(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 6 اسفند 1390- شماره 20152

براي تملك خانه ميزبان
معماي شهادت آيت
سياستمداران عملگرا و دولت سرمايه داري در ايران
حلقه فلاسفه پنتاگوني

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




براي تملك خانه ميزبان
معماي شهادت آيت

مرتضي صفار هرندي
رويكرد ميرحسين موسوي در روزنامه جمهوري اسلامي و سوابق گذشته همراهي او با گروه هايي مثل نهضت آزادي، جنبش مسلمانان مبارز و... مايه نگراني بسياري از اعضاي حزب جمهوري اسلامي بود. به گواهي دكتر سيدمحمود كاشاني، حتي شهيد دكتر حسن عباسپور، وزير نيرو در كابينه شهيد رجايي به هنگام بررسي صلاحيت ميرحسين موسوي به عنوان وزير امورخارجه به مجلس، در جلسه حزب جمهوري اسلامي به او راي منفي داد. جلسه اي كه درست يك ساعت قبل از حادثه بزرگ انفجار دفتر حزب و شهادت هفتاد و دو تن و از جمله شهيد عباسپور برگزار شد.1 با اين حال حلقه دوستان موسوي در وزارت امورخارجه، حتي وي را به جاي شهيد باهنر به عنوان گزينه نخست وزيري، در دوره رياست جمهوري شهيد محمدعلي رجايي پيشنهاد داده بودند و همان ها كه شاخص ترينشان «نوري شاهرودي» بود، سال 1360نقش ويژه اي براي جلب نظر هيئت رئيسه مجلس اول به نخست وزيري موسوي ايفا كردند.2 بالاخره اينكه دكتر سيدحسن آيت نيز صبح روز 14 مرداد 1360 در حالي ترور و شهيد شد كه به گفته دوست ديرينه اش دكتر ابراهيم اسرافيليان، در حال انتقال اسنادي براي ارائه به مجلس بود تا نمايندگان را به ندادن رأي اعتماد به ميرحسين موسوي در مسئوليت وزيرامور خارجه متقاعد كند.3 صبح روز بررسي وزارت امور خارجه موسوي، دكتر آيت در كنار سفره صبحانه به همسرش گفته بود:
«با اين پرونده امروز تكليف مملكت معلوم مي شود.»
پس از اين ترور، تلاش باجناق شهيد آيت براي پيداكردن اسناد همراه با آن شهيد نيز به نتيجه اي نرسيد.4 نكته جالب در اين ميان رأي مثبت حبيب الله عسكراولادي (نماينده مجلس اول) به ميرحسين موسوي در موقع رأي گيري براي وزارت امور خارجه اوست. عسكراولادي مي گويد:
«شهيد آيت به قدري عصباني شد. به من گفت: تو به موسوي رأي دادي ]و[ اولين كسي كه قرباني اين موسوي مي شود، تو هستي.»5
هادي جعفري از دوستان شهيد آيت نيز مي گويد كه آيت به او گفته بود:
در آينده مبارزه با ميرحسين موسوي سخت تر خواهد بود.6
يك سوي اولين اعضاي حزب جمهوري اسلامي افرادي چون جواد منصوري بودند كه از ابتداي تأسيس سازمان مجاهدين خلق نگاه بدبينانه اي نسبت به آن داشتند و در سوي ديگر فردي مثل دكتر عبدالله جاسبي (اولين رئيس دانشگاه آزاد اسلامي) به ادعاي برخي از فعالان دانشجوي مقيم انگليس تا آخرين ماه هاي حيات رژيم شاه، در خارج از كشور به عنوان حامي سازمان مجاهدين خلق شناخته مي شد.7 تفاوت زاويه نگرش اعضاي حزب در ابتدا به موضوعاتي مثل نقش مصدق و كاشاني در ناكامي هاي نهضت ملي شدن نفت اختصاص داشت، اما در سال هاي بعد تفاوت نگاه به مقوله اقتصاد نيز اختلاف نظر اعضا را براي عموم به نمايش گذاشت. همه اين ها، گرايش مؤسسان حزب جمهوري اسلامي به جذب حداكثري و راهبري يك مجموعه با سلايق مختلف و تلاش براي نزديك ساختن افق نگاه ها در چارچوب اهداف والاتر را نشان مي دهد.
