(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 15 آبان 1390- شماره 20067

گفتاري از دكتر قديري ابيانه، سفير سابق ايران در مكزيك
عليه نظام سرمايه داري
تأملي بر ماهيت كرسي هاي آزاد انديشي و نظريه پردازي
دغدغه اي از جنس امروز
روز سردرگمي و سرخوردگي امريكا
اعترافات كلينتون



گفتاري از دكتر قديري ابيانه، سفير سابق ايران در مكزيك
عليه نظام سرمايه داري

ريشه ي اتفاقات اخير آمريكا و تظاهرات گسترده ي مردم اين كشور با عنوان «جنبش فتح وال استريت» را بايد در شكست ليبراليسم جست وجو كنيم؛ شكستي كه در حقيقت منشأ بحران اقتصادي در اين جامعه ي به شدت طبقاتي است.
سقوط به طبقه ي پايين تر
اگرچه در جوامع ليبراليستي ظاهراً محدوديتي براي سرمايه اندوزي وجود ندارد، اما تمام اهرم ها در اختيار صاحبان ثروت است. در ايالات متحده ي آمريكا كه به زعم غربي ها مهد دموكراسي است، اگر كسي بخواهد به مناصب حكومتي برسد، شديداً محتاج حمايت و بهره گيري از نفوذ و اثرگذاري رسانه هاي گروهي است. اداره ي رسانه هاي گروهي نيز طبيعتاً هزينه هاي سنگيني دارد كه فقط از عهده ي صاحبان ثروت برمي آيد. به همين دليل رسانه هاي گروهي اين جوامع انحصاراً در اختيار صاحبان ثروت است. هدف آنها از اين تصاحب رسانه اي نيز همانا اثرگذاري و شكل دهي به افكار عمومي در راستاي منافعشان است. در حقيقت رسانه هاي گروهي در اين كشور وسيله اي براي تحميق ملت ها هستند.
صاحبان ثروت، علاوه بر رسانه هاي گروهي، هر چه را كه بتواند ذهن مردم را از مسائل اصلي منحرف كند، در اختيار مي گيرند؛ از فيلم هاي سينمايي گرفته تا باشگاه هاي ورزشي و سالن هاي مد لباس. آنها نه تنها حاضرند امنيت و استقلال را براي حفظ منافع فدا كنند، در اين راه حتي ابايي از پايمال كردن حقوق ملت خود نيز ندارند. به سبب همين رويكرد و همين سازوكار است كه در جامعه ي آمريكا شاهد معضل گسترده ي كارتن خواب ها بوديم. يا در بحران اخير نيز مي بينيم كه بسياري از مردم طبقات متوسط آمريكا در حال سقوط به طبقات پايين تر هستند. تعداد قابل توجهي از آمريكا يي ها خانه ي خود را از دست داده اند و بسياري نيز اميد چنداني به حفظ خانه هاي خود ندارند.
در بحران مالي اخير، دولتمردان آمريكا كه در حقيقت دست نشانده هاي صاحبان سرمايه اند، كوشيدند كه اين بحران را به اقشار پايين و متوسط منتقل كنند تا طبقات ثروتمند از آن مصون بمانند. اين در حالي بود كه ماليات ها افزايش پيدا كرد، اما اين افزايش در مورد ثروتمندان اجرا نشد، بلكه فشار افزايش ماليات تنها بر گرده ي طبقات متوسط و پايين وارد آمد. همچنين از خدمات اجتماعي مردم كاسته شد، اما ثروت صاحبان سرمايه همچنان افزوني يافت.
حتي در يونان نيز، حقوق كارمندان و كارگران را به شدت كاهش داده اند، اما هنوز نتوانسته اند بر بحران اقتصادي اين كشور غلبه پيدا كنند و مردم خود را براي كاهش بيشتر حقوق و خدمات آماده مي كنند. همه ي اين ها در حالي است كه مردم در اين كشورها شاهد رفتارهاي غير مسئولانه و ثروت اندوزي صاحبان سرمايه هستند.
عليه نظام سرمايه داري
وارد آمدن فشارهاي اقتصادي بر مردم تا حدي كه زندگي روزمره ي آنان را مختل كرده است، باعث شده كه مردم به ريشه يابي مشكلات بينديشند و در مورد آن اقدام كنند. بر اساس اطلاعاتي كه دسترسي به آن حتي براي كاربران اينترنتي هم وجود دارد و با وجود نظر فوكوياما كه ليبراليسم را پايان تاريخ اعلام كرده است، بايد گفت كه امروز حيات ليبراليسم وارد مرحله ي حساسي شده است. امروزه اعتراضات در غرب صرفاً عليه دولت يا سرمايه دار خاصي نيست، بلكه اين اعتراضات با شعار «ما 99 درصد هستيم» و «وال استريت را اشغال كنيد» عليه نظام سرمايه داري است و به نظر مي رسد كه حمايت ها از اين جنبش روز به روز در حال گسترش است و عواقب اين مسئله در آينده اي نه چندان دور، گريبان گير دولت مردان آمريكا خواهد شد.
