(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 26 آذر 1390- شماره 20098

فانوس
«دو- دو تا: چهارتا»ي بعد از بازي
در راستاي كشفيات بزرگ
سر مشق
حمله ي «پرندگان خشمگين» به محله ي ما
حرف هاي آسماني
كار، كار انگليسي هاست!
معرفي ورزش ها(هشت)
وزنه برداري، پدر ورزش ها
قصه هاي زندگي
چوپان دروغگو
دم غروب



فانوس
«دو- دو تا: چهارتا»ي بعد از بازي

سوت پايان بازي كه زده شد، بازيكنان تيم ما، همه خسته و بي حال به طرف رختكن حركت كرديم.
قبل از اين كه لباس هايمان را عوض كنيم، مربي مان آمد و گفت: «بچه ها! همه باشيد تا چند كلمه حرف بزنم.»
بچه ها، روي نيمكت ها نشستند و مربي مان آمد و بعد از صلوات شروع كرد به صحبت: «مي دانيم امروز همه ناراحت هستيد چون نتيجه را در دقايق پاياني به تيم حريف، واگذار كرديد.
مي دانم گل خوردن - آن هم در دقيقه 90 به بعد، خيلي ناراحت كننده است اما خوب است از همين گل خوردن عبرت بگيريم.
اگر سعيد به جاي تك روي، توپ را به رضا مي رساند، شايد الان ما پيروز ميدان بوديم. در نيمه اول اگر آن ضربه ي پنالتي، گل مي شد» بعد از صحبت هاي مربي مان همه آرام شده بوديم.
حالا همه داشتيم به بازي بعدمان فكر مي كرديم به اين كه قدر لحظه ها را بيشتر بدانيم. ما مي دانستيم كه در دل هر لحظه، گلي پنهان است.
¤¤¤
شب است و من كنار پنجره، در جاي هميشگي ام دراز كشيده ام و دارم به ماه نگاه مي كنم. فكرم رفته است توي كلاس امروزمان.
وقتي آقاي محمدي ناظم مان، همسايه مان عليرضا را صدا زد و گفت: «علي آقا! آفرين توي هنرهاي دستي استان اول شده اي!» چرا من حسودي ام شد؟ بدون اين كه جاي زخم هاي چاقوي قاليبافي را روي انگشتان لاغر علي ببينم! خدايا من را ببخش!
يادم باشد كه فردا قبل از اين كه با علي دست بدهم، دست راستم توي جيبم باشد تا وقتي خواستم با او دست بدهم، شرمنده ي دست هاي سردش نشوم.»
¤¤¤
امام كاظم عليه السلام فرمودند: كسي كه هر روز به حساب خويشتن نرسيد از ما نيست.
(از كتاب اقوال الائمه ج اول ص 214)

 



