(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 17 بهمن 1390- شماره 20137

يادداشت هاي جشنواره اي تاملي در باب فيلم «گشت ارشاد»
حكايت اين منگليزم رياكارانه!
مبارزه در كردستان
مسئله داوري در جشنواره فيلم فجر
حاشيه هايي از جشنواره فيلم فجر
دومين كنفرانس هاليووديسم و سينما-2
گامي در مسير تقابل تئوريزه شده!
درباره فيلم «يك سطر واقعيت» ساخته علي وزيريان
اين همه واقعيت نبود...
شعار جشنواره سي ام فجر-2
نياز جامعه سينمايي



يادداشت هاي جشنواره اي تاملي در باب فيلم «گشت ارشاد»
حكايت اين منگليزم رياكارانه!

فيلم «گشت ارشاد»، اثري نازل و ضعيف، شعاري خسته كننده بود كه مي توان آن را فيلم جعلي و دست چندم فيلم فارسي هاي رژيم گذشته دانست كه تلاش مي كند به بدترين و مهوع ترين شكل ممكن شعارهاي بي شعور و ميان تهي خود را با اجرايي پر از ادا و اطوار به خورد مخاطب بدهد .
«گشت ارشاد» يك فيلم لمپن، غوغاسالار، به هم ريخته، دروغگو و رياكارانه است كه هيچ ارزش و اهميتي براي شعور مخاطب خود قائل نيست و پيام هاي به ظاهر اخلاقي اش هم دقيقاً در جهت به تكامل رسيدن ايده تزويرآلود آن است .
داستان فيلم در مورد سه كلاش دله دزد است كه خودشان را گشت امر به معروف و نهي از منكر جا زده اند و مردم را سركيسه مي كنند در حالي كه خودشان با عقده هاي فروخورده ناشي از سركوب پست ترين غرائز حيواني دست به گريبان هستند .
چنين فكر و ايده اي وقتي با يك فيلمنامه مخدوش، مبتذل و فيلم فارسي وار در هم مي آميزد نتيجه اش مي شود؛ يك اجراي بشدت تهوع آور و تأثر آميزي كه هدفي جز وهن انديشه و تحقير مخاطب ندارد .
فيلم حداقل در خدمت همان چيزهايي است كه ظاهراً نسبت به آن ها موضع دارد و نان همان چيزهايي را مي خورد كه ظاهراً عليه آنها، گارد گرفته است و اين بدان معنا است كه ما با يك اثر بشدت رياكارانه روبه رو هستيم كه به هيچ چيز پايبند نيست نه اخلاق، نه شعور مخاطب و نه حتي سينما .
فيلم «گشت ارشاد» دقيقاً از الگوهاي مد روز سينماي سطحي گرا پيروي مي كند كه تنها در انديشه قلقلك دادن پست ترين غرائز مخاطب است و اين همه در حالي رخ مي دهد كه چنين فيلمي ادعاي پيام هاي اخلاقي هم دارد !
بي ترديد فيلم «گشت ارشاد» بدترين اثر به نمايش درآمده تاكنون در جشنواره بين المللي فيلم فجر است كه هدفي جز سطح گيشه به مدد زيرپا گذاشتن اصول و ارزش هاي اخلاقي ندارد ، فيلمي بد و ضعيف كه هيچ چيز براي ملاحظه و دفاع باقي نگذاشته است .

 



