(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 6 اسفند 1390- شماره 20152

قائم مقام وزير علوم در امور بين الملل:
دانشگاه ها تا يك سال آينده يك دانشگاه همكار خارجي خواهند داشت
در ديدار اعضاي شوراي بررسي متون علوم انساني با رهبري صورت گرفت
ارائه گزارش بررسي متون علوم انساني به مقام معظم رهبري
حقوق دانشجو چيست؟ - بخش نخست
مجلسي كه در رأس امور است!
مروري بر پيشينه نظام دانشگاهي ايران (بخش نخست )



قائم مقام وزير علوم در امور بين الملل:
دانشگاه ها تا يك سال آينده يك دانشگاه همكار خارجي خواهند داشت

قائم مقام وزير علوم در امور بين الملل گفت: تا يك سال آينده تمامي دانشگاه ها بايد يك دانشگاه همكار خارجي داشته باشند.
به گزارش خبرگزاري دانشجو، دكتر ارسلان قرباني در چهارمين نشست آموزشي و هم انديشي معاونان و مديران همكاري هاي علمي و بين المللي دانشگاه ها و مراكز پژوهشي در وزارت علوم گفت: داشتن يك دانشگاه همكار خارجي يك نكته بسيار مهم براي دانشگاه هاي كشور است كه بر اين اساس طي يك سال آينده هر دانشگاه كشور يك دانشگاه همكار خارجي خواهد داشت.
وي با بيان اينكه امور بين الملل وزارت علوم در شش محور فعاليت مي كند، افزود: يكي از محورهاي فعاليت امور بين الملل وزارت علوم همكاري هاي دو جانبه و چندجانبه است كه بر اين اساس بحث جذب دانشجويان خارجي، گسترش پرديس هاي بين المللي و پروژه هاي مشترك دنبال مي شود.
قائم مقام وزير علوم در امور بين الملل با اشاره به مهم بودن حضور هيئت هاي خارجي در دانشگاه هاي داخلي و وزارت علوم گفت: استقبال از حضور هيئت هاي خارجي در كشور بايد مورد توجه قرار گيرد، به خصوص دانشگاه ها بايد در اين امر فعال تر شوند.
قرباني خاطرنشان كرد: در حال حاضر به صورت هفتگي دو هيئت خارجي به وزارت علوم مي آيند كه قصد داريم اين امر افزايش يابد.
وي با بيان اينكه استفاده از ديپلماسي مبتني بر سازمان هاي مردم نهاد از ديگر برنامه هاي وزارت علوم است، گفت: كميته بين المللي مي تواند در تقويت ديپلماسي علمي تاثير داشته باشد.
قائم مقام وزير علوم در امور بين الملل تصريح كرد: يكي از برنامه هاي كليدي وزارت علوم استفاده از قابليت هاي علمي ايرانيان خارج از كشور با رويكرد ديپلماسي علمي است و بر اين اساس بانك اطلاعاتي ايرانيان خارج از كشور راه اندازي شده كه تاكنون 14 هزار نفر در اين سايت شناسايي شده اند.
قرباني از وجود 30 استاد اعزامي در حوزه زبان و ادبيات فارسي خبر داد و گفت: براي تقويت اين امر به دانشجويان دكتراي زبان و ادبيات فارسي فرصت مطالعاتي ارائه مي شود.
وي از راه اندازي كرسي اسلام شناسي در وزارت علوم خبر داد و گفت: برنامه هاي اين كرسي كامل شده و قرار است چند استاد با محوريت كرسي اسلام شناسي به خارج از كشور اعزام شوند.

 



در ديدار اعضاي شوراي بررسي متون علوم انساني با رهبري صورت گرفت
ارائه گزارش بررسي متون علوم انساني به مقام معظم رهبري

رئيس و اعضاي شوراي بررسي متون و كتب علوم انساني در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي وزارت علوم در محضر رهبر معظم انقلاب گزارشي از فعاليت ها و اقدامات صورت گرفته در اين شورا را به ايشان ارائه كردند.
به گزارش فارس، در اين جلسه، حميدرضا آيت اللهي رئيس پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي و رئيس شوراي بررسي متون و كتب علوم انساني، گزارشي از فعاليت هاي اخير اين شورا را به استحضار رهبر معظم انقلاب رساند.
وي در اين گزارش اجمالي با اشاره به فعاليت هاي 15 ساله اين شورا كه در سال هاي اخير شتاب فراواني گرفته، حضور يك هزار و 500 استاد حوزه علوم انساني مرتبط با اين شورا از سراسر كشور را زمينه ساز ايجاد شبكه اي فعال از اساتيد علوم انساني دانست كه موجب تمركززدايي در مباحث علوم انساني كشور شده است.
آيت اللهي با اشاره به فعاليت هاي انجام گرفته در خصوص نقد و بررسي 300 كتاب دانشگاهي علوم انساني و 100 نظريه جهاني در اين حوزه، انتشار 19 مجله علمي در حوزه هاي مختلف علوم انساني، برگزاري دومين كنگره ملي علوم انساني در دي ماه سال جاري و چندين فعاليت مهم ديگر اظهار اميدواري كرد كه پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي و شوراي بررسي متون و كتب علوم انساني
دانشگاه ها بتوانند گامي هر چند كوچك در مسير رهنمودهاي ايشان در حوزه علوم انساني كشور بردارند.
حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب نيز پس از استماع اين گزارش ضمن تشكر از اقدامات انجام شده و تأكيد بر استمرار اين فعاليت ها و انجام اقدامات اساسي ديگر، اظهار كردند كه بحث جهان بيني اسلامي در علوم انساني بايد بسيار مورد توجه قرار گيرد.

