(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


بکشنبه 21 اسفند 1390- شماره 20165

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
دورنماي مذاكرات آوريل (يادداشت روز)
كيهان و خوانندگان
مايو (گفت و شنود)
آماده مذاكرات جامع با تهران هستيم
مردم استان البرز امروز ميزبان رئيس جمهور هستند
لاريجاني در اجلاس 4 جانبه بغداد حضور مي يابد
نتانياهو: ايران با انتخابات قوي تر شد اوباما جرأت جنگ ندارد (خبر ويژه)
چه دستي پشت اين ماجراست؟! (خبر ويژه)
با ريزش اعضا در سازمان منافقين افراد روزمزد جايگزين شده اند! (خبر ويژه)
عبدي: به اسم دوستي از خاتمي مي خواستند خودكشي كند (خبر ويژه)
ما كه گفته بوديم خاتمي نفوذي حكومت است! (خبر ويژه)



دورنماي مذاكرات آوريل (يادداشت روز)

در حالي كه ايران و 1+5 به زمان برگزاري مذاكرات جديد خود نزديك مي شوند، نشانه هاي كمي وجود دارد كه غرب آماده تن دادن به يك راه حل منصفانه باشد؛ در عين حال كه به نظر مي رسد محاسبات راهبردي آمريكايي ها درباره برنامه هسته اي ايران تا حدود زيادي تصحيح شده است.
حدود يك سال قبل، مذاكرات استانبول در ژانويه 2011 زماني به بن بست رسيد كه معلوم شد گروه 1+5 نه تنها فاقد اراده سياسي براي حل مسئله است بلكه از حداقل انسجام لازم براي اينكه از جانب ايران به عنوان يك طرف مذاكراتي در نظر گرفته شود هم برخوردار نيست. آمريكايي ها در آن مذاكرات تصور مي كردند قادر خواهند بود يك نسخه به اصطلاح بازنويسي شده از طرح مبادله سوخت هسته اي را به عنوان «يك گام اعتمادساز» به ايران تحميل كنند و وقتي با مقاومت ايران روبرو شدند ترجيح دادند مذاكرات شكست بخورد چرا كه تصور مي كردند بالاخره سوخت راكتور تهران تمام خواهد شد و ايران ناچار خواهد بود تحت فشار 800 هزار بيمار سرطاني اش مجددا پاي ميز مذاكره بازگردد.
به عبارت ديگر غرب در حالي استانبول را ترك كرد كه تصور مي كرد اولا، ايران حتما به سرعت خواستار مذاكرات جديد خواهد شد ثانيا، خود را در موقعيتي مناسب براي تشديد فشارهاي بين المللي بر ايران مي ديد ثالثا، حس مي كرد زمان به نفع آن است چرا كه هم برنامه هسته اي ايران در اثر عمليات هاي اطلاعاتي پي در پي كند شده و هم فاصله دولت- ملت در ايران در حال رشد است و رابعا، ارزيابي اطلاعاتي مشترك كشورهاي غربي -و اسراييل- اين بود كه برنامه هسته اي ايران ولو اينكه به سمت جلو حركت مي كند ولي همچنان اگر لازم باشد ضربه پذير است.
پس از يك سال و اندي، ايران و 1+5 ماه آينده دوباره در استانبول با هم روبرو خواهند شد. سوال اين است كه هر يك از دو طرف تحت چه شرايطي به استانبول باز مي گردد و چه مقدار تغيير محاسباتي در ديدگاه ايران يا 1+5 رخ داده است.
اولين نكته اين است كه چنان كه پيش تر گفته ايم غرب در اين مدت همزمان با هدف گرفتن محاسبات حاكميت در ايران -وحتي بيشتر از آن- براي اثر گذاري بر محاسبات مردم تلاش كرد. تا آنجا كه به تقابل راهبردي ايران و غرب بازمي گردد يك سال گذشته بدون شك «سال مردم» بوده است. مشورتي كه محور فتنه - ضدانقلاب- اسراييل به آمريكايي ها داد اين بودكه فشار خارجي چسبندگي مردم به نظام را كم خواهد كرد و از جايي به بعد، وقتي مردم حس كنند فشاري كه به آنها وارد مي شود محصول تصميم هاي نظام در حوزه هاي سياست خارجي و امنيت ملي است، خواهان تغيير اين سياست ها خواهند شد. جدول زماني كه آمريكايي ها ترسيم كرده بودند اين بود كه اين فشارها قبل از انتخابات مجلس در ايران به اوج برسد -كه با تحريم تقريبا ناگهاني خريد نفت و بانك مركزي به اوج رسيد- و سپس در انتخابات خود را به شكل كاهش شديد مشاركت يا تقاضاي فراگير براي تغيير رفتار نظام در حوزه هاي چالش زا با غرب نشان بدهد. آمريكايي ها به نحو غريبي درباره اتفاقي كه در 12 اسفند رخ داد ساكت هستند و از همين سكوت مي توان فهميد پيام را دريافت كرده اند. پيام 12 اسفند اين بود كه فشار خارجي تنها چيزي را كه در ايران تقويت مي كند همبستگي ملي است و الگوي محاسبات راهبردي مردم ايران تا حدود زيادي با الگويي كه حاكميت از آن پيگيري مي كند يكي است. نتيجه اي كه اين پيام براي مذاكرات اينده با 1+5 به بار خواهد آورد بسيار حياتي است. الگوي كليشه شده موجود در ذهن غربي ها كه تصور مي كردند مي توانند مقاومت خارجي ايران را به بحران داخلي تبديل كنند تاكنون قاعدتا بايد فروريخته باشد. در مذاكرات آينده، مضحك ترين كار از جانب 1+5 اين خواهد بود كه ايران را به تشديد فشارها درصورت شكست مذاكرات تهديد كند. پاسخ اين تهديد پيشاپيش در 12 اسفند داده شده است و اگر غرب نتواند خود را از شر استراتژي دو مسيره خلاص كند، به زودي خواهد ديد كه علاوه بر مسير فشار كه همين حالا به بن بست رسيده، مسير مذاكره هم مسدود خواهد شد.
دومين نكته، مربوط به شرايط راهبردي است كه آمريكا به عنوان سياستگذار اصلي گروه 1+5 در آن قرار دارد. روابط آمريكا با روسيه و چين اكنون در بحراني ترين وضعيت چند سال گذشته قرار دارد. آمريكا در استراتژي نظامي جديد پنتاگون به وضوح چين را به عنوان هدف نظامي شماره يك خود اعلام كرده و در مورد روسيه هم علاوه بر برخورد بسيار سرد و تحقير كننده با طرح گام به گام، به زودي با حضور پوتين در كاخ كرملين مواجه خواهد شد كه الگوي رفتار آن در مقابله جويي راهبردي با غرب بسيار راديكال تر از موجود ضعيفي مانند مدودف است. گذشته از اين، رفتار آمريكا در ليبي و سياستي كه هم اكنون در مقابل سوريه تعقيب مي كند براي پكن و مسكو جاي هيچ ترديدي باقي نگذاشته است كه هدف غرب شوخي هايي از قبيل دفاع از حقوق بشر و امثال آن نيست بلكه آمريكايي ها نفوذ ژئوپلتيك، منابع انرژي، ثبات داخلي و در نهايت امنيت ملي اين دو كشور را هدف گرفته اند. بنابراين به نظر نمي رسد اين بار مانند دفعات پيش با يك زد و بند سريع از جانب روسيه و چين با آمريكا مواجه باشيم. آنچه قابل معامله بوده به پايان رسيده و آنچه باقي مانده اساسا قابل معامله نيست. نتيجه مذاكراتي اين به هم ريختگي بي سابقه در روابط آمريكا با روسيه و چين دو چيز است: اول، گروه 1+5 هم اكنون گرفتار اين معضل راهبردي است كه وقتي جلوي ايران نشست چه بايد به ايران بگويد؟ تبديل كردن اين همه اختلاف نظر و به هم ريختگي به يك سياست واحد دربرابر ايران تقريبا غير ممكن است. بيانيه گروه 1+5 در نشست شوراي حكام هم نشان داد كه وقتي بنا باشد امضاي همه اعضاي اين گروه پاي سياستي بنشيند، آن سياست بسيار رقيق تر از آن خواهد بود كه «حفظ آبروي» غرب را ضمانت كند. و دوم، مهم تر اين است كه وقتي شكاف هاي دروني گروه 1+5 تا اين حد جدي باشد، تدوين يك سياست واحد عليه ايران در صورت شكست مذاكرات بسيار دشوار و بلكه غير ممكن خواهد بود. اكنون روسيه و چين هر دو عقيده دارند هدف غرب از فشار بر ايران تغيير رژيم است نه اطمينان از صلح آميز بودن برنامه آن، چرا كه همه سرويس هاي اطلاعاتي غربي مدت هاست در اين باره كه ايران تصميم براي ساخت سلاح هسته اي نگرفته است اتفاق نظر دارند. بنابر اين اگر مذاكرات شكست بخورد تنها كاري كه از آمريكا ساخته است روي آوردن به تحريم هاي يك جانبه جديد است كه اولا تا انتها مصرف شده و ثانيا به معناي مجازات هر چه شديدتر كشورهايي مانند روسيه، چين، هند، كره، ژاپن و بسياري كشورهاي ديگر است كه تصميم گرفته اند در هر حال به تجارت با ايران ادامه بدهند. در يك جمله، به هم ريختگي بي سابقه دروني 1+5 كه محصول فاصله گيري شديد منافع و محاسبات اعضاي اين گروه از يكديگر است، هم فضاي درون مذاكرات را دچار مشكل خواهد كرد و هم امكان تدوين يك راهبرد براي مرحله ما بعد مذاكرات را از غرب سلب مي كند.
و آخرين نكته اين است كه برنامه ريزي فني ايران در يك سال گذشته به طور كامل در حال تغييردادن معادله مذاكرات است. 3 گام مهم فني كه ايران در يك سال گذشته برداشته قابليت آن را دارد كه صحنه مذاكرات را از اساس بازتعريف كند. گام اول به تصميم شجاعانه ايران براي ورود جدي به مذاكرات با آژانس با هدف حل همه مسائل باقي مانده در چارچوب يك مداليته جديد مربوط است، اگرچه دو دور مذاكره در تهران نشان داد ماموريت آمانو كش دادن مسئله است نه حل آن. در هر حال، اگر آمانو بخواهد اين مذاكرات را به شكست بكشاند، اين امر حتما در شرايطي رخ خواهد داد كه به خوبي معلوم باشد مقصر كيست. گام دوم، توليد و بارگذاري موفق ميله هاي سوخت 20 درصد توليد داخل در رآكتور تهران است. اين امر نه فقط گزينه مبادله را كه نتانياهو قبل از سفر اخير خود به واشنگتن دوباره آن را مطرح كرد از روي ميز بر مي دارد بلكه در اصل حاوي پيامي جدي درباره توان ايران براي ايجاد غافلگيري هاي فني براي غرب است. سومين و اساسي ترين گام مربوط به راه اندازي تاسيسات فردو و افزايش ظرفيت غني سازي ايران در محيطي ايمن است كه اكنون تبديل به بزرگترين نگراني صهيونيست ها شده و البته نمي دانند در قبال آن چه بايد بكنند. با راه اندازي فردو گزينه تهديد نظامي خود به خود از روي ميز كنار خواهد رفت و وقتي اين گزينه منتفي شد مطابق تئوري اسراييلي ها ديگر تحريم ها هم كارايي نخواهد داشت و هنگامي كه نه تحريم و نه حمله نظامي ، هيچكدام در كار نباشد، آن وقت آمريكايي ها پاي ميز مذاكره چه حرفي براي گفتن خواهند داشت؟
مهدي محمدي

