(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 25 مهر 1390- شماره 20050

دكتر عصام العماد:حكومت آينده يمن اسلامي است
متحد قديمي واشنگتن به كدام سو مي رود؟
ناوگان پنجم در وضعيت قرمز
اطلاعات به جاي بمب جنگي كه خط مقدم ندارد



دكتر عصام العماد:حكومت آينده يمن اسلامي است

اشاره:
دكتر عصام العماد از انديشمندان يمني معتقد است كه انقلاب يمن به زودي به پيروزي مي رسد و فرياد مرگ بر آمريكا و عربستان كه اين روزها در سراسر يمن به گوش مي رسد هم گروه ها را متحد كرده و دولت اسلامي به زودي در يمن تشكيل مي شود.
اين گفت وگو با انديشمند يمني را خبرگزاري فارس تهيه كرده است.
چرا تاكنون انقلاب يمن پيروز نشده است؟
- مهم ترين عاملي كه انقلاب يمن پيروز نشده، دخالت آمريكا و عربستان بوده است.
با وجود اينكه اكثر نيروهاي ارتش يمن و مردم يمن به انقلابيون ملحق شده اند، اما حمايت هاي بي دريغ آمريكا و عربستان از «علي عبدالله صالح» موجب شد تا اين انقلاب پيروز نشود.
انقلاب در يمن قطعاً محقق خواهد شد. الان علي عبدالله صالح و نزديكانش حكومت را در دست دارند. البته قدرت سياسي آن چناني ندارد و در واقع رهبر يك منطقه نظامي محدود است. الحمدلله اكثر سياستمداران و نفرات درجه يك ارتش به انقلابيون ملحق شده اند.
تركيب گروه هاي مخالف عبدالله صالح چگونه است؟ چه گروه هايي در يمن پايه انقلاب را تشكيل مي دهند؟
- بزرگ ترين گروه مخالفان در يمن گروه اخوان المسلمين هستند، (شيخ عبدالمجيد الزنداني رهبري اخوان المسلمين). گروه هاي مشايخ قبيله اي از جمله صادق الاحمر و الحوثي ها ديگر گروه هاي مخالف هستند. عده اي ديگر افرادي كه ابتدا با رئيس جمهور بودند و سپس به انقلابيون پيوستند.
گروه جنوبي ها كه سني و شافعي هستند. گروه ديگر حزب المشترك كه شامل چند حزب است شامل حزب الحق، حزب اصلاح، حزب سوسياليست.
خوشبختانه با وجود اختلاف در بين اين گروه ها اما اين اختلافات به سطح نظامي و درگيري نظامي نرسيده است. شعارهاي مشتركي دارند. مثلا الحوثي ها، اخوان المسلمين و اصلاح و جنوبي ها، شعار «مرگ بر آمريكا» شعار «مشترك آزادي و اسقاط نظام» سر مي دهند.
گروه هاي مخالف چه مطالباتي دارند؟ عمده اهداف و انگيزه هاي آنها چيست؟
- انقلاب يمن 99 درصد، انقلاب اسلامي است. خيانت بزرگ عبدالله صالح اين است كه كشور را در اختيار آمريكا قرار داده و هر روز سفير آمريكا در كاخ رياست جمهوري يمن است. نمي دانيم حكومت در اختيار صالح است يا سفير آمريكا؟ الان به شوخي مي گويند شيخ مشايخ يمن، سفير آمريكا است و عبدالله صالح به هواپيماهاي يمن اجازه داده، برخي مناطق اين كشور را بمباران كنند.
علت اصلي قيام مردم يمن همين خيانت علي عبدالله صالح و وابستگي وي به آمريكا است. اكثر خانم هاي يمني محجبه و متدين و از آمريكا متنفر هستند.
با وجود اينكه رژيم صالح شمار زيادي را به قتل رسانده اما آمريكا اجازه نمي دهد موضوع يمن در مجامع بين المللي مطرح و علي عبدالله صالح محاكمه شود.
الان پسر صالح اقدام به بمباران روزانه مردم در شهر تعز مي كند و كار او كمتر از قذافي نيست ولي عربستان مدام از وي حمايت مي كند. اكثر رهبران و مردم در جنبش اسلامي قرار دارند و شعارهاي اسلامي سر مي دهند و انتظار مي رود يك حكومت اسلامي در يمن به وجود آيد.
