(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 13 اسفند 1390- شماره 20158

«حزب موازي» براي حفاظت منافع آمريكا -فصل دوم
نتايج سياست هاي تكنوكراتيك دولت هاشمي رفسنجاني
عصر اقتدار سياستمداران عملگرا در ايران

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




«حزب موازي» براي حفاظت منافع آمريكا -فصل دوم

مرتضي صفار هرندي
مداخله آمريكايي ها در مسايل سياسي ايران براي براندازي يا استحاله جمهوري اسلامي درحال حاضر جنبه علني به خود گرفته است، اما در بدو پيروزي انقلاب سعي مي كردند ردپايي در اين زمينه از خود باقي نگذارند؛ به خصوص كه فقدان سيستم اطلاعاتي و امنيتي در كشور، امكان بيشتري براي آمريكايي ها در اين زمينه فراهم مي ساخت. آن ها با هر وسيله ممكن سعي داشتند اندكي از خسارتي را كه به خاطر سقوط رژيم شاه متحمل شده بودند، جبران كنند.
اگر لانه جاسوسي تسخير نمي شد، رازهاي بسيار تا ساليان دراز سر به مهر مي ماند؛ اسنادي كه پس از 13 آبان .1358 به دست «دانشجويان مسلمان پيرو خط امام» افتاد، نشان داد كه آمريكايي ها به محض آنكه از شوك روزهاي اول پيروزي انقلاب اسلامي درآمدند، ارتباطات خود با جريان هاي سياسي را آغاز كردند تا برنظام نوپا نيز مسلط شوند. در ماه هاي اول پيروزي انقلاب اسلامي احزابي به صحنه آمدند و در مدت كوتاهي در مناطق مختلف كشور به التهاب آفريني پرداختند. پشتوانه فعاليت بسياري از اين احزاب، روابط پشت پرده آنان با بيگانگان به ويژه متضرر بزرگ صحنه سياسي ايران، يعني ايالات متحده آمريكا بود.
روز هشتم اسفندماه 1358، بلافاصله پس از اعلام موجوديت حزب جمهوري اسلامي حزب ديگري به نام حزب جمهوري اسلامي خلق مسلمان از درون بيت سيدكاظم شريعتمداري، يكي از مراجع ناسازگار با اهداف و روش هاي انقلاب اسلامي سربرآورد. پيش از اين گفتيم كه در تأسيس اين حزب، روحانيون موجهي همچون سيدهادي خسروشاهي، مرحوم رضا گلسرخي و... نقش داشتند؛ عضويتي كه عمر آن به شش ماه هم نرسيد. در ابتدا، اين افراد به سبب سابقه همكاري قبلي خود در مؤسسه دارالتبليغ اسلامي به سرپرستي مرحوم سيدكاظم شريعتمداري و اصرار اين مرجع تقليد براي تأسيس حزب، سعي داشتند تا فلسفه وجودي حزب جمهوري اسلامي خلق مسلمان را به نحوي توجيه كنند. با اين حال، سرعت اعجاب آور هدايتگران واقعي حزب در گرايش به افراطي گري، اين اعضاي مؤسس را طي مدت كوتاهي از ادامه همراهي با حزب بازداشت1.
اسناد لانه جاسوسي اين گمان را تقويت مي كند كه افراط گرايي در حزب خلق مسلمان تا حد زيادي ناشي از احساس پشتگرمي به حمايت آمريكايي هاست. شريعتمداري تا آخرين ماه هاي رژيم سلطنت راضي به تغيير رژيم نبود و رايزني هاي او براي يافتن راه هاي ابقاي رژيم، در شرايط از هم پاشيدگي ساواك، با مأموران اطلاعاتي ارتش ادامه يافته بود. اضطراب ناشي از اين اعتياد اطلاعاتي، شريعتمداري را پس از سقوط