(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 18 بهمن 1390- شماره 20138

جفا
باز نشرگفت وگو با رهبرانقلاب درباره سينما پس از27سال (بخش اول)
بايدها و نبايدهاي سينما در جمهوري اسلامي
يك اتفاق ويژه در جشنواره فيلم فجر
دومين كنفرانس هاليووديسم وسينما-3
هاليوود،دروغ بزرگ ويك تجارت سودآور
حاشيه هايي از جشنواره سي ام فيلم فجر
يادداشتهاي جشنواره اي دو فيلم نا اميد كننده ديگر...
شعارجشنواره سي ام فجر- 3
سينما، با شعار سينما نمي شود



جفا

پژمان كريمي
31 شهريور سال 1359، ارتش عراق با هدايت و پشتيباني 80 كشور بزرگ و كوچك به ايران يورش آورد.
متجاوزان بعثي بر آن بودند؛
يك- نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران را به عنوان الگوي انقلابي- اسلامي خاورميانه سرنگون كنند.
دو- بخشي از خاك ايران ضميمه عراق شود.
سه- ايران پيش از انقلاب، به منزله حياط خلوت آمريكا بار ديگر احيا شود.
ايران در هنگامي هدف تهاجم اجنبي قرار گرفت كه:
يك- كشور دچار التهابات طبيعي پس از انقلابي بزرگ بود.
دو- در پنج نقطه كشور جنگهاي تجزيه طلبانه جريان داشت.
سه- ارتش و نيروهاي انتظامي در حال تصفيه از عناصر فاسد و جنايتكار و وابسته به رژيم سفاك پهلوي بود.
چهار- كشور دستگاه اطلاعاتي نداشت.
پنج- مستشاران نظامي اجنبي از ايران فرار كرده بودند. در چنين شرايطي، ملت ايران با دست خالي و تنها با اتكال به خداوند بزرگ پايداري كرد و هشت سال دفاع مقدس بالنده را به منصه ظهور رساند.
حماسه اي كه با پيش رو نهادن فرهنگ شهادت، جانبازي و پايداري تجربه رويارويي نابرابر و سبب سازي براي خودكفايي، ضامن سرافرازي و استقلال ايران و نظام ديني مان شد.
بازتاب حماسه دفاع مقدس با ابزار هنر، يك رسالت براي هنرمند ايرانمان به شمار مي رود. هنري كه ارزشها و آموزه هاي حماسه بزرگ مان را رو به مخاطب و نسل هاي آينده عرضه مي دارد.
در زمينه سينما متاسفانه سهم دفاع مقدس آنچنان كه بايد ادا نشده است. برخي از فيلمسازان نيز كه به موضوع دفاع مقدس رو نهاده اند به دليل نداشتن باور ديني
انديشه و تحليل درست و شايد داشتن كينه نسبت به دين و مدافعان كشورمان، آثار ضد دفاع مقدسي عرضه كرده اند.
يك نمونه از اين دست آثار، فيلم «خرس» است!
داستان اين فيلم درباره رزمنده اي است كه در اثر موج انفجار دچار فراموشي مي شود. وقتي از جبهه به خانه برمي گردد درمي يابد همسرش ازدواج كرده و...!
ادعا اين است داستان ياد شده، واقعيت دارد. بله! اتفاقي كه براي شخصيت اول فيلم خرس روي داده، شايد به ازاي بيروني داشته باشد اما يك پرسش: آيا مي توان حماسه اي به بزرگي هشت سال دفاع مقدس را تنها در قالب داستان «خرس» به بررسي و تجزيه و تحليل نشست!
اولويت جامعه ما در موضوع دفاع مقدس، داستان فيلم مذكور است؟
نمي گويم واقعيات جنگ را سانسور كنيم. حرف نگارنده اين است كه در برابر يك مقطع باشكوه كه دستاورد بزرگ آن قدرتمندي و استقلال يك مملكت و حفظ يك نظام الهي است،آيا بايد به تلخي ها پرداخت و صرفا هزينه ها و موارد نادر را برجسته نمود؟!
از درياي تاريخ دفاع مقدس مي توان روايت هاي جذاب، آگاهي بخشي، بصيرت ساز و اميدوار ارائه كرد؟
چرا فيلمسازان ما سرگشته اند؟ چرا چشم خود را به روي زيبايي ها مي بندند و خيره به تلخي ها، بر ساز نوميدي و عسرت و اندوه مي دمند؟
اساسا نگارنده، خرس را اثر دفاع مقدسي نمي داند بلكه اما فيلمي مي بيند ضد جنگ! افسرده و مايوس! من به فكر نوجواني هستم كه تصويرش از بسيجي، مي شود شخصيت اول فيلم خرس كه بهاي ايثار او، تلاش خانواده است! به فكر مخاطبي هستم كه فضاي دفاع مقدس را درك نكرده است، تاريخ را نخوانده، پژوهش نكرده است، اما جنگ را و رزمنده را از دريچه نگاه فيلمي چون خرس، دموكراسي توي روز روشن و سيزده ...59 مي بيند!
فيلمسازان ما در كدام دنيا سير مي كنند آن هم از سر بي دردي!
متاسفانه بخشي از سينماي ايران نه تنها با دفاع مقدس مهربان نيست بلكه با برخورد سهل انگارانه به حقيقت آن حماسه باشكوه و ارجمند جفا مي كند.
فيلمنامه خرس، از حيث چارچوب منطقي متزلزل است. داستان تكراري است و حرف تازه اي پيش رو نمي نهد!

