي كه رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز بر آن تاكيد فرموده اند.
روابط ايران و تركيه درطول يك دهه اخير و پس از به قدرت رسيدن حزب عدالت و توسعه درسال 2002 همواره مناسب و رو به رشد توصيف شده است. طي اين سالها كه ازآن به «بهار روابط» تعبير مي شود مراودات و مبادلات دو جانبه بر بستري از پرونده هسته اي ايران با وجود اعتقاد كشورهاي غربي به تراز تجاري 11ميليارد دلار وهدف گذاري 30ميليارد دلار رسيده است. ضمن اينكه مناسبات سياسي و امنيتي دوجانبه چنان گسترش يافته كه خط پرواز ديپلماسي بين تهران و آنكارا معمولاً شلوغ است. همچنين وجود مشتركات ديني و مذهبي، تاريخي و فرهنگي و عضويت در پيمانهاي سياسي و اقتصادي نظير سازمان همكاري اسلامي و جنبش غيرمتعدها سبب پيوند روابط دوستانه و عميق دو كشور همسايه و مسلمان ايران و تركيه شده است؛ روابطي كه از آن به عنوان روابط دو برادرياد مي شود و تركيه البته مي كوشد نقش برادر بزرگ تر را ايفا كند.
از سوي ديگر، روابط راهبردي ايران و سوريه قدمتي به درازاي تاريخ انقلاب اسلامي ايران دارد. در طول اين سالها نيز مقامات ايراني و سوري رفت و آمدهاي پرترددي داشته اند، چنانكه بشار اسد كه سال 2003 وپس از فوت پدرش حافظ، به قدرت رسيده، تاكنون 8 سفر رسمي به ايران داشته است. درسفر سال گذشته نيز وي براي اولين بار نشان رسمي جمهوري اسلامي را به علت حمايت از جبهه مقاومت درمنطقه بويژه حزب الله لبنان و مقاومت فلسطين دريافت كرد. همچنين روابط دو كشور در طول 3 دهه اخير با پيوندهايي از جنس سياست و امنيت پيوند خورده است. پيوندهايي كه در مظنه آن بسترهاي مقاومت اسلامي بر مبادلات اقتصادي و تجاري سنگيني مي كند چرا كه برخلاف مراودات سياسي سطح مناسبات اقتصادي بين ايران و سوريه با احتساب طرح هاي عمراني كه ايران درسوريه اجرا مي كند تنها به 3ميليارد دلار مي رسد.
از اين رو روابط ايران با سوريه برخلاف تركيه كه ژئواكونوميكي و ژئوكالچرال است، بيشتر ژئوپلتيكي و ژئواستراتژيكي است.جايگاه سوريه در پيشاني جبهه مقاومت اسلامي و حمايت ازگروه هاي مقاومت اسلامي سبب شده تا مناسبت تهران با دمشق اهميتي خاص داشته باشد! اهميتي كه در دو راهي انتخاب سبب ارجحيت سوريه بر تركيه براي ايران مي شود.
آغاز و انجام تحولات سوريه
آغاز تحولات مداخله جويانه داخلي سوريه به 25 اسفند سال گذشته برمي گردد كه اين كشور در ادامه موج انقلابات منطقه شاهد اعتراضات مردمي بود؛ اعتراضاتي كه جنس آن با ديگر اعتراضات تفاوت داشته و بيشتر ساخته و پرداخته دست بيگانگان است و البته دولت سوريه نيز آن را ساخته دست تروريست ها مي داند. اين مسئله باعث شده تا واكنش دولت سوريه به معترضان حمايت شده توسط كشورهاي غربي و عربي برخورد باشد؛ واكنشي كه درمورد ديگر كشورهاي عربي درگير با قيام مردمي نيز مشابهت دارد، اما سطح و حجم خشونت معترضان و بيگانگان، سوريه را از ديگر كشورهاي عربي متمايز ساخته است. اين درحالي است كه بشار اسد همچنان مي گويد كه براي تامين امنيت داخلي به مقابله با افراد ياغي و تروريست ادامه خواهد داد. چنين اقداماتي همواره با تظاهرات مردمي مورد حمايت جامعه سوريه نيز قرارگرفته است.
