(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 12 دی 1390- شماره 20111

رويدادهاي جهان در سال2011



رويدادهاي جهان در سال2011

سال 2011 ميلادي، كشورهاي عربي شاهد تحولات بي نظيري در حوزه سياسي بودند كه درباره آن بسيار نوشته شده و تحليل ها پيرامون آن همچنان ادامه دارد. اما چيزي كه پيش بيني آن نمي رفت، سرايت اين بيداري ها به كشوري بود كه شايد در طول چند دهه اخير هيچ كشوري از توطئه هاي پيچيده و گوناگون آن در امان نبوده است. ايالات متحده آمريكا از 26 شهريور (17سپتامبر سال2011) شاهد ظهور جنبشي بود كه هيچ كس در ابتدا آن را جدي نگرفت. جنبش «وال استريت» را اشغال كنيد»، ابتدا با يك فراخوان اينترنتي از سوي چند نفر از شهروندان آمريكايي و با هدف اعتراض به اوضاع اقتصادي حاكم بر آمريكا شكل گرفت. اما در كمال ناباوري اين جنبش در كمتر از يك ماه نه تنها به سر تا سر پنج قاره جهان گسترش يافت بلكه اهداف آن نيز فراتر از مسائل اقتصادي را در برگرفت. شيوه معترضان راه اندازي اردو در پارك ها و برخي ميادين شهرهاي مختلف به خصوص پايتخت و تحصن شبانه روز با استفاده از چادرها و امكانات اوليه زندگي است.
اتخاذ استراتژي سكوت، تهديد، تحقير و سرانجام سركوب، بازداشت و زنداني كردن، از جمله مواردي است كه مقامات آمريكايي تاكنون در برخورد با معترضان در پيش گرفته اند.
اين استراتژي تاكنون به كشته شدن پنج معترض، بازداشت 5000 نفر و مجروحيت صدها نفر از مردم آمريكا منجر شده است. دو تن از كشته شدگان كهنه سربازان بازگشته از جنگ عراق هستند. معترضان را اكنون گروه هاي مختلفي همچون، كهنه سربازان، بيكاران، كارگران، رانندگان، هنرمندان، پرستاران، خلبانان، دانشجويان، دانش آموزان ، معلمان و ... همراهي مي كنند. مردم كه خود را 99درصد جامعه مي دانند، معتقدند، تمام مشكلات موجود در آمريكا مثل بيكاري، جنگ، فقر، بحران اقتصادي، نبود عدالت اجتماعي، نبود دموكراسي واقعي حاصل حاكميت نظام سرمايه داري است. معترضان حاكمان واقعي جامعه را نمايندگان يك درصد يا همان ثروتمندان، بانكداران، صاحبان شركت ها و مؤسسات غول پيكر مي دانند.
اشغال ساختمان هاي كنگره، اشغال بنادر مهم تجاري سواحل غربي آمريكا، راه اندازي روزنامه و سايت و بولتن هاي خبري مستقل، تشكيل جلسات پي درپي، تأكيد بر نداشتن خشونت و ادامه اعتراض ها تا سقوط نظام سرمايه داري، از جمله كارها، برنامه ها و اهداف معترضان ضدسرمايه داري وال استريت است كه همچنان ادامه دارد. يكي از اقدامات جالب معترضان، تسخير خانه هاي مصادره شده از سوي بانك ها و اعطاي آن به افرادي است كه بانك ها خانه هايشان را به دليل ناتواني در بازپرداخت اقساط مصادره شده است .
در مقابل شهرداري ها و نيروهاي پليس چند هفته اي است، حملات شبانه روزي به چادرها و دستگيري معترضان را بيش از پيش تشديد كرده اند، طوري كه اين روزها معترضان اعلام مي كنند، جايي براي تحصن وجود ندارد. اكنون رهبران جنبش وال استريت اعلام مي كنند در حال برنامه ريزي براي تغيير تاكتيك هاي اعتراضي خود هستند. در سايت رسمي معترضان و در بخش معرفي آمده:« انقلاب جهاني، تنها راه ايجاد تغيير است؛ ما با استفاده از تاكتيك هاي انقلابيون مصري در اين مسير حركت مي كنيم.» ناظران سياسي آمريكا معتقدند كه معترضان وال استريت در سال جديد با انرژي بيشتري وارد صحنه خواهند شد.

