(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 13 آذر 1390- شماره 20089

بسيج و تسخير نرم قلل افتخار
انعطاف هندسه نظام جمهوري اسلامي



بسيج و تسخير نرم قلل افتخار

سرلشگر سيدحسن فيروزآبادي- رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح
مقدمه:
ولي امر مسلمين امام خامنه اي عزيز در مقاطع مختلف ويژگي هاي بسيج و مصاديق شايسته آن را مورد اشاره قرار داده و چنين توصيف مي نمايند: «بسيج يكي از برجسته ترين مسائلي است كه حكمت امام بزرگوار در آن، آشكار شد و بي ترديد بسيج مانند هر حركت خردمندانه ملت ايران كه بر اسلام و مباني منطقي استوار باشد، براي ملت هاي ديگر يك الگو و سرمشق خواهد بود و تبليغات خصمانه استكبار نمي تواند مانع از الگوپذيري ملت ها از انقلاب اسلامي شود.»
«امام خامنه اي عزيز در دو دهه اخير همواره مهم ترين بخش از رهنمودها، تدابير و دغدغه هاي خويش را با بسيجيان در ميان گذاشته و گفتمان سازي خويش را در جمع آنان مطرح نموده است. بحث خواص و عوام و يادآوري لغزش هاي خواص و غفلت هاي عوام يكي از اين امور مهم مي باشد، ريزش ها و رويش هاي تاريخ اسلام و تاريخ انقلاب اسلامي مورد تاكيد ولي امر مسلمين بود و پرداختن به آنها، پيشگيري و جلوگيري از ريزش ها و تقويت رويش ها از آرمان هاي ولي امر مسلمين است، مبارزه با فقر و فساد و تبعيض مطالبه ولي امر مسلمين است و انتظار معظم له از بسيجيان در اين عرصه آشكار مي باشد. توليد علم، نهضت نرم افزاري و فتح قله هاي علمي و جهاد علمي از مصالح نظام و تاكيدات امام خامنه اي عزيز است و بسيجيان يكي از اركان اين راهبرد حياتي و حكيمانه مي باشند. مقابله با تهاجم فرهنگي، شبيخون فرهنگي و ناتوي فرهنگي دشمنان و عناصر وابسته به آنها از عرصه هاي مورد نياز كشور است و بسيجيان در اين ميدان حضوري جدي و تعيين كننده دارند و امام خامنه اي عزيز در اجتماع جوانان در مصلاي تهران بر اين ماموريت اساسي صحه گذاردند، تلاش براي فرهنگ سازي ولايت مطلقه فقيه، آرمان هاي امام راحل، حمايت از گفتمان عدالت خواهي و خدمت بي منت و مقابله با اسراف و تبذير و روحيه تجمل گرايي و رانت خواري لازمه حراست از انقلاب اسلامي و دستاوردهاي آن مي باشد و بسيجيان در اين عرصه ها پيشتاز مي باشند. امام خامنه اي عزيز پس از تاكيد بر تحقق ارتش بيست ميليوني به عنوان يادگار ماندگار و حكيمانه امام خميني(رحمه الله عليه) بر بسيج ده ها ميليوني تكيه و تحقق آن را ضرورت و نياز و مطالبه جامعه اسلامي و جبهه اي منسجم و گفتماني پرفراز در افق حيات جمهوري اسلامي ايران تعريف و بيان داشتند. با توجه به جايگاه بسيار حساس بسيج در نشان دادن چهره نظام جمهوري اسلامي و ايجاد جاذبه در درون جامعه براي مشاركت و جذب هر چه بيشتر جوانان و نوجوانان، بسيج و بسيجي مسئوليتي سنگين را به عهده دارند.
«من به طور جد و اكيد مي گويم كه انقلاب و جمهوري اسلامي و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كه بحث از بزرگ ترين سنگرهاي دفاع از ارزش هاي الهي نظام ما بوده و خواهد بود، به وجود يكايك شما نيازمند است چه صلح باشد و چه جنگ... و مي دانم كه اگر مسئولان نظام اسلامي از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهي خواهند سوخت. از اين رو در اين مقوله تلاش مي شود عرصه هاي مهم و جدي حضور بسيج را در شرايط حاضر بيان نمايم تا همراه با ديگر حوزه هاي حضور فعال بسيج، دقت و برنامه ريزي در اين محورها باعث تقويت جايگاه و گفتمان غالب بسيج در كشور گردد.