در راستاي كشفيات بزرگ

خب اول سلام كه شروعش را ختم به خير بكنيم تا بعد و بعدش خود به خود به خيرشود.
واما بعد...
چند صباحي است كه كشف هاي بزرگي صورت مي پذيرد و اين جانب در عجبم كه چرا همين طور نشسته ايم برجاي خويش و ما نيز نمي رويم كشفيات خود را به ثبت برسانيم.؟!
اما خب از انصاف كه دور نشويم يك كشفي كرده اند چند وقت پيش بچه هاي ناسا كه اسمش را گذاشته اند زمين دو. يعني يك زمين كه خودمان روي آن هستيم كه هيچ يك دو قلوي ديگر هم يافت شده به نام زمين دو.
اين دو قلو ها مدت ها از هم جدا بودند كه ناگهان هم چون برادران فيلم هاي هندي از روي خال مشترك (ببخشيد ) جنس مشترك يكديگر را مي يابند.
و اين مي شود كه وقتي منجم عزيز از اين سياره سخن به ميان مي آورد ، ما خرامان در خانه راه مي رويم و فكر يك در بست هستيم تا زمين دو براي شروع زندگاني . شايد من اولين ساكن اين سياره شدم و در كنار بيش ترين فلفل خور و كسي كه زير آب يخ به مدت طولاني مي ماند نام خودم را كتاب ركوردهاي گينس ثبت نمودم..
به هرحال سياره اي است دو يا سه برابر زمين و با دماي بالا 22 درجه سانتي گراد. خب همه چيز عاليست فضابه حد كافي بزرگ است براي زندگي كردن.
من كه مشغول بستن بارو بنديل خود هستم.بايد بروم از زمين دو بپرسم كه حالش خوب است يا نه. آخر قرار است به او بگويم كه حال زمين خوب نيست .
بگويم كه تو زيادي خوش بودي و روز به روز چاق تر شدي و زمين من لاغر تر از دست مردمان بر خود.
اين چنين شد كه تو شدي چند برابر زمين من. اوهم لابد خواهد گفت: پس دمت را روي كولت گذاشته از اين جا برو تا گوشت تنم را آب نكرده اي.
حق دارد بيچاره؛ من هم جاي او بودم همين را مي گفتم. حالا خوب است زمين ما دير به دير عصباني مي شود و الا با اين كار هايي كه ما مي كنيم بايد هر روز زلزله بيايد و آتشفشان ها فوران كنند اما زمين مهربان است و شبيه همان شكلك هاي اينترنتي است كه با آن ها آشنايي داريد.. و هيچ وقت هم بي دليل عصباني نمي شود. فخر نمي فروشم به زمين دو، اما خودم كه مي دانم چه كار كردم و چه كار ها نكردم.
نگاهش كه مي كنيم- زمين خودمان را مي گويم- آرام زير پايمان پهن شده و ما با خوشحالي به روي آن قدم ميزنيم و بلاها بر سرش مي آوريم و او براي ما رام شده و حرفي نمي زند اما دير زماني نخواهد گذشت تا كه به حرف آيد پس مراقب باشيد چه مي كنيد. زمين محرم اسرار است اما روزي برملا خواهد شد اين اسرار بزرگ و آن روز دير نخواهد بود و يادمان نرود كه قيصر گفت : نا گهان چه قدر زود دير مي شود.
اين ها را نگفتم كه در راستاي مسائل مختلف با شما صحبت كنم و مبحث بس بزرگ زمين دو را فراموش كنم. اين ها را گفتم كه بدانيد همين زمين كه زير پاي ماست ، قدرش را نمي دانيم حالا دنبال قل ديگر ش مي گرديم تا او را هم اذيت كنيم و به فلاكت بكشانيم؟ نيست كه همين حالا به برادرش زيادي محبت كرديم حالا رفته ايم دنبال آن يكي تا در محبت خودمان او را نيز غوطه ور كنيم.
البته كشفيات جديد هميشه قابل ستايش است و تلاش بشر براي دست يابي به آنچه كه خداوند خلق نموده تلاشيست ستودني. اما بايد يادمان باشد كه علوم و فراگيري آن تنها براي رضاي هماني است كه دارد اكنون به من و شماها نگاه مي كند ولاغير.
يعني بايد حواسمان را خوب جمع كنيم كه اگر كاري مي كنيم در خدمت خدا باشيم و خلق او.
قبلي ها را به اميد جديد ها فراموش نكنيم. حالا زمين دو كه شوخي بود. البته نه اينكه كشف نشده باشد نه كشف شده و اكنون در حال فيگور گرفتن در آسمان است و عكاسان نجومي دنبال عكس و امضا از او.
اما خب مقصود چيز ديگري بود كه ان شاء الله دريافت شده باشد.
فعلا هم برويم دنبال كارمان و مطالعه امور داخل منظومه اي يعني خورشيدي و فرا خورشيدي تا عقب نمانيم از قافله كشفيات امروزي.
بر مي گردم اگر كشفي بود يا خبري .
خدا حافظ
اميدوارم كه آخرش هم ختم به خير شود.
البته همين حالا.
زهرا كريمي (باران)

 



