(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 28 دی 1390- شماره 20124

وضعيت صنوف سينمايي پس از انحلال خانه سينما
عبور از پدر خوانده ها؛ در جست وجوي عدالت صنفي
نگاهي به دو سريال «تاثريا» و «شيدايي»
شيدايي ثرياي اين شب ها!



وضعيت صنوف سينمايي پس از انحلال خانه سينما
عبور از پدر خوانده ها؛ در جست وجوي عدالت صنفي

آرش فهيم
حوادث اخير خانه سينما مي تواند مقدمه اي براي تحول در مجامع و فعاليت هاي صنفي سينمايمان شود. مجامعي كه بخاطر تضعيف- بخوانيد تخريب- رويكرد صنفي توسط حاكمان خانه سينما، كاركرد اصلي خود را از دست داده بودند. خانه سينما كارزار اصلي تأمين احتياجات صنفي اهالي سينما بود، اما در عمل، چنين فعاليتي در اين خانه پديدار نبود. هم از اين رو، آنچه انحلال خانه سينما خوانده مي شود، چنانچه منتهي به بناي خانه اي جديد با سقفي محكم تر و كانوني مهربان تر از قبل شود، اين اتفاقات را مي توان يكي از مثبت ترين اقدامات معاونت سينمايي اخير پنداشت. اما اين هدف چگونه محقق مي شود و چطور مي توان بر ويرانه هاي خانه اي كه به دست مالكان سابقش فرو ريخته، منزلي مطمئن و قابل سكونت بنا كرد؟
آنچه انجام نشد
خانه سينما چه وظايفي را برعهده داشته كه به آن ها جامه عمل نپوشانده است؟ مجمع صنفي جديد چطور بايد اين كم كاري ها را جبران كند؟ جهانگير الماسي، بازيگر و هنرمند پيشكسوت سينماي كشورمان در پاسخ به اين پرسش ها گفت: واقعيت اين است كه خانه سينما مي بايستي يك پاتوق و باشگاه براي خانواده سينماگران مي بود. با اين هدف كه همنشيني اين همكاران با يكديگر اسباب ارتقاي سطح كيفي آثار مي شد و در اثر تعامل و گفت وگو و سمينار و كلاس و... منجر به توسعه كمي و كيفي بيشتري در سينما مي گرديد.
وي ادامه داد: موضوع بيمه و خدمات درماني و حتي مسائل حرفه اي به قاعده بايد در خانه سينما رتق وفتق مي شد. باتوجه به اين كه مسئوليت اموري نظير بيمه برعهده صندوق حمايت از هنرمندان و اهالي قلم است، خانه سينما نيازمند تعامل با وزارت ارشاد به عنوان نهاد اصلي ناظر و مسئول و موظف بوده است.
او اضافه كرد: لازمه تحول در مديريت اصناف سينمايي كشور اين است كه اهداف از پيش تعيين شود. مثلاً ارتباط سينما با برنامه هاي توسعه اقتصادي و اجتماعي مشخص گردد. فكر مي كنم عطف به اينكه در جهان امروز، سينما و تئاتر علاوه بر اينكه مشخصه بارز فرهنگ اجتماعي مردم هستند، از يك طرف هم از شاخص هاي اصلي توسعه فرهنگي جامعه محسوب مي شوند، ايجاب مي كند كه نسبت به مسئله خانه سينما هدفمند تر و دقيق تر برخورد كرد.
ادامه فعاليت صنفي
يكي از مسائلي كه برخي افراد، جريان ها و رسانه هاي مغرض، طي كشمكش هاي مرتبط با خانه سينما به جامعه القا مي كنند اين است كه انحلال ساختار پوسيده و ناكارآمد موجود به عنوان خانه سينما، يعني از بين بردن فعاليت صنفي در سينما. اين در حالي است كه واقعيت كاملا معكوس است. تلاش براي ابقاي آن نماد، در عمل برابر بود با سنگ اندازي در راه رسيدگي به دغدغه هاي صنفي اهالي سينما.