دولت هاي اين كشور هم هميشه تحت نفوذ همين صاحبان سرمايه قرار دارند. اين دولت ها نه تنها دنبال رفع بحران نبوده اند، بلكه با هزينه كرد مبالغ هنگفتي كوشيده اند كه منافع ثروت مندان را حفظ كنند. البته در همين اوضاع، مبالغ حقوق سردمداران نه تنها كاهش نيافته است، بلكه افزايش هم داشته؛ يعني در همين هنگامه ي بحران اقتصادي، تعداد ميليونر ها در غرب بيشتر هم شده است. در چنين وضعيتي، موضع گيري مردم عليه صاحبان سرمايه امري طبيعي است.
در شرايط كنوني، رسانه هاي گروهي كه متعلق به صاحبان ثروت هستند، مردم را عليه خود مي بينند و از تحقير و توهين معترضان ابايي ندارند و توده هاي مردم را اوباش مي نامند. چنين روندي باعث شده است كه اين رسانه ها با وجود داشتن مخاطبان زياد، اعتبار خود را از دست بدهند.
اقليت يك درصدي چه مي گويند؟
با توجه به اين كه اقليت يك درصدي حاكم بر آمريكا در مقابل مردم ايستاده اند و مردم نيز اين يك درصد را دشمن خود مي انگارند و نيز از آن جا كه اكثريت اين يك درصد را يهوديان طرفدار اسرائيل تشكيل مي دهند، لذا پيش بيني مي شود كه به تدريج مردم به جهت گيري ضد صهيونيستي گرايش پيدا كنند. بنابراين چه بسا كه جهت گيري هاي مردمي به تدريج به سمت يك نظام ضد سرمايه داري و بي اعتبار كردن رسانه هاي موجود و موضع گيري در قبال حاكميت صهيونيست ها و نيز مخالفت با جنگ هاي مختلف آمريكا در سراسر دنيا برود، زيرا در حقيقت هزينه هاي اين جنگ ها از جيب 99 درصد مردم هزينه مي شود و البته اگر منافعي هم داشته باشد، تنها به جيب همان اقليت يك درصدي مي رود.
امروزه طرفداران حركت اعتراضي تسخير وال استريت صريحاً اعلام مي كنند كه ما از حركت ميدان تحرير در مصر الهام گرفته ايم. اين حركت هايي كه در اروپا و استراليا و آمريكا مشاهده مي كنيم، قطعاً با سركوب روبه رو خواهد شد و زمينه را براي مبارزه با استكبار فراهم خواهد كرد. امروز مقابله با استكبار به درون مرزهاي اروپا كشيده شده است. مردم در اين كشورها مي پندارند كه كاهش بيمه ها و خدمات اجتماعي، ناشي از صرف بودجه هاي عمومي آنها براي مقاصد نظامي توسعه طلبانه است.
با ادامه يافتن اين وضع، قطعاً در آينده ا ي نه چندان دور، سركوب ها به شدت افزايش پيدا خواهد كرد و هرچه اين سركوب ها افزايش يابد، بي اعتمادي مردم به نظام سرمايه داري و در نتيجه مقابله با آن افزايش مي يابد، بحران ها عمق بيشتري پيدا مي كند و اين جا است كه ما زمينه ي مناسبي براي معرفي اسلام پيدا خواهيم كرد. هنگامي كه امواج بيداري به اين كشورها مي رسد و در حالي كه مردم اين كشورها فساد نظام سرمايه داري را به چشم مشاهده كنند، به طور حتم اين نظام از هم فرو خواهد پاشيد؛ همان گونه كه نظام اتحاد جماهير شوروي از هم فروپاشيد.
منبع: پايگاه اطلاع رسانه اي دفتر حفظ و نشر آثار
مقام معظم رهبري

 



تأملي بر ماهيت كرسي هاي آزاد انديشي و نظريه پردازي
دغدغه اي از جنس امروز

مصطفي انصافي
چيزي حدود يك دهه است كه مقام معظم رهبري از لزوم تشكيل كرسي هاي آزاد انديشي و نظريه پردازي در كشور، صحبت به ميان آورده اند. ايشان با تاكيد بر نقش آزاد انديشي در توليد علم بومي و ارتقاي فرهنگ داخلي، همواره تاكيد وافري بر ايجاد و تثبيت چنين نشست ها و همايش هاي دارند تا از طريق آنها دانشگاه ها و پژوهشكده ها به محل واقعي بحث تخصصي بدل گردند و نه مهبط تشنجات سياسي و عقيدتي. كرسي هاي آزاد انديشي و نظريه پردازي عاملي در جهت نهادينه شدن تامل و تفكر در سطح جامعه مي گردد و از آنجا كه بلوغ و تكامل هر تمدن و فرهنگ در نتيجه ارتقاي سطح دانش، علم و آگاهي بوده، برگزاري چنين كرسي هاي گامي خجسته در جهت ارتقاء سطح فرهنگي قلمداد مي گردد و راهي مناسب براي دست يابي به تمدن نوين اسلامي.