اروپاي واحد در باتلاق اختلاف ها
يك ماه از آغاز قيام ضدسرمايه داري وال استريت در آمريكا نگذشته بود كه علي رغم خواسته رسانه ها و مقامات غربي، اين جنبش جهاني شد. تجمعاتي در انگليس، يونان، پرتغال، اسپانيا، ايتاليا، فرانسه، استراليا، كانادا، هنگ كنگ، ژاپن، كره جنوبي و... در حمايت از جنبش ضدسرمايه داري وال استريت شكل گرفت كه اين تجمعات در حال حاضر در برخي كشورهاي اروپايي مثل انگليس ادامه دارد.
در لندن، مخالفان نظام سرمايه داري مقابل ساختمان قديمي و مشهور كليساي «سنت پل» اقدام به برپايي چادر كرده اند. در ايتاليا تظاهرات و تجمعات با حضور پليس تا دندان مسلح به خشونت كشيده شد، و در ساير كشورها نيز به همين شكل تجمعات و راهپيمايي هايي شكل گرفت كه بعضا از سوي پليس سركوب گرديد.
در اين بين حتي گروهي از انقلابيون مصري نيز با برگزاري تجمع مقابل سفارت آمريكا در قاهره، از اعضاي جنبش ضدسرمايه داري سراسر دنيا حمايت كردند چرا كه بنيانگذاران جنبش، انقلاب مصر را الگوي خود قرار داده اند. هر چند اين اعتراض ها رفته رفته رنگ و بوي سياسي گرفت اما، ريشه اوليه و مشترك شكل گيري اين اعتراض ها به مشكلات اقتصادي بازمي گردد؛ مشكلات اقتصادي در اروپا غالبا خود را به شكل كسري بودجه نشان داده است.
كسري بودجه نيز عموما ناشي از ناكارآمدي سياست هاي دولت ها و اشكالات نظام سرمايه داري در حوزه اقتصاد نظري است.
اما آنچه بر اين مشكلات بيش از پيش افزود و باعث درآمدن صداي مردم شد، ورود دولتمردان اروپايي به جنگ عراق و افغانستان بود. توجه به شعارهاي تظاهركنندگان اروپايي كه در كشورهاي ايتاليا، اسپانيا، يونان و پرتغال به سقوط دولت ها منجر شده، به خوبي گوياي اين واقعيت است. عمده روش مورد استفاده اروپا براي جبران اين كسري بودجه، دريافت وام از صندوق بين المللي پول و بانك جهاني است. اين دو ارگان مالي بين المللي براي پرداخت وام شروط خاص خود را دارند كه همين شروط، ريشه اصلي وقوع شورش ها و ناآرامي هاي اجتماعي در اروپاست.
به عنوان مثال اگر يونان داراي يك كسري بودجه 30 ميليارد يورويي باشد، صندوق بين المللي پول اعلام مي كند، در صورت تأمين 10 ميليارد يورو از محل كاهش هزينه هاي عمومي، افزايش سن بازنشستگي، افزايش ماليات و كاهش حقوق و دستمزد، حاضر است 12 ميليارد يورو به اين كشور وام دهد.
اين شروط يعني تأمين ميلياردها دلار از جيب مردم عادي. نكته جالب توجه اينكه ثروتمندان، بانكداران و صاحبان شركت هاي بزرگ غالبا در اين گونه كشورها هيچ باري را به دوش نمي كشند. در برخي از كشورهاي اروپايي حتي برخي از شركت ها و بانك هاي بزرگ از پرداخت ماليات معاف هستند. اينجاست كه مردم ضمن احساس فشار سنگين اقتصادي، بايد شاهد بي عدالتي فاحشي باشند؛ اين امر نيز سرانجام باعث خشم و در نتيجه وقوع شورش هاي اجتماعي در اين كشورها شده است. يونان يكي از اين كشورهاست كه طي ماه هاي گذشته شاهد وقوع شورش هاي خونيني بوده است. 18 آذرماه سال جاري، اعضاي اتحاديه اروپا براي يافتن راهكاري براي نجات خود از بحراني كه گفته مي شود از جنگ جهاني دوم تاكنون سابقه نداشته، در بروكسل دور يكديگر جمع شدند. اما اين نشست نه تنها نتيجه مطلوبي به دنبال نداشت بلكه باعث ايجاد شكاف بين كشورهاي اروپايي و حتي داخل كابينه برخي كشورها از جمله انگليس شد. انگليس با وتوي طرح اصلاح پيمان ليسبون به بهانه حفظ منافع ملي نشان داد، اگر در دهه 90 كشورهاي اروپايي به دليل كسب منافع ملي اقدام به عضويت و شكل دهي اتحاديه اروپا و پول واحد يورو كردند، به همين دليل هم حاضرند از يكديگر جدا شوند.