مبارزه در كردستان

هاجر ياراحمدي
ترسيم زندگي و مبارزات اسوه هاي انقلاب و دفاع مقدس در آثار سينمايي و تلويزيوني، يكي از نيازهاي فرهنگي امروز جامعه ماست. اسوه هايي كه الگوهايي بزرگ و مناسب براي زندگي فردي و اجتماعي مردم و بخصوص نسل جديد جامعه است. اما متأسفانه طي 30 سال گذشته فيلمسازان ما گرايش كمرنگي به اين موضوع مهم و حياتي داشته اند. جواد اردكاني از معدود كارگردان هايي است كه كار خود را به اين موضوع اختصاص داده است. فيلم قبلي او درباره شهيد عبدالحسين برونسي بود و فيلم جديدش «شور شيرين» نيز درباره شهيد كاوه است. به بهانه اكران اين فيلم در سي امين جشنواره بين المللي فيلم فجر با اردكاني گفت و گويي كوتاه انجام داديم كه مي خوانيد:
شما زندگي شهيد كاوه را از چه زاويه اي بررسي كرده و چه مقطعي از زندگي ايشان را مد نظر داشته ايد؟
مقطع مبارزات شهيد كاوه در كردستان و در محدوده سال هاي 59 تا 60 از زندگي ايشان در اين فيلم مورد بررسي قرار گرفته است.
فيلم قبلي شما با نام «به كبودي ياس» هم در ارتباط با زندگي يك شهيد بود، چرا در اين مقطع زماني به اين موضوع مي پردازيد؟
به نظرمن براي نمايش هر چه بهتر سينماي دفاع مقدس لازم است اين كار انجام شود و با يك يا دو فيلم هم مشكلاتي كه در زمينه فيلم هاي دفاع مقدس وجود دارد برطرف نمي شود و اين مسئله حل نمي شود. به همين دليل لازم مي دانم كه درباره چنين موضوعي فيلم بسازم.
آيا قصد داريد اين مسير را ادامه دهيد و فيلم هاي آينده تان هم در اين راستا ساخته خواهند شد؟
بله. من واقعا كار كردن در زمينه فيلم هاي دفاع مقدس را دوست دارم. اما مشكلات در اين مسير به حدي زياد است كه نمي دانم ادامه دهم يا نه؟
چه مشكلاتي؟ مي توانيد از آن ها نام ببريد؟
بحث بسيار مفصلي دارد كه ترجيح مي دهم در رابطه با آن صحبت نكنم.
شما براي جذب مخاطب و برطرف كردن مشكل گيشه چه تمهيداتي انديشيده ايد؟
البته مشكل گيشه در سينماي ايران عمومي است و محدود به اين فيلم ها
نمي شود. فيلم هاي زيادي وجود دارند كه يا با استقبال كمي مواجه مي شوند و يا فروش نمي كنند. به نظر من سينماي ايران بايد بتواند تماشاگران از دست داده خود را برگرداند و اگر قرار باشد كه همه فيلم ها در يك راستا ساخته شوند تا فروش داشته باشند و يا اگر قرار باشد با ذائقه كنوني پيش برويم هم تنوع كارها كمتر مي شود و هم اينكه فكر مي كنم فيلم هايي هم كه ساخته مي شوند ارزش زيادي نداشته باشند. در ارتباط با جذب مخاطب هم تلاش من بر اين است كه فيلم به موضوع و ماموريت اصلي خودش وفادار و پايبند باشد و من سعي مي كنم در اين محدوده تا حدامكان جذابيت هاي فيلم را بالا ببرم و فيلم را جذاب تر بسازم. اما اينكه براي جذب مخاطب به ماموريت اصلي فيلم خدشه اي وارد شود ، اين كار را نمي كنم و سعي ام اين است كه فيلم را درست و قابل قبول بسازم، حتي اگر در شرايط فعلي و در بحث اكران سينمايي توفيقي نداشته باشد. نكته ديگري را هم كه بايد در اين راستا به آن اشاره كنم اين است كه شكل هاي مختلفي براي اكران يك فيلم وجود دارد و از اين اشكال متنوع فقط يكي از راه هاي اكران نمايش بر روي پرده سينما هست . لذا فيلم از طرق مختلف ديگري مي تواند ديده شود و امكان برگشت سرمايه را براي فيلم ساز داشته باشد.
جايگاه فيلم دفاع مقدس را در جشنواره امسال چگونه ارزيابي مي كنيد؟
تاكنون نتوانسته ام فيلم ها را ببينم. اما آن گونه كه شنيده ام فيلم هاي خوبي در اين زمينه ساخته شده و چند فيلم بسيار خوب در زمينه دفاع مقدس هم در جشنواره حضور دارند كه اين باعث خوشحالي است و اگر اين گونه باشد شايد امسال يكي از سال هاي خوب براي فيلم هاي دفاع مقدس در جشنواره باشد.

 



