(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 26 بهمن 1390- شماره 20144

پيدا و پنهان تحريم صادرات نفت ايران
كارشناسان در گفت و گو با كيهان تشريح كردند: كارنامه انقلاب اسلامي
جوانان و بيداري اسلامي از منظر امام خميني (ره)



پيدا و پنهان تحريم صادرات نفت ايران

محسن ابوالحسني
چندي پيش وزراي دارايي اتحاديه اروپا گرد هم جمع شدند و در نهايت خريد نفت از ايران را تحريم كردند اما زمان اجراي آن را برخلاف نظرات قبلي خود تا 6 ماه آينده به تعويق انداختند .
اين تحريم به چه معناست؟ هدف از آن چيست؟ تا چه حد بر اقتصاد ايران تاثير مي گذارد؟ آيا اروپا و ساير دنيا نيز از اين عمل متضرر خواهند شد؟ راه حل جمهوري اسلامي در واكنش به اين گونه محدوديت ها چيست؟ ايران چه مقابله اي مي تواند با اين اقدام آنان انجام دهد؟ و سوال هايي از اين دست اولين سوالاتي است كه با شنيدن خبر فوق به ذهن متبادر مي شود كه در اين دست نوشت بر آنيم در حد وسع به آن ها پاسخ دهيم .
بر اساس اين مصوبه كشورهاي عضو اتحاديه اروپا ديگر نمي توانند براي رفع نياز نفت خود به ايران مراجعه كنند و نفت ايران را خريداري نمايند. غربي ها آن چناني كه خودشان در ظاهر اعلام مي كنند در راستاي فشار بر جمهوري اسلامي براي دست برداشتن از فعاليت هاي هسته اي خود كه آن ها فعاليت براي دست يابي به سلاح هاي اتمي مي خوانندش، تحريم هايي را براي افزايش صلح در جهان و براي جلوگيري از گسترش سلاح هاي اتمي عليه ايران وضع مي كنند. اما اين تنها ظاهري از ماجراست. داستان تلاش ايران براي دستيابي به بمب اتم! مدت زيادي است كه به فرشي نخ نما تبديل شده است تا آن حد كه لئون پانتا وزير دفاع ايالات متحده را مجبور به اعتراف كند كه ايران به دنبال ساخت سلاح اتمي نيست. غربي ها خوب مي دانند كه ايران علاقه و حركتي براي ساخت سلاح اتمي از خود نشان نداده است و همه بازرسي هاي آژانس هم اين نكته را تصديق مي كنند و حتي يك برگ سند قابل اتكا در اين زمينه ندارند كه اگر داشتند و اصلا چنين چيزي وجود داشت مطمئن باشيد به تحريم نفت و ... اكتفا نمي كردند. بعضي از مقامات غربي رسما اعلام كرده اند كه بايد از تبديل شدن ايران به يك قدرت اتمي جلوگيري كرد يعني حتي اگر به دنبال سلاح اتمي هم نباشد، نبايد به يك قدرت اتمي تبديل شود. اما يك قدم فراتر از آن را كه كمتر غربي ها رسما به آن اعتراف كرده اند، بايد جلوگيري از تبديل شدن ايران به يك قدرت منطقه اي موثر دانست. دشمنان ما خوب مي دانند كه ايران قابليت الگو شدن براي ملت هاي منطقه و بعضي نقاط ديگر دنيا نظير آمريكاي لاتين را تا حد زيادي داراست و جلوگيري از آن منوط به اين است كه ايران نتواند يك الگوي كامل اعم از ايدئولوژي و سياست و اقتصاد ارائه دهد و در اين راستا بايد با فشار تحريم هاي گوناگون از موفقيت هاي ايران جلوگيري شود و با ناتواني ايران در ساخت و ارائه يك الگوي اقتصادي مناسب به دنيا نشان دهند كه اين كشور الگوي مناسبي براي پيروي و اسوه بودن نيست. و هم چنين از آن جايي كه وحدت ملي و استواري مردم در حمايت از نظام به عنوان يكي از مهم ترين عوامل موفقيت جمهوري اسلامي در 33 سال گذشته بوده است، فشارهاي سنگين اقتصادي و رواني ناشي از تحريم ها مي تواند باعث افزايش نارضايتي ها از نظام شده و در نتيجه در وهله اول موجب كند شدن مسير پيشرفت ايران اسلامي و حتي با افزايش نارضايتي موجب انقلاب و ساقط شدن نظام از درون با از بين بردن پشتوانه مردمي شوند .
اما براي بررسي اين كه آيا غربي ها در رسيدن به اهداف خودشان از تحريم ها موفق خواهند بود يا خير بايد ميزان تاثير اين تحريم ها را بر اقتصاد ايران بررسي كرد. قطعا اگر كسي مدعي عدم تاثير تحريم ها بر كشور باشد، اشتباهي بزرگ را مرتكب شده است. زيرا قطعا اين تحريم ها براي كشور مضر هستند اما به هيچ وجه اين تاثيرات آن گونه كه غربي ها در پي آن بوده اند، نبوده و نخواهد بود. در حال حاضر كشورهاي زيادي از اروپا نيستند كه نفت خود را از ايران تامين كنند. مهم ترين وارد كنندگان نفت ايران در اروپا كشورهاي يونان، ايتاليا و اسپانيا به شمار مي روند كه هركدام تقريبا بين 13 تا 14 درصد نفت خود را از ايران خريداري مي كنند. كه اين بدين معناست كه كشورهاي اروپايي نقش عمده اي در سبد فروش نفت كشور ما دارا نيستند كه با تحريم آن ها ايران ديگر محلي براي فروش نفت خود نداشته باشد. اين مساله آن وقت بيش از پيش اهميت خود را از دست مي دهد كه موضع گيري ساير خريداران عمده نفت ايران را به ياد بياوريم. چين كه اگرچه 10درصد نفت خود را از ايران تامين مي كند ولي به علت جمعيت و مصرف بالا همين 10 درصد ميزان بالايي از صادرات كشور ما را به خود اختصاص مي دهد رسما اعلام مي كند كه به هيچ عنوان موافق تحريم نفت ايران نيست و هرگز با آن همراه نخواهد شد و در اقدامي كه به نوعي دهن كجي به تحريم ها قلمداد مي شود، خواستار افزايش واردات خود از ايران شده است. معاون اول وزير خارجه هند رسما بلافاصله پس از تصويب طرح تحريم نفت ايران در اتحاديه اروپا اعلام مي كند كه به تحريم هاي جديد عليه ايران توجه نخواهيم كرد و هند به همكاري هاي انرژي با ايران ادامه مي دهد و به دنبال راه مطمئني براي پرداخت هزينه هاي نفت به ايران است. يعني به جاي فكر كردن به تحريم ها به دنبال روش هاي مطمئن براي پرداخت هزينه نفت هايي است كه از ايران خريداري خواهد كرد. تركيه كه 51 درصد نفت خود را از ايران خريداري مي كند، به تازگي در ديدارهاي ديپلماتيك از افزايش سطح مبادلات اقتصادي به 30 ميليارد دلار سخن مي گويد كه از هيچ كجاي آن بوي همراهي براي تحريم نفت به مشام نمي رسد. آفريقاي جنوبي كه براي 25 درصد نفتش روي ذخاير ايران حساب كرده است، به جاي همكاري در تحريم ها، جديدا تقاضاي افزايش خريد مي دهد و قس علي هذا. تازه علي رغم همه اين حرف ها اگر ايران هيچ مشتري هم براي نفت خود پيدا نكند و 18 درصد از نفت خود را كه به اروپا مي فرستاد انبار كند، در آن صورت كاهش عرضه و وجود تقاضا در بازار طلاي سياه، قيمت اين كالاي استراتژيك را آن قدر بالا خواهد برد كه ايران حتي با ذخيره آن 18 درصد، باز هم به ميزان فروش سابق خود برسد و در نتيجه باز هم ضرري متوجه ايران نخواهد بود، اگر آن ميزان ذخيره شده را سود حساب نكنيم .