بسيج و عرصه هاي حضور جهاني
پس از پايان جنگ، حضرت امام خميني(رحمه الله عليه) با ارسال پيامي فرزندان بسيجي خود را وارد مرحله اي جديد از فعاليت ها نمود كه نگرش جهاني به بسيج مستضعفين از اين جمله بود. امام امت در يادداشتي مهم و مورد توجه، گوشه اي از سخنان خود را در مورد بسيج آورده و مي فرمايد: «هيهات اگر خميني يكه و تنها هم بماند، به راه خود كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شرك و بت پرستي است ادامه خواهد داد و به ياري بسيجيان جهان اسلام، اين پابرهنه هاي مغضوب ديكتاتورها، خواب راحت را از ديدگان سرسپردگاني كه به ظلم و ستم خويش اصرار مي نمايند سلب خواهد كرد. راستي اگر بسيج جهاني مستضعفين تشكيل شده بود، چه كسي جرأت اين همه جسارت با فرزندان معنوي رسول الله(ص) را داشت.» با تأمل و بررسي جملات بالا متوجه مي شويم كه نگاه امام خميني(ره) به بسيج فراتر از آن چيزي است كه امروز با آن آشنا هستيم و ديده ايم و آن بسيج جهاني مستضعفين است. بسيج جهاني مستضعفين انديشه اي است نشأت گرفته از آراء و انديشه هاي انقلابي امام خميني(ره). ايشان ابعاد اين تفكر و كاركردهاي فراوان آن را براي شكوفايي و قدرت گرفتن انديشه اسلام ناب ديده و درك كرده بودند. حضرت امام خامنه اي عزيز نيز تاكيد دارند: روحيه بسيجي بايد روز به روز در همه اركان و بخش هاي مختلف كشور گسترش و تعميق يابد و ملت ايران به لطف خداوند با همين روحيه بسيجي قله هاي اقتدار جهاني را فتح خواهند كرد.
بسيج و الگوي اسلامي ايراني پيشرفت:
بسيج مكتب شكوفايي تمامي آن چيزي است كه مي تواند سعادت يك ملت را برآورده سازد، بسيج منادي عدالت، پيشرفت، سازندگي و جهاد اقتصادي و از هاديان جامعه به سمت فلاح است، بسيج مجموعه اي از نيروهاي ارزشمند براي تمام ادوار و صحنه ها و در شرايط مختلف است.
بسيجيان پويندگان طريق ولايت و سربازان جان بر كف انقلاب هستند كه اذن حضور در تمامي صحنه ها را استوار و راستين از رهبر فرزانه خود دريافت نموده و با صبغه ارزشمند اسلامي و تكاپوي پولادين قلل پيشرفت، تعالي و پيروزي را مي پيمايند. بسيج يعني فرهنگ شهامت و شهادت. بيم و هراس در فرهنگ بسيج نامفهوم و هر آن چه معناي بودن، ماندن و جاودانه شدن است در آن جلوه مي نمايد.
اين گفتمان بسيجي است كه مي تواند تمامي برنامه ها و محورهاي توسعه و پيشرفت ايران اسلامي را تضمين كند. ترسيم گفتمان بسيج تعامل با الگوي پيشرفت و عدالت، رهيافتي براي برپائي تحولي است كه از كارآمدترين و مؤثرترين روش هاي ترويج ارزش هاي بسيج در سند راهبردي نظام است. زيربناي موفقيت الگوها و مدل هاي انگيزشي در اين گفتمان بيش از هر چيز بر پايه انگيزه هاي الهي و غيرمادي استوار است.
الگوي پيشرفت و عدالت رهيافتي در جاري سازي گفتمان بسيج:
ترسيم اين گفتمان به معناي ارايه نمونه عيني و ملموس و معاصر از آن با تلاش همه جانبه، وظيفه و مسئوليت همگاني امت و امام است تا الگو شاهد و نمونه برتر به جهانيان عرضه شود. در كاركرد ديگر گفتمان بسيج، تبيين سبك زندگي برگزيده جوامع بشري پرهيز از رويكردهاي تبذير و اسراف در روندهاي مادي پيشرفت است. از اين رو تلاش و مجاهدت مورد نظر اين گفتمان به عنوان يك امر اجتماعي و انساني گرامي داشته و بر آن تأكيد شده است.
امام خامنه اي عزيز، در تلاش خود در مقام امامت امت، الگوي پيشرفت اسلامي- ايراني را در ام القراي جمهوري اسلامي ايران تحقق بخشيد و به جهانيان معرفي كرد. از اين رو گام به گام براي رسيدن به اين هدف حركت در قالب سياست ها، خط مشي ها و رويكردهاي مناسب با تبيين و تحقق قطعات پازل تمدن اسلامي و جامعه ايماني برتر است كه به عنوان سبك عدالت محور جهاني و برتر انساني به جهانيان ارايه دهد تا ذهن و قلب آنان را مسحور اين تمدن و الگوي ناب نمايد.
از نظر امام خامنه اي عزيز، پيشرفت اسلامي يك قطعه از قطعات پازلي است كه هدف عمومي اسلام در آن نهفته است؛ زيرا فلسفه همه برنامه ها و جهادها، ارائه سبك برتر زندگي و امت متوسط و شاهد براي جهانيان در عصر حاضر است. بنابراين لازم است تا در يك گفتمان مشترك از عدالت و پيشرفت و تلاش از جمله توليد و پايدارسازي اقتصادي، استعلاي فكري و فرهنگي جامعه اسلامي شناخته شده و تحقق يابد. از نظر ايشان تعميق جنبش نرم افزاري و فن آوري هاي سخت و نرم و جديد و قديم و نيز علمي و تجربي با بهره گيري از همه امكانات از جمله توليد علم جهت توليد ثروت و امكانات، تنها به قصد ارايه بهترين و برترين الگوي پيشرفت و برتري جامعه ايماني و تمدن اسلامي است.
ضرورت مسلط سازي گفتمان بسيجي
اين گفتمان، بسيجي است كه مي تواند تمامي برنامه ها و محورهاي توسعه و پيشرفت ايران اسلامي را تضمين كند.