مسئله داوري در جشنواره فيلم فجر

آرش فهيم
يكي از مسائلي كه هر دوره در جشنواره فيلم فجر تكرار مي شود، داوري و انتخاب نامزدها و برندگان سيمرغ ها است. موضوعي كه در هر دوره دستمايه انتقاد و قهر كردن عده اي قرار مي گيرد. شايد كمتر دوره اي از جشنواره فيلم فجر را بتوان يافت كه در آن عده اي از فيلمسازان شركت كننده در جشنواره نسبت به عدم نامزدي يا دريافت جايزه اعتراض نكرده باشند. هرسال، پس از مراسم اختتاميه جشنواره و تقسيم سيمرغ ها، تازه دور تازه اي از بحث ها و نظرات و دعواها درباره بحق بودن يا نبودن انتخاب برندگان اين ماراتن سينمايي آغاز مي شود. البته اين مسئله يكي از جذابيت ها و عوامل مهيج تر شدن هر دوره جشنواره محسوب مي شود. چون نمي توان تا قبل از اعلام رسمي اسامي برندگان هيچ چيزي را پيش بيني كرد. چه بسا فيلمي كه ابدا تصور برگزيده شدنش نمي رود، ناگهان به عنوان برترين فيلم معرفي مي شود و همه را شگفت زده مي كند. مثال بارز، اهداي جايزه بهترين فيلم جشنواره سال گذشته به فيلم »جرم« به كارگرداني مسعود كيميايي بود. اين انتخاب در شرايطي اتفاق افتاد كه هيچ كس پيش بيني اش را نمي كرد. حتي بسياري از طرفداران فيلم هم از اختصاص سيمرغ برترين فيلم جشنواره فجر بيست و نهم به آن أثر متعجب شدند.
اما اين اتفاقي كه هر سال در پايان جشنواره تكرار مي شود، خود يكي از نشانه هاي وجود مشكل و بيماري در كالبد جشنواره بين المللي فيلم فجر، اين مهم ترين رويداد سينمايي ايران است. جالب اين است كه هر سال هم حرف و حديث هايي درباره اعمال نظر به داوران از «بالا» يا ايجاد جدل و قهر بين داوران بر سر تقسيم سيمرغ ها منتشر مي شود. چون اصلا ملاك و معياري براي داوري و انتخاب بهترين فيلم ها در اين جشنواره وجود ندارد. به نظر مي رسد كه سليقه داوران بر هر چيز ديگري مي چربد. اين درحالي است كه اغلب جشنواره هاي صاحب شهرت در جهان ملاك هايي مشخص براي انتخاب فيلم هايشان دارند. مثلا در جايزه سينمايي اسكار آمريكا، منافع كمپاني ها و دولت و به طور كلي، حيات سرمايه داري است كه تعيين كننده برندگان است.(حداقل در چند سال اخير اين گونه بوده است)
سرگرداني در شيوه انتخاب برندگان را بايد يكي از نتايج بي هويت بودن جشنواره فيلم فجر دانست. ايجاد چارچوبي مشخص براي قضاوت داوران و برقراري ملاك هايي خاص مي تواند پايان بخش حرف و حديث ها و قهرها و بغض ها در پايان جشنواره فيلم فجر باشد.
در سال هاي اخير، جوايز جشنواره در قالب دو بخش به فيلم ها داده شده است. يكي بخش اصلي است كه نماد اصلي اش هم سيمرغ هاي زرين هستند. يكي هم بخش فرعي كه با نام بخش «تجلي اراده ملي » شناخته مي شود. كارگزار اصلي اين بخش هم نهادها،وزارتخانه ها، موسسات و انجمن ها هستند كه هر يك به اقتضاي رسالتي كه در جامعه دارند، فيلم همراستا با خود را برمي گزينند. از اين رو نوعي شكاف در شيوه معرفي برگزيدگان ديده مي شود. در بخش اصلي، شاخصه اصلي كه خيلي انتزاعي و سليقه اي هم هست، امتيازات فرمي و ساختاري آثار است. يعني داوران جشنواره، بي تفاوت به محتوا و مفهوم فيلم ها، صرفا با تكيه بر جنبه هاي تكنيكي و فني، برترين ها را معرفي مي كنند. اما در بخش تجلي اراده ملي، مضامين فيلم ها عامل اصلي قضاوت است. به همين دليل هم هست كه گاهي فيلمي كه در بخش اصلي با حداقل سيمرغ و گاهي بدون دريافت حتي يك جايزه بدرقه شده، در بخش تجلي اراده ملي از ساير رقبا پيش افتاده است.
اين دوگانگي در دوبخش اهداي جوايز به برترين هاي جشنواره فيلم فجر، جشنواره فجر را به نوعي خنثي كرده و قابليت جريان سازي آن را گرفته است. بخصوص ناديده گرفته شدن محتواي آثار و محدود ساختن داوري به ساختار و تكنيك -كه آن هم معلوم نيست با چه متر و معيارهايي صورت مي گيرد- باعث شده كه جشنواره فجر نتواند راهنماي خوبي براي انتخاب بهترين فيلم ها به جامعه باشد.
به نظر مي رسد كه بهترين راهكار، تلفيق شاخصه هاي تكنيكي و محتوايي در أمر داوري جشنواره باشد. به اين ترتيب، توليد كننده هاي آثار سينمايي بيش از پيش تشويق مي شوند كه در آثار خود اعتلاي محتوايي را با كيفيت ساختاري در هم آميزند.