ناآرامي هاي ضددولتي شكاف ميان سران اتحاديه اروپا را دو چندان كرده و احتمال مي رود سال جديد اين فاصله ها بيشتر شود . احتمال فروپاشي اتحاديه اروپا دور از انتظار نيست.
جعفر بلوري

دنياي وال استريت در بحران
سونامي اعتراض ها و انقلاب ها در كشورهاي اسلامي تحت عنوان بيداري اسلامي كه از تونس شروع شد، مصر و ليبي را در نورديد، سرانجام به اروپا و آمريكا نيز رسيد و خود را در قالب «جنبش اشغال وال استريت» و جنبش «99درصد» نشان داد. سردمداران آمريكا براي اولين بار در تاريخ 238 ساله تشكيل اين كشور، قيام طبقات متوسط و ضعيف جامعه آمريكايي را عليه سرمايه داران، روساي شركت هاي بزرگ و بورس بازان شاهد بودند. اين جنبش به دليل ريشه هاي عميقا اجتماعي آن به سرعت از وال استريت در منهتن نيويورك به سرتاسر آمريكا و از آن جا نيز به كشورهاي اروپايي گسترش پيدا كرد، پليس در مقابله با جنبش 99درصد هزاران نفر را بازداشت كرد و در درگيري ها نيز صدها نفر ديگر زخمي و چند نفر نيز كشته شدند. طرفداران جنبش اشغال وال استريت صدمين روز فعاليت خود را در خيابان ها جشن گرفتند با اين شعار كه «ما هنوز اينجا هستيم» به نظر مي رسد به دليل ماهيت شديدا ضدانساني سيستم اقتصاد بازار آزاد حاكم بر غرب، آمريكا نتواند جنبش اشغال وال استريت را از صحنه حذف كند.غير از رويداد جنبش فراگير وال استريت ديگر رويدادهاي مهم جهان نيز پيش روي شماست.

تنش ميان آمريكا و پاكستان
سال 2011 سال تنش ميان آمريكا و پاكستان بود؛ هرچند مقامات اسلام آباد از اصلي ترين متحدان آمريكا در به اصطلاح جنگ عليه تروريسم درسال 2001 بودند؛ ولي طي اين 11 سال تحولات به سمتي رفت كه شرايط را براي مقامات اسلام آباد سخت و سخت تر كرد.
علاوه بر عمليات عليه بن لادن در ابيت آباد كه خشم مردم پاكستان را برانگيخت، حملات دايمي هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكايي به نوار قبايلي شمال غرب پاكستان نيز شكاف ميان دولت و ملت را بيشتر كرد؛ مردم مقامات را متهم به همكاري پنهاني با ايالات متحده مي كردند.
اين وضعيت در پاكستان ادامه داشت تا اينكه واقعه پنج آذر پيش آمد و جامعه پاكستان را يكپارچه به تظاهرات عليه آمريكا واداشت. هلي كوپترهاي ناتو و آمريكايي در منطقه مرزي «مهمند» واقع در نوار قبايلي، از افغانستان وارد خاك پاكستان شدند و دو پاسگاه مرزي را شبانه موشكباران كردند كه به مرگ 28 نظامي پاكستاني انجاميد.
پيامدهاي اين اقدام آمريكا در داخل پاكستان بسيار گسترده تر و شديد بود؛ به طوري كه مردم بيش از يك ماه در شهرهاي بزرگ اين كشور تقريبا همه روزه عليه آمريكايي ها تظاهرات كردند. دولت پاكستان نيز اعلام كرد ديگر به تانكرهاي سوخت و كاميون هاي حامل آذوقه و مهمات ناتو اجازه عبور از خاك اين كشور به افغانستان را نمي دهد. در تاريخ 11 آذر نيز اجلاس «بن-2» در مورد افغانستان نيز بدون حضور پاكستان تشكيل شد.
