(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 25 اسفند 1390- شماره 20169

رويدادهاي جهان درسالي كه گذشت
1390 سال بحران اروپا و آمريكا -بخش پاياني



رويدادهاي جهان درسالي كه گذشت
1390 سال بحران اروپا و آمريكا -بخش پاياني

اشاره:
سال 90، همان اندازه كه براي ديكتاتورهاي دست نشانده عرب سالي بد و بحراني بود، براي صاحبان اين ديكتاتورها، يعني آمريكا و اروپا نيز سالي بحراني بود. البته براي تشريح اوضاع غرب شايد واژه «بحران در بحران» صحيح تر باشد. بحران اول به خاطر سقوط با ارزش ترين حاكمان دست نشانده آنها مثل حسني مبارك و بحران دوم به خاطر سقوط آزاد اقتصاد آنها.
در برخي از كشورهاي غربي بحران به جايي رسيد كه پيشنهاد «كنترل امور داخلي آن كشور از سوي ساير كشورها» مطرح شد! هرچند اين پيشنهاد رسمي با پاسخ منفي توام با خشم مقامات كشور بحران زده روبه رو شد، ولي به خوبي عمق بحران و نگراني ساير اعضا از سرايت آن را به نمايش گذاشت.
جنبش ضد سرمايه داري وال استريت نيز درهمين سال متولد شد. اين جنبش در طول عمر كوتاه خود، به رغم اين كه با فراز و فرودها و توطئه هاي زيادي مواجه شده اما با تغيير تاكتيك ها، همچنان به مخالفت هاي خود عليه نظام استبدادي سرمايه داري ادامه مي دهد. فراخوان برگزاري يك تجمع گسترده ده ها هزار نفري درماه مه در شيكاگو عليه ناتو، جي 8 و.. به خوبي گوياي اين حقيقت است كه جنبش همچنان زنده است.
هم معترضان غربي و هم دولتمردان آنها بر مقاومت در برابرديگري تاكيد دارند. به نظر مي رسد درسال جديد اروپا و آمريكا شاهد تحولات جدي دراين عرصه باشد. آيا از اين پس تحمل نظام غيرعادلانه سرمايه داري براي معترضان كارد به استخوان رسيده ممكن خواهد بود؟ غرب درسال جديد چگونه با بحراني كه مدت هاست با آن گلاويز شده برخورد خواهد كرد؟
سرويس خارجي كيهان
جعفر بلوري
جنبش وال استريت همچنان زنده است
ظهور جنبش ضدسرمايه داري «وال استريت» را اشغال كنيد»، يكي از مهم ترين پديده هاي سال 1390 است كه به دليل همين اهميت، تحليل ها پيرامون آن همچنان ادامه دارد. اين جنبش كه 26 شهريورماه در منطقه «منهتن» نيويورك، و نزديك قلب تجاري آمريكا يعني «وال استريت» اعلام موجوديت كرد، هر چند در اين 6 ماه، با فراز و فرودهاي زيادي روبه رو شده، اما جنبش هاي زاييده شده از دل آن توانسته همچنان آن را در كانون توجهات نگه دارد.
جنبش ضدصهيونيستي «آيپك را اشغال كنيد» يكي از شاخه هاي جنبش وال استريت است كه نخستين تجمع خود را همين چند روز پيش (14اسفند) همزمان با آغاز نشست آيپك در واشنگتن به نمايش گذاشت.
تولد اين جنبش ضدصهيونيستي از دل جنبش تسخير وال استريت، شايد پاسخ مناسبي بود به تحليلگراني كه تصور مي كردند، ضد وال استريتي ها نه به دنبال سرنگوني نظام ظالمانه سلطه، بلكه به دنبال ترميم ضعف هاي آن هستند، تا بدين ترتيب بهتر از قبل به سلطه گري بپردازند!
به اعتقاد اين دست از تحليلگران، از آنجايي كه سرمايه داري بديل ندارد، و معترضان وال استريت نيز رهبر و اهداف مشخصي ندارند، بنابراين نمي توان نتيجه گرفت كه اين جنبش واقعاً ضدسرمايه داري است. اين دست از تحليلگران همچنين معتقدند، وجود دموكراسي در آمريكا باعث برگزاري راحت اعتراض و در نتيجه تخليه رواني معترضان مي شود، در نتيجه خطر سقوط نظام سرمايه داري را تهديد نخواهد كرد.