 



حاشيه هايي از جشنواره فيلم فجر

- به رغم تحريم هاي صورت گرفته عليه كشورمان از سوي دولت هاي غربي، بازار بين المللي فيلم جشنواره فجر با استقبال خوبي از سوي خارجي ها مواجه شده است. به طوري كه بيش از 200 نماينده از 81 مؤسسه بين المللي در اين دوره از بازار فيلم جشنواره فجر شركت كرده اند. آماري كه نشان مي دهد تبليغات غرب عليه جمهوري اسلامي ايران بي اثر بوده است.
- بازتاب ها و واكنش ها درباره فيلم «تلفن همراه رئيس جمهور» همچنان ادامه دارد. برخي از منتقدان و تماشاگران حضور يافته در جشنواره، اين فيلم را نوعي توهين به ملت و رئيس جمهور كشور قلمداد مي كنند. كارگرداني فيلم «تلفن همراه رئيس جمهور» را علي عطشاني انجام داده كه پيش از اين به خاطر ساخت فيلمي اهانت آميز درباره دفاع مقدس، با شكايت جمعي از خانواده شهدا مواجه شده بود.
- نمايش فيلم «خرس» در سومين روز از جشنواره فيلم فجر با بازتابي منفي در ميان منتقدان سينما روبه رو شد. منتقدان اين فيلم معتقدند كه اولويت اصلي سينماي ايران پرداختن به ايثارگري ها و دستاوردهاي هشت سال دفاع مقدس است، نه جنبه هاي مخرب و سياه آن. اين در حالي است كه فيلم «خرس» به كارگرداني خسرو معصومي صرفاً به جنبه هاي منفي دفاع مقدس پرداخته و اين گونه به مخاطب خود القا مي كند كه ايستادگي هشت ساله ملت ايران در برابر تجاوز بيگانگان، سرانجامي جز مرگ و نابودي نداشته است.

 



دومين كنفرانس هاليووديسم و سينما-2
گامي در مسير تقابل تئوريزه شده!

