(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 9 اسفند 1390- شماره 20155

تحزب اسلامي؛ تجربه تنوع گرايش ها
بانيان اصلي مجاهدين انقلاب
نقش عطاءالله مهاجراني و تئوري منوچهر گنجي براي بازگشت اپوزيسيون خارج به ايران
پشت پرده پروژهأ ارتباط با ايرانيان خارج از كشور

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




تحزب اسلامي؛ تجربه تنوع گرايش ها
بانيان اصلي مجاهدين انقلاب

مرتضي صفار هرندي
اما گروه هاي توحيدي صف، توحيدي بدر، منصورون و موحدين در بيرون از زندان و در شرايطي كه سازمان مجاهدين خلق به طور كامل منهدم شده بود، فعاليت هاي اصلي خود را با مايه هاي اعتقادي همراهي با امام و روحانيت آغاز كردند. عمده ترين فعاليت هاي اين گروه ها، ارعاب آمريكايي هاي مقيم ايران از طريق ترور و انفجارهايي در مكان هاي تجمع آمريكايي ها در سال پاياني حيات رژيم پهلوي بود. با اين حال اين گروه ها نيز در دو راهي شيوه هاي مبارزاتي در اين زمينه ها دچار چالش مي شدند. مثلاً طرح عمليات انفجار «رستوان خوانسالار» كه در آن زمان محل خوش گذراني آمريكايي ها در تهران بود در سال1356، هم ازنظر مقدمات (مثل استفاده از زن بي حجاب در مرحله اول عمليات) و هم ازنظر نتيجه (كشته شدن كارگران و خدمه رستوران) مورد تأمل اعضايي قرار گرفت كه معتقد به لزوم جواز شرعي براي اقدامات گروه توحيدي صف بودند.1 در همان زمان نيز رسوبات خودبسندگي در فهم دين، مقدمات تكرار مشكلات گذشته گروه هايي مثل مجاهدين خلق را فراهم كرده بود، اما مشورت با شهيد آيت الله سيدمحمد بهشتي در تهران و سپس كسب تكليف از حضرت امام در نوفل لوشاتو، مسير حركت اين گروه را تا حد زيادي روشن كرد. امام آن ها را از درگيري با سربازان ارتش شاه منع كردند، اما رزمندگان اين گروه عمليات بر ضد مستشاران آمريكايي را ادامه دادند. برنامه بعدي اين گروه و گروه توحيدي بدر، آمادگي مسلحانه براي مقابله با تعرض احتمالي به تظاهركنندگان در راهپيمايي هاي ميليوني تهران و سپس حفاظت از امام در روز ورود به تهران بود. شهيد محمد بروجردي ركن اصلي اين اقدامات بود. روابط استاد شهيد مطهري، شهيد مهدي شاه آبادي، شهيد مهدي عراقي، شهيد محمد منتظري و جلال الدين فارسي با اين دو گروه (صف و بدر) و نيز گروه فلاح، آنان را به بازوي مسلح و فني (تجهيزات صوتي و...) اجتماعات بزرگ و به طور مشخص مراسم استقبال از امام در 12 بهمن 1357 تبديل كرده بود. گروه بدر با افرادي همچون حسين فدايي، علي عسكري و... و هدايت هاي شهيد حجت الاسلام مهدي شاه آبادي به طور عمده در منطقه شهرري فعال بودند. آن ها پس از ارتداد مجاهدين خلق ابتدا بنا داشتند تا گروهي به نام سازمان توحيدي مجاهدين خلق را ايجاد كنند اما در نهايت نام گروه توحيدي بدر را برگزيدند.2