در پاسخ به اين تحليل بايد گفت، اولا شعارها و دست نوشته هاي معترضان به وضوح انزجار آنها از حاكميت نظام سرمايه داري را به نمايش مي گذارد. مگر نه اين كه فقر، بي عدالتي، نبود دموكراسي حقيقي، جنگ، تبعيض، بيكاري، فساد و... از جمله دلايل معترضان براي راه اندازي اردوگاه هاي خياباني است؟! مگر نه اين كه معترضان به صراحت موارد برشمرده شده را تبعات حاكميت ده ها ساله نظام سرمايه داري عنوان مي كنند؟!
ثانياً نام و تابلوي جنبش به خوبي هدف آنها را نمايش مي دهد، پس اين جنبش بي هدف نيست! نام اين جنبش، جنبش «وال استريت را اشغال كنيد» است. همان طور كه بارها گفته شده، وال استريت، نماد و قلب اقتصاد آمريكا يا همان سرمايه داري است.
ثالثاً، به گفته معترضان، خود جنبش ترجيح داده رهبر مشخصي را معرفي نكند تا بدين ترتيب، سرنوشتي كه ساير جنبش ها با آن مواجه شدند، بر سر آنها نيايد.
برگزاري تجمعات در ميادين، خيابان هاي شهرها، دانشگاه ها، مقابل مؤسسات مالي و بانك ها، مقابل ادارات پليس، دادگاه ها، محل سخنراني مقامات آمريكايي و تسخير منازل مصادره شده از سوي بانك ها و پس دادن آنها به مردم، تسخير بنادر و ساختمان هاي كنگره و... از جمله اقدامات معترضان وال استريت در اين مدت بوده كه به لطف خشونت هاي پليس و قوانين تازه تصويب شده سناتورها، اين روزها امكان ادامه آن با سختي و هزينه بسيار مقدور است.
براساس تازه ترين قانوني كه در همين رابطه به تصويب كنگره آمريكا رسيد، برگزاري تجمع نزديك هر محلي كه يك مقام آمريكايي در آن حضور دارد ممنوع شد، تا بدين ترتيب براي ديرباورترين اشخاص هم مسجل شود در آمريكا تنها چيزي كه حاكم نيست دموكراسي است.
دقيقاً به دليل همين نبود دموكراسي است كه بيش از 6000 نفر از معترضان وال استريت دستگير و صدها نفر مجروح شده اند. 5 نفر نيز جان خود را از دست دادند.
به گفته رهبران جنبش تسخير وال استريت، اين جنبش با وجود اين كه با زور باتوم، گاز فلفل، گاز اشك آور، سگ هاي آموزش ديده، پليس سواره نظام و شانتاژ رسانه هاي مستقل! سركوب شده، اما همچنان زنده است و براي رسيدن به اهداف خود و با تمسك به تاكتيك هاي جوانان انقلابي مسلمان، به مبارزه ادامه مي دهد.

بحران فراگير در اروپا
بحران بدهي، چكيده همه آن چيزي است كه اين روزها اروپا به اشكال مختلف پنجه در پنجه آن كرده و سعي در مهار آن دارد.
در اين بين، يونان به عنوان نماد كشوري بحران زده اكنون با وضعيتي به مراتب وخيم تر از ساير كشورها رو به روست. طبق آخرين برآورد مؤسسه «موديز»، ميزان بدهي اين كشور به 163 درصد توليد ناخالص داخلي آن افزايش يافته است!
تصويب طرح رياضتي، اعتراض و تظاهرات خياباني، بي توجهي رهبران اروپا به اعتراض ها و مجدداً تصويب طرح رياضتي، تظاهرات و...، خلاصه آن دور باطلي است كه اكنون اروپا دچار آن شده و گريزي از آن ندارد.
البته اين فقط يونان نيست كه دچار بحران بدهي است. كشورهاي قدرتمند اروپايي همچون آلمان، ايتاليا و فرانسه نيز اكنون با بدهي هاي سنگين روبه رو هستند. اما اين كه چرا اوضاع در اين كشورها مثل يونان به هم نريخته و آيا آلمان هم به سرنوشت يونان دچار خواهد شد يا خير، به گذشت زمان مربوط مي شود. واقعيت اين است كه در اين كشورها، كنترل اوضاع هنوز از دست دولتمردان خارج نشده و آنها فعلا قادر به پرداخت بدهي هاي خود هستند.