رضافرخي
كنفرانس بين المللي «هاليووديسم و سينما» در حالي امسال براي دومين بار در حاشيه جشنواره فيلم فجر برگزار مي شود كه تا چند سال گذشته توجه چنداني به بحث هاليوود به ويژه بحث محتوايي آن وجود نداشت و در يك اتفاق مطلوب از سال پيش اين توجه رنگ جدي تري به خود گرفته است ،به نحوي كه امسال هم مانند سال پيش شاهد برگزاري اين كنفرانس در گردهمايي بزرگ جشنواره فجر هستيم.
دراين بين بدون شك اين كنفرانس كه با دعوت صاحب نظران وكارشناسان دراين حوزه وحوزه هاي مربوط از همان روزهاي آغاز به كار جشنواره كار خود را آغاز كرده است،مي تواند نقش موثري در به راه انداختن موج توجه به محتواي هاليوود و تبعات آن جدا از زرق وبرق هاي آن داشته باشد.چرا كه ورود به بحث هاليوود،آن هم با اين نگاه در كمتر جشنواره بين المللي ديده شده است و اگر در برخي جشنواره ها تاكنون از هاليوود و محصولات آن نامي برده شده تنها در جهت تاييد هاليوود و بدون نگاه محتوايي بوده و به همين علت اكثر اين جشنواره ها به يك بولتن تبليغاتي براي هاليوود تبديل شده اند.
اما در سوي مقابل، جشنواره فجر كه برآمده از يك حركت آرمان خواهانه ومنطبق با اين آرمان ها است در دو دوره پياپي تلاش داشته با نگاهي محتوايي به هاليوود از زاويه اي متفاوت فضاي خاصي را دراين باره به وجود آورد.
البته بايد به اين نكته در كنار مثبت بودن اين امر توجه داشت كه بايد از اين وضعيت به نحو احسن استفاده كرد و صرف برگزاري چنين همايشي به هيچ وجه كافي نيست.به واقع حضور اين همه انديشمند فرصت مناسبي است براي مطرح شدن سطوح تحليلي تئوري فرهنگي ايران واعلام آن در سطح سياسي-فرهنگي جهاني!
محورهاي منظم گامي
براي انسجام بيشتر
علاوه براين، نكته قابل توجه اينجاست كه اين نوع نگاه به بررسي عميق ابعاد مختلف نهادي سياسي-فرهنگي مانند هاليوود مي پردازد و مي تواند در نوع خود بديع ومعرف يك جريان متقابل با روند رسانه اي سلطه فرهنگي باشد.
دراين ميان با توجه برنامه هاي اعلام شده بندهاي محتوايي اين كنفرانس كه موضوع اصلي آن را تشكيل مي دهد به شرح زير بوده است:
1-روايتگري در سينماي هاليوود؛ با محورهايي چون:هاليوود و تحريف واقعيت هاي جهان،هاليوود و تخريب اذهان عمومي، راهكارهاي مقابله با روايتگري هاليوودي.
2ـ نقش سينما در بيداري جهاني با محورهاي بررسي پيام هاي جنبش هاي اعتراضي اخير امريكا و اروپا به منظور توليد آثار سينمايي، راهكارهاي حمايت از جنبش ضد وال استريت، راهكارهاي استفاده از سينما براي گسترش موج بيداري جهاني.
3ـ آينده سازي در هاليوود با محورهاي هاليوود و ترسيم آينده جهان، هاليوود و آخرالزمان، راهكارهاي مقابله با تصوير هاليوودي از آينده جهان.
4ـ نقش هاليووديسم و انحطاط بشريت با محورهاي هاليوود، داروينيسم و ليبراليسم، هاليوود و سوء استفاده از زنان و فروپاشي خانواده، هاليوود و دين ستيزي، هاليوود، خشونت و تروريسم، روش هاي مقابله با سبك زندگي هاليوودي.
5ـ هاليووديسم و صهيونيسم با محورهاي هاليوود و پروتكل هاي صهيونيسم، هاليوود و هولوكاست، هاليوود، اسلام ستيزي و ايران هراسي، فلسطين روي خط آتش هاليوود، تاكتيك هاي مقابله با لابي صهيونيستي در سينما.
به دنبال افشاي واقعيت درمقابل دروغ هاي هاليوودي
با نگاهي به بند اول اين محورنامه،موضوع بسياري مهمي به ذهن متبادرمي شود.آن هم بحث بررسي چگونگي تحريف واقعيت هاي جهان به وسيله هاليوود!اين موضوع در دايره كذب هاي هاليوودي مي گنجد كه در فيلم هاي توليد شده دراين صنعت آمريكايي به چشم مي خورد.به ويژه كه هاليوود دراين زمينه هميشه در راستاي توجيه رفتارهاي استعمارگران گام برداشته،تا برداشت ديگري به مخاطب خود ارائه دهد.نمونه بارز اين موضوع رامي توان در فيلم هايي كه درباره جنگ هاي غرب عليه جهان وديگر كشورها درهاليوود توليد شده به چشم ديد،فيلم هايي مانند پرل هاربر،مجموعه دروغ ها،پادشاهي،چشم عقاب،منبع رمز،ما سرباز هستيم،ژنرال پتن،الماس خونين،قاتل حرفه اي،تنها بخشي از فيلم هايي است كه درآن ها سعي شده رفتارهاي ضد بشري غرب و در راس آن آمريكا ناديده گرفته شده وبه جاي آن حقيقت به گونه اي ديگر منعكس شود.به گونه اي كه مخاطب حس كند كه عامل جنگ ها وخسارت ها واستعمار ديگر كشورها خود آن ها و يا فرهنگشان است نه كشورهاي غربي وآمريكا!
درباره بند اول و چند مصداقي كه به آن اشاره شد بايد بيان داشت كه اين محور از اين كنفرانس از آن جهت حائز اهميت و بررسي است كه مي تواند به شدت آگاهي دهنده باشد و مخاطب جهاني هاليوود كه تحت تاثير زرق وبرق هاي آن برخي «تحريف واقعيت هاي» آن را هم مي پذيرد را روشن كند و ميان مخاطبان اين موضوع را جا بياندازد كه هاليوود به بهترين ابزار براي تحريف فعاليت هاي
ضد بشري غرب و كشتارهاي خونين آن تبديل شده است.از اين رو دنيا بايد در مقابل اين گونه محصولات هاليوود واكنش نشان دهد.كما اين كه مي توان توهين وتمسخر ديگر ملت ها توسط هاليوود را هم دراين بند گنجاند كه نمونه بارز اين موضوع را مي توان در مورد فيلم هايي مانند برات و يا فيلمهاي ديگر كه هاليوود دراين راستا توليد كرده مشاهده كرد.
در واقع آگاه كردن بيننده از اين باب كه هاليوود با جادوي تصوير خود تلاش مي كند تا واقعيت ها را آن گونه كه غرب مي خواهد تحريف كند مي تواند در شكل گيري نگرش حقيقت بين در فضاي ذهني مخاطب بسيار تاثير داشته باشد.همچنين دراين ميان بايد اشاره داشت كه برخي مخاطبان هاليوود كه خنثي هستند و توجهي به اهداف پشت پرده هاليوود در انعكاس تحريف گونه واقعيت ها ندارند مي توانند مورد نظر اين بند هم باشند تا آنان هم به نوعي داراي نگرش عميق تري به هاليوود واهداف پشت پرده شوند.