«مسلط سازي گفتمان بسيجي» مي تواند جامع دغدغه هاي اجتماعي پيش روي جامعه را پوشش دهد و برطرف سازد؟
با الهام از سخنان حكيمانه رهبر انقلاب، مي توان از بسيج و فرهنگ بسيجي به مثابه يك گفتمان مسلط نام برد.
رهبر انقلاب منطق رفتاري و منظومه فكري بسيج را به يك گفتمان تحت عنوان «گفتمان بسيجي» و اخلاص را حركت برخاسته از ايمان، از عشق، از اعتماد به نفس و توأم با ابتكار و مفهوم محوري و مركزي مسلط سازي گفتمان بسيجي مي دانند. امام خامنه اي عزيز، از «اخلاص» به عنوان مفهوم محوري و مركزي ضرورت مسلط سازي گفتمان بسيجي ياد مي كند. ايشان اين مفهوم را ستون اصلي و مركزي گفتمان بسيجي و جهت دهنده به ساير رفتارهاي افراد بسيجي قلمداد مي كند: مورد بنيان هاي ديگر اين گفتمان را اين گونه تبيين مي فرمايند: «پايه اصلي كار بسيجي، «گمنامي» است جمله تعبيرات امام است: براي خدا كار كردن كه اين ناشي است از روحيه اعتماد به خداست... باخدا حرف مي زنيد، كسي هم نمي فهمد.
بسيج و راهبرد بهره وري اجتماعي در جمهوري اسلامي ايران:
حضرت امام رضا(ع) در كلامي عميق و آگاهي بخش درباره نقش بهره وري توسط حاكمان و زمامداران و ضرورت جلوگيري از هرگونه غفلت و كوتاهي در استفاده از اين عامل مهم چنين مي فرمايد: «التفريط مصيبه ذوي القدره» زمامداران و دولتمردان با مديريت صحيح و كارآمد مي توانند بر مشكلات و موانع غالب آيند و از ابزار و اهرم هاي قدرت و حكومت به نحومطلوب براي تحقق اهداف و مقاصد بهره وري نمايند.
بهره وري اجتماعي بسيج:
بسيج مي تواند با گسترش حوزه هاي گفتماني خود زمينه هاي لازم را براي تحرك اجتماعي جوانان و نوجوانان فراهم سازد و حيات سياسي و آرماني جامعه را به ميزان اهداف و تعالي اجتماعي پيوند زند. زمينه هاي لازم براي بهره وري اجتماعي هدفمند و سازمان يافته به وجود مي آيد.
فعال سازي توان و قابليت هاي اجتماعي:
گفتمان بسيج براساس كار ويژه هاي دروني خود مي تواند زمينه هاي لازم را براي دفاع نرم اجتماعي از اهداف و دستاوردهاي انقلاب اسلامي و توسعه كاركردهاي جامعه محور در افزايش سطح جذابيت هاي نرم قدرت و امنيت فراهم سازد.
يكي ديگر از روش هاي جامعه پذيري ارزشي، تأمين، پشتيباني و برتري سازي گفتمان بسيج در توانمندسازي اين گفتمان و جذاب سازي فرهنگ اجتماعي اسلام در جمهوري اسلامي ايران است. باتوجه به رويكرد اجتماعي گفتمان بسيجي با ظرفيت هاي دروني خود مي تواند توسعه هنجارها و تحرك اجتماعي ارزش پايه لازم را براي نظام سياسي كشور ايجاد نموده و زمينه هاي لازم را براي امنيت اجتماعي شده فراهم و حتي نشانه هاي نرم امنيت را در جمهوري اسلامي ايران توليد و ايجاد نمود.
از سوي ديگر، كارآمدي گفتمان بسيج در شرايطي توسعه و مقبوليت مي يابد كه اجزاء و عناصر اين گفتمان بتواند با تهديدات حجيم، هوشمند، متنوع و حتي تجربه شده از طريق به صحنه آمدن گروه هاي اجتماعي و اجزاء ميليوني جامعه اسلامي مقابله نمايد.
بسيج مي تواند با اتكاء بر اين كاركرد اجتماعي، هر سال افزونتر و دقيق تر از سال هاي گذشته و با ايده تحقق بسيج دهها ميليوني قابليت ترويج، توسعه و مشروعيت ماندگار را در نهاد اين گفتمان قرار دهد و همچنان كه در وراي انقلاب اسلامي انديشه مكتب اسلام ناب محمدي(ص) نهفته است تأثير خود را در جهان اسلام وتمامي مسلمانان جهان بصورت كيفي و كمي تداوم بخشد، گفتمان امنيت اجتماعي بسيج مي تواند از مرزهاي جغرافيايي جمهوري اسلامي ايران فراتر رفته و مقاومت در برابر قدرت هاي زورگو و استعمارگر را در ملل عدالت جو و حق طلب تسري دهد و به گفته امام خميني(ره) اين گفتمان را جهاني كرده و تمام مستضعفين عالم را دربرگيرد، به گونه اي كه: «بايد بسيجيان جهان اسلام در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامي باشند و اين شدني است. چرا كه بسيج تنها منحصر به ايران اسلامي نيست. بايد هسته هاي مقاومت را در تمامي جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد» (امام خميني 1361، ج12؛ 52-35) بنابراين اگر بسيج يك گفتمان غالب اجتماعي را پديدار نموده و با تلفيق رسانه اي آن، زمينه هاي اقتاع و پذيرش اجتماعي را دوصد چندان نمايد گذشته از تاثير فراملي و برون مرزي آن، ديگر هيچ دسيسه اي نمي تواند آن را در چارچوب يك كاركرد محدود سازماني يا تشكل خاص محصور كند. بلكه بسيج به عنوان يك نهاد انساني و اجتماعي نرم، توسعه و ترويج شده و با جذب و پيروي افكار عمومي، راه را براي پيوستن ملت ها به اين كاركردها هموار مي سازد.
