(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 25 اسفند 1390- شماره 20169

نفوذ و تفرقه افكني، جبران عقب ماندگي «چپ»

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




نفوذ و تفرقه افكني، جبران عقب ماندگي «چپ»

مرتضي صفار هرندي
برخورد جريان «چپ» با ماجراي تسخير لانه جاسوسي براي جبران خسارتي بود كه با پرچمداري نيروهاي خط امامي در مبارزه با آمريكا، بر آنان وارد شده بود. وقتي دراثر اين حركت، چپ ها تابلوي «نيروي پيشتاز خلق در مبارزه با امپرياليسم» را از دست دادند، تصميم گرفتند تا از دست رفتن پرچم را با به دست آوردن دل پرچمداران جديد جبران كنند. البته چپ ها طيف متنوعي از گروه هاي ماركسيستي و التقاطي را شامل مي شدند. حزب توده در قالب رفتار نهادينه شده و تركيب سالخورده خود، با اجتناب از دست زدن به رفتارهاي راديكال، صرفاً از حركت دانشجويان پيرو خط امام جانبداري مي كرد. نام اين حزب نزد توده هاي مردم چنان منفور بود كه موضع گيري هاي آن، نقشي در تحولات سياسي نداشت.
چريك هاي فدايي خلق در آن مقطع پرآوازه ترين گروه چپ گراي ماركسيست به حساب مي آمدند. در روز نخست تسخير لانه جاسوسي اين گروه چپگرا هيچ موضع رسمي اي نگرفت. حمايت امام و مجلس خبرگان از اين حركت، دستگاه تحليلي فدايي ها را به هم ريخت و اين گروه ماركسيست را دچار نوعي «سنكوپ» و ناتواني در اعلام موضع كرد.
با گذشت 10روز از اين سكوت منفعلانه، روز 23 آبان 1358 چريك هاي فدايي خلق خواستار يك «راهپيمايي ضد امپرياليستي به سوي لانه جاسوسي» شدند تا به گفته خودشان «پيوند خويش را با توده هاي ميهن در برابر دشمن اصلي خلق هاي ايران، يعني امپرياليسم جنايتكار تحكيم بخشند.»1
بي اعتنايي مردم به اين نوع همنوايي ها، سبب موضع گيري عصباني و دوگانه «فدايي ها» شد. در بيانيه 4 آذر 1358، اين گروهك از سويي ضمن «تأييد اقدامات ضد امپرياليستي روحانيت مبارز و در رأس آن ها آيت الله خميني» «تلاش هاي مرتجعانه در هر زمينه اي، من جمله مخدوش كردن چهره ها و نيروهاي انقلابي طبقه كارگر و زحمتكشان» محكوم شده بود.2 چريك هاي فدايي خلق كه پيوسته تخريب يكپارچه اعضاي شوراي انقلاب را دنبال مي كردند، براي نمونه زماني كه اين شورا مصلحت را در افشاي تدريجي اسناد لانه جاسوسي براي كنترل التهاب عمومي ديد، آنان يك راهپيمايي اعتراض آميز ترتيب دادند، اما تسخيركنندگان لانه جاسوسي در بيانيه اي به صراحت از «ماهيت فريبكارانه» اين گروه و «توطئه آن ها عليه خلق» سخن به ميان آوردند و تأكيد كردند:
«بايد سرجاي خود بنشينند كه ما را به ياري و پشتيباني آن ها نيازي نيست.»3
با اين حال فدايي ها راهپيمايي خودرا با شعار «زنده باد جبهه متحد خلق ما» ترتيب دادند و در قطعنامه اي مدعي شدند: «اتحاد همه نيروهاي ضدامپرياليست با انقلابيون كمونيست ضرورت اساسي دارد.» 4