ضرورت تبيين رويكرد سينمايي ضد سانسور
اما بند دوم كه بحث پوشش تحولات اخير در اروپا وموضوع بيداري اسلامي است در واقع در پي ارائه نوعي آنتي تز است.آنتي تزي كه تلاش مي كند برخلاف سينما و رسانه هاي غربي به پوشش اعتراضات جامعه غرب بپردازد و به نوعي در مقابل سانسور بايستد.از سوي ديگر از قرار معلوم و طبق محور بند دوم آنچه در كنار بحث ضدتز هاليوود مطرح است موضوع چگونگي ساخت محصولات دراين زمينه براي مقابله عملي با اين سانسور است،كه اين موضوع اگر از جنبه صحيح به آن نگاه شود مي تواند فوق العاده براي رسانه هاي مستقل راهگشا باشد وحتي از آن منشور رسانه اي تقابل با سانسور را استخراج كرد.چرا كه بدون ترديد تبيين منشور و برنامه اي مشخص دراين زمينه مي تواند برخلاف تمايل دولتمردان غربي قدم مثبتي در ارائه يك الگوي ضدسانسور به رسانه هاي مسقل جهان باشد.دركنار اين موضوع بايد توجه داشت كه هاليوود هميشه تلاش دارد تا درباره كوچك ترين تحولات در كشورهاي مخالف غرب فيلم و يا محصولي اين چنيني توليد كند تا بتواند بيان خاص خود رادر مورد آن تحول به خورد مخاطب دهد وبرهمين اساس اين كنفرانس مي تواند مكان مناسبي براي برنامه ريزي در مقابل جريان سانسور فرهنگي -خبري هاليوود باشد.
اما در كنار دو بند بالا، بند سوم اين محورنامه از ويژگي خاصي برخوردار است،چرا كه اين موضوع بركسي پوشيده نيست كه بحث هاليوود وآخرالزمان در كنار تمام مسائل فرهنگي -سياسي كه درپي خود دارد مسائل ايدئولوژيك را هم در برمي گيرد.اين درحالي است كه بسياري از انديشمندان غربي هم براين موضوع تاكيد دارند كه كمپاني هاي وابسته به صهيونيزم در هاليوود تلاش مي كنند تا فيلم هاي آخرالزماني بسازند كه در گوشه گوشه آن انديشه صهيونيزم و باورهاي آنان درباره پايان دنيا بعينه ديده مي شود.
از سوي ديگر صهيونيزم در تلاش است تا با تببين انديشه خود درباره آخرالزمان به وسيله ابزار گسترده اي مانند هاليوود بر سلطه خود در جهان بيفزايد واز اين طريق ذهن هاي مخاطبان جهاني را از افكار آخرالزماني صهيونيزم پر كند كه نمونه بارز اين موضع را مي توان در موج فوق العاده گسترده فيلم هاي هاليوودي ديد كه در چند سال گذشته به صورت قابل توجهي در كمپاني هاي گوناگون هاليوودي توليد شده است.فيلم هايي مانند2012،بابيلون،لجيون،ارباب حلقه ها،هري پاتر و ... تنها بخش اندكي از اين سيل فيلم هاي آخرالزماني هاليوودي است كه در آنها انديشه هاي فرجام خواهي سلطه گرايانه صهيونيزم آشكارا ديده مي شود،به طوري كه برخي از تحليل گران سينما، آن را آن قدر عريان مي دانند كه باعث دلزدگي مخاطب
مي شود.در همين راستا و در جهت شكستن سلطه صهيونيزم بايد تلاش كرد تا در كنفرانسي مانند هاليووديسم چگونگي بيان انديشه اديان آسماني به ويژه اسلام درباره آخرالزمان در عرصه سينما وتصوير تببين شود.
هاليوود وفروپاشي اخلاق،محوري مهم و ميان حوزه اي
اما كنفرانس هاليووديسم در كنار مباحثي كه در بالا مطرح شد به يك بحث ميان حوزه اي پرداخته و با برقرار كردن پلي ميان سينما و جامعه شناسي به بررسي تبعات موج ابتذال موجود در هاليوود پرداخته است تا به دغدغه اي كه دراين زمينه در بين بسياري از كشورهاي دنيا وجود دارد پاسخ دهد.چرا كه امروزه اين موضوع بركسي پوشيده نيست كه ابتذال عجين شده با فيلم هاي هاليوودي در بسياري از جوامع مشكل آفرين بوده و باعث ايجاد مسائل اجتماعي نابه هنجاري شده است.به ويژه آن كه دربسياري از كشورهاي اخلاقگرا و ديني اين مسئله به شكل بارزتري نمود پيدا كرده وهمين مساله باعث شده كه در كنار سينماگران،جامعه شناسان هم نسبت به اين مسئله اعتراضات قابل توجهي داشته باشند.از سوي ديگر از اين موضوع هم نبايد غافل شد كه هاليوود به شدت در چندين سال اخير برنگاه كالا گرايانه به زنان دامن زده وهمين مساله يك تهاجم فرهنگي مهم محسوب مي شود.به همين سبب در كنفرانس هاليووديسم اين بند از اين محورنامه مورد توجه قرار گرفته است.دراين زمينه به نظر مي رسد كه بايد براي ايجاد موج هاي تقابل گرايانه برسينماي اخلاقي نجيبي تاكيد كرد كه در همه كشورهاي صاحب تمدن ريشه هاي آن وجود دارد.به گونه اي كه علاوه بركشورهاي مذهبي مي توان در كشورهاي شرق آسيايي هم مشاهده كرد و به همين دليل مي توان با تاكيد برعناصر اخلاقي مشترك به نوعي موج جديدي را در مقابل اين محتواي
ضد فرهنگي فيلم هاي هاليوودي به وجود آورد.
بند پنجم يعني بررسي چگونگي تلاش هاليوود در مشروعيت بخشيدن به صهيونيزم ودرمقابل توهين به اسلام ازآن محورهايي است كه در چندين سال اخير هم مورد توجه بوده و به همين علت مي توان آن را داراي پشتوانه دانست.در همين راستا بايد درباره اين بند تلاش شود كه جمع بندي مناسبي صورت پذيرد.چرا كه فيلم هايي مانند فهرست شيندلر،پيانيست،حرامزاده هاي لعنتي،تنها بخشي از فيلم هاي روزافزوني هستند كه درهاليوود به صورت سيل گونه اي توليد مي شوند كه همه آنها برمحور مشروعيت بخشي به صهيونيزم مي چرخند.
به هر صورت به نظر مي رسد كه كنفرانس هاليووديسم كه سال دوم خود را مي گذارند مي تواند درآينده اي نه چندان دور به تبيين انديشه هاي فرهنگي مقابله گرايانه با صهيونيزم بپردازد تا نقش مهمي در آگاهي بخشي به مخاطبان هاليوود داشته باشد و درجايگاه افشاگري اهداف پشت پرده هاليوود قرار بگيرد.