سر مشق
حمله ي «پرندگان خشمگين» به محله ي ما

محمد عزيزي (نسيم)
از كوچه ي مسجد كه مي گذشتيم، پسرم گفت: «بابا، آن مغازه را مي بيني؟» به روبه رويم نگاه كردم و گفتم: «آره». پسرم با هيجان گفت: «بيا بريم تا من يه چيزي رو نشونت بدم.»
جلوي مغازه ي تازه تاسيس گوشي هاي همراه و لوازم ديجيتالي رسيديم. پسرم به وسايلي اشاره كرد كه هركدام نشاني از بازي جالب «پرندگان خشمگين¤» داشتند.
فهميدم كه پسرم دوست دارد يكي از اين وسايل منقش شده به «پرندگان خشمگين» را داشته باشد. داخل مغازه رفتم و بعد از سلام و تبريك آغاز به كار اين فروشگاه در محله مان، شروع به پرسش قيمت ها كردم.
-اين ليوان ها چنده؟
-نه هزار تومن!
-دو هزار تومن؟
-نه! نه هزار تومن!
-اين برچسب ها چي؟
-كوچيكاش چهار تومن و بزرگاش هم شيش تومن!
از فروشگاه بيرون آمديم بدون آن كه چيزي بخريم. پول داشتم اما حيفم مي آمد آن را به راحتي دور بريزم!
پسرم سكوت كرده بود و چيزي نمي گفت. به خانه كه مي آمديم، فكري به ذهنم رسيد. رفتم از مغازه ي لوازم التحريري يك برگه ي شيشه اي پشت چسب دار، در اندازه ي «آچهار» خريدم.
به خانه كه رسيديم. رايانه را روشن كردم و با برنامه ي «فتوشاپ» تصوير «پرندگان خشمگين» را در اندازه هاي كوچك، در يك صفحه كنار هم چيدم.
حالا نوبت چاپ بود، برگه شفاف، پشت چسب دار را به جاي برگه ي كاغذ در دستگاه چاپگر قرار دادم و
¤¤¤
پسرم ليوان خودش را در دست گرفته بود و از ديدن پرندگان بازي مورد علاقه اش، خيلي خوشحال بود. براي اينكه تصوير روي صفحه ي شيشه اي پاك نشود روي آن را با چسب شفاف پوشاندم.
اين جا بود كه با خودم گفت: «چقدر راحت مي شود با كمي فكر كردن، از منت ديگران خودكفا شد».

¤بازي پرندگان خشمگين (Angry Birds) يك بازي سرگرم كننده است كه در آن بايد پرندگان عصباني را از داخل تير و كمان به طرف حيوانات وحشي پناه گرفته در لابه لاي وسايل گوناگون پرتاب كرده و آنها را نابود كنيم. تنوع ظاهري پرندگان با آن ابروان در هم و قابليت هاي گوناگون آنها در نوع ضربه زدن شان بامزه است.

 



حرف هاي آسماني

فاطمه ملاصالحي سوم راهنمايي
از تهران
سلامي به پروردگارم. به او كه ابتداي هركلام و مفهوم هر سلامي است. به او كه مهربان ترين مهربانان است. اويي كه چنان مهر و محبتش را در جهان به نظاره گذاشته كه همگي نقل كلامشان ذكر اوست. اما من، من كه خداوند لطف اش را در حقم به كمال رسانده و مرا اشرف مخلوقات قرار داده، با نهايت بي معرفتي به دنيا دل بستم.
من در دلم اما اميد به كرم او دارم. بي درنگ دست به دعا برمي دارم و در پيشگاهت طلب بخشايش مي نمايم و مدام ذكر «الهي من لي غيرك» مي گويم و بي اختيار برگونه هايم قطرات اشك پشيماني مي غلتد كه شايد دلم را از هرچه غير او شستشو دهد.
اي غفارالذنوب، اي ارحم الراحمين به بزرگي خود نگاه كن و مرا به كوچكيم ببخش و از تارهاي تنيده شده شيطان نجاتم ده كه هيچ شريك و همتايي براي تو نمي توان يافت و بحق، تنها تو لايق سجودي.
يا ارحم الراحمين

 



كار، كار انگليسي هاست!