تقاضاي بازداشت و محاكمه مهندس مهدي بازرگان از مطالبات فدايي ها بود كه تشنج طلبي آنان را نشان مي داد. اين گروه با متهم ساختن شوراي انقلاب به خالي كردن اطراف سفارت از جوانان پرشور (به رغم موضع شديداللحن دانشجويان پيرو خط امام نسبت به خود) بر ادامه «حمايت فعال انقلابيون كمونيست از دانشجويان» تأكيد كرد. در بيانيه هاي پياپي اين گروه كمونيستي، كليت شوراي انقلاب- اعم از شخصيت هاي خط امامي و ليبرال- كساني معرفي مي شدند كه قصد «سازش با امپرياليسم، حفظ نظام سرمايه داري و ريختن ثمرات خون شهيدان به پاي امپرياليسم» را دارند.5
پيكار در راه آزادي طبقه كارگر ديگر گروه كمونيستي و البته داراي اعضايي كمتر از سازمان چريك هاي فدايي خلق در آن دوران بود. پيكار، مواضعي مشابه و البته در بسياري مواقع افراطي تر از فدايي ها داشت. پيكاري ها بقاياي جريان ارتداد مطلق و علني سازمان مجاهدين خلق در سال 1354 بودند. پس از ارتداد كمونيستي مجاهدين خلق و سركوب كامل آنها، در بين مرتدان سازمان نيز اختلاف هايي بروز كرد؛ چنان كه تقي شهرام (رهبر اصلي جريان ارتداد) به خودكامگي متهم شد. ظهور گروه هاي متعدد با پسوند «طبقه كارگر» محصول نزاع دروني مرتدان سازمان مجاهدين خلق بود. سازمان پيكار در راه آزادي طبقه كارگر با محوريت حسين احمدي روحاني، نويسنده كتاب شناخت (به عنوان تعيين كننده اصول اعتقادي سازمان مجاهدين خلق) و علي رضا سپاسي آشتياني (از اعضاي حزب ملل اسلامي و سپس مجاهدين خلق) يكي از مهم ترين اين گروه ها به شمار مي رفت. پيكار سعي مي كرد خود را از جنايت هاي درون سازماني سال1354 مجاهدين خلق مثل قتل مجيد شريف واقفي و... مبرا جلوه دهد و درعين حال، آشكارا مواضعي كينه توزانه را در قبال رهبري انقلاب اسلامي و اسلاميت اين حركت داشت. هفته نامه پيكار، ارگان رسمي اين گروهك تحولات ناشي از فتح لانه جاسوسي را اين چنين توصيف كرد:
سياست رژيم براين قرار گرفت كه با كنار گذاردن بازرگان، ميدان دادن بيشتر به روحانيت و انطباق دادن ظاهري به خواست هاي انقلابي مردم به نوعي ديگر، از ميان رفتن سيستم حاكم را به عقب اندازد.6
سازمان پيكار به ياران معدود خود و ديگر ماركسيست ها توصيه مي كرد:
بايستي به زحمتكشان توضيح دهيم كه هيئت حاكمه فعلي علي رغم هماهنگ كردن خود با بخش ناچيزي از خواست آن ها نه مي تواند و نه مي خواهد به طور جدي عليه امپرياليسم مبارزه كند.7
سازمان پيكار افشاي اسناد لانه جاسوسي آمريكا را «در خدمت منافع جناحي از روحانيون قدرتمند و باندهاي حاكم» توصيف مي كرد. اين گروهك حتي از توهين مستقيم به حضرت امام نيز ابايي نداشت و آن رهبر محبوب قلوب ملت را در جريان فتح لانه جاسوسي به «فريب توده ها براي تحكيم پايه هاي ستم طبقاتي» متهم ساخت. جالب است كه پيكاري ها به رغم اين گستاخي ها، در جريان انتخابات مجلس اول حتي به تبليغات انتخاباتي و معرفي نامزدهاي انتخاباتي خود پرداختند، اما توده هاي مردم هيچ جايگاهي براي آنان قائل نبودند و فقط با حيرت، نام هاي ناآشناي كانديداهايشان را بر در و ديوار شهرها نظاره مي كردند. شدت لحن مواضع توخالي پيكاري ها در حدي بود كه حتي منافقين آن ها را به «تمايلات ماجراجويانه و آنارشيستي» كه «نتيجه آن به عقب انداختن پيروزي هاي قابل حصول و تقويت مطامع ارتجاعي است» متهم مي كردند؛ گرچه پيكار هميشه از سوي منافقين يك «سازمان انقلابي» معرفي مي شد.8