 



درباره فيلم «يك سطر واقعيت» ساخته علي وزيريان
اين همه واقعيت نبود...

تقي دژاكام
كسرا و فروغ زوجي هستند كه يك مجله فرهنگي روشنفكري منتشر مي كنند و حالا با افزايش برگشتي هاي مجله و بالا آوردن بدهي هاي زياد و فشارهاي صاحب ملك مواجه شده اند و از طرفي نمي خواهند تن به انتشار مجله زرد بدهند تا مشكلاتشان هم كمتر شود. اما پيشنهاد هديه اي مالي از آن سوي آب، آن دو را به تركيه مي كشاند...
اين خلاصه فيلمي است كه علي وزيريان، چهره شناخته شده در عرصه هنرهاي تجسمي براي جشنواره امسال ساخته است. فيلمي كه حرف هاي خوب زيادي زده اما همه ناتمام و با فيلمنامه اي كه به همين دليل، آشفته و پر از علامت سؤال است. نخستين سؤال كه در فيلم توضيحي براي آن داده نمي شود اينكه چطور كسرا اصرار دارد نشريه اي كه اين همه برگشتي دارد و در حقيقت مخاطب ندارد، همچنان منتشر شود؟ البته در طول فيلم يكي دو بار به نااميدي از ادامه انتشار نشريه اشاره مي شود اما باز هم براي شماره بعد مصاحبه هنري مي گيرند و به نوعي كار ادامه پيدا مي كند.
اشكال ديگر اينكه چطور سردبير يك نشريه فرهنگي تا اين درجه بي تدبير و پخمه است كه دريافت يك كمك چند صد يورويي را بدون بررسي جوانب حتي در حد تماس با سفارت سوئد در تهران يا شركت مربوط و بدون كوچك ترين احتمال كلاهبرداري مي پذيرد؟ اگر اين سادگي براي قشري غير فرهنگي اتفاق مي افتاد شايد تا حدودي قابل پذيرش بود اما براي يك فعال فرهنگي و مطبوعاتي اين مقدار بلاهت عجيب است. كارگردان حتي براي باورپذير كردن اين رويداد هم هيچ تلاشي براي اصلاح فيلمنامه و فيلم نكرده است كه دلايلي براي اين زودباوري تعبيه كند و تماشاگر را متقاعد.
اگر در اين ميان، فشار مشكلات و بدهكاري ها به كسرا باعث شده كه وي وسوسه شود چنين پيشنهادي را بپذيرد، واقعاً چرا انتشار «مجله چلوكباب» را كه نان خوبي در آن بود ، نپذيرفت يا پيشنهادهاي پدر فروغ را براي كاري غير فرهنگي اما پر درآمد مثل كافي شاپ و حتي فرهنگي مثل كتابفروشي در ملك بلااستفاده او؟
نكته ديگري كه از اشكالات اساسي فيلمنامه محسوب مي شود اينكه در فيلم چند جا تأكيد مي شود كه طرف سوئدي كه قصد كمك مالي به سازمان هاي مردم نهاد دارد، براي اين كمك خود شرطي گذاشته است كه آن اختصاص بخشي از اين كمك به وبلاگ نويسان ايراني است؛ موضوعي كه كمك زيادي مي كند كه در ابتداي امر اين موضوع براي تماشاگر طبيعي باشد، اما وقتي معلوم مي شود كه اين طرف كلاهبردار است، اين سؤال پيش مي آيد كه آنكه قصد كلاهبرداري داشته است واقعاً چه نيازي بوده است كه پاي وبلاگ نويسان و ارائه فهرستي از آنان را پيش بكشد، مگر نمي توانست اين كار را بدون دردسرتر كند و او را بدون هر گونه بهانه اي به خارج بكشاند؟ ضمن اينكه متأسفانه موضوع وبلاگ نويسان درست از ميانه داستان به بعد، ناگهان در فيلم گم مي شود و هيچ اسمي از آنان نمي آيد و اشاره اي به آنان نمي شود! اينكه در فيلمنامه به موضوعي به اين مهمي اشاره شده و بعد رها مي شود و تا پايان فيلم هم به آن پرداخته نمي شود قطعاً از اشكالات بزرگ اين فيلم است.
نكته ديگري هم وجود دارد و آن اينكه آيا طرف كلاهبردار سوئدي واقعاً چنين سناريويي را براي به دست آوردن 15 هزار يورو يا دلار انجام داده بوده است؟! آيا به نظر نمي رسد كه طرف كلاهبردار سوئدي از سردبير فرهنگي ما پخمه تر است؟! و آن وقت حس تماشاگر اين فيلم را پس از اين همه وقت گذاشتن را مي تواند آقاي وزيريان عزيز حدس بزند؟
«يك سطر واقعيت» مي توانست با كمي تأمل و دستكاري در فيلمنامه به فيلم خوبي تبديل شود. چراكه مزاياي زيادي هم دارد: از بازي خوب همايون ارشادي و بهتر از همه مهراوه شريفي نيا و نيز موسيقي كم اما بجا و همراه فيلم و نيز طراحي صحنه باورپذير آن .
نكته آخر اينكه با وجودي كه فيلم درباره يك زوج مطبوعاتي است، اما واقعاً درباره مشكلات كار روزنامه نگاري نيست واين مشكلات و اين اتفاق براي هر صنف ديگري هم مي توانست بيفتد و حتي راحت تر!