البته اين بدان معني نيست كه رياضت اقتصادي در اين كشورها اجرا نمي شود. حتي ايالات متحده آمريكا كه به تنهايي 25درصد اقتصاد جهان با خود يدك مي كشد هم دچار بحران جدي است. اصلا ريشه بحران اقتصادي امروز دنيا به آمريكا باز مي گردد. اين كشور هم در حال اجراي سياست هاي رياضتي است. اشغال ساختمان كنگره ايالت كاليفرنيا از سوي دانشجويان كه چند روز پيش خبرساز شد، دقيقاً به دليل اجراي چنين سياستي بود. آن طور كه سايت خبري «سي بي سي نيوز» نوشته، مقامات آمريكايي در اين ايالت، براي جبران بحران بدهي و كسري بودجه، ميزان شهريه هاي دانشجويي را طي 5 سال گذشته 100درصد افزايش داده و در تابستان جاري نيز قصد افزايش مجدد آن را دارند. كاهش بودجه آموزشي يكي ديگر از سياست هاي رياضتي آمريكايي ها را تشكيل مي دهد.
اما سؤالي كه شايد پاسخ دادن به آن كمي سخت به نظر مي رسد اين است كه آيا بالاخره اين بحران- كه بسياري آن را نتيجه طبيعي حاكميت نظام سرمايه داري مي دانند- حل خواهد شد يا خير؟ اگر پاسخ مثبت است، راه حل اين بحران به چه شكلي خواهد بود؟ آيا مردم اروپا از اين بحران نجات خواهند يافت؟!
مرور مجدد شرايط اقتصادي حاكم بر كشورهاي بحران زده غربي و نحوه مواجهه رهبران اين بلوك با آن شايد بتواند ما را در يافتن پاسخ اين سؤال ياري كند. واقعيت اين است كه جمعيت قابل توجهي از مردم اروپا را بيكاران تشكيل مي دهند و در سرتاسر اين قاره چيزي نزديك به 22ميليون نفر بيكار هستند. از طرفي طرح هاي رياضتي غالباً به شكل بيكار كردن كارمندان و كارگران دولتي، كاهش هزينه هاي عمومي، افزايش شديد ماليات و... اجرايي مي شود. نتيجه اين سياست ها در يك كلام باعث افزايش بيش از پيش فشارها به اقشار متوسط به پايين جامعه است. به عبارت ديگر، به نظر مي رسد اروپا بنا بر قوانين علمي! موجود در اقتصاد بازار آزاد، نابودي ميليون ها انسان را به عنوان تنها راه برون رفت از بحران مي شناسند!
به عبارتي، شايد اتحاديه اروپا بتواند بدهي هاي سر به فلك كشيده خود را بدين شكل پرداخت كند اما هزينه اين راه حل علمي! قرباني شدن ميليون ها انسان خواهد بود. به نظر مي رسد استعمارگران اين بار استعمار تازه تري را در پيش گرفته اند. آري نظام سلطه اگر لازم ببيند، مردم خود را نيز همچون آفريقا، آسيا و... استثمار مي كند.

روسيه با پوتين
روسيه در سالي كه گذشت شاهد حوادث مهم داخلي و خارجي بود.
در بعد خارجي ادامه كشمكش ها با غرب سر استقرار سپر دفاع موشكي آمريكا و ناتو در خاك اروپا و نيز تركيه از يك سو و وتوي قطعنامه ضدسوري در شوراي امنيت كه اصلي ترين رويارويي غرب با روسيه در عرصه مسائل جهاني بود، عرصه سياست خارجي روسيه را از خود متأثر ساخت اما در بعد سياست داخلي انتخابات پارلماني 13 آذر و نيز انتخابات رياست جمهوري 14 اسفند مهم ترين حوادثي بودند كه دراين كشور پهناور به وقوع پيوست. انتخابات پارلماني 13 آذر با پيروزي حزب حاكم روسيه واحد متعلق به ولاديمير پوتين همراه بود كه اعتراضات گسترده خياباني مخالفان را به همراه داشت ولي پيروزي پوتين در انتخابات رياست جمهوري تأثيرات بسيار شگرفي در عرصه سياست خارجي روسيه به همراه خواهد داشت كه بقيه مسائل اتفاق افتاده در يك سال گذشته اين كشور را تحت الشعاع خود قرار مي دهد.
