(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 28 آبان 1390- شماره 20076

كوزه الهه آب در انتظار ثمردهي مديريت بهينه
حل مشكل كم آبي با فن آبخيزداري، دانش به يادگار مانده از اجدادمان- بخش نخست



كوزه الهه آب در انتظار ثمردهي مديريت بهينه
حل مشكل كم آبي با فن آبخيزداري، دانش به يادگار مانده از اجدادمان- بخش نخست

گاليا توانگر
اگرچه ايران زمين از لحاظ اقليمي سرزمين خشك و كويري محسوب مي شود، اما پيشينيان ما با استفاده از فن كاريز و آبخوانداري توانسته بودند با خشكسالي ها و كم آبي ها همزيستي جالبي پيدا كنند.
همواره اين اميد در اقصي نقاط سرزمينمان وجود دارد كه با مهار سيلاب ها و هدايت آبها به سمت سفره هاي آب زيرزميني بتوانيم با حفر قنات و چاه حتي به رونق كشاورزي و دامپروري دست پيدا كنيم، آنچنان كه اجداد ما با همين شيوه ها توانسته بودند كشاورزي و دامپروري پررونقي داشته باشند.
ارزيابي و بهره وري بخردانه از گرانسنگ ترين دارايي هاي ايران زمين، آبرفت هاي درشت دانه آهكي و آذرين و سيلاب هاي سرگردان، تنها راه نجات كويرنشينان و ديگر هموطنان ما در ديارهاي خشك است. اين مرز و بوم داراي 639 هزار و دويست و چهل و يك كيلومتر مربع زمين هاي آبرفتي است كه در زير 430 هزار كيلومترمربع آنها آبرفت هاي درشت دانه داراي كيفيت خوب، كه دست كم گنجايش انباشتن 5000 كيلومترمكعب آب را دارند، نهشته شده اند. اين حجم 192 برابر نخستين گنجايش آبگير سدهايي است كه در 62 سال گذشته در كشور ما بنا شده اند يا 12 برابر حجم ميانگين بارندگي سالانه ايران برآورده مي شود.
سالانه به طور ميانگين 97/61 كيلومتر مكعب سيلاب، با وارد آوردن هزاران ميليارد ريال زيان و نزديك به 200 نفر تلفات به هدر مي رود. زيان هاي مالي ناشي از خشكسالي نيز بيش از خسارات سيل است. پيشنهاد كارشناسان هيدرولوژيست مهار كردن سالانه 42 كيلومترمكعب از اين نعمت آسماني و گسترش آن روي 140هزار كيلومترمربع از بهترين آبخوان ها با تخصيص بخشي اندك از زيان هاي مالي سالانه سيل و خشكسالي است.
در فن آبخوانداري شرايطي بومي و جنس رسوبات هر منطقه لحاظ مي شود و با هزينه كم سيلاب ها مهار مي شوند. شايد ديگر ساختن سد كافي باشد و نياز است كه به همان فنون به يادگار مانده از اجدادمان برگرديم. يادمان نرود كه فن آبخوانداري آسان، ارزان و بوم سازگار بوده و بيشترين سود مستقيم آن به روستاييان و عشاير مي رسد.
پمپاژ بالاي آب از كام تشنه ارتفاعات چهارمحال و بختياري
شايد به گزاف نگفته باشيم كه ما با مشكل كمبود آب مواجه نيستيم، بلكه نيازمند مديريت بهينه منابع آبي هستيم. در چند ماه اخيرموضوع كم آبي در روستاهاي چهارمحال و بختياري تيتر بسياري از خبرها شد، اين در حالي است كه استان مذكور جزء پربارش ترين استان هاي كشور محسوب مي شود.