 



شعار جشنواره سي ام فجر-2
نياز جامعه سينمايي

حبيب الله بهمني، كارگردان و تهيه كننده سينماي دفاع مقدس، شعار امسال جشنواره فجر را مناسب دانست و گفت: چيزي كه در اين سال ها جشنواره هاي ما از آن رنج مي بردند، نداشتن شعار و الگويي بود كه بتوانيم با آن فيلم هاي آينده خود را هدايت كنيم.الگويي كه بتوانيم با آن فيلم هاي آينده خود را طراحي و تجسم كنيم. وي افزود: به نظر من شعار «اخلاق، آگاهي و اميد» شعار خوبي است، از اين جهت كه مخاطبين و فيلم سازان اين صنعت فكر نكنند كه سينما هدف است.
اين كارگردان سينما خاطرنشان كرد: سينما وسيله اي ست براي رسيدن به يك اخلاق مناسب، سينما يك وسيله بسيار خوب و شگفت انگيز براي رساندن اميد به مردم است. سينما بهترين وسيله براي آگاهي دادن به خلق تشنه به نادانسته ها است؛ در واقع من مي خواهم بگويم كه سينماي جمهوري اسلامي بايد به اين سمت برود كه هم اخلاق را به تماشاگر بدهد، هم اميد و آگاهي را افزايش بدهد.
وي توضيح داد: اميد از اين كه نگران سياه نمايي ها نشوند و با اخلاق براي رسيدن به آخرتي مطلوب و آينده اي روشن كه در مسير زندگي فرد و جامعه قرار مي گيرد حركت كنند.
بهمني در خصوص عنصر آگاهي نيز تصريح كرد: ما بايد آگاهي را سرلوحه كار خود قرار دهيم. آگاهي اي كه موجب رشد جامعه باشد، نه بر عدم رشد تاثير بگذارد. اميد چاره ساز شرايط جامعه باشد، به اين گونه كه جوان آينده ما و جامعه آينده ما نسبت به آينده خوش بين باشد، نه اين كه تلخ بين باشد. بايد اميدوار باشيم كه مي توانيم در علم پيشرفت كنيم. ما مي توانيم اميدوار باشيم مسائل اقتصادي خود را پس از طي كردن مشكلات حل كنيم و همه اين ها با اميد حل مي شود.
وي در توضيح اين نكته با اشاره به اينكه اين شعار بايد سرلوحه فعاليت هاي معاونت سينمايي در تمامي بخش ها باشد، اظهار داشت: هيچ هنرمندي بهتر از فيلم ساز، چه در عرصه رسانه ملي و چه در عرصه سينما و ... نمي تواند مفاهيمي چون «اخلاق، آگاهي و اميد» را به مخاطب گوشزد كند.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14