رژيم سلطنت- به رغم ادعاهاي علني همراهي با نظام نوپا - در اولين ملاقات وي با فرانك باروز، رئيس اتاق بازرگاني ايران و آمريكا مي توان ديد؛ آنجا كه او از نداشتن اطلاعاتي دقيق از اوضاع به ميهمان آمريكايي خود شكايت مي كند. نتيجه گيري گلگروف (مأمور قرارگاه سيا در تهران) از اين ملاقات چنين است كه تماس با شريعتمداري بايد از طريق رابط هاي ايراني گسترش پيدا كند. شريعتمداري در اين ديدار با انتقاد از امام خميني(ره) به خاطر دامن زدن به فضاي مخالفت با آمريكا، احساسات ضدآمريكايي در ايران را نشانه اي از عدم حاكميت عقل در اداره كشور دانست.2 اين ملاقات در شرايطي انجام شد كه چاپ مقاله آيت الله صادق خلخالي در انتقاد از اقدام تشتت آفرين تشكيل حزب خلق مسلمان، گردانندگان اين حزب را به راه اندازي اولين غائله در تبريز ترغيب كرد. آن ها در تبليغاتي عوام فريبانه مقاله مرحوم خلخالي را با مقاله رشيدي مطلق در سال 1356 مقايسه مي كردند.
ارزيابي گلگروف از مجموع اين وقايع، چنين بود:
همان طور كه ستاد متوجه خواهد شد، شريعتمداري همراه با طالقاني و ]شيخ عيسي آل شبير[ خاقاني آيت الله بلندمرتبه خوزستان در بعضي مسايل بين خود و ]امام[ خميني هرچه بيشتر (تمايز) قائل مي شوند. محبوبيت شريعتمداري ظاهراً رو به افزايش است.3
اولين تحرك غوغاطلبانه حزب خلق مسلمان و نيز ابراز تمايل قلبي شريعتمداري به تغذيه اطلاعاتي از سوي آمريكايي ها، سبب شد از ارديبهشت 1358 بيت او به طور مستمر محل تردد رابط هاي سازمان سيا شود. قرارگاه سازمان سيا در تهران با تأكيد بر اينكه «تماس مستقيم سفارتخانه آمريكا با شريعتمداري اعتبار محلي او را از بين خواهد برد» درصدد تعيين رابط هاي ايراني براي تبادل اطلاعات با شريعتمداري و احياناً كمك مالي به وي برآمد.4 از اين زمان طرف هاي مذاكره سازمان سيا با شريعتمداري، ايرانياني با كد رمزهايي مثل اس.دي.وليد5 (با هويت نامشخص)، اس.دي.راتر (خسرو قشقايي)، اس.دي.جانوس (يك افسر برجسته ساواك به نام فرازيان)، اس.دي.بيپ (منوچهر نيكپور)، اس.دي.بروپ (رحمت الله مقدم مراغه اي، استاندار وقت آذربايجان شرقي) و... بودند. گاه اين ارتباط از طريق واسطه هايي مانند سيدمرتضي موسوي، سيدحسن شريعتمداري( فرزند سيدكاظم شريعتمداري) و... انجام مي شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- براي اطلاع تفصيلي از عملكرد سيدكاظم شريعتمداري و حزب خلق مسلمان رجوع شود به جلد 35 مجموعه نيمه پنهان، حزب خلق مسلمان، نوشته اصغر حيدري؛ و نيز جلد 37 نيمه پنهان، نقش آفرينان عصر تاريكي، اثر نگارنده.
2- اسناد لانه جاسوسي، ج 28، صص 40 تا .42
3- اسناد لانه جاسوسي، كتاب ششم، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، 1386، ص .34
4- اسناد لانه جاسوسي، كتاب ششم، مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، تهران، 1386، صص 291 و .292
پاورقي