انتخابات رياست جمهوري روسيه با كسب 64 درصد آرا از سوي پوتين و پيروزي قاطع وي به پايان رسيد. با تغييرات صورت گرفته در دوره رياست جمهوري او تا سال 2018 و براي يك دوره 6ساله مرد اول روسيه خواهد بود و انتخاب مجدد وي نيز بلامانع است، با اين حساب احتمال اين كه پوتين عضو سابق كا گ ب و سياستمدار عملگراي كنوني تا سال 2024 سكاندار سياست و حكومت در روسيه باشد بسيار است.
كارشناسان مسائل روسيه پوتين را شخصيتي عملگرا توصيف مي كنند كه خواهان افزايش شأن، منزلت و اثرگذاري روسيه در مناسبات جهاني است. او مي خواهد اقتدار از دست رفته روسيه را بعد از فروپاشي شوروي بازگرداند و حسي از منزلت را در روح و روان تحقيرشده مردم روسيه احيا كند. باور كارشناسان بر اين است كه يكي از دلايل محبوبيت پوتين در مقايسه با يلتسين و مدودف ايستادگي وي در مقابل آمريكا و غرب مربوط مي شود. اگر اين تحليل درست باشد روسيه در سياست خارجي خود در 6 سال آينده شاهد يك سياست خارجي تهاجمي در مقابل آمريكا خواهدبود و پوتين سعي خواهدكرد از دنباله روي آمريكا در مسائل مهم نظام بين الملل خودداري كند. ركود اقتصادي اروپا و آمريكا درمقابل رشد اقتصادي روسيه و افزايش قيمت حامل هاي انرژي كه اين كشور منبع سرشار آن است اين توانايي و ظرفيت را به پوتين مي دهد كه غرب را مجبور به اتخاذ سياست محتاطانه تري در قبال روسيه كند. اصلي ترين آزمون سياست خارجي روسيه در دوره پوتين در شرايط فعلي بحران سوريه است. سؤال اصلي كه اينجا مطرح است اين است كه پوتين تا چه حد حاضر است در مقابل اروپا و آمريكا بر سر بحران سوريه ايستادگي كند و آيا عملگرايي وي با سياست خنجر از پشت روسي تلفيق شده و در شرايط حساس زمين بازي را در اختيار آمريكا قرار خواهد داد يا نه؟

بي حرمتي اشغالگران به قرآن كريم
افغانستان در سال گذشته نيز همچنان سال ناآرامي را پشت سرگذاشت. تداوم اشغالگري، افزايش حملات هوايي عليه غيرنظاميان و افزايش شمار تلفات نيروهاي آمريكايي و ناتو در افغانستان تنها گوشه اي از حوادثي است كه در اين كشور اسلامي به وقوع پيوست. اما در اين ميان قرآن سوزي نظاميان آمريكايي در پايگاه بگرام؛ امضاي پيمان استراتژيك با واشنگتن، اعلام جدول زماني اوباما براي خروج از افغانستان و كنفرانس بن2 شايد بيش از اخبار مربوط به انفجار و ترور كه به بركت حضور اشغالگران تبديل به امري روزمره شده، برجسته بود.
دوم اسفندماه جاري نظاميان آمريكايي مستقر در پايگاه بگرام افغانستان در يك اقدام شنيع ده ها جلد كلام الله مجيد را به آتش كشيدند كه به گفته مردم محلي آنها 300 جلد قرآن را از ميان شعله هاي آتش بيرون كشيدند كه به دنبال اين هتاكي، موجي از خشم و اعتراض شهرهاي مختلف افغانستان، پاكستان و ساير كشورهاي اسلامي را فراگرفت كه تنها در اعتراضات افغانستان 33 نفر شهيد و 200 نفر مجروح شدند. با گسترش اعتراضات اوباما رئيس جمهور آمريكا، پنتاگون و جان آلن فرمانده نيروهاي ناتو مستقر در افغانستان مجبور به عذرخواهي شدند و آمريكا پنج سرباز مستقر در پايگاه بگرام را به عنوان مسئول به آتش كشيدن نسخه هاي قرآن معرفي كرد و قول داد كه ديگر اين هتاكي صورت نگيرد.
ولي مردم و علماي افغانستان تأكيد كرده اند كه تا محاكمه علني عاملان اين هتاكي به اعتراضات خود ادامه خواهند داد.