 



باز نشرگفت وگو با رهبرانقلاب درباره سينما پس از27سال (بخش اول)
بايدها و نبايدهاي سينما در جمهوري اسلامي

درجريان برگزاري سومين جشنواره
بين المللي فيلم فجر در سال 1363 يك اتفاق ويژه رخ داد؛ بولتن روزانه آن دوره از جشنواره فيلم فجر با حضرت آيت الله خامنه اي گفت و گويي را انجام داد كه مي توان آن را درس نامه اي همچنان زنده و به روز براي تجسيم سينمايي در شأن انقلاب اسلامي ايران دانست. رهبر انقلاب كه در آن زمان مسئوليت رياست جمهوري را بر عهده داشتند در اين گفت و گو رئوس، مباني و بايدها و نبايدهاي سينما در نظام اسلامي را بيان فرموده اند. به مناسبت برگزاري سي امين دوره جشنواره بين المللي فيلم فجر، اين گفت و گوي خواندني و عالمانه به طور كامل و طي چند بخش تقديم مي شود:
چه جايگاهي براي سينما در جمهوري اسلامي قائل هستيد. به نظر شما، بود و نبود سينما در جامعه تا چه حد مي تواند اهميت داشته باشد؟
بسم الله الرحمن الرحيم. سينما موضوعي مستقل از كل مسائل هنر نيست. همان طوركه براي همه شاخه هاي فرهنگ، ارزش فراواني قائليم، براي رسيدن به ايده آل هاي نظام جمهوري اسلامي، طبيعي است كه به هنر، به عنوان وسيله اي برتر، و به شاخه هاي هنر، به عنوان انواع اين وسيله ها، و به ارزش هاي آنها در حد كارايي توجه داريم. درباره هر يك از شاخه هاي هنر كه از من سؤال كنيد، قاعدتاً پاسخ من اين خواهد بود. در موضوع سينما به طور اختصاصي، آنچه حامل پيام مقبول است و تصديق و تأييد اسلام و انقلاب را حاصل مي كند، با آن خيلي موافقم و آن سينمايي كه در جهت ضد اين مقصود حركت مي كند، بودن آن را به مصلحت نمي دانم و براي آن هيچ ارزشي قائل نيستم. آنچه حالت خنثي دارد، اگر فرض كنيم حالت خنثايي وجود دارد و از اين صرف نظر كنيم كه بالأخره هر فيلمي پيام مستقيم يا غيرمستقيمي دارد و كمتر مي شود فرض كرد كه هيچ پيامي نداشته باشد، ولو به صورت غيرمستقيم، آن هم حكمش از نوع حكم وافي به مقصود و وافي به ضدمقصود دانسته مي شود. بنابراين، سينما اگر سينماي مطلوب باشد، خيلي براي آن ارزش قائليم؛ از بسياري از شاخه هاي ديگر هنر بيشتر ارزش دارد، به دليل اينكه چگونگي ابلاغ پيام در آن از بسياري شاخه هاي ديگر هنر بهتر و برجسته تر و ارزنده تر است.
با توجه به اينكه بسياري عقيده دارند وجه سرگرمي را در فيلم هاي سينمايي بايد در نظر داشت، به گمان شما، جاذبه هاي فيلم و مسئله پيام مطرح در آن، چه رابطه اي بايد با هم داشته باشند؟
البته مسئله جاذبه در فيلم موضوع اصلي است و نمي توان آن را نديده گرفت؛ درحاليكه واژه سرگرمي را، خيلي واژه خوبي نمي دانم و بهتر است به كار نبريم. ما مي خواهيم كه هيچ چيزي به آن معني، سرگرم كننده نباشد، بلكه آگاه كننده و هشياركننده باشد. اگر مجذوب كننده باشد، هيچ منافاتي ندارد كه آگاهي بخش و مجذوب هم باشد. بنابراين، حالا كلمه سرگرمي را به كار نمي بريم؛ اما جاذبه در فيلم، عنصر اصلي است؛ يعني اگر فرض كنيم كه فيلمي برترين پيام ها را دارد؛ اما جاذبه لازم را ندارد، گويي كه هيچ كاري انجام نشده است. مثل اينكه انسان در اتاقي دربسته بنشيند و بهترين مطالب را به گونه اي بيان كند كه چندان فهميدني نيست. منتها، در ذهن عده اي، اشتباهي وجود دارد كه خوب است آن را برطرف كنيم و آن اينكه بعضي ها خيال مي كنند