البته اين موضع گيري اسد پس از آن اتفاق افتاد كه وي در طول ماه گذشته و در چندين مرحله وعده اعطاي آزادي هاي سياسي و مدني را در قالب برنامه اصلاحات سياسي به مخالفان داد؛ كاري كه ديگر كشورهاي عربي درگير موج بيداري اسلامي انجام ندادند، اما مخالفان برنامه اصلاحات سياسي وي را رد كرده اند. در اين مدت مخالفان با حمايت كشورهاي بيگانه به ناامن سازي محيط داخلي سوريه پرداخته اند. از اين رو كشورهاي حامي مخالفان به حمايت از آنان روي آورده اند. همراستاي با اين جريان نيز جامعه جهاني تحت تأثير نظام سلطه همزمان با تشديد فشارها، تمركز و توجه بيشتري بر روي معترضان دارد تا جايي كه هيلاري كلينتون براي اولين بار با تعدادي از مخالفان دولت سوريه در كتابخانه كاخ سفيد به گفت وگو نشست؛ اقدامي كه متعاقب آن از سوي احمد داوود اوغلو همتاي ترك وي تكرار شد. اين اقدامات تنها محدود به ايالات متحده نشده و ايتاليا سفيرش را از دمشق فراخوانده و اتحاديه اروپايي تعداد بيشتري از مقامات سوري را در ليست تحريم هاي تكراري خود قرار داده است. پس از آن نيز رهبران اروپايي و آمريكا هم صدا گفتند كه بشار اسد نيز بايد برود.
با اين حال به نظر نمي رسد كه فشارهاي فزاينده بين المللي در كوتاه مدت به خاطر وجود حمايت منطقه اي ايران و محور مقاومت و درگيري ها و دغدغه هاي عديده كشورهاي عربي و غربي، تأثيري بر دولت سوريه داشته باشد؛ مسئله اي كه مقامات غربي نيز آن را مي پذيرند، چنان كه مايك مولن رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا پيش از سپردن مسئوليتش به مارتين دمپسي گفت كه واشنگتن مي خواهد بر حكومت سوريه فشار آورد، اما افزود كه چشم اندازي فوري براي دخالت نظامي در آن كشور وجود ندارد. آندرس فوگ راسموسن دبيركل ناتو نيز گفت كه فقدان دستوري از سوي سازمان ملل و همچنين حمايت منطقه اي بدان معني است كه شرايط براي عملياتي از نوع ليبي مهيا نيست. اين حمايت منطقه اي كه راسموسن به آن اشاره دارد حمايت انقلابي و اسلامي مردم ايران و سوريه از دولت اين كشور است كه تاكنون توانسته سناريوي كشورهاي عربي و غربي را در اجراي توطئه هاي آمريكا و صهيونيستي ناكام بگذارد.
البته اين بي قراري جامعه جهاني در توجه به سوريه و بي توجهي به بحرين، يمن، اردن و حتي عربستان به موقعيت بسيار حساس سوريه برمي گردد. اين كشور از يك سو به بلندي هاي جولان در اسرائيل و از سوي ديگر به عراق محاط است؛ گستره اي كه در دو سوي آن نيروهاي نظامي اسرائيلي و آمريكايي استقرار دارند. داشتن بيش از 800 كيلومتر مرز مشترك با تركيه و وجود گروه هاي مختلف از جمله كردها در سوريه به همراه حمايت و حضور بسياري از رهبران گروه هاي مقاومت نظير حماس، حزب الله و جهاد اسلامي در اين كشور وجه ديگر اهميت سوريه اي است كه برخلاف ديگر كشورهاي عربي همچون ليبي داراي منابع غني نفت و گاز نيست.
همراهي تركيه با كشورهاي غربي و عربي
در جبهه فشارهاي ديپلماتيك، هيلاري كلينتون وزير امور خارجه آمريكا بر تحريم تسليحاتي و صنايع نفت و گاز سوريه تأكيد كرده است. اين درحالي است كه آمريكا و اروپا تلاش مي كنند تا شوراي امنيت را به تحريم و تصويب دخالت نظامي عليه سوريه ترغيب كنند؛ مسئله اي كه در نشست اخير اين شورا به خاطر عدم همراهي چين و روسيه (اعضاي دائم) و هند، برزيل و آفريقاي جنوبي (اعضاي غيردائم) محقق نشد. با اين همه آمريكا و اروپا روي به فشارهاي يك جانبه عليه سوريه آورده اند. ضمن اينكه آمريكا در تلاش است تا پس از جبهه بين المللي، جبهه منطقه اي را نيز عليه سوريه تشكيل دهد؛ مسئله اي كه به نظر مي رسد در سوداي تشكيل آن با حمايت اتحاديه عرب، سازمان همكاري اسلامي، شوراي همكاري خليج فارس و كشورهايي نظير عربستان و كويت و بحرين است؛ كشورهايي كه با تحريك و تهييج آمريكا و اروپا ضمن محكوم نمودن اقدامات دولت سوريه در مقابل معترضان، سفراي خود را از دمشق فراخوانده اند. واكنش عربستان در مواجهه با تحولات سوريه درحالي است كه اين كشور نسبت به سركوب معترضان عربستاني از هيچ اقدامي فروگذار نبود و براي پايان اعتراضات در بحرين به اين كشور بيش از 5 هزار نيروي نظامي فرستاد. البته در ادامه اين جبهه منطقه اي اين روزها تركيه نقش پررنگ تري را در راستاي رفتن بشار اسد ايفا مي كند؛ نقشي كه برخلاف جهت گيري ايران و در ادامه سياست عربستان، آمريكا و اسرائيل است.