انديشيدن از اركان اساسي وجودي آدمي است. بالواقع بنا به نظر قدمايي همچون ارسطو، انسان را تنها و تنها انديشگري اش از ديگر جانوران مجزا مي كند. پيشرفت ها و بهبود وضع زندگي آدمي نيز صرفاً به مدد همين توان انديشگري است. انديشيدن به انسان توان فرا رفتن از وضعيت روزمره و تأمل راجع به چرايي و چگونگي اوضاع و احوال خود را مي دهد. از اين رو وجهي بازنگرانه و انعكاسي دارد. انديشيدن به آدمي اين امكان را مي دهد تا وضعيت خود را درك كند، كاستي ها و نواقص را بيابد و در جهت اصلاح امور بكوشد. در جامعه اي كه انديشيدن طرد شود هيچ پيشرفتي صورت نمي گيرد و آن جامعه مهبط جمود و انحطاط مي گردد.
انديشيدن در سنت اسلامي سابقه اي دراز آهنگ دارد به خصوص در تشيع. پيامبر اسلام (ص) و امامان معصوم همواره منادي انديشه و تفكر بوده اند. اساساً بايد گفت كه اسلام دين تفكر است و اين در جاي جاي كتاب آسماني قرآن و آموزه هاي اوليا و بزرگان دين حنيف اسلام يافتني است. يكي از آموزه هاي اساسي اسلام اين است كه، يك لحظه انديشيدن به از هفتاد سال عبادت است و انسان مومن با توصل به انديشيدن به نشانه هاي بارتعالي پله هاي كمال را طي و به سعادت نائل مي آيد. از اين جنس گزاره ها در دين مبين اسلام به كرات يافت مي شود و اين نشان از جايگاه والاي خ رد و تفكر در فرهنگ اسلامي دارد.
مقام معظم رهبري، از چندين سال پيش ( بهمن ماه نه سال پيش)، ايده برگزاري كرسي هاي آزاد انديشي و نظريه پردازي را طرح نمودند و آن را گام اساسي در جهت نيل به آرمان هاي پيش رو در افق 1400 ارزيابي كردند. طرح مقام معظم رهبري شامل دو ايده بود؛ نخست، ايجاد واشاعه كرسي هاي آزاد انديشي، و دوم برقرار نمودن كرسي هاي نظريه پردازي.
ايشان تاكيد دارند كه بايد كرسي هاي را براي آزاد انديشي فراهم آوريم تا دانشجويان بتوانند، نظرات، افكار و نقدهاي سازنده خود را بيان كنند و مسئولان نيز راه حل هاي براي آنها بيابند تا در اثر اين گونه هم انديشي ها بتوان مشكلات را شناسايي و تا حد امكان مرتفع نمود. ايشان معتقدند كه، امروز آنچه ما به آن نياز مبرم داريم تفكر آزاد است كه با آن فرهنگ و علم توليد خواهد شد و گسترش خواهد يافت و توسعه و پيشرفت واقعي تحقق خواهد يافت.
به زعم ايشان، نبايد از آزادي ترسيد و از مناظره گريخت و نقد و انتقاد را به كالاي قاچاق و يا امري تشريفاتي تبديل كرد. چنان كه نبايد به جاي مناظره، به جدال گرفتار آمد و به جاي آزادي، به دام هتاكي و مسئوليت گريزي لغزيد. آن روز كه سهم آزادي، سهم اخلاق و سهم منطق، همه يك جا و در كنار يكديگر ادا شود، آغاز روند خلاقيت علمي و تفكر بالنده ديني در اين جامعه است و كليد جنبش توليد نرم افزار علمي و ديني در كليه علوم و معارف دانشگاهي و حوزوي زده شده است. بي شك آزادي خواهي و مطالبه فرصتي براي انديشيدن و براي بيان انديشه، توام با رعايت ادب استفاده از آزادي، يك مطالبه اسلامي است و آزادي تفكر، قلم و بيان، نه يك شعار تبليغاتي، بلكه از اهداف اصلي انقلاب اسلامي است.