چرا يمني ها انقلاب كردند؟ ريشه هاي انقلاب يمن چيست؟
- كشورهاي عربي مثل عربستان، يمن، مصر و... مانند استان هاي ايران هستند. همانطور كه در ايران انقلاب ابتدا از قم شروع شد بعد به تبريز منتقل شد و همينطور ادامه يافت، انقلاب هاي عربي نيز مانند دومينو به كشورهاي ديگر سرايت كردند.
انقلاب اسلامي ايران عامل دور تحولات يمن است وجود جنبش حزب الله و همين الحوثي ها كه از انقلاب اسلامي ايران الگو گرفته اند، عامل دور انقلاب يمن است.
اين انقلاب به تمام كشورها كشيده مي شود و هيچ كشوري مستثني نيست.
علاوه بر علل اسلامي آيا مردم مطالبات ديگري هم دارند؟ مباحث اقتصادي يا عامل سركوب ها نيز در تحولات اخير دخيل بوده است؟
- يمن كشوري با جمعيت حدود 32 ميليون نفر داراي منابع نفتي و گازي است اما ظلم اقتصادي بسياري به مردم شده است. اين عامل بي تاثير نيست اما علت اصلي همان سياست خارجي علي عبدالله صالح است كه به خاطر آمريكا، وي تعدادي از الحوثي ها را شهيد كرد.
نقش عربستان در تحولات يمن چيست؟ عربستان چه منافعي در يمن دارد كه آن قدر بر روي اين كشور حساس است؟
هيچ كس به اندازه علي عبدالله صالح طي اين 30 سال به عربستان خدمت نكرده است. پيش از اين در يمن وهابي وجود نداشت. پس از كشتن الحمدي، رئيس جمهور سابق كه توسط علي عبدالله صالح كشته شد، وهابي ها در يمن نفوذ يافتند.
در دوران ابراهيم الحمدي، 90 درصد قوانين يمن، شيعه زيدي بودند. پس از آمدن صالح، اين قوانين به وهابيت تغيير يافت. مدارس وهابي در يمن وجود نداشت صالح اين مدارس را ايجاد كرد و عربستان مي داند كه جايگزيني براي صالح ندارد.
علت ديگر اين است كه عربستان از الحوثي ها مي ترسد. چرا كه حضور الحوثي ها در بازي قدرت، استراتژي سياسي قديمي عربستان را بر هم مي زند هر چند كه الحوثي ها نقش بسزايي نداشته باشند.
اين در حالي است كه انقلابيون معتقدند بدون الحوثي ها نمي توان مشاركت سياسي داشت. عربستان همه گروه ها در يمن را قبول دارد به جز الحوثي ها. اگر الحوثي ها در بازي دخالت نكنند جنگ داخلي به راه مي افتد. انقلابيون حضور الحوثي ها را پذيرفته اند.
در كشور يمن فقر و گرسنگي وجود دارد. عربستان نه تنها به مشايخ شيخ ها بلكه به خلبانان، استادان دانشگاه و خبرنگاران شهريه مي دهد و اگر الاحمري ها استقلال اقتصادي داشتند هيچ گاه به سوي عربستان گرايش نداشتند.
نفت و گاز يمن و امكانات اقتصادي يمن در اختيار عربستان است. مشايخ شيخ ها مي گويند بدون عربستان نمي توان كاري كرد. عربستان در اين 8 ماه به آنها خيانت كرده است و مي خواست الاحمر را نابود كند.
در يمن فقر و گرسنگي زيادي وجود دارد و در اين 8 ماه اوضاع مردم بسيار آشفته تر شده به طوري كه اگر پول عربستان نباشد اوضاع بدتر مي شود. هدف عربستان اين است كه در يمن جنگ داخلي ايجاد كند مانند سومالي؛ انقلاب طول بكشد و جنگ داخلي بين گروه هاي مختلف صورت گيرد. عربستان مي خواهد الحوثي ها و وهابي ها در اين كشور با هم درگير شوند اما الحوثي ها زرنگ تر هستند و سعي كردند با وهابي ها كنار بيايند عليه عربستان.