جهانگير الماسي در اين باره توضيح داد: برخي در پي شايع ساختن اين تصور هستند كه انحلال خانه سينما به معناي تعطيل شدن فعاليت صنفي در سينماي ايران است. اما در واقع اين طور نيست. به همكاران سينماگر خودم بشارت مي دهم كه مراد از به كار بردن واژه انحلال در توصيف وضعيت كنوني خانه سينما، بازنگري در ساختار اين نماد و جلوگيري از جوانبي است كه اثرات مخربي داشته باشد. به طوري كه فعاليت صنفي و گردهمايي صنف ها اسباب تأمين حقوق سينماگران را فراهم كند. نمادي كه هم پاسخگوي نيازهاي هنرمندان اين عرصه باشد و هم رابطه آن ها را با وزارت ارشاد تصحيح كند. اصرار من اين است كه در اين حركت (انحلال خانه سينما) هيچ گونه نيت باز دارنده صنفي وجود ندارد.
وي همچنين درباره برخي شايعات مبني بر ممانعت از انحلال خانه سينما و بازگشت دوباره مديريت سابق مجمع اصناف بر سركار تأكيد كرد: اگر اين شايعه رنگ واقعيت بگيرد و معلوم شود كه همه اين كشمكش ها يك بازي تبليغاتي براي جلب شدن آراي مردم به سوي يك جريان سياسي بوده، جاي انتقاد و تأسف دارد. هم مشروعيت آن جريان سياسي زير سؤال مي رود و هم اينكه هيئت مديره سابق ديگر صلاحيت نخواهد داشت. به عقيده بنده، هنر و فرهنگ بستر اصلي حركت هاي سياسي هستند. اساس فرهنگ، دين است و دين با صداقت و راستگويي تجلي مي يابد.
تعريف فعاليت ها و اهداف
اما مهم ترين مسئله و دغدغه در اين زمينه اين است كه جامعه اصناف سينمايي چگونه بايد احيا شوند؛ به طوري كه اشتباهات سابق يا به عبارتي بهتر «خانه سينما» دوباره تكرار نشود؟
الماسي در اين باره توضيح داد: آنچه امروز مجمع صنفي سينمايي به آن احتياج دارد تشكيل يك هيئت بازنگري در مسئوليت هاي خانه سينما يا هيئت تحويل گيرنده است. با تشكيل اين هيئت اولا مدارك خانه سينما به وزارت ارشاد تحويل داده مي شود و از طرف ديگر، معاونت سينمايي يا سازمان سينمايي آتي امكان طراحي يك مجمع صنفي جديد و رسميت بخشيدن به اصنافي كه سابقاً تحت پوشش خانه سينما بودند در اين نهاد جديد را مي يابد. ضمن اينكه در اين راه صنوف هم مي توانند به طور توأمان و به عنوان يك خانواده وسيع در كنار هم قرار بگيرند و هم تك تك مسئوليت خودشان را تعريف كنند.
وي ادامه داد: صنوف سينمايي بايد بدانند كه اگر قصد ادامه فعاليت صنفي خود را دارند بايد از وزارت كار و امور اجتماعي مجوز دريافت كنند، نه اداره ثبت شركت ها و نه نهاد ديگري. اين صنوف، تحت مسئوليت وزارت ارشاد از وزارت كار مجوز دريافت خواهند كرد و آن وقت فعاليت صنفي تحت قيد قوانين آن وزارتخانه انجام خواهد شد. اين روش هم شاخص تر، هم كاراتر و هم تعريف شده است؛ هم رابطه صنف با وزارت كار تعريف مي شود و هم مسئوليت برگزاري صنوف به عنوان هيئت مديره شوراي مركزي، دبير، رئيس شورا و... مشخص خواهدشد. خوشبختانه همه اين قوانين هم به صورت مدون در وزارت كار موجود است.
وي افزود: لازم است وزارت ارشاد معاونت سينمايي هم پژوهش هاي خاص خود را انجام دهند و هم جوانب متعدد را بررسي كنند. چرا كه حالا ديگر هيئت ويژه مسئول بازنگري اين مسئله بين صنوف مختلف و وزارتخانه مسئول در مقابل آنهاست.
شروع دوباره
يكي از اهداف اساسي هرگونه فعاليت صنفي، نزديك شدن به عدالت است. اين مسئله درعرصه فرهنگ و هنر نيز، حياتي و زمينه ساز اعتلا و ترقي فعاليت هاي فردي و گروهي است. بدون شك، در شرايطي كه هنرمندان نسبت به اشتغال و تأمين معاش خود اطمينان داشته باشند و امكانات و شرايط نيز به طور عادلانه تقسيم شوند، مي توان انتظار همگراترشدن آثار هنري با آرمان ها و منافع ملي را نيز داشت. موضوعي كه براي احياي دوباره مجمع اصناف سينمايي بايد سرلوحه عمل بانيان و مديران قرارگيرد.