مقام معظم رهبري از سوي ديگر تاكيد خاصي بر ايجاد كرسي هاي جهت نظريه پردازي دارند. اين كرسي ها در واقع به معناي توليد نظريه هاي بومي با توجه به زمينه اجتماعي جامعه خودمان و ايجاد توان اجتهاد در بين پژوهشگران و اساتيد علوم مختلف به خصوص علوم انساني است. كرسي هاي نظريه پردازي راهي براي رهايي از تقليد صرف از نظريه هاي غير بومي و توليد علوم انساني است كه با زمينه اجتماعي ما سازگاري و هماهنگي داشته باشد.
به زعم ايشان، اين كرسي هاي نه فقط كاركرد توليد علم بومي و پيشرفت را خواهند داشت بلكه كاركرد اجتماعي نيز دارند، چون كه بنا فرموده ايشان اگر چناچه بحث هاي مهم تخصصي در زمينه هاي گوناگوني چون سياسي، اجتماعي و عقديتي و حتي مذهبي در محيط سالمي بين صاحبان انديشه بحث شود، مطمئناً ضايعاتي كه از كشاندن اين بحث ها به محيط عمومي و اجتماعي ممكن است پيش بيايد، ديگر پيش نخواهت آمد. اين كرسي ها مباحثي را ميان متخصصين رشته هاي مختلف به پيش مي كشد و مباحث در همان محيط تخصصي و فني مطرح و حل مي گردد و اين مقولات به خصوص در حوزه علوم انساني موجبات تشويش و تشنجات در سطح اجتماعي نمي شوند.
ايشان سنگيني بار مسئوليت هاي ناشي از كرسي هاي نظريه پردازي و آزاد انديشي را متوجه دانشجويان، اساتيد و پژوهشگران مي دانند و بر آن اند كه متولي ايجاد و ترويج اين چنين نشست ها و كرسي هاي خود دانشگاهيان اند. ايشان درسخنراني سال 1385 در دانشگاه سمنان بيان داشتند كه، بايد راه آزادانه انديشي و نوآوري و تحول را بازگذاشت، منتها آن را بايد مديريت كرد تا به ساختار شكني و شالوده شكني و برهم زدن پايه هاي هويت ملي نينجامد. اين كار مديريتي صحيح مي طلبد و مديريت آن نه با دولت و نه با وزارت علوم است بلكه با خود نخبگان و اساتيد و دانشجويان مي باشد.
آزاد انديشي كه هماره مورد تاكيد مقام معظم رهبري بوده است، از اجزاء لاينفك پرورش اذهان است، بدون انديشه اي آزاد، فرضيه اي شكل نمي گيرد و در صورت نبود فرضيه، هيچ نظريه اي خلق نمي شود و راه علم با بن بست مواجه مي گردد. از اين رو، آزاد انديشي و نظريه پردازي لازم و ملزم يكديگرند. كرسي هاي آزاد انديشي به دانشجويان فرصت و جسارت انديشيدن مستقل را مي دهد تا آنها دغدغه هايشان را تبيين نمايند و ديگران را هم در ميان بگذارند و با يكديگر به هم انديشي بنشينند. صورتبندي مناسب اين مشكلات و پيشنهاد هاي احتمالي به آنها بنيان هاي نظريه ها را پي مي ريزند، و اين نظريه هاي در كرسي هاي نظريه پردازي مطرح مي شوند تا در آنجا با رويكردهاي فني تري به آنها پرداخته شود.
كرسي هاي آزاد انديشي و نظريه پردازي، گام ارزنده اي در جهت توليد و عرضه علم بومي اند. در واقع بايد بگوييم كه بزرگ ترين دستاورد اين چنين كرسي هايي در كشور ما توليد علوم انساني بومي است. از اين رو اين كرسي ها فرصت ذي قيمتي در جهت توليد علم انساني بومي به شمار مي آيند. علوم انساني بومي در حول دغدغه هاي بومي و محلي مي چرخند و كرسي هاي آزاد انديشي و نظريه پردازي فرصتي مناسب جهت شناسايي اين دغدغه ها و طرح راهكارهاي در جهت حل و فصل آنهاست.
هدف از برگزاري اين گونه كرسي ها ترغيب نخبگان و دانشگاهيان به حضور فعال در روند توليد علم است، از اين رو بايد از سياسي شدن آنها بشدت پرهيخت چون اين كرسي ها تريبون آزاد سياسي نيستند بلكه ماهيت آنها گردهمايي علمي و پژوهشي به منظور واكاوي و حل معضلات علمي و ارتقاي سطح دانش كشور است.
