(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 5 دی 1390- شماره 20106

زخم خورده تقدير يا زجر كشيده تدبير؟!



زخم خورده تقدير يا زجر كشيده تدبير؟!

گاليا توانگر
همه در برابر طلاق رسمي موضع گيري مي كنند و بيشتر بحث هاي كارشناسانه برسر اين است كه آمار طلاق رسمي را پايين بياوريم، ولي در برابر طلاق عاطفي بي اعتنايي ها، سكوت ها و پشت گوش انداختن ها بيشتر رواج دارد.
در برابر طلاق عاطفي اين جمله شايع است: «خودشان بالاخره باهم كنار مي آيند!» غافل از اين كه طلاق عاطفي پيش لرزه طلاق رسمي محسوب مي شود.
ضمن اين كه طلاق عاطفي نه تنها به بنيان هاي خانواده آسيب وارد مي كند، بلكه به جامعه نيز صدمات جبران ناپذيري وارد مي سازد. مرد متأهلي كه در محيط خانه نيازهاي عاطفي اش ارضا نمي شود، جذب ديگري در خارج از خانه مي شود. اين گونه داستان تلخ ارتباطات خارج از عرف و شرع رقم مي خورد.
ديگري هم زني خواهد بود كه در اين چرخه يك قرباني به حساب مي آيد. زنان نيز چون اغلب تحت شرايط فرهنگي جامعه ما به دليل حفظ آبرو و شرف قانونمندتر و اخلاقي عمل مي كنند، نهايتاً به جامعه دوستانشان رو مي آورند. در جلسات زنانه دائماً تنفر از جنس مخالف را متن صحبت هايشان قرار مي دهند و فرزند در حاشيه اين جدايي، بي پناه و فراموش شده جلوي رايانه و يا تلويزيون خوابش مي برد!
الان ازدواج ها دير صورت مي گيرد و طرفين نمي گوييم بدون علاقه سر سفره عقد مي نشينند، بلكه بيشتر از جانب چه دريافت مي كنيم؟ انتخاب ها صورت مي گيرد.
در چنين خواستگاري هايي موقعيت اجتماعي طرفين، موقعيت پدرهاي دوطرف، زيبايي ظاهري طرفين، مدرك هاي قاب گرفته و... مهم ترين فاكتورهاي انتخاب به حساب مي آيد. پسرهايي كه بگويند زني مي خواهم بساز كه مادر و الگوي خوبي براي فرزندانم در آينده باشد و دخترهايي كه بگويند شوهري مي خواهم با ايمان و اخلاق نيك كه پدر خوبي براي فرزندانم در آينده باشد، كمتر پيدا مي كنيم!
خلاصه ،گويي در اين بازار همه به دنبال سود بيشتري هستند. علاقه اي كه از يك معرفت واقعي برخيزد، داستانش فراموش شده و به تاريخ پيوسته است. جالب است كه توجيه مي كنند: «اين ها همه اش حرف است. مگر مي توانم در اين فرصت اندك طرف مقابلم را بشناسم؟ لااقل بگذار دو دوتا چهار تا كنم ببينم چه چيزهايي عايدم مي شود؟»
اين افراد همان هايي هستند كه هنوز خودشان را نشناخته اند. نسبت به نقش همسري ديدگاهي ندارند و براي والدين شدن مهارتي كسب نكرده اند. اين افراد بازيگران تئاتر طلاق عاطفي در آينده اند.
سطح توقع را كاهش دهيم
بعضاً پسرها زني را مي خواهند كه پدري موقعيت دار داشته، پنج تا هشت سال كوچك تر از آنها بوده و داراي چهره اي سينمايي باشند!
دختران هم آرزوي قصر سيندرلا را در سر مي پرورانند.
سرانجام در سن بالا وقتي اسب خوشبختي كه هيچ، ژيان گل زده هم سر و كله اش پيدا نشد، با اولين نفر تن به ازدواج مي دهند. اين گونه ازدواج هاي توأم با شناخت و منطق جاي خود را به ازدواج هاي اجباري و مصلحتي داده است. ازدواجي كه 50درصدش بر پايه علاقه و 50درصدش برپايه شرايط همكف بودن نباشد، آغاز سناريو طلاق عاطفي خواهد بود.
