(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 29 آبان 1390- شماره 20077

دعوت به پلوراليسم ديني توسط بهاء
مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
نقش آيت الله كاشاني درنهضت ملي شدن نفت

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




دعوت به پلوراليسم ديني توسط بهاء

وي براي تحقق اتفاق و اتحاد و ترك خصومت ها بين ملل جهان، راه هايي را پيشنهاد كرده كه ما به مناسبت هاي مختلف در كتاب حاضر به آن ها اشاره كرده ايم و به دليل اهميتي كه دارند، در اين جا مجدداً آن ها را متذكّر مي شويم:
اول: اتحاد همه ي مردم جهان بر محور يك مذهب واحد. بي ترديد دين و مذهبي كه مورد نظر وي است، همان است كه در لوح ابن الذئب و بسياري ديگر از آثارش به آن پرداخته و تصويري از آن به دست داده كه مشتمل بر يك سري عقايد، ارزش ها و احكام فاقد انسجام و نظم دروني و نيز دچار ناسازگاري و ناهمسازي با اصول علمي و واقعيات عيني و اصول فطري موجود در اصل وجود و سرشت همه ي انسان هاست. وي هم در ديدار با ادوارد براون در عكّا (1307ه .ق، به نقل خود براون در مقدمه ي نقطه الكاف) و هم در لوح ابن الذئب، آن جا كه جهان را به بيماري كه محتاج طبيب حاذق كامل مؤيدي است تشبيه نموده، تصريح مي كند كه راه اتفاق و اتحاد عالم، اتحاد بر سر يك دين و مذهب واحد است305. البته امروزه پيروانش مي كوشند تا اين مطلب را زياد مطرح نكنند، چرا كه نظام سلطه ي غربي، خصوصاً آمريكائي ها بر يك سري تعاليم پلوراليستيك و تكثّرگرا (كثرت و حقانيّت نسبي همه ي اديان و همزيستي و صلح بين آن ها) و زندگي همه ي مردم جهان با هر دين و آئين و مذهبي تحت نظام دموكراسي ليبرال (كه حقوق دموكراتيك بشر نيز بخشي از آن است) تأكيد دارند و البته چنين اصول و تعاليمي با افكار حسينعلي نوري سازگاري دارد، چرا كه او نيز قائل به رفع همه ي تعصبات ديني و قومي و جنسي و غيره و نيز صلح كلّ بين ملل جهان و علم محوري و امثال آن بود كه مستلزم كثرت گرايي ديني است. از طرف ديگر وي تاكيد ميكند كه همواره مترنم و متمسك به سوره ي مباركه ي كافرون است و مفهوم اين سخن ،وانهادن و نداشتن مواجهه و مقابله با كفّار است. البته آن سوره ي مباركه در شرايط خاصي ودر مقابل عده يّ خاصي كه غير قابل هدايت بودند ،نازل شده و در واقع نحوه ي مواجهه ي پيامبر ان با كفار و تكذيب كنند گان رسا لتشان در مرحله پيش از نزول عذاب الهي را تبيين و براي ادامه ي حيات ديني پيروان و مؤمنان به رسول اكرم(ص) فضا سازي ميكند.امّا به هر حال ، حسينعلي مذكور،استنباط و غرض ديگري از آن داشت و مي توان سخنش را به طرفدار ي از تكثّر ديني و وانهادن پيروان اديان ديگر در مقابل رهايي از مخالفت و مقا بله ي آنها ترجمه نمود. بنا بر اين،جمع بين دو موضع متفاوت وي ( دعوت از همه براي پيوستن به بهائيت كه نمو نه اش لوح ابن الذئب خطاب به رئيس علماي اصفهان است ؛ و وانهادن اديان ديگر ) اين است كه ويژگي دروني آئين بشري و ساختگي و غير آسماني بهائيت، تكثر گرايي ديني است وپيوستن همه ي مردم جهان به آن ، هما نند پيوستن همگان به دمو كراسي ليبرال در ذيل سلطه ي غرب مي باشد و موجب وحدت جهاني تحت سلطه ي فرهنگي غرب و همزيستي همه ي اد يان و ترك اصو لي چون امر به معروف و نهي از منكر و نفي سبيل كفّار بر مسلمين و جهاد در راه خدا و دفاع مقدس و غيره مي شود و تهد يد ي براي نظم امپر يا ليستي غربي مستقر در جهان به شمار نمي رود. اين،اصلي تر ين راهي است كه حسينعلي نوري براي تحقق و اتفا ق جهان پيشنهاد مي كند.