رايزني هاي دوجانبه ايران و تركيه
نهم اوت احمد داوود اوغلو وزير امور خارجه تركيه براي ابلاغ پيام رجب طيب اردوغان نخست وزير تركيه و هيلاري كلينتون وزير امور خارجه آمريكا به بشاراسد رئيس جمهور سوريه به اين كشور سفر كرد. پيش از اين رجب طيب اردوغان نخست وزير تركيه تصريح كرده بود كه صبر آنكارا نسبت به وقايع اخير سوريه به سرآمده است.
وزير امور خارجه تركيه حامل اين پيام براي سوريه بود كه بشار اسد بايد سريع تر به سركوب مخالفان پايان دهد، هر چه زودتر روند اصلاحات واقعي را آغاز و زندانيان سياسي را آزاد كند يا در مقابل به همان سرنوشتي دچار شود كه سرهنگ معمر قذافي در ليبي دچار آن شده است. ابلاغ اين پيام كه در گفت وگويي 6 ساعته انجام شد، چندان با استقبال و اعتناي بشار اسد همراه نشد؛ چرا كه رئيس جمهور سوريه در پاسخ به پيام وزير خارجه تركيه گفت كه دمشق بدون هيچ اغماض با گروه هاي تروريستي خواهد جنگيد. اين سفر به همراه تحركات اخير تركيه در فراخواندن نيروهاي ذخيره و احتياط به ارتش و اظهارنظر تلويحي داوود اوغلو پس از بازگشت به آنكارا مبني بر حمايت و پشتيباني دولت متبوعش از مخالفان سوريه، نشان از آن دارد كه تركيه خواهان بركناري حكومت اسد است.
اين درحالي است كه ايران نگاهي متفاوت از تركيه نسبت به تحولات سوريه دارد و رايزني هاي خود را نيز آغاز كرده است. همزمان با سفر داوود اوغلو اين علاءالدين بروجردي رئيس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي بود كه در رأس هيئتي عازم قاهره شد تا در رايزني هاي خود با نبيل العربي دبيركل اتحاديه عرب، خواستار تشكيل جبهه ايستادگي براي قرار ندادن سوريه در دهان گرگي به نام آمريكا و محقق نشدن حمله ناتو به اين كشور و آنچه حمايت از سوريه در برابر دخالت هاي آمريكا مي خواند، شود. برخلاف تركيه، به باور ايران، هدف آمريكا از وارد كردن فشار بر حكومت سوريه تضعيف مخالفان روند صلح در خاورميانه و شكست مقاومت با هدف تحقق اهداف خود و رژيم صهيونيستي است. ضمن اين كه از ديدگاه ايران نقش محوري تركيه در تحولات سوريه پيمان كاري و مقاطعه كاري عضو ناتو و متحد غرب در منطقه است؛ ديدگاهي كه البته مقامات ترك آن را نمي پذيرند.
از اين رو، نگراني از كاهش سطح روابط با ايران و تلاش براي همراهي اين كشور در مقابل گذار قدرت در سوريه در چند هفته اخير تركيه را به تكاپو انداخته است تا رايزني هاي ديداري و شنيداري متعددي با جمهوري اسلامي داشته باشد. محور رايزني ها و چانه زني ها نيز احمد داوود اوغلو است كه در تماس هاي خود با همتاي ايراني اش تلاش دارد تا پاسخي رضايت بخش از ايران دريافت كند؛ پاسخي كه البته تاكنون نشنيده است.