در بين شهرهاي يمن تعز به عنوان پايتخت فرهنگي بوده و اين شهر بيشتر هدف بمباران قرار مي گيرد؟ نقش تعز در انقلاب اخير چيست؟
- بزرگترين فرهنگيان و نخبگان يمن، اهل تعز هستند. بهترين استادان دانشگاه، تعزي هستند. تظاهركنندگان در تعز هستند. اين افراد شافعي مذهب هستند اينها بينش سياسي بالايي دارند. عربستان و صالح مي دانند اگر تعز باشد نمي توانند كاري كنند. بي سوادي در اين شهر كمتر از شهرهاي ديگر است.
پايتخت انقلاب يمن صنعا نيست بلكه تعز است. به همين خاطر عبدالله صالح و عربستان سعي دارند تعز را نابود كنند. عربستان در تعز نفوذ ندارند.
تعزي ها از عربستان منتفر هستند و سياستمداران و قدرتمنداني كه عربستان از آنها حمايت كرده هيچ كدام تعزي نيستند.
شعار «مرگ بر آل سعود» بيشتر در تعز است و همين سياست را در مقابل آمريكا دارند. انقلاب يمن به بركت تعزي ها پيروز خواهد شد، چرا كه سازش نمي كنند و اين گروه ها بعد از الحوثي ها در صعده بيشترين دشمني را با عربستان دارند.
بيشتر خبرنگاران ايران در يمن در شهر تعز هستند، وهابيت در بين آنها كم است و پايتخت انقلاب يمن در تعز است.

 



متحد قديمي واشنگتن به كدام سو مي رود؟
ناوگان پنجم در وضعيت قرمز

فريده شريفي
بحرين با جمعيت يك ميليون نفري، كوچك ترين كشور منطقه خليج فارس است اما اهميت راهبردي آن بسيار مهم تر از مساحت و جمعيتش است. اين كشور اكنون با موج بسيار گسترده نارضايتي در داخل روبه رو است و به رغم سركوب هاي شديد خاندان آل خليفه مردم به غير از سرنگوني نظام به چيز ديگري نمي انديشند.
هزاران نفر هر روز در خيابان ها و بزرگراه هاي اصلي بحرين فرياد مرگ بر خاندان آل خليفه و مرگ بر آمريكا سر مي دهند.
علت نفرت مردم بحرين از آمريكا حمايت واشنگتن از حكومت آل خليفه و حضور ناوگان پنجم دريايي آمريكا است.
ارتش آمريكا در دوره جنگ عراق در سال 2003 با استفاده از پايگاه نظامي اش در بحرين به عراق حمله كرد و استقرار ناوگان پنجم اين كشور در بحرين براي نظارت بر منطقه صورت گرفته است. از سوي ديگر تسلط بر نفت منطقه خليج فارس از ديگر عواملي است كه باعث شده آمريكا براي اين كشور كوچك اهميت زيادي قائل باشد. بحرين منابع نفتي فراواني دارد اما ذخاير اين منابع زياد نيست، از اين رو هدف آمريكا از ايجاد پايگاه دريايي در اين كشور تامين امنيت نفتكش هايي است كه از تنگه هرمز عبور مي كنند. 33درصد از نفت مصرفي جهان از اين تنگه تامين مي شود. غربي ها مي ترسند با تشكيل نظامي مردم سالار در بحرين، منافع آمريكا به خطر بيفتد و به همين دليل است كه كاخ سفيد براي سركوب مردم به رژيم آل خليفه و آل سعود چراغ سبز نشان داده است. اين كشور كوچك خليج فارس با ميزباني از ناوگان پنجم دريايي آمريكا يكي از متحدان راهبردي واشنگتن در منطقه است و تصور سقوط حكومت آل خليفه كه بيش از 200 سال قدرت را در بحرين در دست دارد براي دولت آمريكا يك كابوس به حساب مي آيد.
سرويس خارجي
بحرين سال هاست كه مركز فرماندهي ناوگان پنجم دريايي آمريكاست؛ اين ناوگان منافع آمريكا در خليج فارس، درياي عمان، درياي سرخ، خليج عدن و بخش هايي از اقيانوس هند را برعهده دارد و به همين خاطر نقش حياتي براي واشنگتن در منطقه ايفا مي كند. انگليس نيز با داشتن ناوشكن و مين جمع كن در بحرين منافعي دارد و زيردريايي هايش به مناسبت هاي مختلف وارد آب هاي بحرين مي شوند به همين دليل وزارت دفاع انگليس اخيرا اعلام كرده كه قصد خارج شدن از بحرين را ندارد و به دقت اوضاع اين كشور را پي گيري مي كند.