طرح خروج از افغانستان
اظهارات اوباما نسبت به خروج 30 هزار نفري نظاميان آمريكايي از افغانستان طي 15 ماه آينده در تيرماه با واكنش منفي مردم و نخبگان افغان مواجه شد. اوباما قبلا گفته بود كه همه نيروهاي آمريكايي در تابستان سال 90 از آمريكا خارج خواهندشد.
به اعتقاد كارشناسان، اوباما با اين موضعگيري خود، به همگان فهماند كه نيروهاي آمريكايي براي هميشه در افغانستان خواهند ماند، مگر اين كه در كابل دولتي صددرصد آمريكايي روي كار بيايد، منافع واشنگتن را تامين كند و به استقرار حداقل دو پايگاه دائمي آمريكا در افغانستان رضايت دهد.
درحالي كه قرار بود پيمان استراتژيك واشنگتن- كابل امضا شود منابع خبري 13 اسفندماه گزارش دادند اميدها براي امضاي پيمان استراتژيك ميان دو كشور به دليل موافقت نكردن واشنگتن با دو درخواست مهم افغانستان كمرنگ شده است. حامد كرزاي رئيس جمهور افغانستان سپردن مسئوليت زندان ها از نيروهاي خارجي به نيروهاي افغان و نيز توقف عمليات شبانه نيروهاي خارجي در اين كشور را شرط امضاي پيمان استراتژيك با آمريكا عنوان كرده بود كه با مخالفت اوباما مذاكرات براي امضاي اين پيمان به بن بست رسيد.
ترور برهان الدين رباني
شايد يكي از مهمترين خبرهاي افغانستان درسال گذشته در بعد داخلي ترور برهان الدين رباني رئيس شوراي عالي صلح افغانستان و رئيس جمهور سابق اين كشور براثر انفجار بمب در منزلش بود. گفته مي شود دوعامل انتحاري با كسب اعتماد رئيس دبيرخانه شوراي عالي صلح موفق به ورود به منزل رباني شده بودند. از آن جايي كه برهان الدين رباني از مخالفان سرسخت حضور اشغالگران در افغانستان و مخالف امضاي پيمان استراتژيك كابل- واشنگتن بود و منزل وي نيز در منطقه تحت حفاظت آمريكايي ها بود- قرائن حاكي از آن است كه ترور رباني با موافقت، همراهي و چراغ سبز اشغالگران آمريكايي صورت گرفته است.

شمارش معكوس در اردن
مردم اردن نيز در سال 1390 همانند مردم ديگر كشورهاي عربي براي رسيدن به خواسته هاي بر حق خود از جمله انجام اصلاحات، مبارزه با فساد اقتصادي و برقراري عدالت اجتماعي به پا خاستند.
مردم اردن با برگزاري تظاهرات در امان پايتخت اين كشور و شهرهاي ديگر از عبدالله دوم پادشاه اين كشور خواستند به اصلاحات مورد نظر مردم توجه كند.
پادشاه اردن با اينكه با تغيير دولت و دادن وعده هاي بسيار مردم را ظاهراً آرام نگه داشته است اما شهروندان ناراضي اردن آتش زير خاكستري هستند كه دير يا زود همانند ديگر كشورهاي عربي به پا خواهند خاست و خيزش خود را به قيام عليه حكومت عبدالله دوم تبديل خواهند كرد.
تظاهرات مردم اردن در شرايطي صورت مي گيرد كه نيروهاي امنيتي اردن بارها اين تظاهرات را سركوب و آنها را متفرق كرده است با وجود اين مردم دست از مبارزه برنمي دارند و تأكيد كرده اند تا تحقق كامل مطالباتشان به تظاهرات مسالمت آميز ادامه خواهند داد. يكي ديگر از خواسته هاي تظاهركنندگان اردني قطع رابطه كامل با رژيم صهيونيستي است، مردم اردن خواستار اخراج سفير اسرائيل از اين كشور و قطع رابطه با اين رژيم هستند.
قطع رابطه با رژيم اشغالگر قدس يكي از خواسته هاي اصلي تظاهركنندگان اردني است و از عبدالله دوم خواسته اند كه با رژيم جنايتكاري كه مردم مظلوم فلسطين را به خاك و خون مي كشد قطع رابطه كند.
مردم اردن همچنين خواستار ابطال معاهده صلح بين اردن و رژيم صهيونيستي موسوم به پيمان وادي عربه و تعطيلي سفارت اين رژيم در امان هستند. برخي از نمايندگان پارلمان اردن در اعتراض به فساد دولتي در اين كشور استعفا كرده اند.