بديهي است كه اين پيشنهاد وي به معناي تعطيلي شر يعت اسلام و قرآن عزيز و پذ يرش ولا يت شيطان و زندگي در ذيل استكبار و استعلاي كفار غربي است و هيچ شيعه و مسلما ن مؤمني آن را نمي پذيرد و اصولاً جوهره ي تشيّع انقلا ب اسلا مي نيز ردّ اين پيشنهاد است .
دوم: راه ديگري كه وي به بعضي از احكا م عثماني پيشنهاد كرده و در لوح ابن الذئب ،خطاب به مرحو م آقا نجفي اصفها ني مطرح نموده است ، انتخاب يك خط و زبان يكسان جهاني است306. البته او شايد براي آن كه توسط عثماني ها طرد نشود ،مي گويد كه اين خط وزبان را مي توان به عنوان زبان دوم ( علاوه بر خط و زبان ملّي ) و به صورت بين المللي انتخاب نمود . اگر غرض وي، انتخاب و رواج زبان بين المللي بود ، كه تحصيل حا صل محسو ب مي شد. زيرا در طول تاريخ ،دولتهاي امپر اتوري و استعما رگر ،زبان و خط خود را بر مردم تحت سلطه ي خو يش تحميل مي نمو دند . در عهد باستان ، ابتدا يوناني - مقدوني ها فرهنگ و خط و زبان خو يش ( موسوم به فر هنگ هلني ) را از اروپا تا آسياي ميا نه و هند و ايران و بين النهرين و شامات و مصر منتشر و تحميل نمو دند.سپس اين اقدام به صورت تحميلي از جانب امويان و عبا سيان و به شكل خود خواسته از جانب ملل جديد الاسلام در باره ي خط و زبان عربي انجام شد . مغو لها نيز اين روش را آزمودند و عثما ني ها در زمان خود حسينعلي در قلمرو خويش ، زبان و خط تركي را به زبان رايج فرا ملي تبديل كردند . و علاوه بر آنها ، اسپانيا در آمريكاي لاتين ، فرانسه در قسمتي از شمال آمريكا،هند و چين و آفريقا و انگلستان هم در آمريكاي شمالي ، اقيانوسيه، جنوب شرقي و شرق و جنوب آسيا ( هندوستان ) ، قسمتهاي زيادي از آفريقا و برخي نقاط ديگر زبان و خط خود را تحميل نموده بودند . پس ميرزاي مذكور،حرف جديدي جز تجربه ي استعمارگران را پيشنهاد نكرده بود . اما اگر هدفش ابداع خط و زباني فراتر از همه ي اين زبانها بود و عنوان «زبان و خط دوم علاوه بر زبان و خط مادري » را فقط براي رد گم كردن مطرح مي كرد ، بايد گفت كه اين پيشنهاد را ميرزا ملكم خان و آخوند زاده ي اسلام ستيز نيز مطرح كردند و توسط آتا تورك در تركيه و روسها در منا طق آسيا يي تحت سلطه مثل قفقاز و آسيا ي ميانه ( خط آ كريليك ) اجرا شد و رضا خان هم در ايران در پي اجراي آن بود كه موفق نشد و هدف اصلي از آن،ايجاد بيگا نگي و انقطاع در نسلهاي بعد نسبت به ميراث روائي اسلام ( قرآن و حديث كه به زبان و خط عربي بودند ) يعني منابع تعاليم و شريعت اسلامي بود . به نظر ميرسد هدف اصلي حسينعلي مذكور نيز همين بوده تا در سايه ي اين از خود بيگانگي فرهنگي - تمدني جوامع اسلامي ، بهائيت را منتشر و ترويج و تبليغ نمايند.همان طور كه گفته شد،احتمالاً هدف ديگر وي و انگليسي ها، مقابله با سياست«اتحاد اسلامي» بود.
البته عملاً هم پيش از انقلاب اسلامي زبان و خط اسپرانتو ابداع شد و آنها آن را تبليغ ميكردند!
