(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 12 آذر 1390- شماره 20088

شعر امروز
گوشه اي از ني نوا
دو شعربراي علي اصغر عليه السّلام
سرباز شش ماهه ي كربلا
دلم را ميان قافله ات جا گذاشته ام
ژرفاي آموزه ها
داستاني از بخل و خساست در قرآن مجيد صاحبان باغ
معرفي ورزش ها(5)
فوتبال؛يك صنعت پر سود يا يك بازي تماشايي؟



شعر امروز

حضرت ماه
ماه و خورشيد سراسر به تماشا آمد
گوييا رايحه ي حضرت مولا آمد
آسمان فرش شد و زير سم اسبش ريخت
عرشيان همهمه كردند كه : سـقا آمد ...!
«آب از هيبت عباسي او مي لرزيد »
كه چرا در پي رودي ، خود دريا آمد ؟
چشم در چشم فرات است و دلش در خيمه
ياد آن دم كه رقيه به تمنا آمد
¤ ¤ ¤
اين كه خود تشنه ولي جرعه اي از آب نخورد
تا ابد در نظر عشق ، معما آمد !
دست و مشك و علم افتاد ، وليكن سقا
سربلند است در آن لحظه كه زهـرا آمد ...
حسين دهلوي

 



گوشه اي از ني نوا

گودال قتلگاه ... گل و بوي پيرهن
در جست وجوي يوسف زيباي بي كفن
پيداست آه ... منظري از ماه چاك چاك
خورشيد رنگ باخته و تكّه تكّه تن
گرگي نشسته بر تن خورشيد و مي درد
شال و عبا و پيرهن سرخ آن بدن
گفتند : رستخيز عظيمي است ني نوا ...
نه ... رستخيز گوشه اي از ني نواي زن
تاريك مي شود همه جا ... بي كس و غريب
سخت است هم علي شدن و هم حسن شدن
اي ماه سرخ! سر بزن از پشت نيزه ها
اي چاك چاك ماه! كجايي حسين من؟
قرآن بخوان كه بشنوم آواي هفت بند
اي آيه مقطعه ، با آن لب و دهن
افتاده عكس ماه ، لب گودي و زني
در جست وجوي يوسف زهراي بي كفن ...
مريم سقلاطوني

 



دو شعربراي علي اصغر عليه السّلام
سرباز شش ماهه ي كربلا

شير و شربت
مردم اين جا شير و شربت مي دهند
توي سيني با محبّت مي دهند
كربلا اصلاً چنين صحبت نبود
صحبت اين شير و آن شربت نبود
حرمله ، آن جا به جاي ظرف شير
داشت در دستان خود صد شعله تير
تا گلوي اصغر بي تاب سوخت
حرمله، بر آن گلو يك تير دوخت
اي خداي من فغان و آه و درد
تير خشم آمد گلو را پاره كرد
اي حسين! آقاي خوبان تسليت
ديده هاي زار و گريان! تسليت

پرواز

گفتند گلوي اصغرت را
شش ماهه رسيده نوبرت را
آنجا كه شكوفه بود و طوفان
آن صحنه ي نابرابرت را
وقتي كه به گوش خلق خواندي
آواي زلال كوثرت را
پرواز بلند تير مي ديد
پرپر شدن كبوترت را
در سينه ي غنچه ها نشاندي
لبخند قشنگ آخرت را
محمد عزيزي (نسيم)

 