علاوه بر اقبال افراد برگزيده متدين به اين تشكيلات، حضور عظيم مردم در اولين اجتماع حزب، آن هم در دومين روز از اولين عيد نوروز پس از دوران ستم شاهي، از پشتوانه مردمي عظيم اين تشكيلات خبر مي داد. همچنين اجتماع صدها هزارنفري مردم در اولين مراسم روز كارگر در تهران پاسخي به دعوت حزب جمهوري اسلامي در اين زمينه بود. علاوه بر همه اين ها، فراگيري نفوذ حزب در ميان مردم به حدي بود كه وقتي پس از تشنج آفريني هاي منافقين به دنبال برگزاري دادگاه «سعادتي»، حزب جمهوري اسلامي مردم را به راهپيمايي وحدت در روز 26 تير 1358 دعوت كرد، حتي خود منافقين و گروه هايي مثل جنبش مسلمانان مبارز، جاما، جبهه ملي و حزب خلق مسلمان وجاهت خود را در اجابت اين دعوت يافتند.7
استقبال عموم مردم از اين حزب، اطرافيان سيدكاظم شريعتمداري را به فكر تعجيل در اعلام موجوديت «حزب موازي» انداخت. به فاصله كمتر از يك ماه از آغاز به كار حزب جمهوري اسلامي يعني در روز 22 اسفندماه 1357 افراد موجهي مثل سيدغلامرضا سعيدي، رضا گلسرخي، سيدهادي خسروشاهي و سيدصدرالدين بلاغي، تأسيس حزبي به نام حزب جمهوري اسلامي خلق مسلمان را اعلام كردند. ايجاد جريان موازي در مقابل حزب جمهوري اسلامي به اين مورد منحصر نشد. بعدها در مجلس خبرگان قانون اساسي، ابوالحسن بني صدر از حسينعلي منتظري خواسته بود كه او را براي تأسيس حزبي در مقابل حزب جمهوري اسلامي ياري كند. 8 حزب جمهوري اسلامي در جريان انتخابات مجلس خبرگان با معرفي افرادي مثل عزت الله سحابي، ابوالحسن بني صدر و علي گلزاده غفوري به مردم در ليست انتخاباتي خود، ناروا بودن ادعاهايي مثل انحصار طلبي را به اثبات رسانده بود. اين افراد از جمله منتخباني بودند كه در هنگام تصويب اصل بنيادين ولايت فقيه موضع منفي اتخاذ كردند. در عين حال حزب جمهوري اسلامي با چينش كانديداهاي نمايندگي مجلس خبرگان قانون اساسي- كه اكثر آن ها با رأي مردم به اين مجلس راه يافتند- يك قانون اساسي تا حد امكان طراز تفكر اسلام ناب را براي همه پرسي به مردم عرضه كرد.اين همان مجلس خبرگان است كه شهيد آيت از سال 1341 به سبب انتقادات جدي كه به شيوه مبارزه سياسي مظفر بقايي داشت عملا از حزب زحمت كشان اخراج شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-مصاحبه با دكتر سيدمحمود كاشاني، پيشين، ص.54
2-مردي كه سابقه انقلابي نداشت، گزارشي از روند انتخاب موسوي به نخست وزيري در سال 1360، رمز عبور1 (ويژه نامه نوروزي روزنامه ايران، فروردين 1379، ص 70).