آمريكا و انگليس به هيچ وجه نمي خواهند حضور نظامي شان در اين منطقه با سقوط حكومت بحرين كمرنگ شود. 4200 پرسنل نيروي دريايي آمريكا به صورت دوره اي در پايگاه اين كشور در بحرين اقامت دارند، پايگاهي كه مساحت آن 24 هكتار است در منامه پايتخت اين كشور قرار دارد به همين دليل جرج بوش رئيس جمهور وقت آمريكا بحرين را يكي از متحدان اصلي آمريكا خارج از ناتو ناميد.
آمريكا به بهانه ثبات منطقه، مدت هاي طولاني به خواست مردم بحرين براي تحقق مردم سالاري بي اعتنا ماند و از اين رو اعتراضات اخير در بحرين موجب شد سياست هاي خارجي و دفاعي واشنگتن با مشكلاتي مواجه شود. به همين دليل تحليلگران سياسي بحران بحرين را چالش جدي براي دوران رياست جمهوري باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا ارزيابي مي كنند. چالشي كه نسبت به ساير انقلاب هاي عربي در منطقه متفاوت تر و چه بسا مهم تر از آنها است.
به همين دليل روز 14 مارس زماني كه نظاميان عربستان سعودي به قصد مداخله نظامي در امور داخلي بحرين وارد خاك اين كشور شدند ديگر اعضاي شوراي همكاري خليج فارس (عربستان سعودي، كويت، قطر، عمان و امارات متحده عربي) اعلام كردند كه اين رويداد مصداق شرايط اضطراري است و بايد نظم و ثبات دوباره به جزيره كوچك پادشاهي خليج فارس بازگردانده شود.
كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس به پيمان دفاعي محرمانه اي موسوم به نيروهاي سپر شبه جزيره متوسل شدند درحالي كه در مورد ديگر كشورهاي عربي چنين ضرورتي احساس نشد.
كارشناسان معتقدند كه چنين پيماني فقط در صورتي قابل اجراست كه يكي از شش كشور عضو پيمان از سوي يك دشمن خارجي مورد حمله قرار گرفته باشد اما در مورد قيام مردمي بحرين نه حمله اي وجود داشت و نه دشمن خارجي بلكه صرفا ملت بي دفاع و بي گناهي در مقابل سركوب هاي شديد آل خليفه و آل سعود قرار مي گرفت كه خواسته اي منطقي و قانوني داشتند و آن هم اجراي اصلاحات و تغييرات اساسي در كشورشان بود.
خاندان آل خليفه درطول سال هاي گذشته چشم خود را بر روي حقوق اساسي شهروندانش بسته و مطالبات آنها را ناديده گرفته است به ويژه آنكه شيعيان دراين كشور با وجود اينكه 70 درصد جمعيت را تشكيل مي دهند مدت هاست كه با برخورد تبعيض آميز خاندان آل خليفه روبه رو هستند و از كمترين حقوق مسلم خود بي بهره اند.
مردمي كه اكثريت جمعيت اين كشور ا در تشكيل مي دهند معتقدند كه با آنها مانند شهروند درجه دو رفتار مي شود.
بدون شك آمريكايي ها از مدت ها پيش، از مشكلات اساسي حكومت بحرين مطلع بوده اند اما به خاطر منافع راهبردي خود در منطقه حاضر شده اند كه از اين مسئله چشم پوشي كنند.
اكنون با گسترده شدن اعتراضات مردمي مقام هاي آمريكايي نگران شده اند و به فكر راه چاره افتاده اند تا به هر وسيله كه شده منافع درازمدت خود را در اين جزيره كوچك استراتژيك حفظ كنند.
برخي از سياستمداران آمريكايي تا بدانجا از بحران عميق در بحرين ابراز نگراني كردند كه به دولت آمريكا پيشنهاد دادند ناوگان پنجم دريايي خود را از بحرين خارج و به كشور ديگري در منطقه خليج فارس انتقال دهد.
اين سياستمداران به مقامات واشنگتن هشدار دادند كه خاندان آل خليفه در برابر اعتراضات مردمي دوام نخواهد آورد و بالاخره شاهد جابه جايي قدرت خواهيم بود.
به همين دليل قبل از هر نوع درگيري در منطقه و به خطر افتادن منافع آمريكا بهتر است نظاميان خود را از اين كشور خارج سازد.