پيام، كه در اينجا مقصود ما و آنچه به نظر ما محترم و ارزشمند است، پيام انقلاب اسلامي ماست، اگر قرار شد در فيلمي باشد، اين فيلم به همان اندازه بايد پيه بي جاذبگي را به تنش بمالد؛ گويي خيال كرده اند كه جاذبه داشتن فيلمي با پيام داشتن آن منافات دارد؛ يعني اگر فيلمي اسلامي و انقلابي شد، بايد قبول كرد كه تا اندازه اي بي جاذبه است و به عكس، اگر اسلامي و انقلابي نبود، حتماً باجاذبه است. اين معادله درستي نيست. چنين فرمولي را قبول ندارم. گاهي مي شود كه خود پيام جاذبه مي بخشد؛ يعني حتي محتوا، گاهي تكنيك را تحت تأثير قرار مي دهد به اين معنا كه محتواي خيلي خوب، گاهي ضعف تكنيك را هم مي پوشاند و بيننده حرفي را كه دوست دارد و موضوعي را كه براي او دلنشين است، مي گيرد و آن قدر برايش جالب و جاذب است كه حتي ضعف تكنيك را هم متوجه نيست. بنابراين، به اين صورت مي خواهم بيان كنم كه آنچه براي ما در فيلم و سينما اصل است، پيام است؛ يعني شما به عنوان فردي انقلابي اصلاً چرا براي سينما كار مي كنيد؟ اگر قرار باشد اين سينما محتواي انقلابي يا اسلامي نداشته باشد، باز هم براي سينما كار خواهيد كرد؟ روشن است كه نه. پس كسي كه با انقلاب همساز و همدل است، سينما را براي محتوايي مي خواهد كه از اين انقلاب الهام گرفته است؛ در اين شكي نيست. در درجه اول، اين براي ما مطرح است، منتها مي دانيم اگر اين سينما بخواهد، اين پيام را هم برساند، لازم است كه جاذبه اي داشته باشد. پس، جاذبه، ابزاري اجتناب ناپذير است و محتوا هدف و مقصد است. چنانچه بهترين مضامين در شعري بد ريخته شود، اثر مطلوب را نخواهد بخشيد. پس ما در شعر نمي توانيم مضمون را درجه دوم بگيريم، بلكه مضمون در درجه اول است. منتها آن مضمون خوبي كه بدون تكنيك خوب شعري است، اصلاً امكان پذير نيست؛ امكان پذير است، اما فايده اي ندارد و تبليغ را كه كار اساسي هنر است، نمي توان نفي كرد.
به نظر شما، چه نوع فيلمي درخور نمايش نيست؟ به عبارت ديگر، چه عواملي در هر فيلم باعث مي شود كه درخور نمايش نباشد؟
من فكر مي كنم كه اگر ما «بايد»هاي فيلم فارسي را بدانيم، «نبايد»ها، به خودي خود، براي ما روشن مي شود و ما بايد به مرور در پاسخ به اين سؤالات، «بايد»هاي فيلم فارسي را پيدا كنيم. درباره «نبايد»ها مي توانم همين اندازه بگويم هرچيزي كه ضدارزشهاي سينماي فارسي گذشته را احيا يا تشديد كند، يكي از نبايدهاست و عمل بدي است. هر فيلمي كه به معارضه با ارزشهاي اسلامي برخيزد، به نظر من فيلم بدي به حساب مي آيد. پس، معارضه با ارزشهاي اسلامي و معارضه با فطرت سالم انساني و معارضه با ارزش هايي كه براي مردم و تكامل آنها مفيد و لازم است، جزء منفي ترين خصوصيات هر سينماست و اين ها را قبول نداريم. از اين ها كه بگذرد، ما به هر سينمايي يك نمره موافق مي دهيم. منتها نگاه مي كنيم ببينيم در چه مرحله اي قرار دارد، نمره را با آن حساب مي كنيم.
دست اندركاران قديمي سينما در رده هاي مختلف به دو گروه تقسيم مي شوند؛ گروهي كه عهده دار وجه فرهنگي سينما هستند و گروهي كه عهده دار وجه فني و تكنيكي آن هستند. در گروه اول، تيپ هاي مختلفي وجود دارد. برخي به فساد شهرت دارند و برخي نه؛ برخي مخالف جمهوري اسلامي هستند و برخي به انقلاب تمكين مي كنند، برخي نيز سينما را رها كرده اند.