سوم : راه مهم ديگري كه وي براي ايجاد اتحاد و اتفاق جهاني پيشنهاد كرد ، تأسيس مجلس مشورتي متشكل از ملوك و سلاطين و سران ممالك جهان بود كه در آن ، براي اداره ي سرزمين ها و رفع اختلافات و جانبداري بعضي طرف هاي در گيريها و سركوب حكومتهاي جنگ طلب يا آغازگر جنگ و امثال اين امور كه امروزه توسط دولتهاي عضو اصلي ( داراي حق وتو ) در شوراي امنيت سازمان ملل متحد انجام مي شود ، حاكمان جهان به مشورت و اقدام بپردازند307.
هر چند به نظر ميرسد كه وي در پيشنهاد خود از زمانش جلوتر بوده،ولي مطا لعه ي تاريخ روابط بين الملل نشان ميدهد كه چنين راه حلي پيش از آن ، در زمان تهاجم هاي بي امان ناپلئون بناپارت در اوايل قرن 19 ميلادي ( حدود هفتاد سال پيش از نگارش لوح ابن الذئب ) توسط دولتهايي كه مورد تهاجم او بودند ، مثل انگلستان و اتريش و پروس و روسيه وغيره مطرح و حتي به گونه اي عملي شد و البته در آن هنگام ، دولتي كه موفق به شكست ناپلئون(1815م.)شد،دولت بريتانيا ( انگلستان) بود كه بنا به قاعده اي كه در لوح ابن الذئب مطرح شده ، شايسته ي عنوان سيّد سلاطين بود !
پس معلوم مي شود كه اين طرح وي نيز به معناي استقرار نوعي نظم بين المللي است كه در آن ، قدرتمند ترين و مسلط ترين دولتها ي استعمارگر به گونه اي مشروع بتواند در نقاط درگيري دول مختلف،به عنوان سيد سلاطين (!) مداخله ي نظامي كند و به تثبيت مواضع،طبق نظر خود ( كه لابد مطابق اهداف و منافع ملّي همان دولت خواهد بود ) بپردازد 308. عالي ترين محصول چنين پيشنهادي،همين سازمان ملل متحد عريض و طويل امروزي است كه به مثابه ي آلت دست دولتهاي ايا لات متحده ي آمريكا و اسرائيل و انگلستان و چند دولت ديگر و در راستاي منافع و اهداف دول امپر ياليست غربي عمل مي كند! پس اين پيشنهاد نيز عليه استقلال و تماميت ارضي و فر هنگ اسلامي ايران بود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
305 . ر- ك : لوح ابن الذئب، صص 10 و 47-46.
306 .ر- ك: همان ص ص 102-101.
307 .ر- ك: همان،ص ص 24-23 و34.
308 .دولت بريتانيا بر اساس همين تجربه، با ژست ميانجي گري ،قسمت اعظم و حاصلخيز و پرآب سيستان را از ايران جدا كرد و به افغانستان تحت سلطه اش داد و سرزمين بسيار وسيعي از شرق بلوچستان را در ميانجي گري ديگري به هندوستان منضم نمود!!
پاورقي

 



مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
نقش آيت الله كاشاني درنهضت ملي شدن نفت

تأثير انقلاب اسلامي در جهان اسلام
عزيزان من! انقلاب در ابتدا آن چنان انفجاري در دنياي اسلام به وجود آورد كه همه را به وحشت فرو برد. تحليل كردند و گفتند اگر جلو اين انقلاب را سد نكنيم و اين نظام را از پا نيندازيم، دنياي اسلام را تسخير و منافع غرب را در دنياي اسلام تهديد خواهد كرد. راست هم مي گفتند؛ لذا توطئه ها عليه انقلاب اسلامي شروع شد. پس، نظام اسلامي و انقلاب اسلامي همان كاري را كرد كه مليّت براي يك ملّت مي كند؛ يعني همه احساس خودماني گري كردند و شعار دادند. در كشورهاي دوردست، نام فرزندان خود را، نام شخصيتهاي انقلاب گذاشتند. شعراي بزرگ عرب كه ما نام آنها را نشنيده بوديم و مطلقاً با ايران ارتباطي نداشتند، در وصف تهران، ايران و مردم ايران قصايد غرّايي سرودند. نزار قبّاني76 - كه شاعر بسيار برجسته اي بود و
سه چهار سال پيش فوت شد - به اين معروف بود كه شعرش دائم با قدرتهاي عربي گلاويز است. او در شعرهايش - كه بسيار هم جاذبه داشت - خاندانهاي سلطنتي و حرمسراهاي آنها را تحقير مي كرد. البته او هيچ وقت به ايران نيامده بود و هيچ رگ ايراني هم نداشت؛ اما درباره تهران - تهراني كه نديده بود و نمي شناخت، و ايراني كه ناسيوناليسم عربي هميشه با آن مقابله كرده است - قصيده مفصّلي دارد.