تحريم صادرات نفت ايران توسط اتحاديه اروپا بيش از آن كه يك اقدام مخرب اقتصادي براي ايران باشد، يك اقدام سياسي-تبليغاتي سنگين از آن ها براي نشان دادن جديت شان در دشمني با ايران به شمار مي رود و الا در جهان امروز ديگر اين گونه نيست كه تحريم يك كشور به معناي باد كردن كالاها در انبارهاي آن كشور باشد. مخصوصا درباره نفت آن هم از سوي اروپا كه تنها بخش كوچكي از نفت ايران را خريداري مي كند. اثبات اين مدعا گزارش انديشكده چاتم هاوس درباره تحريم نفتي ايران است كه در آن بيان مي كنند: از آنجا كه بازار نفت جهاني بسيار پيچيده است و گزينه هاي بسياري براي پنهان ساختن معاملات آن وجود دارد، تحريم هاي نفتي هرگز موثر واقع نمي شوند و تاريخ مملو از اعمال تحريم هاي نفتي ناموفق عليه كشورهاي مختلف است.
البته رسانه هاي غربي در اين زمينه قطعا بيكار نمي نشينند و به عنوان ضلع دوم سياست هاي جريان استكبار، بلافاصله پس از تصويب تحريم ها از آغاز بيچارگي اقتصاد ايران و نزديك شدن آن به ورشكستگي صحبت مي كنند و در راستاي يكي از مهم ترين اهداف تحريم، يعني افزايش نارضايتي در بين مردم، با تبليغات گسترده، به تاثيرات شگفت انگيز تحريم نفت ايران بر زندگي مردم مي پردازند تا با داستان پردازي هاي خود اگر به اهداف اقتصادي خود از تحريم نمي رسند، بتوانند هزينه ايستادگي بر ارزش ها را در ذهن مردم بالا ببرند تا بلكه مردم با نارضايتي فزاينده خود علي الخصوص در آستانه انتخابات مجلس نهم، مقدمات از بين رفتن نظام را حداقل با پشتيباني نكردن فراهم كنند .
اما برخلاف همه تبليغاتي كه آن ها خواهند كرد بيش ترين خسارت را از اين تحريم ها، خود طرف هاي اروپايي خواهند برد . اين حرف در بادي امر ممكن است شعارگونه به نظر بيايد ولي آن چنان عيان است كه در خود خبر تصويب تحريم ها كه رويترز مخابره كرده است نيز به چشم مي خورد. در جلسات قبلي كه براي تصميم گيري درباره تحريم نفت ايران در اتحاديه اروپا برگزار شده بود، بسياري از دولت هاي عضو از جمله يونان و اسپانيا و ايتاليا به عنوان مهم ترين واردكنندگان نفت ايران در اتحاديه اروپا كه از قضا در حال و روز بسيار بدي هم از نظر اقتصادي قرار دارند با تحريم نفت ايران مخالفت كردند. علت آن ها هم اين بود كه به علت اين كه جايگزيني براي نفت ايران در كوتاه مدت وجود نخواهد داشت و اين كشورها نيز در شرايطي نيستند كه بتوانند چنين مساله اي را تحمل كنند، اين مسئله موجب افزايش شديد قيمت نفت و نزديك تر شدن اين دولت ها به ورشكستگي اقتصادي خواهد بود . اين مسائل موجب مي شود تا در نهايت بزرگان اتحاديه اروپا كه به هر قيمتي به دنبال تصويب تحريم ها بودند، زمان اجراي آن را 6 ماهي به تاخير اندازند تا شايد واردكنندگان نفت ايران ظرف 6 ماه آينده بتوانند احتمالا جايگزيني براي تهيه نفت خود پيدا كنند. پس اروپايي ها شايد بيشتر از ما نگران تحريم نفت ايران باشند كه مجبور مي شوند تا 6 ماه تعويق را بپذيرند تا كمتر گريبانگير مشكلات ناشي از آن شوند. از طرف ديگر درخواست هاي متعددي كه بعضي كشورها و شركت ها براي مستثني شدن از تحريم واردات نفت ايران مطرح مي كنند ، نشان دهنده اين است كه آن ها چون بدلي براي ايران در فروش نفت برايشان متصور نيست، دست به دامن اربابان خود مي شوند كه آن ها را از اين مجازات ايران معاف كنند. يعني مجازات كننده درخواست مي كند كه اجازه بدهند مثلا مجرم را مجازات نكند. درخواست كره جنوبي از ايالات متحده براي مستثني شدن از تحريم صادرات نفت ايران به كل دنيا و يا خبري كه روزنامه وال استريت ژورنال مخابره كرد و در آن از معاف شدن شركت «بريتيش پتروليوم BP» از تحريم ايران در پي درخواست انگلستان و اتحاديه اروپا (يعني همان تحريم كنندگان اخير نفت ايران) از آمريكا خبر داد. پس اگر پروپاگاندا و تبليغات سنگين رسانه اي رسانه هاي جريان استكبار را كنار بگذاريم، چيز مهمي از عنوان پرطمطراق «تحريم صادرات نفت ايران» باقي نمي ماند و البته اين نكته را بايد در كنار اعلام آمادگي بعضي دولت هاي منطقه نظير عربستان سعودي براي جبران كاستي هايي كه در بازار به خاطر تحريم ايران ايجاد خواهد شد، مشاهده كرد. يعني هر چند كه اين دولت ها براي خودشيريني و البته تلاش براي تضعيف جايگاه منطقه اي ايران، اعلام مي كنند حاضرند كاستي ها را جبران كنند، باز هم دنيا آن چنان به آن واكنش مثبتي نشان نمي دهد و باز هم به دنبال زمان براي پيدا كردن جايگزين مي گردند و عده اي كه از پيش مي دانند جايگزيني نمي يابند، خواستار معافيت مي شوند و در عمل ناكارآمد بودن اين گونه جايگزين ها را به دنيا اثبات مي كنند .