 



ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر: 33110065
تمام ساعات شبانه روز:33916546
سامانه پیام کوتاه: 30002323

كيهان و خوانندگان

¤ اگر تمام دنيا در تمامي موارد ما را تحريم كنند، روي پاي خود مي ايستيم ولي كشورهايي كه بله قربان گو و مطيع آمريكا هستند اگر يك ماه تحريم شوند همه از گرسنگي مي ميرند، دنيا بداند كه ملت مقتدر ايران بر سر عزت و آرمانهاي مقدس خود هرگز كوتاه نخواهد آمد و با آنها معامله نخواهد كرد.
محمدباقر شفيعي- برازجان
¤ از جبهه متحد اصولگرايان و جبهه پايداري تقاضا دارم براي دور دوم ليست واحدي را تهيه كنند تا مردم با آسودگي خاطر بيشتري براي حضور در انتخابات خود را آماده كنند. وقتي بحث اتحاد پيش مي آيد، كانديداهاي اصلح به راحتي وارد مجلس مي شوند و مي توانند خدمتگزاري كنند.
يك مسلمان ايراني
¤ روباه مكار پير چقدر بي شرم است كه علناً وزير خائن خارجه اش و نخست وزيرش از تروريستهاي غربي و قاتل شهروندان بي دفاع سوري حمايت مي كنند و آنها را به سوريه مي فرستند، زهي بي شرمي كه آنها دم از دموكراسي و مبارزه با تروريسم مي زنند واقعاً جاي تأسف و تاثر دارد.
علي مرداني
¤ آقاي فرهادي اگر مي خواهد صداقت مسئولان برگزاري جايزه اسكار را بسنجد، با ارائه تصويري واقعي و روشن از ايران فيلم بسازد تا ببينيم آيا آن موقع هم سران غربي حاضرند به ساخت چنين فيلمهايي جايزه بدهند.
زارعي
¤ از مسئولان دولتي مي خواهيم براي مبارزه با گرانفروشان محصولات لبني اقدام نمايند.
يك دبير بازنشسته
¤ با اينكه ماه اسفند رو به پايان است، مطالبات ما بازنشستگان و فرهنگيان هنوز پرداخت نشده است، اين انتظار جز ضربه روحي هيچ ثمره ديگري براي ما ندارد.
فراهاني
¤ يكي از جانبازان جنگ تحميلي هستم كه به علت پايين بودن درصد جانبازي ام يعني 25 درصد متأسفانه من و امثال من از سوي دولتمردان به ورطه فراموشي سپرده شده ايم و فقط پرونده اي خاك خورده از ما باقي مانده است. ما نيازمند حمايت بيشتر دولتمردان هستيم.
محمد حسن شمسي- خرم آباد لرستان
¤ دولت سبد كالايي را كه قبلاً وزارت بازرگاني به بازنشستگان مي داد را قطع كرده است. چرا؟
يك شهروند
¤ از دولتمردان مي خواهيم جلوي واردات ميوه و اجناس بي كيفيت چيني را بگيرند.
يك شهروند
¤ مجلس چرا مبناي مهريه را 110 سكه تعيين كرده مگر مبنا نبايد طبق سفارش و توصيه بزرگان 14 سكه باشد. اگر چنين شود بسياري از مشكلات جوانان در موضوع مهريه حل مي شود.
احمد سلطاني- ايلام
¤ نمايندگاني كه به مجلس راه نيافتند نبايد رقباي خود را تخريب كنند.
يك رأي دهنده

