(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 11 اسفند 1390- شماره 20157

مجاهدين ؛ بروز اولين سلايق متفاوت
ارتش سري روشنفكران -50 / فصل چهارم
هدف اصلاحات در ايران : تبديل ولي فقيه به ملكه انگلستان ريشه هاي انگليسي ايدئولوژي اصلاحات

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




مجاهدين ؛ بروز اولين سلايق متفاوت

به هر حال ماجراي تعيين نماينده امام براي سازمان، در بدو انجام آن، موضوع چالش برانگيزي براي سازمان نبود و اكثريت اعضا آن را پذيرفته بودند، اما در اولين ماه هاي شكل گيري اين تشكل سياسي، دو موضوع نه چندان عمده، مايه بروز برخي از اختلاف سلايق شد. نخست، همراهي يا عدم همراهي در برگزاري روز جهاني كارگر كه در ابتدا بيشتر مورد توجه ماركسيست ها بود و دوم، بزرگداشت يا عدم بزرگداشت سالگرد درگذشت دكتر شريعتي (به خاطر برخي از نظرات اختلاف برانگيز آن مرحوم). خبر اين اختلاف ها هرگز به بيرون از سازمان راه نيافت و اختلاف دوم در ملاقات روز 4 خرداد 1357 با امام مطرح شد. پاسخ امام راحل(ره) چيزي جز امر به وحدت و پرهيز از اختلافات نبود. برخي از حاضران در اين ديدار، از حضرت امام نقل كرده اند كه ايشان فرمودند:
«امروز روز بزرگداشت نيست، روز پيشرفت است.»1
به رغم اين اختلاف سلايق، مجاهدين انقلاب اسلامي به واسطه حضور در نهادهاي انقلاب در جبهه مبارزه با جريان هاي انحرافي نيز فعال بودند. در ماجراي بازداشت فرزند ماركسيست آيت الله طالقاني و خروج گلايه آميز آن مرحوم از تهران، سازمان منافقين اعلام كرده بودند تمام نيروهاي خود در سراسر كشور را در اختيار آيت الله طالقاني قرار مي دهند، اما سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي با صدور بيانيه و برگزاري راهپيمايي به سوء استفاده كنندگان از اين ماجرا اعتراض كرد و كوشيد تا جلو تاخت وتاز منافقين را بگيرد.
دربيانيه مجاهدين انقلاب اسلامي همچنين موضع بعضي از اعضاي دولت موقت در اين باره «قابل بررسي و انتقاد» توصيف شده بود2. منافقين نيز با سوء استفاده از اين فضا، به رغم آنكه در سراسر كشور مشغول كارشكني در امور دستگاه هاي اجرايي بودند، در اطلاعيه اي خواستار «دادن جميع اختيارات اجرايي به دولت و منع دخالت هاي ناروا كه دولت هاي متعددي را كنار دولت آقاي مهندس بازرگان ايجاد كرده است» و نيز «قرار گرفتن نيروهاي مسلح كليه سازمان ها و گروه هاي پاسدار انقلاب تحت فرماندهي مستقيم شخص آيت الله طالقاني» شدند.3 با اين حال حضور مردمي در راهپيمايي مجاهدين انقلاب اسلامي و ملاقات آيت الله طالقاني با حضرت امام و سخنراني او در تجليل از حضرت امام به عنوان «شخصيت الهام بخش خود» در مدرسه فيضيه، بسياري از برنامه هاي منافقين و برخي از اعضاي دولت موقت عليه نيروهاي خط امام را نقش برآب كرد.