اما جمهوري اسلامي ايران براي خنثي كردن اين تحريم ها و تاثيراتي كه خواه ناخواه بر كشورمان خواهد داشت، چه تدابيري بايد اتخاذ كند؟
كشور ما در طول اين 33 سال اخير چه در زمان جنگ تحميلي و چه پس از آن، آن قدر با انواع و اقسام تحريم ها روبه رو بوده است كه «تحريم صادرات نفت ايران» توسط اتحاديه اروپا برايمان تازگي نداشته باشد و در برابر آن دست پاچه نشويم. به خصوص اين كه تحريم نفت مسئله جديدي نيست كه ناگهان و به يكباره روي ميز آيد و آن چنان غريب باشد كه راه حل برخورد با آن را ندانيم . وقتي كه از همان ابتدا همواره چماق تهديد تحريم نفت بر سر اين كشور حاكم بوده است، عقل سليم اقتضا مي كند كه راه حل هاي مبارزه و مقابله با آن را نيز از همان ابتدا بررسي و آماده اجرا داشته باشيم و خوشبختانه داراي چنين آمادگي هستيم. اما نكته اي كه شايد در ذيل اين تحريم ها علي رغم توجه بسيار دشمنان، در داخل از آن كمي غفلت شده باشد، تاثيرات رواني حاصل از اين تحريم هاست كه جريان رسانه اي دستگاه استكبار وظيفه آن را بر دوش مي كشد و با انواع تحليل ها و شاهدمثال هاي خود تلاش مي كند تا نشان دهد كه تا اين حد ايستادگي بر آرمان ها به هيچ وجه مطابق با منافع مردم نيست و مسئولين در اين زمينه به خواسته هاي مردم توجهي نمي كنند و هزينه اين ايستادگي ها بسيار بيشتر از منافعي است كه از آن ها به دست مي آيد و از اين دست شبهه ها كه قطعا نيازمند پاسخ هايي دقيق، هوشمندانه و از جنس رسانه است. در اين راستا وظيفه صدا و سيما در درجه اول و مطبوعات و رسانه هاي مجازي در درجه بعد اين است كه با تهيه برنامه هاي مختلف اين نوع تبليغات را خنثي كنند و با نشان دادن ميزان تاثير تحريم ها و نيازمندي آن ها به نفت كشور ما و هم چنين تبيين آرمان هايي كه به خاطر آن ها با اين دشمني ها روبه رو هستيم مي توانيم اين تلاش دشمنان را نيز هم چون همه نقشه هاي 33 سال اخير نقش بر آب كنيم . جمهوري اسلامي ايران قطعا در پاسخ به اين اقدام دشمنان اين ملت نيز ساكت نخواهد نشست. اگر غربي ها اين گونه تا اين سطح از عداوت پيش مي روند، قطعا بايد خودشان را براي پاسخ ملت ايران آماده كنند و خودشان نيز آگاه اند كه ايران ابزارهايي براي پاسخ گويي دارد و از آن ها استفاده هم خواهد كرد. اگر آن ها تصويب مي كنند كه 6 ماه ديگر نفت ايران را تحريم كنند، ايران نيز مي تواند قبل از پايان 6 ماه با عدم فروش نفت به اين كشورها و فروش به ساير متقاضيان، هم اقدامي متقابل انجام دهد و هم با اين كار خود موجب افزايش قيمت نفت گردد كه باز هم به نفع كشورهاي توليد كننده نفت هم چون ايران و به ضرر كشورهاي واردكننده هم چون اغلب كشورهاي اروپايي گردد و يا با بستن تنگه هرمز همه كشورهاي اروپايي را نه تنها از داشتن نفت ايران بلكه كلا از داشتن نفت با اين قيمت هاي ارزان محروم كند تا با رشد چند برابري قيمت نفت ببينيم آيا باز هم اين اقتصادهاي در شرف سقوط اروپايي از لبه پرتگاه نجات مي يابند؟ ابزارهاي مقابله در اختيار جمهوري اسلامي كم نيست و خود آن ها قطعا بيشتر به اين ابزارها واقفند . تحريم هاي جديد و سنگين تر دشمنان، در ذات خود داراي پيام «قدرتمندي ايران» است. ايران آن چنان در اين سال ها حركت كرده و پيشرفت نموده و بر تحريم هاي دشمنان فائق آمده است كه دشمنان اين نظام را مجبور كند تا وقتي سلاح هاي قبلي خود را در برابر اين نظام مقدس ناكافي مي بينند، دست به اقدامات جديدي بزنند. تحريم نفت ايران هميشه يكي از آخرين سلاح هاي دشمنان در برابر اين ملت به شمار مي رفته است. عملي كردن اين تهديد نشان مي دهد كه آن ها از همه چيز مستاصل شده اند و ديگر آخرين تيرهاي خود را به چله كمان مي سپارند ولي غافل از اين كه تير آخر آنان نيز لاجرم به سنگ خواهد خورد.

 



كارشناسان در گفت و گو با كيهان تشريح كردند: كارنامه انقلاب اسلامي

زهرا سرخيل ( قسمت اول )
يكي از مسايل اساسي كه هميشه در حوزه پيدايش انقلاب مورد بررسي و پرسش اساسي قرار مي گيرد اين است كه انقلاب تا چه حد توانسته است به آرمان ها و اهداف اوليه اش دست پيدا كند. اين موضوعي است كه به شكل عميق و گسترده اي هم در عرصه افكار عمومي داخلي جامعه و هم عرصه هاي بين المللي و در ميان دشمنان مورد سوال و مو شكافي قرار مي گيرد. شكي نيست كه اين تفكر و سوالات در مورد انقلاب اسلامي ايران هم وجود دارد و پرسش هايي است كه بايد به بررسي و پاسخ گفتن به آنها نشست. انقلاب اسلامي ايران كه بر مبناي افكار بلند و انديشه متعالي حضرت امام (ره) تكوين يافته است و همواره از همان بدو پيدايش شعارهاي محوري و اهداف و آرمان هاي بلندي را پيش روي خود قرار داده و در مسير نيل به اين اهداف و ارمان هاست كه راه مي پيمايد. انقلاب اسلامي در اواخر قرن بيستم، جهان را به لرزه درآورد و نور اميد را در دل مسلمانان و مستضعفان عالم روشن كرد. اين انقلاب عظيم دستاوردهاي فراواني در داخل و خارج از كشور داشت. اگر چه احصاء كامل اين دستاوردها، سال ها به طول مي انجامد، اما بررسي گذراي آنها خالي از فايده نيست. بررسي اين مطلب كه انقلاب اسلامي ما در اين مدت چه مسيري را طي كرده و چه دستاوردهايي داشته، موضوعي است كه ما را در بهتر ديدن مسير طي شده و بازشناسي راهي كه در پيش روست ياري خواهد كرد. قاعدتا دو حوزه بسيار مهمي كه در روند بازشناسي عملكرد انقلاب بايد به آن پرداخته شود مسئله سياست و اقتصاد است.
به اعتقاد مهدي عباسي مهر دبير سابق دفتر تحكيم وحدت يكي از مهم ترين ويژگي هاي خاص سياست هاي جمهوري اسلامي ايران، انطباق اساس و فطرتش بر قرآن است. وي در مورد دستاوردهاي سياسي انقلاب اسلامي در اين مدت چنين مي گويد: »با توجه به اين كه در مقايسه با ساير نظام هاي سياسي و انقلاب ها ما شاهد گذشت مدت بسيار كمتري از عمر انقلاب ايران هستيم، يعني سه دهه، انقلاب ايران با شعارهاي خاص خود و در فضاي ويژه اي از موقعيت جهان به خوبي ابراز وجود كرده و پا به عرصه سياسي جهان گذاشته و داراي ويژگي هاي منحصر به فردي است كه باعث شده تا همه اذعان كنند كه انقلاب اسلامي ايران نه تنها جايگاه اوليه اش را حفظ كرده و به پيشرفت خود ادامه داده است؛ بلكه در طول همين مدت سي و چهار سال به دليل بسياري از تحريم ها و فشارها داراي تجربيات چند صد ساله اي شده كه اصلا قابل مقايسه با تجربيات ساير انقلاب ها در ديگر كشورها، در همين مدت كوتاه نيست. همه اين ها به واسطه وجود شعارها و اهداف انقلاب بوده كه با زحمات معمار بزرگ انقلاب اسلامي ايران حضرت امام خميني(ره) و هدايت مقام معظم رهبري جامه عمل پوشيده است و عرصه اي را در جهان پديد آورده است كه ماحصل آن را هم اكنون در بيداري اسلامي امت هاي مسلمان رويت مي كنيم. از همين بابت مخاطبيني كه از شعارهاي اومانيستي دل خوشي ندارند، به سوي شعارها و اهداف انقلاب اسلامي ايران روي مي آورند كه در اساسش ريشه در شعارها و دستورات ائمه اطهار عليهم السلام دارد.
با مرور تاريخ انقلاب مي بينيم اتفاقات زيادي در مسير انقلاب اسلامي روي داده و بسياري از نقشه هاي خصمانه براي زمين زدن اهداف و شعارهاي انقلاب ايران طراحي و اجرا شده كه بحمدالله هميشه با شكست مواجه شده است و بر تجربيات جنبش مستضعفين كه انقلاب آغازگر آن بود اضافه شده و بسياري پيروزي هاي راهبردي بر موفقيت هاي انقلاب اسلامي افزوده شده و تحريم ها و جنگ هشت ساله، تهديدات و فشارهاي امريكا و اسراييل نيز هرگز در نهايت كاري را از پيش نبرده است. تمام اين دست اندازي هاي نظام هاي شرق و غرب به نظام جمهوري اسلامي ايران، ما را در تمام زمينه هاي اقتصادي، سياسي و ... آبديده تر كرده است. روزي نيست كه ما شاهد برنامه اي را از طرف اين ابرقدرت ها براي زمين زدن عملكرد سياسي جهموري اسلامي و به حاشيه كشاندن و منزوي كردن جمهوري اسلامي ايران هم در عرصه داخلي و هم در عرصه بين المللي نبوده باشيم.»