دلم را ميان قافله ات جا گذاشته ام

صدا مي آيد ، صداي پاي تو .
دلم را در ميان قافله ات جا گذاشته ام و در لا بلاي خيمه هاي دور از تو گرفتارم .
كي به مسير ما مي رسي تا از همين ابتداي جاده راه بيابان در پيش گيرم؟
درگيرم با خودم ،با احساسم مانده ام ميان اين درگيري . نمي دانم چه بگويم.
زبانم قفل مي شود و مجراي اشك تنها راهگشاي زبان قفل شده من است.
چگونه شرح دهم قدم به قدم با عشق آمدن هايت را.
به كجا مي روي با اين شتاب.
تو مرا مشغول خود كردي ، چه كسي تو را به خود مشغول ساخته كه اين چنين باشتاب به مقصد مي روي؟
سال ها مي گذرد و من هنوز حيرانم كه با تو چه كرده آن معشوق ازلي كه تو را اين گونه به سوي خويش كشانده و هنوز پاسخي نيافتم . سخت است راه رسيدن.
بايد از هر عزيزي گذشت براي ديدار محبوب .
اين را از تو آموختم. خورشيد بي امان مي سوزد و آسمان نگاهش را به تو و همراهانت دوخته است .
امروز از سخاوت ابرها خبري نيست و باد گه گاه تنها گرما را به ارمغان مي آورد.
همه چيز دست در دست هم داده اند تا سختي راه را بيفزايند بي خبر از آنچه در دل تو مي گذرد و بي خبر از تمام اتفاقات .
بيابان بزرگ است و رودي در همين نزديكي هاست براي سيراب شدن.
يارانت تشنه اند و تو امروز از خورشيد دست و دلباز تري.مشك هاي آب را براي كه مي آوري؟
و حالا اسارت ،در بيابان رسيدن .تو در يك سو آماده اي و سياهه هايي در سويي ديگر.
تو با دل آمدي آن ها با تيرو كمان. نقش دفترهاي خاطراتمان
را وام دار نقش تو ايم كه بر صفحه ي احساسمان زدي .
گويي تمام نگاه آسمان و زمين به سوي توست.
ستيزي است ميان حق و باطل .نيزه و شمشير ،يعني شروع براي مبارزه.دلم از همين ابتدا گواهي مي دهد كه تو تنها برنده اين ديداري و شكي نيست به اين احساس خوب.چشمانم را ببندم يا نه؟ مي دانم كه برنده اي، اما تاب لحظه اي افتادنت را هم ندارم. پس چشم هايم را بسته ام.
كمي مي گذرد و تو لحظه به لحظه به ديدار محبوبت نزديك تر مي شوي.
رسيده اي به همان چه او گفته .
تو دانستي كه چه گونه انتظارت را مي كشد كه اين گونه از خود بي خود شدي.
گرماي هوا را نمي توان انكار كرد و تشنگي امان را مي برد.
آب ناياب ترين ماده حيات شده و رود دورترين جا براي رسيدن و باران آرزويي دست نايافتني و بزرگ.
اشك تنها راه چاره ي تنهايي و فرياد تنها صدايي كه به گوش مي رسد.
دوباره مرور مي كنم خاطرات گذشته را.
اما باز هم نمي فهمم اين همه شور و سرمستي ات را.
و سر انجام حق برنده نبردگرديد ؛همان گونه كه دلم گواهي داده بود .
تو رفتي با تمام عزيزانت به ديدار محبوب ازلي.
اين را از تو آموختم، در نهايت سختي نيز مي توان عشق بازي كرد.
زهرا كريمي
(باران)

 



ژرفاي آموزه ها

ترجمه: جواد نعيمي
مدت ها بود كه آواي پرسشي در ذهنم طنين مي افكند. سرانجام از حكيمي پرسيدم: «به راستي چه چيزي بيش از همه، انسان را نگران مي سازد؟»
حكيم سري تكان داد و گفت: آدمي از كودك بودن خويش دل گير شده و دوست مي دارد با شتاب بزرگ شود و هنگامي كه بدين خواسته خود، دست يافت؛ آرزو مي كند دوباره به كودكي بازگردد! او سلامتي خويشتن را از دست مي دهد تا ثروت بيندوزد، پس آن گاه همان ثروت را باز پس مي دهد تا سلامتي خود را به دست آورد! انسان، همواره به آينده خويش مي انديشد؛ حال آن كه دوران كنوني خود را به دست فراموشي مي سپارد و بدين سان نه در حال زيست مي كند و نه در آينده! چنان زندگي مي كند كه گويا هرگز نمي ميرد و چنان مي ميرد كه انگار هرگز زندگي نكرده است!
چند لحظه سكوت كردم، آن گاه پرسيدم: «انسان چه درس هايي را بايد براي زندگي كردن بياموزد؟»
حكيم آهي كشيد و پاسخ داد:
بايد بياموزد كه نمي تواند كسي را ناچار به دوست داشتن خويش كند، اما مي تواند چنان باشد كه پيوسته خود را دوست بدارد.
بايد بياموزد كه خود را با ديگران مقايسه نكند.
بايد چشم پوشي [از اشتباه هاي ديگران] و گذشت كردن را بياموزد و تجربه كند.
بايد فرا بگيرد كه مي تواند در چند دقيقه به كسي كه دوستش مي دارد، زخم بزند! حال آن كه مداواي آن جراحت، سال هاي سال به درازا خواهد كشيد.
آدمي هم چنين بايد بياموزد كه انسان ثروتمند كسي نيست كه دارايي بيشتري دارد، بلكه كسي است كه بيش تر قناعت بورزد و كم تر بخواهد.
بايد بياموزد كه همواره كساني هستند كه به راستي دوستش دارند، اما دانايي يا توانايي ابراز و اظهار آن را ندارند.
بايد بياموزد كه ممكن است دو نفر به يك چيز بنگرند، اما آن را دوگونه ببينند. نيز بايد بياموزد كه تنها گذشت نسبت به ديگران كافي نيست، بلكه بايد نسبت به خويشتن خويش هم با گذشت باشد...
از پاسخ هاي زيبا و ژرف حكيم خرسند شدم و فروتنانه از او سپاسگزاري كردم.