يكي از دوستان فرهنگي ام كه از مربيان تربيتي باسابقه است، تكيه كلام جالبي داشت و هر جا كه كاري خراب مي شد، مي گفت: «آقا! شك نكنيد،، كار، كار انگليسي هاست!»
با شنيدن اين جمله اول همه تعجب مي كرديم و بعد با خنده مي گفتيم: «آخه اين چه ربطي به انگليسي ها داره؟!»
¤ ¤ ¤
از روزي كه كتاب «دست هاي ناپيدا» را خواندم، فهميدم كه انگليسي ها، عجب جاسوس هاي جانوري دارند!
«مستر همفر» يكي از مهره هاي جاسوسي انگليس، در كشورهاي اسلامي بوده كه خاطرات عجيب اما واقعي اش در كتاب «دست هاي ناپيدا» به چاپ رسيده است.
وقتي اين كتاب 86 صفحه را مي خوانيد از كارهاي يك جاسوس براي ايجاد تفرقه بين مسلمانان تعجب مي كنيد.
باهم قسمتي از صفحات آغازين اين كتاب را مي خوانيم:
«... پس از يك سفر فرساينده، به استانبول رسيدم، خود را محمد ناميدم و به مسجد- جايگاه گردهمايي و عبادت مسلمانان- رفتم.
نظم، پاكيزگي و فرمانبرداري آنان، شگفت زده ام كرد. با خودگفتم: چرا ما با اين انسانها مي جنگيم؟
چرا مي كوشيم آنها را درهم كوبيم و دستاوردهايشان را برباييم؟ آيا مسيح ما را بدين كار سفارش كرده است؟
اما زود اين انديشه اهريمني را از خود دور كردم و دوباره اراده نمودم كه اين جام را تا پايان بنوشم...»
اين كتاب را آقاي «احسان قرني» ترجمه كرده و «نشر گلستان كوثر» آن را به قيمت 17000ريال منتشر نموده است. جالب است بدانيد كه اين كتاب 10بار به چاپ رسيده و نزديك به 000/100هزار نسخه از آن به فروش رفته است.

 



