(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


بکشنبه 21 اسفند 1390- شماره 20165

استكبارستيزي در گفتمان امام خميني(ره) ( قسمت دهم و پاياني)



استكبارستيزي در گفتمان امام خميني(ره) ( قسمت دهم و پاياني)

مهدي سعيدي
بهزاد نبوي مذاكره را مساوي با از دست دادن حقيقت انقلاب ارزيابي مي كرد:
انقلاب ما كه مورد پذيرش آمريكا نيست، فروپاشي اتحاد شوروي تجربه خوبي در اين مورد است. آنها كه پس از فروپاشي، كشورشان را در اختيار آمريكا گذاشتند چه كردند؟و چه بدست آوردند؟ما اگر با آمريكا رابطه برقرار كنيم حقيقت انقلاب از دست مي رود. آنها فقط براي عوض كردن رفتارها و عقايد ما مي آيند. 1
همچنين سيد محمد موسوي خوئيني ها درگذشته با تندترين موضع سياسي، مخالفت خود را با ايجاد رابطه باآمريكا ابراز مي كرد. او در جريان ماجراي خفت بار مك فارلين آمريكايي كه در خرداد ماه 1365 با هدف فراهم كردن مذاكره با ايران صورت گرفت، فرياد مي زند:
از آغاز انقلاب، به دليل مبارزه با آمريكا اگر درگيري ايران با آمريكا را كنار بگذاريم، اصلاً انقلابي نيست، جوهره ي اين انقلاب ضديت با آمريكاست. پيداست كه آمريكا هيچ وقت نمي آيد به ملت ايران پيشنهاد بدهد كه شما بياييد در اين نظام حكومتي تان، ولايت فقيه، حكومت اسلامي و رهبري را رها كنيد بلكه از يك نقطه كور وارد مي شود. براي او مهم است كه اراده انقلاب را بشكند. مهم اين است، يك ملتي كه پرچم دار مبارزه با آمريكاست ولو يك آن، اين پرچم را به زمين بگذارد. همين براي او كافي است. اي همه آنهايي كه مي خواهيد آدم و انسان مستقلي باشيد و زير بار ذلت نرويد، بدانيد كه اين پيمان را انقلاب اسلامي بسته است كه هرگز تسليم آمريكا نشويم، هرگز فريب آمريكا را نخوريم، هرگز آمريكا را دوست خود ندانيم. به هر نيرويي كه در شعاع وسوسه هاي آمريكا قرار مي گيرد، اجازه ندهيم كه نقطه كور ورود آمريكا باشد. 2
ميرحسين موسوي نيز در مقام نخست وزيري، رابطه و مذاكره با آمريكا را دور از شأن انقلاب اسلامي دانسته و در آبان ماه1365در روزنامه جمهوري اسلامي معتقدبود:
ما در سطح جهان با كشورهاي متعددي سروكار داشته و با آنها صحبت و مذاكره مي كنيم، منتها به فرموده حضرت امام، روابط آمريكا با ايران به مثابه رابطه گرگ و ميش است و دليل آن، جناياتي است كه آمريكا تاكنون در رابطه با انقلاب اسلامي مرتكب شده يا مي شود. ما به هيچ وجه با آمريكا مذاكره نخواهيم كرد.
سؤال مهم در ذهن مردم اين است كه چه اتفاقي رخ داده است كه افرادي نظير بهزاد نبوي، سيد محمد موسوي خوئيني ها وميرحسين موسوي و انقلابيون دوآتشه دهه اول انقلاب اين گونه دچار دگرديسي كامل گشته و در يك چرخش كاملاً مرعوبانه در اواخر دهه سوم انقلاب اسلامي ايران و اوايل دهه چهارم به عنوان جلوداران تزفروپاشي نظام اسلامي و پياده نظام دشمن نظام قرار مي گيرند. در پاسخ بايد گفت ريزش و رويش از خصوصيات انقلاب اسلامي ايران به شمار مي رود و عناصري كه در انديشه خود دچار توهم و دودلي هستند و به ويژه خواص، درمسيرحركت انقلاب اگر مواظب مواضع و عملكردخود نباشند، سقوط آن ها حتمي است.