 



يك اتفاق ويژه در جشنواره فيلم فجر

آرش فهيم
اين دوره از جشنواره فيلم فجر هم مثل ادوار گذشته اش آبستن حادثه ويژه اي است.
هر دوره جشنواره فيلم فجر، با داشتن فراز و نشيب ها و ضعف ها و قوت هاي خاص و عامش، داراي اتفاق يا اتفاقات ويژه اي هم هست؛ حوادث و پديده هايي كه براي نخستين بار يا بهترين شكل جلوه مي كنند. به عنوان مثال در جشنواره دو سال پيش، بزرگ ترين فيلم تاريخ سينماي ايران با نام «ملك سليمان» رو نمايي شد. يا در دوره گذشته، اكران اولين فيلم درباره مهم ترين جنگ قرن 21 با عنوان «33روز» اتفاق ويژه جشنواره شد. بر اين اساس مي توانيم جلوه ويژه جشنواره سي ام فيلم فجر را نيز حضور سياسي ترين فيلم تاريخ سينماي كشورمان معرفي كرد. فيلمي كه ساختار برتر و جذابيت مثبت را با محتواي بيدار كننده در هم آميخته و جايگاهي مخصوص و مهم را در تاريخ هنر هفتم ايران زمين به خود اختصاص داده است.
نام فيلم «قلاده هاي طلا» هم در ميان آثار پذيرفته شده در جشنواره قرار دارد و هم در جدول برنامه نمايش فيلم ها در مركز اين رويداد. به همين دليل هم هرچند كه تا زمان نگارش اين «نگاه» نمايش آن در جشنواره قطعي نشده، اما به هر حال يكي از آثار جشنواره محسوب مي شود.
آنچه اين فيلم را يكي از فيلمهاي ويژه جشنواره سي ام فيلم فجر ساخته، تنها به موضوع خاص آن محدود نيست. بلكه ساختاروشيوه طرح مسائل سياسي درآن قابل تأمل است. چراكه يكي ازنيازهاي اصلي سينماي ما دراين برهه از زمان،فيلم سياسي است. چون اين نوع آثارمي توانند وضع موجود درعرصه هنرهفتم را تعادل بخشند. حتي بودن فيلم هاي سياسي ديگري چون « اخراجي ها3»،«پايان نامه »،
«به رنگ ارغوان»و ... كه باهريك به نوعي مشكل دارم را نيز بهتر از نبودنشان
مي دانم. اماآنچه امروزبه عنوان يكي از مطرح ترين فيلم هاي سياسي سينماي ايران وبا نام
«قلاده هاي طلا»خلق شده چند قدمي جلوترازاين آثار است .
« قلاده هاي طلا» نشان مي دهدكه يك فيلم مي تواند بابهره بردن ازدستمايه ها و مضامين سياسي،بي آنكه اسيرابتذال شود،جذاب باشد.اين فيلم در اغلب لحظاتش درالتهاب وتعليق مي گذرد. ريتم وشيوه بازي گري وموسيقي متن وسايراجزاي فيلم يك كل هماهنگ را ايجاد نموده اند . توانايي فيلم درخلق موقعيت هاي واقعي تحسين برانگيزاست. صحنه هاي درگيري ها و اغتشاشات خياباني،باورپذيرهستند .
« قلاده هاي طلا»البته به يك سري ضعف واشكال هم مبتلاست كه به نظر مي آيد كارگردان مي تواند تا فرصت دارد با دست بردن درتدوين،برطرفشان كند.يكي ازاين ايرادات،وجود برخي تصاوير و نماهاي حشو و زائد است. مثلا درلابلاي صحنه هاي فيلم،ناگهان تصويرچرخيدن يكي از كاراكترها نمايش داده مي شود. يا درنمايي كه مأموران وزارت اطلاعات درحال تماشاي پخش زنده مناظره احمدي نژاد و موسوي هستند،روي يكي از مونيتورها تصويرشهيدعلي محمدي ديده مي شود. اين درحالي است كه اين دانشمندهسته اي درتاريخ 22 دي سال 88 يعني شش ماه بعد از مناظره، ترور وشهيد شد . ازاين ها گذشته،كراهت خرابكارها بسيار اغراق آميز و مفرط است. مثلايكي ازآنهاهمجنس بازاست،ديگري از فرط عصبي بودن دائم داد و بيداد مي كندو ... . به نظر مي رسد اگرطالبي بتواند يك سري ازاين گيرها را برطرف كند،فيلمش ارتقا خواهد يافت.
ضمن اينكه فيلم «قلاده هاي طلا» مي تواند ادعاي دموكرات نمايي برخي از رسانه ها و منتقدان سينما را باز هم به چالش بكشد. فراموش نكرده ايم كه اين طيف از صاحبان تريبون،در مقابل فيلم هاي سياسي داراي محتواي مخالف نگاه آن ها واكنشي سركوب گرانه و تخريبي نشان داده اند. اما حالا فيلمي آمده كه ديدگاهي منطقي و متعادل را ترسيم كرده و ساختاري منسجم و قابل دفاع دارد.