وي در ادامه اظهاراتش درباره دستاوردهاي سياسي انقلاب اسلامي چنين مي گويد: »ناكام ماندن دشمنان در اجراي طرح هايشان مويد اين عملكرد درست و موفق جمهوري اسلامي ايران است كه شالوده اش را امام راحل و رهبري معظم انقلاب تعريف كرده و همواره ابعاد مختلف آن را گوشزد كرده اند: يك راهبرد واقعي و داراي زير ساخت هاي بسيار عميق و دقيق. جمهوري اسلامي ايران اكنون داراي سياست خارجي اي است كه در عقايد مردم دنيا و جهان اسلام ريشه دوانده است و هر انسان آزاده اي زماني كه اين سياست خارجي و راهبردها را مي شنود فطرتش به اين سمت كشيده مي شود. اما در طرف مقابل، سياست خارجي غرب و شرق را مي بينيم كه با فطرت ها در تضاد است و در بسياري مراحل آنها مجبور به تعويض راهبرد ها و سياست هاي خود مي شوند؛ اما در طول سي سال گذشته شعارها و راهبردهاي جمهوري اسلامي ما نه تنها تغييري نكرده بلكه پر رنگ تر نيز شده است و عملكردولت هاي ما در طول سال هاي بعد از انقلاب بخصوص در دولت نهم و دهم مويد اين مسئله است. يكي از مهم ترين ويژگي هاي خاص سياست هاي جمهوري اسلامي ايران در اين مدت، اين است كه اساس و فطرتش بر قرآن، دستورات ائمه اطهار مبتني است و امري كهنه شدني و قابل بايگاني نيست. با توجه به رهنمود هاي حضرت امام و مقام معظم رهبري در طول مسير انقلاب، بخصوص در ديدار اخير جوانان فعال در عرصه بيداري اسلامي با مقام معظم رهبري، اين مسئله روشن مي شود كه زعامت انقلاب اسلامي و سياست هايش در ميان ملت ها و امت هاي منطقه و جهان اسلام كاملا جا افتاده است چرا كه خاستگاه انديشه هاي انقلاب ايران بر مدار اسلام و ولايت پذيري بوده است. شعار و اهداف در ابعاد داخلي هم بيانگر ارتباط واقعي بين امام و امت است. و اين رابطه در طول سال ها اثبات كرده كه اشخاص هر چند كه داراي پايگاه قوي باشند نمي توانند اين شعارها و روحيات و اين رابطه و پيوند محكم را بين امام و امت از بين برده و يا آن را تغيير بدهند.»
دكتر شفيعي سروستاني نيز در ارزيابي دستاوردهاي انقلاب اسلامي چنين مي گويد: مهم ترين دستاورد انقلاب اسلامي تحقق اصلي ترين شعار تظاهرات مردم در روزهاي اوج انقلاب اسلامي، يعني شعار «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» است. به بيان ديگر، مردم ما با پيروزي انقلاب اسلامي به مهمترين خواسته هايشان كه استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي بود، دست يافتند. البته بايد توجه داشت كه هر يك از اين موضوعات و شعارها داراي مراتبي اند كه تحقق كامل همه آنها نيازمند گذشت زمان و فراهم شدن ساز و كارهاي اجرايي و قانوني است. اما به هر حال، انقلاب اسلامي در هر يك از اين حوزه ها دستاوردهايي داشته است كه قابل چشم پوشي نيست. همانطور كه ميدانيم استقلال داراي مصداق ها و مفهوم هاي متعدد سياسي، نظامي، فرهنگي و ... است. كشور ما در حال حاضر از نظر سياسي به استقلال كامل رسيده است. در ابعاد نظامي هم در استقلال كامل هستيم. در حوزه استقلال فرهنگي هم كه حضرت امام آن را مهمترين بعد استقلال مملكت مي دانستند و معتقد بودند كه استقلال و موجوديت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشئت ميگيرد و با وابستگي فرهنگي، استقلال در ابعاد ديگر امكانپذير نيست، قدمهاي بسيار بلندي برداشته ايم.
به اعتقاد شفيعي سروستاني: »هنوز در حوزه هاي علوم انساني از غرب به شدت متاثريم و نتوانسته ايم علوم انساني را بر اساس مباني و منابع اسلامي سامان بدهيم. براي رسيدن به استقلال فرهنگي با توجه به بيانات مقام معظم رهبري، راه زيادي در پيش است كه بايد طي شود. دومين شعار مردم در اوج شكل گيري انقلاب اسلامي شعار «آزادي» بود. آزادي نيز چون استقلال، مصاديق و مفاهيم متعددي را در بر ميگيرد. اعم از آزادي بيان، آزادي عقايد، آزادي مطبوعات، آزادي احزاب و آزادي اطلاعات. بدون شك دستاوردهاي انقلاب اسلامي در حوزه آزادي بسيار مهم و انكار ناپذير است و وضعيت ما از اين نظر در حال حاضر اصلاً قابل مقايسه با وضعيت قبل از انقلاب نيست.
براي آزادي اطلاعات در جامعه چند دليل و مبنا وجود دارد. يكي از آنها اصل شفاف سازي حكومتها است. مردم بايد كنترل و نظارت بيشتري بر دستگاههاي عمومي داشته باشند تا از سوء استفاده در اين دستگاه ها جلوگيري شود. اين آزادي و حق نظارت مردم باعث مي شود تا دستگاهها اين احساس را داشته باشند كه زير ذره بين نگاه مردم اند و درست تر عمل كنند. بنابراين مردم بايد حق دسترسي به اين اطلاعات و رصد آنها را داشته باشند. مشاركت مردمي و نظارت مستمر، دومين مبنايي است كه براي آزادي اطلاعات برشمرده مي شود. زماني كه مردم ندانند در جامعه چه مي گذرد و اعمال مديران دولتي از آنها پنهان باشد، در اين صورت نمي توانند سهم مهمي در اداره جامعه داشته باشند. سومين مبنا، مبارزه با فساد است. يك موضوع بسيار مهم در مبارزه با فساد اداري، آزادي اطلاعات است. زماني كه مردم به اطلاعات دسترسي داشته باشند مي توانند با فساد و اعمال غير قانوني از اين دست برخورد كنند.همه اين موارد تبيين كننده نقش آزادي اطلاعات در نظارت بر عملكرد دستگاه هاي دولتي است.جا دارد كه ما در مجلس آينده قدمهايي در اين زمينه برداريم تا دولت و دستگاه هاي دولتي خود را بيشتر زير نظر مردم ببينند.»