حجت الاسلام مهدي فاطمي راد، مشاور ازدواج و خانواده در نهاد رهبري دانشگاه ها درمورد دلايل رقم خوردن طلاق عاطفي توضيح مي دهد: «زياده خواهي و توقعات بالا چه در زمينه اقتصادي و چه در زمينه محبت دردسرساز است. به خصوص زياده خواهي هاي اقتصادي فاكتوري است كه پيش از ازدواج در ذهن جوان گنجانده شده و حالا در زمان زندگي مشترك خودش را بيشتر نشان مي دهد
وقتي توقع بالا رفت، بايد توان زوج يا زوجه درحد آن توقع بالا باشد و اگر نباشد پس از سرخوردگي ها، طلاق عاطفي رقم مي خورد. توقع بالا فقط جنبه اقتصادي ندارد. بعضي از زن ها خواهان محبت دوچنداني هستند. اين مسائل و خواسته ها را بايد در جلسه خواستگاري مطرح كرد. از مردي كه درون گراست هيچ وقت نمي توان انتظار محبت كلامي شاعرانه داشت. وقتي مي گوييم طرف مقابلتان را بشناسيد و بعد دوستش بداريد، از اين منظرهاست. مرد درونگرا دوست دارد در خانه ساعت ها روبه روي تلويزيون بنشيند و روزنامه بخواند . اما زن برون گرا تشنه حرف زدن و شنيدن است. چطور اين دو مي توانند نيازهاي عاطفي شان را در كنار هم تأمين كنند؟»
وي ادامه مي دهد: «گاه توقعات بالا در مدل تربيتي فرزندان نمود پيدا مي كند. پدر خانواده دائماً از مادر خانواده مي خواهد كه يك سري موارد را در تربيت بچه ها دخيل كند. اما زن نه اين كه نخواهد، توانايي لحاظ كردن اين فاكتورها در تربيت بچه ها را ندارد. همين اختلافات به ظاهر كوچك بين زن و شوهر اختلاف مي افكند. هر يك از آنها ديگري را محكوم به بي اعتنايي نسبت به خود كرده و روابط سرد و سردتر مي شود.»
از نگاه اين روانشناس ضعف باورهاي ديني زن و مرد نيز مي تواند عامل ديگري براي رقم خوردن طلاق عاطفي باشد. وي مي گويد: «مردها معمولاً در دعوا به سمت جنگ سخت مي روند. گاه با برخورد فيزيكي ابراز خشم مي كنند و گاه حرف هاي ركيك مي زنند. بعد از فروكش كردن خشمشان به سرعت پشيمان مي شوند. موردي جهت مشاوره داشتم كه مرد اگرچه پذيرفته همه حركات زشت از جانب ايشان بوده، اما در آخر گفت؛ من ديگر با همسرم زندگي نمي كنم. چون ايشان هميشه سكوت مي كرد و در پايان جدال، نيشتر را با يك جمله به قلبم مي زد.»
از صدا كردن اسمشان هم ابا دارند!
نشناختن جنس مقابل و نداشتن صبر و گذشت دو عامل شايع ديگر در دامن زدن به طلاق عاطفي محسوب مي شوند. مهم ترين راهكار اوليه در حل و فصل طلاق عاطفي از ديد اغلب كارشناسان اهل فن صحبت با يكديگر در محيطي آرام است. اما همين صحبت آرام هم نياز به مهارتي داردكه اغلب زوج هاي ما با آن بيگانه اند. حقيقتاً امروزه نيازمند كلاس هايي جهت آموزش همسران هستيم تا بر دوام زندگي شان افزوده شود. اما اغلب افراد طلاق عاطفي را لاپوشاني مي كنند. آن قدر اختلافاتشان را زير خاكستر پنهان كرده اند كه ناگهان در نقطه اي مثل يك آتشفشان به حالت فوران درمي آيند. خيلي ها هنوز به مشاوره براي حل اختلافات اعتقادي ندارند و خيلي ها هم راهكارها را نااميدانه شنيده و بدون عمل از آنها مي گذرند.
حسين مشكيني، يك كارمند برايمان مي گويد: «يكي از معضلات بزرگ و ظاهراً لاينحل خانوادگي در كشور وجود طلاق عاطفي در ميان خانواده هاست.
آمار طلاق هاي عاطفي در كشور را بايد چندين برابر آمار طلاق هاي رسمي دانست، چرا كه بيشتر طلاق هاي رسمي از طلاق هاي عاطفي نشأت مي گيرند. بسياري از زن و شوهرها به دلايل متعدد نمي توانند رسماً از هم جدا شوند، اما مدت هاست كه ازنظر عاطفي از هم جدا شده اند.
