(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 25 اسفند 1390- شماره 20169

آمد بهار
جهان جوان شد
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
«جنگ نرم » در نگاه آفتاب
سفيران گل سرخ
بررسي مجموعه شعر «چهل كليد» سروده بيژن ارژن
شاعرانگي كلام از رهگذر نگاهي متفاوت
جعفريان: شاعران انقلاب از شما روشنفكران بهتر مي سرايند



آمد بهار

رودكي سمرقندي
آمد بهار خرم با رنگ و بوي طيب
با صد هزار نزهت و آرايش عجيب
شايد كه مرد پير بدين گه جوان شود
گيتي بديل يافت شباب از پي مشيب
چرخ بزرگوار يكي لشگري بكرد
لشگرش ابر تيره و باد صبا نقيب
نقاط برق روشن و تندرش طبل زن
ديدم هزار خيل و نديدم چنين مهيب
آن ابر بين كه گريد چون مرد سوگوار
و آن رعد بين كه نالد چون عاشق كئيب
يك چند روزگار جهان دردمند بود
به شد كه يافت بوي سمن را دوا طبيب
باران مشكبوي بباريد نو به نو
وز برف بركشيد يكي حله قصيب
كنجي كه برف پيش همي داشت گل گرفت
هر جو يكي كه خشك همي بود شد رطيب
تندر ميان دشت همي باد بردمد
برق از ميان ابر همي بركشد قضيب
لاله ميان كشت بخندد همي ز دور
چون پنجه عروس به حنا شده خضيب
بلبل همي بخواند در شاخسار بيد
سار از درخت سرو مرا ورا شده مجيب
صلصل بسرو بن بر با نغمه كهن
بلبل به شاخ گل بر با لحنك غريب
اكنون خوريده باده و اكنون زييد شاد
اكنون برد نصيب حبيب از بر حبيب
هر چند نوبهار جهان ست به چشم خوب
ديدار خواجه خوب تر آن مهتر حسيب
شيب تو با فراز و فراز تو با نشيب
فرزند آدمي به تو اندر به شيب و تيب
ديدي تو ريژ و كام بدو اندرون بسي
باريد كان مطرب بودي به فر و زيب

 



جهان جوان شد

سعدي شيرازي
درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند
جهان جوان شد و ياران به عيش بنشستند
حريف مجلس ما خود هميشه دل مي برد
علي الخصوص كه پيرايه اي بر او بستند
بساط سبزه لگدكوب شد به پاي نشاط
ز بس كه عامي و عارف به رقص برجستند
يكي درخت گل اندر سراي خانه ماست
كه سروهاي چمن پيش قامتش پستند
به سرو گفت كسي، ميوه اي نمي آري
جواب داد كه آزادگان، تهي دستند

 



درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد

حافظ
صبا به تهنيت پير مي فروش آمد
كه موسم طرب و عيش و ناز و نوش آمد
هوا مسيح نفس گشت و باد نافه گشاي
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار
كه غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد
به گوش هوش نيوش از من و به عشرت كوش
كه اين سخن سحر از هاتفم به گوش آمد
زفكر تفرقه باز آن تاشوي مجموع
به حكم آنكه جو شد اهرمن، سروش آمد
ز مرغ صبح ندانم كه سوسن آزاد
چه گوش كرد كه باده زبان خموش آمد
چه جاي صحبت نامحرم است مجلس انس
سر پياله بپوشان كه خرقه پوش آمد
زخانقاه به ميخانه مي رود حافظ
مگر زمستي زهد ريا به هوش آمد

 