 



نفوذي ها

سيد علي ابراهيمي
واكاوي جريان هاي نفوذي از سالهاي آغازين انقلاب تاكنون برسلامت اين انديشه صحه مي گذارد كه ماهيت جمهوري اسلامي ايران چالشي جدي در برابر نظامهاي ليبرال دموكراسي غرب به حساب مي آيد.
نفوذ درلايه هاي امنيتي و تشكيلات عالي نظام به انضمام شبيخون فرهنگي، گرانيگاه نقشه اي ست كه دشمن براي اسقاط انقلاب و منهدم ساختن اسلام عزيز زير سرگذاشته است. تاريخ در سي و دو سال گذشته به ياد ندارد كه آمريكا و متحدانش لحظه اي پرچم بد انديشي را فرو گذارده و از دست اندازي به آرمانهاي امام (ره) منصرف شده باشند. آنان سالهاست به اين جمع بندي رسيده اند كه انقلاب اسلامي ايران كانون بيداري اسلامي و ايستادگي در برابر هژموني دنياي غرب است. بواقع اگر با هجمه هاي اقتصادي، پروپا گانداي سياسي و سرانجام نظامي نتوانند درآينده اي نزديك خيزش ها و رويش هاي اسلامي را بويژه در منطقه خاورميانه مهار و سركوب كنند همه محاسبات آنان براي حاكميت مطلق برجهان و سيطره بر مهم ترين منابع انرژي به هم خواهد ريخت و از اوج اقتدار تحميلي خويش ساقط خواهند شد.
مروري گذرا در تاريخ سالهاي انقلاب و گردنه هاي نفس گيري كه به سلامت از آنها عبور كرده ايم كروكي روشني از دسيسه هاي غرب را نمايان مي سازد.
غائله گروهك هاي جبهه ملي و دعوت به راهپيمايي مردم عليه لايحه قصاص اگر چه با سخنراني حضرت امام (ره) در 25 خرداد 1360 مبني بر اينكه «از امروز جبهه ملي محكوم به ارتداد است» (1) مختومه شد، ليكن با سكوت - بخوانيد تأييد -اعضاي نهضت آزادي در قبال موضوع و زاويه اي كه رفته رفته افكارشان نسبت به اسلام از خود بروز مي داد، آشكارا پرده از طرح و برنامه هايي كنار مي زد كه به تعبير امام امت (رضوان الله تعالي عليه) «اگر خداي متعال عنايت نفرموده بود و مدتي درحكومت موقت باقي مانده بودند ملتهاي مظلوم بويژه ملت عزيز ما اكنون در زير چنگال آمريكا و مستشاران او دست و پا مي زدند و اسلام عزيز چنان سيلي از اين ستمكاران مي خورد كه قرنها سربلند نمي كرد.» (2)
افزون برآن، كشف خيانتهاي پيدا و پنهان بني صدر و سازمان مجاهدين خلق -منافقين، ترور و سوء قصد به جان شخصيت هاي متعهد كشور و راه اندازي جنگ تحميلي همه و همه تهاجم عرياني بود كه ميزان موفقيت هريك از آنها بخشي از شاخص هاي عملكردي اردوگاه كفر را تحقق مي بخشيد.
يكي از كاركردهاي متداول سازمان جاسوسي در طول تاريخ انقلاب، اعزام عوامل نفوذي درتشكيلات هدف به منظور كشف موقعيت ترور بود. حادثه بسيار تلخ انفجار دفتر نخست وزيري و شهادت شهيدان رجايي و باهنر درشهريور 1360به دست عناصر مرموزي كه حتي با دسترسي به اسناد طبقه بندي شده نيز زواياي آن قابل رفع رجوع نخواهد بود، تجربه دردناكي از نفوذ در رده هاي بالاي اطلاعاتي- امنيتي است.
از ديگر شيوه هاي مرسوم در سرويس هاي اطلاعاتي بيگانگان تأثيرگذاري غير مستقيم و نامحسوس برشخصيت ها است. ايجاد كوچك ترين دامنه تغيير درمدار انديشه و رفتار اين شخصيت ها مي تواند امتيازات مهمي را براي دشمن به دنبال داشته باشد. اين هدف، غالباً از طريق انتخاب نزديكان مؤثر برآن شخصيت قابل پيگيري است. به عبارت ديگر هيچ عامل بيگانه اي مستقيماً به سياستمداران و شخصيت هاي نظام مراجعه نكرده و از ايشان نمي خواهد كه به مخالفت با روند انقلاب بپردازند. بلكه با واسطه يا بي واسطه براطرافيان و حلقه اول دولتمردان سرمايه-گذاري نموده تا آنان، فرآيند القا و تاثيرگذاري بر شخص مورد نظررا رقم زنند.