برخي از اين مواضع سياسي درمطبوعات تا بدانجا پيش رفت كه اقدامات اشغال گري آمريكا در جهان در جهت حذف حكومت هاي خودكامه را بشر دوستانه تحليل كرده و درك نكردن اين مطلب را نوعي عدم شناخت از آمريكا مي دانستند تا جايي كه در برخي از نشريات تبليغ مي كردند كه مردم ايران خواستار بازگشت آن ها هستند.
ماهنامه آفتاب به نقل ازحسين رفيعي مي نويسد: «رويكرد جديد آمريكا در مبارزه با نظام هاي ديكتاتوري و دفاع از دموكراسي و مردم سالاري در كشورهاي فاقد نظام هاي دموكراتيك مانند ميلوسويچ در يوگسلاوي، طالبان در افغانستان، صدام در عراق و بخشي از حاكميت در ايران، ايجاد نوعي بد فهمي از ماهيت آمريكا كرده است. »3
اين ماهنامه همچنين باچاپ گفتاري از علي بهرام پور، تنها راه نجات ملت ايران و رهايي از حاكميت ولايت فقيه را دخالت آمريكا و بيگانگان برشمرده و مي نويسد:
نظر سنجي ها نشان مي دهد كه مردم كم كم دارند نگاه شان را به سمت آمريكا بر مي گردانند و براي اولين بار بعد از انقلاب، حداقل بخشي از مردم منتظر كمك و دخالت بيگانگان براي رهايي از دست بخشي از حاكميت مي شوند و بدين سان بزرگ ترين دستاورد انقلاب اسلامي، يعني استقلال هم در آستانه از دست رفتن است. 4
روزنامه ياس نو سخنان بهزاد نبوي، نايب رئيس مجلس ششم را چاپ مي كند كه او به جاي دفاع از حقوق مردم و انقلاب در برابر زياده خواهي قدرت هاي زورگو در موضعي منفعلانه و مرعوبانه مي نويسد:
تمام كساني كه با حمله آمريكا به هر كجاي دنيا مخالفند، در صورت رخداد اين حمله از كوچك ترين كاري عاجزند. در واقع هيچ منطق و عقل سليمي حكم نمي كندكه يك كشور جهان سومي حتي اگرهمه ملت پشتيبان حكومتش باشند و همه اين ملت مسلح، به جنگ نظامي با آمريكاي ابر قدرت جهان بروند، در واقع خدا و تاريخ سردمداران ملتي كه آن كشور را به جنگ با ابر قدرت جهان بكشاند، نخواهند بخشيد. اينجانب از آمريكاي تا بن دندان مسلح مي ترسم. چرا كه من شخصي عمل نمي كنم، به خاطر مصالح و منافع، ازآمريكاي تا بن دندان مسلح و تنها ابر قدرت دنيا به كشورم مي ترسم. قطع رابطه با آمريكا جزو اصول انقلاب ما نبود. اگر موقعيتي پيش بيايد، به آمريكا مي روم و با نمايندگان آمريكا دست مي دهم و مذاكره مي كنم و نيازي هم نمي بينم از كسي اجازه بگيرم. 5
ماهنامه گزارش در مطلبي از بهزاد نبوي مي نويسد:
مسلم است كه مي ترسم!كيست كه از يك آمريكاي تا بن دندان مسلح كه در عراق خود را چنين نشان داد و هيچ احترامي براي استقلال دولت ها قائل نيست، نترسد. بله، من مي ترسم، ظاهراً آمريكايي ها هر كاري بتوانند، مي كنند، براي آن ها سازمان ملل متحد يا حتي افكار عمومي غرب هم اهميت ندارد. 6
روزنامه ياس نو اقدام به چاپ مطلبي از احمد شيرزاد، نماينده اصلاح طلب مجلس ششم نمود كه در آن باتوهين به شعور بالاي سياسي مردم، حضرت امام، مقام معظم رهبري، دلايل هراس خود و جريان هاي همسو با خود از آمريكا را توان نظامي او بيان مي كند و مدعي است:
براي ترسيدن، شعور ترس لازم است. بعضي ها ممكن است نترسند، چون شعور درك خطر را ندارند. شواهد نشان مي دهد، عده اي، اطلاع درست و دقيقي ازتوان تسليحاتي پيشرفته و سيطره ي اطلاعاتي آمريكاوديگر كشور هاونقاط واقعي قوت وضعف طرف مقابل را ندارند. اين بي اطلاعي عمدتاً به دليل سيطره ي تئوري هاي ذهني و تحليل هاي به اصطلاح ارزشي است كه صاحبان آن را، اسيرعينك خاص پيش داوري هاي تنگ نظرانه و كوركننده كرده است. 7
اين روزنامه در اين تاريخ همچنين پيشنهاد رجبعلي مزروعي ديگر نماينده اصلاح طلب مجلس ششم را به چاپ مي رساندكه مدعي است با دفاع عقيدتي نمي توان در برابر قدرت نظامي آمريكا ايستاد. او اظهار مي دارد: اين جانب معتقدم، تمسك به سياست بازدارندگي نظامي در مقابل تهديدات خارجي، به دليل عقيده، راهگشاي كشور ما در عرصه سياست خارجي و دفاع نيست، منابع محدود درآمدي ومشكلات فراوان اقتصادي نيز به ما اين اجازه را نمي دهد و حتي احتمال قطعي حمله نظامي هم نبايد وسوسه روآوري به اين سياست را دامن بزند. تجربه فروپاشي شوروي سابق و اخيراً سقوط رژيم صدام پيش روي ماست. 8
تبليغ و انتشار در بزرگ نمايي قدرت آمريكا و مشغول كردن اذهان عمومي جامعه در برخي مطبوعات با گرايش دوم خردادي، چنان حيرت انگيز و تاسف بار بود كه روزنامه شرق مطلبي را ازمحسن آرمين، از ديگر نمايندگان اصلاح طلب مجلس ششم، مي آورد كه او در يك موضع گيري همراه با وحشت و ترس از قدرت نظامي آمريكا، تنها راه جلوگيري از حمله به ايران را مذاكره با آن كشور مي داند: «ما قدرت گذشته را نداريم و در مقابل، آمريكا قوي تر و گستاخ تر شده و اگر جايي را نشان كرد، به هر بهانه اي حتماً به آن جا حمله مي كند. بله ما روزي قصد رويارويي با آمريكا را داشتيم، اما امروز بايد با او مذاكره كنيم، زيرا شعار دادن، منافع ما را تأمين نمي كند. »9
تبليغ همراه با ترس از قدرت آمريكا در برخي مطبوعات با گرايش دوم خردادي چنان گسترده بود كه حتي شعار مرگ بر امريكا را خلاف عرف سياست خارجي كشورها دانسته و خواستار حذف اين شعار بودند. روزنامه ايران سخنراني رئيس جمهور دولت اصلاحات را منتشر كرد كه در قسمتي از آن، واكنش رئيس جمهور وقت در برابرشعارهاي دانشجويان در مورد مرگ بر آمريكا آمده است: «شعار مرگ ندهيد از زندگي بگوييد.»10
روزنامه خرداد در نوشتارعباس عبدي، از شركت كنندگان در تسخير لانه ي جاسوسي آمريكا درسيزدهم آبان1358 كه پس ازاستحاله فكري وعدول ازمواضع گذشته خود، ازاقدام انقلابي دانشجويان اظهارپشيماني مي كند ، با تاكيد برلزوم ايجاد ارتباط با آمريكا، مردم انقلابي و استكبارستيزايران را تعدادي اوباش لقب مي دهد. او مي نويسد: «رابطه با آمريكا در شرايطي كه منافع ملي را تأمين كند، اشكال ندارد و دفاع ازانقلاب، امروز با شعار دادن، محكوم كردن ومرگ برگفتن ها، معنا ندارد. آنهايي كه شعار مرگ بر آمريكا مي دهند، بدانند اين شعار با اتكاء به تعدادي اوباش محقق نمي شود. »11