بنده 18سال است ازدواج كرده ام و در اين سال ها درخصوص روابط خيلي از اطرافيانم مشاوره و صحبت داشته ايم. بسياري از زن و شوهرها نه تنها زن و شوهر نيستند، بلكه مثل دوتا خواهر و برادر شده اند، حتي نه مثل دو تا خواهر و برادر، بلكه مثل دو تا هم اتاقي هستند كه نسبت به هم هيچ احساس عاطفي ندارند و فقط جسمشان كنار هم است و شب و روز را سپري مي كنند.»
وي ادامه مي دهد: «به جرأت مي توان گفت كه بسياري از خانواده ها دچار طلاق عاطفي شده اند. عشق، علاقه، محبت و ايثار براي ديگري و مفاهيمي از اين دست در ميان آنان رنگ باخته است. هيچ احساسي نسبت به هم نداشته و حتي از صدا كردن هم به اسمشان ابا دارند. بايد ريشه اين پديده را واكاوي كرد و به اين گونه خانواده ها راهكارهايي ارائه داد.»
مشكيني پيشنهاد مي دهد: «وظيفه دولتمردان و كارشناسان ديني دانشگاه ها و حوزه هاي ديني اين است كه بحث طلاق عاطفي را جدي بگيرند و به عنوان اولويت اول به آن بپردازند، ريشه ها و راهكارهاي آن را تبيين كنند.»
وي در تكميل صحبت هايش مي گويد: «مسلما در بروز چنين مشكلي هم زن مقصر است و هم مرد. اما زن با توجه به اين كه بار عاطفي و احساسي اش در خانواده بالاست، مي تواند با گذشت و درايت منبع اثر بيشتري باشد.»
يك دهه چند كلمه خوب
رد و بدل نكرده اند!
محسن اسكندري روانشناس موقعيت زن و مرد را در طلاق عاطفي اين گونه توضيح مي دهد: «نمي توانند تعامل خوبي داشته باشند و تصميم هم نگرفته اند جدا شوند!»
اين روانشناس به مهم ترين آسيبي كه طي طلاق عاطفي متوجه فرزند يا فرزندان مي شود، اشاره كرده و مي گويد: «دراين بين بيشترين آسيب به فرزندان مي خورد، چرا كه انسجام در خانواده وجود ندارد. از آنجا كه حرف مشترك و يك صدا از پدر و مادر شنيده نمي شود، بچه دچار چند صدايي شده و خلأهاي خود را در نزد غريبه ها پرمي كند.»
وي ادامه مي دهد: «اگر بپذيريم تشكيل خانواده بايد مايه رشد افراد شود، در خانواده اي كه با طلاق عاطفي گريبانگير است، نه رشد داريم و نه آرامش.
اين خانواده فقط يك مركز تجمع و يك آدرس است. اعضاي خانواده نمي توانند خستگي كار روزانه را در چنين محيطي تخليه كنند. گاه تعلق افراد به اشيائي كه دراين خانه دارند بيش از تعلق خاطرشان به يكديگر خواهد بود!»
از ديد اسكندري روانشناس انتخاب نادرست، انتظارات غيرعادي و غيرمنطقي، تعامل نادرست و برآورده نشدن تمايلات جنسي از مهم ترين دلايل بروز طلاق عاطفي محسوب مي شوند.
از وي سؤال مي كنم: «پس چرا طلاق نمي گيرند و كار را يك سره نمي كنند؟!» وي پاسخ مي دهد: «از روي ترس مرسوم مثل تنها ماندن، از دست دادن موقعيت مالي، از دست دادن بچه ها و... گاه مشكل از اين هم حادتر است. شايد دوطرف از نوع آدم هايي باشند كه تكليفشان با خودشان مشخص نيست. در لحظه انتخاب هم همين گونه بوده اند و حالا در لحظه جدايي هم قدرت تصميم گيري ندارند.كلا در سراسر عمرشان مهارت تصميم گيري را كسب نكرده اند!»
اين روانشناس به موردي اشاره مي كند كه بيش از ده سال زن و شوهر با هم حتي چند كلمه خوب رد و بدل نكرده اند! وي صراحتا مي گويد: «اگر طلاق عاطفي اين چنين طولاني مدت رخ داده و تلاشي هم براي وصل صورت نگرفته، بهتر است پس از امتحان راه حل ها تكليف يكسره شود. چون عمر افراد زيادي از جمله زن، شوهر و فرزندان درطي طلاق عاطفي طولاني مدت تلف شده و بي ثمر خواهد ماند.»