بازداشت و زنداني شدن اعضاي «بدر» (برخي از آنان تا لحظه سقوط رژيم ستم شاهي در زندان بودند)، ماهيت بازماندگان مجاهدين خلق در زندان را براي آن ها برملا كرد و آنان را در همراهي با محوريت امام و روحانيت مصمم تر ساخت.
گروه منصورون ابتدا از پيوستن چند گروه مبارز خوزستاني و برخي از افراد متدين و سرخورده از تجربه مجاهدين خلق تشكيل شده بود. سپس دامنه فعاليت اين گروه به شهرهاي مهمي مثل قم، اصفهان، شيراز، رفسنجان، يزد، فسا و... كشيده شد. آن ها كمك هايي را از برخي روحانيون مثل شهيد موسوي دامغاني و شهيد سيدمحمد تقي طباطبايي (روحاني مبارز زابلي) دريافت مي كردند و به واسطه همين روابط با شهيد اندرزگو مرتبط شدند. بعد از وارد آمدن ضربات پي درپي به گروه در سال 1355 و به وجود آمدن ترديد در ادامه مبارزه مسلحانه در داخل كشور، شهيد اندرزگو بخشي از اعضا را به اردوگاه هاي آموزش نظامي لبنان و سوريه هدايت كرد و محوريت گروه در داخل كشور در دست افرادي همچون محمدباقر ذوالقدر و محسن رضايي ميرقائد قرار گرفت. در اين مقطع با آغاز مرحله نهايي نهضت امام خميني، برنامه هاي گروه با مشورت برخي از عالمان حوزه علميه قم مثل آيت الله راستي كاشاني و حجت الاسلام محمدعلي شرعي، ترسيم مي شد.3
همين مشورت ها حوزه فعاليت گروه را بر خاستگاه خود يعني منطقه نفت خيز خوزستان متمركز كرد. عمليات اين گروه و نيز گروه موحدين با محوريت افرادي همچون شهيد حسين علم الهدي، رعب شديدي را در سركوبگران ايراني و آمريكايي اعتصابيون شركت نفت ايجاد كرد. مشابه چنين تحركي در اعدام انقلابي فرماندهان سركوب تظاهرات مردم در شهرهايي مثل رفسنجان، فسا و... صورت گرفت، اما امام خميني(ره) با انجام چنين عملياتي در تهران موافقت نكرده بودند. در اين ميان به دنبال پيام مهرماه 1357 امام راحل، شهيد عراقي از جمله كساني بود كه در جهت متصل كردن اين گروه هاي پراكنده به يكديگر تلاش مي كرد. به طور مشخص شهيد عراقي واسطه پيوند زدن گروه منصورون با گروه فلق متشكل از چند دانشجوي مسلمان مقيم آمريكا (حسن واعظي، مصطفي تاج زاده و...) شد كه به تازگي به كشور بازگشته بودند. پس از آنكه حفاظت از امام در 12بهمن به گروه توحيدي صف سپرده شد، منصورون هم اين گروه را در حفاظت از بيت امام (مدارس علوي و رفاه) همراهي مي كرد. شهيد مطهري در خلال اين دوره، اعضاي اين گروه ها را به گسترش تشكيلات براي مقابله با خطر سازمان منافقين توصيه مي كردند، به گونه اي كه به تعبير محمد باقر ذوالقدر:
«فكر تشكيل سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي از روي اين ايده اي بود كه شهيد مطهري دادند وگرنه در حقيقت فكر مي كرديم با آمدن امام و پيروزي انقلاب ديگر بايد بساط را جمع كرد.»4
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- جليل امجدي ، تاريخ شفاهي گروه هاي مبارز هفتگانه مسلمان ،، صص225و 226 2. همان ص 168
3. همان، صص 321، 370، 367، 328 4-همان، ص .383