روزنامه نشاط نيز نظرات محسن امين زاده، معاون وزير امورخارجه وقت اصلاحات را منتشركرد كه كاربرد شعار مرگ برآمريكا را از دست رفته مي دانست و معتقد بود: «شعار مرگ برآمريكا، كاربردش را از دست داده است. حتماً بايد باب بررسي رابطه با آمريكا را باز بگذاريم، در يك دوره، شيوه برخورد آمريكايي ها با ما ساده بود و ما به تندي سخن مي گفتيم و آنها نمي توانستند عليه ما تبليغ كنند. »12
روزنامه شرق با انتشار بيانيه ي سازمان مجاهدين انقلاب، به بهانه ارسال مقداري غذا و دارو ازطرف آمريكا به زلزله زدگان بم، مدعي مي شود، آمريكا به دنبال اقدامات بشر دوستانه است و پاسخ ايران در قبال آن را، خارج از نزاكت سياسي مي داند. درقسمتي از اين بيانيه آمده است:
تحولات ماه هاي اخير از جمله دستگيري صدام، اعلام پيوستن جمهوري اسلامي ايران به پروتكل الحاقي پيمان ان پي تي، تصميم شوراي حكومت موقت عراق مبني بر محدوديت منافقين و اخراج آنها از عراق، كه با تأييد آمريكا صورت پذيرفت و نيز اعزام نيروهاي امداد و بشردوستانه امريكا در زلزله اخير بم، بارديگرفضاي مناسبي براي طرفين ايجادكرده است، امكاني را براي آمريكا فراهم آورد تا گام عملي اولي و مهم را براي تنش زدايي بردارد، پاسخ ايران متأسفانه درخور و همسنگ اقدامات طرف مقابل نبود. موشك هاي آمريكا كه تا پيش از حماسه دوم خرداد به ياد ماندني، خاك ايران را نشانه رفته بود، تغيير جهت داد. وزير امور خارجه آمريكا رسماً از مداخله گذشته اين كشور در كودتاي 28 مرداد1332 اظهار تأسف كرد. 13
در حالي كه مردم مظلوم افغانستان وعراق زيربمباران موشك و بمب هاي شيميايي و ميكروبي ممنوعه توسط آمريكا به خاك و خون كشيده مي شدند؛ اين مواضع درحالي تئوريزه مي شد كه آمريكا درطول پيروزي انقلاب و به ويژه در جنگ تحميلي هشت ساله وحمايت از صدام ، كودتا و حركت مسلحانه منافقين در خرداد ماه 1360 و دهها فتنه و آشوب در ايران اسلامي، در دوران به قدرت رسيدن همين جريان هاي سياسي با گرايش دوم خرداد طرفدار مذاكره، ايران را محور شرارت ناميد. جرج بوش پس از واقعه مشكوك يازدهم سپتامبر2001( بيستم شهريور1380) و انفجار برج هاي دوقلو در آمريكا با زباني تهديد آميز، ايران را در كنار عراق و كره شمالي به عنوان محورهاي شرارت در جهان معرفي كرد: «اين سه كشور يك محور شيطاني تشكيل داده اند. البته اينك زمان مناسب براي حمله نيست. اما احتمالاً ايران به دليل حمايت از تروريست و تلاش براي دستيابي به سلاح هاي كشتار جمعي، هدف بعدي ما پس از افغانستان در اين جنگ خواهد بود. »14