معرفي ورزش ها(هشت)
وزنه برداري، پدر ورزش ها

مقدمه
وزنه برداري را پدر ورزش ها دانسته اند زيرا در هر رشته ورزشي وزنه برداري مخصوص هر رشته وجود دارد. وزنه برداري ورزشي انفرادي است كه در داخل سالن انجام مي شود.
وزنه برداري بلند كردن وزنه ها سنگين در رده هاي مختلف است.در وزنه برداري حركت يك ضرب و حركت دو ضرب وجود دارد. مقاومت و استقامت بدن و مهارت مهم است.تكنيك وزنه برداري در طي سال ها پيشرفت كرده است.
تاريخچه ورزش وزنه برداري در جهان
وزنه برداري از زماني كه انسان پا به زمين گذاشت؛ وجود داشت.زيرا بلند كردن وزنه جزء نيازهاي بشر بوده است.
تاريخ نويسان وزنه برداري را براي افراد غارنشين،برده هاي فراعنه مصر،يونان باستان و...دانسته اند.
اين ورزش در بازي هاي المپيك سال 1896 جزو رشته هاي المپيك شد. در سال 1920 فدراسيون جهاني وزنه برداري با رياست ژول روسه تشكيل شد.
¤ وزنه برداري جديد در اروپا توسط اروپاييان پايه گذاري شد.
¤روند رو به رشد وزنه برداري را از المپيكي شدن اين ورزش دانسته اند.
تاريخچه ورزش وزنه برداري در ايران
ورزش زورخانه اي كه براي كشتي گيران و كساني كه علاقه به تقويت و پرورش عضلات داشتند در تاريخ ايران ثبت شده است. ورزش مدرن وزنه برداري از سال 1302 با ورود فرد تحصيل كرده اي از خارج به تبريز به نام آقاي امان الله پادگرني و ساخته شدن هالتر در تبريز بوجود آمد.
اولين هالتر و وزنه خارجي در سال 1310 از هند خريداري شد. فدراسيون وزنه برداري ايران در سال 1325 با رياست مهندس حسين صادقي تاسيس شد. نخستين مدال المپيك ايران در وزنه برداري توسط جعفر سلماسي در بازي هاي المپيك 1948 لندن به دست آمد.
حسين رضا زاده رئيس فعلي فدراسيون وزنه برداري است.بهداد سليمي اميد ايران و كسي است كه ركورد حسين رضا زاده را دارد.
داوري
قوانين وزنه برداري:
- وقتي وزنه بردار موفق شود هالتر را بالاي سر ببرد، بايد آن را سر جاي خود نگه دارد.
- اگر هنگام بالا بردن هالتر دست هاي وزنه بردار خم شود و دو مرتبه راست شود خطا است.
- اگر وزنه بردار توانست هالتر را در بالاي سرخود ثابت نگه دارد، بايد يك لحظه كوتاه مكث كند و وقتي داوران اجازه دادند آن را پايين بياورد، پايين آوردن هالتر بدون فرمان داوران خطاست.
- مجموع حركت يك ضرب و دو ضرب به عنوان رده بندي نهايي در نظر گرفته مي شود.
- وزن صفحات فلزي: قرمز 25 كيلوگرم، زرد 15 كيلوگرم، آبي 20 كيلوگرم، سبز 10 كيلوگرم، سياه 5/2 كيلوگرم و قفل هاي دو طرف ميله به عنوان وزنه 5 كيلوگرمي حساب مي شود.
- صفحه هالتر، وزنه سنگين دايره اي شكل است كه به شكل ديسك در دو انتهاي ميله فلزي هالتر بسته مي شود. تخته هالتر، سكوي چوبي، مربع يا مستطيل و كم ارتفاعي است به ابعاد 4*4 يا 3*4 متر كه وزنه برداري روي آن انجام مي شود.
زمان
براي هر نوبت، 1 دقيقه است و از لحظه اي كه صفحه گذار از روي تخته خارج مي شود شروع مي شود. اگر يك ورزشكار بخواهد دو حركت متوالي انجام دهد براي بار دوم 2 دقيقه وقت دارد.
3 چراغ سفيد يا دو چراغ سفيد و يك چراغ قرمز يعني حركت صحيح است و 3 چراغ قرمز يا 2 چراغ قرمز و يك چراغ سفيد يعني حركت خطا مي باشد. داور وسط اگر تشخيص دهد حركت كامل انجام شده، توسط زنگ به ورزشكار اعلام مي كند تا وزنه را به پايين بيندازد. با صداي زنگ، وزنه به طور صحيح به زمين انداخته مي شود.
تا وقتي داور فرمان قبولي حركت را نداده باشد بازيكن حق رها كردن وزنه را ندارد.
براي فاصله ميله،صفحه هالتر و... قوانين رسمي وجود دارد( از نوشتن آنها خودداري شد).
نحوه اجراي مسابقات
اندازه و ابعاد محيط ورزشي :
مسابقات وزنه برداري در يك سكوي مربع شكل به طول و عرض 4*4 متر انجام مي شود.
پرس: كشيدن وزنه به روي سينه و بالا بردن آن با فشار.
يك ضرب: وزنه ها با يك حركت از زمين تا بالاي سر انتقال داده مي شود.
دوضرب: اين حركت در دو مرحله انجام مي شود. مرحله اول انتقال وزنه از روي زمين تا روي سينه، مرحله دوم، از روي سينه تا بالاي سر.
¤مسابقات وزنه برداري با 9 داور قضاوت مي شود كه شامل 3 داور، 3 ژوري كه نظارت بر كار داوران دارند، 1 وقت نگه دار، 1 كنترل فني و 1 منشي است.
¤روش قلاب كردن و قفل كردن ميله در دست ها نحوه مورد پذيرش كليه وزنه برداران قرار گرفته است .
تجهيزات مورد نياز
- لباس و كفش :
لباس ورزشكاران اين رشته شامل لباس وزنه برداري سر هم با مايو زير آن است و ممكن است در زير لباس مزبور ، پيراهن با آستين كوتاه و بدون يقه پوشيده شود. پاشنه كفش بايد به اندازه طبيعي و متناسب ، و از پهلو نبايد پهن تر از طرفين راست و چپ كفش باشد.
¤ وزنه برداران مي توانند از بانداژهاي استاندارد با طول و عرض هاي مجاز استفاده نمايند.
بزرگان ورزش وزنه برداري ايران و جهان
حسين رضا زاده از ايران(ركورد شكن در دسته فوق سنگين و قهرمان قهرمانان ايران )
هليل موتلو از تركيه (يكي از 4 وزنه برداري كه توانسته سه برابر وزن خود را از زمين بلند كند).
محمد نصيري سرشت از ايران(پر افتخارترين وزنه بردار تاريخ ايران و آسيا)
وزنه بردارهاي پر افتخار ديگر: پايروس ديماس،محمود نامجوي،
سليمان اوغلو،مياكي،فولدي،بازانفسكي،الكسيف،وروبيف،واردانيان، شمانسكي،تامي كونو و...
كتاب هايي درباره ي اين رشته ورزشي:
آشنايي با مقررات ، اساس نامه و قوانين وزنه برداري (وزنه برداري براي ورزشكاران )
كاظم قباديع نصرودي
انتشارات:بامداد كتاب
¤آموزش وزنه برداري
تاليف و ترجمه نصراله دهنوي
انتشارات:فدراسيون وزنه برداري جمهوري اسلامي ايران ، كميته آموزش و تحقيق