حضور بسيج و نقش آوري آن در توسعه روحيه برادري در بين آحاد مردم همراه با روح لطيف ديني، برگرفته از آموزه هاي اخلاقي و تربيتي، در ترسيم حقيقي و عيني الگوهاي مرجع و فعال اجتماعي بخوبي روشن است. در كنار اين اصل بسيج توانسته بخشي از راهبردهاي اثربخش اجتماعي خود را نيز دنبال نمايد كه در موفق ترين آنان مي توان محورهاي ذيل را مشاهده كرد.
1- آشنايي آحاد جامعه با فرهنگ كار و تلاش جمعي مبتني بر ارزش هاي اسلامي
2- هدايت برنامه ها و فعاليت ها منطبق با وجدان كاري، تعهد، انضباط اجتماعي و اخلاق عمومي
3- ترغيب جامعه پذيري ديني و اثبات هويت اجتماعي و ديني مستقل جوانان و كسب شخصيت و عزت نفس در بين آحاد جامعه.
4- ايجاد قابليت هاي نوآوري، ابتكار و خلاقيت در جامعه و نسل فعال به عنوان يك اثرگذاري اجتماعي وتوسعه عملكردهاي عمومي است كه بسيج را به عنوان يك نماد آدم سازي در نزد برخي از نخبگان قرار داده است.
در نهايت اميد است گفتمان بسيج در عرصه هاي اجتماعي، توسعه خودباوري، تلاش و ارتباط مستقيم با پيشبرد جامعه، تربيت و تزكيه نسل جوان و هدايت جامعه در ابعاد تعالي است. فرهنگ غيرت و دفاع از استقلال و آزادي، فرهنگ ايثار و فداكاري و تلاش دوچندان بسيج در نهايت، باعث شكوفايي نسل جوان و آيندگان در زمينه هاي تعالي و نقش پذيري اجتماعي و جلوگيري از انواع انحرافات خواهد شد.
بسيج و هوشمندي راهبردي:
بسيج با تجهيز و تمسك به هوشياري راهبردي و شناخت نيازمندي ها و تهديدها، قابليت واكنش به هنگام داشته و رفتارهاي او بنا به قضاوت دوست و دشمن، در خور تحسين و تمجيد است. در مقطع دفاع مقدس، وظيفه شناسي اين نيروي مردمي با پيروي از ولايت فقيه، با حضور در جبهه هاي جنگ، حماسه اي ماندگار خلق نمود.
اين مجموعه عظيم برآمده از انسان هاي مخلص و ايثارگر، در هر زمان و مكاني كه احساس تكليف نموده وارد شده و با انجام وظيفه توانسته است رسالت خود را عملي نمايد.
امروزه شناخت شرايط محيطي جامعه و داشتن بينش صحيح، امري اجتناب ناپذير است كه امروز آن را به بصيرت تعبير مي كنيم.
امروزه هوشياري راهبردي نسبت به تحولات پيراموني اهميت بسزايي دارد. در سال هاي اخير، حمايت هاي مردمي و بسيجي ملت ايران از سياست هاي دست اندركاران اجرايي جهت احقاق حقوق هسته اي بر كسي پوشيده نيست. موفقيت هاي به دست آمده در پشت ميزهاي ديپلماسي، همگي مرهون پشتيباني گسترده و حضور در صحنه مردمي بود كه با قاطعيت خواستار صيانت مسئولان از حق خود بودند.
دستاوردهاي انرژي هسته اي بدون همسويي بسيج با سياست هاي دولت امكان پذير نبود. جمهوري اسلامي افزون بر مؤلفه هاي طبيعي؛ ژئوپلتيك، رهبري و نظامي از نيروي گسترده و هدفمند بسيجي به نحوي برخوردار است كه تاكنون توانسته است با وجود تهديدهاي گسترده، از مرزهاي ايدئولوژيك و ژئوپلتيك خود صيانت نمايد. اكنون مؤلفه دشمن شناسي اعضاي اين مجموعه عظيم سبب گرديده ترفندهاي بيگانگان راه به جايي نبرد. پرواضح است، سلاح آگاهي و اقدام به هنگام بسيجيان در صحنه هاي متعدد حمايت از نظام، سبب گرديده تا راهبردهاي تهاجم نرم دشمن نيز مانند عرصه سخت به نتيجه نرسد كه اين مهم مديون هوشياري راهبردي نيروهاي مردمي بسيج است كه مقام معظم رهبري راهبرد مقابله با صحنه جديد را اين گونه تبيين نمودند: «هر جاي كشور كه هستيد، اين هوشياري را روز به روز زياد كنيد. نگذاريد بعضي از نيازهاي مادي و مسائل كوچك، جلو بصيرت ها را بگيرد. بصيرتتان را حفظ كنيد و دشمنتان را بشناسيد. دشمن، ترفندهاي گوناگون دارد؛ و آن ملتي موفق مي شود كه فريب نخورد... هوشيار باشيد در شناسايي دشمن. هوشيار باشيد در شناسايي ترفندهاي دشمن.» اين سخنان برگرفته از اين فرمايش علي(ع) است كه در فرازي از سخنانشان فرمودند: «هر كس به زمان سياسي و اجتماعي خود آگاه باشد، تندبادهاي حوادث به او يورش نمي آورد.»