او در يك موضع پرخاشگرانه و گستاخانه، نگراني اصلي خود را ولايت فقيه دانسته و براي ملت ايران دلسوزانه مي گويد: «امروز گروهي غير منتخب در ايران، اميد مردم ايران را براي دستيابي به آزادي، نابود كرده اند. »15
اين اظهارنظرغيركارشناسانه به حدي مضحك بودكه عكس العمل سياسيون آمريكايي را نيز به دنبال داشت. آلبرايت، وزير امور خارجه دوران كلينتون، در واكنش به اين سخنان مي گويد: «از اين پس، مردم آمريكا فكر مي كنند كه جرج بوش به مرض جنون گرفتار شده است. »16
مقام معظم رهبري در واكنش به زياده خواهي آمريكا با شجاعت و قدرت، بلافاصله در اظهار نظري شفاف و صريح فرمودند: «آمريكا، منفورترين شيطان جهان است. جمهوري اسلامي افتخار مي كند كه مورد خشم منفورترين شيطان هاي دنيا قرار گرفته است. ما نه سلطه مي پذيريم و نه طالب سلطه ايم. عكس العمل ملت ايران در مقابل آمريكا تند و پشيمان كننده خواهد بود. »17
اين در حالي بود كه در برخي از مطبوعات به لزوم پيوستن به آمريكا براي مبارزه با تروريسم تبليغ مي شد. روزنامه نوروز اقدام به انتشار سخنان يدالله اسلامي كرد كه معتقد بود ايران بايد تا دير نشده به اتحاد با آمريكا عليه تروريسم بپيوندد: «مخالفت هاي اوليه با آمريكا در حال فروكش كردن است. الان لبنان اعلام آمادگي كرده است كه حاضر است به ائتلاف ضد تروريسم بپيوندد كه بسيار مهم است. سوريه نيز اعلام كرده است با پليس بين المللي همكاري خواهيم كرد. بسياري از مناسبات درحال دگرگوني است. »18
اين روزنامه همچنين مطلبي را از احمد زيدآبادي در لزوم اين اتحاد منتشر كرد: «روابط آينده ايران و آمريكا در حال شكل گيري است و از اين رو مسئولين كشورمان بايد به اين ائتلاف ضد تروريست به رهبري آمريكا بپيوندد. »19
خط سازش در برخي مطبوعات در كشور بدون توجه به ليست هايي كه از سوي دستگاه ديپلماسي آمريكا به عنوان تروريست معرفي مي شدند، درحالي خواستار پيوستن ايران به آمريكا درجنگ ضد بشري مي شوند كه مقصود آمريكا از تروريست تنها گروه هاي جهادي فلسطين، حزب الله لبنان و هسته هاي مبارزاتي آزادي بخش در سراسر جهان بود. حمله آمريكا به عراق و افغانستان، زمينه اي ايجادكرد تا برخي جريان هاي سياسي، مرعوبانه با اين توجيه كه حفظ منافع ملي و امنيت كشور در گرو مذاكره با طرف هاي درگير در جنگ و از جمله آمريكاست، در مطبوعات به تبليغ وشكستن قبح رابطه و مذاكره بپردازند.
روزنامه دولتي ايران به نقل از محسن آرمين، نايب رئيس دوم مجلس ششم، پيشنهاد مذاكره حتي با طالبان را داد و نوشت: «مذاكره با كليه طرفداران درگير، در بحران منطقه از جمله آمريكا نه تنها مفيد بلكه ضروري است. ما به هر حال در جهت تحقق مصالح خود، نيازمند سطحي از تماس با طرف هاي درگير حتي طالبان و آمريكا هستيم كه مي تواند در قالب هاي تعريف شده و مشخص صورت پذيرد20».