علي رغم تاكيد مقام معظم رهبري، سرعت شكل گيري اين گونه كرسي ها روندي كند و لاك پشتي دارد و اين وضع اخيراً به شدت مورد نقد ايشان قرار گرفت. در نتيجه مي طلبد كه متوليان اين امر كه همانا قشر فرهيخته دانشگاهي و پژوهشگران كشور هستند اين روند را تسريع بخشند تا هر چه بيشتر به افق ترسيم شده مقام معظم رهبري نزديك شويم و به توليد علم نائل آييم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
1. پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري
2. پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامه جمعي از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علميه 6/11/1381
3. سخنراني معظم له در دانشگاه سمنان در سال 1385

 



روز سردرگمي و سرخوردگي امريكا

ارسلان مرشدي
پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن 1357 بسياري از معادلات و تحولات منطقه اي و بين المللي را دستخوش تغيير ساخت؛ يكي از اين تغييرات چينش نوع تعاملات و مناسبات ايران و امريكاست.
وزارت امور خارجه امريكا در ماههاي منتهي به انقلاب سعي داشت با ميانه روهاي انقلابي تماس بگيرد، ولي پنتاگون و كاخ سفيد تمايلي به مذاكره و تعامل برقرار كردن نداشت چون كه شاه را قدرتمند مي ديد و فكر مي كرد دوران اعتراض به زودي به سر خواهد رسيد. از اين رو به پيشنهاد مذاكره روي خوشي نشان نمي داد. در ماههاي بعد اما، مستقيم و غيرمستقيم تماس هايي با انقلابيون برقرار شد. يزدي، قطب زاده و بني صدر در جريان اين گفت وگوها انقلاب را جرياني معتدل و قابل قبول براي امريكا تبيين مي كردند. با اين حال كارتر تمايلي به مذاكره نداشت و باور داشت كه منافع و سرنوشت امريكا اين است كه شاه حكومت كند.
پس از تشديد اعتراضات، پرچ به سوي مبارزين انقلابي رفت و با يزدي و بني صدر مذاكره كرد. آنها مدام مي گفتند كه ما با امريكا مخالفتي نداريم. امريكا هم مخالفتي با آن حرف ها نداشت. اين گفته ها هم مورد استقبال افكار عمومي قرار گرفت. پرچ مي گفت كه آنها گفته اند مطمئن باشيد حكومت در دست ماست و روحانيون در حكومت نقشي نخواهند داشت، ولي رخدادهاي بعدي و گروگانگيري سفارت امريكا در سال بعد نشان داد كه واقعيت غير از اين است. پرچ در ديدار با بني صدر گفت كه امام خميني(ره) يك ميانه رو مذهبي است، حرفي كه واقعيت نداشت، چرا كه اصولاً امام خميني(ره) نمي توانست ميانه رو باشد. او نه تنها خواهان رفتن شاه بود كه در بين مردم جايگاهي قابل ملاحضه داشت.
امام خميني(ره) نه تنها در برخورد با رويدادهاي انقلاب 1979 منفعلانه برخورد نكرد كه رهبري قاطع بود و برخلاف سالهاي 1978 نشان داد كه طرفدار حضور روحانيون انقلابي در ساختار سياسي حكومت آتي است. به مانند روحانيون انقلابيون مبارز نيز وابستگي رژيم پهلوي به امريكا را مايه بسياري از مشكلات كشور مي دانستند. اين رويكرد پس از وقوع انقلاب اسلامي و بازخواني اقدامات اين كشور در قبال ملت ايران نهادينه شد، اما دولت موقت چندان با اين تعريف از امريكا موافق نبود. تا اينكه تصويب قطعنامه ضدايراني در سنا امريكا در اوايل سال 1358موجبات تيره شدن روابط ايران و امريكا را فراهم آورد. عدم پذيرش سفير امريكا از سوي ايران و پس از آن اعزام ناوگان دريايي امريكا به خليج فارس سطح تنش ها را در روابط دو كشور افزون ساخت.
پذيرش محمدرضا پهلوي به بهانه معالجه در امريكا موجبات تيرگي بيشتر در روابط دو كشور شد.
امام خميني(ره) در پيامي 9 آبان 1357 فرمودند كه اي جوانهايي كه در مقابل توپ و تانك رفتيد از خواهرهايي كه جوانان خود را از دست داده ايد، حفظ كنيد خودتان را، نهضت خودتان را حفظ كنيد، ننشينيد ديگران براي شما كار كنند، اينها براي شما كاري نمي كنند.
ديدار مهدي بازرگان نخست وزير دولت موقت با زيبگنيو برژينسكي مشاور امنيت ملي كاخ سفيد در 11 آبان 1358 در الجزاير اعتراضات بسياري را در داخل كشور به همراه داشت. يك روز پس از اين ديدار كه در اوج تنش هاي ايران و امريكا برگزار شد، امام با انتقاد از پذيرش محمدرضا پهلوي از سوي امريكا تاكيد كردند كه دانشگاهيان، دانش آموزان و طلاب علوم ديني با قدرت تمام مبارزه خود را عليه آمريكا گسترش دهند.