بسيج در توليد قدرت و امنيت نرم:
به واقع بسيج به عنوان يك نهاد اجتماعي-فرهنگي در جامعه ايران و متصف به اين ويژگي وخصوصيات است كه موجب مي شود اين نهاد در رأس ساختار هرم نرم قدرت در نظام جمهوري اسلامي مورد توجه قرار گيرد. گرچه اين نهاد از نظر تاريخي همزاد انقلاب و حوادث پس از انقلاب از جمله جنگ تحميلي محسوب مي شود، اما قدمت ريشه هاي عميق آن در فرهنگ و ارزش هاي فرهنگي جامعه اسلامي ايران دروني و ذاتي شده است. عدالت خواهي، دفاع از مظلوم و مبارزه با ظلم، پايداري و مقاومت، اتكا به خود و بيگانه ستيزي، ايثار و گذشت و فداكاري و اطاعت از رهبري ديني از جمله رهروي اين شاخصه محسوب مي شوند. بي شك وجود چنين فرهنگي در هر نظامي امتيازي بزرگ و منشأ پويايي و قدرت محسوب مي شود چرا كه ظرفيتي فراخ و سرمايه اي نرم از قدرت را در مواجهه با بحران هاي مختلف فراهم مي كند.
گفتمان نرم قدرت:
به قول امام خميني(ره) ملتي كه در خط اسلام ناب محمدي(ص) و مخالف با استكبار و پول پرستي و تحجرگرايي و مقدس نمايي است بايد همه اش بسيجي باشد. يعني افكار و تولد بسيجي از علل محدثه انقلاب اسلامي است و طبيعي است از علل مبقيه آن نيز خواهد بود. الگويش ائمه اطهار(ع) و مرجع افكار و ارزش هايش كتاب و سنت مي باشد و با كفر و ظلم و شرك و بت پرستي و بي عدالتي مبارزه و به رتبه اي از انسانيت و معنويت مي رسد.كه رهبر كبير انقلاب اسلامي به بسيجي بودن افتخار مي كند و اظهار مي دارد: «من همواره به خلوص و صفاي بسيجيان غبطه مي خورم و از خدا مي خواهم تا با بسيجيانم محشور گرداند، چرا كه در اين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجي ام.» البته عمده اين شاخص هاي نرم در فرمايش هاي بنيانگذار كبير انقلاب، حضرت امام خامنه اي عزيز يافت و بر اين رويكرد اعتبارافزايي كرد. شاخص هاي حكيمانه و نوراني كه عبارتنداز: واقع بيني، حق مداري، كمال جويي، اطاعت محض از خدا و رسول خدا(ص) و اهل بيت(ع) و ولايت فقيه، مجهز به بالاترين ابزارهاي مادي و معنوي، داشتن روحيه شهادت طلبي، صبر و استقامت، شجاعت و از غيرخدا نترسيدن، انضباط و هماهنگي در كارها و داشتن برنامه ريزي دقيق زندگي، عدم سازش با كفار، دوستي با مؤمنين و دوستداران اهل بيت(ع) و مخالفت با ديگران (تولي و تبري)، زهد و ايثار و از خودگذشتگي و مبارزه با رفاه طلبي و تجمل پرستي و رهبانيت، التزام عملي به احكام اسلامي و قانون و مقررات حكومتي، صداقت و درستي در افكار، گفتار و رفتار، انس با قرآن و كتب، بصيرت و دانايي، مدارا با مردم و انسان محور دركارها، قاطعيت و صلابت در افكار و گفتار و رفتار، انعطاف پذيري به تناسب مقتضيات زمان و شرايط محيطي، تكليف مدارا، همواره به دنبال انجام تكليف است نه نتيجه كارها، راه كارهاي تداوم فرهنگ بسيج، تفكر و فرهنگ بسيجي باعث محدثه و مبقيه انقلاب اسلامي است. براي حفاظت و پاسداري از افكار و فرهنگ بسيجي چند كار اساسي بايد انجام داد.