 



مايو (گفت و شنود)

گفت: خاتمي با شركت در انتخابات به مثلث آمريكا و اسرائيل و انگليس تودهني زده و پروژه آنها را با شكست روبرو كرده است، چرا كه گروه هاي اپوزيسيون جيغ بنفش مي كشند و از عصبانيت يقه چاك مي دهند؟!
گفتم: مگر نشنيده اي كه در غرب يك عده «گريه كن اجاره اي»! هستند، پول مي گيرند و براي مرده اي كه به آنها هيچ ربطي ندارد گريه مي كنند.
گفت: ولي چند تا گروهك اجق وجق و اجاره اي در قد و قواره اي نيستند كه بخواهند درباره كار خاتمي اظهارنظر كنند!
گفتم: حيوونكي ها چه خاك ديگري مي توانند بر سرشان بريزند! جز اين كه در آمريكا و اروپا پاي كامپيوتر بنشينند و كليك كليك بنگ بنگ ابراز وجود كنند!
گفت: چه عرض كنم!
گفتم: فيلي درون دريا مشغول آب تني بود. پشه اي از راه رسيد و گفت؛ آقاي فيل! يك لحظه از آب بيا بيرون كار واجبي دارم! فيل كه از آب بيرون آمد، پشه گفت؛ خيلي ممنون! بفرمائيد توي آب! فيل پرسيد چكار داشتي؟ پشه گفت؛ مي خواستم ببينم مايوي من پاي تو نباشه!
 



پس از ناكامي آمريكا در صدور قطعنامه 1+5 لحن خود را تعديل كرد
آماده مذاكرات جامع با تهران هستيم