 



حقوق دانشجو چيست؟ - بخش نخست

حقوق دانشجويي مجموعه مقررات دانشگاه ها و آموزش عالي درمورد قوانين آموزشي، فعاليت هاي دانشجويي، آيين نامه انضباطي و مقررات مديريت دانشگاه هاست كه با توجه به عدم اطلاع رساني مسئولان، دانشجويان از حقوق خود به خوبي آگاهي ندارند تا اين موارد را مطالبه كنند .
به همين منظورخبرنامه دانشجويان ايران، باتوجه به ضرورت آگاهي دانشجويان از حقوق خود به بازنويسي «حقوق دانشجويي» به زبان ساده نموده است كه اين مجموعه با عنوان «حقوق دانشجويي به زبان ساده» منتشر خواهد شد. در قسمت اول اين مجموعه به آيين نامه نقل و انتقالات و مهمان شدن پرداختيم:
آيين نامه نقل و انتقالات و مهمان شدن دوره كارداني و كارشناسي
انتقال: تغيير محل دانشجو به دانشگاه ديگري در همان رشته و مقطع است .
شرايط انتقال به دانشگاه هاي تهران :
1. شهادت، فوت يا معلول شدن سرپرست خانواده ،طوري كه وي كفيل خانواده شود .
2. معلوليت دانشجو،به نحوي كه به طور مستقل قادر به ادامه زندگي نباشد .
3. ازدواج رسمي دانشجوي دختر كه محل تحصيل اشتغال شوهر در تهران باشد .
اين موارد بعد از قبولي دانشجو اتفاق افتاده باشد. و اين در صورتي است كه انتقال از مراكز آموزش تهران به شهرستانها و از شهرستانها به يكديگر در يك رشته و مقطع به شرط موافقت دانشگاهها انجام مي شود .
انتقال شبانه به روزانه
از پيام نور به حضوري
و از غير دولتي به دولتي ممنوع است
ولي انتقال به عكس آن با موافقت، انجام مي شود .
قانون متفاوت براي اعضاي هيئت علمي : انتقال همسر و فرزندان اعضاي هيأت علمي به محل اشتغال آنها طبق ضوابط ويژه صورت مي گيرد
¤ دانشجوي متقاضي انتقال بايد درخواست خود را با ذكر مورد حداقل 6 هفته قبل از شروع نيمسال تحصيلي به اداره آموزش دانشگاه خود ارائه نمايد .
¤دانشگاه مبدأ در صورت موافقت با انتقال، بايدظرف يك هفته، موافقت خود را همراه با درخواست دانشجو وريز نمرات او به دانشگاه مقصد ارسال دارد و دانشگاه مقصد بايدحداقل دو هفته قبل از شروع نام نويسي نظر خود را اعلام دارد .
ودر صورت موافقت با انتقال، كليه سوابق دانشجو به دانشگاه جديد ارسال مي شود .
¤در صورت انتقال فقط واحد هاي گذرانده شده كه نمرات آنها 12 به بالا است پذيرفته مي شود و در هر حال حذف واحد هاي درسي دانشجوي انتقالي در حدودي مجاز است كه وي امكان گذارندن واحد هاي باقيمانده خود را در طول مدت مجاز تحصيل داشته باشد .
لذا تمام نمرات وسوابق آموزشي دانشجوي انتقالي در كارنامه ثبت و نمرات دروس پذيرفته شده فقط در محاسبه ميانگين كل او محسوب مي شود .
مدارك فارغ التحصيلي دانشجوي انتقالي توسط دانشگاه جديد داده مي شود ودر آن مدرك تعداد واحدهاي گذرانده شده و مجموع واحد ها در دانشگاه هاي مبدأ ومقصد با ميانگين نمرات آنها و سوابق تحصيلي دانشجو قيد مي شود .
انتقال دانشجو در طول مدت تحصيل، در هر مقطع تحصيلي فقط يكبار مجاز است .
دانشجوي مهمان
در دوره كارداني و كارشناسي :
در مواردي كه دانشجو به طور موقت ناگزير به تغيير محل تحصيل خود باشد،مي تواند با موافقت دانشگاه هاي مبدأ و مقصد به عنوان ميهمان موقت ومدت معين محل تحصيل خود را تغيير دهد .
شرط ميهمان شدن در يك دانشگاه اين است كه دانشجو حداقل يك نيمسال تحصيلي را در دانشگاه مبدأ گذرانده باشد .
ميهمان شدن دانشجو در يك دانشگاه براي گذراندن يك يا چند درس به صورت تكدرس با موافقت بلامانع است
هر دانشجو مي تواند به عنوان مهمان يك نيمسال در دوره كارداني يا دو نيمسال در دوره كارشناسي تحصيل كند. در هر حال نبايد تعداد دروسي را كه دانشجو به صورت ميهمان گذرانده است از 40 درصد كل واحد هاي دوره تجاوز كند .
و لذا انتخاب واحد دانشجو چه به صورت تكدرس و چه به صورت تمام وقت بايد با اطلاع گروه آموزشي دانشگاه ها وطبق شرايط دانشگاه مقصد باشد .
واحد هايي راكه دانشجوي ميهمان در دانشگاه مقصد مي گذراند،عيناً در كارنامه او در دانشگاه مبدأ ثبت مي شود و نمرات آنها در محاسبات ميانگين نيمسال و ميانگين كل منظور خواهد شد .
مدرك فراغت از تحصيل دانشجوي ميهمان توسط دانشگاه مبدأ صادر خواهد شد .
نقل و انتقالات دانشجويان
دانشگاه علوم پزشكي
انتقال دائم و جابه جايي دانشجويان،سالي يكبار در مرداد امكان پذير مي باشد .
