(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 26 بهمن 1390- شماره 20144

سينماي ايران را تعريف كنيد!
از خدا جوييم توفيق ادب!
انتشار اولين ويژه نامه «سينما انقلاب»



سينماي ايران را تعريف كنيد!

پژمان كريمي
سينماي ايران در وضعيت خوبي نيست. وضعيت خوبي نيست يعني بيمار است. بيماري حاد و مزمن دارد. آن قدر حاد، آن قدر كه ديگر نمي توانيم خودمان را فريب دهيم.
سينماي ايران شده است عين تيم ملي فوتبالمان!
فرقي ندارد كفاشيان سكان فدراسيون فوتبال را بگرداند يا دادكان! تفاوتي نمي كند مربي علي دايي باشد، افشين قطبي باشد يا برانكويچ اروپايي! تيم ملي فوتبال ايران همين است كه هست! ميلياردها تومان خرج كنيم بازهمين است. گل مي خوريم، مي بازيم، كلافه مي شويم، گله مي كنيم و ... بازگل مي خوريم و كاسه و كوزه ها را سرمربي و رئيس فدراسيون و بخت و اقبال و آب وهوا و زمين چمن مصنوعي و... مي شكنيم! ظرفيت فوتبال كشور اين طوري است ديگر!
بضاعت اين سينما هم همين است كه امسال در جشنواره سي ام فيلم فجر ديديم. كار سينماي ايران از اين حرفها گذشته است. از اين حرفها كه مثلاً اگر فلان فيلم ساز امسال فيلم مي ساخت، حال سينما خوب مي شد، اگر به جاي فلاني، فلاني وزير مي شد عالي بود، اگر امسال سينماي ما بد بود، سال ديگر حتماً البته شايد خوب شود، اگر فارابي حمايت كند، معجزه مي شود، اگر ارشاد از فلان طيف تهيه كنندگان حمايت كند، سينماي ايران بالاخره بالنده تر مي شود...!
خودمان را فريب ندهيم. گول نزنيم. خودمان را به در و ديوار نكوبيم. سينماي ايران رو به انحطاط است و با استعداد كنوني اش، به هيچ كجا نمي رسد. آينده خوبي چشم بدان ندارد.
سينمايي كه نماينده جهاني آن بشود «زير درختان زيتون»، بشود «جدايي نادر از سيمين»... تكليف روشن است. سينمايي كه تماشاگر نخبه اش، منتقد سينمايي اش فيلمي را هو كند چون مخالف انديشه سياسي اوست، بايد تماشاگر عام اش وقتي فيلمي را نمي پسندد، شيشه محل نمايش فيلم را بشكند كه شكست!
يك دليل برگزاري جشنواره فيلم فجر، اين است كه در آينه آن نگاه كنيم، خيره شويم و بفهميم سينماي ما كجاست و به كجا و به كدام نقطه مي رود.
جشنواره سي ام فيلم فجر برگزار شد. در اين جشنواره بيش از 90 فيلم ايراني در بخش هاي گوناگون فرصت نمايش پيدا كرد.
چه ديديم؟ چه از سينماي ايران ديديم و دريافتيم؟ سينماي يك سال گذشته اين مملكت را چگونه ارزيابي كرديم؟
در بخش سوداي سيمرغ 32 فيلم به نمايش درآمد. اينها يعني بهترين هاي بخشي از توليدات سينماي ايران!
از پيش كشيدن ضعف تكنيكي- جز در سه، چهار فيلم- عبور مي كنم. ما «محتوا» را هدف قرار داده ايم. محتوايي كه بر خاسته از انديشه فيلم ساز است و اساسا فيلم به علت و به حرمت آن ساخته مي شود.
10 فيلم جشنواره مانند «من همسرش هستم»، «برف روي كاج ها» و... به موضوع «خيانت» زوجين نسبت به يكديگر پرداخته بود. يعني يك سوم فيلم هاي بخش مسابقه!
وقتي برخي منتقدان از برخي فيلم سازان، دليل دستمايه قرار دادن خيانت را جويا مي شدند، اين جمله را با تأكيد مي شنيدند كه:
- واقعيت امروز جامعه ماست!
اما اگر از آنها پرسيده مي شد نرخ خيانت در جامعه چقدر است، مطمئن باشيد سكوت مي كردند.
آيا خيانت زوجين واقعيت يا تنها واقعيت جامعه ماست؟
آيا يك معضل را بدون نگاه علمي و منطقي صرفاً بايد طرح كرد و مخاطب را با آن معضل رها نمود؟ پس فرق هنرمند و غيرهنرمند چيست؟ رسالت سينما چيست؟ تنها طرح معضل؟
درد جامعه ما، درد و بحران جهاني، تنها خيانت زوجين است؟