پيكار پيروان بسيار معدودي داشت، اما گروهي براي جمع آوري عناصر رده پايين و درحال ريزش سازمان منافقين به شمار مي رفت؛ چنان كه جنبش مسلمانان مبارز به رهبري حبيب الله پيمان نيز محفلي براي فعاليت عناصر عافيت طلب منافقين بود. ابراز همراهي جنبش مسلمانان مبارز با دانشجويان پيرو خط امام چنان بود كه حتي برخي از اين دانشجويان را نسبت به آنان خوش بين مي ساخت. در نتيجه، دانشجويان هنگام برگزاري همايشي از نهضت هاي آزاديبخش گرچه بسياري از شخصيت هاي اصيل خط امامي را دعوت نكردند، اما افرادي مثل حبيب الله پيمان را به عنوان سخنران اين كنفرانس برگزيدند. البته مرور سابقه دوستي پيمان با موسوي خوئيني ها در مسجد جوزستان يا حتي سابقه سمپاتي دانشجوياني مثل ابراهيم اصغرزاده به پيمان و فعاليت افرادي مثل محسن ميردامادي و عباس عبدي در محفل مسجد جوزستان، جاي ابهامي در اين زمينه باقي نمي گذارد. ضمن اينكه موسوي خوئيني ها به واسطه همين خط و ربط ها از مخالفان حزب جمهوري اسلامي و شهيد بهشتي محسوب مي شد. شگرد حبيب الله پيمان در اين مقطع، جداسازي حساب امام از يارانش بود؛ بزرگاني كه پيمان آن ها را «مرتجعين» مي ناميد. وي برخلاف ريشه هاي گذشته و وضعيت آينده اش، سعي كرد تا در قامت يك شخصيت مخالف با ليبرال ها ظاهر شود؛ به گونه اي كه بارها خواستار ادامه افشاگري درباره وابستگي اعضاي نهضت آزادي به آمريكا شد. حبيب الله پيمان حتي تخطئه روحانيت مقرب به امام را از دريچه همنشيني آنان با ليبرال ها در شوراي انقلاب دنبال مي كرد. پس از آشكار شدن محوريت روحانيت در مبارزه با آمريكا در جريان فتح لانه جاسوسي، نشريه امت (ارگان جنبش مسلمانان مبارز) هشدار داد:
مرتجعين مستقل از رهبري ليبرال ها، قادر به عمل جدي و سازمان يافته عليه انقلاب نبوده و نيستند.9
در واقع، گروهك پيمان با ابراز همراهي هاي مكرر با دانشجويان و با اين تصور كه خط امامي ها از پشتوانه تحليلي عميقي برخوردار نيستند، براي نفوذ در جريان اصيل انقلاب خيز برداشته بود. اگرچه آنان رياكارانه كوشيدند تا خود را در دايره خط امامي ها جاي دهند، اما دقت در لحن برخي از بيانيه هاي جنبش مسلمانان مبارز نگراني آنان را از محوريت جريان اصيل خط امام در مبارزه با آمريكا نشان مي داد. يك ماه پس از اشغال لانه جاسوسي و به دنبال افشاي اسنادي از خشم آمريكايي ها نسبت به ياران امام، نشريه امت نوشت:
انحصارطلبي در مبارزه ضدامپرياليستي عاقبتي جز سازش در مقابل امپرياليست ها ندارد.10
ادعاهاي ضدامپرياليستي گروه هاي چپ (اعم از الحادي و التقاطي به شدت سست و بي ريشه بود؛ چنان كه تمامي آن ها در مراحل بعد همراه با ليبرال ها و سلطنت طلبان براي پيشبرد پروژه كشورهاي غربي با هدف استحاله و براندازي جمهوري اسلامي تلاش كردند، همان دكان داران «مبارزه ضدامپرياليستي» كه به تدريج به «چپ هاي آمريكايي» شهره شدند و زير چتر حمايت هاي مالي آمريكا و اروپا قرار گرفتند.