«جنگ نرم » در نگاه آفتاب

حاجي حسن پور
مقدمه:
از ابتداي حيات بشر،موضوع درگيري ميان افراد در هر اجتماعي وجود داشته است.اين مبارزات گاه ميان افراد معدود و گاه ميان دو قبيله و طايفه و گاه ميان دو ملت و گاهي هم(همچون جنگ هاي جهاني)ميان ملل مختلف رخ مي نموده كه عموما به صورت سخت و مادي بوده است.اين موضوع در دنياي كنوني نيز همچنان وجود دارد با اين تفاوت كه در عصر فعلي علاوه بر جنگ سخت،برخي نظامات حاكم بر دنيا،عليه ديگران به راه اندازي جنگ پنهان كه از آن به جنگ نرم ياد مي شود نيز اقدام مي كنند.
به دليل وجود تفاوت هاي ماهوي و ظاهري كه ميان دو نوع جنگ سخت و نرم وجود دارد مي توان اين دو را از يكديگر متمايز داشت. بي شك جنگ نرم را به مراتب از نوع سخت آن خطرناك تر و مضر تر نموده و بالطبع مبارزه در اين ميدان را نيز بسيار دشوار مي نمايد.
ملت ايران كه در هشت سال جنگ تحميلي توانست به تعبيري با تمام دنيا مبارزه نمايد و آنان را شكست دهد امروز با نوع ديگري از جنگ و رويارويي با دشمنان خويش مواجه است كه همان جنگ نرم است.اين جنگ كه به ابعاد معنوي و رواني جامعه مرتبط مي گردد بسان جنگ تحميلي از خاكريزهاي مادي و محسوس برخوردار نبوده و طبعا اين خاكريز ها از نوع نرم و نامحسوس است كه رزمندگان مبارز اين عرصه را قدري به زحمت و رنج بيشتري مي اندازد و مبارزه را بر آنان سخت تر مي نمايد چرا كه علاوه بر ناشناختگي كامل مرزها و گستره هاي فرهنگي؛تشخيص دشمن و راههاي مبارزه با او نيز مشكل بوده و از عهده و توان بسياري خارج مي باشد.
در هر صورت آنچه در دوران كنوني مي بايد بدان توجه نمود اين است كه ما نبايد از كنار اين موضوع به سادگي عبور نماييم و اجازه ورود دشمن به سرزمين هاي فرهنگي خويش داده تا به غارت و چپاولگري در آن بپردازند و جامعه ما را از درون تهي كنند.لذا ما در اين مجال به اقتضاي نياز و فرصتي كه در اختيار داريم با بهره گيري از سخنان مقام معظم رهبري به بررسي اين مهم مي پردازيم تا چراغي فرا راه كساني باشد كه دغدغه مسائل فرهنگي همواره در راس امور ايشان بوده و براي آن تلاش وافر مي نمايند.
چيستي جنگ نرم؟
رهبر معظم انقلاب در تعريف جنگ نرم چنين مي فرمايند:« جنگ نرم ؛ يعني جنگ به وسيله ابزارهاي فرهنگي، به وسيله نفوذ،به وسيله دروغ،به وسيله شايعه پراكني؛با ابزارهاي پيشرفته اي كه امروز وجود دارد، ... (خلاصه)جنگ نرم يعني ايجاد ترديد در دلها و ذهنهاي مردم»(1)
خواسته دشمن در مبارزه
ايشان در تبيين اين كه دشمن در اين جنگ به دنبال چه چيزي است چنين بيان مي دارند:«در جنگ رواني و آنچه كه امروز به او جنگ نرم گفته مي شود در دنيا،دشمن به سراغ سنگرهاي معنوي مي آيد كه آن ها را منهدم كند؛به سراغ ايمان ها، معرفت ها، عزم ها، پايه ها و اركان اساسي يك نظام و يك كشور؛ دشمن به سراغ اين ها مي آيد كه اين ها را منهدم بكند و نقاط قوت را در تبليغات خود به نقاط ضعف تبديل كند؛ فرصتهاي يك نظام را به تهديد تبديل كند»(2)
اين سخن گوياي اين حقيقت است كه بيشترين ترس دشمن،از ايمان و باورداشت هاي مردم است چرا كه در طول تاريخ، همين اعتقادات پاك و الهي ملت ها بوده است كه توانسته در برابر خواسته هاي نامشروع بدخواهان،بسان سدي پولادين ايستادگي كرده و اجازه بهره كشي از خود و منابع خويش را به آنان نداده است.
اقشار هدف در جنگ نرم
بر خلاف برخي كه فقط اقشار هدف در جنگ نرم را عموم و توده مردم مي دانند رهبرانقلاب،نخستين گروه هدف را نخبگان و روشن فكران جامعه دانسته و در درجه بعدي به توده هاي مردم اشاره مي كنند و مي فرمايند:«آماج اين تيرزهرآلود(جنگ نرم)، نخست نخبگان و روشن فكران و سپس توده مردم اند»(3)