 



داستاني از بخل و خساست در قرآن مجيد صاحبان باغ

داستاني عبرت انگيز در سوره ي قلم به نام اصحاب الجنه (صاحبان باغ) آمده است. چند نفر از كشاورزان ثروتمند پدري خير و نيكوكار داشتند كه داراي باغي سبز و خرم بود و همه ساله كارش اين بود كه در هنگام ميوه چيني، فقرا و مساكين را از محصول باغ بهره مند مي ساخت و سپس مصرف سالانه ي خود را برداشت مي كرد.
اين عمل هم چنان ادامه داشت تا جايي كه فقرا و مساكين روز شماري مي كردند تا اين موسم برسد. همان گونه كه ذكر شد اين مرد خير اين گونه رفتار مي كرد؛ چرا كه خود را شريك و سهيم فقرا مي دانست. عاقبت وقتي اين مرد بزرگ و داراي سعه ي صدر، دار فاني را وداع گفت، بعضي از فرزندانش كه داراي صفت زشت خست و بخل بودند، بقيه ي وراث را هم تحريك كرده و گفتند: ما عائله منديم و خود به محصول باغ نيازمندتريم. در نتيجه با هم تصميم گرفتند تمام مستمندان را كه هر ساله از محصول باغ بهره مند مي شدند، محروم سازند. خداوند مي فرمايد: آنان هم قسم شدند كه صبح گاه ميوه را بچينند؛ يعني همه را خود بردارند؛ و هيچ استثناء نكردند.
شواهد نشان مي دهد خودشان آن چنان هم نيازمند نبودند بلكه به علت بخل اين كار را كردند و حتي موقع تصميم گيري و يا رفتن، انشاءالله هم نگفتند.
خداوند هم از اين حركت آنان خوشش نيامد؛ از اين رو شبانگاه كه همه ي آن ها خواب بودند، و بلايي بر سر اين باغ فرود آمد و همچون صاعقه اي تمام آن را سوزاند و چيزي جز مشتي زغال و خاكستر سياه باقي نماند.
فرزندان، صبح گاه طبق قرار قبلي هم ديگر را صدا زدند؛ و گفتند كه اگر مي خواهيد ميوه ي بستان را بچينيد برخيزيد تا به باغستان برويم. صبح گاه آماده شدند و به سوي باغ حركت كردند؛ در حالي كه آهسته با هم سخن مي گفتند: كه مواظب باشيد حتي يك فقير هم داخل باغ نشود. چنان آهسته صحبت مي كردند كه كسي صداي آن ها را نشنود. (1)
چنين به نظر مي رسد كه به خاطر سابقه ي همه ساله ي عمل خير پدر، جمعي از مساكين و فقرا چشم به راه بودند كه ميوه چيني شروع شود و آن ها هم به نوا برسند؛ لذا اين فرزندان ناخلف چنان مخفيانه حركت كردند كه هيچ كس احتمال ندهد. و به اين ترتيب صبح گاهان با چنين قصدي به سوي باغ، آن هم با عزم خودداري از بخشش به مستمندان حركت كردند؛ زيرا از خواهش مستمندان عصباني بودند؛ ليكن وقتي وارد باغ شدند، تعجب كردند و گفتند شايد ما راه را گم كرده ايم و عوضي آمده ايم. سپس متوجه شدند، بلايي باغ را درهم نورديده و هيچ چيز باقي نمانده است.
پي نوشت ها:
سوره ي قلم؛ آيه هاي 17 تا 241
منبع : بخش كودك و نوجوان تبيان