 



دومين كنفرانس هاليووديسم وسينما-3
هاليوود،دروغ بزرگ ويك تجارت سودآور

در ادامه سلسله نشست هاي دومين كنفرانس جهاني هاليووديسم و سينما، نشستي باموضوع «هاليووديسم وصهيونيسم وتكنيك هاي هاليوودي جهت منحرف سازي وقايع جهاني تحت سياست هاي صهيونيسم » به رياست نادرطالب زاده درمركزپژوهش هاي فرهنگي وزارت امورخارجه (سازمان مجامع ايرانيان) برگزارشد .
هولوكاست؛ اختراع هاليوود
روبرت فوريسون، پژوهشگر فرانسوي ازجمله سخنران هاي اين نشست بود كه ازمطالعات وتلاش هايش براي يافتن اسنادي درباره ادعاي صهيونيست ها درباره هولوكاست سخن گفت. فوريسون تناقضات فراواني درادعاي صهيونيست ها يافته است. اودرباره اين تناقض ها و نبود مدارك مستدل صهيونيست ها گفت: آن ها مي گويند اتاق هاي گاز براي اعدام يهوديان وجود داشته است. اما اتاق گاز نيازمند يك تكنولوژي پيچيده است. زيرا هر اتاقي رانمي توان به عنوان اتاق گاز در نظر گرفت. اتاق گاز نيازمند حفره هايي است كه به سرعت گاز را تخليه كنند. اتاق گاز بايد 47 ويژگي داشته باشد اما در دوران جنگ جهاني شرايط ساخت چنين اتاقي وجود نداشته است. مي گويند در آشويتس يك اتاق گاز وجود داشته من درسال 1976 موفق شدم در آرشيوهاي آشويتس عكس هايي از اين اتاق ها ببينم. اين اتاق ها اساسا اتاق گاز نبودند بلكه محل هايي براي نگهداري اجساد بودند. در آشويتس كمپ هايي براي لهستاني ها ويهودي ها وجود داشته است. مشكلات من اززماني آغاز شد كه اين اسناد را منتشر كردم.زماني كه در لموند بوديم مي خواستيم درباره چگونگي وقوع هولوكاست اطلاعات كسب كنيم. به ما مي گفتند درباره چگونگي چيزي نپرسيد بلكه آن را باور كنيد.
فوريسون درباره دروغ بزرگ شش ميليون نيز گفت: آنها مي گويند كه شش ميليون نفر درجريان هولوكاست كشته شده اند. آنها اين شش ميليون را از كجا آورده اند؟ آنها اين عدد غيرممكن و بزرگ را ازكشته هاي سال هاي 1910 و 1920 و 1930 آورده اند. يعني اين آمار كشته ها متعلق به پيش ازجنگ جهاني دوم است. آنها دليل هولوكاست را ازاعترافات يك افسر اس اس به نام هرتل در زندان آورده اند. در حالي كه اين شخص هيچ گاه در دادگاه نورنبرگ هم حاضر نشد.در همان دادگاه يك وكيل آلماني گفت او بايد بيايد و به سؤالات پاسخ دهد اما قاضي گفت بعداً به دادگاه آورده مي شود كه البته هيچ گاه به اين دادگاه نيامد.
او در ادامه به هاليوود و دستاوردهاي آن اشاره كرد و گفت : بزرگ ترين دستاورد هاليوود اختراع مفهوم هولوكاست بود. يك دروغ بزرگ امريكايي و يك تجارت سود آور براي صهيونيست ها و هاليوود. از اين رو بايد گفت سياست هاي هاليوود، شرم آور است.
«ونسان رنو» ا انديشمند فرانسوي كه به جرم انكار هولوكاست اين روزها در حبس خانگي به سر مي برد نيز از مدعوين اين كنفرانس بود كه به جايش ماريا بروچه دستيار وي سخنراني كرد. او با نمايش فيلم هايي كه درهاليوود با موضوع هولوكاست ساخته شده بود، سخنانش را آغاز كرد و گفت: هاليوود سعي مي كند همه چيز را به تاريكي بكشاند. اين سينما قصد دارد تا مغزها و اعتقادات مردم را شست وشو دهد ودر باورها و افكار عمومي خدشه وارد كند. در اين ميان رسانه هاي ديگر نيز اين تفكر را گسترش مي دهند وازطريق كاريكاتورها واردعرصه شده اند. پس بايد در جهت افشاي آنها گام برداريم.
«دانيل شكتر»، فعال رسانه اي جهان نيز در اين نشست گفت: هاليوود با قدرت رسانه اي اش عليه كساني وارد عمل شده است كه قدرت مقابله با آن را ندارند. سلاح آن گمراه كردن افكار عمومي است.