از اين بيان مي توان چنين استفاده كرد كه دشمن براي فتح و تسخير توده مردم،ابتدا به سراغ صاحبان فكر و انديشه آمده تا بتواند از طريق آنان بر فكر و فرهنگ جامعه تاثير بيشتر بگذارد تا خود در اين جنگ فرهنگي كمتر هزينه متحمل شود.
هدف مبارزين در جنگ نرم
رهبر معظم انقلاب به صراحت،هدف مبارزه در جنگ نرم با دشمن را دفاع از جمهوري اسلامي دانسته و اين جنگ را از سوي دشمن مبتني بر زر و زور و تزوير مي دانند و مي فرمايند: «شماها(دانشجويان) بايد در مجامع اصليتان، فكري تان، در اتاق هاي فكرتان بنشينيد، راهكارها را پيدا كنيد؛ ليكن هدف مشخص است: هدف، دفاع از نظام اسلامي و جمهوري اسلامي است در مقابله با يك حركت همه جانبه متكي به زور و تزوير و پول و امكانات عظيم پيشرفته علمي رسانه اي. بايد با اين جريان شيطاني خطرناك مقابله شود.(4)
مبارزين حقيقي فرهنگي
در اين ارتباط كه چه فرد و يا افرادي بايد در جبهه مبارزه با جنگ نرم حضور يافته و به مقابله با دشمن بپردازند ايشان عمدتا به دو طيف فكري يعني دانشجويان و زبدگان توجه نموده و آنان را به حضور در اين عرصه فرامي خوانند.
الف: دانشجويان
در بياني ديگر رهبر انقلاب از دانشجويان به عنوان افسران جوان اين جبهه ياد نموده و چنين مي فرمايند:«در اين جنگ نرم، شما جوانهاي دانشجو، افسران جوان اين جبهه ايد. نگفتيم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است كه به او بگويند پيش،برود جلو؛ عقب بيا، بيايد عقب.يعني سرباز هيچ گونه از خودش تصميم گيري و اراده ندارد و بايد هرچه فرمانده مي گويد، عمل كند.نگفتيم هم فرماندهان طراح قرارگاه ها و يگانهاي بزرگ،چون آن ها طراحي هاي كلان را مي كنند.افسر جوان تو صحنه است؛ هم به دستور عمل مي كند، هم صحنه را درست مي بينيد؛ با جسم خود و جان خود صحنه را مي آزمايد.(5)
ب: زبدگان
ايشان ضمن تاكيد بر سختي اين مبارزه؛آن را در توان زبدگان مي دانند و بيان مي دارند:« جنگ فرهنگي كار آساني نيست؛ كار زبدگان است»(6)
اين دو بيان به اين حقيقت دارد كه اقشار فرهنگي و پيشتاز جامعه(حوزه هاي علميه و دانشگاه ها) همواره بايد آماده مبارزه در ميدان هاي فكري و فرهنگي بوده و اجازه ورود به افراد ناآشنا و بيگانه با مسائل فرهنگي را به اين عرصه ندهند.چرا كه در غير اين صورت نه تنها مبارزه اي با دشمنان قسم خورده صورت نخواهد گرفت بلكه(خواسته يا ناخواسته؛دانسته يا ندانسته) آب به آسيب دشمن ريخته خواهد شد و امر مبارزه،هر روز سخت تر نيز خواهد گرديد.
راه كسب پيروزي
رهبري معظم براي كسب موفقيت و پيروزي در اين جبهه آن را منوط به تبعيت از فرماندهان و همچنين بهره گيري فرماندهان از توانمندي مبارزين اين عرصه دانسته و مي فرمايند:«در جنگ فرهنگي ... اگر ندانيد كه دشمن كار مي كند،يا از آنكه مي داند، فرمان نبريد،از فرمانده فرهنگي دستور نگيريد،يا او از نيروي شما استفاده نكند و مانور و سازماندهي را درست انجام ندهد، پشت سرش شكست است» (7)
از اين سخن به خوبي مي توان اين بهره را گرفت ، همچنان كه نيروهاي مبارز در جنگ نرم بايد به برنامه ريزي هاي فرهنگي توجه تام نموده و به خوبي از آن تبعيت نمايند مسولان هم بايد از توان و ظرفيت هاي كساني كه در باب مسائل فرهنگي فعاليت دارند بهره بگيرند و در برنامه ريزي هاي فرهنگي آن را دخيل و سهيم نمايند.
ـــــــــــــــــ
پي نوشت ها:
1 :بيانات در ديدار جمعي از بسيجيان كشور(سال 88)
2: :بيانات در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان(سال 88)
3: پيام به حجاج(سال 79 )
4: :بيانات در ديدار با اساتيد دانشگاه(سال 88)
5: :بيانات در ديدار با اساتيد دانشگاه(سال 88)
6: :بيانات در ديدار با دانشجويان دانشگاه امير كبير(سال 79)
7: :بيانات در ديدار با فرهنگيان كشور(سال 69)

