(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 6 بهمن 1390- شماره 20128

مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
تلاش دشمن براي ايجاد جنگ رواني
در ملاقات رئيس سرويس جاسوسي فرانسه با رئيس جمهور آمريكا چه گذشت؟
رسالت تاريخي جاسوسان ليبرال

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
تلاش دشمن براي ايجاد جنگ رواني

نكته ي ديگري در وصيت نامه ي امام (رضوان الله عليه) وجود دارد كه بسيار مهم است و آن توجه به جنگ سرد و عمليات رواني دشمن است. دشمن آن وقتي كه در ميدان، در صحنه ي عمل نتواند كاري از پيش ببرد، دست به جنگ رواني مي زند؛ براي مأيوس كردن، براي نااميد كردن، براي خالي كردن دل ملّتها. با جنگ رواني و با تهديد سعي مي كنند ملّتهاي مقابلشان ميدان را خالي كنند. اين معنايش اين است كه در ميدان عملي قدرت مقاومت در مقابل اين ملّت را نداشته اند. اين جنگ رواني از اولين روزهاي انقلاب تا امروز كه سي سال ميگذرد، همچنان ادامه دارد. گاهي مي گفتند اين انقلاب تا دو ماه ديگر بيشتر نمي ماند، گاهي مي گفتند تا دو سال ديگر بيشتر نمي ماند. امروز سي سال است كه اين انقلاب با قدرت تمام به پيش رفته است و روزبه روز ملّت ايران را منسجم تر، پراميدتر، پرانرژي تر كرده است....
بيانات در مراسم نوزدهمين سالگرد
ارتحال حضرت امام خميني ( ره ) ـ 14/3/87
توطئه ي دشمن براي انحراف نسل جوان
يك نكته ي ديگر در وصيتنامه ي امام بزرگوار هشدار به جوانهاست در مقابل توطئه هائي كه هدف و آماج آن فقط جوانها هستند. جوان يك كشور اگر بخواهد مثل موتور پيش برنده اي آن ملّت را پيش ببرد، احتياج دارد به اينكه سر حال، بانشاط، تندرست، قوي و دلبسته ي به كار و پيشرفت باشد. براي اينكه اين روحيه را در جوان ايراني از بين ببرند، تلاش مي كنند با توطئه هاي گوناگون؛ با ترويج فساد، با ترويج فحشاء، با ترويج مواد مخدر، با باندهاي هدايت شده، جوان ايراني را منصرف كنند. جوان ايراني بايد بهوش باشد. امروز اگر مسئولين نظام جمهوري اسلامي با مواد مخدر به سختي مبارزه مي كنند، اين يك جهاد بزرگ، يك حركت بسيار عميق در راه پيشرفت ملّت ايران است. اينها نمي خواهند جوان ايراني در كارگاه، در آزمايشگاه، در دانشگاه، در محيط علمي، در محيط كار و تلاش صنعتي و كشاورزي بانشاط باشد. آن جواني كه سرگرم مسائل شهواني جنسي باشد يا اسير مواد مخدر باشد، نه حال كار كردن دارد، نه حوصله ي فكر كردن دارد، نه نيروي كار كردن دارد، نه ابتكار دارد، نه عزم و اراده ي راسخ و لازم را دارد. امروز مبارزه با توطئه هاي سازمان يافته براي كشاندن جوان ايراني به شهوات، به مواد مخدر، به سرگرميهاي گوناگون جنسي، يك توطئه ي بسيار خطرناكي است. مبارزه ي با آن در درجه ي اول بر عهده ي خود آحاد ملت، بخصوص جوانهاست. جوانها بايد هوشيار باشند. دشمن دانسته است كه تقوا و پرهيزگاري جوان ايراني و دينداري جوان ايراني به پيشرفت او در ميدانهاي مختلف كمك مي كند؛
مي خواهد اين را تضعيف كند. امام هشدار ميدهند؛ هم به جوانها، هم به دانشگاهها، هم به حوزه هاي علميه، هم به قاطبه ي جوانان كشور كه بيدار باشند، هشيار باشند. اغفال جوان و سست كردن جوانها، به معناي عقب نگه داشتن ملّت است. همه ي ملّت بايد احساس مسئوليت كنند و مسئولين هم بايستي با جد و جهد در اين راه تلاش كنند كه جهاد بزرگي است.