مرور انگيزه هاي فاتحان لانه جاسوسي
درباره منشأ تسخير لانه جاسوسي آمريكا تحليل هاي مختلفي ارائه شده است. يكي از تحليل ها مبتني بر سوابق قبلي و عملكردهاي بعدي طراحان و مجريان اين اقدام است. سابقه سيدمحمد موسوي خوئيني ها و حلقه علاقه مندان او در مسجد جوزستان شميران، فصل آغازين تحليل هاي بدبينانه نسبت به اين واقعه است. موسوي خوئيني ها در نيمه اول دهه 1350 در جايگاه امامت جماعت اين مسجد، ارائه كننده تفاسيري از قرآن براساس منطق «تضاد ديالكتيك (اصل اساسي ماركسيسم) بود. افرادي مثل اكبر گودرزي (رهبر گروهك فرقان) محمود كشاني (عضو فرقان و قاتل شهيد مفتح) و حلقه اي متشكل از عباس عبدي، محسن ميردامادي، محمد ملكي، حبيب الله پيمان و... پاي ثابت جلسات تفسير قرآن موسوي خوئيني ها به شمار مي رفتند.11 حتي برخي از متهمان گروهك فرقان در دادگاه به تاثيرپذيري خود از موسوي خوئيني ها اشاره داشتند. 12به گفته حجت الاسلام جعفر شجوني، موسوي خوئيني ها مدتي گودرزي اين طلبه مطرود از مدارس علميه تهران را به امامت جماعت مسجد خمسه (در شمال تهران) گمارده بود. به روايت شجوني، موسوي خوئيني ها براساس نگاه چپ گرايانه خود به شهيدان بهشتي، باهنر و مطهري به سبب فعاليت هايي مثل نگارش كتاب هاي تعليمات ديني مدارس در دوران شاه يا حضور در جايگاه استادي دانشگاه الهيات شديدا انتقاد مي كرد و آنان را مصداق «يصدون عن سبيل الله» معرفي كرده بود.13 روايت هايي نيز از نگراني شهيد مطهري نسبت به مباني فكري منحرف موسوي خوئيني ها وجود دارد. حجت الاسلام جعفر شجوني در خاطره اي از سال 1355 مي گويد:
آقا رضي شيرازي به اتفاق آقاي مطهري به ديدن آيت الله انواري كه از زندان آزاد شده بود، رفت. ديدند آقاي موسوي خوئيني ها آنجا نشسته است. آقاي رضي مي گويد تا من و آقاي مطهري وارد خانه انواري شديم.... از جا بلند شد و رفت. مطهري به انواري گفت آقاي انواري! اين را مي شناسي؟ گفت: نه! گفت: از كساني است كه مسايل اسلامي را به شيوه ماركسيستي و كمونيستي تفسير مي كند.14
برخي از متحدان سياسي موسوي خوئيني ها در دهه 1380 نيز به وجود گرايش هاي التقاطي در او شهادت داده اند. هاشم صباغيان، عضو مركزيت نهضت آزادي درباره تفسيرهاي شبه ماركسيستي موسوي خوئيني ها از دين مي گويد:
يكي از ويژگي هاي بارز شهيد مطهري اين بود كه پس از مطالعه و تحقيق درباره مطلبي وقتي كه به يقين مي رسيد، پافشاري و ايستادگي مي كرد. يكي از آن موارد، همين تحليل هاي اگر نگوييم ماركسيستي، بايد بگوييم چپ گرايانه و غيرتوحيدي از قرآن بود. حتي گاهي با دكتر شريعتي هم اين بحث ها را داشت. آن موقع برخي از همين دوستان روحاني ما به مرحوم مطهري حمله مي كردند و مي گفتند آقاي خوئيني ها دارد جوان ها را جذب مي كند. چرا مي گوييد تفسيرهاي او درست نيست؟ ايشان مي گفت بايد جوانان را با پايه ريزي صحيح، جذب كنيم. اگر اين پايه هاي صحيح نباشد در آينده گرفتار اين ها خواهيم شد.»15
دكتر علي مطهري، فرزند استاد شهيد نيز مي گويد:
زماني كه رهبر انقلاب رئيس جمهور بودند با ايشان ملاقاتي داشتم. فرد ديگري در آن جلسه حضور نداشت. ايشان در اين مورد نقل مي كردند كه يك بار آقاي مطهري از من مطلبي را خواستند. ايشان گفتند: «برو به اين محمد خوئيني ها بگو اين تفاسيري كه داري از قرآن مي كني همه خلاف و تفسيري هاي ماركسيستي است. به او پيغام بده كه حتماً پيش من بيايد.» من به او پيغام را دادم. بعد از چند ماه آقاي مطهري از من پرسيد: «پس چرا ايشان نيامد!» همين نشان مي دهد كه اين مسئله ذهن شهيد مطهري را سخت مشغول كرده بود. البته در اين اواخر سال هاي 56 و 57 جلسه اي در قم با حضور شهيد مطهري تشكيل شده بود كه درباره مسايل نهضت صحبت كنند. آن روز آقاي خوئيني ها هم بود و به نظر مي آمد كه رابطه اش با شهيد مطهري بد نبود. نمي دانم متنبه شده بود يا مسئله ديگري بود.16
حاج احمد قديريان، يكي از نزديكان شهيد آيت الله بهشتي در دوران مبارزه عليه رژيم پهلوي به ياد مي آورد:
آقاي بهشتي بسيار [به خوئيني ها] بدبين بود. مي گفت اين آدم بسيار خطرناكي است. اين آدم مي رود در مسجد جوزستان تفسير مي كند، اما تفسير به رأي مي كند. مراقب باشيد جوان ها گرايش به اين فرد نداشته باشند.17
شايد همين تعارض فكري باعث شد كه موسوي خوئيني ها از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي در زمره مخالفان شهيد بهشتي و حزب جمهوري اسلامي قرار گيرد؛ تعارضي كه در دوران تسخير لانه جاسوسي براي برخي دانشجويان پيرو خط امام تعجب آور بود. دانشجويان بارها ميزبان افرادي مثل شيخ علي تهراني، علي گلزاده غفوري، حبيب الله پيمان، طاهر احمدزاده و ديگر مخالفان خط امام بودند، اما هيچ گاه شهيد بهشتي به اين مكان دعوت نشد. همچنين، هيچ گاه تلاشي از سوي حلقه ياران موسوي خوئيني ها براي پاسخ به دروغ هاي منافقين مبني بر ارتباط شهيد بهشتي با جاسوسان آمريكا و حتي ژنرال هايزر (فرستاده ارتش آمريكا به ايران براي حفظ رژيم وابسته به آمريكا) صورت نگرفت. اين در حالي بود كه تنها سند موجود، از ملاقات مأموران سفارت آمريكا با شهيد بهشتي در محل مجلس خبرگان آن هم با اطلاع اعضاي شوراي انقلاب حكايت داشت. اين سند به جاي آنكه نقطه ضعفي براي آن شهيد باشد، نشانه اي از مواضع اصول گرايانه و پرصلابت جمهوري اسلامي به شمار مي رفت. لينگن، كاردار سفارت آمريكا در نامه اي كه به وزارت خارجه اين كشور ارسال كرد، اين گونه نوشت:
هنري پرشت و من، 27 اكتبر با دكتر محمد بهشتي، نايب رئيس مجلس خبرگان و دبيركل حزب جمهوري اسلامي، يك گروه سياسي كه با [امام] خميني[ره] پيوستگي نزديكي دارد، ملاقات كرديم. بهشتي به ما يادآوري نمود كه احساسات عمومي شديدي در مورد هرگونه پشتيباني از شاه سابق وجود دارد. او از مشكلات در حمل قطعات يدكي نظامي و قراردادهاي تجاري جويا شد و به شايعات گسترده در مورد دخالت «سيا» در كردستان اشاره كرد و گفت اظهار حمايت دولت آمريكا از انقلاب كفايت نمي كند. به جاي حرف، عمل لازم است. او گفت كه انقلاب پشتوانه لازم را در اكثريت مردم ايران دارد و اگر لازم باشد مي تواند طبقه متوسط و اقليت متخصصين را ناديده بگيرد. بهشتي اعتماد به نفس فوق العاده اي از خود بروز مي دهد، خصومت ظاهري نشان نمي دهد، ولي در امر بهبود روابط آمريكا و ايران، او بار اصلي را به دوش آمريكا مي گذارد.18