 



سفيران گل سرخ

محمدسرور رجايي
به همت خانه ادبيات افغانستان و با همكاري مركز آفرينشهاي ادبي حوزه هنري، عصر پنجشنبه، شب شعري با عنوان «سفيران گل سرخ» در تالار او ستاي اين مركز برگزار شد.
در آغاز مجري برنامه ضمن خير مقدم به مهمانان گفت: خانه ادبيات افغانستان همواره در خدمت شاعران و نويسندگان افغانستان بوده و هميشه كوشيده است از شاعران و اديبان افغانستان تجليل به عمل آورد. حالا كه در آستانه بهار قرار داريم، اين برنامه ادبي را نيز به افتخار حضور مهماناني شاعر از شهر كابل و مزار افغانستان برگزار مي شود. در سال گذشته در هفته پاياني سال كه به استقبال بهار رفته بوديم مهماناني از شهر قم آمده بودند كه جايشان در اين برنامه خالي است.
محمد صادق دهقان - معاون خانه ادبيات افغانستان- نيز در سخناني حضور شاعران شناخته شده افغانستان را در برنامه ستود و گفت: آشنايي دوستان شاعر ما كه در عالم هجرت متولد شده اند با شاعراني كه هيچ گاه طعم غربت را نچشيده اند، براي هر دو تجربه اي خوش آيند و تاثير گذار است . اين آشنايي ها سبب خواهد شد تا ادبيات ما و به خصوص شعر ما تقويت شود.
دهقان در ادامه سخنان خود، بازخوردهاي ششمين جشنواره قند پارسي را نيز خوب و مثبت ارزيابي كرد . اولين شاعري كه در اين محفل ادبي دعوت شد و شعر خواند مجيب مهرداد بود، شاعر جواني كه از كابل در جشنواره قند پارسي حضور يافته بود . مهرداد در سخنان خود گفت كه خانه ادبيات افغانستان، در كنار موسسه فرهنگي« در دري » و انجمن قلم افغانستان يكي از فعال ترين نهادهاي ادبي در افغانستان است و دست آوردهاي چشمگيري داشته است.
وي در ادامه گفت: ما در افغانستان با چند حوزه ادبيات رو به رو هستيم كه مي توان به حوزه هاي هرات، بلخ و كابل اشاره كرد. در اين ميان حوزه ادبيات بلخ بيشتر غزل را رونق دادند و ما شاعران خوش آتيه اي در آن حوزه داريم. خوشبختانه در اين سالهاي اخير شهرهاي ديگري نيز به حوزه هاي ادبي افغانستان پيوستند .
اين شاعر جوان، حوزه ادبي هرات را به دليل نزديكي جغرافيايي آن، متاثر از تحولات ادبيات در ايران خواند و گفت: اما شهر كابل محل تلاقي تمام شاعران افغانستان است و در آن گرايش هاي مختلف ادبي ديده مي شود .
مجيب مهرداد در بخشي ديگري از سخنان خود گفت: ما هميشه ناراضي هسيتم و نسبت به شعرهاي گذشته نگاه انتقادي داريم، اما خوشبختانه شعر جوان افغانستان در حد و اندازه شعر ايران است و امروز مردم شعر نسل دهه 80 افغانستان را دوست دارند و مي خوانند و در باره آن تبصره مي كنند و اگر شرايط سخت نشود و وضعيت سياسي در افغانستان رو به آرامش برود، ظرفيت نسل جوان شاعر تحقق پيدا مي كند و مطمئنا با چهره هاي جديدي از اين نسل آشنا خواهيد شد.
در ادامه برنامه شاعران مهمان و شاعران خانه ادبيات افغانستان با حال و هواي بهار و وطن به شعر خواني پرداختند. شاعراني چون هادي هزاره، طاهره حسيني، محمد حبيبي، منيژه تمنا، ياسين نگاه، رضا اسدي، محمود تاجيك، شكور نظري، سارا محمدي، علي هاشمي، حكيم ابراهيمي، زهرا بوستاني، علي يعقوبي، علي مدد رضواني، راضيه حسيني، محمد كريمي، محمود حسيني، مهدي ابوالقاسمي، طاهره ظفرزاده، علي مزاري، صادق دهقان، محسن وطني، سيد ضياء قاسمي و محمد سرور رجايي .
شعري از مجيب مهرداد:
خارجي ها! عساكر تان را بيرون كنيد!
نقاب ها از صورت شان افتاد
هويدا شد سيماهايي كه از انظار عوام پنهان مي كردند
گرگ ها اصليت شان را نتوانستند نشان ندهند
سرانجام دريدند شكم كودكي را كه امانت ما بود
دريدند و اينك با پوزه هاي خون آلود در خيابان ها مي گردند
بي پرواي مادراني كه گيسويشان را بريده اند
بي پرواي پيرمرداني كه گوش و بيني شان را پيش گرگان انداختند
و انگشتانشان را، تا نوبت به كودكي نرسد كه از همه مابود
نامرد ها! خارجي ها!
جاي انگشت بريده ام حالا درد مي كند
و از زخم گوشم خون مي ريزد
خارجي ها! عساكر تان را بيرون كنيد!
جاده هاي ما شهر هاي ما روستا هاي ما مفت نا امن شده اند
زمين ما ديگر تاب ندارد وزن فولاد هاي بيهوده تان را
شبانه به دنبال كي وارد خانه هاي ما مي شويد
ملا عمر در كاخ رياست جمهوري نشسته است
روستا هاي ما را چرا به آتش مي كشيد
دموكراسي تان از آن خودتان باد
در شهر جاده اي نمانده است كه من پارچه پارچه نشده باشم
ديواري نمانده است كه خونم را نپاشيده باشم
تا نسل هاي آينده در جاده هاي يك كشور امن به بازي بروند
برادرم را از اردويي كه حافظ راي من نيست بيرون مي كنم
و ستاره هاي روي شانه پدرم را دانه دانه مي كنم
ديروز از زخم بيني بريده ام خون به ناگاه فواره زد
از خانه بيرون شدم كه جاده ها سرخ از خون كودكي شده بود
كه برادران دريده بودند
ديگر ماليه نميدهم، ديگر سربازي نمي كنم،
و به مادر و خواهرانم مي گويم كه فرزند ترسو به اين خاك نيارند
كه تا جبون ها در جلو اند
اين خاك از ما نيست.