بيانات در مراسم نوزدهمين سالگرد
ارتحال حضرت امام خميني ( ره ) ـ 14/3/87
لزوم ايستادگي در برابر سلطه گران جهاني
يك نكته ي اساسي ديگر در وصيتنامه و در بيانات امام، مسئله ي مواجهه ي با زورگويان عالم است. قدرتهاي سلطه گر و زورگوي جهاني البته در طول تاريخ هميشه بوده اند، اما با پيشرفت علم و صنعت و با امكانات ارتباطاتي مدرن، اين سلطه گري براي آنها آسان تر شده است. لذا مي بينيد آمريكائيها نسبت به همه ي جهان ابراز طمع ورزي مي كنند و با اين بهانه كه منافع ما در فلان جا به خطر افتاده است، وارد مي شوند. گويا منافع آنها بر منافع همه ي دنيا ترجيح دارد؛ بر منافع ملّتها ترجيح دارد. خوب، در مقابل اين زورگويي و گردن كلفتي و حرف نشنوي و حق ناشناسي چه جور بايد برخورد كرد؟ دو جور برخورد وجود دارد: يك برخورد، تسليم است؛ يك برخورد، مقاومت است. تسليم در مقابل زورگويان جهان، زورگو را به زورگويي تشويق ميكند. تسليم ملّتها، تسليم سياسيون عالم، تسليم روشنفكران جوامع مختلف در مقابل زورگوئيهاي استكبار جهاني، مشوق آنها در پيشرفت است؛ مشوق آنها در زورگويي بيشتر است. براي ملّتها يك راه حقيقي بيشتر باقي نميماند و آن مقاومت است. اگر يك ملتي مي خواهد شر زورگويي زورگويان -و امروز شر آمريكا - را از سر خود كم كند، بايد در مقابل زورگويي آمريكا با قدرت و صلابت تمام بايستد.
بيانات در مراسم نوزدهمين سالگرد
ارتحال حضرت امام خميني ( ره ) ـ 14/3/87
طرح تازه ي انقلاب در برابر
موج عظيم ماديگرايي
عزيزان من! انقلاب يك حادثه در تاريخ ايران فقط نبود؛ اين يك حادثه در تاريخ جهان و در تاريخ بشريت بود. بر روي اين نكته من تكيه و تأكيد مي كنم - اين شعار نيست، اين تدقيق در يك حقيقت است - كه اين يك حادثه در تاريخ بشريت است. هر چه زمان بيشتر بگذرد، بيشتر اين حقيقت روشن خواهد شد. اينجور نبود كه حالا در كشوري نظامهاي طاغوتي و فاسد بودند، بعد به يك نظام اسلامي تبديل شد. البته اين بود؛ اما فقط اين نبود. از لحاظ اعتقادي و معنوي، قرنهاست كه دنيا را به عمد به سمت نگاه مادي و فهم مادي زندگي و عالم پيش ميبردند، الان هم دارند پيش ميبرند. اين انقلاب در مقابل اين موج عظيمي كه با همه ي قدرت مادي آن را دائم تشديد مي كردند، آمد ايستاد و ضربه زد. انقلاب با مطرح كردن علم معنويت، با آن حركتي كه ترك تازانه به پيش ميبردند، به آن حركت لطمه وارد آورد و او را كند كرد. امروز شما مي بينيد در همان كشورهائي كه مهد گرايش ماديگري بود، گرايشهاي معنوي به شكلهاي مختلفي بروز كرده؛ يعني طلب معنويت، عشق به معنويت، شوق و گرايش به معنويت در آنجا در بين جوانهايشان به وجود آمده - البته اين معنويت را وقتي نمي توانند درست اداره كنند، مديريت كنند، گرايشهاي انحرافي به وجود مي آيد؛ عرفانهاي قلابي، معنويتهاي دروغين. و شياداني هم هستند كه نقش مي آفرينند - كه اگر توي اين شرائط اسلام و مكتب اهل بيت بتواند خود را به قلب امپراتوري مادي غرب برساند، آنجا طالب دارد، مستمع دارد، علاقه مند دارد. و اين امروز در دنيا محسوس و مسلم است. ايني كه مي بينيد عليه اسلام اين همه حمله مي كنند، به نام مبارك پيغمبر اعظم(ص) به مصداق قول مولوي:
مه فشاند نور و سگ عوعو كند هر كسي بر طينت خود مي تند
بر طينت خودشان مي تنند نسبت به نام مبارك آن بزرگوار. اين، حادثه جديدي را به وجود آورده كه نفوذ اين نام در دنيا بيشتر شده؛ حضورش قوي تر شده؛ جاذبه اش براي دل جوانها مضاعف شده و همين، گردانندگان استكبار را دستپاچه كرده كه عوامل و مزدورانشان را وادار مي كند كه هر روز به يك نحوي عكس العمل نشان ميدهند كه اين نشان دهنده ي هزيمت آنهاست. اين از جنبه ي معنوي.
بيانات در ديدار جمعي از مداحان و ستايشگران اهل بيت: ـ 4/4/87
پاورقي

 



در ملاقات رئيس سرويس جاسوسي فرانسه با رئيس جمهور آمريكا چه گذشت؟
رسالت تاريخي جاسوسان ليبرال

نويسنده: پيام فضلي نژاد
با اين حساب، شما مجبوريد مغزي داشته باشيد كه شايد مورد لعنت خداوند است! با گفتن اين جمله، الكساندر دمارانش نقشه يك عمليات پنهان براي «جنگ نرم» با مسلمانان اصول گرا را جلوي رونالد ريگان پهن كرد. دومين ملاقات آنان در واشنگتن دي. سي و دفتر كار رئيس جمهور آمريكا موسوم به «اوال آفيس» برگزار شد. برپايه تحليل كنت، جنگ جهاني چهارم «نبرد كشورهاي فقير و سازماندهي نشده، عليه كشورهاي غني و متشكل» بود؛59 همان «جنگ فقر و غنا» كه وقتي حضرت امام خميني(ره) از آن سخن گفتند، تصورش لرزه بر اندام ليبرال ها انداخت.60 اين جنگ، چنان كه پيش تر دمارانش به صدام گفت، چون گلوله آتشي است كه مرزهاي فكري را درمي نوردد و اين بار نيز به ريگان گفت:
شما نمي توانيد با «يك عقيده» به وسيله تانك و هواپيما مبارزه كنيد. بايد دست به «كار هوشمندانه اي» بزنيد، چيزي كه من آن را «نبوغ فعال» ناميده ام. شما بايد «با هر عقيده اي به وسيله عقيده بجنگيد.» كلام در برابر كلام و گاهي حتي، دروغ در برابر دروغ. ما به «جاسوسي» معتقديم. بنابراين در اين مبارزه بايد از «فكر» خود استفاده كنيم.61
اسم رمز اين عمليات، «مسكيتو» يا «پشه مالاريا» بود62 و خطوط استراتژيك يك «عمليات مخفي سياسي» را در بر مي گرفت كه سال ها بعد آن را نسخه اي از «براندازي نرم» و «انقلاب مخملي» خواندند. هرچند اجراي نقشه جامع عمليات عليه ايران پس از جنگ تحميلي آغاز شد و در دهه نخست پيروزي انقلاب اسلامي، ليبرال ها بيشتر به تدوين زيرساخت هاي نظري «جنگ نرم» پرداختند، اما نخستين سوال رئيس جمهور آمريكا پس از شنيدن اسم رمز عمليات اين بود كه «چرا پشه مالاريا؟» دمارانش