اين جمله امام را بسياري موافقت و تاييد ايشان در تصرف سفارتخانه امريكا تعبير كردند. از اين رو دانشجويان مسلمان پيرو خط امام چهار دانشگاه اميركبير، تهران، شهيد بهشتي و صنعتي شريف صبح يكشنبه 13 آبان 58 برابر با 4 نوامبر 1979 سفارتخانه امريكا به همراه 72 تن از اتباع امريكايي را به تصرف خود درآوردند. راديو لندن در گزارشي زنده از جلوي سفارت امريكا گزارش داد كه هـر كـس كـه هـزاران تظاهر كننده اي را ببيند كه در اطراف سفارت آمريكا بـه سـوختن پرچم آمريكا مشغولند و تنديس كارتر را مي سوزانند، نمي تواند حال و هواي ضد آمريكايي و خشم مردم را نسبت بـه آن ها ناديده بگيرد، چه رسد به خود آمريكاييان. لذا آمريكا بايد بداند كه دادن پناه به شاه مخلوع ايران براي مداوا، خطر آن را در بر دارد كه خشم ايرانيان را برانگيزد.
بيانيه صادره از دانشجويان پيرو خط امام نيز نشان از همسويي اهداف با راهبردهاي امام از افزايش و گسترش مبارزه با امريكا داشت. اين بيانيه تاكيد مي كرد كه ما دانشجويان مسلمان پيرو خط امام از موضع قاطعانه امام در مقابل آمريكاي جنايتكار به منظور اعتراض به دسيسه هاي امپرياليستي و صهيونيستي، سفارت جاسوسي امريكا در تهران را به تصرف درآورديم تا اعتراض خود را به گوش جهانيان برسانيم؛ اعتراض بـه آمريكا جهت پناه دادن و استفاده از شاه جنايتكاري كه قاتل ده ها هزار زن و مرد به خون خفته در اين مملكت است، اعتراض به آمريكا به علت ايجاد فـشار تبليغاتي مسموم و انحصاري و كمك و حمايت از افراد ضد انقلابي فراري عليه انقلاب اسلامي، اعتراض به آمريكا به خاطر توطئه ها و دسيسه هاي ناجوانمردانه اش در مناطق مختلف كشور ما و نفوذ در ارگان هاي اجرايي مملكت، اعتراض به آمريكا بـه دليل نـقش مخرب و خانمان برانداز خود در برابر رهايي خلق هاي منطقه از دام امپرياليسم كه هزاران هزار انسان مومن و انقلابي را به خاك و خون مي كشد.
مهدي بازرگان نخست وزير دولت موقت دو روز پس از تسخير سفارت امريكا از سمت نخست وزيري استعفا كرد كه بلافاصله توسط امام پذيرفته شد و وظايف دولت موقت به شوراي انقلاب منتقل شد.
تسخير سفارتخانه امريكا در تهران باعث سردرگمي و سرخوردگي در امريكا شد. چنانچه جيمي كارتر در كتاب خاطراتش بر آن تاكيد مي كند و مي گويد كه 4 نوامبر 1979تاريخي است كه من آن را هرگز فراموش نخواهم كرد، ما شديداً نگران بوديم. در روزهاي نخست تصور مي كردم گروگان ها به زودي آزاد خواهند شد، اما پس از آنكه بازرگان نخست وزير دولت موقت در كوشش هاي اوليه خود براي آزادي گروگانها با شكست مواجه شد، نگراني ها افزايش يافت.
اختلاف در نحوه برخورد با 444 روز گروگانگيري وجهه و جايگاه عمومي بين المللي امريكا در بين دولت اين كشور به دو دستگي انجاميد؛ دوستگي در راههاي ديپلماتيك و تحريم هاي اقتصادي و راههاي نظامي.
با اين حال آمريكا در اولين واكنش، اقدام به تحريم اقتصادي، بلوكه كردن اموال و دارايي هاي ايران در بانك هاي آمريكايي و بانك هاي خارجي مستقر در آمريكا كرد. اما اين مساله هم كمكي به حل معضل نكرد.
شگفتي نوامبر و زنداني شدن كاركنان سفارت امريكا هم يك خلأ و شكاف اطلاعاتي بود. برژينسكي اميدوار بودند كه بتوان جريان ميانه رو انقلابي را قانع به گفتگو بر سر آزادي گروگانها كند اما وضعيت نسبت به گذشته دچار تغييرات اساسي شده بود. گروگانگيري 50 نفر از كاركنان سفارت همراه با مشت هاي گره كرده مبارزين انقلابي مسلمان و شعارهايي كه عليه امريكا مي دادند تصويري از ايران براي مردم امريكا ايجاد كرده كه هنوز هم وجود دارد؛ آن دوران هنوز هم يادآور روزهاي مملو از سردرگمي و سرخوردگي براي امريكاست.