گفتمان بسيج در توسعه توامان و كاركردي قدرت و امنيت نرم:
درعصر حاضر تأثيرگذاري و توسعه توامان و كاركردي قدرت و امنيت نرم به مراتب بيش از نوع سخت آن است و البته پيروزي درعرصه هاي گوناگون مستلزم به كاربردن هر دو نوع سخت و نرم قدرت در كنار يكديگر است. حضرت امام خامنه اي نيز مبناي نرم گفتمان بسيجي را تركيبي توأمان از عشق و اخلاص، ايمان، فداكاري و شجاعت دانسته و مي فرمايند: «تفكر بسيجي تركيبي است از ايمان عميق، تلاش مخلصانه، هشياري در شناخت دشمن، گذشت و ايثار در برابر دوست، ايستادگي و مقاومت شجاعانه و خستگي ناپذير... اين است آن حقيقت والايي كه امام بزرگوار ما به خاطر آن، بسيجي بودن را افتخار خود مي دانست.» (حضرت امام خامنه اي 13/7/1377)
با توجه به اينكه يكي از اهداف پروژه براندازي نرم آمريكا، تمركز بر محيط هاي متعهد به انقلاب و گفتمان هاي موانع انقلاب اسلامي است، بسيج مي تواند با تمسك بر ابزار قدرت نرم همچون توليد علم و فناوري مرزشكن و گسترش معرفت و بيداري ديني و توسعه بسيج علمي فرهنگي به وراي مرزهاي ملي به مقابله با آمريكا بپردازد. البته از آنجا كه تهديد دشمنان انقلاب اسلامي انعطاف پذير و براساس بنيان هاي تهديد نرم نامتقارن و دائما در حال تغيير است،گفتمان بسيج بايد مرتبا و به صورت ادواري، اولويت ها و اهداف خود را متناسب با ضربه پذيري نرم دشمن بازتعريف نموده تا بتواند توان و جايگاه نرم خود را در تمام قشرهاي جامعه تسري و تقويت نموده و موفقيت هاي خود را دائما رصد و امورات انجام شده را مورد نقد و ارزيابي قرار داد. همچنين رويكردهاي گفتماني بسيج بايد در مكان ها و زمان هاي متفاوت و متناسب با مطالبات و خاستگاه ها تناسب پيدا كند. در شرايط امروز كشور، مهمترين منبع در راستاي جهت دهي و بازتوليد گفتمان هاي اجتماعي و ارزشي را بايد در مراكز علمي و پايگاه هاي اعتقادي و مديريت برنامه ريزي جستجو مي شود كه توليد جريان هاي فرهنگي و نرم قدرت را توليد و معنابخشي كنند. هم راستايي ديگر گفتمان هاي مشروع و رايج اجتماعي در اغلبيت بخشيدن به گفتمان بسيج موجب پيوند نهادينه با مردم رابطه اي راهبردي با گفتمان حاكم شده و اين گفتمان را قادر خواهد ساخت تا در زمينه هاي كلان و راهبردي مربوط به ساخت باورها و جهت دهي جريان هاي فكري- فرهنگي نقش فعال و قدرتمندي داشته باشد.

 



انعطاف هندسه نظام جمهوري اسلامي

تاكيد رهبر معظم انقلاب بر فرآيند نظام سازي و مطالبه ايشان نسبت به تحول و نوسازي ساختار سياسي نظام، ظرفيتي است كه تحقق آن هم افزايي مجموعه اي از علوم را به ياري مي طلبد، درك ظرافت هاي اين مقوله نيز بي ترديد نيازمند انديشه و فكر محققان مختلف است كه مقام معظم رهبري هم طي بيانات خود در دانشگاه كرمانشاه به آن اشاره داشتند. با اين نگاه، گفت وگوي پايگاه اطلاع رساني رهبر معظم انقلاب اسلامي با حجت الاسلام والمسلمين سيدصمصام الدين قوامي، رئيس بنياد فقهي مديريت اسلامي درباره نهادسازي، منعطف بودن هندسه نظام و نوسازي در آن تقديم خوانندگان مي شود.
¤ نهادسازي و نوسازي در هندسه ي نظام ما از چه بايدها و نبايدهايي برخوردار است؟
- جهان امروز ما در مقام مقايسه همانند يثرب در دوران صدر اسلام است. در اين مقايسه مي توان از دوران جاهليت آن زمان به «جاهليت اولي» و از دوران كنوني غرب به «جاهليت دوم» تعبير كرد. غرب در اين دوران و به ويژه در قرن بيستم به بيماري هاي گوناگوني دچار شده است؛ بيماري هايي كه بيشتر آنها نرم افزاري هستند. اومانيسم -به معني خودگرداني انسان بدون نياز به خدا- بدترين اين بيماري هاست. ماترياليسم و فمينيسم هم از جمله ي اين بيماري ها هستند. غرب وقتي به اين بيماري ها دچار شد، از اصول انساني عدول كرد. جاهليت دوم در همان راستاي جاهليت اول است. افكار امروز غرب همان افكار ابوجهل و ابوسفيان است كه حالتي مدرن به خود گرفته و شكل نويني از همان بردگي ديروز را مطرح كرده است. اغلب مكاتب مختلف فكري رايج در دنياي امروز (مانند سوسياليسم و ليبراليسم) همه بر پايه ي ماترياليسم بنا شده است.حتي ماترياليسم ديالكتيك كه نوع شرقي آن است، به دليل ضديتي كه با فطرت دارد، دچار افراط و تفريط است. البته با ظهور يك نظام اصيل مطابق با فطرت، خودبه خود نظام هاي كاذب رنگ مي بازند و فرومي پاشند.