مسعود اطيابي از اعضاي اسبق هيئت مديره خانه سينما همواره از منتقدان سرسخت عملكرد تبعيض آميز و خلاف عدالت دست اندركاران اين نهاد بوده است. به همين دليل هم در عين اينكه انحلال كلي خانه سينما را به صلاح نمي داند، اما اصرار و تأكيد فراواني بر تجديدنظر در مديريت اين خانه، اصلاح و تحول اساسي آن و بازگشتش به اصول اوليه و قانوني داشته است.
اما مسئله اينجاست كه حالا ديگر خانه سينما منحل است و بايد خانه اي جديد را براي اهالي آن بنا كرد.
اطيابي نيز در تأييد اين موضوع معتقد است: در حال حاضر فعاليت صنوف تعطيل نشده است. صنف هاي سينمايي مي توانند فعاليت خود را به صورت مستقل شروع كنند اما اگر جمع آنها تبديل به يك مأمن خوب و مطمئن شود تأثيرگذاري بيشتري خواهدداشت.
وي درباره زمينه هاي تشكيل مجمع صنفي جديد توضيح داد: بهترين راه اين است كه صنوف اصلي و مادر كه به صورت تخصصي به توليد فيلم مشغول هستند به سرعت فعاليت خود را به صورت ثبت در مراجع لازم و قانوني، از هر طريقي كه وزارت ارشاد با آنها همكاري كند، انجام دهند. اين صنوف پس از اقدام به ثبت، بلافاصله صنوف زيرمجموعه خود را مشخص كنند.
اين فيلمساز با اشاره به انتخاب هيئت مديره جديد براي صنوف سينمايي اظهارداشت: اين صنوف پس از قانونمندكردن فعاليت خود از ميان تمامي اعضاء- و نه صرفا شوراي مركزي هر صنف- نمايندگان خود را انتخاب كنند و تركيب جديدي از يك نهاد صنفي را تشكيل دهند.
اطيابي درباره اساسنامه نيز گفت: صنوف سينمايي بايد براساس اساسنامه موجود مصوب شوراي فرهنگ عمومي كه به لحاظ قانوني درست است عمل كنند.
وي با تاكيد براينكه صنوف سينمايي بايد منافع تك تك اعضا را تامين كنند بيان داشت: وضعيت خانه سينما درسال هاي اخير به گونه اي بوده كه انحلال آن به هيچ كس لطمه نمي زند. اين بدترين شكل موجوديت خانه سينما بوده كه بود و نبود آن براي اعضايش هيچ تفاوتي نمي كند.
كارگردان «روز هفتم» ادامه داد: اعضاي خانه سينما عمدتاً يا پيگير بيمه خود بوده اند و يا معافيت از ماليات كه هر دو هم توسط وزارت ارشاد درحال انجام است. ساير نيازهاي صنفي سينماگران نظير حقوق معنوي اعضا و... هم كه درخانه سينما مسكوت مانده بود.
اطيابي با اشاره به اعتراض برخي فيلمسازها به انحلال خانه سينما گفت: كساني كه نسبت به انحلال خانه سينما معترض و ناراحت هستند، كساني اند كه طي سال هاي گذشته همواره منافعشان تأمين مي شده.
عصبانيت يك عده كارگشا نيست و ناراحتي اين چند نفر را نمي توان عصبانيت آحاد سينماگران از تعطيلي خانه سينما دانست. ضمن اينكه اين افرادي كه الان خود را نماينده پنج هزار نفر عضو خانه سينما مي دانند، چرا طي اين همه سال از حقوق و منافع اين پنج هزار نفر حرفي نمي زدند؟
به عنوان مثال، صنف مديران توليد را مي گويم كه خودم مدتي رئيس اين صنف بودم. ما تاكنون از خانه سينما هيچي نگرفته ايم. حتي در طول برگزاري جشنواره فيلم فجر هم سهميه بليت بين عده خاصي تقسيم مي شد. اين توهيني بود كه هميشه به اعضاي خانه سينما مي شد. غير از اين ساير رانت ها و امكانات خانه سينما نيز بين همين چند نفر معترض توزيع مي شد.