سرويس سياسي-
نشست فصلي شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي امروز در حالي پايان مي يابد كه پس از ناكامي آمريكا و برخي متحدان غربي اش در صدور قطعنامه اي جديد عليه ايران، كشورهاي عضو گروه 1+5 در بيانيه اي خواستار آغاز گفت وگوهاي جامع با تهران شدند.
شش كشور آمريكا، انگليس، فرانسه، روسيه، چين و آلمان موسوم به گروه 1+5 روز جمعه با ارائه بيانيه اي به شوراي حكام ضمن درخواست از ايران براي فراهم نمودن زمينه بازديد بازرسان آژانس از مركز پارچين، خواستار ادامه گفت وگوها ميان ايران و آژانس شدند.
اين در حالي است كه آمريكا و چند كشور معدود غربي از دو ماه قبل تلاش گسترده اي براي صدور قطعنامه اي شديداللحن عليه فعاليت هاي هسته اي جمهوري اسلامي ايران آغاز كرده بودند. «علي اصغر سلطانيه» نماينده كشورمان با تاييد اين مطلب گفت: عدم صدور قطعنامه در اين نشست و صدور بيانيه شش كشور كه بر تعامل و همكاري ايران با آژانس تاكيد دارد، به معناي شكست ديپلماسي آمريكا در مقابل ديپلماسي ايران است.
در همين رابطه، خبرگزاري آسوشيتدپرس در گزارشي اعلام كرد كه بيانيه 1+5 درباره ايران يك «عقب نشيني» بي سابقه در مقابل روسيه و چين بوده است.
در اين گزارش كه به قلم «جرج جان» تنظيم شده آمده است: «6 قدرت جهان يعني انگليس، فرانسه، روسيه، چين، آمريكا و آلمان روز پنجشنبه از ايران خواستند به پرسش ها درباره ترديدها درخصوص تلاش احتمالي اين كشور در جهت دستيابي به توانايي ساخت تسليحات هسته اي پاسخ دهد. اين درخواست قدرت هاي جهان در بيانيه اي مطرح شد كه جملات آن با دقت انتخاب شده و بازتاب دهنده حساسيت غرب در مورد نگراني هاي روسيه و چين درخصوص تندي بيش از حد در قبال تهران است».
آسوشيتدپرس ادامه مي دهد: «لحن به كار گرفته شده در اين بيانيه بسيار ملايم تر از رويكرد سرسختانه آمريكا و متحدانش يعني انگليس، فرانسه و آلمان در نشست شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي است».
جرج جان در ادامه اين گزارش نوشته است: «توافق درباره اين بيانيه مشترك پس از مذاكرات دشوار با روسيه و چين به دست آمد. روسيه، چين و 4 كشور غربي موافقت كرده اند به عنوان تلاشي ديگر براي حل مسئله هسته اي ايران از طريق مذاكرات، با ايران نشست برگزار كنند. اما با توجه به اينكه اختلاف ها بين شرق و غرب در اين گروه بيشتر از گذشته شده است، براي اين 6 كشور دشوار خواهد بود تا در اين مذاكرات به گونه اي هماهنگ اقدام كنند».
اين گزارش همچنين تاكيد مي كند: «بيانيه روز پنجشنبه اين قدرت هاي جهان نشان داد غرب مايل است تا حدي حتي به صورت نمايشي نشان دهد اين 6 كشور داراي اتحاد هستند».
پاسخ به ادعاهاي آمانو
درباره پارچين
يكي از موضوعاتي كه در حاشيه نشست شوراي حكام نگاه هاي زيادي را به خود جلب كرد ادعاهاي مديركل آژانس درباره سايت پارچين بود.
«يوكيا آمانو،» مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي روز جمعه در مصاحبه با خبرگزاري رويترز در اظهاراتي غير مسئولانه گفت كه امكان تلاش ايران براي پاكسازي سايت پارچين را منتفي نمي داند.
او بار ديگر مدعي شد: ما اطلاعاتي داريم مبني بر اين كه برخي فعاليت ها در آن جا در حال انجام است.
آمانو در پاسخ به اين سوال هدفمند خبرگزاري رويترز كه آيا نگران تلاش ايران براي پاكسازي پارچين نيست، گفت: اين امكان منتفي نيست. ما نمي توانيم اين را با اطمينان بگوييم زيرا در آن جا نيستيم. ما بايد به آن جا برويم.
اين در حالي است كه علي اصغر سلطانيه، نماينده دائم كشورمان در آژانس بين المللي انرژي اتمي در پاسخ به خبرنگاران در حاشيه نشست شوراي حكام ادعاها درباره پارچين را «بچگانه» و «مضحك» خواند.
كارشناسان معتقدند كه درباره ادعاهاي اخير منابع غربي درباره فعاليت خاكبرداري ايران در پارچين به منظور پاك كردن آلودگي هاي راديواكتيو كه مبناي ادعاهاي آمانو نيز قرار گرفته است، يك تناقض حيرت انگيز فني وجود دارد.
همزمان با برگزاري نشست شوراي حكام بسياري از منابع غربي از جمله آسوشيتدپرس، رويترز و سي ان ان در گزارش هاي متعدد ادعا كرده اند تصاوير ماهواره اي نشان مي دهد تردد كاميون ها به تاسيسات پارچين شدت يافته است.
اين رسانه ها ادعا كرده اند هدف اين اقدام آن است كه ايران مي خواهد با خاك برداري، شواهد مربوط به آزمايش هاي هسته اي در اين تاسيسات (آلودگي هاي راديواكتيو) را پاك كند تا بازرسان در بازديد آينده خود از پارچين قادر به كشف ردپاي فعاليت هاي هسته اي نظامي ايران نباشند.
جالب است كه حتي آمانو هم در سخنراني افتتاحيه خود در نشست شوراي حكام همين ادعا را تكرار كرده و گفته است كه لازم است بازرسان هرچه سريع تر به پارچين بروند.
بسيار مهم است توجه كنيم، در تمام موارد، منابع غربي كه اين گزارش را منتشر كرده اند مي گويند ايران در حال پاك كردن اثرات يك انفجار هسته اي در پارچين است.
اما نكته اي كه در اين ميان ظاهرا حتي آمانو هم به آن توجه نكرده اين است كه نه آژانس ونه حتي سرويس هاي اطلاعاتي غربي هرگز ادعا نكرده اند كه در ايران يك آزمايش انفجاري هسته اي انجام شده است.
اگر به ضميمه گزارش نوامبر 2011 آژانس هم مراجعه كنيم مي بينيم در پاراگراف 49 از اين ضميمه - يعني تنها جايي كه در آن از پارچين نام برده شده - تنها چيزي كه ادعا مي شود اين است كه ايران در پارچين محفظه هاي بزرگي ساخته است كه در آن تست هاي انفجاري با قدرت بالا صورت مي گيرد و آژانس هيچ بحثي درباره وقوع يك انفجار هسته اي در پارچين - كه داراي آلودگي راديواكتيو باشد - مطرح نمي كند.
متن پاراگراف 49 از گزارش نوامبر 2011 آژانس چنين است: «ايران محفظه هاي بزرگ انفجاري ساخته است كه آزمايش هاي هيدروديناميكي در آن صورت گيرد. محفظه هاي انفجاري گفته مي شود در سال 2000 در پارچين قرار داده شده اند. اين سازه در آن زمان در حول يك شي استوانه اي در جايي در مجتمع نظامي پارچين احداث شد. همچنين يك شيار كوچك زميني در ميان سازه هايي كه استوانه ها و ساختمان هاي اطراف كشيده شد كه نشانگر استفاده احتمالي از مواد انفجاري قوي در اين محفظه است. تصاوير ماهواره اي كه در اختيار آژانس قرار گرفت با اين اطلاعات همخواني دارند. از مستندات مستقل از جمله مقالات كارشناسان خارجي كه در پاراگراف 44 در بالا به آن اشاره شد آژانس مي تواند اطلاعات مربوط به ساخت استوانه ها و برخي از طرح ها (مانند ابعاد) آن را تاييد كند و اينكه، اين سازه ها براي در بر گرفتن انفجار 70 كيلوگرم از مواد منفجره درست شده بودند كه اين ميزان مواد منفجره قوي براي انجام آزمايش هايي كه در پاراگراف 43 در بالا به آن اشاره شد، مناسب باشد.»
اكنون مسئله اين است كه تناقض ميان اين ادعاي آژانس - كه تازه براي اثبات آن هم هيچ دليل وجود ندارد- و ادعاهاي اخير منابع غربي را چگونه بايد حل كرد؟ همه ادعاي آژانس اين است كه ايران در پارچين تست هاي انفجاري انجام داده كه مي تواند بخشي از مطالعات براي ساخت هسته اي باشد. واضح است كه تست مواد انفجاري هرچقدر هم پرقدرت باشد آلودگي راديواكتيو ايجاد نمي كند كه حالا لازم باشد ايران با خاك برداري اين آلودگي ها را پاك كند. آلودگي راديواكتيو در تاسيسات، تنها زماني ايجاد مي شود كه يك سلاح هسته اي واقعي تست شده باشد كه اين چيزي نيست كه هرگز آژانس يا هيچ كشور غربي ديگر، آن را ادعا كرده باشد.
بنابراين نتيجه اين است كه ادعاهاي اخير درباره آغاز عمليات خاك برداري در پارچين به منظور پاك كردن شواهد انفجار هسته اي در پارچين چيزي بيش از يك گاف فني احمقانه نيست. حتي اگر همه ادعاهاي آژانس درست باشد باز هم معنا ندارد كه ايران بخواهد با خاك برداري آلودگي راديو اكتيو در تاسيسات پارچين را پاك كند چرا كه تست هاي انفجاري با قدرت بالا اساسا هرگز آلودگي راديو اكتيو ايجاد نمي كند و تنها آزمايش سلاح هسته اي است كه مي تواند چنين آلودگي در پي داشته باشد!
ساده ترين نتيجه اي كه مي توان گرفت اين است كه آمانو چنان در تكرار ادعاهاي غربي ها درباره ايران عجول است كه حتي فراموش مي كند به گزارش هاي قبلي خودش هم نگاهي بيندازد!