دولت پاكستان در آخرين موضع گيري هاي خود اعلام كرد كه از تانكرها و كاميون هايي كه براي ناتو از خاك پاكستان بگذرند ماليات مي گيرد. اين اقدام هرچند در ظاهر به نفع مردم است، ولي نوعي عقب نشيني اسلام آباد در برابر آمريكا را نيز نشان مي دهد. به همين خاطر، اگر دولت اجازه عبور كاميون ها و تانكرها را بدهد، احتمالا اعتراضات ضددولتي و ضدآمريكايي در پاكستان دوباره اوج خواهد گرفت.
دولت پاكستان با دولت هند نيز طي هفته گذشته، در مورد سلاح هاي هسته اي دو كشور مذاكراتي داشته و به نتايج مثبتي رسيده است.
علاوه بر موارد بالا، حملات تروريستي خونين هرچند در پاكستان پايان نيافته، ولي در ماه هاي اخير كاهش چشمگيري درمقايسه با سال هاي قبل داشته است.

هلاكت بن لادن
تفنگداران آمريكايي نيمه شب دوشنبه 12 ارديبهشت طي يك عمليات 38 دقيقه اي به خانه «اسامه بن لادن» در «ابيت آباد» واقع در نزديكي پايتخت پاكستان يورش بردند و او را كشتند. آمريكايي ها جسد بن لادن را نيز از اين مكان خارج كردند و به گفته مقامات كاخ سفيد، آن را به درياي عرب انداختند. گفتني است كه «باراك اوباما» رئيس جمهور آمريكا به همراه شماري از اعضاي كابينه اش، عمليات فوق را مستقيما تماشا مي كردند.
اين عمليات روابط پاكستان و آمريكا را تيره كرد؛ آمريكايي ها معتقد بودند كه فرماندهان سازمان اطلاعات پاكستان و به ويژه ژنرال «احمد شجاع پاشا» رئيس اين سازمان، با تروريست هاي طالبان و القاعده ارتباط دارند و خواستار استعفاي وي شدند.
در پاكستان نيز درپي افشا شدن همكاري دولت پاكستان با آمريكايي ها در اين عمليات، اختلافات ميان مجلس و دولت از يك طرف و مردم و دولت از طرف ديگر، بالا گرفت. ابعاد اين فشار عليه دولت اسلام آباد به قدري بود كه بر روابط اسلام آباد و واشنگتن نيز تأثير منفي گذاشت.
دراين ميان، طرفداران بن لادن نيز در شهرهاي «كويته»، «قطا» و ديگر مناطق پاكستان تظاهرات كردند و وعده دادند كه از آمريكايي ها و دولت پاكستان انتقام مي گيرند. وعده اي كه متأسفانه فقط در مورد مردم بي گناه عملي شد و شبه نظاميان طالبان و القاعده دست به شماري عمليات تروريستي عليه مردم در مناطق مختلف پاكستان زدند.
سبحان محقق

عراق؛ پايان اشغال
عراق در 2011، آخرين سال اشغال را تجربه كرد و بيشترين تحولات سياسي و حتي تروريستي اين كشور طي سال 2011 به مسئله خروج نظاميان آمريكايي مربوط مي شد. مقامات آمريكايي به ويژه «باراك اوباما» رئيس جمهور و معاونش «جوزف بايدن» بارها با مقامات عراقي چه تلفني و چه حضوري در مورد تمديد حضور نيروهاي آمريكايي در عراق گفت وگو كردند، ولي نتيجه اي نداد.
همزمان با اين رايزني ها در سطح مقامات، كمتر جمعه اي بود كه خيابان هاي بغداد و ديگر شهرهاي عراق شاهد تظاهرات ضدآمريكايي نباشد و مردم خروج آمريكايي ها را نخواهند. اين جو ضد آمريكايي به قدري برفضاي عراق غلبه داشت كه حتي هيچ شخصيت و گروه عراقي متمايل به آمريكا جرئت نداشت كه آشكارا اعلام كند خواستار ادامه حضور نظاميان آمريكايي در عراق است.