وي افزود: بهترين كار اين است كه به اين معترضين بي توجهي شود. نامه نگاري ها، بيانيه ها و سيمرغ پس دادن هاي اين افراد و جوسازي هاي رسانه هاي خارجي خيلي اهميت ندارد. آنچه اهميت دارد فدا شدن منافع اكثريت براي اقليت است. امنيت شغلي و معيشتي هنرمندان از هياهوي چند نفر مهمتر است. بنابر اين بهتر است كه اين چند نفر خود را كنار بكشند و مثل ساير اعضاي خانه سينما كه خيلي از آن ها مشكلات معيشتي و شغلي دارند و مديران خانه سينما نيز هيچ وقت دغدغه رسيدگي به آن ها را نداشته اند، تابع قانون و منافع اكثريت باشند. اين عده معترض تا به حال هيچ گاه نگران صنوف سينمايي نبودند، اما حالا ناگهان فريادشان بلند شده و خود را نماينده اصناف مي دانند!
اطيابي ادامه داد: به نظر من دوستان حاضر در هيئت مديره خانه سينما كه بعضاً افراد متشخصي هم هستند طي سال هاي گذشته در مسيري قرارگرفتند كه در مسير منافع عمومي سينماگران نبوده، بلكه درراستاي منافع عده اي خاص بوده. خانه سينما از وقتي لطمه خورد كه اين عزيزان،اعضاي خانه را به درجه يك و دو تقسيم كردند.
وي تصريح كرد: خانه سينما هيچ گاه بيمه اي در شأن اعضاي خود را پيگيري نكرد. هيچ وقت دنبال تأمين امنيت شغلي سينماگران نبود. چرا يك دستيار كارگردان بايد 12 سال بيكار باشد و در تامين معيشت خود مشكل پيدا كند؟ اين در حالي است كه خانه سينما بايد به جاي منافع عده اي خاص به اين مسائل رسيدگي مي كرد.
اطيابي درادامه به نكته درخور تأملي اشاره كرد وگفت: ما از انحلال خانه سينما خوشحال نشديم اما، من فكر مي كنم كه فقط اين دولت نيست كه درپي انحلال خانه سينماست بلكه هيئت مديره خانه سينما هم به دنبال انحلال اين نهاد است تا به اين وسيله يك جو تبليغاتي براي خودشان به پا كنند. آنها بدشان نمي آيد كه نامشان بر سرزبان ها يا در شبكه هاي ماهواره اي باشد و معروف تر شوند و پتانسيل گرفتن جاهاي بالاتر را پيدا كنند.
اختلاف طبقاتي درسينماي ايران ناشي از حكومت بعضي درخانه سينماست كه دوست نداشتند خانه سينما فعاليت صنفي كند و بيشتر در پي سياسي كردن خانه سينما بودند تا شهرتي كسب كنند و از طريق اين شهرت به منافع و جاهاي بالاتري دست يابند.
به سوي عدالت صنفي
با اين اوصاف جامعه صنفي سينماي كشورمان براي احياي خود، بيش از هرچيز بايد درجست و جوي عدالت باشد. همچنان كه مسعود اطيابي معتقد است:
بودجه و كمك وزارت ارشاد به صنوف سينمايي بيشتر شود و اگر هم از محل درآمد سينماها سهمي دارند باز تعلق گيرد و به سمتي برويم كه تك تك اعضا در منافع سهيم باشند و اگر سينماگران مشكلي داشتند بتوانند با مراجعه به خانه سينما به حل مشكل خود اميدوار باشند. ما يك خانه سينماي صنفي و سنديكايي را طلب مي كنيم. خانه اي كه به اصول اوليه اش برگردد و منافع آحاد سينماگران را تأمين كند و برخلاف گذشته، طبقات ضعيف تر، از امكانات بيشتر بهره مند شوند تا طبقه قوي تر.

 



نگاهي به دو سريال «تاثريا» و «شيدايي»
شيدايي ثرياي اين شب ها!

محمد قمي
به نظر مي رسد تلقي و فهم مديران تلويزيون از سريال هاي نمايشي عموما دچار نوعي آسيب و آفت شده است. اينكه در يك سريال تلويزيوني تا چه ميزان مجاز به تهييج و تحريك احساسات مخاطبان هستيم و تا كجا مي توانيم بار دراماتيك را برگرده هيجان هاي احساسي و عموما استرس زا و مضطرب كننده سوار كنيم كه نكند منجر به افسردگي و هيجان هاي كاذب بيش از حد در بينندگان شود؟ به هرحال اين اتفاقي است كه در بسياري از سريال هاي تلويزيوني ما طي اين سالها افتاده است و هنوز هم در حال رخ دادن است. و البته ترديدي هم نيست كه بسياري از اين روش ها و منش ها به سبب لاپوشاني و سرپوش گذاشتن بر ضعف هاي كار، صورت مي گيرد و از كار نابلدي كارگردان و نويسنده ناشي مي شود.