وقتي يك سوم فيلم هاي سوداي سيمرغ- بخش اصلي جشنواره- به يك موضوع و مضمون سطحي مي پردازد، مي توان از كليت سينماي ايران عفونت فاصله گيري از «انديشه» و «دردمندي» را استشمام كرد!
يك مثال ديگر از درك سطحي فيلم سازان:
يك بسيجي وقتي از جبهه برمي گردد درمي يابد كه خانواده اش از دست رفته است. زنش با يك مرد شرابخوار ازدواج كرده، فرزندي پسر دارد و...! در نهايت زن، شوهر زن و دخترشان از بين مي روند و...!
درك يك فيلم ساز سينماي ايران از حماسه بزرگ هشت سال دفاع مقدس اين است؟ فيلم ساز از ايثارهاي باشكوه، تنها هزينه ها را ديده است.
در اغلب فيلم ها، چهره واقع نگرانه و درستي از دينداران ارائه نشده است.
دينداران در فضاي غالب سينماي ايران، جملگي رياكار و چاپلوس و فرصت طلب و عقب مانده اند. به طور مثال در فيلم «خوابم مياد؟» فردي كه ظاهر مذهبي دارد، در واقع يك فرصت طلب و نوكيسه است. همين!
از ميان فيلم هاي بخش سوداي سيمرغ به جرأت مي توانم بگويم كه تنها چهار يا پنج فيلم در شأن نمايش از رسانه ملي ارزيابي مي شوند. بقيه فيلم ها به دليل محتواي بد ساختار ضعيف و ظاهر زنان بازيگر غيرقابل نمايش اند.
بي اغراق بگويم در سينماي ايران بيماري نبود انديشه مشهود است.اغلب سينماگران ما نسبت به جهان پيراموني خود نگاه و ارزيابي درست و مشخصي ندارند. اين نقص و سرگشتگي آنها در ارزيابي رويدادها و اطرافشان، چيزي قابل كتمان نيست.
يكي از كارگرداناني كه نام اش در فهرست برگزيدگان جشنواره ديده شد، به روشني در نشست نقد و بررسي فيلم اش گفت: «شعار جشنواره» «اميد و آگاهي و اخلاق» است. فيلم من اميد و آگاهي دارد و اخلاق هم كه نسبي است.»
مي بينيد؟! جهان بيني فيلم ساز را مي بينيد؟! كسي كه اخلاق را نسبي مي داند، به واقع سطح درك او به چه اندازه است؟ چه قدر سواد دارد؟ دانش ديني وي در چه ميزاني است؟
اين فرد هنوز در درك و فهم مسائل اساسي زندگي دچار مشكل است. بديهي است كه اثر وي وجه علمي، منطقي و استدلالي ندارد. طبيعي است كه فيلم وي همپوشاني با ارزشهاي الهي پيدا نمي كند.كارگرداني كه اينك در فرنگ به ساخت فيلم هاي اروتيك روي آورده، مگر ابتداي كار فيلم سازي اش چگونه فكر مي كرد؟او هم اخلاق را نسبي مي دانست!
فيلم سازي كه نسبي گرايي اش را با صداي بلند و با افتخار اعلام مي كند، نمونه اي از فيلم سازان مدعي است كه قرار است بار سينماي ايران را به دوش بكشند.
تا هنگامي كه «نبود انديشه» در سينماي ايران به عنوان يك حقيقت تلخ، به مثابه يك بيماري حاد و مزمن پذيرفته نشود، تا وقتي استعداد فعلي سينماي ايران را ناكار آمد در مسير تعالي سينما نپذيريم، وضعيت سينماي ايران رو به بهبود نمي گذارد!
نگارنده منكر وجود سينماگران انديشه ورز در عرصه سينماي فعلي ايران نمي شود.
فيلم «روزهاي زندگي»، «ملكه» محصول همين سينما هستند. منظور كمين ، كليت سينماي ايران است.با تعارف و رودربايستي، سينماي ملي ايران محقق نمي شود. با حفظ هنرمندان موجود، تشويق آنها و بلكه هدايت آنها و از اين مهم تر كشف استعدادهاي متعهد انديشه ورز خلاق بايد، سينمايي از نو بسازيم! سينمايي كه بصيرت دارد. سينمايي كه فيلم سازان آن تحليل درست و منطقي دارند، از خود، از زندگي خود، از اجتماع، از جهان پيراموني شان! سينمايي كه با تاريخ ايران بيگانه نيست. نسبي گرا نيست. مبتني بر قواعد علمي و پژوهش رفتار مي كند. احساسي نيست. شخصي نيست. سينمايي است در شأن ايران، تاريخ ايران، ملت ايران، سينمايي كه سينماي ملي ايران است!