رخنه جريان انحرافي در بيت آقاي منتظري كه نزديك به سه سال پرونده امنيتي آن به طول انجاميد (3) يادآور خطرات عظيم اعتماد بي حساب، به همراهان و اطرافيان است. رويداد نامباركي كه در صورت توفيق مي توانست طالع انقلاب را با استحاله اي اساسي دگرگون سازد.
فضاي بكر و دست نخورده اي كه مي تواند محملي براي ورود سربازان گمنام امام عصر (ارواحنا له الفدا) قرارگرفته و با غربال نيروهاي موجود سره از ناسره تميز داده شود، موضوع شخصيت شناسي است.
به نظر مي رسد حفظ و مهندسي شخصيت ها محوري باشد كه علي رغم گذشت سه دهه از عمر انقلاب تاكنون هيچ كار جامع و متمركزي پيرامون آن صورت نگرفته است. اقدامي كه رهيافت شايسته اي در راستاي تحقق جذب حداكثري و دفع حداقلي خواهد بود. آنجا كه سخنان جناب آقاي مصلحي نيز مؤيد ماجراست:
«ما درباب شخصيت شناسي و شخصيت هايي كه ادعاي همراهي با نظام و انقلاب را داشتند بايد يك تحقيق جدي انجام دهيم و دريابيم كساني كه در قبل از انقلاب، انقلاب و حركت نظام نقش ايفا نموده اند چه رويكردي داشته اند؟!» (4)
سالهاي سؤال برانگيزي كه ميرحسين موسوي پس از دوران نخست وزيري و ماجراي مشكوك استعفا پشت سرگذاشت، چگونه به فتنه تمام عياري كه عليه انقلاب به راه انداخت مرتبط مي شود؟!
چگونه رقم مي خورد كه شيخي به منصب هاي عالي نظام دست مي يابد ليكن در برهه اي از زمان درتدارك جنگ احزابي عليه انقلاب از هيچ كمكي فروگذار نيست؟!
و امروز كه پديده اي موسوم به جريان انحرافي سكانداري فتنه اي را برعهده دارد كه آيت الله مصباح (حفظه الله) درباب آن مي فرمايد:«خطري كه من احساس مي كنم شديدترين خطري است كه تاكنون اسلام را تهديد كرده است و آن هم از سوي نفوذهايي است كه دربين خودي ها درحال رشد هستند.» (5)
دراين جا ذكر فرازهايي از نامه امام امت (ره) به آقاي منتظري خالي از لطف نيست آنجا كه مرقوم فرمودند:
«... اين خطر بسيار مهم از ناحيه انتساب آقاي سيد مهدي هاشمي است به شما. من نمي خواهم بگويم كه ايشان حقيقتاً مرتكب چيزهايي شدند، بلكه مي خواهم عرض كنم ايشان متهم به ... مباشرتاً يا تسبيباً- و امثال آن مي باشند و چنين شخصي ولو مبري باشد ارتباطش موجب شكستن قداست مقام جنابعالي است كه حفظش بر همه واجب مؤكد است. آنچه مسلم است و درآن پافشاري دارم، رسيدگي به وضعيت و موارد اتهام اوست. آنچه از شما مي خواهم در رتبه اول، پيشنهاد مستقيم شما به دخالت وزارت اطلاعات و رسيدگي به اين امر است و اگر براي شما محذور دارد به طوري كه تكليف شرعي از شما ساقط است، سكوت است.» (6)
ازياد نبريم حجم انبوهي از صدماتي كه تاكنون انقلاب متحمل شده از جانب كساني بوده است كه سالوسانه لباس خير، به تن كرده و با انديشه هاي غير، مأموريت هاي غيرممكن را ممكن ساخته اند.
ــــــــــــــــــــ
پي نوشت ها:
1- صحيفه امام، جلد 14صفحه 454
2- صحيفه امام، جلد 20، صفحه 482، نامه حضرت امام (ره) به وزير كشور وقت درمورد عدم رسميت نهضت آزادي و انحراف آنها
3-كتاب خاطرات سياسي نوشته محمدي ري شهري- مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي
4- سخنراني جناب آقاي مصلحي درمراسم پاسداشت حماسه نهم دي ماه درجمع مردم شهرري - 9/10/1389
5- ديدار آيت الله مصباح يزدي باجمعي از مسئولان شوراي عالي زنان درمورخ 21/1/1390
6- صحيفه امام، ج 20، صفحه 137- 138، مرقومه مورخ 12/7/1365

 



يك اختلاس و چند نكته

عاطفه صادقي
اين روزها اخبار مربوط به اختلاس 3000 ميليارد توماني ، اصلي ترين محور خبرهاي رسانه هاي مختلف را تشكيل مي دهد ولي از خلال گفت وگوهاي روزمره مردم، تفاوت اولويت خبري رسانه ها و اولويت خبري مردم نتايج ديگري را آشكار مي سازد.