اما اين شب ها دوسريال مهم و پرمخاطب از دو شبكه اصلي تلويزيون در حال پخش است؛ سريال هاي «شيدايي» به كارگرداني محمدمهدي عسگرپور و «تا ثريا» اثر سيروس مقدم كه در بهترين ساعات پيش از شبكه سوم و اول سيما به خورد مخاطب محترم داده مي شود. ترديدي نيست كه هردو سريال به لحاظ فرم و ساختار نسبت به مابقي آثار تلويزيوني طي سال هاي اخير، پيشرفت محسوس و تأمل برانگيزي كرده اند.
از جهت درام و ساختار، گام ها روبه جلو محسوب مي شوند؛ گرچه اين اتفاق به لحاظ فرم و ميزانسن و خاصه تصويرپردازي در سريال «تا ثريا» وجه ديگر، و خيره كنندگي بيشتري دارد. واقعيت آن است كه برخي از پلان ها، نماها و حركت هاي دوربيني كه در سريال «تا ثريا» رخ مي دهد، براي اولين بار است كه در تلويزيون و سريال هاي شبانه اش مشاهده مي شود و از اين جهت بايد گفت، قطعا با يك پديده فرميك و ساختاري روبه رو هستيم.
از اين گذشته نكته ديگري كه در هر دو سريال به نحو قابل تأملي مورد توجه و تمركز سازنده قرار گرفته است. درام گرم و غليط در اثناي آن، تابوشكني هاي منحصر به فرد است كه براي همين براي تماشاگران تازگي دارد. البته در هردو سريال رغبت و وجه اصلي در پرداخت هيجاني و احساساتي يك ملودرام خانوادگي با رويكردي به مسائل جديد جامعه مورد توجه قرارگرفته و جالب اينجاست كه مركز ثقل هردو اثر شايد بدون آنكه هيچ هماهنگي قبلي دراين زمينه ميان سازندگان صورت گرفته باشد كه قطعا نگرفته، بر مضمون و موضوع نوع ازدواج هاي جديد و همسرگزيني هاي امروزي قرار دارد.
البته در سريال «تا ثريا» اين پرداخت مضموني با يك تابوشكني محيرالعقول همراه مي شود كه كليتش در همان سكانسي خلاصه و تعريف مي شود كه طي اين روزها مورد توجه محافل مختلف رسانه اي و از جمله خود تلويزيون و بخش هاي خبري اش قرارگرفته است؛ سكانسي كه در آن دو خواهر، جواني را كه قصد ايجاد رابطه سالم و رسمي با جنس مخالف در قالب ازدواج را دارد، بشدت مورد نهيب و سرزنش قرار مي دهند و گويي كه او با اين انتخاب دچار گناه و لغزش بزرگي شده باشد، سعي مي كنند از اين روش و شيوه منحرفش كرده و احتمالا به قالب هاي مد روز تشويق و تحريك كنند!
اما درباره هردوي اين سريال ها نكته ديگري هم قابل توجه است و آن حجم سنگين و انبوه و غليظ و فشرده و متراكم به غليان درآوردن احساسات مخاطب و درد و غم و غصه و مصائب و مشكلات مختلف است كه به شكل وحشتناكي درسريال گنجانده شده و بي ترديد در روان مخاطب تأثيرات منفي خواهد گذاشت كه اين تأثيرات منفي را مي توان در بازتاب ها و انعكاس هاي بيروني اين نوع سريال سازي در مخاطبان ارزيابي كرد. اين ويژگي در هردو سريال «شيدايي» و «تا ثريا» به طرز مهيبي وجود دارد؛ به نحوي كه مخاطب با شروع سريال، خود را در اتمسفري از اضطراب و استرس و منظومه اي از رعب و وحشت مي يابد و شايد هم انتخاب اين روند و اين شيوه فيلمسازي ازسوي نويسنده و كارگردان راهي باشد براي سرپوش گذاشتن بر نقاط ضعف سريال كه در جاي خود قابليت نقد و تحليل جدي دارد.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14