امروز هم فلسفه ي غرب و مكاتب فكري آن به تدريج به انزوا كشيده مي شوند و نظام برتر در حال جايگزين شدن با نظام موجود غرب است. نظامي كه هم از بعد نرم افزار (يعني واژه ها) و هم از بعد سخت افزار (يعني نهادها) با نظام قبلي متفاوت است. بنابراين همان طور كه در برابر يثرب دوران جاهليت اول، يثرب دوران جاهليت دوم قرار دارد، دو مدينه ي فاضله هم وجود دارد؛ مدينه ي اول همانا مدينه النبي و مدينه ي دوم هم دوران حكومت حضرت مهدي عجّل الله تعالي فرجه الشّريف است. دو مدينه ، دو محمد و دو خاتم؛ يكي خاتم الانبياء صلّي الله عليه وآله وسلّم است و ديگري خاتم الاوصياء عليه السلام. نرم افزار هر دو نيز قرآن است.
ما اكنون ميان اين دو مدينه و بين اين دو يثرب جاهلي هستيم. جاهليت دوم اما بيشتر پيش رفته است. يعني برهنگي، پول پرستي سرمايه سالاري در دوران جاهلي اولي بود، اما آن چه امروز وجود دارد، نوع پيش رفته ي آن هاست. به همين ترتيب، ابعاد مدينه ي دوم از مدينه ي اول بسيار بزرگ تر است. در اين ميان ما بايد با توجه به اسناد بالادستي خودمان كه آموزه هاي وحياني است، به توليد واژه ها و نهادهاي مورد نياز جامعه ي خود بپردازيم.
¤ نهادسازي براي يك نظام اسلامي چه تفاوتي با نهادسازي براي يك نظام غير ديني دارد؟
- نهادسازي در دولت اسلامي بايد ملهم از همان روش پيامبر اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم باشد. در دوره ي پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم اتحاد نهاد امامت و نهاد امارت وجود داشت و مسجد، محل حكومت بود و پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم سه شأن حكومتي داشت؛ قضا، اجرا و تقنين. متأسفانه ما مسجدالنبي را از دست داده ايم و براي پر كردن جاي خالي آن، نهادهاي غربي را وارد كرديم كه خود به بروكراسي هاي مشكل آفرين دچار است و غربي ها هم با آن درگير هستند. در حالي كه مي توانستيم با الهام از اين دو نهاد، يك سازمان درست كنيم تا از تمام ظرفيت آنها استفاده شود. اين طور نباشد كه مسجد صرفاً جايي باشد كه مردم بيايند و نمازشان را بخوانند و بروند. هركدام از آداب، نمادها و وسايلي كه در مسجد قرار دارند، مبين يك پيامي هستند. مأذنه و منبر و محراب هركدام پيامي دارند. خود نماز جماعت به عنوان يك برنامه ي نهادي، تمريني است كه مردم را با آداب حكومت اسلامي آشنا مي كند. مردم ياد مي گيرند كه پيش از رهبرشان حركت نكنند و بالاتر از او سخن نگويند: «لا ترفعوا أصواتكم» و «لا تقدّ موا بين يدي الله و رسوله»1 و نيز «لاتجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضاً»2 ما بايد به دنبال پياده كردن اين الگوي در جامعه ي خودمان باشيم، زيرا مديريت اسلامي بر پايه ي اين دو نهاد، يعني امامت و مسجد بنا شده است.
¤ تحليل شما درباره ي تغييرپذير بودن هندسه ي نظام و امكان نوسازي آن چيست؟
- اين كه ما مي توانيم با توجه به اصول ثابت خود، در سازوكارها و روش هاي خود تغيير ايجاد كنيم. در واقع ترجماني از آن آيه ي شريفه است كه «كلمه طيبه كشجره طيبه اصلها ثابت و فرعها في السماء».3 به اين معني كه وضع هر دوره اي با وضع دوره ي ديگر تفاوت دارد و سازوكارها بايد متناسب با دگرگوني ها تغيير كند. همانند برگ و ميوه هاي يك درخت كه هر سال نو مي شوند، اما ريشه ي آن ثابت است؛ «ريشه به جا باد اگر برگ و بري مي رود».
در مديريت مي گويند اصول بر روش ها حاكم است. يعني روش ها محكوم اصول هستند و روش هاي جديد نبايد از آن چهارچوب مشخص خارج شوند. مثلاً اگر مبارزه با استكبار يك اصل است، هيچ روشي نبايد با اين اصل مغايرت داشته باشد. يا اين كه اگر عدالت، يكي از اصول ما است، بنابراين قابل تغيير نيست، اما سازوكارهاي دست يافتن به عدالت قابل تغيير است.
¤ نوسازي و نهادسازي در چه شرايطي و با اتكا بر كدام اصول ميسر است؟
- در قانون اساسي ما آمده است كه اسلام، اصل حاكم بر تمام اصول، فصول و مواد اين قانون است. يعني هيچ قانوني نبايد به اسلام ضربه بزند و حفظ اسلام از اوجب واجبات است. ما بايد لوازم حفظ اسلام را دريابيم، اما اين كار آسان نيست. حضرت آقا مي گفتند كه اروپايي ها براي وضع قانون و رفتارشان فقط بر منافع دنيوي خود نظر مي كنند، اما در نظر اسلام، مصالح دنيوي و اخروي از هم جدا نيستند. بنابراين اصلي ترين آرمان ما حفظ اسلام است كه حاكم بر تمام روش هاست. بر اساس اين اصل، مي توان در روش ها تغيير ايجاد كرد. همان طور كه اين اتفاق در گذشته هم رخ داد و امري طبيعي است، زيرا از يك سو كساني كه اين قانون اساسي را نوشتند، هيچ تجربه اي در اين كار نداشتند. همچنين طيف هاي مختلفي هم بودند كه هم شهيد بهشتي در ميانشان بود و هم بني صدر. از طرف ديگر ما 1400 سال از حكومت اسلامي جدا مانده بوديم و بزرگان ما و حتي خود حضرت امام رضوان الله عليه هيچ تجربه اي از حكومت داري نداشتند.