 



مردم استان البرز امروز ميزبان رئيس جمهور هستند

كرج - خبرنگار كيهان:
رئيس جمهور امروز به همراه هيئت دولت در قالب دور چهارم سفرهاي استاني مهمان مردم البرز است.
استاندار البرز با بيان اين خبر گفت: مردم استان البرز و شهرستان هاي اين استان همواره از خدمتگزاران صادق و خدوم ملت تقدير و حمايت كرده و روز يكشنبه براي استقبال از رئيس جمهور در زمين چمن مخابرات كرج حضور خواهند يافت. عيسي فرهادي افزود: وزيران به نمايندگي از دولت براي گره گشايي و رسيدگي به مشكلات ملاقات هايي عمومي در شهرستان خواهند داشت تا مردم كمبودها و مشكلات خود را به طور مستقيم با آنها در ميان بگذارند.
وي خاطرنشان كرد: گرچه شخص رئيس جمهور در ورزشگاه هاي شهرستان هاي استان نيز حضور مي يابد و با مردم ديدار مي كند ولي مردم حتما مشكلات خود را با وزيران مربوطه مطرح كنند. استاندار البرز با اشاره به حجم بالاي نامه هاي مردمي گفت: مردم مباحثي از قبيل پيگيري و رسيدگي به نامه ها و وعده هاي داده شده و ... را با وزراي مربوطه در ميان بگذارند تا در اسرع وقت رسيدگي شود.

 



لاريجاني در اجلاس 4 جانبه بغداد حضور مي يابد

مشاور امور بين الملل رئيس مجلس با اشاره به موافقت كشورمان با برگزاري اجلاس 4 جانبه ايران، عراق، تركيه و عربستان به ميزباني بغداد سطح اين اجلاس را روساي مجالس 4 كشور اعلام كرد.
حسين شيخ الاسلام با اشاره به موافقت كشورمان با برگزاري نشست 4 جانبه ايران، عراق، تركيه و عربستان در بغداد گفت كه پيشنهاد برگزاري اين نشست را رئيس مجلس عراق در جريان حضور در پنجمين كنفرانس بين المللي حمايت از انتفاضه فلسطين در تهران و در جريان مذاكرات خصوصي با لاريجاني، به ايران ارائه كرد.
وي در اين زمينه افزود: رئيس مجلس نيز پس از طرح موضوع، موافقت اصولي خود را با برگزاري اين اجلاس اعلام كرد؛ البته يك ماه قبل نيز رئيس مجلس عراق طي نامه اي چارچوب كلي برگزاري اين اجلاس را به اطلاع كشورمان رساند.
مشاور امور بين الملل رئيس مجلس تصريح كرد: اگرچه زمان برگزاري اين نشست هنوز مشخص نشده است اما اجلاس بغداد در سطح روساي مجالس 4 كشور خواهد بود.
به گزارش فارس، شيخ الاسلام در ادامه اظهار داشت: در اين اجلاس مهمترين موضوعات منطقه و مسائلي كه مورد علاقه 4 كشور است، مورد بحث و بررسي قرار خواهد گرفت.

 



نتانياهو: ايران با انتخابات قوي تر شد اوباما جرأت جنگ ندارد (خبر ويژه)

راديو اسرائيل نتيجه ملاقات نتانياهو با رئيس جمهور آمريكا را نااميد كننده توصيف كرد.
اين راديو گزارش داد: منابع ديپلماتيك در اسرائيل ناخرسندي خود را از ديدگاه آمريكا در رابطه با معضل اتمي ايران در ملاقات بين پرزيدنت اوباما و بنيامين نتانياهو ابراز داشتند و گفتند هنگامي كه زمان تصميم گيري فرا مي رسد، آمريكايي ها تصميم را به تعويق مي اندازند.
راديو اسرائيل يادآور شد اوباما دست كم تا انتخابات رياست جمهوري سال آينده آمريكا خواستار جنگ نيست و حاضر نيست دست به هيچ اقدام نظامي عليه ايران بزند.
راديو اسرائيل اضافه كرد: نتانياهو در ملاقات با اوباما در كاخ سفيد، به نتايج انتخابات اخير مجلس شوراي اسلامي در ايران اشاره كرد و ابراز نگراني نمود كه با به قدرت رسيدن و برنده شدن طرفداران رهبر ايران، آيت الله علي خامنه اي، افراط گرايي در ايران تقويت شود و غرب نتواند به طور جدي با حكومت اسلامي وارد مذاكره شود.
نتانياهو پيش از اين در نشست مجمع صهيونيستي آيپك گفته بود: در 15 سال اخير من بارها درباره خطر ايران اتمي هشدار داده ام. راه هاي ديپلماتيك براي حل معضل ايران در يك دهه گذشته نتيجه نداده است. انواع تحريم ها در 6 سال اخير عليه ايران برقرار شد ولي آنها نيز مؤثر نبوده اند. من در مورد تشديد تحريم ها براي آسيب زدن به اقتصاد ايران، به اوباما احترام مي گذارم ولي بدبختانه برنامه هاي هسته اي ايران همچنان و تا همين امروز ادامه دارد.
خاطرنشان مي شود اوباما در واكنش به زياده روي هاي رقباي جمهوريخواه خود درباره تهديد نظامي عليه ايران، آنها را به وراجي و پرگويي متهم كرد. وي گفت: لفاظي هاي اين عده كه از جنگ سخن مي گويند نشان مي دهد كه مسئوليت پذير نيستند. آنها بايد به مردم آمريكا بگويند كه چرا جنگ لازم است و تبعات چنين جنگي چه خواهد بود. آنها مسئوليتي ندارند. فرمانده كل نيروهاي نظامي من هستم. آنها به سادگي از جنگ سخن مي گويند اما من به سرعت هزينه هاي شروع يك جنگ به ذهنم خطور مي كند.
وي همچنين گفته است: آنها زياده گويي و جار و جنجال مي كنند و بي احتياط و بدون ملاحظه حرف مي زنند. در مقوله جنگ جايي براي بي احتياطي وجود ندارد. من وقتي سخن از جنگ مي شود به خاطر مي آورم كه بايد تصميم بگيرم جوانان را به جنگ بفرستم و اين مسئله همان گونه كه جان آنها را به خطر مي اندازد، بر اقتصاد و امنيت ملي ما نيز تأثير ويژه اي مي گذارد.
به گفته اوباما «جنگ با ايران نه بازي است و نه شوخي بردار است. فرصت براي حل ديپلماتيك مسئله ايران وجود دارد. بايد براي اثرگذاري تحريم ها صبر كرد».
يادآور مي شود نتانياهو پس از آن كه اوباما به وي روي خوش نشان نداد، در بازگشت از آمريكا گفت: بايد به تحريم ها فرصت اثرگذاري بدهيم.
خبرگزاري رويتر با انتشار اين اظهارات نتانياهو نوشت: او به اوباما اطمينان داده كه تصميمي براي حمله به ايران نگرفته و قرار نيست اسرائيل در هفته هاي آينده اقدام بكند.