3. رك: مصاحبه با دكتر ابراهيم اسرافيليان، روزنامه وطن امروز، 20 مرداد 1388، ص .10
4.رك: مصاحبه با دكتر ابراهيم اسرافيليان، هفته نامه شهروند امروز، شماره 59، (يكشنبه 27 مرداد 1387) ص .62
5. تشريح دلايل استعفاي عسكراولادي از كابينه ميرحسين موسوي- گروه براندازي نخست وزيري، ويژه نامه نوروزي روزنامه ايران، اسفند 1389، ص .239
6. شاهد توحيدي، جرمش آن بود كه اسرار هويدا مي كرد، ناگفته هايي از مبارزات سياسي شهيد دكتر آيت پيش و پس از انقلاب در گفت وگو با هادي جعفري، روزنامه جوان، شنبه 16 مرداد 1389
http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=30955
7- گفت وگوي نگارنده با مرحوم محمدعلي فرزين از اعضا انجمن اسلامي دانشجويان در اروپا. البته برخي ديگر از دانشجويان آن زمان مقيم انگليس مثل عباس سليمي نمين به واسطه ارتباطات جاسبي با گروه شهيد سيدحسن آيت نجف آبادي و دكتر ابراهيم اسرافيليان نجف آبادي، در مقطعي از قبل از انقلاب، وي را در شمار هواداران مظفر بقايي محسوب كرده اند. شهيد آيت، به دنبال جدايي از گروه مظفر بقايي، با تشكيل يك گروه زيرزميني ارتباط مخفيانه اي را با افسران مسلمان ارتش رژيم شاه (مثل شهيد نامجو، شهيد كلاهدوز، شهيد اقارب پرست و...) از طرفي و شهيد محمد منتظري نجف آبادي از سوي ديگر برقرار ساخته بود. بر اساس خاطرات عبدالله جاسبي پشتيباني مالي اين گروه مخفي را «شركت سهامي قائميان» برعهده گرفته بود كه افرادي مثل شهيد صادق اسلامي، شهيد دكتر سيد محمد بهشتي و حجج اسلام مرحوم سيدعلي شاهچراغي و مرحوم علي اصغر صفارهرندي در اداره آن دخيل بودند. اسرافيليان و جاسبي مدتي نيز در هيئت علمي دانشگاه علم و صنعت، همكار يكديگر بودند.
- روزنامه كيهان، 24/4/58، ص 12 و 25/4/58، ص 12 و 26/4/58، صص 2 و 12، به نقل از مجاهدين خلق، پيدايي تا فرجام، ج 2 و ص.462