حملات تروريستي نيز مثل سال هاي قبل در عراق جريان داشت كه 20 مورد آن بيش از 15شهيد و ده ها مجروح داشت. تحليلگران آمريكا و عربستان را عوامل پشت پرده اين حملات مي دانستند و البته، اسناد نيز مداخلات آنها به ويژه عربستان را كاملا آشكار كرد. دولت رياض نيز به اندازه واشنگتن از خروج نيروهاي آمريكايي واهمه داشت و به همين خاطر، از طريق عوامل خود، به ويژه «اياد علاوي» رهبر فهرست «العراقيه» كارشكني هاي زيادي را در روند سياسي عراق انجام داد.
حملات عليه آمريكايي ها در شكل موشكباران مراكز استقرار آنها نيز ادامه داشت و در يك مورد كه به تاريخ 16 خرداد سال جاري مربوط مي شود، شش تفنگدار آمريكايي در بغداد به هلاكت رسيدند.
از جمله توطئه هاي ديگري كه توسط عربستان در عراق به اجرا درآمد و احتمالا بعثي ها و سلفي ها مجري آن بودند، هدف قرارگرفتن نمايندگان آيت الله «سيدعلي سيستاني» درشهرهاي مختلف عراق بود كه يك مورد آن، اوايل مهر رخ داد و پيكر اين شهيد كه عضو دفتر آيت الله سيستاني بود، توسط هزاران نفر در تاريخ 21/7/1390 در نجف اشرف تشييع و به خاك سپرده شد.
مورد ديگري كه باز به خروج اشغالگران از عراق مربوط مي شود، زمزمه هايي در مورد تجزيه عراق بود. اين زمزمه ها در استان هاي الانبار، صلاح الدين و ديالي بيشتر شنيده مي شد، تا اينكه تظاهرات گسترده مردمي در شهرهاي مختلف، به اين زمزمه ها براي هميشه پايان داد.
مورد ديگري كه درست در همان روز نخست خروج آمريكايي ها اجرايي شد، برخورد شديد «مالكي» با «صالح مطلك» معاون خود و «طارق الهاشمي» معاون رئيس جمهور عراق است. مالكي، مطلك را از پست خود بركنار كرد و از مجلس نيز خواست از او سلب اعتماد كند. در مورد الهاشمي نيز، مالكي وي را به فعاليت هاي تروريستي متهم كرد و چندتن از محافظان الهاشمي هم، از نقش وي در حملات تروريستي پرده برداشتند. الهاشمي به منطقه خودمختار كردستان عراق گريخت و هم اكنون در شهر اربيل به سر مي برد.
يك مقام قضايي بغداد اتهامات الهاشمي را جدي دانست و احتمال داد كه وي اعدام شود.
اما الهاشمي گفت كه براي محاكمه شدن، به بغداد نمي آيد. الهاشمي و المطلك از اعضاي برجسته فهرست «العراقي» تحت رهبري علاوي هستند. اين بحران همچنان ادامه دارد.

افغانستان؛ روزهاي سخت اشغالگران
آمريكا به طور مشخص، سه روند را در طول سال 2011 در افغانستان دنبال كرد؛
1) تشديد حملات در ابتداي سال عليه شبه نظاميان طالبان در جنوب و شرق افغانستان و سپس كاستن از فشار حملات و تن دادن به يك جنگ فرسايشي 2) تلاش براي انجام مذاكره با فرستادگان طالبان در خارج كه طي روزهاي اخير به پيشرفت هايي رسيده است؛ واشنگتن منكر دشمني با طالبان شد و با ايجاد دفتر طالبان در خارج از افغانستان نيز موافقت كرد و 3) مذاكرات پنهاني و پشت پرده با مقامات افغانستان بر سر امضاي يك پيمان امنيتي استراتژيك ميان دو كشور.
«حامد كرزاي» رئيس جمهور افغانستان، امضاي اين پيمان را به توقف حملات شبانه مشروط كرد. اين در حالي است كه توده هاي مسلمان افغانستان با امضاي هرگونه قراردادي كه با حاكميت ملت افغانستان و منافع اين كشور منافات داشته باشد و يا به آمريكايي ها اجازه تأسيس پايگاه هاي نظامي درازمدت را بدهد مخالف هستند و اين مخالفت را بارها در شكل برگزاري تظاهرات ضدآمريكايي در كابل و ساير شهرها به نمايش گذاشته اند.
روابط بين افغانستان و پاكستان نيز طي سال 2011 مثل سال هاي قبل متشنج بود، مقامات كابل ريشه تروريسم در كشورشان را در پاكستان مي دانند و خصوصا، ترور «برهان الدين رباني» كه 29 شهريور اتفاق افتاد را به تروريست هاي مستقر در پاكستان نسبت داده اند.