آنچه محور صحبت و دغدغه هاي اين روزهاي مردم را تشكيل مي دهد، بحث پيرامون نتيجه دربي پايتخت و نوسانات قيمت سكه طلاست. با توجه به گذشت حدود يك هفته از افشاي بزرگ ترين اختلاس تاريخ كشور ، چرا مردم نسبت به اين خبر واكنش چنداني نشان ندادند؟!
آيا مردم به اندازه رسانه ها خبر را باور نكرده اند يا اوضاع اقتصادي مردم به حدي روبه راه شده كه چنين رقم قابل توجهي براي آنان مبلغي نيست كه اختلاس و دزدي پيرامون آن محلي از اعرب داشته باشد.؟!
واقعيت اين است كه پاسخ سوال فوق هيچ كدام از اين گزينه ها نيست. بلكه براي رسيدن به پاسخ، بررسي چند موضوع ضروري است.
1-كاهش حساسيت مردم به دليل تقليل واژگان ديني
يكي از مسائلي كه در فرايند پيشرفت و توسعه گريبانگير جامعه اسلامي ماست. تغيير ماهيت احكام و باورهاي ديني از يك سو و برخورد قشري و بخشي با احكام دين از سوي ديگر است.
ديدارهاي ماه مبارك رمضان رهبر فرزانه انقلاب اسلامي با اقشار مختلف و استماع سخنان آنان قبل از ارائه بيانات خويش ، يادآور الگوي علوي در وظايف متقابل حاكمان و مردم در نامه اميرالمومنين به
مالك اشتر پيرامون امر به معروف و نهي از منكر حاكمان توسط مردم است.
وقتي حكم الهي امربه معروف و نهي از منكر حاكمان توسط مردم را به «صندوق نظرخواهي» تقليل مي دهيم و اين واجب الهي را به موارد مربوط به پوشش بانوان جامعه محدود مي كنيم ، وقتي در فرايند توسعه، احكام اجتماعي دينمان را ناديده مي گيريم، وقتي به جاي واژه «دزدي» از واژه «اختلاس» استفاده مي كنيم، در دراز مدت بار و اثر رواني عمل صورت گرفته در پشت اين واژه ها كمرنگ خواهد شد. و نتيجه اي جز كم اهميتي مردم نسبت به چنين رفتارهايي از خدمتگزارانشان و سلب اعتماد عمومي در انتظار نيست.
2- سرنوشت رسيدگي به ديگر پرونده هاي فساد اقتصادي
بررسي سابقه پرونده هاي كلان فساد اقتصادي مانند بنياد نبوت، كيش اورينتال، ميرعماد و ... نشان دهنده آن است كه روند رسيدگي به اين پرونده ها چنان دچار فرسايش اداري و بي سرانجامي شده كه متاسفانه در عمل بي اعتمادي و نااميدي مردم از رسيدگي عادلانه و در اسرع وقت را رقم زده است.
3- « سياسي كردن» پرونده هاي فساد اقتصادي
بهره برداري سياسي و واكنش مسئولان مختلف به پديده هاي فساد اقتصادي براي تخريب و سركوب رقيب، از جمله آسيب هايي است كه در دراز مدت سبب بي توجهي مردم به اين اخبار و سلب اعتماد عمومي از مسئولان و نااميدي از تحقق عدالت مي شود.
البته بين انتقاد به ساختار فساد پرور با انتقاد براي تخريب رقيب تفاوت است. مثلا از جمله انتقادات مطرح در گفتمان هاي سياسي كشور آن است كه ساختار بروكراتيك دوران سازندگي عملا فساد پرور است. اين متفاوت از آن است كه به جاي اجراي عدالت به دنبال مچ گيري از رقيب و تخريب آن در آستانه انتخابات باشيم.