12 نماينده مستعفي پارلمان خواستار ارجاع مسئولان برجسته كشور از جمله «معروف البخيت» نخست وزير اردن به دستگاه قضايي هستند اين نمايندگان با بيان اينكه گروه هايي هستند كه از فساد در اردن حمايت مي كنند از عبدالله دوم خواستند كه بدون استثنا به نمايندگان براي اجراي قانون در اردن كمك كند.
آنها همچنين با هشدار به پادشاه و دستگاه امنيتي اين كشور اصلاحات سياسي و اقتصادي گسترده و واقعي در اين كشور را مطالبه كردند.
در هر صورت زمان زيادي براي عبدالله دوم باقي نمانده و در اين مدت كوتاه يا بايد به خواسته مردم توجه كند و با انجام اصلاحات سياسي و اقتصادي به نارضايتي هاي موجود پاسخ دهد و يا اينكه همانند ديگر حكام عرب رفتن را به ماندن ترجيح دهد.

عراق؛ خروج اشغالگران
محمد معرفي
مهم ترين رويداد تاريخي در عراق در سالي كه گذشت خروج نيروهاي اشغالگر آمريكايي از سرزمين بين النهرين بود. آمريكايي هاي اشغالگر كه به بهانه هاي مختلف عراق را در سال 2003 به اشغال خود درآورده بودند، عاقبت با وجود همه توطئه ها و ترفندهايي كه براي ماندن در اين كشور به كار بردند، مجبور به خروج از آن شدند.
تصميم ملت عراق براي حفظ استقلال و كرامت خود، باعث تسريع در خروج نيروهاي اشغالگر از اين سرزمين شد و حتي ناامن جلوه دادن اين كشور در صورت خروج نيروهاي آمريكايي از آن باعث نشد كه مردم از موضع خود حتي يك قدم عقب نشيني كنند.
در اين راستا مي توان به انفجارهاي خونيني كه پيش از خروج نيروهاي اشغالگر و پس از آن در عراق رخ داد اشاره كرد.
يكي ديگر از توطئه هايي كه مي توانست در عراق بحران ساز باشد، موضوع وابستگي معاون رئيس جمهور عراق به اشغالگران آمريكايي بود. «طارق الهاشمي» كه با اتكا به دشمنان ملت عراق، توانسته بود، قدرتي براي خود به هم بزند، عاقبت با اقدام به موقع «نوري مالكي» نخست وزير به جرم توطئه عليه كشور مورد تنفر افكار عمومي قرارگرفت و هنگامي كه رأي دادگاه عالي عراق براي دستگيري وي صادر شد، به منطقه خودمختار كردنشين عراق متواري شد.
الهاشمي كه به عنوان يكي از اعضاي قدرتمند اپوزيسيون العراقيه به حساب مي آمد، در دوران تصدي خود به عنوان معاون رئيس جمهور با استفاده از نفوذ مالي و سياسي خود، ترتيب ترورها و انفجارهاي هولناكي را در عراق داده بود و افراد بي گناه بسياري توسط عوامل وي به قتل رسيده بودند.
اكنون ملت عراق در آستانه پايان سال 1390 و آغاز سال جديد همچنان با صلابت و استقامت براي بازسازي كشورشان گام هاي استوار خود را برداشته اند و مصمم تر از گذشته سينه خود را سپر بلاي توطئه هاي اشغالگران كرده اند.
در اين راستا مي توان مهم ترين موفقيت عراق را تهيه مقدمات برگزاري نشست سران اتحاديه عرب در بغداد ارزيابي كرد كه پس از اينكه چندين بار تلاش هاي عراقي ها با شكست مواجه شد، اينك احتمال برگزاري آن در ارديبهشت ماه آينده حتمي به نظر مي رسد.
متأسفانه در ماه هاي پاياني سال90 تروريست هاي وهابي وابسته به آمريكا و عربستان در پنجشنبه خونين با انفجار 29خودروي بمب گذاري شده و به خاك و خون كشيدن 450 نفر تلاش كردند، آخرين تير خود را براي ناامن جلوه دادن عراق شليك كنند ولي در اين كار هم ناكام ماندند. آيا عراق در سال جديد روي آرامش را خواهد ديد؟

سوريه؛ عبور از بحران
سال گذشته براي سوريه سالي پرحادثه بود؛ سالي كه بسياري تصور نمي كردند سوريه بتواند از بحران موجود به سلامت عبور كند و توطئه بيگانگان براي سرنگوني نظام بشاراسد را خنثي سازد.