و اما در ابعاد جهاني. در ابعاد جهاني - حتّي در دنياي غير اسلام - هم انقلاب اسلامي تأثير گذاشت و توجّه به قدرت مذهب در بسيج انسانها را در دنيا مطرح كرد. مذهب - كه يك پديده منزوي و تشريفاتي محض بود - ناگهان آن چنان يك ملّت را بسيج كرد كه توانست يك نظام متّكي به حمايتهاي بين المللي را به كلّي به خاك سياه بنشاند و اجازه ندهد بر روي ويرانه هاي آن، خلأ به وجود آيد؛ بلكه نظامي با حرفهاي نو بر سر پا كند. قائلين همه حرفهايي كه براي بشريّت ايده آل بود - مسأله عدالت، انسانيّت و تكريم انسان، برابري انسانها، برابري نژادها، لزوم مبارزه و مقابله با زورگوييهاي بين المللي - و كساني كه در دلهايشان حرفهايي بود، ولي جرأت نمي كردند آنها را ابراز كنند و يا ميداني براي ابراز نمي يافتند، ديدند نظام سياسي مستقرّي در يك گوشه از دنيا به وجود آمده، اين حرفها را روي پلاكارد نوشته و در مقابل چشم جهانيان بلند كرده است. اين براي آنها، بسيار فوق العاده بود.
بيانات در ديدار جوانان استان اصفهان ـ 12/8/80
نقش سرنوشت ساز آيـه الله كاشاني در نهضت
ملّي شدن صنعت نفت
آيه الله كاشاني كسي است كه اگر او نبود، نهضت ملي شدن صنعت نفت يقيناً در اين كشور به وقوع نمي پيوست. من به جوانان عرض مي كنم، با تاريخ گذشته نزديك كشورتان آشنا شويد؛ چون يكي از راههاي فريب و اغواگري، تحريف تاريخ است كه امروز متأسفانه اين كار به وفور صورت مي گيرد. مرحوم كاشاني كسي است كه به كمك او دكتر مصدّق و ديگر سران نهضت ملي شدن صنعت نفت توانستند حمايت مردم را به اين حركت جلب كنند؛ والاّ حمايت مردم جلب نمي شد. كسي مصدّق را نمي شناخت؛ كسي معناي ملي شدن صنعت نفت را نمي دانست؛ توده هاي عظيم مردم كه رأي و حضور و اقدام آنها در تحوّلات اجتماعي تعيين كننده است، در جريان وارد نبودند و براي آنها توضيح داده نشده بود. دستگاه دربار كه مخالفت چيزفهمي مردم بود، خودش هم عامل دست انگليسيها بود. روشنفكران و سياسيّوني كه جهت حركتشان اين بود، وسيله و راهي نداشتند و مردم به آنها اعتماد نمي كردند. مرحوم آيه الله كاشاني وارد ميدان شد. سابقه اين مرد را، علما مي شناختند و مردم ايران هم به او ارادت داشتند. او كسي بود كه به وسيله قشون غاصب مداخله گر انگليس در ايران، از كشور تبعيد شده بود. شما ببينيد آن روز وضع كشور چگونه بود. امروز به استقلال سياسي ملّت ايران نگاه كنيد، ببينيد هيچ قدرتي در دنيا نمي تواند هيچ گونه موضع گيري اي - حتّي موضعگيري زباني - را بر دولتمردان ما تحميل كند؛ اما آن موقع چنين بود كه يك دولت بيگانه در دنباله جنگ بين الملل دوم - كه انگليسيها و امريكاييها و روسها در زمان حكومت محمّد رضاي پهلوي از چند طرف وارد كشور ما شده بودند - به خودش جرأت مي داد كه يك عالم ديني را به خاطر مخالفت با سياست انگليس بگيرد و به خارج از كشور تبعيد كند! البته قبلاً او را در قلعه فلك الافلاك خرم آباد زنداني كردند، كه من رفتم آن سلولي را كه مي گفتند مرحوم