 



معرفي ورزش ها(5)
فوتبال؛يك صنعت پر سود يا يك بازي تماشايي؟

وحيد بلندي روشن
فوتبال چيست؟
فوتبال تركيبي كامل از مهارت،قدرت ، كوشش و چابكي جمعي يك تيم است. فوتبال را يك صنعت پر سود و در آمد دانسته اند.
تاريخچه فوتبال جهان
تاريخچه درستي از ورزش فوتبال در دست نيست ولي نوعي بازي شبيه فوتبال در چين 2500 قبل از ميلاد مسيح وجود داشته است(طبق نقاشي هاي به دست آمده).در كل ورزش فوتبال را براي كشورهاي چين،ژاپن و يونان باستان دانسته اند.
تاريخچه فوتبال مدرن
فوتبال امروزي كه يك فوتبال مدرن است از انگلستان سرچشمه گرفته است. در سال 1848 و 1862 فوتبال در سطح انگلستان يكپارچه شد و به صورت اصولي در آمد.
فدراسيون بين اللملي فوتبال(فيفا) با مشاركت هفت كشور(فرانسه،هلند،بلژيك،سوئيس،اسپانيا،دانمارك و سوئد) در سال 1904 بنيان گذاري شد. بيش از 165 كشور عضو اين فدراسيون اند.
در سال 1908 همزمان با برگزاري چهارمين دوره بازي هاي المپيك فوتبال در برنامه المپيادها قرار گرفت. در سال 1930 اولين جام جهاني در كشور اروگوئه برگزار شد. بريتانيا مسئول معرفي فوتبال به جهان شد.
تاريخچه فوتبال ايران
فوتبال ايران توسط اروپاييها به ويژه انگليسي ها به ايران آورده شده و در حدود سال 1280 لغايت 1300 دانسته اند. اولين بازي رسمي فوتبال ايران در سال 1287 انجام شد.سال 1312 را سال پيشرفت و تشكيلات ورزش مدارس و فوتبال ايران دانسته اند.
قانون فوتبال
فوتبال هم مانند ساير ورزش ها قانون خاص خودش را دارد. مهمترين قانون هاي فوتبال عبارتند از آفسايد،خطاهاي منجر به كارت قرمز و زرد،توهين به داور، حمل اشياي تيز و برنده، در آوردن پيراهن بعد از گل زدن، پنالتي، كرنر،اوت، ضربه ي آزاد و...
تيمي كه كمتر از 7 بازيكن داشته باشد نمي تواند مسابقه را ادامه بدهد و بازنده حساب مي شود.
در فوتبال هر تيمي 11 بازيكن اصلي و 6 بازيكن ذخيره دارد و مي تواند سه بار تعويض انجام دهد. نحوه ي امتياز فوتبال به اين گونه است كه براي برنده دو امتياز، مساوي يك امتياز و براي باخت هيچ امتيازي تعلق نمي گيرد اما براي اينكه رقابتها هيجاني تر شود براي برنده سه امتياز مي دهند.
در فوتبال دروازه بان،مدافع،هافبك،فوروارد(مهاجم) و بازيكن ذخيره وجود دارد. در فوتبال چيدمان بسيار مهم است.
جنس توپ و مساحت زمين فوتبال
توپ فوتبال كروي و از جنس چرم باشد، وزن توپ نبايد از 450 گرم بيشتر و از 410 گرم كمتر باشد. توپ نبايد طوري طراحي شود كه باعث خطاي ديد به خصوص در دروازه بانها شود.
مساحت زمين فوتبال:طول حداقل 90 متر و حداكثر 110 متر و عرض حداقل 45 متر و حداكثر 90 متر.(اين مساحت ها بنابر نظر فدارسيون فوتبال مي تواند تغيير كند.)
¤ براي دروازه ،محوطه جريمه،كرنر،وسط زمين هم مساحت وجود دارد كه از توضيح آنها صرف نظر شد.
وقت بازي
90 دقيقه است كه در دونيمه 45 دقيقه اي بازي مي شود وسط نيمه يك استراحت 15 دقيقه اي داده مي شود و هر تيم بايد يك نيمه از راست يا چپ زمين را داشته باشند و در نيمه ي دوم اين سمت را با تيم مقابل تعويض كنند.