مهمان شدن حداكثر تا سقف40% واحدها با موافقت دانشگاه مبدأ و مقصد بلامانع است .
انتقال فرزندان هيأت علمي پس از ثبت نام در دانشگاه مبدأ قابل انجام خواهد بود .
تغيير رشته و انتقال دانشجويان آزاده،طبق مصوبات دولت به محل سكونت انجام پذير مي باشد .
جابه جايي دانشجوياني كه بيش از 50%واحد درسي خود را گذرانده اند امكان پذير نمي باشد .
كليه واحد هاي گذرانده شده دانشجوي انتقالي با نمرات12 و بالاتر پذيرفته مي شود و پذيرش واحد هاي گذرانده شده با نمرات كمتر از 12 به عهده دانشگاه مقصد است .
شرايط انتقال دانشجويان ايراني شاغل
به تحصيل در خارج به دانشگاه هاي
علوم پزشكي داخل كشور
- خروج قانوني از كشور قبل از تاريخ
5/2/64
- گذراندن حداقل 36 واحد در مقطع دكترا و كارشناسي،18 واحد در مقطع كارداني و دارا بودن معدل 12
- تكميل پرونده و طرح موضوع در شوراي انتقال
- قبول شدن در امتحان جامع علوم پايه براي رشته هاي علوم پايه
ارائه معرفي نامه اي كه پس از اخذ درخواست متقاضي و بر اساس سهميه هاي دانشگاهي صادر مي شود .
-انتقال دانشجويان طبق مصوبه براي كساني كه بعد از 5/2/64 از كشور خارج گرديده اند(به جز فرزندان اساتيد و مأموران سياسي و همسران بورسيه دولت و اخراجي هاي سياسي و در صورت دارا بودن شرايط فوق)ممنوع مي باشد .
انتقالات و مهمان شدن دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي
نقل و انتقال دانشجو به معني تغيير محل دانشجو از مؤسسه يا واحد دانشگاهي به دانشگاه ديگري در همان رشته و مقطع است .
انتقال دانشجو در دانشگاه آزاد اسلامي به دو صورت
واحدي به واحد ديگر
مؤسسات آموزش عالي به دانشگاه آزاد و با توافق واحدهاي مبدأ و مقصد و موافقت سازمان مركزي دانشگاه باشرايط زير ممكن است :
ادامه تحصيل متقاضي از نظر مقررات آموزش بلامانع باشد .
متقاضي حداقل 12 واحد درسي را در دوره كارداني و كارشناسي ناپيوسته و 24 واحد را در كارشناسي و كارشناسي ارشد پيوسته گذرانده باشد .
حداقل 30 %واحد درسي باقي مانده داشته باشد .
ميانگين كل نمرات وي حداقل 12 باشد .
نمره آزمون ورودي از نمره آزمون آخرين فرد پذيرفته شده همان سال ورود فرد در رشته مربوط در دانشگاه مقصد كمتر نباشد .
تقاضاي انتقال دائم و موقت،از پانزدهم ارديبهشت ماه تا پايان تير ماه هر سال تحصيلي از سوي سازمان مركزي پذيرفته مي شود .
انتقال دانشجو هنگامي قطعي مي شود كه پس از موافقت سازمان مركزي دانشگاه با واحد دانشگاهي مبدأ تسويه حساب كرده باشد.در مواردي كه دانشجو از واحد دانشگاه مبدأ به واحد ديگر منتقل مي گردد،از پرداخت هزينه انتقال معاف است،اما در صورتي كه متقاضي انتقال به واحد ديگري غير از واحد تعيين شده توسط سازمان مركزي باشند،بايد هزينه بپردازند .
و مبناي محاسبه هزينه انتقال 20 واحد يك نيمسال محسوب مي شود،لذا تعداد نيمسال ها از تقسيم تعداد واحدهاي درسي باقي مانده بر 20 به دست مي آيد .
لذا اگر واحدهاي درسي باقي مانده، 10 يا بيشتر باشد،يك نيمسال محسوب مي شود .
انتقال از واحدهاي شهرستان به واحدهاي استان تهران و نيز از واحدهاي اطراف تهران به واحدهاي تهران حتي به صورت موقت مجاز نيست .
مگر اينكه دانشجو پس از قبولي دردانشگاه اين شرايط برايش به وجود آمده باشد :
الف )معلول يا مبتلا به بيماري صعب العلاج ، به نحوي كه نتواند مستقلا زندگي كند وزندگي براي وي در حوزه دانشگاهي مقصد اجتناب ناپذير باشد .
ب )دانشجوي دختر كه ازدواج كند و همسروي در حوزه جغرافيايي واحد دانشگاه مقصد ساكن و شاغل باشد .
ج )فرزندان اعضاي هيأت علمي تمام وقت دانشگاه ها در بررسي تقاضاي انتقال ، اولويت هايي دارد :
الف)تقدم خواهران به برادران .
ب )گذراندن واحدهاي بيشتر .
ج )داشتن ميانگين بالاتر .
انتقال دانشجويان دانشگاه ها و مؤسسات به دانشگاه آزاد با رعايت شرايط مندرج در اين آيين نامه امكان پذير است .
در صورتي كه دانشجوي انصرافي دانشگاه و مؤسسات عالي از نظر خدمت وظيفه و مقررات دانشگاه بلامانع باشد،مي تواند در هر دانشگاه آزاد اسلامي ادامه تحصيل دهد،در اين حال برگ انصراف دائم از تحصيل اين دانشجويان به منزله موافقت مؤسسه مبدأ است .
چنانچه پذيرش در دانشگاه مورد تقاضا ممكن نباشد،سازمان مركزي مقصد را تعيين مي كند .