در ادامه اين گفتگو دكتر سروستاني در مورد بخش سوم شعارهاي مردم در تظاهرات روزهاي باشكوه انقلاب اسلامي يعني جمهوري اسلامي چنين مي گويد: «برقراري نظام جمهوري اسلامي در ايران اولين تجربه كامل حاكميت احكام شرع در اداره جامعه بود. در دوران حاكميت فرهنگ سكولار در جهان، تشكيل حكومت اسلامي در ايران كه با پيروزي انقلاب اسلامي محقق شد، پديده اي بسيار مهم است. اين نظام به شكل مردم سالاري ديني محقق شده است و به فرمايش مقام معظم رهبري جمهوري اسلامي، الگوي عيني مردم سالاري ديني است. تشكيل نظام جمهوري اسلامي در ايران، بزرگ ترين دستاورد انقلاب اسلامي به شمار مي آيد. البته اين دستاورد هم همچنان سير اكمالي خود را طي مي كند و تا رسيدن به حد نهايي فاصله دارد. همان طور كه رهبري نيز فرمودند براي رسيدن به كمال بايد چند مرحله طي شود. اولين مرحله اصل خود انقلاب اسلامي بود، بعد تشكيل نظام اسلامي بعد تشكيل حكومت اسلامي، بعد تشكيل جامعه اسلامي و در مرحله آخر تشكيل امت اسلامي است كه براي رسيدن به آن بايد قدمهاي زيادي برداريم. هنوز جاي حركت و پيشرفت در اين زمينه ها داريم. با وجود اينكه مردم در عرصه سياسي بسيار فعال و در صحنه حاضر هستند، هنوز بسياري از عرصه ها وجود دارد كه مردم نقش چنداني در آن ها ندارند. در زمينه هاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي هنوز جاي بسياري براي ايجاد جايگاه حضور و نقش مردم وجود دارد كه بايد عملي شود. سياست هاي اجرايي اصل 44 قانون اساسي كه مقام معظم رهبري ابلاغ فرمودند، هنوز به صورت كامل اجرايي نشده و نقش مردم در اين عرصه ها هنوز كم رنگ است . بايد تا تحقق عيني مردم سالاري ديني در نظام اسلامي تلاش بيشتري كرد.»
آيا مسير انتقال آرمان ها انقلاب به نسل بعدي مسير درست و راضي كننده اي دارد، سوالي است كه دكتر سروستاني در پاسخش اين چنين مي گويد: « بي شك ادامه يافتن راه اين انقلاب و آرمانها و اهدافش بسته به اين است كه اين آرمان ها را به خوبي به نسل هاي بعد منتقل كنيم. دستگاه هاي مختلفي اعم از آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و صدا و سيماي جمهوري اسلامي در اين زمينه نقش دارند. مهم ترين نقش اصولا بر عهده دستگاه هاي فرهنگي به ويژه آموزش و پرورش و رسانه ملي است. استفاده از ابراز هنر و رسانه براي انتقال ارزشها و آرمانهاي انقلاب اسلامي، تاكنون كمتر مورد توجه قرار گرفته است. يكي از راه هاي مهم اساسي براي منتقل كردن اين آرمانها ابزار هنر؛ به ويژه هنرهاي نمايشي و سينما است. به طور كلي سينماي ما دين خود را نسبت به انقلاب اسلامي ايران ادا نكرده است. با نگاهي به ديگر انقلابهاي بزرگي كه در كشورهاي ديگر رخ داده است مي بينيم كه مثلا بعد از انقلاب كبير روسيه يا انقلاب كبير فرانسه از ابزار رمان، داستان و سينما براي انتقال ارزشها و آرمانهاي انقلاب خيلي استفاده مي شود. اما در ايران صرف نظر از حركتهايي كه در دهه 60 و 70 صورت گرفت، سينماي ما، انقلاب و دفاع مقدس را فراموش كرد و جريان كلي سينما در خدمت انقلاب اسلامي قرار نگرفت. اگر اين هنر تأثيرگذار در خدمت انقلاب اسلامي قرار گيرد، ميتواند نقش هاي بسيار مؤثر و مهمي را ايفا كند. البته رسانه ملي با ساختن انواع فيلم ها و تله فيلم ها تا حدي اين نقش را ايفا مي كند، اما مشكل بزرگ اين آثار، شتابزدگي و سرعت در توليد آنها و نگاه مناسبتي به آنها است. به همين دليل اين گونه فيلم ها معمولاً خيلي عميق نيستند و آثار ماندگاري بر جاي نمي گذارند و به طور طبيعي در انتقال و نهادينه كردن ارزش ها هم چندان مؤثر نخواهند بود. در اين زمينه نيازمند كارهاي عميق با مطالعه بيشتر و دقيق تر هستيم.»
نسل آينده ما ثابت قدم تر و اميدوارتر از نسل گذشته خواهند بود همان طور كه مقام معظم رهبري در بيانات خود نويد دادند، نسل آينده درپرتو مقاومت ملت ما نسلي ثابت قدم تر از نسل هاي قبل بوده و شيريني و حلاوت اين مقاومت را خواهند چشيد.»
او در ادامه بيان مي كند: «همه گروه هاي سياسي قانوني در داخل كشور همگي اذعان دارند كه قوي ترين پايگاه اجتماعي در فضاي سياسي كشور تئوري و اصل مترقي ولايت فقيه است و هر گروه سياسي كه با اين اصل زاويه پيدا كرده است توسط افكار عمومي از صحنه اجتماعي مطرود و حذف شده است. اصل ولايت فقيه به واسطه اينكه از شعائر اسلامي گرفته شده است و با توجه به درك و حمايت هاي مردم، از تاكتيك هاي جريان هاي اومانيستي آسيبي نخواهد ديد و بلكه با اين روش ها زواياي پنهان آن نيز بيشتر روشن شده و بازتر مطرح مي گردد. در سالهاي بعد انقلاب اسلامي مي بينيم كه هر گروه و جرياني در كشورهاي اسلامي كه قرابت خود را به اين اصل نشان داده است و سياست هايش با ولايت فقيه نزديك تر بوده پيروزمندانه در صحنه ها حاضر شده است. چنانچه نمونه هاي اين موفقيت ها را در بوسني، در لبنان، در مقاومت حماس در فلسطين، بحرين و يمن، مصر ليبي و تونس مشاهد مي كنيم. در فضاي داخلي نيز در رفتارها و نگاه هاي راهبردي سياسيوني كه با اين اصل دچار مشكل اند (هر چند كه درصد بسيار كمي باشند) سرچشمه هاي انديشه هاي غربي و شرقي را به وضوح رويت مي كنيم. گروه هايي كه با شاكله اصلي و راهبردهاي اساسي نظام جمهوري اسلامي زاويه پيدا مي كنند به سرعت از سوي افكار عمومي در جامعه شناسايي و مطرود مي شوند و مردم دست رد به سينه عمال اين گروه ها مي زنند.»

 



جوانان و بيداري اسلامي از منظر امام خميني (ره)

مصطفي انصافي (قسمت اول)
امام خميني (ره) بزرگ ترين بيدارگر معاصر جهان اسلام اند و همواره در فرايند بيداري اسلامي تاكيد وافري بر نقش جوانان مسلمان در بيداري جهان اسلام داشتند. امام خميني (ره) از زواياي خاصي به جوانان مي نگريست و همواره توجه زيادي را به جوانان معطوف مي داشت. امام راحل به خوبي دريافته بودند كه جوانان در جريان نهضت اسلامي در دهه 40 و 50 و هم چنين دهه 60 و بحران جنگ تحميلي، نقش تعيين كننده اي ايفا كردند و آينده انقلاب نيز به آنها وابسته است. امام خميني (ره) پس از پيروزي انقلاب نيز همواره بر حضور جوانان در صحنه تاكيد داشتند و علاوه بر ايفاي نقش سياسي، بر نقش فرهنگي و اجتماعي آنان نيز تاكيد كردند تا بدين ترتيب علاوه بر تأمين نيازهاي وقت جامعه، آينده انقلاب نيز تضمين گردد.