روزنامه شرق نظرات عبدالله رمضان زاده، سخنگوي دولت اصلاحات، درباره اين موضوع را اين چنين عنوان مي كند: «به دليل عدم ارتباط با آمريكا، اگر خود را به انزوا بكشانيم، نقش تعيين كننده خود را در تحولات امروز و آينده افغانستان و منطقه از دست خواهيم داد و اين منطقي نيست. »21
روزنامه نوروز در مطلبي از حميدرضا جلايي پور، روزنامه نگار و از گردانندگان روزنامه هاي زنجيره اي، در تأكيد اين موضوع مي نويسد:
در اين حادثه، ايران بايد بحث اختلاف خود با آمريكا را از بحث مبارزه جهاني با تروريسم جدا كند و بايد با در دست گرفتن ابتكار عمل، در ائتلاف جهاني ضد تروريسم شركت كند. ايران به عنوان منادي گفتگوي تمدن ها بايد نقش برجسته اي را در اين زمينه ايفا كند و حتي در صورت ضرورت، با آمريكا پاي ميز مذاكره بنشيند. 22
اين روزنامه پيشنهاد محسن ميردامادي، رئيس كميسيون امنيت ملي در مجلس ششم را بدين صورت منتشركرد: «مي توان از فرصت به دست آمده، براي تأمين منافع ملي خود درآينده استفاده كرد. ولي نمي توان به دليل حضورآمريكا دراين مساله، صرفاً يك تماشاچي بود. »23
خط سياست فريب در برخي مطبوعات با گرايش دوم خردادي با واكنش مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي ودلسوزان اصول و مباني انقلاب اسلامي روبرو شد. مقام معظم رهبري ضمن رد پيشنهادهاي مرعوبانه كساني كه بدون اعتقاد به آرمان امام و نظام در پي ايجاد مذاكره با آمريكا هستند را اشغال كنندگان پست هاي كشور ناميدند و فرمودند:
ما با ملاحظه همه جوانب، با مطالعه همه تجربه هاي كشور خود و همسايه و با مشورت با صاحب نظران عمده و داراي راي به اين نتيجه مي رسيم كه نه فقط رابطه بلكه مذاكره با آمريكا، امروز به خلاف مصالح ملي و منافع ملت است. مذاكره با آمريكا چه در قضاياي كنوني بحران افغانستان و چه در مسائل ديگر به معناي باز كردن باب توقعات و طلبكاري هاي آمريكا است. چون او مستكبر است و تسليم نمي شود. اگر كسي در نظام جمهوري اسلامي، در مسووليتي، مشغول كار است، ولي آرمان هاي نظام جمهوري اسلامي را آن طور كه امام بزرگوار ترسيم كرده است، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست حرام شرعي است. 24
ه) نامه نگاري رابطه
انتشار نامه نگاري ها و پناه بردن به دامن غرب و آمريكا از ديگر شيوه هاي مرسوم در برخي مطبوعات با گرايش دوم خردادي بود. در پي رد صلاحيت تعدادي از نمايندگان مجلس ششم و عناصرهمسو با آنها توسط شوراي نگهبان در آستانه انتخابات مجلس هفتم، عده اي از جريان هاي سياسي با گرايش دوم خردادي به جاي پي گيري قانوني و حركت در مسير قانون، اعتراض خود را نزد دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامي ايران برده و دست خود را نزد كشور هاي غربي درازكردند كه مي توان به عنوان نمونه به نامه دفتر تحكيم وحدت شاخه علامه به اتحاديه اروپا اشاره كرد. در بخشي از اين نامه كه روزنامه شرق، آن را منتشر كرد، آمده است:
مطمئناً شما و همكارانتان در اتحاديه اروپا نيزمبناي مشروعيت يك حكومت در جهان امروز را در پايبندي آن به قراردادها و تعهدات بين المللي و پذيرش حق حاكميت مردم از سوي آن حكومت مي دانيد. انگيزه ما از نوشتن اين نامه، ابراز نگراني از سكوت و نحوه ي عمل كشورهاي اروپايي در وقايع جاري ايران است كه گونه اي حمايت تلويحي و موافقت ضمني نسبت به عملكرد شوراي نگهبان در نقض حق انتخاب كانديداهاي انتخاباتي هفتمين دوره مجلس نموده اند. مطمئناً موضع اتحاديه اروپا در اين مقطع تاريخ، از جنبش دموكراسي خواهي مردم ايران در اذهان و حافظه تاريخي مردم و جنبش دانشجويي ايران ثبت خواهد شد و در صورت سكوت، شما را نخواهند بخشيد. 25
همچنين مجمع نمايندگان ادواري مجلس و با حضور يكصد نماينده از مجلس ششم، در اقدامي خارج ازعرف سياسي، نامه اي را به كنگره آمريكا ارسال كردند. در اين نامه از نمايندگان آمريكا عاجزانه درخواست مي شود كه به تحريم هاي اين كشور عليه ايران پايان دهند. در روزنامه ايران بخشي از اين نامه به چاپ رسيد: احتراماً با آرزوي برقراري صلح و عدالت در سراسر جهان و رفع نابرابري ها در مناسبات اجتماعي و سياسي بين ملت ها و دولت ها، همان طور كه اطلاع داريد، ملت بزرگ و تمدن ساز ايران در جهت كسب استقلال و آزادي يكي از بزرگترين انقلاب هاي قرن بيستم را سامان داد. سياست تنش زدايي در سطح جهاني و گسترش مناسبات بين المللي دولت مردمي رياست محترم جمهوري جناب سيد محمد خاتمي، از پشتيباني وسيع افكار عمومي داخل وخارج از ايران برخوردار است، انتظار آن است كه نمايندگان مجالس كنگره و سناي آمريكا از هر اقدامي كه موجب بدبين شدن افكار عمومي شده و بر دشمني ها بيفزايد، خودداري ورزند. مجمع نمايندگان ادواري مجلس شوراي اسلامي ايران، نمايندگان محترم مجلس سنا و كنگره را به بازنگري جدي در سياست ادامه تحريم ها فرا مي خواند. 26
نكات مهم و قابل تأمل در اين روش غير مرسوم در دوران انقلاب اسلامي اين است كه اولاً كساني كه اين نامه ها را تنظيم كرده بودند، يا شناختي نسبت به ماهيت آمريكا و غرب نداشتند، در حالي كه آنها دشمنان سرسخت انقلاب اسلامي ايران، نظام و ملت ايران محسوب مي شدند. ژنرال پاول، وزير امورخارجه وقت آمريكا در دولت بوش كوچك در ايام نگارش اين نامه ها، معتقد بود كه ما بايد ريشه ملت ايران را قطع كنيم. بر اين اساس با چنين شناختي، نوشتن نامه هيچ تاثيري نمي توانست داشته باشد. واينان تنها از موضع ضعف و مرعوبانه اقدام به نوشتن نامه كرده بودند.
ثانياً بر اساس اصل110 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران سياست هاي كلي نظام توسط رهبري نظام ترسيم مي شودكه از سرگيري رابطه با آمريكا از جمله اين سياست ها و اختيارات ايشان بوده كه در يك فرآيند قانوني و با اعمال نظر ملت با همه پرسي عمومي صورت مي گيرد، در حالي كه ملت ايران با شناختي كه از آمريكا دارند در مناسبت هاي مختلف انزجار خود را از دولتمردان آمريكا بارها اعلام كرده اند. ترويج وتبليغ رابطه در برخي از مطبوعات در دهه سوم انقلاب، برخلاف منافع ملي و نقض آشكار يكي از صريح ترين اصول قانون اساسي بود.