وي ادامه داد:فيلم هاي ديزني مي خواهند برتري نسل سفيد را ثابت كند. شبكه ABC بدون هيچ دليلي مي گويد ايران، آمريكا را تهديد مي كند. پس بايد نقش رسانه ها را نيز در اين نشست مطرح كنيم. امروزجنگ ايده ها مطرح شده است. اگر مي خواهيم اين جنگ را ببريم بايد محصولات رسانه اي را مطرح كنيم. ما آمده ايم ايران را كه مورد حمله قرار گرفته و دانشمندان آن كشته مي شود، از بعد سياسي بررسي كنيم .
وي خاطرنشان كرد: پس تمركز را روي موضوعات مرتبط قرار دهيم . نبايد در باره چيزهايي صحبت كنيم كه باعث تفرقه مي شود. من نيزخانواده ام را در هولوكاست از دست داده ام.اما الان زمان بحث درباره آن نيست. ما نبايد دراين كنفرانس ها احساساتي شويم. ما بايد دادگاهي عليه جنايت هاي رسانه اي داشته باشيم. زيرا آنها اطلاعات غلطي در اختيار مردم قرار مي دهند. آنها ماشين جنگي هاليوود هستند و بر طبل جنگ مي كوبند.
هاليوود و تحريف واقعيت ها
سومين نشست كنفرانس هاليوديسم و سينما با موضوع «نفوذ هاليوود بر افكار عمومي و تخريب آن» در مركز پژوهش هاي فرهنگي وزارت امور خارجه به رياست دانيل شكتر برگزار شد.در اين نشست «ماريا پوميه » استاد دانشگاه، نويسنده، منتقد و از شخصيت هاي ضد صهيونيست فرانسه، مرتبط با شبكه ضد صهيونيستي و ضد آمريكائي در كشورهاي آمريكاي لاتين، كانديداي نمايندگي فرانسه در پارلمان اروپا،« سميرا ريزوي »خبرنگار فعال امريكايي در حوزه وال استريت، مشاركت در تظاهرات جنبش اشغال « نادژدا كه وركووآ » نظريه پرداز و فعال اجتماعي ضد صهيونيسم وبئاتريس پيگنده »مستند ساز، منتقد و ضد صهيونيست فعال اجتماعي و طرفدار جمهوري اسلامي ايران به ايراد سخن پرداختند.
ماريا پوينته دراين نشست به هولوكاست و هاليوود اشاره كرد و گفت:«هاليوود در مورد هولوكاست نوعي بيماري را شايع كرده است. اسپيلبرگ مي خواست در فيلمش ازيهوديان قرباني بسازد و چهره آنها را مانند مسيحيان نشان دهد. اسپيلبرگ به اتاق هاي گاز اعتقاد داشت و مي خواست اتاق گاز را به شكل علمي به تصوير بكشد. «برجو» عنوان فيلم ديگري است كه مي خواست يهوديان را به عنوان قربانياني معرفي كند. اين فيلم ها مي خواستند تا نگاه مردم را تغيير دهند. بدترين فيلم، فيلمي است كه بخواهد تظاهر به تاريخي بودن بكند اما تاريخي نباشد.سينماي ايراني سلامتي و بهداشت روان دارد. ايران فيلم حضرت مريم را بر اساس سنت و نگاه مسلمانان از حضرت مريم ساخت. آنها حضرت مريم را انسان مقاوم و پاك به تصوير كشيدند. او كم حرف و آرام وتجلي عطوفت و مهرباني بود.درباره زندگي حضرت مريم تفاوت ها و نقاط مشتركي نيز به چشم مي خورد. شهريار بحراني ومحسن علي اكبري اين فيلم را در برابر هاليووديسم مطرح كردند. اين درحالي است كه يهوديان براي مسيحيان احترامي قايل نيستند.زيرا بچه دار شدن حضرت مريم را بدون شوهر امري محال و غير عقلي مي دانند.
بئاتريس پيگنده نيز در اين نشست گفت: در قرن 20 خشونت زيادي وجود داشت. ما بايد تلاش كنيم تا شرايط كنوني را درك كنيم و به سوي بهترشدن شرايط حركت كنيم.انكار كردن ماهيت امپرياليست آلمان،صهيونيستي و آمريكايي خطرناك است. ما نبايد فكر كنيم اين بحث ها بي فايده است. در ماهيت استعمار ريشه امپرياليسم وجود دارد آنها خودشان را داراي منطق خاص مي بينند و فكر مي كنند كه حق دارند همه مردم جهان را نابود كنند. امروز اين جعبه مشكلات باز شده است. و آنها را بايد به دادگاه نظامي برد. امروز ويروسي كه درخدمت امپرياليسم است درحال گسترش است.