 



از خدا جوييم توفيق ادب!

داوود مراديان
شالي رنگي بر گردن، ريشي تراشيد و سبيلي پشته كرده بر لب، مقابلم در آن سوي ميزگرد جشنواره نشسته است. مي گويد تهيه كننده است و فيلمي دارد كه همسرش نيز ميان حرفش مي دود، برويد ببينيد دخترمان بازيگرش است.
با خود مي گويم باز كسي هوس كرد دخترش چهره بشود، فيلم ساخت. زن تهيه كننده هم تاييد مي كند : عشقي است و باز دخترمون هم بازيگرشه!
چندشم مي شود و از كنار واقعه مي گذرم و
مي روم، فردا شب در خبرگزاري ها مي خوانم و در برنامه هفت مي بينم. يكي كه نامش تهيه كننده است و يكي كه نامش كارگردان حرف هايي مي زنند كه سر چهار راه ناكجا هم غريبه است، آن هم در
جشنواره اي كه شعارش اخلاق است.
«نانش را من دادم! گوشت و مرغ خانه اش را من خريدم ! چك ماشينش را من دادم ، حكم جلبش در جيب من است!» اين ها دعواي دو لات در وسط يك چهار راه نيست! حرف هاي غير اخلاقي و غير ديني تهيه كننده اي در جشنواره سي ام است.
اينكه واقعاً فيلمي سطحي مثل آنچه اكران شد بيش از 200 ميليون هزينه داشته يا نه مسئله اي است كه اهل فن با پوزخندهايشان بر ادعاي يك و نيم ميلياردي تهيه كننده بدان پاسخ داده اند و آنچه مد نظر اين يادداشت است نگاهي است به رفتار كساني كه قرار است در حوزه فرهنگ كشور تهيه كننده باشند. تهيه كننده اي ساخت فيلم اروتيك را با فرصت طلبي سياسي در دستور كار خود قرار مي دهد، تهيه كننده ديگري با فحاشي و ريختن آبروي يك انسان مرتكب گناه مي شود و ...
سازمان سينمايي جديد التاسيس درايجاد ساز و كار براي تنبيه چنين رفتارهايي بايد چاره اي كند. آيا مثل فوتبال مي توان اميد داشت كميته انضباطي شكل گرفته و پروانه تهيه كنندگي فرد هتاك باطل شود؟ جريمه يا حداقل محروميتي در انتظارش باشد تا التيامي گردد بر دل اهل هنر؟
از سوي ديگر در جشنواره اي كه مثلاً شعارش اخلاق است چه مي شود كه منتقدي محترم اما جوان! آن طور متكبرانه در جلسه پرسش و پاسخ در ادامه هو كردن سالن نمايش حرمت موي سپيد برخي را نگه نمي دارد؟ كه عصبانيت بعدي نيز ثمره همين واقعه است كه البته آن هم پسنديده نيست. اما سوال اينجاست كه در سالن برج ميلاد كه قرار است برآيند فرهنگ مطبوعاتي كشور باشد چنين رفتارهاي زننده اي چه معنايي دارد؟