اما برخي از استراتژيست هاي آمريكايي معتقدند كه انتقال ناوگان دريايي آمريكا از بحرين امر ساده اي نيست و ممكن است نتايج فاجعه باري درپي داشته باشد.
موضوع هزينه ها در موقعيت فعلي با توجه به بحران اقتصادي آمريكا و گسترش نارضايتي ها دراين كشور نيز موضوع ديگري است كه مي تواند فاجعه جديدي بيافريند.
مكان انتقال اين ناوگان هم از ديگر مسائلي است كه در خور تأمل است چرا كه ديگر كشورهاي حاشيه خليج فارس نيز وضعيت با ثبات تري نسبت به بحرين ندارند و ديري نمي گذرد كه آنان نيز به سرنوشت مشابه بحرين دچار شوند و حكام مستبد اين كشورها در مقابل خواسته هاي ملتشان سر تعظيم فرود آورند.
مركز مطالعاتي گلوبال ريسرچ در گزارشي مي نويسد: جنبش فزاينده طرفدار دموكراسي در بحرين با الهام از انقلاب تونس، مصر و ساير مناطق جهان عرب پايه هاي حكومت سلطنتي منامه را به لرزه انداخته است. و اين بي ثباتي در كشور كوچك حاشيه خليج فارس، بنيان هاي حكومت آل سعود و ساير شيوخ خليج فارس را نيز تضعيف مي كند به طوري كه با ادامه اين ناآرامي ها، خيزش مردمي در استان هاي نفت خيز شرق عربستان سعودي نيز قابل پيش بيني بود. چنانچه حكومت بحرين تسليم اراده مردم براي افزايش آزادي هاي مدني و دموكراسي شود اين حكومت تأثير خود را بر ساختار قدرت ديكتاتوري كشورهاي عربي سراسر منطقه خليج فارس مي گذارد و دولتمردان حاكم را با خطر بروز انقلاب مواجه مي سازد.
روزنامه «ال موندو» چاپ اسپانيا نيز در مقاله اي نوشت: بحرين اهميت راهبردي زيادي براي آمريكا و غربي ها دارد چرا كه تهديد حكومت استبدادي در خليج فارس به سلطه قدرت هاي جهاني، دولت هاي سرمايه داري غرب و كنترل استعماري آنها بر منابع و ملت هاي منطقه خاورميانه برمي گردد.
دولت هاي غربي هرساله ميلياردها دلار صرف فروش تسليحات نظامي به رژيم هاي ديكتاتوري مي كنند، تسليحاتي كه عمدتا براي سركوب طرفداران دموكراسي مورد استفاده قرار مي گيرد.
اشغال خارجي، سركوب، تجاوز نظامي، بي قانوني و ارتكاب جنايت عليه بشريت از جمله پيامدهايي است كه با مجوز غرب و به ويژه آمريكا در كشورهاي منطقه صورت مي گيرد.
ادامه حكومت هاي استبدادي در كشورهاي عربي منطقه براي منافع سياسي و نظامي واشنگتن الزامي است از همين رو خاندان آل خليفه با گستاخي تمام به سركوب مردم اين كشور به ويژه شيعيان مي پردازد.
رژيم آل خليفه با حمايت آمريكا هر روز به روشي جديد براي سركوب مردم متوسل مي شود و از اين واقعيت اطلاع كامل دارد كه تا منافع آمريكا در اين منطقه به خطر نيفتد كماكان مي تواند بر سر قدرت باشد.
موج اعتراضي دربحرين به راه افتاده كه براي ايالات متحده آمريكا و ساير قدرت هاي غربي قابل پيش بيني نيست.
مسلم است كه آمريكا نمي خواهد متحد قديمي خود را در منطقه استراتژيك خليج فارس از دست بدهد و حكومتي سر كار آيد كه براي منافعش خطرساز باشد؛ چرا كه به قدرت رسيدن يك حكومت ضدآمريكايي دربحرين آينده ناوگان دريايي را به خطر خواهدانداخت.

 



اطلاعات به جاي بمب جنگي كه خط مقدم ندارد

اشاره: تحليلگران نظامي معتقدند جنگ هاي آينده جنگ هايي بدون خونريزي هستند.
در اين جنگ ها برنامه ريزان نظامي به كمك فناوري نظامي بدون كشتن سربازان به هدف شليك مي كنند.