 



چه دستي پشت اين ماجراست؟! (خبر ويژه)

در حالي كه انتظار مي رفت، مسئله شروع به كار رستوران هاي زنجيره اي KFC در ايران با اطلاعيه وزارت بازرگاني منتفي تلقي شود، اولين رستوران با آرم و لوگوي KFC در كرج آغاز به كار كرد و رسانه ها نيز با درج خبر افتتاح اين رستوران اين عمل به اصطلاح خلاف! را به خوبي پوشش دادند.
اما جالبتر از اطلاعيه وزارت بازرگاني كه گويا به صرف فقط يك اطلاعيه بود كه غير قانوني بودن اين برند و شركتي را كه با عنوان «كيهان، افتخار، سينا» اين برند را در ايران پوشش مي دهد، اعلام كرد، مسئله رقابتي است كه اكنون بين مدعيان دارنده نمايندگي KFC به راه افتاده است و از هر دو جالبتر اين كه حالا صداي آمريكايي ها هم درآمده و آن ها نيز براي خود حق شكايت قايل شده اند كه KFC هيچ نماينده اي در ايران ندارد!
اين اولين بار نيست كه برندهاي آمريكايي حالا يا با تلاش خودشان يا با سوءاستفاده از نامشان در ايران مطرح مي شوند و به طور حتم آخرين بار هم نخواهد بود، اين سرمايه گذاري شكمي آن قدر سود دارد كه هر تلاشي را باعث مي شود و به قول دوستان حتي «تحريم ها را هم دور بزند!!»
زماني مك دونالد بود و حالا KFC، زماني بردهاي تبليغاتي در بزرگراه ها و خيابان ها بود با نام و لوگوي اين شركت ها و بي توجهي ارشاد و شهرداري و غيره و حالا افتتاح رسمي و سكوت مسئولين ذيربط!
به هيچكس برنخورد كه اگر گفته مي شود برخورد مسئولين با قضيه صرفاً در حد يك اطلاعيه بود به اين دليل است كه با وجود اعلام غيرقانوني مجوز KFC نه تنها «كيهان، افتخار، سينا» كه با عنوان حروف اول فارسي سه عبارت فوق سعي در توجيه نام اختصاري KFC دارد، يك قدم عقب نرفت بلكه حتي بر مدعيان آن اضافه شد و حالا شركت آفتاب و مهتاب پاريز هم خودش را تنها نماينده قانوني KFC مي داند و حتي عليه رقيب اطلاعيه صادر مي كند، يعني شهر واقعاً اين قدر شلوغ است؟
اكنون دو سؤال مطرح است، اگر به واقع اين برند غيرقانوني است چرا اين شركت يا شركت هاي مدعي نمايندگي KFC، آشكارا در ايران فعاليت مي كنند و حتي براي ايجاد هياهو و تبليغات با استفاده از بازيكنان تيم ملي سعي دارند، هرچه بيشتر خودشان را به رخ بكشند؟ اين شهامت را چه كسي به آن ها مي دهد؟ و سؤال دوم اين كه اگر كار قانوني است، پس چرا مسئولين ذيربط اطلاعيه مي دهند كه قانوني نيست؟!
گفتني است صدور مجوز براي رستوران هاي زنجيره اي ياد شده، سلب زمينه هاي شغلي و كسب درآمد از ايرانيان و سپردن آن به آمريكايي ها نيز هست كه از اين زاويه هم بايد به مسئولاني كه دم از اشتغالزايي مي زنند تسليت گفت! و بالاخره در اين ميان تكليف مردم مؤمن و متعهدي كه حاضر نيستند اينگونه امتيازات به آمريكايي ها واگذار شود چيست؟ آيا بايد خود وارد عمل شوند و دست هاي پشت پرده در اين اقدامات پلشت را فاش كرده و بساط سوء استفاده آنها را برچينند؟!

 



با ريزش اعضا در سازمان منافقين افراد روزمزد جايگزين شده اند! (خبر ويژه)

يك عضو جدا شده سازمان منافقين مي گويد اين سازمان مدت ها در زمينه جذب نيروي جديد به بن بست خورده و بنابراين براي جبران اين امر اقدام به جمع آوري افراد مزدور خارجي در تجمعات خود مي كند.
مريم سنجابي در وبلاگ خود نوشت: طي 20 سال اخير ايدئولوژي سازمان مجاهدين آنچنان در سير سراشيبي اضمحلال قرار گرفت و به سمت استبداد و ايزوله شدن كامل رفت كه براي يك دهه (حتي براي هواداران خارج از تشكيلات خود)، جرأت بيان اين نكته را نداشت كه بگويد تغيير آرمان و ايدئولوژي و يا خط مشي داده است. تشكيلات رجوي پس از وارد شدن در بحثي به نام «انقلاب ايدئولوژيك» كه اساس طرح آن جهت نهادينه كردن قوانين فرقه اي در مناسبات بود (ممنوعيت داشتن خانواده و همسر و فرزند، ممنوعيت ديدار خانواده، رايج كردن تفتيش عقايد، نهادينه كردن طلاق براي ورود به سازمان، قطع رابطه با خانواده، و...) تا سالهاي طولاني جرأت مطرح كردن آن را نداشت و براي چندين سال اين مسئله را به عنوان يك «راز ايدئولوژيكي» از مردم و حتي بخش عمده اي از نيروهاي خودش مخفي نگه مي داشت.
وي مي افزايد: نهايتا هر چه اين فرقه جلوتر رفت، از جامعه ايراني و از طيف روشنفكر و نسلهاي بعدي فاصله گرفت و تشكيلات اش بسته تر و ايزوله تر شد، بطوريكه در دو دهه گذشته درهاي ورود داوطلبانه به سازمان بسته شد و به ندرت افرادي پيدا شدند كه بتوان گفت خودجوش و با انگيزه هاي فردي به سازمان پيوسته اند. كليت نيروهايي هم كه در ده سال اخير به سازمان پيوستند، شامل فرزندان و يا فاميل اعضاي قديمي سازمان بودند. البته برخي از افراد بدون آگاهي از ايدئولوژي فرقه به طرق مختلف نظير انگيزه هاي كاريابي، اعزام به اروپا و يا تبليغ ماندن در كمپ در كوتاه مدت جهت كمك به پناهندگي سياسي آنها و... به درون سازمان كشانده شده و سپس مانع خروج آنها مي شدند.
سنجابي يادآور شد: بدون شك و بطور طبيعي اگر جرياني همگام با فرهنگ و تاريخ خود پيش رود، نه ايزوله و درمانده و طرد شده خواهد بود و نه بدون حمايت و پشتيباني مردم و طيف روشنفكر جامعه خود مي ماند. اينگونه جريان ها هيچگاه به چنين سرنوشتي دچار نمي شوند كه براي جذب نيرو افرادي را استخدام نمايند كه بسان دوران برده داري در ازاي مبالغي پول، نفر جذب نموده و با كلك به اشرف اعزام نمايند.
وي اضافه كرد: به همين خاطر است كه در سالهاي اخير هيبت و هيمنه سازمان در بين ايرانيان مقيم اروپا و آمريكا نيز در هم شكسته شده و از تجمعات چند ده هزار نفري پيشين كه گاه افراد از جيب خود مايه مي دادند تا بتوانند در گردهمايي ها و مراسم مجاهدين شركت كنند خبري نيست و بر عكس سران سازمان براي برپايي يك گردهمايي كوچك، ناگزير از استخدام كارگر روزمزد مي باشند كه با گرفتن 30 تا 40 يورو در روز، هم در تجمعات مجاهدين شركت مي كنند و هم در ميز كتابهاي سازمان حاضر مي شوند و هم در تبليغات ظاهري ديگر و نمايشهايي كه جلوي ارگانها برپا مي گردد. از آنجا كه مسعود رجوي بيش از هر كس ديگري مي داند كه ايدئولوژي اش ديگر بر هيچ پايه و مشروعيتي استوار نيست، از علني كردن افكار و عقايدش حتي براي اعضاي رده پايين سازمان نيز ابا داشته است.