 



ارتش سري روشنفكران -45 / فصل چهارم
سياستمداران عملگرا و دولت سرمايه داري در ايران
حلقه فلاسفه پنتاگوني

نويسنده: پيام فضلي نژاد
نقشه راه آكادمي علوم سياسي آمريكا
جدال «خير» و «شر» در فلسفه سياسي سكولار را گرچه هانا آرنت به صحنه بحث هاي عمومي كشاند و عزت الله فولادوند و خشايار ديهيمي بر مبناي آن ايرانيان را «آلت شر» ناميدند، اما در آستانه وقوع سلسله كودتاهاي مخملي اروپاي شرقي يك اتفاق مهم افتاد. روز سوم سپتامبر 1987 وقتي ساموئل هانتينگتون در مقام رئيس هشتاد و سومين نشست سالانه آكادمي علوم سياسي آمريكا از واشنگتن. دي. سي به شيكاگو رفت تا به صورتبندي ماموريت هاي «سياستمداران اصلاح طلب» بپردازد، گفت نظام جمهوري اسلامي ايران «يك شر بدتر از نظام هاي استالين و هيتلر» است كه «هر وسيله و هر ميزان خشونتي در راه سرنگوني آن مشروع است.»1 پيشنهاد استراتژيست پنتاگون براي براندازي جمهوري اسلامي گسترش «علم سياست دموكراتيك» بود؛ تئوري اي كه خيلي سريع مبناي كنش هاي سياسي اصلاح طلبان ايراني را ساخت و به عنوان تز مرجع «گذار به دموكراسي» در دانشگاه تهران تدريس شد.2
ساموئل هانتينگتون، جوزف ناي، جين شارپ و فرانسيس فوكوياما چهره هاي نامدار حلقه اي هستند كه آنان را «فلاسفه پنتاگوني» مي ناميم. هر 4 نفر، فارغ التحصيل دانشگاه هاروارد و از پژوهشگران ارشد بنيادهاي راكفلر، فورد و كارنگي به شمار مي رفتند. هر 4 نفر، از استراتژيست هاي وزارت دفاع آمريكا بودند. هر 4 نفر، برخلاف نسل فيلسوفان يهودي و روشنفكران ليبرال نه تنها به افشاي هويت جاسوسي خود حساسيت نشان نمي دادند، بلكه با اشتياق براي دستيابي به مناصب امنيتي مي كوشيدند و هسته راهبري و نظريه پردازي كودتاي مخملي را مي ساختند. براي نمونه، هانتينگتون در پنتاگون كرسي دائم مطالعات استراتژيك دفاعي را داشت.3 شارپ در تربيت تيم هاي عملياتي سيا ايفاي نقش كرد.4 جوزف ناي در دولت بيل كلينتون به معاونت امنيتي وزارت دفاع آمريكا رسيد5 و فرانسيس فوكوياما تا بالاترين رده هاي پژوهشگاه تحقيقات دفاعي پنتاگون ترقي كرد.6 هر 4 نفر تئوري هاي سياسي اي را صورتبندي كردند كه به مباني استراتژيك آمريكا در قرن 21 بدل گشت. هانتينگتون نظريه علم سياست و اصلاحات سياسي و كتاب موج سوم دموكراسي ارائه داد.7 جوزف ناي براي نخستين بار از تئوري قدرت نرم در مقام ديناميزم دروني جنگ هاي نرم آمريكا سخن گفت.8 شارپ، استراتژي مبارزه مدني را براي گذار از ديكتاتوري به دموكراسي را منتشر ساخت9 و فوكوياما رساله پايان تاريخ را در ژورنال نشنال اينترست چاپ كرد.10
ساموئل هانتينگتون، رهبر ايدئولوژيك فلاسفه پنتاگوني، سال ها صاحب مسئوليت هاي رسمي امنيتي بود. زندگي آكادميك او در دهه 1950 تنها پيرامون نظريه پردازي نظامي متمركز گشت،11 اما از سال 1965 براي تدوين الگوي «توسعه ليبراليستي» و «گذارهاي دموكراتيك» در پروژه مشترك مركز امور بين المللي دانشگاه هاروارد با بنيادهاي فورد، كارنگي و راكفلر مشاركت كرد12 و پس از 3 سال، كتاب سامان سياسي در جوامع دستخوش دگرگوني را به چاپ رساند.13 سال 1977، همراه دوست قديمي اش زبيگنيو برژينسكي به شوراي امنيت ملي پيوست و در دوره بحران امنيتي آمريكا به هنگام پيروزي انقلاب اسلامي ايران، جيمي كارتر او را به عنوان «هماهنگ كننده امنيتي كاخ سفيد» برگزيد.14 وقتي ويليام كيسي، رئيس آژانس اطلاعات مركزي آمريكا در 14 ژانويه 1983 فرمان سري راهكارهاي امنيت ملي شماره 77 را به امضاء رونالد ريگان رساند،15 هانتينگتون پژوهش هاي خود را پيرامون گذارهاي دموكراتيك در كشورهاي جهان متمركز ساخت و يك سال بعد، رساله آيا كشورهاي بيشتري دموكراتيك مي شوند؟ را در ژورنال علوم سياسي منتشر كرد.16 اين رساله، هسته اصلي تئوري موج سوم دموكراسي به شمار مي رود كه در ايران به «كتاب مقدس براندازان» مشهور است. سال 1986، همان زمان كه او بر كرسي رياست انجمن علوم سياسي آمريكا تكيه زد، وزارت دفاع و وزارت خارجه ايالات متحده به دنبال دانشمندي مي گشتند تا پست «استراتژيست امور دفاعي» را به او بسپارند.17 صاحب اين منصب، برپايه سنتي قديمي، نقش «عقل منفصل امنيتي» را براي هر دو وزارتخانه بازي مي كرد. در نظر آنان، گزينه اي بهتر از ساموئل هانتينگتون وجود نداشت؛ كسي كه در سي سالگي اش با نگارش كتاب سرباز و دولت(1957) صاحب پرنفوذترين تئوري در حيطه روابط نظامي آمريكا به شمار مي رفت18 و در پنجاه سالگي اش به عنوان پايه گذار و سردبير مجله فارين پاليسي، يكي از ده متفكر كليدي بلوك غرب لقب گرفت. با قبول پست «استراتژيست امور دفاعي» و در آستانه 60 سالگي به حلقه مركزي پروژه اي راه يافت كه آن را «دستور كار امنيتي دائم آمريكا» مي دانند: «كودتاي مخملي».

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14