در جنگ هاي آينده از جنگ افزارهايي استفاده مي شود كه به دليل آثار و صدمات رواني درازمدت بسيار بدتر از سلاح هاي كشنده موجود هستند.
در جنگ هاي آينده حمله به سرزمين هاي يكديگر منتفي مي شود و به جاي آن طرفين با اتكا به اطلاعات، فناوري ها و تاكتيك روبات هاي قاتل به جان يكديگر مي افتند. در اين جنگ ها خط مقدمي وجود ندارد و اطلاعات جاي بمب را مي گيرد.
صف آرايي، پياده نظام و سواره نظام مفهوم خود را از دست مي دهند و جاي خود را به خلاقيت، دانايي و استفاده از فناوري مي دهند.
جنگ آينده جنگ غلبه تصميم گيري ها و استراتژي هاي نظامي است و هر كس زودتر تصميم بگيرد و تاكتيك و استراتژي سريع تر و پيشرفته تري به كار گيرد پيروز است.
ويژگي جنگ هاي آينده
جنگ هاي آينده به شدت متكي بر فناوري اطلاعات و ارتباطات خواهند بود و مي توان گفت كه جنگ هاي آينده جنگ هاي اطلاعاتي خواهد بود.
در جنگ هاي آينده مسئله دقت در هدايت مهمات به سوي دشمن، چه در شب و چه در روز، تجهيزات ديد در شب براي نفوذ در عمق خاك دشمن در شب و منهدم ساختن تسليحات دشمن، سامانه هاي جنگ الكترونيك، نقش موثري در جنگ دارند. چنانكه به عقيده «كمپن»1 كارشناسان نظامي در جنگ خليج فارس، هر گرم سيليسيومي كه در رايانه به كار رفته، شايد بيش از يك تن اورانيوم تاثير داشته است. تغيير اشكال نبرد به معني تحول در رابطه دفاع و تهاجم، زمان و مكان، قدرت آتش و نمايش قدرت است؛ موضوعي كه در نهايت، به حرفه اي شدن جنگ تاكيد دارد. در گذشته شعاع ميدان نبرد، تنها تا محدوده برد مهمات بود، اما با پيشرفت هاي مبتني بر فناوري و دسترسي به سلاح هاي دوربرد و تجهيزات دورپيما مانند ناوهاي جنگي، هواپيماهاي دور پرواز و نيز موشك هاي قاره پيما، مفهوم سنتي خط مقدم و پشت جبهه مخدوش شده است.
در واقع اين پيشرفت ها باعث شده اند تا چون گذشته تمايزي بين خط مقدم و پشت جبهه وجود نداشته باشد. جنگ سال 1991 خليج فارس نخستين نمونه از جنگ هاي آينده بود. ويژگي اين جنگ، وجود گسترده سامانه هاي پرتاب دقيق و دورزن مستقر در زمين، كشتي ها و هواپيماها همراه با ذخيره بزرگي از مهمات مرگبار متعارفي بود كه به كمك سامانه هاي پيشرفته تشخيص آماج در شرايط ديدباني به سوي آماج هاي تعيين شده هدف گيري شده بود.
جنگ هاي آينده داراي اهميت بسيار زيادي است ولي پيش بيني دقيق ويژگي هاي آن، كاري بسيار دشوار است. جنگ آينده تابع عوامل متعددي است كه بسيار پويا و متغير هستند.
اين عوامل عبارتند از حضور و تاثير رسانه ها بر سرنوشت جنگ، به كارگيري علوم رايانه اي كه در آن به نوعي چهره دشمن مخدوش و جبهه خودي مظلوم نشان داده شود، آرايش سريع نيروي نظامي، پدافند هوايي كارآمد و پرحجم، جنگ الكترونيك برتر و موثر، فرماندهي و كنترل يكپارچه و برتر، دقت سلاح ها در اصابت به هدف، اتكا به نيروهاي متخصص و حرفه اي، وحدت در عمليات نظامي، گروه هاي رزمي خودكفاي كوچك اما پرتوان، حمله هاي موازي عليه تمامي مواضع و نيروهاي كليدي دشمن، سرعت بالا در چرخش اطلاعات، آماده كردن افكار عمومي براي جنگ، اجراي عمليات رواني مستمر و...