¤¤¤
اسلام آخرين و كامل ترين دين الهي است. از اين رو، در همه زمان ها و در تمام مكان ها توانايي اداره زندگي سياسي، اجتماعي و معنوي انسان ها را داراست و مي تواند پاسخگوي همه نيازهاي مادي و معنوي بشر باشد. اسلام با كرامت و شرافتي كه براي انسان قائل است هرگز نمي پسندد كه اين انسان زير چكمه ظالمان متلاشي شود و ذهنش انباشته از خرافات و افكار نابخردانه گردد. اسلام مي خواهد بشريت به ويژه مستضعفان و ستمديدگان را رها سازد، ستم و ستمكاران و تباهي ها را از ميان بردارد و انسان ها را از كرامت خودشان آگاه سازد و آنان را از ستم جباران و مالكان رهايي بخشد و از زلال تعاليم حيات بخش الهي سيرابشان كند. مردمي را كه در تحت نظام هاي شرك آلود و تحت ظلم استبداد داخلي و استعمار خارجي قرار گرفته اند را بيدار مي كند تا با استشمام رايحه آزادي و ايمان به خداي يگانه با پيام حيات بخش اسلام ناب محمدي (ص) به خروش آيند و عليه نظام هاي ستم پيشه به پا خيزند به همين دليل اسلام اجازه جهاد و مبارزه با ستمكاران را به مسلمين داده و آن را يك ارزش والا به شمار مي آورد و براي همه مسلمانان دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم را يك وظيفه عمومي مي داند. امام خميني (ره) در كتاب ولايت فقيه مي فرمايند: وظيفه همه علماي اسلام و همه مسلمانان است كه به اين وضع ظالمانه پايان دهند و در اين راه كه راه سعادت صدها ميليون انسان است، حكومت هاي ظالم را سرنگون كنند و حكومت اسلامي را تشكيل دهند ( ولايت فقيه، ص 35). ولي متأسفانه طي سده هاي گذشته توسط حكام و پادشاهان ممالك اسلامي سعي شده احكام اسلام را در اداره امور كشور بسيار كم رنگ نمايند و به حداقل برسانند . در قرون اخير نيز استعمارگران با تمام توان نظامي، رسانه اي و تبليغاتي خود كوشيده اند دين را از سياست جدا نمايند و به حكام و روشنفكران جوامع اسلامي نيز چنين القا نموده اند كه عقب ماندگي كشورهاي اسلامي به علت اسلام و تدين و دينداري مردمانشان و نفوذ اسلام در امور اجتماعي و سياسي مملكتشان است و براي ترقّي و پيشرفت و مدرن شدن بايد دين را از سياست جدا كنيد و اسلام را فقط در محدوده يك سري عقايد و اعمال عبادي فردي شناسايي مي كنند. ولي با مراجعه به متن قرآن كريم و سنت رسول اكرم (ص) و ائمه معصومين (ع) و انديشه علما و دانشمندان بزگوار اسلام آشكار مي شود كه اسلام تا چه حد قدرت سازگاري و انعطاف پذيري با مقتضيات زمان و توانايي براي اداره همه امور اجتماعي و اسلامي را دارد. از اين رو، امروزه مصلحين و انديشمندان اسلامي با توجه به انديشه سياسي اسلام در حال يافتن راهي براي تحول و اصلاح ساختار سياسي و اجتماعي جامعه استعمار و استبداد زده خود و همچنين ارائه الگويي اسلامي به منظور فراهم آوردن سرنوشت بهتر و مطلوب تر بر پايه اصول و تعاليم اسلامي مي باشند. امروزه جهان اسلام به توانايي هاي خود پي برده و خواهان بازگشت به گذشته شكوهمند و تمدن ساز خود مي باشد. گرايش انسان معاصر به اسلام به ويژه پس از ناتواني كمونيسم و ليبراليسم غربي در هدايت مادي و معنوي بشر پي آمد اين ناتواني در اداره جامعه و احساس عدم خوشبختي حتي در جوامع غربي است. نارضايتي هاي اجتماعي از جمله اعتراضات پي در پي در كشورهاي غربي به خصوص معترضان وال استريت، افول و شكست ليبرال دموكراسي غرب را نمايان ساخت. كليساي واتيكان در بيانه اي اعلام كرده است كه در سال هاي اخير آمار پيروان دين اسلام به ميزان سه ميليون نفر از مسيحيت پيشي گرفته است كه اين امر به سبب گرايش تعداد زيادي از غربيان به دين اسلام است. بر اساس اين بيانه با وجود تبليغات مسموم غرب عليه اسلام گرايش به اين دين بسيار است و در حال حاضر آمار مسلمين جهان از مرز يك ميليارد و سي و دو ميليون نفر گذشته است كه اين آمار سه ميليون بيش از مسيحيان است. اين بيانيه مي افزايد در سال هاي اخير با وجود تبليغات مسموم عليه اسلام و هزينه هاي بسيار براي تبليغ يهوديت، گرايش ها به اسلام زياد بوده و اين امر حتي در ميان پيروان مسيحيت و يهوديت نيز مشهود بوده است.
متعاقب اين مسائل بشر امروز به دنبال راهي جديد است و اسلام به عنوان آخرين و متكامل ترين دين كه متضمن سعادت دنيا و اخرت بشر مي باشد مورد توجه همه انديشمندان و مصلحان جهان به ويژه جهان اسلام قرار گرفته است. اين گرايش به خصوص با پيروزي انقلاب اسلامي ايران و پيشرفت هاي چشمگير آن در عرصه هاي مختلف علمي، اقتصادي و نظامي به اوج خود رسيده و به گونه اي كه پديده اي جديد به نام بيداري اسلامي شكل گرفته است و ما هر روز در كشورهاي عربي و اسلامي شاهد تظاهرات و حضور ميليوني مسلمانان و گروه هاي اسلامي به ويژه جوانان مي باشيم كه با شعارهاي خود مي خواهند بر اساس زيست اسلامي زندگي كنند و بر پايه تعاليم عاليه اسلامي حكومت تشكيل دهند.
در طول تاريخ به ويژه تاريخ اسلام همواره جوانان به دليل سرشت پاك و بي آلايش و آزادي طلبي و روحيه اعتراض و سازش ناپذيري و جسارت و آلوده نشدن به امور دنيوي، اولين گروه هايي بوده اند كه به پيامبران و مصلحان بشر گرويده اند و به دفاع از حق و مظلوم و مبارزه با ظلم و ستمگران قيام كرده اند و پيامبر اسلام با توجه به اين ويژگي ها عنايت خاصي به جوانان داشته اند به طوري كه بيشتر پيروان و علاقه مندان اوليه پيامبر اسلام جوانان بودند كه با تمام وجود به پيامبر اكرم (ص) و دين اسلام اعتقاد و ايمان داشتند و تا آخرين قطره هاي خون خود در راه اسلام وپيامبر جان فشاني كردند و شكنجه شدند ولي از ايمان و اعتقاد خود دست نكشيدند. يك نمونه بارز از توجه پيامبر اسلام به جوانان انتخاب اسامه جوان به فرماندهي كل سپاه اسلام در آخرين جنگ توسط پيامبر و اعتراض بزرگان و ريش سفيدان وپاسخ محكم و دفاع پيامبر از او مي باشد.
در قرآن كريم نيز همواره به جوانان اشاره هاي ويژه اي شده. قرآن كريم در آيات مختلف به عنصر جواني به عنوان يك نيروي بالنده اشاره دارد. در «سوره بقره آيه 247»، وقتي پيامبر بني اسرائيل، طالوت را كه يك جوان بود به پادشاهي انتخاب مي كند كهن سالان و ثروتمندان قوم به او اعتراض مي كنند و پيامبر در پاسخ مي گويد، شايستگي طالوت جوان به اين علت است كه خداوند او را برگزيده است زيرا او از نظر علم و توانايي جسمي قوي تر از ديگران است. در «سوره كهف آيه 10» نيز اصحاب كهف را جواناني مومن و شجاع معرفي مي كند كه نسبت به ظلم حاكمان معترض اند ( اگر چه برخي از آنان از طبقه حاكمه هستند) كه به علت حق طلبي مورد تعقيب و آزار عوامل حكومت ستمگر قرار گرفته اند و به غار پناه مي برند و خداوند آنان را با خواب طولاني نجات مي دهد. در «سوره انبياء آيه 60» حضرت ابراهيم را جواني شجاع معرفي مي كند كه توانسته بت ها را بشكند و در سوره يوسف نيز پاكدامني و مخالفت با هواي نفس يوسف جوان را به عنوان الگو و اسوه اي براي جوانان جهت خودسازي و آماده شدن براي پذيرش مسئوليت هاي بزرگ در آينده معرفي مي كند.