چنين رويكردي عملا منجر به اين نتيجه خواهد شدكه گر حكم شود كه مست گيرند، در شهر هر آنچه هست گيرند و اين نتيجه به اين معناست كه مردم همه ساختار و مسئولان نظام جمهوري اسلامي را به چوب فساد و منفعت طلبي خواهند راند.
در پرونده اختلاس 3هزار ميلياردي مسئولان مختلف به جاي تلاش براي رسيدگي هر چه بهتر و سريع تر به جوانب مختلف آن ، با نشستن در جايگاه كاشف اين اختلاس و ژست قهرمان پنداري از يك سو و بهره برداري سياسي براي تخريب رقيب از سوي ديگر ، رويكردي كودكانه و دور از آرمان هاي انقلاب را پيشه كردند. رويكردي كه به جاي حل كردن مسأله درگير حواشي شده و به نزاع پيرامون اولين كاشف اختلاس 3000 ميلياردي تبديل شد.
4- عدم امكان تكرار چنين اختلاس هايي در ساختار اقتصادي كشور
يكي از سوالاتي كه مردم در مواجهه با چنين پرونده هايي تكرار مي كنند اين است كه چنين رقم بالايي چگونه در ساختار اقتصادي دزديده شده و دستگاه هاي نظارتي متوجه نشده اند؟!
آنها مي خواهند بدانند، چه ضمانتي وجود دارد تا همانطور كه افرادي با دور زدن قانون توانسته اند چنين رقم درشتي از بيت المال مردم غارت كنند، اشخاص ديگري در نبود سيستم نظارتي قوي و خلآ قوانين بازدارنده در محلي ديگر ، اختلاسي مشابه مرتكب نشوند؟!
اگر در ساختار فعلي چنين دزدي هايي رخ داده ، آيا ممكن است كه موارد ديگري هم باشد كه از ديد ناظران مخفي مانده باشد؟!
از همه مهم تر چگونه مي توان از تكرار چنين اتفاقاتي در ساختار سياسي كشور جلو گيري كرد؟
در شرايطي كه مجلس محترم هشتم طرح نظارت بر خود را به تعويق مي اندازد چطور مي توان انتظار داشت، چنين مجلسي قوانين نظارتي بازدارنده و مناسب تدوين كند و با بستن مجاري نفوذ دزدان و غارتگران اموال مردم ،مانع تكرار چنين مواردي شود.
اينها مسائلي است كه پيرامون جوانب مختلف چنين اقداماتي مطرح مي شود، مسائلي كه دولت، مجلس و قوه قضائيه بايد نسبت به آن حساس و پاسخگو باشند تا در آستانه انتخابات چنين دزدي هاي بزرگي، خدشه اي به اعتماد عمومي مردم وارد نسازد و موجب سوء استفاده دشمنان نظام نشود.
بنابراين آنچه براي مردم مهم است و در واقع مهم تر است نه دزدي صورت گرفته( اختلاس)، كه نحوه مواجهه مسئولان با پرونده هاي فساد اقتصادي است.

 



تأملي در باب تسخير سفارت رژيم صهيونيستي در مصر
انقلاب دوم مصر

مصطفي انصافي
وقتي در روز سيزده آبان58، كه كمتر از يك سال از وقوع انقلاب مي گذشت، دانشجويان خشمگين از اقدامات خصمانه دولتمردان ايالات متحده عليه انقلاب نوپاي خود اقدام به تسخير سفارتخانه آمريكا كه بحق لقب (لانه جاسوسي) به آن داده شده بود، نمودند، خبرها به سرعت در سراسر جهان پخش شد و آمريكايي ها با تهديدات تند سعي داشتند تا دل دولتمردان دولت موقت را خالي كنند كه تا حدودي هم موفق شده بودند. اما امام خميني(ره) آن پير انقلابي با تجليل از اقدام شجاعانه دانشجويان در تسخير لانه جاسوسي فرمودند كه خشم انقلابي خود را عليه استكبار جهاني بويژه سركرده آن حفظ كنيد و اين اقدام را (انقلاب دوم) و انقلابي عظيم تر و مهم تر از انقلاب اسلامي معرفي كردند و در مقابل تهديدات آمريكا بيان داشتند كه (آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند). به اين ترتيب دانشجويان پيرو خط امام(ره) با تسخير لانه جاسوسي آمريكا و افشاي اسناد و اسامي كساني كه در داخل عليه منافع ملي فعاليت و جاسوسي مي نمودند و با غربي ها رابطه داشتند باعث تصفيه نيروهاي انقلاب از ناخالصي ها گشت و مسير انقلاب اسلامي را از آفات اصلاح نمود و از اين پس نيروهاي انقلابي قدرت را به دست گرفتند.