 



حاشيه هايي از جشنواره سي ام فيلم فجر

¤از اتفاقات جشنواره امسال كه تاكنون در هيچ دوره اي سابقه نداشته است، ارائه جدول كامل برنامه ها تا آخرين روز و عمل به آن و نيز نمايش فيلم ها درست در رأس ساعت اعلام شده است.
¤ آنونس جشنواره امسال را كسي ساخته كه فيلم شديداً توهين آميز معروف عليه جنگ و اركان نظام را ساخته بود و همه منتقدان از هر طيف و گروهي عليه آن موضع گرفتند و خوشبختانه هنوز هم فيلمش توقيف است! اينكه كس ديگري نبوده است كه آنونس جشنواره را بسازد به ما مربوط نيست، اما دست اندركاران جشنواره واقعا متوجه نشدند كه اين آنونس، حالا انتخابات رياست جمهوري سال 88 را كه زير سؤال مي برد هيچ، حتي سيستم شمارش آراي خودشان را هم زير سؤال مي برد؟! يك حزب اللهي با موتور كه جزو تماشاگران است اما سر آخر همه آراي تماشاگران در زير لباس اوست و به همان كساني كه مي خواهد مي دهد...
¤ از حاشيه هاي منفي امسال جشنواره، بوي مشمئزكننده اي است كه اطراف نمازخانه سالن ميلاد مشام را مي آزرد. هر سال كه مي گذرد اين نمازخانه غيرقابل تحمل تر مي شود اما امسال ديگر دارند واقعا ما را تارك الصلاه مي كنند! خوب است مسئولان محترم در كنار رسيدگي مناسب به رستوران ها و... و به كار بردن آخرين دستاوردهاي تكنولوژي براي سانت سانت سالن ها و طبقات، يك دستوري هم صادر بفرمايند كه موكت هاي اين نمازخانه زبان بسته را بعد از گذشت سال ها از ساختن اين برج و سالن، بشويند. راستي امسال كسي از مسئولان در اين نمازخانه، فريضه اي ادا كرده است؟!
¤ امسال خوشبختانه ظاهرا بالا رفتن قيمت ارز، بر روي سرويس دهي به خبرنگاران هم تاثير گذاشته و از آن كيك ها و شيريني ها و بطري هاي آبي كه راه به راه و بين سئانس ها به آنها مي دادند خبري نيست. حرفي نيست، اما بالاغيرتاً به جاي اين همه از كافي ميكس نستله اي كم كنيد و به جاي آن آب آشاميدني كه ربطي هم به دلار ندارد و مال كارخانه هاي خودمان است را مثل سال هاي گذشته برقرار كنيد. مرديم از تشنگي از صبح تا نيمه هاي شب!
¤ يك سؤال ساده هم براي ما پيش مي آيد و آن اين كه اين برادران حراست، فقط وظيفه دارند كه دم ورود به سالن در هر سئانس اين كارت هاي ما را با دستگاه هاي ديجيتال چك بفرمايند يا خداي نكرده وظيفه مختصري هم دارند نسبت به خانوم هايي كه اينجا را با مهماني هاي شبانه خودشان اشتباه گرفته اند و به گونه اي لباس پوشيده اند كه اگر توي خيابان باشند خود خانوم هاي بدحجاب آنها را دستگير مي كنند! و آيا امسال اجازه داده شده است كه در سالن نمايش كشف حجاب بلااشكال باشد؟ حالا باز اگر همان وظيفه اول را به عهده داشته باشند و لاغير، ما تعجب مي كنيم كه چرا از تفاوت حيرت انگيز چهره ظاهري بعضي ها با عكسي كه در مانيتور دم در ورودي مشاهده مي فرمايند هيچ واكنشي نشان نمي دهند، حداقل به اين احتمال فكر كنيد كه شايد اين خانوم يك كس ديگه است!
¤ امسال برگزاري جلسات نقد و بررسي فيلم ها يكي دو تفاوت هم كرده است. يكي اين كه يك مجري ثابت آن را اداره مي كند و ديگر اين كه، خبرنگاران سؤالات را به طور شفاهي و پشت تريبون مطرح مي كنند. راستي! يك صندوق هم گذاشته اند براي اين كه نقدپذيرترين كارگردان را هم معرفي كنند.

 



يادداشتهاي جشنواره اي دو فيلم نا اميد كننده ديگر...