 



اعترافات كلينتون

علي قاسمي
بروز پديده انقلاب رنگي در قرن بيست و يكم به عنوان يكي از تحولات جديد درعرصه سياست قلمداد مي گردد كه از سوي سران قدرت هاي استكباري و سياستمداران غرب براي تغيير در نظام هايي كه در رويارويي با اهداف نظام سرمايه داري قرار گرفته اند صورت مي پذيرد. در همين راستا از مصاديق بهره برداري غرب از انقلاب هاي مخملي به نمونه هايي در دهه پاياني قرن بيستم مي توان اشاره نمود كه از كشورهاي اروپاي شرقي همچون چكسلواكي و روماني آغاز و در دهه نخست قرن بيست و يكم، به جمهوري استقلال يافته شوروي سابق همچون گرجستان و قرقيزستان نيز تسري يافت. اين تحول همچنان كه از عنوان آن پيداست بر رويكردي نرم و شيوهاي آرام براي تغيير حكومت و حكمرانان تأكيد دارد و از اين رو، راهرو نويني درعرصه تغيير رژيمها به شمار ميرود.
لذا موفقيت اين شيوه در جوامع مذكور اين گمانه در ميان برخي استراتژيكهاي نومحافظ كار آمريكايي و بعضي گروههاي مخالف جمهوري اسلامي را تقويت نمود كه بهترين شيوه براي تغيير نظام جمهوري اسلامي ايران، بهره گيري از همين راهبرد، يعني برپايي انقلاب رنگي در مقطع حساس انتخابات 88است. چرا كه دشمنان انقلاب اسلامي در طول سي و سه سال از عمر انقلاب اسلامي در برابر عزم و اراده ملت ايران با شكست رو به رو گرديده لذا با تغيير رويه و ايجاد رويكرد نبرد ناهمگون، واقعيت جنگ نرم را به منصه ظهور رسانده و در طرحي هدفمند از سوي سازمان هاي جاسوسي غرب و حمايت مثلث آمريكا، انگليس و رژيم صهيونيستي حوادث و فتنه انگيزي هاي بعد از انتخابات رياست جمهوري را با هدف ايجاد انقلاب رنگي و براندازي نظام اسلامي دنبال نمودند. از اين رو جريان دخالت و صحنه گرداني غرب در حوادث و وقايع قبل و بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري كه منجر به شكل گيري فتنه 88 در كشور گرديد از جمله مصاديقي است كه هم اكنون با توجه به اعترافات اخير وزير امور خارجه آمريكا ماهيت سناريوي آمريكايي- اسرائيلي غرب براي راه اندازي انقلاب مخملي در ايران را بيش از پيش رسوا مي سازد. چرا كه خانم هيلاري كلينتون اخيراً در مصاحبه تلويزيوني از قبل تهيه شده خود با شبكه فارسي زبان بي بي سي با اعتراف به اين موضوع حمايت و صحنه گرداني سران دولت آمريكا و ارتباط با سردمداران فتنه 88 را به صراحت بيان نموده و حمايت هاي مخفيانه خود را از جريان فتنه 88 اعتراف مي نمايد.
موضوعي كه از همان نخستين روزهاي سال 88 از سوي رهبر فرزانه انقلاب به عنوان توصيه هاي رهبري قبل از انتخابات و ضرورت حفظ هوشياري و بصيرات زايي در بعد از نتخابات همواره از سوي معظم له تاكيد مي گرديد كه دست پنهان دشمن در ناآرامي و صحنه گرداني اغتشاشات و آشوب هاي خياباني دخالت داشته و صف آرايي بر عليه انقلاب اسلامي در مقطع بعد از انتخابات از سوي بدخواهان نظام و از سناريوهاي بلند مدت غرب مي باشد.