مراحل اجرايي انتقال دانشجو
به شرح ذيل مي باشد :
1. دانشجو بايد درخواست خود را كتبا حداقل سه ماه قبل از شروع سال تحصيلي به واحد دانشگاهي خود ارائه نمايد .
2. واحد مبدأ بايدظرف يك هفته از تاريخ وصول تقاضا،موافقت خود را همراه ريز نمرات دانشجو به واحد مقصد ارسال كند و واحد مقصد بايد ظرف يك هفته از تاريخ دريافت،نظر خود را با كليه مدارك به سازمان مركزي دانشگاه ارسال نمايد.سازمان مركزي تصميم نهايي را اعلام مي كند كه منوط به پرداخت هزينه هاي مربوط و ارائه رسيد بانكي است .
دانشجوياني كه از يك واحد به واحد ديگري در همان رشته و مقطع قبلي منتقل مي گردند،تمام نمرات درسي،سوابق آموزشي آنان در كارنامه وي ثبت مي گردد و اين قبيل دانشجويان مشمول پرداخت هزينه انتقال برابر آخرين تعرفه دانشگاه خواهند بود .
مدرك فارغ التحصيل دانشجوي انتقالي توسط دانشگاه مقصد صادر مي شود .
انتقال دانشجو در طول مدت تحصيل فقط براي يكبار مجاز است .
در صورتي كه انتقال توأم با تغيير رشته وگرايش باشد،تنظيم واحد هاي درسي از طريق آموزش واحد مربوط و 3هيأت علمي صورت مي گيرد .
دانشجوي ميهمان
دانشجو مي تواند برخي از دروس خود را در واحد دانشگاهي به عنوان ميهمان بگذراند و اين مشروط به اين است كه دانشجو حداقل 12 واحد درسي را گذرانده باشدبا توافق دانشگاه مبدأ و مقصد و سازمان مركزي دانشگاه امكان پذير است .
تحصيل دانشجو به صورت ميهمان در نيمسال اول تحصيل مجاز است .
دانشجو مي تواند در طول تحصيل،يك نيمسال در دوره كارداني و كارشناسي ناپيوسته،دو نيمسال در دوره كارشناسي پيوسته و سه نيمسال در كارشناسي ارشد پيوسته به صورت ميهمان تحصيل نمايد .
در مواردي كه دانشگاه مبدأ نتواند دروس اجباري را در نيمسال معين عرضه نمايد،دانشجو مي تواند يكبار ،مقداري از واحدهاي درسي يك نيمسال را در دانشگاه ديگر بگذراند.در اين حال دانشجو بايد شهريه ثابت به واحد مبدأ و شهريه متغير به واحد مقصد بپردازد .
انتخاب واحد درسي ميهمان بايستي در واحد دانشگاهي مبدأ انجام شود .
در نظر داشته باشيد كه دانشجوي ميهمان علاوه بر پرداخت شهريه ثابت و متغير هر نيمسال به واحد دانشگاهي مقصد، بايستي شهريه ثابت آن نيمسال را به واحد مبدأ و هزينه انتقال موقت را از طريق واحد مبدأ به سازمان مركزي دانشگاه بپردازد .
واحدهاي گذرانده شده در دانشگاه مقصد،در كارنامه وي ثبت مي شود و نمرات آنها در محاسبه ميانگين نيمسال و ميانگين كل نمرات وي منظور مي گردد .
لذا واحد مبدأ، نمرات دروس گذرانده شده دانشجوي ميهمان را از واحد مقصد استعلام و پس از اطمينان از صحت آن در سوابق تحصيلي دانشجو منظور مي نمايد .
در هر صورت مدرك فارغ التحصيلي دانشجوي ميهمان توسط دانشگاه مبدأ صادرخواهد شد .
آيين نامه نقل و انتقال دانشجويان شاهد در دانشگاههاي كشور
تسهيلات اين آيين نامه تك فرزندان ذكور و كليه فرزندان اناث و همسران شاهد را در مقاطع مختلف در كليه دانشگاهها و مؤسسات به استثناي دكتراي تخصصي شامل ميشود .
وهم چنين ساير فرزندان معزز شاهد در صورت درخواست ميتوانند از مزاياي جاري نقل و انتقال وزارتين استفاده نمايند .
كليه دانشگاهها و مؤسسات آموزشي بايد در هر سال تحصيلي با درخواست انتقال دانشجويان شاهد پس از ثبت نام و در ابتداي ترم در شروع سال تحصيلي خارج از ضوابط نقل و انتقال موافقت نمايند .
حداكثر 2% سهميه پذيرش در هر مقطع تحصيلي در هر دانشگاه جهت انتقال فرزندان و همسران شاهد جديدالورود در شروع هر سال تحصيلي اختصاصي مي يابد .
و نكته اين كه در صورت عدم تكميل سقف 2% دانشجويان جديدالورود،حداكثر تا سقف 5/0% از سهميه فوق به دانشجويان شاهد سالهاي قبل تخصيص مي يابد .
مي دانيد كه ملاك تعيين ظرفيت پذيرش هر مقطع تحصيلي دفترچه راهنماي آزمون سراسري سال ورود دانشجو مي باشد .
با توجه به محدوديت ظرفيت دكتري دندانپزشكي سهميه شاهد در اين دوره تحت هر شرايطي از 2% تجاوز نخواهد كرد،بعبارت ديگر در صورت عدم تكميل مازاد سهميه اين رشته ها قابل استفاده در رشته دندانپزشكي نخواهد بود .
افراد واجد شرايط با تأييد بنياد شهيد به دانشگاه مقصد معرفي خواهندشد .
اين آيين نامه در 5 ماده و 5 تبصره در تاريخ
4/11/75 به تصويب رسيد .