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي همچنين در انهدام گروهك فرقان دراين دوره نقش اول را داشت. انجام كارهاي اطلاعاتي شامل هدايت نامحسوس تعدادي از اعضاي اين گروهك به ساختماني مجهز به شنود، توسط اين سازمان باعث تسريع در دستگيري قاتلان شهيدان مطهري، مفتح، قاضي طباطبايي، مهدي عراقي و... شد.4 بازجويي از متهمان گروهك فرقان نيز توسط برخي از اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي مثل محمدباقر ذوالقدر، حميدرضا نقاشيان و... انجام شد. 5
پس از غائله خرداد 1360و آغاز جنگ مسلحانه گروهك منافقين عليه نظام هم بخش قابل توجهي از مسئوليت بازجويي اعضاي دستگير شده اين گروهك به اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي مثل حسين فدايي، محسن آرمين، محمد باقر ذوالقدر و... سپرده شد، اما همين مسئوليت نيز باعث بروز چالش هايي دربين اعضاي مجاهدين انقلاب گشت. برخي از اعضاي سازمان مثل محسن آرمين خواستار پيوستن بريده هاي از منافقين به سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي بودند. اين پيشنهادي بود كه افراد ديگري مثل «حسين فدايي» به دليل موارد متعددي دال بر غيرقابل اطمينان بودن برخي از اين افراد به شدت با آن مخالفت مي كردند. البته اين پيشنهاد عملي نشد. به گفته حسين فدايي مشابه چنين گرايشي را بهزاد نبوي نسبت به جذب مهدي هاشمي قهدريجاني به سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي نيز داشته است. 6
فعاليت سازمان در سال هاي 1358تا 1360 كمك به تثبيت نظام از طريق فعاليت بي امان در مبارزه با عوامل ضدانقلاب در نهادهاي انقلاب بود. اين حضور اغلب بدون هيچ گونه تبليغي براي سازمان سياسي خود صورت مي گرفت. هم رزمان شهيد محمد بروجردي، فرمانده سپاه منطقه كردستان به اين واقعيت گواهي مي دهند. حضور گمنام اعضايي از سازمان مثل شهيد حميد قلنبر در اطلاعات سپاه منطقه سيستان و بلوچستان، نقش بسزايي در ايجاد باور مثبت قبايل ستمديده بلوچ نسبت به جمهوري اسلامي داشت.
مي توان گفت وجود اين افراد و ديگر اعضاي گروه هاي هفت گانه در نهادهاي انقلاب اسلامي و در مناطق مختلف كشور، پشتوانه كادرسازي نيروهاي خط امام براي حضور در صحنه قانونگذاري و اجرايي در سال هاي بعد شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. سيد محسن صالح، پيشين، ص.48
2- سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، بيانيه شماره 3، 28/1/.1358
3- مجموعه اعلاميه ها و موضع گيري هاي سياسي مجاهدين خلق (تهران، انتشارات سازمان مجاهدين خلق، 1358)
4- خاطرات مرتضي الويري (تهران، دفتر ادبيات اسلامي، 1375) ص 88
5-مرتضي ميردار، خاطرات حجت الاسلام والمسلمين علي اكبر ناطق نوري، جلد 2 (تهران، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، چاپ دوم، پاييز 1384) ص .186
6- ناگفته هايي از سازمان مجاهدين 24534=http://www.Rajanews.com/detail. asp?id
پاورقي