ليكن اشاره به اين واقعيت يعني برنامه ريزي دشمن براي انقلاب رنگي در حوادث بعد از انتخابات در ايران، در آن مقطع زماني از سوي افراد نوانديش مغرض و يا روشن فكران كج انديش، موضوعي خام و تصوري همراه با ابهام ترسيم مي شد و اظهارات دلسوزان نظام اسلامي، تهديدنمايي از رفتارهاي نظام سياسي غرب و دولت آمريكاتبيين و از سران فتنه به عنوان همراهان امام وانقلاب ياد مي گرديد؛لذا در شرايط كنوني بواسطه دفع غبارآلودي فضاي فتنه و شناخت عرصه ها ودرك لحظه ها و همچنين اعترافات اخير خانم هيلاري كلينتون و ديگر رسانه هاي وابسته به دولت ايالات متحده، نه تنهادست پنهان غرب و سران ايالات متحده امريكا در ارتباط و صحنه گرداني فتنه 88 بر ملا گرديد بلكه واقع بيني رهبر فرزانه انقلاب را بيش از پيش آشكار نمود. واقعيتي كه مقام معظم رهبري از همان ابتدايي ترين روزهاي شكل گيري جريان فتنه بر بيداري و واقع بيني نسبت به دخالت دشمنان خارجي توصيه مي گرديد.از اين رو اعترافات اخير وزير امورخارجه آمريكا در شبكه فارسي زبان بي بي سي علاوه بر تاييد دشمني چندين ساله دولت آمريكا با ملت و نظام اسلامي؛ واقعيت كوتاه بيني و عدم ترسيم صحيح وقايع پيراموني افرادي را به تصوير مي كشند كه با ادعاي دگر انديشي و روشن بيني سياسي، چشم خود را بر خيانت دشمنان ملت و كشور عزيزمان ايران بسته و بعضاً در همنوايي با غرب و نظام سرمايه داري فضاي فتنه انگيزي را ملتهب تر مي نمودند و هم اكنون نيز با اعتراف اخير هيلاري كلينون پاسخگوي كج انديشي و غير واقع نگري خود مي باشند.
چرا كه علاوه بر اعترافات اخير وزير امورخارجه امريكا، سايت راديو فردا ارگان رسمي سازمان سيا نيز در چندي پيش در ادامه اعترافات خود به اين موضوع يعني اجراي انقلاب رنگي در ايران اعتراف و در تحليلي عنوان نموده بود كه: براندازي جمهوري اسلامي از طريق انقلاب رنگي، حمله نظامي يا تركيبي از اين دو امكان ندارد. درواقع سايت راديو فردا نيز در تحليل خود اعتراف نموده بودكه: مدل انقلاب رنگي نيز در ايران به زودي قابل تكرار نيست. چرا كه جنبش سبز، انقلاب رنگي به انجام نارسيده بود و حكومت چشم هايش باز شده است. اين اعتراف راديو فردا در حالي ادامه مي يابد كه در ادامه اين تحليل آمده است: رهبر فرزانه انقلاب در اوج فتنه آشوبگران تاكيد كرده بودند مستكبران به عبث مي كوشند از آشوبگري، كاريكاتور انقلاب بسازند حال آن كه ملت ايران خود، انقلابي هستند و مقابل تحركات دشمن ايستاده اند.در همين راستا اظهارات اخير رئيس مجلس شوراي اسلامي نيز در همين مضمون بوده و لاريجاني نيز شكست و ناكامي غرب در برابر ملت ايران را در برابر اعترافات و اظهارات وزير امورخارجه امريكاعنوان مي نمايد.
برهمين اساس اين چنين مي توان عنوان نمود كه اعترافات هيلاري كلينتون در خصوص صحنه گرداني و اجراي ناكام انقلاب رنگي و فتنه انگيزي هاي 8 ماهه دشمن كه به تعبير رهبر معظم انقلاب پيچيده ترين اقدام دشمنان انقلاب اسلامي از ابتداي شكل گيري نهضت و تشكيل جمهوري اسلامي قابل ارزيابي مي باشد، موضوعي تازه نبوده و اعتراف دخالت غرب و دولت ايالات متحده واقعيتي است كه دشمني دولت هاي استعماري و دروغگويي سردمداران فتنه 88 را بيش ازپيش اشكار مي سازد.
چرا كه دخالت و صحنه گرداني خارجي كه هم اكنون در اظهارات سران نظام سرمايه داري و رسانه ها و بوغ هاي تبليغاتي غرب نيز اذعان مي گردد؛ حاكي از شكست غرب در اجراي سناريوهاي مختلف خود در عرصه نبرد سخت و جنگ نرم مي اشد كه در اين روزها با ادامه شكست سياست هاي غرب در منطقه و شكل گيري جنبش وال استريت فرار به جلوي غرب و دولت ايالات متحده امريكا را بازگو مي نمايد.
در شرايط كنوني يكي از ضروري ترين توصيه هاي انقلابي و سياسي، تاكيد رهبر فرزانه انقلاب قلمداد مي گردد كه حضور دشمن را در هر برهه از زمان هشدار داده و توطئه آفريني و برنامه ريزي بلند مدت دشمن را به تصوير مي كشانند. چرا كه غرب و سران دنياي اومانيستي و امپرياليستي از دشمني خود با نظام اسلامي كوتاه نيامده و اشاره به ماهيت نبرد جديد دشمن از جمله مباحثي است كه هوشياري و بيداري ملت ايران را به دنبال خواهد داشت. لذا ضرورت بصيرت و بيداري نياز هرروز جامعه قلمداد مي گردد تا در برابر هرگونه فتنه و جريان انحرافي، خنثي سازي تهديدات دشمن را به ارمغان آورد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14