محمد قمي
يكي از فيلم هاي به نمايش در آمده در سومين روز از نمايش آثار سي امين دوره جشنواره بين المللي فجر در سالن اهالي رسانه فيلمي بود با نام«خرس» ساخته خسرو معصومي .
فيلمي كه توانسته بود طيف قابل توجهي از بازيگران خوب سينماي ايران را گردآورد و اين اميد مي رفت كه با عنايت به بعضي از ساخته هاي پيشين كارگردان فيلم شاهد اثر قابل توجهي باشيم. اما متاسفانه اين اتفاق نيفتاد؛ خرس يكي از نمونه هاي ضعيف جشنواره امسال است، چه به لحاظ فيلمنامه و چه از جهت اجراي آن و نيز با توجه به ساير مؤلفه ها و ويژگي هاي متني و ساختاري، عملا نتوانست توقعي را كه از آن مي رفت حتي در حداقل ترين وجه ممكن برآورده سازد .
فيلم «خرس» داستان رزمنده اي است كه پس از سال ها جنگ و اسارت به ولايت خود برگشته، اما به دليل آنكه خانواده اش به خبر شهادت او ايمان آورده بودند و به دنبال آن همسر او در طي يك طلاق غيابي با شخص ديگري ازدواج كرده بود نهايتا منجر به پديد آمدن موقعيتي سخت و پيچيده براي رزمنده بازمانده از روزهاي جنگ مي شود .
اما چنين موقعيتي چه به لحاظ پرداخت روايي و چه از جهت اجراي فيلمنامه اي اصلا به نتيجه درخوري نائل نشده و نتوانسته توجه بينندگان فيلم در جشنواره رابه سوي خود جلب كند؛ چراكه فيلم در پرداخت يك فضاي روايي درست و ارائه يك موقعيت جذاب داستاني و بصري به كمترين توفيقي دست نيافته است. ضمن آنكه همه چيز در فيلم خرس به شيوه اي دم دستي و سمبل شده و در تداركي تعجيل آميز و بدون رعايت ظرافت ها و سينماورزي هاي لازم منتهي به يك اثر خسته كننده و بي هويت شده است .
علاوه براينكه فيلم ايرادهاي فني و سينمايي وحشتناكي هم دارد و مهم ترينش اين كه منطق روايي اصولي و درستي بر آن حاكم نيست و فيلمنامه حرف هاي عجيب وغريبي دارد.
شخصيت پردازي ها و چيدمان روايت ها خيلي ابتر، بي اساس، دم دستي و ناشيانه مي نمايد .
خلاصه اينكه ابدا توقعات منتقدان برآورده نشد و خرس نمره ضعيفي گرفت؛ نمره اي خيلي پايين تر از آنچه پيش بيني مي شد .
يكي ديگر از فيلم هاي اين روز جشنواره، فيلمي بود با نام« فيلادلفي » ساخته مشترك اسدي پور و رحيم زاده كه شايد تنها نكته قابل توجه اش انتخاب بستر روايي و موقعيت داستاني خاصي است كه براي خود انتخاب كرده؛ماجراي حصر غزه و حوادثي كه در متن و حاشيه آن رخ داد. اما متأسفانه اين ايده هم قرباني فيلمنامه اي به شدت ضعيف و اجراي خيلي بد آن شده است. به نحوي كه نتيجه نهايي، مجموعه تصاويري كشدار، بد ريتم و بي جذابيت است كه در انبوهي از نازل كاري ها و سطحي گرايي ها گرفتار آمده است . ترديدي نيست كه ساخت چنين آثاري نه تنها به نتيجه درخوري منتهي نمي شود، بلكه بازخوردي كاملا منفي در مخاطب برمي انگيزد و در او ايجاد دافعه مي كند. اي كاش سازندگان فيلم هايي همچون فيلادلفي به همان اندازه كه براي سوژه هايشان تقدس و ارزش و احترام قائلند براي سينما هم همين ارزش را قائل بودند. اي كاش !

 



شعارجشنواره سي ام فجر- 3
سينما، با شعار سينما نمي شود

يك بازيگر سينما و تلويزيون با اشاره به شعار جشنواره سي ام فيلم فجر گفت: سينما باشعار سينما نمي شود، زيرا هر شعاري كه ما براي آن انتخاب كنيم، در بطن سينما وجود دارد .
غلامحسين لطفي در توضيح انتخاب شعار «اخلاق، آگاهي، اميد» براي اين دوره از جشنواره فيلم فجر توضيح داد: اگر بدترين فيلم سينمايي را هم مثال بزنيد، حتما يكي از اين موارد ياد شده در شعارانتخابي جشنواره فجر همچون اخلاق، آگاهي و اميد را داراست، زيرا هركارگرداني دلش مي خواهد به تماشاچي آگاهي
بدهد .
او عقيده دارد: وقتي اين مفاهيم را تبديل به شعار مي كنيم، ماجرا رومي شود و نه تنها ديگر كسي به آن توجه نمي كند، بلكه با زدن لبخندي ازكنار آن رد مي شود و آن را ناديده مي گيرد. بنابراين، بيان اين موضوعات تنها يك شعار است و در هيچ رشته اي مانند ادبيات، سينما، تصوير، تلويزيون و به خصوص كارهاي هنري، نمي توان با شعار جلو رفت .
اين بازيگر بر اين نظر است كه در اقتصاد ممكن است انتخاب شعار نقش مهمي داشته باشد، مانند نوشابه ها و چيپس هايي كه يك يا دو كلمه راانتخاب مي كنند تا خريدار را جذب كنند، اما اين شعارها بيشتر براي بچه هاخوب است، چون بچه ها اطلاعاتشان كم است و مي توان با اين كلمات آن ها را گول زد .
وي توضيح داد: به نظر من در سينما احتياجي به شعار نيست، زيرا همه اين مفاهيم در دل سينما جاي دارد. از آغاز نوشتن يك فيلم نامه، اميد، آگاهي واخلاق در آن هستند. ممكن است نويسنده اي سياه باشد و اميد در متن اونباشد، اما همان متن سياه داراي حداقل آگاهي هست .
لطفي مي گويد: هر كارگرداني دلش مي خواهد با كار خود به مردم آگاهي بدهد،اگر بر عكس آن عمل كرد احتمالا توانايي لازم را نداشته و نتوانسته مفهوم مد نظر خود را برساند. كسي هم كه توانايي ندارد، با اين شعارها درست نمي شود، پس بايد با اطلاعات فلسفي و جامعه شناسي او را مطلع كرد، زيرابراي كار موفق ابتدا بايد جامعه خود را خوب شناخت .
وي تاكيد كرد اين شعار بايد در جريان سينمايي كشور و بدنه توليد و تهيه فيلم نهادينه شود و نه تنها در يك پوستر براي 10 روز جشنواره .

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14