سعيدي پور كارشناس زمين شناسي زيست محيطي برايمان درباره شرايط بارش و منابع آبي اين استان توضيح مي دهد: «ارتفاعات غربي چهارمحال و بختياري با متوسط بارش سالانه 1600 ميليمتر و ارتفاعات سبز كوه با متوسط 1400 ميليمتر و نيز ارتفاعات جنوب غرب استان با بارش 900 ميليمتر جزء پربارش ترين دامنه هاي كشور محسوب مي شوند. حتي كم بارش ترين ناحيه چهارمحال و بختياري يعني نواحي شرقي و شمال شرق آن نيز متوسط بارش سالانه اي معادل 250 تا 300 ميليمتر دارد كه اين ميزان بارش بيش از دو برابر بخش هاي مركزي و جنوبي كشور است.»
از اين كارشناس سؤال مي كنم: «پس چطور است كه خشك شدن جنگل هاي بلوط به وضوح محسوس است و زنان روستاي حسين آباد و احمدآباد و ساير روستاها بر سر آب به جان هم افتاده اند؟»
وي پاسخ مي دهد: «رودخانه كارون از زردكوه بختياري واقع در منطقه كوهرنگ سرچشمه گرفته و به همراه ارمند، خرسان، دز و... كارون بزرگ را تشكيل مي دهند. از سوي ديگر در حال حاضر نزديك به 35 كيلومتر رودخانه زاينده رود در چهارمحال و بختياري واقع شده است. دعواها بر سر آب از ديرباز بين استان هاي هم جوار چهارمحال و بختياري، خوزستان و اصفهان وجود داشته است. اصفهاني ها معتقدند آب از زاينده رود در استان چهارمحال و بختياري پمپاژ مي شود در حالي كه آب كوهرنگ را به خوزستان مي برند.»
وي ادامه مي دهد: «در حالي كه از پشت تريبون مجلس نمايندگان اين استان ها دائما سرجنگ دارند و بيانيه صادر مي كنند، خبرها از احداث تونل بهشت آباد و گلاب خبر مي دهند. اين تونل ها قرار است در عمق زياد زمين با ابعاد و ظرفيت انتقال آب بسيار بالا طراحي شده و در صورت حفر آن ها، بيم آن مي رود كه استان چهارمحال و بختياري نيز به جمع استان هاي خشك بپيوندد. بنابراين منشأ همه اين جدال ها مديريت غيركارشناسانه منابع آب است. ويژگي مهم تونل بهشت آباد عمق قرارگيري در بيش از 300 متري سطح زمين و طول زياد آن است كه بالغ بر 65 كيلومتر بوده و نسبت به بزرگ ترين تونل استان كه همان تونل سوم كوهرنگ است، بيش از سه برابر طول دارد. در مسير حفر تونل جمعيت زيادي زندگي مي كنند و مسير از لحاظ زمين شناسي داراي گسل ها و تشكيلات كارستيك است و همه اين ها گوياي اين موضوع خواهد بود كه زهكشي عظيمي بدون كار كارشناسي و با هزينه بالا انجام مي شود!! نتيجه اين است كه بسياري از چشمه ها، قنوات، چاه هاي منطقه خشك و يا بسيار كم آب خواهد شد و هر سال خشكسالي شديدتر مي شود.»
اين كارشناس زمين شناسي با گرايش زيست محيطي به وضعيت كم بارندگي سال جاري در ارتفاعات زاگرس اشاره كرده و مي گويد: «اگرچه ما شاهد بارندگي خوبي در ساير نقاط كشور هستيم، ولي حقيقت اين است كه در چهارمحال بختياري بارش هاي ساليانه در پي خشكسالي هاي پياپي كم و كمتر مي شوند و پمپاژ آب از منابع آبي اين استان به ساير نقاط كشور تحت طرح هاي غيركارشناسانه نيز وضعيت را وخيم تر مي كند.»
سهم درياچه ها، تالاب ها و آبگيرها را ناديده گرفته ايم!