بنابراين تغيير روش ها امري كاملاً طبيعي است. مثلاً ما يك زماني نخست وزير داشتيم، اما بعداً به اين نتيجه رسيديم كه ساختار كنوني مناسب تر است. خود حضرت امام خميني رحمه الله گفتند كه در قانون اساسي بازنگري كنيد. در بازنگري هم تغييراتي در قانون ايجاد شد و حتي نهادسازي شد. نهاد تشخيص مصلحت نظام كه تا آن زمان وجود نداشت، با توجه به نيازي كه به آن بود، شكل گرفت.
¤ نقش حوزه هاي علوم ديني در نهادسازي براي نظام اسلامي چه مي تواند باشد؟
- حوزه ي علميه در حكم مادري براي نظام اسلامي ما است كه بايد به فكر فرزند خود باشد و احتياجات او را تأمين كند. ظرفيت نهاد اجتهاد در حوزه، ظرفيت بسيار بزرگي است. اجتهاد بهترين سرمايه و تنها روش مناسب براي پاسخ گويي به احتياجات و سازوكارهاي مورد نياز نظام اسلامي است. يعني راه ديگري وجود ندارد. اگر اين راه مسدود شود، ما به اهداف بلند خود نخواهيم رسيد. اين خيلي خوب است كه ما امروز مثلاً كتاب «صلاه » را با هدف پرورش مجتهد، بارها مورد بحث قرار مي دهيم، اما چرا حوزه ما نبايد علاوه بر توليد مجتهد، به توليد موضوع هم بپردازد؟ چرا حوزه ي ما نبايد به موضوعات حكومتي بپردازد؟ آيا پرداختن به اين موضوعات در عصري كه حكومت اسلامي تشكيل شده است، اولويت ندارد؟ چه مي شود اگر امروز يك فقيهي بيايد و به طور تخصصي به موضوع تلويزيون بپردازد و كل اجتهادش را صرف اين موضوع كند؟
ما به اجتهاد تخصصي نيازمنديم، اما متأسفانه شرايط كنوني حوزه و فضاي عمومي و نظام مديريت آن براي پرورش مجتهدان متخصص مناسب نيست. مثلاً اگر درس خارج طلبه اي در مسائلي متفاوت با مسائل رايج باشد و به نوعي نامأنوس باشد، چه بسا كه از اين طلبه امتحان نخواهند گرفت.
با همه ي اين احوال، خبرهاي خوبي هم از گوشه و كنار شنيده مي شود. امسال نيز يكي از مراجع محوري حوزه در اين عرصه ورود پيدا كردند و گفتند: «حوزه به حكومت نگاه كند و ببيند كه حكومت به چه چيزي احتياج دارد، نه اين كه به خودش نگاه كند.» اين بيان ايشان براي علاقه مندان به توليد موضوعات جديد، بسيار خرسندكننده بود.
به طور كلي، تغييرات در عرصه ي نهادسازي دو گونه است؛ تغييرات مقطعي و تغييرات زيربنايي. ما بايد توجه كنيم كه تغييرات روشي اگر بر پايه ي اجتهاد تخصصي بنا نشوند، تنها به مثابه يك مسكّن مقطعي هستند و درمان اساسي نخواهند بود. اما اگر نهادسازي و واژه سازي بر اساس اجتهاد تخصصي بنا شود، آن وقت، درماني اساسي صورت گرفته است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت ها:
1. سوره ي مباركه ي حجرات، آيه ي 2: يا أيّهاالّذ ين آمنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النّب يّ و لا تجهروا له ب القول كجهر بعض كم ل بعض أن تحبط أعمالكم و أنتم لا تشعرون / اي كساني كه ايمان آورده ايد! صدايتان را بلندتر از صداي پيامبر نكنيد و با او بلند سخن نگوييد آن گونه كه با يكديگر بلند سخن مي گوييد، مبادا بي آنكه خود بفهميد،اعمالتان تباه شود.
2. سوره ي مباركه ي نور، آيه ي 63: لا تجعلوا دعاء الرّسول بينكم كدعاء بعضكم بعضاً ... / آن سان كه در ميان خود همديگر را صدا مي زنيد، پيامبر را صدا نكنيد.
3. سوره ي مباركه ي ابراهيم، آيه ي 24: ألم تر كيف ضرب اللّه مثلاً كل مه ً طيّ به ً كشجره طيّ به أصلها ثاب ت و فرعها ف ي السّماء / آيا نديدي خدا چگونه مثل زده است؟ گفتار و اعتقاد پاكيزه مانند درختي پاك است كه ريشه اش استوار و شاخه اش در آسمان است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14