 



قصه هاي زندگي
چوپان دروغگو

مهدي احمد پور
واق واق واق! پاشو چوپـان چرا خوابيدي!گرگها حمله كردن...! پاشوپاشو ... واق واق واق!
و چوپان با ترس و لرز درحالي كه قلبش به شدت مي زد از خواب پريد و فرياد زد گرگ، گرگ! اما از گرگها خبري نبود و گوسفندان بع بع كنان به چوپان دروغگو مي خنديدند.
سگ گله واق واقي كرد و به چوپان گفت: يك يك مساوي! يك بار تو دروغ گفتي و تن مارو لرزوندي، يك بار هم ما! اين هم تلافيش ... واق واق واق...!
چوپان درحالي كه دستش را روي قلبش مي فشرد با خود گفت: اين دروغ لعنتي كه من سالها پيش در كتابهاي درسي گفتم، آخر مرا مي كشد...!
و چوپان دروغگو درهمان لحظه سكته كرد!

 



دم غروب

در دندان پزشكي
از راديولوژي، عكس تمام دندان هايم را گرفتم. خيلي دلم مي خواست بدانم كه بر سر دو تا از دندان هايم چه آمده كه اين قدر اذيتم مي كنند؛ آن هم مرا كه تقريبا هر شب مسواك مي زنم.
در دندان پزشكي، از تماشاي عكس دندان هايم تعجب كردم؛ خدايا! يعني اين ها دندان هاي من هستند.
دكتر وقتي تعجب مرا ديد گفت: «قدر دندان هاي خوبت را بدان و نخ دندان يادت نرود!»
تازه يادم افتاد كه دندان هاي به هم چسبيده من به نخ دندان هم- مثل مسواك و شايد بيشتر از آن- نياز دارند.
راستي حال دندان هاي شما چطور است؟ از 32 دندان تان كه هيچ كدام غايب نيست؟ اميدوارم كه هميشه حاضر باشند البته به طور طبيعي!

مدرسه
هيچ وقت خالي نمي ماند
مدرسه ما در هفته دو روز شنبه و سه شنبه كلاس دارد اما اين به معناي خالي بودنش در روزهاي ديگر نيست.
سبد ايميل هايمان- الحمدلله- هميشه سيب سرخ دارد و نامه ها هم كم و بيش مي رسند و هيچ گونه ملالي نيست به جز دوري آن روي ماه شما كه آن هم اميدوارم به زودي زود با تازه شدن ديدارها برطرف شود.
بعضي از دوستان قديمي مان از مدرسه بيرون آمده اند و پاي در دانشگاه گذاشته اند اين عزيزان هم گاهي سراغ مان را مي گيرند تا بگويند اگر نامه اي نمي فرستيم دليلي ندارد كه سلامي هم نفرستيم.
پايان نامه هاي وحيد
آقاوحيد بلندي روشن را كه مي شناسيد؛ همان دوست تبريزي مان كه دارد تربيت بدني مي خواند.
مقاله هاي بلند و بالاي ايشان در روزهاي خالي بودن دست مان، خوب كمكي بودند اما ما همان روزها هم به آقاوحيد گفتيم كه خلاصه تر بنويس.
آقاوحيد هم جواب جالبي داد: «من تازه خلاصه اش كردم شد
9 صفحه!»
من فكر مي كنم آقاوحيد دارد به آينده نزديكش فكر مي كند و با فرستادن مقاله هاي مفصل خودش را براي نوشتن پايان نامه هاي نفس گير آماده مي كند!

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14