اما به راستي سرزميني كه 14ميليون هكتار آبرفت درشت دانه دارد و به راحتي با كمترين هزينه در پي طرح هاي آبخوانداري مي تواند آب مورد نياز كشور تأمين شود، چه نيازي به افزايش بار پمپاژ غيركارشناسانه از گلوي يكي و دو استان پر آب دارد؟ هيچ كس منكر ضرورت سدسازي نيست، به بركت دولت جمهوري اسلامي نيز صدها سد و تونل آبرساني كه گوياي توان فني و مهندسي جوانان اين كشور است ساخته شده، اما شايد زمان آن رسيده كه كمي هم از گنجينه دانش به يادگار مانده از اجدادمان استفاده كنيم.
عزت الله رئيسي اردكاني دبير قطب زمين شناسي زيست محيطي دانشگاه شيراز به ما اطمينان مي دهد كه اكثر آب هاي سطحي را مهار كرده ايم و سدها در محلي كه لازم بوده ساخته شوند، ساخته شده اند. وي مي گويد: «روشن است كه تعداد زيادي سد هم طي ده سال آينده به بهره برداري مي رسند. حتي بنده معتقدم طرح هاي تغذيه مصنوعي و آبخيزداري هم به ميزان قابل توجهي انجام شده اند.
مشكل اساسي اين جاست كه ما بيش از حد مهار كرده ايم و بي رويه مصرف داشته ايم. به شكلي ناجوانمردانه از سهم تالاب ها و درياچه ها دزديده ايم!
آب هاي سيلابي كه مهار مي شوند، در تابستان آب پايه قرار گرفته و به مصرف كشاورزي مي رسند. آبي را هم كه پشت سدها جمع مي شود، مي توان براي مدت زيادي ذخيره و استفاده كرد، اما سهم تالاب ها و درياچه ها چه مي شود؟
وقتي آب پشت سد قرار مي گيرد و سهمي به درياچه و تالاب فرستاده نمي شود، روشن است كه طي يك دهه بعد با خشك شدن درياچه ها و تالاب ها مواجه مي شويم.»
اردكاني به تغييرات فاحش زيست محيطي پس از خشك شدن يك درياچه و تالاب اشاره كرده و مي گويد: «آب درياچه در زمان پرآبي تبخير مي شده، آبهاي تبخير شده روي دامنه هاي كوه ها قرار مي گرفته و باعث رشد مراتع مي شده است. اما وقتي درياچه دچار خشكي شود به ناگهان پوشش گياهي منطقه هم از بين مي رود. براي مثال تقريباً قسمت اعظم درياچه بختگان فارس خشك شده است. نمك باقيمانده ماحصل خشك شدن درياچه به كمك باد روي زمين هاي كشاورزي اطراف مي نشيند و كشاورزي منطقه را دستخوش تغيير مي كند. الان خيلي از باغات انجير استهبان لب تشنه و خشك شده اند!»
وي ادامه مي دهد: «حتي گونه هاي جانوري از جمله آبزيان و ماهي ها هم نابود مي شوند. آب شور وارد آبخوان هاي اطراف درياچه مي شود و محصولات كشاورزي كه از آبخوان ها تغذيه مي شوند را خشك مي كند.
مناظر زيباي طبيعي به يكباره محو مي شوند. اگر يك تالاب در معرض خشكي قرار گيرد، گونه هاي پرندگان ديگر به آن تالاب سر نمي زنند و جمع كثيري شان از بين خواهند رفت در نتيجه فضولات اين پرندگان كه به عنوان كود حيواني روي زمين هاي كشاورزي اطراف تالاب مي نشسته، حذف مي شوند و خاك فقير خواهد شد.»
اردكاني در جمع بندي صحبت هايش مي گويد: «همه اين ها را گفتيم كه به اين نتيجه گيري برسيم كه اكوسيستم هر منطقه روي نظمي آفريده شده و ما نبايد با بي تدبيري و طرح هاي غيركارشناسانه حيات اكوسيستم ها را به خطر بيندازيم.»