 



بررسي مجموعه شعر «چهل كليد» سروده بيژن ارژن
شاعرانگي كلام از رهگذر نگاهي متفاوت

فهيمه بافنده
چهل كليد عنوان مجموعه اشعاري است سروده بيژن ارژن شاعر كرمانشاهي كشورمان كه در قالب رباعي، غزل و فراغزل گردآوري شده است. اين مجموعه توسط انتشارات تكا (توسعه كتاب ايران) در شمارگان 8000 نسخه و با قيمت 2000 تومان روانه بازار كتاب گرديده است. بيژن ارژن از جمله شاعراني است كه در زمينه سرودن رباعي نوآوري هايي داشته است. علاوه بر سرايش رباعي در حوزه هايي چون قصيده و غزل نيز فعال است و «فراغزل» نيز از پيشنهادهاي او در عرصه ادب معاصر است. از آثار اوست: پيراهني از آه برايت دارم، 1377 (دفتر رباعي)، رنگ انار، 1382 (رباعي و غزل و فراغزل) و بي هم شدگان، 1384 (دفتر رباعي).
يكي از مضامين و موضوعاتي كه امروزه موضوع اصلي و ويژه شاعران جوان قرارگرفته و در اين باب طبع آزمايي ها و قلم فرسايي هاي زيادي شده است تبرك جستن دفتر شعر و تقديم نمودن اشعار آن به آستان مبارك ائمه معصوم و پنج تن آل عباست. شعراي جوان در اين باب در اوزان و قالبهاي مختلفي عرض ارادت نموده اند و با زبانها و بيانهايي در خور ستايش و توجه اين سنت ادبي را در كارنامه ادبي خود ثبت نموده و از خود به يادگار گذاشته اند. در اين زمينه اكثر مدح و ستايشها و توصيفات در مدح و رثاي سيد و سالار شهيدان امام حسين(ع) و ياران وفادار ايشان و سپس در منقبت و بزرگداشت پيامبراكرم و ديگر ائمه معصوم (عليه السلام) آمده است. در اين اثر نيز شاعر فصلي را به اين مهم اختصاص داده است.
دفتر شعر چهل كليد شامل پنج فصل رباعي و در پايان كتاب بخشي به غزل و فراغزل اختصاص يافته است. فصل اول اين مجموعه با عنوان (بازي قطار بچگي هامان آه) اشعاري با مضامين عاميانه است كه گاه رنگ و بوي عارفانه و عاشقانه و اجتماعي به خود مي گيرد و گاه نيز به شكل فانتزي و سمبوليك احساسات و عواطف و انديشه شاعر را به مخاطب القاء مي كند.
در اين سروده ها گاه شاعر نوعي مضمون آفريني و آشنايي زدايي محتوايي هم به كار برده است، منظور اين است كه اين هنرمنديها نه در سطح زبان و تصوير بلكه در درونمايه شعر ظهور مي كند. از اين رو طنزهاي پنهان و آشكار ابزارهاي كار شاعر براي درونمايه هاي اجتماعي و انتقادي است. چنانچه وي توانسته است ابزارهاي بياني را مناسب با محتواي شعرش انتخاب نموده و نوعي هماهنگي صورت و محتوا در كارش ديده مي شود. به عنوان نمونه در اين سروده ها:
اين عالم، مثل عالم اول نيست
غم هست ولي مثل غم اول نيست
اين آن سيبي نيست كه بايد باشد
آدم هم ديگر آدم اول نيست!
آدم از چوب، سنگ يا آهن نيست
تنها كفش و كلاه و پيراهن نيست