بيداري اسلامي
با مطالعه تاريخ اسلام در دو صده اخير برخي از بزرگان و علما به چشم مي خورند كه همچون ستارگان در آسمان اين جوامع مي درخشند. اينان هادياني رستگارند كه با مشاهده بحران زدگي جوامع اسلامي در اثر رسوخ آموزه هاي استكباري غرب، بانگ بيداري سر مي دهند و حتي جان شيرين خود را نيز براي اينكه فرياد بيدار باششان به گوش همه مسلمين برسد اعطا مي كنند. اينان احياگران و پيشقراولان بيداري اسلامي در جوامع اسلامي اند كه با يافتن نقاط ضعف، فرياد وحدت امت اسلامي را سر مي دهند و تمام عمر خود را وقف بيدار كردن مسلمين و احياي دوران طلايي اسلامي در صدر اسلام را آرزو مي كنند. دغدغه اين نسل از مردان خدا، بيداري اسلامي بوده و هست.
بيداري اسلامي يعني دعوت مجدد به اسلام و احياي ارزش هاي اسلامي و دعوت به سوي احياي ارزش هاي اسلامي است. توجه مردم به احياي اسلام به عنوان حافظ هويت ملي و ديني آنها و ايستادگي در برابر استعمار، نتيجه بيداري اسلامي بوده كه با عنايت به تاريخ متوجه خواهيم شد كه برخاسته از ايران است.
تاريخ بيداري در اسلام به وسعت كل تاريخ اسلام است، از بدو القاي دين حنيف اسلام به قلب و روح پيامبر اكرم (ص) تا هم اكنون در جهان حاضر اين گونه بوده. دين حنيف اسلام از زمان نزول به جان مبارك پيامبر (ص) و زماني كه توسط ايشان منتشر گشت صرفاً در حد و اندازه يك دين كه رابطه خلق را با باريتعالي تنظيم مي ساخت، باقي نماند، بلكه اسلام از آغاز به سان يك فرهنگ مي نمود، به سان يك سبك زندگي. اسلام كل حيات زيستي مسلمين را به سامان مي سازد و براي انسان ها از لحظه تولد تا لحظه مرگ و حتي برباي حيات پس از مرگ نيز برنامه دارد. اسلام تمامي عرصه هاي حيات انساني را از عرصه هاي اقتصادي گرفته تا فرهنگي، سياسي و اجتماعي را پوشش مي دهد. در دين حنيف اسلام جايي براي خواب و غفلت وجود ندارد و هيچ عرصه اي خالي از برنامه نيست. از اين رو اين دين حنيف به مثابه يك بيدار باش براي بشر است، بشري كه در كوچه راه بي كسي وا مي ماند و معنا را از دست مي دهد. اسلام معنا را به تمامي عرصه هاي زيستي انسان مسلمان تزريق مي كند تا در پرتو آيه ها و آموزه هاي قدسي خود، انسان هاي مسلمان را حياتي شايسته عطا فرمايد، حياتي نه صرفاً دنيوي بلكه حياتي رو به سوي تعالي.
تاريخ بيداري اسلام در جهان اسلام، در دوران اخيرتر به حدود 200 سال مي رسد، اين بيداري با آغاز موج استعمار كهن كه با انقلاب مردمي فرانسه و انقلاب صنعتي هم زمان بود، آغاز شد. حاصل اين انقلاب ها استعمار كشورهاي استعمارگر عليه كشورهاي جهان سوم و شمول كشورهاي اسلامي بود. در واقع برخلاف نظر عده اي، انقلاب كبير فرانسه براي جهان اسلام هيچ ثمري نداشت و تنها بعد از 9 سال از پيروزي انقلاب فرانسه، ناپلئون به مصر حمله برد. همزمان با حمله به مصر و با فاصله اي نه چندان دور، فرانسوي ها باقي شمال آفريقا را ا شغال كردند و نتيجه استعمار فرانسه در الجزاير حداقل يك ميليون شهيد است.
فرانسه در شمال آفريقا، روسيه در ايران، انگليس در شبه قاره هند و آفريقا و ... مستعمراتي را بنا نهادند و بعد از حمله استعمارگران، بيداري اسلامي آغاز شد. يعني توجه مردم به احياي اسلام به عنوان حافظ هويت ملي و ديني آنها و ايستادگي در برابر استعمار، نتيجه بيداري اسلامي بود و در حال حاضر ما شاهد موج جديدي بيداري اسلامي هستيم كه به اعتراف موافقان و مخالفان، برخاسته از ايران است. در تاريخ ايران شاهد مقاومت مرحوم حاج ملا علي كني در مقابل قرارداد رويتر و فتواي تحريم تنباكوي ميرزاي شيرازي هستيم و سيد جمال الدين اسدآبادي پيام بيداري اسلامي را از ايران به مصر برد و امروز دنباله همان تفكر اسلامي احياء شده كه سيد جما ل الدين پرچم دار آن بوده است. البته به اين معنا نيست كه ما متقابلاً از حركتهاي اسلامي ديگر كشورها بهره مند نبوديم. مثلاً حركت «اخوان المسلمين» در ايران تأثيرهايي گذاشته است اما بيش تر اين حركت ها از ايران آغاز شده. اسلام خاصيت ذات وجودي خود را دارد و هر زمان كه اين موانع از مقابل او برداشته شود، گويي صدر اسلام است. در واقع بازگشت مردم به اسلام انسان را به ياد صدر اسلام مي اندازد. شور و حالي كه در بيداري اسلامي مي بينيم در هيچ يك از اديان شاهد نيستيم چرا كه اسلام آخرين دين و دين هميشگي است.
امام خميني (ره) به عنوان بزرگترين بيدار گر جهان اسلام در دو سده اخير شناخته شده و مي شود. سه هدف عمده استعمار در جهت از ميان بردن حركت بيداري اسلامي، گسترش سكولاريسم، جدايي بين كشورهاي اسلامي و عقب نگه داشتن كشورهاي جهان اسلام بوده ولي با ظهور انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) همه نقشه هاي استعمار نقش بر آب شد و اين انقلاب عظيم زماني شكل گرفت كه مسلمانان در اوج يأس و نااميدي قرار داشتند. در واقع، مؤلفه هاي همچون تداخل دين و سياست، وحدت دنياي اسلام و حركت به سمت توسعه و پيشرفت را سه ويژگي مهم انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) مي باشد كه دقيقاً نقطه مقابل اهداف سه گانه استعمار در مهار و خاموشي بيداري اسلامي جهان اسلام بود. با اين وصف مي توان بزرگ ترين هدف امام خميني(ره) را بيداري اسلامي دانست كه امري مهم و با ارزش در عصر حاضر قلمداد مي شود.
اساساً بايد موج بيداري اسلامي موجود در منطقه را نتيجه اسلام سياسي و گفتمان سياسي برگرفته از انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) دانست. امام راحل در دكترين سياسي خود فضاي كنوني جهان را به خوبي ترسيم كرده است. از نظر ايشان، واقعيت اين است كه دول استكباري شرق و غرب وخصوصاً آمريكا و شوروي عملا جهان را به دو بخش آزاد و قرنطينه سياسي تقسيم كرده اند. دربخش آزاد جهان اين ابرقدرت ها هستند كه هيچ مرز و حد و قانوني نمي شناسند و تجاوز به منافع ديگران و استعمار و استثمار و بردگي ملت ها را امري ضروري و كاملا توجيه شده و منطقي و منطبق با همه اصول و موازين خود ساخته و بين المللي مي دانند. اما در بخش قرنطينه سياسي كه متاسفانه اكثر ملل ضعيف عالم و خصوصاً مسلمانان در آن محصور و زنداني شده اند، هيچ حق حيات واظهارنظري وجودندارد. همه قوانين و مقررات وفرمول ها، همان قوانين ديكته شده و دلخواه نظام هاي دست نشاندگان و دربرگيرنده منافع مستكبران خواهدبود.