پاسخ داد چون يك «پشه مالاريا» نمي تواند خرس را بكشد، ولي مي تواند آن قدر او را آزار دهد كه ديگر نتواند بخوابد. ديگر نتواند چيزي بخورد و از آن همه وزوز، گيج شود. تا به حال هيچ كس نديده كه خرس يك پشه مالاريا را بكشد. بنابراين، «پشه مالاريا مي تواند يك دشمن بسيار خطرناك باشد.»63 پاسخ رئيس سرويس جاسوسي فرانسه بيشتر از قدرت «مسلمانان اصول گرا» حكايت مي كرد و بعدها اين مساله را بيشتر شكافت. «خرس» تمثيلي از يك «دشمن تجربه نشده قدرتمند» و «كم نظير» براي «غرب» بود كه مبارزه با آن كاري دشوار و چه بسا «ناممكن» به حساب مي آمد. به قول دمارانش، اين دشمن در طول تاريخ براي «مبارزه» آماده شده و «جنگ عقيده» براي ايرانيان، بخشي از تاريخ و مذهب شيعه است:
آنان حاضرند مشتاقانه براي عقيده خود بميرند. در حالي كه اعتقادات تمدن غرب عميقاً براساس سعادت مادي استوار است.64
دانيل پايپس، يكي از تئوريسين هاي ليبرال هاي يهودي با كنت دمارانش هم عقيده بود و بارها هشدار داد كه «چالش بنيادگرايان اسلامي با غرب، ژرف تر از چالش كمونيست هاست» شوروي كمونيستي صرفا با سياست هاي بلوك سرمايه داري مخالف بود و ريشه هاي مشتركي با سكولارها داشت، اما مسلمانان چنين نيستند.65
عمليات سري پشه مالاريا (مسكيتو) يك جنگ عقيدتي است، بدون شليك حتي يك گلوله از روي خشم و اجراي آن تنها از «نبوغ فعال جاسوسان» برمي آيد. كار جاسوسي، بازي با يك «پازل دائمي» است؛ پازلي ساخته شده از شكل ها و رنگ هاي مختلف كه مدام نيز تغيير شكل مي دهد. «جاسوسي»، جست وجوي بي پاياني براي يافتن قطعات اين پازل است. منتها، درست در زماني كه يك قطعه جديد پيدا مي شود تا سر جايش قرار گيرد، شكل پازل عوض مي شود. صحنه نبرد جنگ جهاني چهارم، عين همين پازل پيچيده است. فقط يك «نبوغ فعال» مي تواند اين پازل در حال تغيير را بشناسد و با آن بازي كند. آيا ليبرال ها در نبرد با مسلمانان اصول گرا، چنين نبوغي داشتند و مي توانستند صحنه نبرد را به سود خود رقم بزنند؟ دمارانش، بازگشت به دوران «جنگ هاي صليبي» را براي درك زمينه تاريخي اين تحولات توصيه مي كرد و در عين حال، به دست آوردن يك ذهنيت استراتژيك جديد را پيشنهاد مي داد؛ يعني جاسوسان همزمان بايد در قرن يازدهم و بيست ويكم به سر ببرند تا توان بردن اين بازي تازه را بيابند.66
جلسه در كاخ سفيد كم كم به پايان مي رسيد، ولي هنوز سؤالات بي شماري وجود داشت. براي چيدن اين پازل، چه كسي بايد نقش «پشه مالاريا» را بازي كند؟ «روشنفكران جنتلمن» يا «قاچاقچيان مواد مخدر» يا حتي «مترجمان زبده»؟ الكساندر دمارانش رو به رونالد ريگان كرد و گفت كه هر سه! چون اساس كار بر فروپاشي عقيدتي، روحي، اخلاقي و جسمي رقيب است و در ضمن، يك قاعده جاسوسي مي گويد «هميشه بايد براي انجام اعمال كثيف، افراد جنتلمن را استخدام كنيد.»67 مترجمان، روشنفكران و روزنامه نگاران در عمليات «پشه مالاريا» با «نفوذ تدريجي» به كشور هدف، استراتژي «فروپاشي ايدئولوژيك» را تعقيب مي كنند و قاچاقچيان هم بايد با توزيع مجاني يا ارزان مواد مخدر، حريف را با انحطاط اخلاقي و جسمي مواجه سازند. اين چنين، بخش مهمي از نقشه «بي ثبات سازي سياسي» پيش مي رود؛ البته با استفاده از مغزي كه مورد لعنت خداست! وقتي شرح جزئيات نقشه به پايان رسيد، ريگان پشت ميز بيضي شكل رئيس جمهور نشست و تلفن امنيتي را برداشت تا با ويليام كيسي، رئيس سازمان جاسوسي سيا تماس بگيرد و ترتيب ديدار كنت دمارانش را با او بدهد. فرداي آن روز كنت نزد رئيس جديد CIA رفت و نخستين نشست رسمي دو رهبر برجسته امنيتي اروپا و آمريكا پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران رقم خورد. ويليام كيسي گرچه براي رئيس جمهور ريگان بيش از يك مدير قدرتمند امنيتي و مثل يك محرم اسرار بود، اما سكته قلبي اش پس از ديدار با كنت دمارانش خيلي سريع جسم او را تحليل برد و به اجبار بخشي از اختيارات مديريتي سيا را به جرج بوش (پدر) داد. با اين حال، همه ذهن خود را به حل «معماي ايران» دوخت و عاقبت هنگام بحث درباره همين موضوع در كنگره آمريكا سكته مغزي كرد و در جا مرد.
دمارانش گرچه 8 سال از كيسي كوچك تر بود و 8 سال پس از او مرد، اما هر دو به يك نسل تعلق داشتند؛ هر دو پس از جنگ جهاني دوم وقتشان را به فعاليت هاي جاسوسي گذراندند؛ هر دو سرمايه داران سرشناسي بودند و معتمد رؤساي جمهورشان؛ هر دو يك سياست واحد عليه ايران پي گرفتند و البته هر دو خود را صاحب يك «رسالت تاريخي» مي دانستند؛ اينكه دفاع از «جهان آزاد» رسالت تاريخي «جاسوسان ليبرال» است و عمليات هاي مخفي بالاخص عمليات سري پشه مالاريا عليه ايران، جزء اصول تمدن دموكراتيك و بخش جدايي ناپذير سياست خارجي بلوك غرب به شمار مي رود.68 مورخان رسمي CIA پيدايش اين رسالت تاريخي را به روابط امنيتي فرانسه با ايالات متحده از قرن هيجدهم ميلادي رسانده اند؛ چنان كه روي گودسن مي نويسد از همان زماني كه توماس پين، نويسنده انگليسي و خالق رمان هاي مهيج انقلابي با حمايت «فراماسونرهاي فرانسوي» و در پوشش يك «عمليات مخفي سياسي» به تحرير و نشر كتاب هايي در ستايش «انقلاب آمريكا» پرداخت، تصور وجود چنين رسالتي در ذهن ليبرال ها پا گرفت.69 اكنون پس از گذشت دو قرن، همچنان بحث در حول و حوش «رسالت تاريخي جاسوسان ليبرال» جريان داشت. براي موفقيت عمليات مخفي آنان در دفاع از تمدن دموكراتيك، يك استراتژي جديد امنيتي عليه ايران در حال تولد بود كه فقط يك لايه از «هزاران لايه پنهان ليبراليسم» را نمايان مي ساخت.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14