بعد از يك عمر زندگي دانستم
اين دنيا جاي زندگي كردن نيست
فصل دوم اين دفتر نيز با عنوان «اين شعر چهار پايه كوتاهي است، داراي همان مضامين و انديشه هاي اجتماعي، عارفانه، عاشقانه و عاميانه است كه شاهد آنيم كه شاعر در توصيف لحظه اي خاص و شاعرانه زندگي تواناست. بعضي حالات به ظاهر معمولي ولي سرشار از احساس را كشف مي كند و به گونه اي ترسيم مي كند كه براي ما تازگي دارد. شاعر مهارتي خاص در شكار لحظه هاي ؛ناب شاعرانه دارد؛ شعر او تا حدود خوبي برخوردار است از كشف حالتهايي كه يا بار عاطفي بسيار دارند و يا ارزش تصويري ويژه. اين تصويرها غالبا تازه است و به نحوي خوب با عاطفه شاعر گره خورده است. در واقع اين پيوند عاطفه و تخيل شاعر است كه به شعر وي جان بخشيده است اين تصويرها گاهي چنان ملموس و عيني اند كه آدمي مي تواند به خوبي آنها را در ذهن خويش تجسم كند:
خورشيد مسافري كه تنها مي رفت
مي رفت و به جست و جوي فردا مي رفت
خورشيد نبود، كرم شب تابي بود
از تپه سنگ پشت، بالا مي رفت
افتاد ز دست خسته اش ليوانش
دستش افتاد و ريخت در او جانش
ماهي گير پير كه تورش را داد
ماهي بخرد براي فرزندانش
فصل سوم اين دفتر با عنوان «زير باران كيسه سيماني هست» شامل احساسات باراني شاعر است در اشعار اين فصل كه حاصل نوعي چينش شاعرانه واژگان و درآميختن احساسات و عواطف پنهان شاعرانه با آنهاست شاهد مضامين و معاني درخور توجه اي نمي باشيم و بيشتر شاعر به نوعي بازي با كلمات پرداخته تا مضمون پردازي و معنايابي در آنها؛ از اين رو اين سروده ها بيشتر جنبه تفنني و سرگرمي دارند و بار معنايي و محتوايي خاصي را به خود اختصاص نداده اند .
در فصل چهارم اين دفتر با عنوان «از آن روزي كه عاقبت مي آيد» بيژن ارژن با زباني متفاوت و در قالب واژگاني تراش خورده احساسات و عواطف شاعرانه خود را در مورد موضوع جنگ و صلح و آزادي به نمايش گذاشته است. در اين سروده ها كه به نوعي متفاوت و ابتكاري مي باشند شاعر با زباني ديگر و نگاهي وسيع و جهاني حقايق ناگفته و گاه نامحسوس جنگ و عواقب ناخوشايند آن را به تصوير كشيده و توصيف مي نمايد:
تاريك شده ست جنگل آدم ها
آدم هاي كنار هم، يا تنها
ديروز درخت ها سه تار آوردند
امروز تفنگ بود و آتش، فردا...
پر مي كردم سفره و آخورها را
پاك از خون، سنگ فرش و آجرها را
آن روز كه شيرهاي قيصر خوردند
زنده زنده گلادياتورها
و فصل پنجم اين دفتر با عنوان «حرف آخر پرنده به دوست نوشت» را ارژن تقديم به ساحت مقدس و منور ائمه معصوم نموده است. در ابتداي اين فصل شاعر احساسات و عواطف لطيف مذهبي خويش را به آستان كريمه حضرت زهرا(س) تقديم نموده است.