وي ازنگاه پرتوقع مردم نسبت به جلسات مشاوره گلايه مند بوده و مي گويد: «خيلي ها تصورشان اين است كه طي جلسات مشاوره بايد به طور ناگهاني وضع همسرشان از اين رو به آن رو شود. ما معتقديم در لحظه انتخاب بايد اين فكر را داشته باشيد كه شايد همسرتان هيچ وقت تغيير نكند، پس هماني را كه هست يا بپذيريد و يا ردش كنيد.
در طي جلسات مشاوره هم اهل فن تلاش مي كنند تنها مهارت تعامل با طرف مقابلتان را به شما آموزش دهند و معجزه اي يك شبه رخ نخواهد داد.»
اسكندري تاكيد دارد كه تغيير در جلسات مشاوره معنايش آموختن مهارت هاي ارتباطي است و اگر در اين بين مشكل حادي وجود داشته باشد تنها زماني تغيير حاصل مي شود كه خود فرد بخواهد تغيير كند.
وي در تكميل صحبت هايش به دامنه وسيع آسيب هاي ناشي از طلاق عاطفي در جامعه اشاره كرده و مي گويد: «طلاق عاطفي به سلامت جامعه نيز لطمات جبران ناپذيري وارد مي كند. كوچكترين آسيب اين است كه خانه ديگر محل تجديد قوا نيست، فردا صبح افراد شاغل خانواده دچار كم كاري و عدم بازدهي مطلوب مي شوند. اضطراب و افسردگي در اين افراد نهادينه شده و اختلالات خلقي در هنگام ارتباط با مردم خودش را نشان مي دهد. از هر جهت نگاه كنيم طلاق عاطفي باري روي دوش جامعه است.»
فرصت سازش را تباه نكنيد
مرد معتاد بوده، زن هم هفت سال پيش درپي طلاق عاطفي بچه ها را برداشته و به خانه پدرش در شهرستان روانه شده است. بعداز گذشت چندسال طلاق رسمي گرفته اند. در روز تولد هفت سالگي دوقلوهايشان كه هر دو دخترند همين كه زن با دو بچه براي ديدن اقوامش روانه تهران شده است، در ترمينال مرد با ورقه گرفتن حضانت بچه ها روبه رويش قرار مي گيرد. زن را به حالت شوك و غش اين بار به شهرستان بازمي گردانند.
واقعا خدا نصيب كسي نكند كه ازدواجش به مرحله طلاق برسد. طلاق يكي از تلخ ترين حلال هاي خداست! اما هميشه اين سؤال مطرح است كه چگونه آن همه اشتياق ازدواج به تنفر و جدايي مي گرايد؟!
چطور آن كسي را كه حتي تاب عطسه و سرماخوردگي اش را نداشته ايم، امروز درپي پيچ و خم هاي طلاق راضي به نفس كشيدنش نيستيم؟!
چطور آن قدر خودخواه مي شويم كه حتي به آينده فرزندانمان فكر نمي كنيم؟!
وقتي ديواري كج پايه گذاري مي شود تا ثريا كج مي رود. درپي آمار روزافزون طلاق ها بايد به نحوه انتخابمان شك كنيم. كارشناسان بايد در جهت تبيين الگوهاي درست انتخاب و ازدواج تلاش بيشتري داشته باشند. شايد وقت آن رسيده كه كمي به خوبي هاي مدل هاي اصيل ايراني مان باز گرديم.
ازاين گذشته صبر و تحمل را در خود بالا ببريم. نمي گوييم وقتي مشكل حاد لاينحلي وجود دارد به خود جرئت بازگشت ندهيد، ولي لااقل در مواردي كه حاد نيستند گذشت پيشه كنيد.
به دخترانتان در لحظه خواستگاري ياد ندهيد حق طلاق بخواهند و به پسرانتان آموزش ندهيد كه گربه در حجله بكشند. بگذاريد غنچه محبت و مهر در فضايي دوستانه زنده بماند و سازش و محبت را به فرزندانتان ارث بدهيد.
دنيا گذراست و نبايد محل جنگ هاي بي حاصل ما باشد.
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14