آقاي كاشاني در آن جا زنداني بود، از نزديك ديدم. وقتي كه از تبعيد به تهران برگشت، امواج احساسات و ارادت مردم نسبت به اين روحاني مجاهد و مبارز، چنان توفاني به راه انداخت كه همه دشمنان را پس زد و انگليسيها و ديگران حساب كار خود را كردند و فهميدند كه مبارزه با اين عالم روحاني به جايي نخواهد رسيد. بعد، مرحوم آيه الله كاشاني به عنوان نماينده مردم تهران و رئيس مجلس آن روز، پشتيبان طرح ملي شدن صنعت نفت شد. نمايندگان مرحوم آيه الله كاشاني به سرتاسر كشور مسافرت مي كردند. من خودم آن وقت نوجوان بودم. نماينده مرحوم آيه الله كاشاني به مشهد آمد و منبر رفت. او چنان دلهاي مردم را مثل مغناطيس به خود جذب مي كرد كه هيچ عامل ديگري نمي توانست جاي اين حركت را بگيرد. و به اين ترتيب در سال 1329 شمسي - يعني پنجاه و يك سال قبل كه شروع نهضت ملي شدن صنعت نفت ايران است - مردم طرفدار ملي شدن صنعت نفت ايران شدند و علي رغم اين كه محمّدرضا موافق نخست وزيري مصدّق نبود، به پشتيباني حمايت مردمي، مصدّق نخست وزير شد. اگر مرحوم آيه الله كاشاني اين حمايت عظيم مردمي را براي مصدّق به وجود نمي آورد، او نخست وزير نمي شد. بعد در سال 1331 كه ضدّ حمله دربار عليه مصدّق شروع شد و او از نخست وزيري بركنار گرديد، فقط يك عامل توانست مجدّداً قدرت را به مصدّق برگرداند و او مرحوم آيه الله كاشاني بود. اينها جزو واضحات تاريخ است؛ جزو حوادثي است كه كساني كه آن روز بودند، ديده اند و از قضاياي آن خبر دارند و به روشني مي دانند چه گذشته است؛ ليكن عدّه اي عمداً اينها را كتمان مي كنند و نمي گذارند اين حرفها به گوش نسل حاضر برسد؛ كه البته مقاصدشان معلوم است. وقتي شاه، قوام السلطنه را به جاي مصدّق به نخست وزيري انتخاب كرد، مرحوم آيه الله كاشاني در مقابل قوام السلطنه اعلاميه داد؛ مردم كفن پوشيدند و در تهران و شهرهاي ديگر به خيابانها آمدند؛ لذا قوام السلطنه سه روز بيشتر نتوانست به عنوان نخست وزير بماند. اصلاً مگر مي شد در مقابل امواج عظيم مردم كه آيه الله كاشاني راه انداخته بود، مقاومت كرد؟ لذا قوام السلطنه كنار رفت و دوباره مصدّق بر سر كار آمد. انگليسيها نفت ايران را م لك شخصي خود به حساب آورده بودند و دهها سال استفاده غاصبانه مي كردند و مال ملّت ايران را تقريباً مفت مفت مي بردند و دربار سلطنت هم براي اين كه چهار روز بيشتر به حكومت ننگين خود ادامه دهد، با انگليسيها همكاري مي كرد. اما اين بساط را نهضت ملي شدن صنعت نفت به هم زد، كه عامل و سرچشمه اصلي جوشش در اين نهضت، همين مرد بزرگ و شجاع بود: مرحوم آيه الله سيد ابوالقاسم كاشاني.
بيانات در اجتماع بزرگ مردم شهرستان كاشان و آران و بيدگل ـ 20/8/80
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
76. ابونواس (نزار قبّاني) از شاعران معاصر عرب كه در سال 1923 ميلادي در دمشق به دنيا آمد و در سال 1998 ميلادي درگذشت.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14