ارزيابي نهايي لينگن از ديپلماسي شهيد بهشتي بيش از هر چيز گوياست:
به نظر مي رسيد كه او سعي داشت به ما بفهماند كه بهبود روابط بيشتر به نفع آمريكا بوده تا به نفع ايران. ايران انقلابي از حمايت و تفاهم آمريكا استقبال خواهد نمود ولي به هيچ وجه به آمريكا وابسته نخواهد بود.19
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- كيهان، 23/8/58، به نقل از احمدرضا شاه علي، پيشين، ص.160
2- بررسي مستندي از مواضع گروه ها در قبال انقلاب اسلامي، (تهران، انتشارات شركت سهامي چاپخانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بهمن1360) ص109، به نقل از احمدرضا شاه علي، پيشين، ص.160
3- بررسي مستند...، ص111، به نقل از احمدرضا شاه علي، پيشين، ص.162
4- همان
5- هفته نامه كار، شماره53، به نقل از احمدرضا شاه علي، پيشين، ص.162
6- هفته نامه پيكار، شماره30، به نقل از احمدرضا شاه علي، پيشين، ص.167
7- همان، شماره31، به نقل از احمدرضا شاه علي، پيشين، ص.168
8-تروريسم ضدمردمي، دفتر سياسي سپاه، صص 151 تا .153
9-نشريه امت، شماره 45، به نقل از احمدرضا شاه علي پيشين، ص.142
10-نشريه امت، ارگان جنبش مسلمانان مبارز، 21/8/1358، به نقل از احمدرضا شاه علي، پيشين، ص.144
11-عالي جناب سايه، default.aspx/ www.irdc.ir/fa/special 8458585 ، 1 شهريور .1389
12-فرقانيان قبل و بعد از دستگيري در گفت و گوي يادآور با حجت الاسلام والمسلمين ناطق نوري، كتاب ماه فرهنگي تاريخي يادآور، سال سوم شماره ششم، هفتم و هشتم، تابستان، پاييز و زمستان 1388 و بهار 1389، ص.33
13- نيم نگاهي به هويت آموزگاران در سايه فرقان در گفت وگوي يادآور با حجت الاسلام والمسلمين جعفر شجوني، كتاب ماه فرهنگي تاريخي يادآور سال سوم شماره ششم، هفتم و هشتم، تابستان، پاييز و زمستان 1388 و بهار 1389، ص .93
14-گفت وگو با حجت الاسلام والمسلمين جعفر شجوني، خوئيني ها مطهري را مزاحم انقلاب مي دانست، رمز عبور2، ويژه نامه سياسي روزنامه ايران، خرداد 1389، ص 58 و.59
15. خاطراتي از گرايشات فكري و رفتارهاي سياسي فرقانيان قبل و بعد از انقلاب در گفت وگوي يادآور با مهندس هاشم صباغيان، كتاب ماه فرهنگي تاريخي يادآور، سال سوم شماره ششم، هفتم و هشتم، تابستان، پاييز و زمستان 1388 و بهار 1389، ص.212
16. فرقان و زمينه هاي ترور شهيد آيت الله مطهري در گفت وگوي يادآور با دكتر علي مطهري، كتاب ماه فرهنگي تاريخي يادآور، سال سوم شماره ششم، هفتم و هشتم، تابستان، پاييز و زمستان 1388 و بهار 1389، صص 151 و .152
17. شخصيت و انديشه سياسي آيت الله شهيد دكتر بهشتي، گفت وگو با احمد قديريان، شهيد بهشتي ماهيت منافقين را مي شناخت، سايت جوان آن لاين، در نشاني الكترونيكي: 302020= http://javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id
18. اسناد لانه جاسوسي آمريكا، كتاب دهم، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، ؟؟؟، ص712
19. همان، ص .715
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14