تحولات سوريه بخشي از يك بازي بزرگ سياسي بود كه در يك طرف اين بازي بشاراسد و مردمش و طرف ديگر كشورهاي غربي به ويژه آمريكا، انگليس، فرانسه و كشورهاي عربي از جمله عربستان سعودي و قطر بودند.
اين كشورها مي كوشند از طريق اهرم هاي سياسي و نظامي نظام بشاراسد را به زانو درآورند و منافع خود را در اين كشور و منطقه تامين كنند ولي هنوز پس از گذشت يك سال به هدف خود نرسيده اند و تلاش دارند از راهكارهاي ديگر براي سقوط نظام سوريه استفاده كنند.
صدور قطعنامه ها و بيانيه هاي متعدد عليه سوريه در سازمان ملل، نشست هاي متعدد اتحاديه عرب، برگزاري اجلاس دوستان سوريه در تونس كه به اجلاس دشمنان بيشتر شبيه بود تا دوستان، نشست هاي دو يا چند جانبه كه محور همه آنها مقابل با نظام سوريه بود از جمله راهكارهاي سياسي است كه كشورهاي مخالف سوريه آن را آزمايش كردند.
كمك هاي مالي و تسليحاتي به شورشيان و گروه هاي تروريست در سوريه، اعزام نظاميان فرانسوي، تركيه، عربستان، عراق، كويت و... و آموزش شورشيان در مرزها و اعزام آنها به داخل سوريه از جمله ديگر راهكارهايي است كه دشمنان سوريه براي ساقط كردن اين نظام به كار گرفته اند.
تكاپوي غرب براي ايجاد ناآرامي، بي ثباتي و هرج ومرج در سوريه با هدف سقوط دولت دمشق همچنان ادامه دارد.
تحليلگران برخي دلايل بي اثر بودن سياست هاي غرب درقبال سوريه را اين چنين برشمرده اند: غربي ها در ارتباط با سوريه ازمدل ليبي استفاده مي كنند درحالي كه سوريه شباهتي با ليبي ندارد و بشاراسد از حمايت مردمي برخوردار است.
دليل ديگر اينكه مردم ليبي از نيروهاي ناتو براي مقابل با نظام قذافي استقبال كردند ولي در سوريه مردم از بيگانگان به ويژه دخالت هاي غرب بيزارند و از اصلاحات به عمل آمده توسط بشاراسد استقبال كرده اند.
دليل سوم اينكه همه پرسي در سوريه منطقي ترين حركتي بود كه نشان داد مشاركت مردم دراين انتخابات به معناي حمايت از نظام سوريه است و 89درصد از شركت كنندگان به اصلاحات بشاراسد آري گفتند.
اين رفراندوم نشان مي دهد كه دولت سوريه به رغم يك سال تبليغات رسانه اي همسو با غرب از پايگاه مردمي خوبي برخوردار است و مخالفان نمي توانند ادعا كنند كه آنها نماينده سوريه هستند چرا كه حدود 70 درصد مردم سوريه حامي دولت هستند.
مسئله ديگر حمايت قاطعانه روسيه و چين از دولت بشاراسد است. روسيه درحمايت از سوريه عقلانيت زيادي از خود نشان داده و بارها اعلام كرده كه در سوريه نبايد دخالت كند.
وتوي قطعنامه هاي شوراي امنيت توسط روسيه و چين از ديگر عواملي است كه سياست غربي ها در سوريه را بي اثر كرده است.
دولت روسيه اعلام كرده كه حتي پس از تغيير رياست جمهوري هم تغييري در مواضع مسكو نسبت به سوريه به وجود نخواهد آمد و همين مسئله عملا آب پاكي روي دخالت هاي بيگانگان ريخته و توطئه آنان را خنثي كرده است.
دولت سوريه براوضاع مسلط بوده و به احتمال زياد در آينده اي نه چندان دور بحران را نيز پشت سرخواهد گذاشت.
سوريه به رغم دشمني هاي زياد دوستان عرب و مخالفان غربي توانسته شكست تلخي براي جبهه عربي ضدمقاومت رقم بزند.



 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14