 



ارتش سري روشنفكران -50 / فصل چهارم
هدف اصلاحات در ايران : تبديل ولي فقيه به ملكه انگلستان ريشه هاي انگليسي ايدئولوژي اصلاحات

نويسنده: پيام فضلي نژاد

ريشه هاي انگليسي ايدئولوژي اصلاحات
هر داستاني را بايد از جايي آغاز كرد و داستان «دموكراسي»، «آزادي» و «مشروطه طلبي» در غرب نيز از يك «پك ر انگليسي» شروع مي شود. انگليسي ها مدعي اند پك ربازان قهاري هستند و البته در زمين سياست نيز «بازي پك ر» را به «بازي شطرنج» ترجيح مي دهند. در شطرنج همه چيز شفاف است و تنها يك ذهن پخته در كنار اجراي مو به موي قواعد بازي و تجربه غني بازيگر، به چيرگي بر حريف مي انجامد. بازي شطرنج قاعده مند و روشمند است، اما پكر اين چنين نيست؛ قماري است بدون ضابطه . براي همين در بازي پكر حتي هنگامي كه يك ورق باز بدترين دست را بياورد، اگر بلوف زدن را خوب بلد باشد، مي تواند بازي باخته را همان لحظه آخر ببرد؛ مي تواند در حين بازي «جنگ رواني» به راه بيندازد و يا با كركري خواندن، رقيبي را كه كارت هاي خوبي در دست دارد، فريب بدهد، مأيوسش كند تا او را به كنار كشيدن از بازي وادارد. پكرباز حرفه اي براي بردن، دست به هر كاري مي زند و قاعده اي جز «بلوف» نمي شناسد. او مي تواند شركاء رقيبش را وادار كند تا دست او را بخوانند و گزارش كنند يا از طريق همين شركاء اجير شده، اطلاعات غلطي از دست خود به رقيب برساند. خلاصه، بازي پكر يك «قمار پيچيده» است و در لحظه اي كه باخت بازيگر حتمي به نظر مي رسد، بلوفي غافلگيرانه يا درآوردن كارتي از آستين همه چيز را جبران مي كند. جيمز باند در نقش جاسوس سرويس MI6 در فيلم كازينو رويال نماد خوبي براي سياست «پكر انگليسي» است، اما هر قدر هم اين فيلم هاي سفارشي روي پرده سينماها برود و در ايران هم دوبله شود، ديگر دوره پكربازي در سياست گذشته است؛ حالا از قلب لندن، صداي «شورش فقرا» را مي توان شنيد!
بزرگ ترين بازي «پكر انگليسي» در سياست با «كودتاي مسلحانه سرمايه داران» شروع مي شود؛ همان شورش «ماگنا كارتا» در سال 1215.م كه به «انقلاب اشراف انگلستان» تعبير گشت، يگانه انقلابي كه «حقوق شهروندان» و «عدالت اجتماعي» در زمره مطالبات و شعارهاي آن نبود و در واقع، اولين كودتاي مسلحانه و راست گرايانه تاريخ انگلستان به شمار مي رود.88 «دموكراسي» زاده نظام ايدئولوژيك و سياسي «سرمايه داري» است، چنان كه هيچ چيز مانند سرمايه داري در پيدايش «جهان مدرن» تاثير نداشته و اين نظام بيش از هر جا در انگلستان ريشه دواند؛ زيرا «اشراف بريتانيا» از مستقل ترين اشراف اروپا بودند و به روايت فريد زكريا در كتاب آينده آزادي «پايه هاي آنچه ما حكومت قانون مي ناميم، در بده بستان هاي قرون وسطايي اشراف با پادشاهان شكل گرفت.»89 در زمان پادشاهي هنري دوم در انگلستان، وقتي حقوق اشراف سرمايه دار تهديد شد، آنان نبرد 40 ساله خونيني را عليه حكومت به راه انداختند كه سرانجام به امضاء يك قرارداد آتش بس در حوالي قلعه وينزر انجاميد، همان قراردادي كه امروز به «سند ماگنا كارتا» شناخته مي شود و اصلاح طلبان آن را آغاز راه «دموكراتيزاسيون» مي دانند. اين سند در سير تكوين تاريخي اش به يك «شبه قانون اساسي» در انگلستان بدل گشت و فقط منشوري بود براي رسميت يافتن «سرمايه داري» و ضامن «حقوق اشراف فئودال» كه نخستين «قيد و بندها» را براي تضمين حقوق اين طبقه به نظام پادشاهي مي زد. پال جانسون، مورخ شهير آمريكايي مي گويد:
سند «ماگنا كارتا» بحق، اولين قانون از مجموعه قوانين انگليسي است كه مي توان گفت «آزادي هاي انگليسي» و در نتيجه «آزادي هاي آمريكايي» از آن نشأت مي گيرد.90
تجربه «كودتاي مسلحانه سرمايه داران انگليسي» به يك دستاورد تاريخي رسيد: «دموكراسي» متولد شد. مارتين ليپست، فلسفه دان يهودي مي گويد «سرمايه داري، مغز دموكراسي است»91 و برينگتون مور، پژوهشگر دانشگاه هاروارد نيز به درستي مي نويسد «بورژوازي نباشد، سرمايه داري نيست.»92 به عبارت ديگر، «سرمايه داري ليبرال» براي توسعه خود «طبقه بورژوازي» (طبقه متوسط سكولار) را پديد مي آورد و در فرآيند «توسعه اقتصادي» بورژوازي انسجام مي يابد . به تدريج «قدرت مستقلي» در برابر «دولت» شكل مي گيرد.93 نزد برخي تاريخ دانان اين قدرت مستقل همان «جامعه مدني ليبرال» است.