چرا اين منتقدين براي معادي، حقيقي و... نوشابه باز مي كنند اما براي بچه مسلمان ها تيغ از رو مي بندند؟
مي خواهم ارجاع بدهم به حرف هاي حامد بهداد در برنامه هفت كه تحت هيچ شرطي حاضر نبود نام حاتمي كيا را كنار رخشان بني اعتماد و مهرجويي بگذارد و اين رفتار، نامش اقدام جبهه اي است. حاتمي كيا از قبيله آنها نيست پس هرچه باشد انكارش مي كنند و در اين سو سعيد حاجي ميري كه فيلم به يادماندني
«آتش در خرمن»اش هنوز دلچسب است بايد غريب به گوشه رينگ برده شود .
ديگر آنكه چه زماني قرار است اين جشنواره اسلوب پوشش مشخص پيدا كند؟ چگونه است كه جشنواره فيلم فجر هيچ قيد و بند پوششي ندارد و تا جايي پيش مي رود كه آدمي از بازگو كردن شرمش مي آيد. به راستي تالار ميلاد برايند فرهنگ مطبوعاتي ايران است؟ اگر اين باشد پس علت اصلي فيلم هاي ضد خانواده هم معلوم مي شود. چرا اين جماعت با فرهنگ اصيل ايراني اسلامي آن قدر غريبه اند؟ اين توهم خود روشنفكر بيني و خود فهيم بيني از كجا آمده است؟ چرا كسي به مدعيان فرهيختگي نمي گويد اين پادشاه لخت است؟ توضيح درباره خبر جايزه سينمايي گفتمان انقلاب اسلامي
در پي اعلام نام «پيام فضلي نژاد» به عنوان يكي از داوران اولين جايزه سينمايي «گفتمان انقلاب اسلامي»، وي ضمن تكذيب اين خبر، توضيح داد:
از طريق رسانه ها مطلع شدم كه مجمعي با نام «جبهه فكري انقلاب اسلامي» نام اينجانب را در جمع داوران «جايزه سينمايي گفتمان انقلاب اسلامي» قرار داده است. ضمن احترام براي فعالان اين عرصه، نه تنها با اينجانب هيچ مذاكره اي جهت قبول داوري نشده است، بلكه اشتغالات نگارنده به تحرير كتاب جديد، مانع از حضور در چنين مجامعي است.

 



انتشار اولين ويژه نامه «سينما انقلاب»

اولين شماره ي ويژه نامه «سينما انقلاب» درراستاي فعاليت جبهه فكري انقلاب در ارزيابي محتوايي و نقد فيلم هاي شركت كننده در جشنواره سي ام فجر، منتشر شد.
اين شماره با عناوين و گفتارهايي از سيد مرتضي آويني، عليرضا پناهيان، يعقوب توكلي، محمد كوشكي، جمال شورجه، علي قوي تن، سيد ناصر هاشم زاده، ابوالقاسم طالبي، وحيد جليلي، وحيد يامين پور، سعيد مستغاثي، علي ذوعلم، عادل پيغامي، محمد تقي كرمي، شهلا باقري و چندي ديگر از انديشمندان همراه است.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14