تجهيزات فوتبال
لباس: هر تيم موظف است لباسي بپوشد كه با رنگ تيم مقابل يكي نباشد مثلا يك تيم رنگ لباسش سفيد و ديگري تيره باشد. در ضمن رنگ لباس داور نبايد با بازيكنان يكي باشد به غير از دروازه بان ها كه رنگ لباس آنها بايد از 10 بازيكن ديگر جدا باشد. داشتن نام در پشت لباس ضروري است و همچنين شماره روي شورت و پشت لباس. لباس آستين بلند براي زمستان و آستين كوتاه براي تابستان.
شورت ورزشي: نبايد تنگ باشد وبا قوانين داوري فوتبال همخواني داشته باشد. از دهه 1970 شورتها كوتاهتر و پيراهن ها تنگ تر شدند .در سال هاي ابتدايي 1900 شورتها و پيراهن ها بلند بودند. اما باز دچار تغيير شدند.
ساق بند(محافظ ساق پا)
جوراب ساق بلند.
دروازه بان ها شلوار و دستكش(مي توانند از كلاه نقاب دار هم استفاده كنند).
بازيكنان ديگر مي توانند از دستكشي به غير از دستكش دروازه باني در زمستان استفاده كنند.
كفش: انواع مختلفي را دارد. كفش هاي مناسب زمين چمن مصنوعي، كفش هاي مناسب زمين چمن طبيعي و كفش هاي مناسب زمين هاي سفت. امروزه كفشها خيلي حرفه اي و ضد ضربه و طبي و در رنگهاي مختلف ساخته مي شوند.(كفش هايي با بيش از قيمت 5 ميليون!)
داوري فوتبال
واقعاً مي شود گفت كه داوري فوتبال بسيار سخت و بحث بر انگيز است، داوري فوتبال به خصوص در كشور ما جزء هميشگي نقد روزنامه نگاران ورزشي و ه بخصوص مربيان ورزشي بوده است. در كل داوران فوتبال را با اشكالاتي از قبيل اشكال و ضعف در داوري، طرفداري از تيم محبوب، حواس پرتي، تباني و رشوه متهم كرده اند.
در فوتبال معمولاً 5 داور وجود دارد كه يكي داور وسط است، دو نفر ديگر در نيمه ي راست و چپ زمين و مقابل يكديگر هستند و با پرچمي كه در دست دارند به كمك داور وسط مي آيند. داور ديگر وقت نگهدار و وظيفه تعويض بازيكن را بر عهده دارد و داور ديگر ذخيره است.
بحث هايي وجود دارد كه در داوري استفاده از ويديو براي بازبيني در همان لحظه فوتبال در آينده اتفاق خواهد افتاد و يا از توپهايي استفاده مي شود كه داري حسگر براي رد شدن توپ از خط (دروازه حريف، كرنر و اوت) هستند و به داور كمك مي كنند.
نقد فوتبال
دستمزد امروزي بازيكنان فوتبال يك رقم نجومي است در حالي كه بازيكنان قديم فوتبال چنين دستمزدهايي نداشتند.
مشكل اصلي و فعلي فوتبال جهان دو چيز است يكي در سياست زدگي آن و ديگري دور شدن از ورزش و اخلاق است.
باشگاه هاي كشورمان نام باشگاه فرهنگي و ورزشي را يدك مي كشند و خيلي كم با اين عناوين سر و كار دارند.
تماشگرنماها
تماشگرنما كسي است كه از بازي و نتيجه ي آن دلخور است و شروع به حركاتي مي كند كه از يك تماشگر مد نظر نيست. مثلاًفحش دادن،شكستن صندلي،توهين،استفاده از طبلهاي بزرگ وبلندگوها و ايجاد آلودگي صوتي، تماشاچي هاي اجاره اي،خشنوت و درگيري...
نام هاي ديگر تماشاگرنماها:
تماشاگر آشوب طلب،هوليگانيسم.
بعضي از بهترين بازيكنان دنيا:
از برزيل :پ ه له، كاكا ، رونالدينيو، روبرتو كارلوس ،رونالدو ، كافو و كارلوس دونگا