 



جعفريان: شاعران انقلاب از شما روشنفكران بهتر مي سرايند

هشتمين نشست حكايت شعر سال 90 ، دوشنبه 22 اسفند و با موضوع بررسي كارنامه شعري«محمدحسين جعفريان» و با حضور غلامعباس ساعي و بهروز ياسمي و اين شاعر برگزار شد .
در اين نشست شاعران و صاحب نظران شناخته شده كشور از جمله مصطفي محدثي خراساني،خسرو آقاياري، ناصر فيض، سعيد بيابانكي، علي داودي، حسين شهركي، عليرضا ذاكري و ديگر علاقه مندان شعر و ادبيات حضور داشتند.
در ابتدا محمود حبيبي كسبي - مجري برنامه - به معرفي جعفريان پرداخت و آثار او را در زمينه هاي مختلف ادبيات و سينماي مستند بر شمرد.
محمد حسين جعفريان ضمن تشكر از برگزار كنندگان «حكايت شعر» دو شعر از سروده هايش را براي حاضران خواند؛ يك شعر سپيد با عنوان «اقرار» و يك غزل با عنوان «و برف مي باريد»:
تو بودي آن شب و دريا و برف مي باريد / من و سپيدي دريا و برف مي باريد / ميان ما دو تن آن شب، يگانه حرف افسوس! / سكوت بود و تماشا و برف مي باريد / ... و رد پاي كسي رفته بود از ساحل / به سوي جنگل افرا و برف مي باريد /
در اين جلسه محمدحسين جعفريان گفت: به نظر من علاج شعر اين است كه به سينما نزديك شود و زباني حرفه اي در شعر شبيه آنچه كه تدوين در سينما وجود دارد به وجود آيد. به اين معنا كه كسي شعر را بسرايد و بعد شاعر ديگري بيايد و قسمت هايي از آن را حذف يا جابه جا كند. در مجموع نظرم اين است كه در اين روزگار شعر به قصه نزديك شود و شاعر آنچه كه اتفاق مي افتد را به مخاطب نشان دهد.
جعفريان در ادامه جلسه پس از شنيدن سخنان منتقدان حاضر در اين جمع گفت: من از شاعران عرب بسيار متاثر بوده ام مثلا از «سميح القاسم» بسيار متاثر بوده و شعرهايش را خيلي دوست دارم.
وي افزود: در مجموع دليل اينكه من به شعر روي آورده ام ديدم كه پس از پايان جنگ مجله هاي شبه روشنفكري مثل آدينه جولان بسياري مي دادند و در عرصه شعر سپيد بچه هاي انقلاب را اصلا به رسميت نمي شناختند. ما چند نفري بوديم كه در اين حوزه پيش قدم شديم و توانستيم تمام نگاه ها را به سمت شاعران انقلاب برگردانيم در مجموع بايد بگويم كه كار ما از يك رو كم كني شروع شد كه بگوييم ما شاعران انقلاب از شما روشنفكران بهتر مي سراييم.
جعفريان اظهار داشت: در مجله «بشنو از ني» كه از هر دو طيف شاعران شعر منتشر مي شد دوستان شاعر در هر دو حوزه كلاسيك و نو شعر ارائه كردند كه كارهاي قابل دفاعي بود و حتي كساني كه اسم شان را دگرانديش گذاشته اند مجبور به اعتراف به بنيه قوي ما در شعر مدرن شدند.
اين شاعر گفت: ما مي خواستيم به اينجا برسيم كه بگوييم آنهايي كه كتاب هاي قطور چاپ مي كنند و مخاطبانشان صرفا كتاب هاي آنان را به دليل مخالفت با سياست هاي جمهوري اسلامي مي خواهند زياد هول برشان ندارد ما اثبات كرديم كه مي توانيم بهتر از شما روشنفكران مخاطب داشته باشيم و هر كاري كه ما در اين حوزه انجام داديم يك پديده بود. مثلا وقتي من شعر «من چاق نيستم» را سرودم جنجالي به پا شد كه شاعر انقلابي مي تواند امام حسين(ع) را دوست داشته باشد، تركش در بدنش باشد و شعر مدرن خوب بگويد.
غلامعباس ساعي در نشست نقد اشعار محمدحسين جعفريان گفت: در اشعار جعفريان هرگز خودم را در استعاره ها و كنايه ها و تشبيهات اسير نديدم و اين فنون را در آنها تنها ابزاري براي انتقال حس او مي بينم. در واقع جعفريان از جمله شاعراني است كه به القاي حس خود بيش از هر چيز توجه دارد و اين موجب مي شود كه او را در شاعري موفق بدانيم.