 



مجلسي كه در رأس امور است!

ميكائيل دياني - دانشجوي مديريت دانشگاه سمنان
با نزديكي انتخابات مجلس شوراي اسلامي شايد شناخت ملاك ها و معيارهاي يك نماينده اصيل و انقلابي از اهميت والايي برخورد باشد چرا كه بعد از شركت پرشكوه مردم در انتخابات، انتخاب صالحين اهم وظايف مردم است. مجلسي كه نه حكم ولي را بر رأي بگذارد، نه بيت المال را به چوبه حراج بزند! مجلسي كه اخلاق محور باشد و با جريان هاي فاسد ثروت و قدرت هم آغوش نباشد. در اين ميان براي شناخت اين مصلحين شايد يكي از مهم ترين ملاك ها، معيار هايي است كه امام بزرگوار براي نمايندگان مجلس در نظر داشتند و مجلس تشكيل شده از اين صالحين كه مجلسي مردمي بود را در رأس امور مي دانستند.
معنويت در مجلس
يكي از اصول امام براي يك نماينده انقلابي درجه معنويت آن نماينده و دوري از نفسانيت ها و برخورد هاي شخصي بود چه آنكه در خصوص لزوم رعايت اخلاق در مجلس مي فرمايند:«من اميدوارم كه آقايان بدون اينكه جهات نفسيت را در نظر داشته باشند، و بدون اينكه اغراض خودشان را و مخالفتهاي شخصي كه با اشخاص دارند در نظر داشته باشند، به آن چيزي كه وكيل او، به آن چيزي كه در آن چيز وكيل هستند، انديشه كنند و مباحثه كنند و شور كنند.»- صحيفه امام، جلد 12، ص345-
نمايندگان مردم بايد قانون گرا باشند
شايد در جاي جاي توصيه هاي امام تاكيدي بيشتر از قانونگرايي نداشته باشيم، چه براي نمايندگان چه براي ديگران. تاكيدي كه رهبري نيز آن را نكته حياتي در عرصه انتخابات هاي مختلف دانستند و بي خردان و نادانان فتنه 88 را نيز همواره از اين باب مورد عتاب قرار داده اند كه چرا بر قانون پايبند نبوده و به راي مردم احترام نگذاشتند. امام در همان سالهاي اول انقلاب در نطقي تند و آتشين در باب قانونگرايي مجلسيان سخن مي گويد كه:«روي قانون عمل بكنند. اين قانوني كه ملت برايش رأي داده است. همين رأي نداده است كه توي طاقچه بگذاريد و كاري به آن نداشته باشيد، برويد مشغول كار خودتان بشويد.
اين قانون بايد دست همه باشد و همه حدود را قانون معيّن بكند. قانون براي مجلس حدود معين كرده است، تخلف از اين حدود نشود. براي رئيس جمهور تحديد كرده، حدود قرار داده، او هم تخلف نكند. براي نخست وزير و امثال اينها و دولتها حدود معيّن كرده. آنها هم نبايد خارج بشوند. هر كه خارج بشود از حدود، بايد اين را تنبه بدهند، هدايت كنند آن را.» -صحيفه امام، ج 12، ص: 349-
تكليف گرايي مشي اصلي كارگزاران حكومت اسلامي است
اولين فرق جمهوري اسلامي در تشكيل حكومت را بايد در همين نقطه ديد. آنجايي كه قاعده فعاليت بر مبناي تكليف و وظيفه قرار دارد نه بر مبناي رسيدن به قدرت و ثروت. تكليفي كه براي اداي فريضه ديني ماست و براي محيا كردن جامعه جهاني ما. اينجاست كه امام مي گويد« ما بخاطر انجام تكليف بايد آن راهي را برويم كه خداي متعال گفته است» و به نمايندگان سفارش مي كند كه:« سيد الشهدا هم شكست خورد در كربلا، اما شكست نبود اين. كشته شد و زنده كرد يك عالمي را. امير المؤمنين هم در جنگها، در جنگ صفين شكست خورد، لكن شكست نبود اين. او به خدمت اسلام بود و براي خدا كار مي كرد. كسي كه براي خدا كار بكند، هيچ وقت شكست تويش نيست، برد هميشه با آنهاست.»
ايشان در جايي ديگر نيز به نمايندگان تاكيد مي كنند كه فقط:«اسلام مد نظر شما باشد. و اين را بدانيد كه آنهايي كه با اين مجلس مخالفند، و آنهايي كه با اين انقلاب مخالفند، و آنهايي كه با اسلام مخالفند، هر كاري بكنيد آنها به مخالفت خودشان ادامه مي دهند، منتها يك وقتي با يك بهانه است، بعد يك بهانه ديگر پيدا مي كنند.»- صحيفه امام، ج 12، ص: 351-
ساده زيستي و رسيدگي به مظلومان
كمتر رهبري را در دنيا مي بيني يا شايد حتي نتواني پيدا بكني همچون امام و رهبري كه تمام غمشان داغ كوخ نشينان و پابرهنگان باشد. امام انقلاب را براي آنان مي دانست چرا كه قرآن برايش مشخص ساخته بود كه زمين را مستضعفان وارثند. امام در جاي جاي صحبت هايش براي وكلاي مجلس از درد آنها و رسيدگي به آن قشر كه خود آنها را عزيزترين ها مي دانست سخن مي گفت. امام خطاب به نمايندگان مجلس اول اينگونه از مستضعفان مي گويد:« اميد آن است كه رسيدگي به حال مستضعفين و مستمندان كشور كه قسمت اعظم ملت مظلوم را در بر مي گيرد در رأس برنامه ها قرار گيرد، و در نخستين مجلس شوراي اسلامي طرحهايي جدي در رفاه حال اين طبقه محروم داده شود، و از طرف دولت منتخب شما بدون مسامحه به مورد اجرا گذاشته شود تا در پيشگاه خداوند متعال، بعضي از ديون خودتان را به اين طبقه عزيز- كه جان خود را براي اسلام و آزادي و استقلال كشور در طبق اخلاص گذاشته و پيروزي را براي انقلاب اسلامي به ارمغان آوردند- ادا كرده باشيد.» و همچنين در ادامه مي فرمايد:« طرحها و پيشنهادهايي كه مربوط به عمران و رفاه حال ملت خصوصاً مستضعفين است انقلابي و با سرعت تصويب كنيد، و از نكته سنجيها و تغيير عبارات غير لازم كه موجب تعويق امر است اجتناب كنيد، و از وزارتخانه ها و مأموران اجرا بخواهيد كه از كاغذ بازيها و غلط كاريهاي زمان طاغوت اجتناب كنند و رفاه ملت مظلوم و عقب افتادگيهاي آنها را به طور ضربتي تحصيل و ترميم كنند.»-صحيفه امام، ج 12، ص: 364-
مردم سالاري در قاموس انديشه امام
در اتفاقات سياسي در زمان حيات امام و همچنين بعد از آن در زمان ولايت مقام معظم رهبري يكي از نقاط كليدي بحثشان احترام به آراي مردم بوده است. همانطور كه رهبري معظم در كرمانشاه از ملاك هاي كانديداي انتخابات و اخلاق انتخاباتي احترام و راي مردم را امري حياتي دانستند امام نيز اهم اولويت ها را آني مي دانستند كه مردم مشخص مي كنند. ايشان در جايي مي فرمايند:«هر كس مردم به آن رأي دادند حتي اگر به ضرر مردم بود بايد به آن رأي احترام گذاشت.» اين جمله نشان از انديشه عميق و ايمان قلبي به مردم سالاري در انديشه امام راحل حكايت مي كند كه البته در اين مجمل نمي توان به شرح و بسط آن پرداخت.