40 برابرشدن توليد ترياك در افغانستان طي 11 سال اشغال، هلاكت هفت افسر ارشد آمريكايي توسط يك نظامي افغان در فرودگاه كابل (10/2/90)، فرار 500 زنداني از زندان در قندهار (6/2/90)، به آتش كشيده شدن 36 تانكر سوخت ناتو توسط افراد مسلح درجنوب افغانستان، انفجارهاي خونين روز عاشورا در كابل و مزارشريف و حمله به سفارت آمريكا در كابل (21/6/90) از جمله وقايع مهم ديگر سال جاري در افغانستان بوده است.
همچنين، در طي اين يك سال، حملات متعددي عليه اشغالگران صورت گرفت و آمريكايي هاي زيادي به هلاكت رسيده اند. در مقابل، حملات عليه غيرنظاميان افغان نيز ادامه يافت.

مبادله اسيران، پيروزي مقاومت
مبادله بيش از يك هزار اسير فلسطيني در مقابل يك نظامي صهيونيست از مهم ترين تحولات سال گذشته ميلادي فلسطين است. اين مبادله نقطه عطفي در تاريخ مقاومت نيز به حساب مي آيد چراكه باعث تقويت حماس و تضعيف رژيم صهيونيستي شد.
پذيرش تبادل اسيران به اذعان خود صهيونيست ها نشان دهنده ناتواني تل آويو در برابر ساختار اطلاعاتي مقاومت بود زيرا دستگاه هاي اطلاعاتي و جاسوسي اسرائيل با تمام امكانات پيشرفته اي كه در اختيار داشتند در طول پنج سال اسارت گلعاد شاليت نه تنها نتوانستند وي را از چنگ مقاومت رها سازند بلكه حتي قادر نبودند محل اسارت وي را كشف كنند.
هرچند كه رژيم صهيونيستي تنها در سال گذشته ميلادي حدود 3300 فلسطيني را به بهانه هاي واهي و كاذب دستگير و زنداني كرده است اما آزادي اسيراني كه در حدود نيمي از آنها از غزه و طرفداران حماس بودند و در كارنامه مبارزاتي خود سابقه عمليات ضداسرائيلي داشتند براي اين جنبش اسلامي فلسطيني يك پيروزي تاريخي به حساب مي آيد و به اذعان بسياري از كارشناسان سياسي منطقه باعث شد كه رژيم صهيونيستي جنبش حماس را به رسميت بشناسد.
اسرائيل هميشه مدعي بود كه حماس يك گروه تروريستي است و با تروريست ها مذاكره نمي كند و به آنها امتياز نمي دهد اما با تبادل اسيران نشان داد كه با حماس به عنوان يك جنبش سياسي مذاكره كرد.
تبادل اسيران ثمره يك تلاش سياسي، نظامي و امنيتي است كه با طراحي درست و كارشناسانه مقاومت صورت گرفت و مسلماً اين مبادله پايان كار نخواهد بود و اين جنبش به هر قيمتي كه شده به تلاش هاي خود براي آزادي تمام اسيران فلسطيني ادامه خواهد داد.
از ديگر وقايع مهم سال گذشته ميلادي توافق فتح و حماس و پيوستن به سازمان آزاديبخش فلسطين (ساف) بود كه مي توان اين توافق و آشتي را نويدبخش آشتي ملي فلسطينيان و كنار گذاشتن اختلافات اين دو گروه فلسطيني به حساب آورد.
جنبش حماس اعلام كرد كه پيوستن به ساف به معناي عضويت در اين سازمان يا به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي نيست ولي تلاش جدي و گامي محكم براي پايان دادن به اختلافاتي است كه ريشه به وحدت فلسطيني ها مي زند و آنان را از رسيدن به آرمان هاي اصلي فلسطينيان دور مي سازد. شكاف هايي كه ملت فلسطين را نااميد و آزرده خاطر مي كرد چراكه مردم فلسطين معتقدند همكاري، همگامي و همدلي مردم و گروه هاي فلسطيني قادر خواهد بود دشمن ديرينه فلسطين را نابود كند و در مقابل فلسطيني ها را به آرزوهايشان كه همانا بازگشت به سرزمين مادري و آزادي سرزمينشان است برساند.
فريده شريفي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14