حال پس از گذشت 32سال، آن حادثه تاريخي تحت تأثير انقلاب اسلامي ايران در نقطه اي ديگر از جهان اسلام تكرار شد. مردم انقلابي مصر از زمان جمال عبدالناصر رهبري جهان عرب را در ابراز مخالفت عليه تجاوزات اسرائيل به عهده داشتند ولي متأسفانه بعدها با نفوذ افراد خائن مانند انور سادات كه با قرارداد ننگين كمپ ديويد به آرمان آزادي فلسطين خيانت نمود و به دست ارتشي انقلابي خالد اسلامبولي به درك واصل شد و بعد از او معاونش حسني (نا) مبارك كه راه خيانت او را ادامه داد، اين آرمان سركوب شد، البته اين سركوب زياد دوام نياورد و سرانجام پس از گذشت چهاردهه، حسني مبارك خائن به دست مردم انقلابي مصر از اريكه قدرت به زير كشيده شد و اكنون در همان جايگاهي كه مخالفانش را محاكمه مي كرد، مورد بازخواست قرار مي گيرد.
نيروهاي غربي و خصوصاً آمريكايي ها با موج سواري بر روي امواج انقلاب هاي عربي سعي داشتند تا با حيله و تزوير در بين صفوف آنها نفوذ كنند و متأسفانه شوراي عالي نظامي كه بعد از مبارك با برنامه ريزي غرب قدرت را به دست گرفت توانست به اين هدف غرب جامه عمل بپوشاند چونكه در اين مدت هشت ماهه به هيچ كدام از وعده هاي خود در راه اصلاحات و انتخابات و انتقال قدرت به منتخبان مردم سرباز زده و سعي نموده رابطه با اسرائيل را همچنان حفظ نمايد و حتي براي حفظ سفارتخانه رژيم صهيونيستي ديوار چند كيلومتري به دور آن كشيدند. ولي همان جوانان انقلابي 25 ژانويه با شعار اصلاح مسير انقلاب دوباره روز جمعه 18شهريور در ميدان التحرير قاهره تجمع نموده و با وجود حفاظت شديد از اين سفارتخانه توانستند سفارتخانه اين رژيم منحوس را به تسخير خود در آورند و ضمن پايين كشيدن پرچم اسرائيل از بلندي ساختمان سفارتخانه به داخل ساختمان هجوم برده و كليه مدارك و اسناد اين سفارتخانه را به بيرون ريختند تا مدارك به دست مردم بيفتد و مردم افراد نفوذي و جاسوسان اسرائيل را بشناسند، همان گونه كه در تسخير لانه جاسوسي آمريكا در ايران دست رابط هاي آمريكا رو شد، در اين حادثه نيز اتفاق مشابهي خواهد افتاد. اين در حالي است كه سفير اسرائيل با بيش از هفتاد نفر از كاركنان سفارت شبانه از ترس جان خود از قاهره گريخته بودند.اين رخداد بار ديگر ماهيت و طبيعت اسلامي و آمريكايي ستيز و اسرائيل ستيز انقلاب مصر را روشن مي سازد. غرب در تحليل هاي خود دائما سعي داشته تا اين انقلابات را، در نتيجه وضعيت بد معيشتي معرفي كند ولي مردم مسلمان مصر با خلق اين حماسه بار ديگر خصلت اسلامي انقلاب خود را به جهانيان معرفي كردند. از اين تاريخ به بعد احتمالا ما شاهد تحولاتي اصيل در منطقه خواهيم بود.شهامت جوانان مصري مطمئنا به داخل مرزهاي ديگر كشورهاي عربي كه خواهان انقلاب اند رسوخ خواهد نمود و از اين رو انرژي تازه اي به اين رخدادهاي زنجيره اي عربي تزريق خواهد شد. تسخير سفارتخانه اسرائيل بار ديگر حال و هواي معطر روزهاي تسخير لانه جاسوسي آمريكا در ايران را زنده كرد و يقيناً بايد از اين رخداد با عنوان (انقلاب دوم) مصر ياد كرد، انقلابي بزرگ تر از انقلاب اول، اين رخداد نشان داد كه مردمان مسلمان مصر خواهان اسلام انقلابي هستند، اسلامي از جنس همان كه در ايران57 تشعشعاتش را به جهانيان پراكند و نه اسلامي الينه شده و منفعل به سبك و سياق آمريكايي.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14