از آرژانتين : ماريو كمپس ، مارادونا ، مسي ، باتيستوتا
از پرتغال : اوزه بيو وكريستين رونالدو
از فرانسه : ميشل پلاتيني . زين الدين زيدان وفابين بارتز
از انگليس : پيتر شيلتون ، وين روني
از آلمان :لوتار ماتئوس . بكن بائر ، يورگن كلينزمن،كارل هاينز اشنيلينگر،پير ليتبارسكي توماس برتولد ،ووه زيلر ،ولفگانگ اورات ،برتي فوگتس و كارل هاينتز رومنيگه
از ايتاليا:پائولو مالديني، دينو زوف ، جياتانو چيارا وآنتونيو كابريني
از لهستان : ولاديسلاو ازمودا و گرزه گورز لاتو
از بلژيك :انزو شيفو
از اسپانيا : ارناندس وكاسيياس
از هلند : كرايف ، رود گوليت و ريكارد
بهترين تيم هاي باشگاهي دنيا
بارسلونا،رئال مادريد،منچستر يونايتد،اينتر ميلان،بايرن مونيخ،چلسي،ليورپول،سويا،يونتوس،رم،آرسنال،ليوون،اتلكتيو مادريد.
بهترين تيم هاي دنيا:
برزيل،اسپانيا،پرتغال،هلند،آرژانتين،فرانسه،ايتاليا،آلمان،اروگوئه و انگليس.
تكنولوژي هاي جديد فوتبال
در فوتبال چون داوري سخت است،سعي شده است از فناوري هايي استفاده شود كه به كمك فوتبال بيايند و از طرفي دانستن اطلاعات فوتبالي به كمك مربيان و ورزشكاران مي آيد از اين رو تكنولوژي هاي جديدي در فوتبال شكل گرفته اند:
مثلاً يك تكنولوژي در دست ساخت است كه توسط آن داور بداند آيا توپ از خط دروازه عبور كرده است ؟
اين كار با نصب تراشه اي در توپ هنگام عبور از خط دروازه با ارسال امواج راديويي به گيرنده هاي نصب شده بر روي چارچوب دروازه، به داور اطلاع مي دهد توپ، از خط دروازه گذشته و گل شده است.
يا در زمينه اطلاعات ورزشي بازيكنان ، آديداس به تازگي كفشي را معرفي كرده است كه از نظر تكنولوژي و استفاده از قطعات الكترونيكي معروف شده است. در اين كفش قطعه اي الكترونيكي در حفره اي ميان كفش قرار گرفته كه مي تواند اطلاعاتي از قبيل حركات 360 درجه بازيكن و معيارهايي از قبيل سرعت،ميانگين سرعت (ثبت در هر ثانيه)،حداكثر سرعت،(ثبت در هر پنج ثانيه)،تعداد استارتها،فاصله، در بالاترين سطح شتاب،قدم و طول قدم ها را دريافت كرده و ذخيره كند.
از ويژگي هاي ديگر اين كفش وزن سبك آن است(165 گرم) كه سبك ترين كفش فوتبال جهان معرفي شده است.
بازي هاي رايانه اي
چون فوتبال يك بازي است كه علاقمندان زيادي در كل دنيا دارد، بازي هاي رايانه اي توسط كنسولهاي پلي استيشن،ايكس باكس و .. درباره ي آنها توليد و به بازار ارائه شده است.
فوتبال مجازي فوتبالي مانند فوتبال واقعي است و بازي كننده مي تواند مربي گري كند،هر تيمي را كه مي خواهد انتخاب كند،رنگ لباس تيمش را عوض كند ،چيدمان تيمش را انتخاب كند و...
فوتبال دستي
فوتبال دستي نوعي ورزش است كه از فوتبال سر چشمه مي گيرد اين بازي روي ميز انجام مي شود و دو نفر با يكديگر مسابقه مي دهند.
در فوتبال دستي آدمكهايي روي ميله هايي نصب اند و توسط آنها فوتبال دستي انجام مي شود،فوتبال دستي فدراسيون جهاني دارد و در كشورمان نيز براي مسابقه هاي فوتبال دستي شركت كننده وجود دارد.
¤ كارشناس تربيت بدني

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14