 



عبدي: به اسم دوستي از خاتمي مي خواستند خودكشي كند (خبر ويژه)

يك عضو مستعفي حزب مشاركت ضمن باز نشر يادداشت 3 سال پيش خود درباره خاتمي تصريح كرد: عقب نشيني از راه بن بست بهتر از انتحار و خودكشي است.
عبدي در وبلاگ خود نوشت كه اين يادداشت در فروردين 1388 منتشر شد و اكنون كه آقاي خاتمي در انتخابات مجلس رأي داده اند، بد نيست مجددا نگاهي به آن انداخته شود. وي در اين يادداشت كه مربوط به زمان انصراف خاتمي از نامزدي انتخابات رياست جمهوري است، مي نويسد: در اواخر دهه 40 و 50 شمسي، در بهترين حالت متوسط عمر چريك 2 سال برآورده مي شد. امروز آن سياست چريكيسم زيانبار ارزيابي مي شود. مهم ترين ويژگي چريكيسم قدم گذاشتن در راهي بود كه امكان بازگشت از آن وجود نداشت. اين ويژگي، زهري كشنده در سياست - اعم از مدرن و سنتي آن- است و قاتل عقلانيت ابزاري است.
وي مي افزايد: رفتار برخي دوستان را چگونه مي توان تحليل كرد؟ فشارهاي رواني شديدي كه به آقاي خاتمي وارد مي كنند، تا ناچار از پذيرش نامزدي در انتخابات شود، مصداق بارز چريكيسم سياسي است، تا فرد را در موقعيتي قرار دهند كه يا اتهام خيانت به آرمان هاي ملت را پذيرا شود و از اين حيث خودكشي سياسي كند، يا در مقابل، با اقدامي شجاعانه، به سوي شهادت [!] گام بردارد. وي دعوت خاتمي به رفتار انتحاري را اقدامي غيرعقلاني دانسته و تصريح مي كند: اين دعوت در حالي و در موضوعي صورت مي گيرد كه اگر آنان و آقاي خاتمي اهل اين رفتار بودند بايد در زماني كه در قدرت بودند و مسئوليت اخلاقي و حقوقي برعهده آنان بود چنين رفتاري را انجام مي دادند.
عبدي تصريح كرده است: اگر حضور يك نفر در انتخابات واجد مباني عقلاني و منطقي باشد، نيازي به اعمال فشار احساسي و فضاسازي سياسي نيست و اگر چنين مبنايي وجود نداشته باشد، فردي كه مي خواهد تصميم بگيرد، راساً و خارج از فشارهاي رواني و هنجاري و در فضايي منطقي و به اين نتيجه برسد، تا در آينده هم مسئوليت تصميم خود را عهده دار شود، و آمادگي مواجهه با موقعيت هاي مختلف را دارا باشد، در غير اين صورت هنگام مواجهه با اولين مشكل تقصير متوجه منبع فشار مي شود، و هر كس از زيربار مسئوليت شانه خالي مي كند. نگرش راه بنداز و جا بنداز رفتاري ديمي است كه در سياست اصلاح طلبانه جايگاهي ندارد.
عبدي خاطر نشان كرد: عقب نشيني از راهي كه نهايت آن بن بست است، نه تنها خودكشي نيست، كه عين عقلانيت است، نه تنها ناشي از ترس نيست كه عين شجاعت است. شهادت طلبي مرگي آگاهانه و انتخابي است، و نه از سر اجبار و بي اراده راه رفتن. حتي اگر عقب نشيني خودكشي باشد. خودكشي يك نفر يا يك جمع محدود است، و اين صد بار ترجيح دارد بر گام گذاشتن در راهي كه موجب خسارت براي يك ملت و يك راه مي شود.

 



ما كه گفته بوديم خاتمي نفوذي حكومت است! (خبر ويژه)