 



نتايج سياست هاي تكنوكراتيك دولت هاشمي رفسنجاني
عصر اقتدار سياستمداران عملگرا در ايران
ارتش سري روشنفكران -51 / فصل چهارم

نويسنده: پيام فضلي نژاد

نقطه اتكاء استراتژي انگليسي اصلاحات، يك تحليل ظريف از نتايج سكولاريستي سياست هاي «دولت سازندگي» به شمار مي رفت. چه روي داد كه اصلاح طلبان در آستانه دوم خرداد 1376 بستر را براي يك «كودتاي نرم» يا به تعبير خود «گذار به دموكراسي» در ايران مهيا مي دانستند و با چه پشتوانه اي قدم در اين راه پرمخاطره گذاشتند؟ چاره اي جز بازخواني تاريخي مقطعي مهم از تاريخ انقلاب اسلامي نداريم؛ عصر مشهور به «سازندگي».
از نگاه جامعه شناختي، با ظهور سياست هاي تكنوكراتيك دولت سازندگي (كارگزاران) و رياست جمهوري اكبر هاشمي رفسنجاني يك جنگ سياسي با «گفتمان رسمي انقلاب اسلامي» راه افتاد و از درون اين جدال طبقه جديدي سربرآورد؛ طبقه موسوم به «يقه سفيدان» كه پايگاهشان را در همان «بورژوازي نوخاسته»، «سرمايه داري نوكيسه» و «طبقه متوسط جديد» مي توان جست. مهرداد مشايخي، استاد جامعه شناسي دانشگاه جرج تاون و از چهره هاي آكادميك اپوزيسيون برانداز مي نويسد سياست هاي تكنوكراتيك (فن سالارانه) و رويكرد سكولاريستي دولت رفسنجاني بازتابي از گرايش هاي جامعه روشنفكري و طبقات متوسط ايران پس از جنگ بود.104 او اين گرايش ها را در دسته بندي هاي مختلفي جا مي دهد؛ از رشد «مطبوعات سكولار» ادبي و سياسي مانند ماهنامه هاي آدينه، كلك، دنياي سخن تا مجله كيان و فصلنامه هاي گفتگو و نگاه نو؛ از تنوع و تيراژ كتاب هاي «غيرديني» تا ترجمه رمان هاي پرفروش سياسي ضدايدئولوژيك تا آثار روانشناسي، تاريخ، جامعه شناسي مدرن و نوشته هاي روشنفكران ديني مانند عبدالكريم سروش و محمد مجتهد شبستري. به باور مشايخي، همزماني «سياست هاي تكنوكراتيك رفسنجاني» و فرآيند پيشبرد «ايده سكولاريسم ذهني» توسط جريان «روشنفكري ديني» به «دين زدايي» بخش مهمي از جامعه انجاميد و باني وسعت «طبقه متوسط جديد» (سكولار) گشت؛105 طبقه اي كه در تحليل حسين بشيريه شامل روشنفكران، اساتيد دانشگاه، دانشجويان، دبيران و آموزگاران و شماري از متخصصان و حقوق دانان بودند.106 اين بخش هاي اقشار متوسط جديد، ويژگي هايي شبيه به يك «طبقه اجتماعي» از خود نشان داده اند. آنها از آغاز «محمل اصلي ايدئولوژي ليبراليسم، سكولاريسم و مدرنيسم بودند»107 و متاثر از همان ايدئولوژي جهاني غالب، يعني سرمايه داري نوپا:
خواسته هاي عمده «طبقه متوسط جديد» شامل تجديد هويت و سنت هاي ملي ايران، منع دخالت روحانيون در سياست، وضع نظام قانون اساسي جديد به شيوه اروپا، تاسيس نهادهاي سياسي براساس حاكميت ملي و ايجاد مباني «دولت ملي مدرن» به جاي دولت هاي سنتي و كاريزماتيك بوده است. همين طبقه متوسط جديد پس از انقلاب اسلامي به تدريج مواضع سياسي خود را از گروه هاي سنت گراي اسلامي متمايز ساخت و با عرضه تعبير «دموكراتيك تر» از اسلام، زمينه اجتماعي اپوزيسيون سياسي در جمهوري اسلامي را تشكيل داد.108
حالا اين «طبقه متوسط سكولار» نوظهور، با آغاز دهه 1370 منافع اقتصادي- سياسي خود را در پيوند «سرمايه داري» و «دولت» مي ديد؛ به قول محمدحسين بحراني «اين نورسيدگان به تدريج به منافع خود آگاه شده و به اقدام مشترك براي قبضه حاكميت پرداختند و ارگان هاي سياسي خود را به وجود آوردند يا تقويت كردند.»109 محمد قوچاني كه سال هاي دهه 1380 را با خدمت به نشريات حزب كارگزاران (از روزنامه هاي همشهري و شرق تا هفته نامه شهروند امروز) سپري كرده است، مي نويسد ابزار قدرت اين طبقه جديد در طول 8 سال «دولت سازندگي» روز به روز «پيچيده تر» شد. آنان دريافتند كه ناگزير از «ايجاد ساختاري» براي انسجام بخشيدن به حضور خود هستند و «تاسيس حزب كارگزاران سازندگي محصول اين احساس نياز بود.»110 از منظر بشيريه هم سياست هاي كارگزاران يك خصلت طبقاتي پنهان به «دولت سازندگي» داد و روشنفكران هسته مركزي آن را مي ساختند:
خصوصي سازي اقتصادي پس از سال هاي جنگ، رشته «پيوند دولت با طبقه سرمايه دار» را تقويت كرد و خصلت طبقاتي نهفته دولت را آشكارتر ساخت و ميان اجزاء مختلف طبقه مسلط اقتصادي سازش و پيوند بيشتري پديد آورد.111
خصلت طبقاتي دولت هاشمي رفسنجاني از زمينه هاي نظري آن و التزام به «پراگماتيسم» (عملگرايي) نشأت مي گرفت و آمريكايي ها به دو دليل آن را مي پسنديدند. نخست، زبده ترين تحليلگران امنيتي آمريكا ميل شديدي به ترويج ايدئولوژي پراگماتيسم نشان مي دهند و به همين دليل نيز همواره از ائتلاف با سياستمداران عملگرا استقبال مي كردند. برپايه همين انگاره سعيد حجاريان مي گويد «دوره سازندگي دوره پراگماتيزاسيون بود؛ بعضي بيشتر و بعضي كمتر. با پراگماتيست ها مي شود كار كرد، اما ضعف اصلاح طلبان اين بود كه خوب عمل نكردند.»112 سيدحسين مرعشي به عنوان دبيركل حزب كارگزاران ايران با ژست سياسي كسي كه مثلاً «سمبل نخبگان عملگرا» است، رويكرد نظريه پرداز سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي را تصديق كرد و افزود:
«حزب كارگزاران سازندگي» مديران فن سالار و «تكنوكرات» را نمايندگي مي كند. «تكنوكرات گري» و فن سالاري با سياست به هيچ عنوان سازگار نيست! تكنوكرات ها با هر حاكم و حاكميتي مي توانند بسازنند. تكنوكرات ها «مشكل ساختاري» با كسي ندارند.113
نمي توان خيلي ساده گفت كه سياست هاي تكنوكرات ها و عملگرايان فكر شده نبود؛ برعكس، آنان بسيار پيچيده و بلند مدت فكر مي كردند و بي سروصدا كاري را كه مي خواستند پيش مي بردند. بعدها مي بينيم كه حتي نتايج تلخ بحران هاي اقتصادي ناشي از سياست هاي خودشان را چگونه مصادره به مطلوب كردند. سياست هاي تكنوكراتيك (فن سالار) و پراگماتيك (عملگرا) محصول همبستگي مستقيم «دموكراتيزاسيون» و «توسعه اقتصادي» بود كه معمولاً اين دوره را با نام «سياست هاي تعديل» مي شناسند. در اين مسير همان طور كه ساموئل هانتينگتون ترسيم كرده «هر چه توسعه اقتصادي از اين جنس بيشتر رخ دهد، زمينه ليبرال دموكراسي مهياتر است.»114 از اين جهت، استراتژي «دولت سازندگي» روي يك موج تئوريك كلاسيك حركت مي كرد و آن التزام دولت به فرآيند «جهاني شدن» است. هم رئيس دولت سازندگي و هم رئيس دولت اصلاحات با سخنان خود بر اين تئوري صحه نهاده اند، چون فرآيند «مدرنيزاسيون» و دوره «گذار» را «اجتناب ناپذير» معرفي مي كردند و با عملكرد خود مروج نوعي از «سكولاريسم ديني» نيز بودند. ترويج اين ايدئولوژي هم نشان از رابطه «توسعه اقتصادي» با نظام ارزشي «مدرنيته» دارد و آن گونه كه آدريان لفتويچ، پژوهشگر برجسته مدرنيست شرح مي دهد:
توسعه اقتصادي برمبناي بازار آزاد، خواه در فضاي سياسي دموكراتيك غربي باشد و خواه نه، سبب خلق نظام ارزشي سرمايه داري ليبرال مي شود.115
اعضاء حزب كارگزاران به مثابه قوي ترين فراكسيون در دولت هاشمي رفسنجاني، پيامدها و تبعات «سياست هاي تعديل» را مي دانستند و بر همين اساس، به فكر «مديريت انتقال قدرت» پس از رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني بودند.116 با همه اين آينده نگري ها آنان براي سياست ورزي به ميدان نيامدند. يك «كودتاي خزنده ايدئولوژيك» به راه افتاد و حتي موج استحاله آن به برخي نهادهاي امنيتي دولت رسيد. اين كودتاي خزنده اسامي شيكي داشت، مانند «گذار به دموكراسي» يا «گذار دموكراتيك». با اين حال، آن موج پس از 16 سال عقب نشست، اما به سختي و گاه با هزينه هاي سنگين.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14