اين قدرت نوظهور يا «بورژوازي نوخاسته» مي خواهد تا «خواست ثروت را به خواست قدرت» تبديل94 يا به روايت فريد زكريا «خواسته هاي خود را با چانه زني به دولت تحميل كند»، چنان كه حزب كارگزاران ايران با شعار «زنده باد سرمايه داري» رسماً همين سياست را برگزيد،95 اما اگر اين «چانه زني» موثر نيفتاد، «سرمايه داري ليبرال» هراسي ندارد تا دست به سلاح ببرد. تنها كشوري كه سرمايه داري سوار بر روي موج احساسات پوپوليستي مردم، پادشاهش را با خيال راحت روانه جوخه اعدام كرد و سرش را با گيوتين زد، همان «زادگاه سرمايه داري» يعني انگلستان بود؛ آن هم فقط به اين سبب كه چارلز اول بدون رضايت اشراف به وضع خودسرانه ماليات پرداخت!96 فلاسفه ليبرال اين واقعه را نيز گامي به سوي «دموكراسي» ناميده اند.97 سعيد حجاريان تحت تاثير حسين بشيريه از سال 1375 استراتژي انگليسي «فشار از پايين، چانه زني از بالا» (سياست ستيز و سازش) را با صورتبندي تيموتي گارتن اش برگزيد و همين استراتژي را سبب شكل گيري واقعه دوم خرداد 1376 معرفي كرد. اين مقام امنيتي سابق، براي دستيابي به اهداف دموكراتيك اصلاحات، مدل «مشروطه خواهي اسلامي» را با تصريح به ريشه هاي انگليسي آن پيشنهاد داد:
در فرآيند «مشروطه طلبي انگليس» اشراف زمين دار در مقابل قدرت سلطنت ايستاد. بعدها طبقات ديگر هم به واسطه منازعات و مشاجرات طولاني وارد عرصه سياست مي شوند. در واقع، به اين معني به «دموكراسي» مي رسيم كه از «رقابت» شروع مي كنيم، ولي پس از آن «مشاركت» هم به آن افزوده مي شود. در فرآيند مشروطيت يك قدرت در مقابل قدرت مطلقه ديگري ظهور كرده و سعي مي كند كه آن قدرت مطلق را «قانون مند» كند و جا را براي وارد شدن «عناصر جديدتر» به عرصه سياست باز كند. اين گسترده تر شدن عرصه سياست را «دموكراتيزاسيون» مي ناميم. دوم خرداد 1376 سنتز «جمهوريت» و «مشروطيت» بود. اين نقطه عطف دموكراسي ايران است.98
از سال 1376 نيز رسماً اين استراتژي به عنوان ابزار تحقق اهداف دولت اصلاحات معرفي گشت.99 به گفته اكبر گنجي كه از سال 1377 در كنار حجاريان روزنامه صبح امروز را منتشر مي كرد، هدف نهايي استراتژي اصلاح طلبان تبديل «ولي فقيه» به «ملكه انگلستان» بود:
«فشار از پايين، چانه زني از بالا» يعني اينكه بدون «بسيج اجتماعي» و به صرف «آراء صندوق ها» نمي توان كاري از پيش برد. «نهادهاي انتخابي» به شرط آنكه مردم سازمان يافته را پشت خود داشته باشند، مي توانند بر «بخش هاي انتصابي» فائق آيند. هدف، تبديل «ولي فقيه» به «ملكه انگليس» است.100
حجاريان «انقلاب باشكوه» در انگلستان قرن هفدهم را مبداء «مشروطيت» مي دانست و از دل آن تئوري «مشروطه طلبي اسلامي» را بيرون كشيد. به زعم او در «پويش مشروطيت» هدف بنيادين «مشروط كردن قدرت مطلق خودكامه توسط نخبگان غير حكومتي» است و 4 قرن بعد تكامل اين پديده در «انقلاب باشكوه» انگلستان
(1688- 1689.م) ديده مي شود؛ يعني «نخبگان در فرآيند نوسازي به سبك آنگلوساكسوني نقش اصلي را ايفاء مي كنند»101 تا همچنان كه گنجي نيز خيال مي كرد راه «كاستن از قدرت مطلقه ولي فقيه و تبديل سلطان به ملكه انگليس» هموار گردد، چون «مدل مشروطه خواهي اسلامي، مدلي مبتني بر تجربه گذار كشور انگلستان از پادشاهي مطلقه به نظامي دموكراتيك با ملكه فاقد قدرت به عنوان نماد ملي است.»102 اين تعريف را بايد سند ايدئولوژيك اصلاح طلبي در ايران دانست و ابتدا پيوند نظري آن را با تئوري هاي انگليسي نمايان مي سازد. اين پيوند تا آنجا مي رسد كه حجاريان معترف است اين پويش انگليسي را در ايران نيز مانند دوره پيروزي انقلاب انگلستان «طبقات سرمايه داري، بورژوازي نوخاسته و طبقه متوسط بالا» پيش مي برند.103
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14