فريادهاي مسلمانان و دردمندان عليه ظالمين جهان كه امروز درجهان اسلام صورت گرفته است همان پيش بيني حضرت امام (ره) است. امام تاكيد داشتند كه ما با اعلان برائت از مشركين، تصميم برآزادي انرژي متراكم جهان اسلام داشته و داريم و به ياري خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن روزي اين كار صورت خواهدگرفت. وان شاءالله روزي همه مسلمانان و دردمندان عليه ظالمين جهان فرياد زنند و اثبات كنند كه ابرقدرت ها و نوكران و جيره خواران شان از منفورترين موجودات جهان هستند.
نسبت ميان بيداري اسلامي و جوانان
از ديدگاه امام خميني (ره)
از نگاهي ديگر، ره آورد تأثير گذار انقلاب اسلامي كه سبب ايجاد موجي جديد در ميان ملت هاي مسلمان شد، احياي دوباره گفتمان هاي به فراموشي سپرده شده مسلمانان در عرصه سياست و اجتماع است. احياي گفتمانهايي چون آزادي، استقلال و وحدت كه در بطن و ذات دين اسلام وجود دارد، به كشورهاي امت اسلامي، قدرت و جسارت عرض اندام در مقابل قدرت هاي استكباري را داد . قدرت هاي سلطه گر براي نفوذ در ميان كشورهاي اسلامي با شگردهاي خاصي چون ، تلاش براي القاي برتري فرهنگ غرب به مسلمانان و درنتيجه بيگانگي فرهنگي آنان ، وارد عرصه شدند. آنان به خوبي دريافتند كه با استحاله فرهنگ ديني مسلمانان، نه تنها راه براي تسلط فرهنگي و سياسي آنان فراهم مي گردد، بلكه قدرت مقاومت آنان در برابر تسلط نظامي و اقتصادي غرب نيز سلب مي شود.
امام خميني با زنده كردن اسلام و قوانين آن در ايران و الگوبخشي به كشورهاي منطقه و جهان اسلام، آنان را به بازيابي هويت خود فراخواند تا در پرتو آن، از سيطره بي چون و چراي بيگانگان در زمينه هاي اقتصادي، سياسي و نظامي جلوگيري به عمل آورد. ايشان فرمودند: من اميدوارم كه مسلمانان جهان در آستانه قرن حاضر، گرفتاري هاي خود و منشأ آن را بدرستي ادراك كنند؛ و با اتحاد همه جانبه و اتكال به اسلام و در زير پرچم پر افتخار آن، از قيد و بندهاي استعمارگران رهايي يابند. مسلمين ... بايد با به هم پيوستگي صميمانه و توجه به خداوند بزرگ و اسلام عزيز به فكر چاره برآيند. چاره، و يا مقدمه اساسي آن است كه ملتهاي مسلمان و دولتها ، اگر ملي هستند ، كوشش كنند تا وابستگي فكري خود را از غرب بزدايند و فرهنگ و اصالت خود را بيابند، و فرهنگ مترقي اسلام را - كه الهام از وحي الهي مي گيرد - بشناسند و بشناسانند (صحيفه امام، ج 10، ص: 395).
به زعم امام (ره)، كشورهاي اسلامي و مستضعفان جهان بايد قدرت اسلامي خود را بيابند و از عربده هاي شرق و غرب و وابستگان و تفاله هاي آنان نهراسند و با اعتماد به خداوند تعالي و اتكال به قدرت اسلام و ايمان بپاخيزند و دست جنايتكاران را از كشورهاي خود كوتاه نمايند (صحيفه امام، ج 15، ص: 6). اگر امروز قشرهاي مختلف ملتها، از علماي ديني تا گويندگان و نويسندگان و روشن بينان متعهد، قيام همه جانبه نكنند و با بيدار كردن توده هاي عظيم انساني- اسلامي به داد كشورها و ملتهاي تحت ستم نرسند، كشورهايشان بي شك به نابودي و وابستگي همه جانبي بيشتر و بيشتر خواهد كشيد، و غارتگران ملحد شرقي و بدتر از آنان ملحد غربي ريشه حيات آنان را مي مكند و شرافت و ارزش هاي انساني آنان را به باد فنا مي سپارند (صحيفه امام، ج 15، ص: 6).
امام خميني تاكيد داشتند كه تنها راه گريز از وضعيت رخوت مسلمين رهايي از قيد و بند هاي استعماري است و به مسلمانان تمامي كشورهاي جهان توصيه مي كردند كه، از آنجا كه شما در سلطه ي بيگانگان گرفتار مرگ تدريجي شده ايد، بايد بروحشت از مرگ غلبه كنيد و از وجودجوانان پرشور وشهادت طلبي كه حاضرند خطوط جبهه ي كفر را بشكنند استفاده نماييد. به فكر نگه داشتن وضع موجود نباشيد .بلكه به فكر فرار از اسارت و رهايي از بردگي و يورش به دشمنان اسلام باشيد كه عزت وحيات در سايه مبارزه است و اولين گام در مبارزه اراده است و پس از آن تصميم براين كه سيادت كفر و شرك جهاني خصوصا آمريكا را برخود حرام كنيد.
اما اين مبارزه تا كجا بايد ادامه پيداكند؟درمنطق حضرت امام (ره)بايد تا زماني كه مسلمانان به عظمت و اقتدار خود نائل نشده اند به مبارزه ادامه داد. مسلمانان بايد بدانند، تازماني كه تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود هميشه منافع بيگانگان برمنافع آنان مقدم مي شود و هر روز شيطان بزرگ يا شوروي به بهانه ي حفظ منافع خود حادثه اي را به وجودمي آورند. راستي اگرمسلمانان مسائل خود را به صورت جدي با جهان خواران حل نكنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند آسوده خواهندبود؟هم اكنون اگرآمريكا يك كشور اسلامي را به بهانه ي حفظ منافع خويش باخاك يكسان كند، چه كسي جلوي او را خواهد گرفت؟پس راهي جز مبارزه نمانده است. وبايد چنگ و دندان ابرقدرت ها و خصوصاً آمريكا را شكست و الزاماً يكي از دو راه را انتخاب نمود. ياشهادت، ياپيروزي كه در مكتب ما هردوي آنها پيروزي است. به بيان امام خميني (ره) امروز كه نسيم بيداري در سراسر جهان وزيدن گرفته و توطئه هاي فريباگر ستمكاران تا حدودي فاش شده است، وقت آن است كه دلسوختگان واقعي مظلومان از هر قوم و قبيله و در هر مرز و بوم با قلم و بيان و انديشه و فكر از جنايات ستمگران در طول تاريخ سياه آنان پرده بردارند و پرونده هاي تجاوز آنان را به ساكنين اين سياره ارائه دهند.
و علما و دانشمندان سراسر جهان بويژه علما و متفكران اسلام بزرگ يكدل و يك جهت در راه نجات بشريت از تحت سلطه ظالمانه اين اقليت حيله باز و توطئه گر كه با دسيسه ها و جنجال ها سلطه ظالمانه خود را بر جهانيان گسترده اند، بپاخيزند و با بيان و قلم و عمل خود خوف و هراس كاذبي را كه بر مظلومان سايه افكنده است بزدايند (صحيفه امام، ج 18، ص: 331).

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14