فن آبخيزداري در سرزمين گسل ها
جواب مي دهد
كارشناسان زمين شناسي زيست محيطي دو دسته شده اند، عده اي ساخت سدهاي پي درپي را لازم دانسته و عده ديگري معتقدند كه مي توان از آبخيزداري براي مهار و استفاده بهينه آبها استفاده كرد.
دكتر فرهودي، استاد زمين ساخت ايران معتقد است كه هيچ سدي در ايران وجود ندارد كه روي گسلي و يا در نزديكي گسلي ساخته نشده باشد.
منيژه ساجدي كارشناس زمين ساخت توضيح مي دهد: «از يك سو دو پليت عربستان و آفريقا به سرزمين ما فشار مي آورند و سوي ديگر فشار از سوي هندوستان و روسيه وجود دارد، از اين روست كه كوه هاي زيادي براي ما آفريده شده اند. كوه ها از اين طرف اتفاق خوبي هستند، چون ابرها را روي سرزمين ما نگه مي دارند، اما از سوي ديگر فعل و انفعالات تكتونيكي، وجود گسل ها، فرسايش وسيع خاك در ايران را نبايد ناديده گرفت. اين فعل و انفعالات باعث مي شود نتوانيم بهينه آبي پشت سدها نگه داريم. اگر زلزله سدها را تخريب نكند آب از زير سدها درمي رود چون زمين ها گل و رسي هستند. بيشتر خاك هاي ما گل و رسي هستند. ممكن است آب هاي گل آلود جمع شده پشت سدها، توده گل را پشت سد رسوب دهند. بنابراين ريسك سدسازي در ايران بالاست. آبخيزداري به ما كمك مي كند كه از خلل و فرج رسوبات دانه درشت آبرفتي، آب ها را به سفره هاي زيرزميني هدايت كرده و با شيوه هاي كم هزينه تري آب مورد نياز را تأمين كنيم.»
وي ادامه مي دهد: «بسياري از سدها بتوني و سيماني هستند. لذا دشت هايي كه سد دارند، فاقد سيستم زهكشي هستند. اصلا آب به زمين هاي اطرافشان پس نمي دهند. سهم طبيعي رودها، درياچه ها و تالاب ها و... را حذف كرده ايم. بديهي است كه در طولاني مدت اكوسيستم خيلي از نقاط كشور تغيير خواهد كرد. شايد مي شد سهمي هم براي آنها در نظر گرفت.»
چرا جزو پرمصرف ترين ها باشيم؟
اما 14ميليون هكتار آبرفت ايران در كدام نقاط هستند؟ خيلي از كارشناسان اهل فن معتقدند 43 ميليون آبرفت در ايران وجود دارد كه مي توان براي شروع در 14 ميليون هكتار آبرفت طرح هاي آبخوانداري وسيعي را پياده كرد. كلا نزديك به يك چهارم سطح مملكت ما بالقوه مي تواند روي آبخوان قرار داشته باشد. در فارس نزديك به 110 هزار هكتار آبرفت شناسايي شده و در بم يكي از بزرگ ترين مخروط افكنه هاي ايران نزديك به 10هزار هكتار وجود دارد.
همه اين ها را كه توضيح داديم، دليل نمي شود كه مشكل بزرگ تر يعني زياد مصرف كردن را ناديده بگيريم. در دنيايي كه طي قرن آينده جنگ هايش اكثراً بر سر آب خواهد بود، چرا ما جزو پرمصرف ترين ها باشيم؟ در دنيا طبق گزارش سازمان ملل
حدود يك ميليارد و 200 ميليون نفر زندگي مي كنند كه به اين تعداد روزانه كمتر از 5 ليتر آب آن هم آب آلوده مي رسد. كمترين نياز سرانه آبي 20 ليتر در شبانه روز است، يعني در سال 7/2 مترمكعب مي شود.
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14