 



مروري بر پيشينه نظام دانشگاهي ايران (بخش نخست )

محمد آقابيگي كلاكي
از عوامل مؤثر در پيدايش و تأسيس «دانشگاه در ايران»، حلقه اي براي «مدرنيزاسيون»به تمام عيار و رسيدن به«دروازه هاي تمدن غرب» از سوي حاكميت استعماري بود؛ كه اين امر در نگرش و گرايش ضد ديني مؤسسان و اساتيد دانشگاه ها به عنوان اركان و حاملان معرفت علمي، و نيز محتواي متون درسي دانشگاه ها مشهود است.
تأسيس و شكل گيري دانشگاه در ايران به طور عام و رشته هاي انساني و علوم اجتماعي به طور خاص در شكل و ظاهر كنوني به برخورد و مواجهه ي ايران با مظاهر تمدن مدرن باز مي گردد. مراوده هاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي شكل گرفته در دوره ي قاجار با غرب مدرن، جنگ هاي 13 ساله ي ايران و روس، سفرهاي ناصرالدين شاه به اروپا و... در كنار سير انحطاطي كه بعد از صفويه دامن گير فرهنگ و انديشه ي حاكم بر جامعه شده بود، در نهايت منجر به پيدايش نوعي خود كم بيني و خود باختگي در برابر غرب شد. اين خود باختگي و احساس رعب در برابر مظاهر غرب، در ابتدا در ظاهري ترين و سطحي ترين لايه هاي فرهنگي غرب و بدون توجه به مباني فلسفي حاكم بر علم و تكنولوژي غرب صورت مي گيرد. «آشنايي ما با غرب از نهايي ترين آثار، ظاهري ترين ابعاد و پايين ترين لايه هاي تمدن و فرهنگ آن آغاز شد. ابتدا قدرت نظامي، سياسي، اقتصادي و مظاهر مادي، نحوه ي زندگي آن ها را ديديم. در بعد علمي نيز ابتدا با قدرت مادي و ابعاد كاربردي دانش آن ها آشنا شديم و در بسياري از موارد نيز با بلاهت كودكانه و سادگي ابلهانه همان قدرت را دليل بر كمال و بلكه تماميت علم آن ها دانستيم.»1
اوج سطحي نگري و ساده لوحي را مي توان در ايده هاي منورالفكران عصر مشروطه مشاهده كرد: «ايده هايي نظير تقليد در امور ديواني از غرب، استفاده از عقل فرنگي ها و واگذاري امور به كمپاني هاي خارجي و حتي وارد كردن وزير از دول خارجه -از سوي ملكم خان-، تغيير الفبا و خط -از سوي آخوند زاده و تقي زاده- و از فرق سر تا نوك پا فرنگي شدن -از سوي تقي زاده - و ...» اين سطحي زدگي و تعجيل در پذيرش و دست يابي به مظاهر و ظواهر تمدن غرب باعث مي شود تا اولين رشته هاي دانشگاهي متناسب با اين مظاهر و در رشته هاي فني و مهندسي شكل بگيرد. ورود رشته هاي انساني و علوم اجتماعي اما پس از چندين سال تأخير و به تـأسيس دانشگاه تهران به دست «محمد علي فروغي» از منورالفكران عصر مشروطه، مؤسس و استاد اعظم لژ فراماسونري «بيداري ايرانيان»، ايدئولوگ و چندين دوره رييس الوزراي رضا خان ارجاع دارد. اولين سنگ بناي دانشگاه تهران در اواخر سال 1313ه.ش. گذاشته شد و دانشكده هاي حقوق، علوم سياسي، اقتصاد، پزشكي، دندان پزشكي و داروسازي، ادبيات و علوم معقول و منقول به طور رسمي موجوديت يافتند. دانشجوياني كه از سال 1307ه.ش. از طرف دولت به اروپا اعزام شده بودند، با دريافت مدارك علمي به كشور بازگشتند و كادر اوليه ي استادان دانشگاه تهران را تشكيل دادند.
اگر با نگاهي جامعه شناختي به پيدايش و شكل گيري دانشگاه در جامعه ي ايران پرداخته شود و بخواهيم آن را به عنوان يك پديده ي اجتماعي در ارتباط با تحولات سياسي و اجتماعي جامعه مورد تحليل و بررسي و تبيين جامعه شناختي قرار دهيم، بايد انتظار داشته باشيم كه اين پيدايش به نحوي با علايق، خواسته ها و انتظارات اجتماعي و سياسي خورده باشد. از سوي ديگر با نگاهي به تحولات سياسي- اجتماعي آن عصر مشاهده مي شود سياست هاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي جامعه در بستري حركت مي كند كه با توسل به نيروي استبداد متكي به قدرت هاي استعماري در كنار برنامه ريزي هاي منورالفكران غرب زده اي چون محمد علي فروغي- ذكاء الملك-، اسكندر ميرزا، سيد حسن تقي زاده و داور به علاوه ي تاريخ نگاري هاي كسروي و مشيرالدوله -حسن پيرنيا- در صدد تغيير شرايط سنتي جامعه ي ايران در جهت حاكم كردن شرايط فرهنگي و تمدني غرب مدرن بر جامعه ايران -البته سطحي ترين و ظاهري ترين لايه ها- هستند و در اين جهت از هيچ ابزاري حتي زور و قدرت نظامي فروگذار نمي كنند.