 



ارتش سري روشنفكران -48 / فصل چهارم
نقش عطاءالله مهاجراني و تئوري منوچهر گنجي براي بازگشت اپوزيسيون خارج به ايران
پشت پرده پروژهأ ارتباط با ايرانيان خارج از كشور

نويسنده: پيام فضلي نژاد
روز 4 آبان 1368 علي اميني، نخست وزير عصر پهلوي دوم كه از رابطان برجسته آژانس اطلاعات مركزي آمريكا به شمار مي رفت و توسط همين آژانس به رهبري جبهه نجات ملي رسيد، عصاره عملياتي تئوري معروف «خط بازگشت، نفوذ و استحاله» را در هفته نامه كيهان (چاپ لندن) ارائه داد. به باور اميني «مبارزه آرام» عليه جمهوري اسلامي بدون «تاسيس پايگاهي عمده در داخل كشور» غيرممكن است، چون «تحول را بايد در داخل مرزهاي ايران به وجود آورد»53 و براي پيدايش اين دگرگوني چاره اي جز «بازگشت ايرانيان به وطن» نيست:
بدون «مراجعت» به ايران و «ايجاد پايگاه در داخل كشور» مبارزه با رژيم به سادگي به نتيجه نخواهد رسيد. اگر ايرانيان بازگردند و براي «مبارزه آرام» با رژيم و بدون (تاسيس) جناح، «هسته هاي لازم» را به وجود آورند، به تدريج رژيم حاكم را در خود «هضم» خواهند كرد و اوضاع به سوي يك حكومت جانشين و قابل قبول به پيش خواهد رفت.54
در همان روزهايي كه علي اميني تئوري «خط بازگشت، نفوذ و استحاله» را صورتبندي مي كرد، يك افسر بلندپايه ايراني تبار CIA نيز كار تدوين استراتژي جديد «مبارزه مردمي» را آغاز ساخت و رساله راهنماي پيكار را نوشت. او كسي جز منوچهر گنجي از كليدي ترين طراحان «براندازي نرم» و وزير آموزش و پرورش كابينه اميرعباس هويدا نبود55 كه با ويليام كيسي، رئيس سازمان جاسوسي سيا پيوندي نزديك داشت و سرانجام رهبري جبهه نجات ملي را از دست اميني درآورد.56 او در رساله خود چشم انداز جالبي از سرنوشت «دولت سازندگي» ترسيم مي كند و از ضرورت نفوذ طبقه متوسط سكولار به اركان حاكميت مي گويد. به زعم گنجي «رژيم (براي بازسازي پس از جنگ) خود را نيازمند درس خوانده ها و كارشناسان مي بيند»57 پس اين فرصتي است تا مبارزه با اكثريت آن يعني «مكتبي ها و حزب اللهي هايي كه به ادامه راه [ امام] خميني اصرار دارند»58 را پيش برد:
«ايرانيان مقيم خارج از كشور» وظيفه دارند تا آنجا كه مي توانند به ايران بازگردند و در همه جا كفه «عناصر مخالف» با «حكومت اسلامي» را سنگين تر سازند. نفس حضور «عناصر ملي» و درس خوانده در «دستگاه هاي جمهوري اسلامي» به مبارزه براي تغيير شكل و «سرنگوني» آن كمك مي كند.59
اينكه چه زمينه هايي افق «اميد» اپوزيسيون برانداز خارج از كشور را روز به روز گسترده تر مي كرد، پژوهشي تاريخي را مي طلبد، اما يك پرسش كليدي مطرح است: آيا هاشمي رفسنجاني در مقام رئيس دولت از پشت صحنه پروژه هاي اپوزيسيون باخبر نبود و تحليل هاي آنان به دستش نمي رسيد؟ ارزيابي هاي نادرست رئيس جمهور، وزارت اطلاعات را به سوي تدوين يك طرح بزرگ براي جذب «ايرانيان خارج از كشور» سوق داد. حسن شايانفر، مشاور فرهنگي سرپرست موسسه كيهان معتقد است عطاءالله مهاجراني كه آن هنگام سمت معاون حقوقي و پارلماني رئيس جمهور را داشت، يكي از رابطان اصلي اين پروژه جديد به شمار مي رفت. او با باند امنيتي اصلاح طلبان براي بازگرداندن چهره هاي معارض با انقلاب اسلامي هماهنگ بود.60 «موج بازگشت» به راه افتاد و از سال هاي پاياني دهه 1360 بزرگ نادرزاد، معاون وزارت فرهنگ و هنر شاه و از مبلغان فرقه ميترائيسم با حمايت مخفي مهاجراني61 به همراه سكولارهاي سرشناسي چون داريوش آشوري، داريوش شايگان، احمد انواري، رامين جهانبگلو، محمدتقي مدرسي و... كه پاي چندين بيانيه عليه انقلاب و امام خميني(ره) را امضاء كردند،62 با آسودگي به ايران بازگشتند و به نشر آثارشان در حوزه علوم انساني سكولار پرداختند. (مهاجراني همين نقش را پس از دوم خرداد نيز بازي كرد و آخرين بار پس از استعفاء از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و در مقام رئيس مركز بين المللي گفتگوي تمدن ها به دعوت از فيلسوفان سكولار اروپايي و آمريكايي و نويسندگاني چون پائولو كوئيلو براي سفر و تدريس به ايران پرداخت. او سرانجام در نيمه دهه 1380 از ايران به لندن رفت و با جاسوسان برجسته MI6 مانند ابراهيم گلستان پيوند خورد.)