مجموعه اين عوامل باعث مي شود كه يك كشور با آمادگي بيشتري براي جنگ هاي آينده برنامه ريزي كند و جهان از دوره جنگ هاي عصر صنعتي به دوره عمليات عصر اطلاعاتي گذر كند.
«برتري اطلاعاتي» مشخص ترين ويژگي جنگ هاي آينده است. طرح ريزي براي جنگ آينده، از نظر ماهيت، زمان، مكان و طرف رويارو، معمولا براساس ماهيت كلي جنگ در يك عصر خاص، جنگ هايي كه در ساير نقاط جهان به وقوع پيوسته، تجربيات تاريخي كشور مورد نظر و جنگ هايي كه براي آن اتفاق افتاده، شرايط خاص ژئوپليتيك، گستره منافع ملي در سطح بين المللي و محيط منطقه اي و بين المللي آن شكل مي گيرد.
مشاور پنتاگون «جان آريولا»، معتقد است كه سامانه هاي تسليحاتي بزرگ امروز در جنگ هاي پيشرفته آينده ناكارا خواهد بود. در «گزارش منتشره از سوي وزارت دفاع ايالات متحده آمريكا» در سال2007 ميلادي، به روشني توضيح داده شده است كه تهديدهاي فراروي نيروهاي ايالات متحده در دنياي امروز، شامل مواردي نظير: حمله هاي ناگهاني و فاجعه آميز از سوي قدرت هاي بزرگ، اتحاد آمريكا با هم پيمانانش و مواردي ديگر خواهد بود. بنابراين گفته شده كه ارتش جديد بايد شبكه اي، انعطاف پذير و چالاك باشد و بتواند با استفاده از عمليات ويژه و رويات ها، به سرعت در سراسر دنيا، واكنش هاي لازم را انجام دهد.
پژوهشگران معتقدند در آينده اطلاعات از بمب مؤثرتر خواهد بود و در 30سال آينده اطلاعات چه به عنوان كالا و چه به عنوان يك حوزه جنگي جديد بيشتر از بمب تأثيرگذار خواهد بود و چيره دستي در بهره برداري انحصاري از آن مهم ترين عامل برتري يك كشور نسبت به دشمنان خواهد بود.
در درگيري هاي آينده نيروهاي درگير در عمليات، روز به روز از خط مقدم نبرد فاصله بيشتري پيدا خواهند كرد. آنها به جاي اينكه دركابين هواپيما، تانك ها و هر وسيله جنگي ديگري باشند، به «حاشيه امن» ميدان نبرد منتقل خواهند شد. اين امكان از طريق سلاح ها و تجهيزات بدون خلبان و كنترل شونده از راه دور ايجاد خواهد شد. آموزش نظامي از راه دور توسعه خواهد يافت. آموزش هاي نظامي با استفاده از بازي ها و شبيه سازي هاي رايانه اي، به يك جريان مستمر تبديل خواهد شد. همان گونه كه دانشگاه هاي مجازي و آموزش از طريق اينترنت در زندگي مردم وارد مي شود، دانشگاه هاي نظامي نيز مجازي خواهند شد.
در هر صورت تلاش براي آمادگي در برابر جنگ هاي آينده يكي از دغدغه هاي اساسي راهبردي نظامي دنيا است.
هر چند نمي توان مسير دقيق جنگ هاي آينده را با قاطعيت پيش بيني كرد ولي با يقين مي توان گفت كه حوزه جنگ ها در آينده بسيار وسيع خواهد شد و مرزهاي كشورها را يكي پس از ديگري پشت سر خواهد گذاشت. جنگ هاي آينده متكي به عصر اطلاعات و شبكه هاي فناوري هستند و اطلاعات نوين را به سرعت در مكان هاي مختلف منتشر خواهند كرد. جنگ هاي آينده جنگ راهبردهاي جنگي با استفاده از نرم افزارهاي جنگي نيست بلكه با استفاده از نرم افزارهاي رايانه اي است.
تمامي طراحي ها، سناريوها و برنامه ريزي هايي كه دنياي غرب براي پيروزي در جنگ هاي آينده كرده در دنياي ديجيتالي رايانه اي محو خواهد شد و پيروزي از آن كشوري است كه در فناوري اطلاعاتي برگ برنده را در دست داشته باشد خواه اين كشور يك سرزمين كوچك در شرق باشد يا يك كشور بزرگ در آن طرف دنيا!
خبرگزاري فارس

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14