تا زماني كه آمريكا بر خصلت گردنكشي پافشاري نمايد، به فرموده حضرت امام خميني (ره) بنيان گذارانقلاب اسلامي، ايران دستش را پيش آمريكا تا ابد دراز نخواهد كرد، ولو اينكه فاني شود. لازم به ذكراست كه يك هفته پس از نامه نگاري اين نمايندگان«كميته روابط بين المللي مجلس نمايندگان آمريكا، لايحه تمديد قانون تحريم ايران و ليبي را به راي گذاشته و با اكثريت مطلق آراء تصويب كردند و بر اساس آن تحريم عليه ايران براي مدت پنج سال ديگر توسط كنگره و سناي آمريكا تمديد گرديد.»27
از ديگر مواضع سياسي برخي مطبوعات با گرايش دوم خردادي مي توان به اقدام آنها در ايجاد جنگ رواني با حربه شايعه سازي پيرامون مذاكره بين ايران و آمريكا و شكستن قبح مذاكره اشاره كرد. روزنامه نوروز در يك اقدام شارلاتانيزم مطبوعاتي، با انتشار يك خبر مجعول مبني بر تشكيل كميته بررسي سياست خارجي ايران در قبال آمريكا در شوراي عالي امنيت ملي ايران، اين چنين مطرح كرد: در پيگيري هاي نمايندگان مجلس مشخص شده است كه شوراي عالي امنيت ملي به تازگي مصوبه اي را درباره ضرورت گفتگو با آمريكا داشته است و افرادي نيز در اين زمينه انتخاب شده اند، اما از اين موضوع، مجلس بي خبر است و علاوه بر آن، نمايندگان رئيس جمهور هم در آن حضور ندارند. 28
دامن زدن به شايعه پراكني و دروغ در برخي مطبوعات در حالي دنبال مي گرديد كه اين گونه نشريات، هيچ توجهي به ساختار و اعضاي تشكيل دهنده شوراي عالي امنيت ملي كشور نداشته اند، چرا كه رئيس جمهور به عنوان دومين شخصيت سياسي، رياست اين شورا را بر عهده دارد. دبير خانه شوراي عالي امنيت ملي كشور روز بعد از چاپ شايعه اين روزنامه اقدام به تكذيب خبر كرد. 29
شايعه ديدار چهل و پنج نفر از نمايندگان مجلس ششم با رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام و ادعاي اين كه ايشان مانعي براي مذاكره نمي بينند، شايعه تشكيل انجمن مذاكره مخفي بين ايران وآمريكا و مذاكره دو ايراني وابسته به دولت اصلاحات با مقامات آمريكايي در قبرس، حتي با حضور مسجدجامعي، وزير وقت ارشاد اصلاحات، از جمله شايعات دروغيني بود كه با هدف قبح زدايي رابطه و مذاكره ايران و آمريكا و التهاب جو سياسي داخلي در برخي مطبوعات به آن دامن زده مي شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- روزنامه سلام، (14/12/1374)ص2
2- صالح محسن ، چريك هاي پشيمان، پيشين
3- ماهنامه آفتاب، (شماره33 اسفند ماه1382)ص128
4- همان، (شماره 18 شهريورماه 1381)ص84
5- روزنامه ياس نو، (26 شهريور ماه1381)ص2
6- ماهنامه گزارش(شماره خرداد ماه 1382)ص 14
7- روزنامه ياس نو، (2ارديبهشت1382)ص7
8- همان، ص2
9- روزنامه شرق، (4 دي ماه1381)ص2
10- روزنامه ايران، (18آذرماه 1381)ص3
11- روزنامه خرداد، (20فروردين1377)ص 2
12- روزنامه نشاط، (31 مرداد ماه 1378)ص7
13- روزنامه شرق، (18دي ماه1382)ص 5
14- كرامتي محمدتقي ، پيشين، ص242
15- همان
16- همان، ص243
17- »به سوي نور«، پيشين، (25بهمن ماه1380)
18- روزنامه نوروز، (28شهريور ماه1380) ص 16
19- همان، (17 مهرماه1380)ص9
20- روزنامه ايران، (9آبان1380)ص7
21- روزنامه شرق، (7آبان ما1380)5
22- روزنامه نوروز، (27شهريور1380)ص13
23- همان، (24مهر ماه1380)ص6
24- در جمع مردم اصفهان، (18آبان ماه1380)
25- روزنامه شرق، (18دي ماه1380)ص5
26- روزنامه ايران، (8خرداد1380)ص7
27- كرامتي محمد تقي ، پيشين، ص277
28- روزنامه نوروز، (28فروردين1381)ص1
29- همان، 29فروردين1381)ص1

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14