از همه شگفت تر، بازگشت وزاري كابينه هاي اسدالله اعلم و اميرعباس هويدا به جمهوري اسلامي ايران بود! دست كم 3 وزير مهم عصر پهلوي دوم مانند منوچهر شاهقلي (رئيس كانون مترقي، بهايي و داراي 2 پست وزارت «بهداري» و «آموزش عالي» در كابينه هويدا)، علي نقي كني (دبيركل حزب مردم، وزير مشاور كابينه اعلم و معاون نخست وزير در دولت شريف امامي) و محمد سام (داراي 2 پست وزارت «اطلاعات» و «كشور» در كابينه هويدا) اجازه ورود به كشور را گرفتند! فقط روساي كانون مترقي و حزب مردم در رژيم ستم شاهي بازنگشتند؛ منوچهر كلالي، دبيركل حزب ايران نوين هم به جمع آنان در ايران پيوست. همراه با موج بازگشت رجال سياسي رژيم پهلوي و روشنفكران سكولار به ايران، «سرمايه داري» نيز به تكاپوي بازسازي خود در «عصر سازندگي» افتاد و نوبت به برگشتن 3 مديرعامل بانك هاي بزرگ رژيم شاه رسيد كه در حلقه اول سلطنت طلبان حضور داشتند. بهمن بهزادي، مديرعامل بانك رضا پهلوي در آمريكا و مديرعامل بانك هاي تهران و فرهنگيان پيش از انقلاب به تهران آمد و در كنارش علي نقي فرمانفرمائيان، مديرعامل بانك توسعه صنعتي و هوشنگ رام، مديرعامل بانك عمران براي رفع مصادره از اموالشان در ايران فعاليت هاي خود را آغاز كردند.63 مالكان كارخانه هاي صنعتي بزرگ كه در زمره بزرگ ترين مافياهاي تجاري رژيم شاه بودند، مثل محمدتقي توكلي مالك كارخانه كبريت سازي تبريز توانستند دوباره بخشي از سرمايه هاي خود را به دست آورند. حتي كار به جايي رسيد كه مهين نمازي، رفيقه شاه و ريچارد هلمز (رئيس CIA ) هم جرأت كرد با پادرمياني افرادي مانند گودرز افتخار جهرمي براي بازپس گرفتن اموال مصادره شده خود راهي تهران شود64 يا پوران خاتم، خواهر فرمانده نيروي هوايي ارتش پهلوي هكتارها زمين خود را از آستان مقدس امام خميني(ره) پس گرفت و اجاره بهاي كامل عبور لوله هاي نفت از املاكش را طي سال هاي فرارش از ايران نيز دريافت كرد!
در آغاز راه اين تحولات عجيب، خرداد 1369 فرهنگ فرهي (عامل ساواك و رئيس انجمن شهر تهران در عصر پهلوي) پيشنهاد يك «پروژه ائتلاف» را داد كه 20 سال بعدتر هم عبدالكريم سروش در روزنامه ايران هنوز اجراي مصّرانه آن را مي خواست65 و سال 1383 موسسه تحقيقات امنيتي پنتاگون ( Rand ) از آن به عنوان دستور كار دائمي آمريكا براي «فروپاشي از درون» جمهوري اسلامي ياد كرد؛66 ائتلاف سكولارها با مسلمانان ميانه رو در داخل و خارج ايران. فرهي در مجله جنگ (چاپ لس آنجلس) از يك رويكرد جديد در ميان اپوزيسيون برانداز خارج از كشور براي ايجاد «پل ارتباطي» با داخل ايران خبر مي دهد و توصيه مي كند همه «نقش فرهنگ مقاومت داخلي» را جدي بگيرند.67 اين پل ابتدا ميان ماهنامه آدينه در ايران و مجله جنگ در آمريكا برقرار شد و اين نشريه فارسي زبان در لس آنجلس با ستايش از خط مشي آدينه نوشت در ايران هنوز شيرمردان قلم به دستي هستند كه بدون آنكه بخواهند حرف هاي خود را در «استعارات پيچ در پيچ» بپيچند، اساسي ترين انتقادات را مطرح مي كنند.68 روزنامه صبح ايران (چاپ لس آنجلس) نيز همان زمان اعلام كرد:
در ايران مجلاتي بسيار پرمحتوا و پرمايه منتشر مي شوند كه دست به «مبارزه» و «مقاومت فرهنگي» زده اند. آن ها حرف هايي را مي نويسند كه ما در اين سوي اقيانوس «جرأت» نوشتنش را نداريم!69

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14