خواسته ي اصلي و هدف نهايي استبداد رضاخاني در اين دوره سكولاريزاسيون سياسي، اجتماعي و فرهنگي جامعه است. اين سكولاريزاسيون اگر چه از دوره ي قاجاريه آغاز شده بود، اما هر چه به كودتاي سياه در اوايل قرن چهاردهم هجري نزديك مي شويم، حضور جريان هاي سكولار را در عرصه هاي مختلف و تحولات اجتماعي بيش تر مشاهده مي كنيم. از جمله مسايل قابل بررسي در ماهيت قدرت رضاخان، مسأله ي سكولاريسم فرهنگي عصر پهلوي و شدت عمل رضاخان در سركوب مذهب شيعه است. اين نوع سكولاريسم در مسأله ي ناسيوناليسم ايران باستان رضاخان و تغيير قوانين شرعي به قوانين عرفي و در مدرنيته ي سطحي رضاخاني به وضوح جلوه گر مي شود. افكار سكولاريسم را مي توان علاوه بر دو دهه ي بين مشروطه تا رضا خان، در صدر مشروطه هم دنبال كرد. در اين زمينه بايد يك گام تاريخي ديگر هم به عقب برگشت و با ميرزا آقاخان كرماني و قبل از او ميرزا ملكم خان و ميرزا فتحعلي آخوند زاده هم برخورد فكري و بررسي تاريخي كرد. قرابت و اقتباس بسياري از افكار اين چند نفر را مي توان در افكار منورالفكران دربار پهلوي شاهد بود.
چالش ها و تعارض هاي ميان اين علوم و راهبردهاي اعلامي آن با شرايط سياسي و اجتماعي جامعه با پيروزي انقلاب اسلامي كه داعيه ي فرا رفتن از ايده هاي مدرنيته را در سر مي پروراند- هر چند از منظر مدرنيته اين فرا رفتن به ارتجاع و بازگشت به شرايط پيش از مدرنيته و قرون وسطي تعبير مي شود- و در نتيجه ي آن شكل گيري يك نظام سياسي با داعيه ي ديني و پررنگ شدن حضور دين در متن زندگي فردي و اجتماعي، افزايش پيدا خواهد كرد. همين تعارض ها و درگيري هاي ايدئولوژيك، سياسي و نظامي مترتب بر آن در محيط هاي دانشگاهي بعد پيروزي انقلاب اسلامي منجر به طرح «انقلاب فرهنگي» و نيز «وحدت حوزه و دانشگاه» گرديد.
گونه شناسي جريان هاي فكري دانشگاهي در قبال علوم اجتماعي اسلامي
جريان اول: جريان غرب گرا با رويكرد تعارض دين و مدرنيته اولين جرياني كه به شرح ديدگاه هاي آن مي پردازيم، ديدگاهي است كه هم دين و هم مدرنيته را به منزله يك نظام و سيستم ارزيابي مي كند و معتقد است هر يك از آن ها بر ابعاد معرفت شناسي، هستي شناسي و انسان شناسي ويژه اي مبتني هستند. از منظر اين جريان، مدرنيته يك مجموعه و سيستم منسجم است كه داراي ابعاد گوناگون فرهنگي، اقتصادي، سياسي و اجتماعي بوده و حتي در ابعاد فردي داراي ويژگي هاي خاص رواني مي باشد و اين ابعاد و اجزاي آن در ارتباط و وابستگي متقابل با يك ديگر هستند به گونه اي كه امكان جداسازي آن ها از يك ديگر وجود ندارد. به عبارت ديگر مدرنيته يك كل است و اين كل امكان جداسازي اجزايش متصور نيست. بنابراين اگر قرار است مدرنيته در جايي واقع شود بايد گفت يا كليت آن پذيرفته شود، يا اين كه با پذيرش جزيي و تفكيكي از آن عملاً فرآيند پذيرش مدرنيته يا مدرنيزاسيون بي خاصيت مي شود -خصلت كاركردي اجزاي آن از بين مي رود يا اين كه كاهش پيدا مي كند.- به عبارت ديگر پذيرش علم و تكنولوژي غرب بدون پذيرش ساختارهاي سياسي و به ويژه دموكراسي غربي و نرم افزارهاي وابسته ي به آن، ساختارهاي اجتماعي و نيز پذيرش فرهنگ و حتي ويژگي هاي رواني انسان غربي امكان پذير نيست.
آن چه براي اين جريان اهميت و اولويت دارد حاكم كردن مدرنيته در جامعه ي ايران است. آن ها براي سير تاريخ، مسيري تك خطي قائل اند و از آن جايي كه جامعه، فرهنگ و تمدن مدرن را بهترين نمونه و الگوي ايده آل تمدن در همه ي اعصار قلمداد مي كنند و هيچ جايگزين و آلترناتيوي براي آن متصور نيستند و هدف خويش را جست وجوي راهي براي نيل به اين اتوپياي روشن فكري و آرمان شهر ما بعد رنسانسي تعريف كرده اند، مجموع اين عوامل آن ها را بر اين مي دارد كه براي نيل به مدرنيته از طريق فرآيند مدرنيزاسيون، جز قدم برداشتن بر مسير و راه طي شده ي غرب و پا در جاي پا گذاشتن آن وجود ندارد. تصورات اين جريان منطبق بر انديشه هاي انديشمندان مدرن آن است كه فرهنگ ها و تمدن هاي غيرمدرن همگي نشان گر دوران كودكي و نابالغي ذهن انسان است كه هنوز از بلوغ نيل به مدرنيته و زندگي به سبك و سياق غرب بازمانده اند. در حقيقت از اين منظر، عقيده بر اين است كه غيرغربيان و فرهنگ هاي غيرمدرن بخش هاي مختلفي از موزه ي بزرگي هستند كه دوره هاي كودكي و خردسالي دنياي غرب را به نمايش در مي آورند.
جريان دوم: گرايش غرب گرا با انديشه ي تمايز دين و مدرنيته