ساعي افزود: يكي از برجسته ترين ويژگي هاي شعر جعفريان در اين است كه او شاعرانه شعر سروده است او در متن شعر بوده و آن را سروده است. او خود از رزمندگان بوده و درباره آنها شعر سروده است و واژه واژه هاي كتابش اين را شهادت مي دهد. به همين سبب مي گويم بي تابي ها و دغدغه هاي او در شعر بسيار ستودني است.
اين منتقد در ادامه با اشاره به مجموعه شعر »پنجره هاي رو به دريا« گفت: اين مجموعه از نخستين مجموعه هاي پيشرو شعر جنگ و بعد است . شايد ادبيات ما به نوعي كم اقبال بوده است كه در اين سال ها شاعرانش از ادامه اين حركت جا مانده اند. لحن كلام در اين كتاب « خبري» است و در آن شاعر از چيزي سخن مي گويد كه با گوشت و پوست و استخوانش لمس كرده است. به همين خاطر است كه جنس شعر او را بايد از جنس اشعاري دانست كه مخاطب پس از خواندن آنها به حضور در صحنه هاي روايت شده در آن ترغيب مي شود.
ساعي افزود: جعفريان در شعرش هيچ گاه دستور نمي دهد و امر و نهي نمي كند. توصيفات او بسيار آموزنده است و آن قدر شعرش را با تجربيات و مشاهدات پيوند زده كه هر بار كه آن را مي خوانيم، حس مي كنيم نكته ارزشمند ناگفته اي در آن به ما القا مي شود كه اين بسيار ارزشمند است.
اين شاعر افزود: جعفريان در فضاسازي ها به جزئيات توجه ويژه اي دارد و اين تا اندازه اي است كه مي توان ادعا كرد شعر او با شعر كساني كه جنگ را ناديده توصيف مي كنند، تفاوت هاي فاحش دارد.
ساعي همچنين افزود: جزيي نگري بعد از نيما در جريان شعري ايران پديد آمد، اما نبايد جزيي نگري را با نگاه تجربي، يكي بدانيم. جعفريان در شعرش نشان مي دهد كه تجربه كرده است و اين تجربيات را در شعر با حس خود بيان كرده است.
اين شاعر افزود: در بسياري از اشعار جعفريان با واژه هايي برخورد مي كنيم كه نوع به كارگيري آنها بسيار جذاب است و از جنس آنها مي توان به جنس شاعر نيز پي برد.
در ادامه اين نشست، بهروز ياسمي گفت : در شعر فارسي رفت وآمد مابين شعر كلاسيك و شعر نو كار ساده اي نيست و اساس شاعري به معني شعر گفتن در تمام قالب ها نيست، اما جعفريان و پريشاني قالب هاي شعري او نشان مي دهد كه دغدغه هاي فراواني دارد كه شعر بستري است براي بيان آن و تعدد قالب هاي شعر سرودن شاعر نيز به همين خاطر است.
اين منتقد ادبي افزود: جعفريان با وجود تمام مصيبت هايي كه كشيده و ديده است، شعر پرتوجهي را از خود بيرون مي دهد و اين موضوع قابل تحسين است.
ياسمي در ادامه اظهار كرد: سطرهاي درخشاني از شعر جعفريان را مي توان برداشت و عبارت هايي زائد را از آن زدود و به نوعي شعر او را اديت كرد؛ مانند همان كاري كه در سينما انجام مي شود. اما من معتقدم با اين كار پريشان گويي و حس شعر او را از مخاطب مي گيريم و اين ديگر شعر او را با ذائقه مخاطبان شعر انقلاب سازگار نمي كند.
وي تاكيد كرد: شعر جعفريان در حوزه زباني و معنا و موسيقي تكان دهنده است و عينيت هاي موجود در كلام اوست كه وي را در نهايت نجات مي دهد. او شاعري است كه دغدغه هاي اجتماعي جدي دارد و ظرافت هاي شعر او تمام خصوصيات پارادوكسيكال مخاطب شعر ايراني را در بر مي گيرد.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14