«رأي خاتمي، سيلي به موسوي بود»، «خاتمي نفوذي حكومت است»، «خاتمي نشان داد شوراي هماهنگي سبز را بر خلاف ادعاي اين شورا قبول ندارد»، «رأي دادن خاتمي بازداشت شدگان سياسي را خيلي ناراحت و دپرس كرد» و...
اينها تحليل ها و قضاوت هايي است كه در رسانه هاي اپوزيسيون منتشر شده است. از جمله ژيلا بني يعقوب همسر يكي از عناصر بازداشت شده پس از ملاقات با همسرش تصريح مي كند «از فضاي بند پرسيدم و واكنش زندانيان نسبت به رأي دادن خاتمي. گفت راستش فضاي بند با شنيدن اين خبر پر از ناراحتي شد. البته تا يك روز اول باور نمي كرديم و بعد كه مطمئن شديم تقريبا همه خيلي ناراحت و حتي دپرس و غمگين شدند.»
وي اضافه مي كند: پرسيدم الان فضاي بند چطوره؟ گفت متاسفانه هنوز هم فضاي غم غلبه داره.
در اين ميان يك پايگاه اينترنتي وابسته به گروهك نهضت آزادي موسوم به دانشجو نيوز در تحليلي خاطر نشان كرد: آقاي خاتمي با رأي دادن در انتخابات عملا جدايي راه خود از «شوراي راه سبز اميد» را با صداي بلند اعلام كرد و اين را پيش و بيش از هر كس ديگر خود اعضاي اين شورا بايد دريافته باشند، نمي شود تصور كرد آقاي خاتمي بدون در نظر گرفتن فراخوان شورا مبني بر شركت نكردن در انتخابات دست به چنين اقدامي زده باشند اين موضوع از آنجا حائز اهميت مي شود كه اين شورا همواره مدعي بوده اگر نه حمايت علني اما همدلي و رضايت ناگفته خاتمي را به همراه دارد مهمتر از همه اينكه خاتمي از نفوذ بالايي در ميان هواداران اين شورا برخوردار است.
دانشجونيوز اضافه مي كند: خاتمي از دور برداشتن شوراي راه سبز -كه مدعي است زبان اپوزيسيون داخل كشور نيز هست- ، رونق گرفتن فعاليت هاي خارج از كشور و انتقال كامل مديريت به بيرون از مرزها و راديكال شدن آن نگران است. وي با اين كار به اعضاي پيدا و پنهان اين شورا اين پيام را داده كه تصميمات شورا لزوما مورد قبول او نيست. همچنين پيام مشابهي به حاكميت و نيروهاي درون نظام كه حسابش را به خارج نشينان فراخوان بده جدا كنند.
اين رسانه درباره شيفتگان خاتمي نوشت: اين عده از آنجا كه عمدتا دچار كيش شخصيت هستند احتمالا در آينده دچار تناقض هاي بيشتري مي شوند همان طور كه از اين پس در مورد دفاع و پيروي از فراخوان هاي شوراي راه سبز دچار تناقض مي شوند . جفاي آقاي خاتمي به مفاهيمي مانند دموكراسي، جامعه مدني، انتخابات آزاد، تحزب، اصلاحات و... بزرگترين عملكرد منفي سياسي ايشان و نابخشودني ترين آنها در طول اين سالهاست. آقاي خاتمي در طول اين سالها كوشيده واژه ها و مفاهيم مدرن را بيش از پيش لاغر كرده، دست و پايشان را تا چارچوب هاي نظام سياسي فعلي كوتاه كند و زبانشان را بريده تا پژواك صدايشان از مرزهاي آرمان هاي مطلوب او فراتر نرود. امروز نيز گفتمان آقاي خاتمي «آشتي ملي» را نشانه گرفته است. اين عروس هزار داماد نه تنها دل طيف هاي گسترده اي از نيروهاي معتدل اپوزيسيون و پوزسيون را مي برد كه در مواقع تنگنا و اضطرار نيز مي تواند حاجت دل تندروترين آنها را نيز اجابت كند. بايد به ايشان يادآور شويم آشتي ملي به معناي آزادي چند زنداني سياسي وابسته به احزاب متبوع و ديگر مديران دولتي او يا راه يافتن چند نماينده هم فكر به مجلس و دعوت به مجالس بزرگان نظام و... نيست.
از زاويه تحليل ديگر، پايگاه اينترنتي گويانيوز در تحليلي با عنوان «خاتمي نفوذي حكومت بود» تاكيد كرده است: چند ماه پيش نوشتيم كه اين مرد ارزش باور كردن را ندارد. گفته بوديم كه او مامور حكومت براي گرفتن فرصت از اپوزيسيون است. او گوش به فرمان حاكميت و مامور براي انحراف و سردرگم سازي روشنفكران بوده است. خاتمي مي گويد نبايد درگذشته منجمد ماند. با اين وصف نبايد سكوت و خيانت او به مهندس موسوي و شيخ كروبي و همراهي با حكومت را به رخ كشيد.
«بالاترين» نيز معتقد است رأي خاتمي سيلي به گوش موسوي بود. قديم ترها يك جوك بين مردم رايج بود كه مربي فوتبال به بازيكنانش مي گفت اصغري و اكبري، حسني و حسيني و... همه بازيكنان حريف را ول كنيد، بچسبيد به نوك حمله آنها، در بيست دقيقه اول، اصغري (مدافع وسط تيم) دو گل به دروازه خودي زد، مربي تيم از كنار زمين فرياد زد كه نوك حمله تيم حريف را ول كنيد، همه بچسبيد به اصغري! حالا با اين وقايع، بايد حاكميت را رها كرد و چسبيد به خاتمي.
همچنين سايت راديو فردا به نقل يكي از اعضاي فراري دفتر تحكيم نوشت: خاتمي هيچ تفاوتي با گذشته نكرده است و اين مخالفان هستند كه از او توقعي غيرمنطبق با واقعيت دارند. خاتمي الگوي رفتاري ثابتي ندارد. او فاقد برنامه و محاسبه گري و مقيد به رعايت خط قرمز حساسيت هاي رهبري است. خاتمي تابع هيچ گونه برنامه سياسي منسجم و منظم نيست و به صورت آني و دفعي موضع مي گيرد. او پر از اشتباه است از جمله نامه نگاري به رهبري در اوج درگيري ها و پيشنهاد بخشش ظلم هايي بود كه به رهبري شده است.
نويسنده تاكيد مي كند: با توجه به پيشينه عملكرد خاتمي، معضل موجود درباره او تكرار شونده است. او نمي تواند عملكرد قابل قبولي براي اپوزيسيون داشته باشد. مشكل دقيقا جايي است كه الگوي رفتاري خاتمي بعد از مدتي توسط مخالفان فراموش مي شود. تا زماني كه حاميان خاتمي هرگونه عملكرد او را توجيه مي كنند نمي توان به عدم تكرار وقايع مشابه اميد داشت.
همچنين گويانيوز در نوشته ديگري تصريح كرد: رأي دادن خاتمي در انتخابات، مخالفان را به جان هم انداخت و همه آنها را سر كار گذاشت. هنوز هم گروهي در شوك به سر مي برند و برخي در پي چرايي حضور خاتمي در انتخابات هستند، و عاقبت نتيجه اين همه تفحص و بحث و جدل بين شوك زدگان اين مي شود كه دليل راي دادن خاتمي، همانا آماده سازي فضاي فعاليت دوباره اصلاح طلبان براي دوره هاي بعد بوده، كه انصافا يك دست مريزاد بايد به اين كاشفان گفت كه با اين نتيجه گيري همه چيز سامان گرفت و نخود نخود هر كه رود خانه خود و اين بود پايان ماجراي يك مقطع از مبارزه با رژيم در باب تحريم انتخابات كه از سه ماه قبل از برگزاري آن مخالفانش براي به زانو در آوردن نظام، با سينه دراندن و انتشار ده ها بيانيه و اعلاميه و مقاله، حكم به تحريمش داده بودند و نتيجه عيني آن هم چرخيدن در بر همان لولاي قبلي است.
گويانيوز تصريح كرد: توپ در ميدان اپوزيسيون افتاده و خاتمي مقصر اين وضعيت است كه حالا پرده از چهره اش بر افتاده است.
از آنجا كه گروهك هاي اپوزيسيون اساسا هويت اجاره اي دارند هجوم بي سابقه و گسترده آنها به خاتمي و هتاكي هاي بعضا چارپاداري و ركيك عليه او حاكي از آن است كه مديران بيروني فتنه يعني مثلث آمريكا، اسرائيل و انگليس، غير از خاتمي، محور قابل تكيه ديگري نداشته اند و به همين علت رويگرداني خاتمي براي كانون بيروني فتنه بسيار سنگين و شكننده بوده است.


 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14