يكي ديگر از جريان هاي فكري رايج در دانشگاه، انديشه اي است كه براي دين شأني قائل است كه در مواجهه با فرهنگ و تمدن مدرن و مدرنيته هيچ برخوردي به وجود نمي آورد و در اين حالت نمي توان تعارض يا تعاملي ميان آن دو متصور شد. در اين تصوير دين و مدرنيته به مثابه دو اقليم و دو جغرافياي متفاوت تصوير شده، به گونه اي كه هيچ تناسبي ميان آن دو وجود ندارد و در حوزه ي يك ديگر تصرف نمي كنند. در اين حالت جز تمايز حوزه ي اين دو، رابطه ي ديگري برقرار نيست. مطابق با آراي اين جريان، دين مستقلاً معطوف به غايتي است و داراي رسالت و كاركرد ويژه اي است كه مستقل از حوزه ي دخالت و كاركردهاي مدرنيته است. در مقابل مدرنيته نيز غايت و كاركردي مستقل و جدا از دين دارد، به گونه اي كه هر يك از اين دو به دو سنخ از نيازهاي متفاوت انساني و زندگي فردي و اجتماعي اش پاسخ مي گويند.در اين ديدگاه دين به عنوان مجموعه اي از عقايد، اخلاقيات و احكام مربوط به حوزه ي فردي زندگي انسان و برآورنده ي نيازهاي معنوي او قلمداد مي شود كه نشان دهنده ي چگونگي رابطه ي انسان با معبود اوست. در مقابل، ما سواي آن چه در حوزه ي رفتارهاي فردي و معنوي زندگي انسان قرار دارد و مربوط به وجه تمدن سازي انسان و چگونگي اداره و مديريت جامعه بوده و به زعم اين جريان امور اجتماعي و دنيوي به حساب آمده و در برگيرنده ي اموري چون «شناخت طبيعت ، تنظيم روابط توزيع قدرت، ثروت و اعتبار، نظم ، آموزش، مديريت منابع و نيروي انساني ، ميزان استفاده از اين منابع، نظام شهرنشيني، ميزان استفاده از ابزارهاي توليد، نوع ابزار قابل بهره برداري و ...« در يك كلام »الگوي توسعه ي اجتماعي» مي باشد، اموري هستند كه خارج از حيطه ي دين بوده و انسان با استفاده از ابزارهاي حسي و عقل خويش توان دست يابي به آن ها و چگونگي توليد نظام هاي مديريت آن را داراست و در مدرنيته و فرهنگ و تمدن مدرن نمونه اي از اين تمدن سازي و حد اعلاي آن قابل دسترسي است. يكي از معتقدين اين جريان در جايي چنين عنوان مي كند:
«خداوند كه مبدأ و مبدع جهان و انسان است، انسان و تمدن سازي او را قبول دارد و او را به گونه اي آفريده است كه با احساسات و عقل و منطق، مشكلات زندگي اش را حل كند. ... تدبير براي اداره ي زندگي كه اسم آن را تمدن و فرهنگ مي گذاريم به عهده ي خود انسان است.»2
دين شناسي اين جريان در بردارنده تفسيري حداقلي از دين است، به عبارت ديگر به «دين حداقلي» در بردارنده و هدايت كننده ي امور فردي و معنوي معتقد است. از اين رو عمده نقدهايي كه به اين جريان و ديدگاه هايش وارد است مربوط به مسأله ي دين شناسي آن و مسأله ي دين حداقلي وارد است. مدعاي اصلي نظريه ي دين حداقلي اين است كه دين به حيات معنوي مردم كار دارد و علم به حيات مادي آن ها؛ دين تكليف رفتار فردي انسان ها را معين مي كند و علم تنظيم امور اجتماعي آن ها را. اين تفكيك در حقيقت محور اصلي بررسي و نقد ديدگاه اخير را تشكيل مي دهد؛ و اين كه چنين تفكيكي بر چه اساس و مبنايي صورت گرفته است؟ و آيا چنين تفكيكي ميان شقوق زندگي انساني امكان پذير است؟ و اصولاً زندگي انسان قابل تقسيم به چنين شقوقي هست كه از آن چنين نتيجه اي گرفته شود؟ متن اين مدعا در برگيرنده ي چند نكته ي اساسي است كه مي توانيم آن ها را به اين شرح بيان كنيم:
1. رفتارهاي انسان را مي توان به دو دسته تقسيم كرد:
الف- رفتارهاي فردي؛
ب- رفتارهايي كه در خارج از رفتارهاي فردي قرار داشته و به گونه اي مي توان آن را رفتارهاي اجتماعي ناميد.
2. اين ديدگاه متضمن اين اصل نيز هست كه رفتارهاي فردي، رفتارهاي معنوي هستند؛ در حالي كه رفتارهاي اجتماعي رفتارهايي دنيوي و سكولار بوده و معنوي نيستند. به عبارت ديگر رفتارهاي فردي رفتارهايي هستند كه در سرنوشت اخروي انسان مؤثر بوده و در نتيجه معنوي هستند، در حالي كه رفتارهاي اجتماعي انسان چنين خصوصيتي نداشته و رفتارهاي دنيوي به حساب مي آيند.
3. دين امري است كه براي هدايت رفتارهاي فردي انسان -كه مؤثر در سعادت اخروي اند- نازل شده و در مقابل، رفتارهاي اجتماعي انسان به عنوان رفتارهاي سكولار نياز به هدايت ديني نداشته و در اختيار انسان قرار گرفته اند تا با استفاده از عقل و علم برآمده از عقل و حس -تجربه- به تنظيم آن ها بپردازد.
به عبارت ديگر استدلال طرفداران دين حداقلي، مشتمل بر دو ادعاي كلي است: نخست اين كه دين براي تأمين سعادت اخروي انسان است -اين ادعا، با طرفداران دين حداكثري مشترك است-، دوم اين كه چون دين، چنين رسالتي دارد، ديگر از سرپرستي نظام معيشتي مردم -بعد اجتماعي كه از سوي طرفداران دين حداقلي دنيوي و سكولار پنداشته مي شود- معاف است. اين ادعا نمي تواند مترتب بر ادعاي نخست باشد، مگر با افزودن ادعاي سومي درباره ي بي ارتباطي نظام معاش انساني با سعادت اخروي او -كه اعلام نمي شود و فرض اساسي مخفي اين ديدگاه است-. ادعاي سوم، به ويژه با نفي ابدي بودن انسان در دنيا و نبود آگاهي كافي از دنياي ديگر، بدون استفاده از وحي نمي تواند موجه باشد.
¤ دانشجوي دكتراي جامعه شناسي
دانشگاه علامه طباطبايي
ادامه دارد....

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14