(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه ۳۰  فروردین ۱۳۹۱ - شماره ۲۰۱۸۷

گزارش تحليلي كيهان ازآخرين اهداف و راهبردهاي آمريكا در غرب ايران (بخش آخر)
سيا و موساد چه هدفي را در مرزهاي ايران دنبال مي كنند؟
گزارش تفصيلي كيهان از درماندگي ضد انقلاب در نشست واشنگتن
گفت وگو با عضو پژوهشگاه انديشه سياسي اسلام كنكاشي در مقوله حفظ نظام



گزارش تحليلي كيهان ازآخرين اهداف و راهبردهاي آمريكا در غرب ايران (بخش آخر)
سيا و موساد چه هدفي را در مرزهاي ايران دنبال مي كنند؟

حميد سطوتي
¤ تشكيل يك كشور هم پيمان با اسرائيل
كاخ سفيد درصدد است، پايگاه هاي نظامي دائمي براي خود در كردستان، شمال عراق احداث كند و اين منطقه را به منطقه نفوذ خود در خاورميانه تبديل كند، به حدي كه برخي از كارشناسان تاكيد كرده اند، در صورت تحقق اهداف آمريكا در كردستان؛ اين منطقه «اسرائيل دوم » آمريكا در خاورميانه خواهد شد.
ايده تشكيل يك كردستان بزرگ با بدنه اجتماعي كه غالبأ احساس تمايز هويتي با اعراب و فلسطينيان و درد مشترك با اسرائيل دارند؛ براي حيات اسرائيل و كاهش خطرات احتمالي ناشي از عدم مشروعيت منطقه اي آن با اهميت است.حضور امريكا در منطقه و بسترهايي كه فراهم مي نمايد گامي در اين راستا است.
مهم ترين قدمهايي كه جهت تحقق اين هدف برداشته شده است عبارت است از :
1- گسترش رابطه بين مقامات كردستان عراق با مقامات اسرائيل
مهم ترين اقدامات و فعاليت سياسي رژيم صهيونيستي در اقليم كردستان عراق، برقراري ارتباط با رهبران و عناصر بانفوذ اكراد عراقي و برقراري روابط ديپلماتيك با اين اقليم و در نهايت جذب و به كارگيري افراد همسو با اهداف صهيونيستي در بدنه سياسي عراق خلاصه مي شود.
2 -خريد زمين از كردها ، طبق فرمول خريد زمين از فلسطيني ها
رژيم صهيونيستي طرح خريد زمين از فلسطنيان را در عراق سرلوحه كار خود قرار داده است كه بدين منظور بانك الثقه ( بانك قرضي) براي كمك به خريد زمين يهوديان در عراق تاسيس شده است؛ فعاليت اين بانك در زمينه پرداخت وام به يهوديان كرد، براي خريد زمين است.
3 - تلاش براي تقويت هويت مشترك كرد - يهود در منطقه
يكي از اهداف اصلي آمريكا در منطقه كردستان به ويژه كردستان عراق اقدامات گسترده فرهنگي است كه رژيم صهيونيستي آن را اداره مي كند. موسسه كرد - اسرائيل باني و سرمايه گذار اصلي اقدامات فرهنگي و مذهبي در منطقه كردستان است كه يكي از اهدافش تقويت هويت مشترك كرد - يهود است.
اسرائيل بصورت مشترك با آمريكا به منظور جذب مردم به مسيحيت از طريق فعاليت هاي فرهنگي تبليغي تلاش مي كنند و در همين راستا خبري به دست رسيد مبني بر اينكه800 نفر مبلغ مسيحي وارد شمال عراق شده است.
¤ راهبرد اسرائيل بزرگ
يكي از مهم ترين انگيزه هاي رژيم صهيونيستي براي گسترش نفوذ خود در كردستان را بايد در آموزه هاي صهيونيسم در زمينه تسلط بر مناطق سرزميني از نيل تا فرات دانست، بر اساس اين پروژه صهيونيسم در فرايند دست اندازي خود به خاك كشورهاي منطقه بايد سلطه خود را از رود نيل تا رود فرات گسترش دهد. بدين صورت اسرائيل اكنون اقدامات زير را براي اين هدف راهبردي دنبال مي نمايد :
1 - فدراليسم و خود مختاري در مناطق كردنشين منطقه
تمامي شواهد، اسناد و تحركات تاريخي اكراد تجزيه طلب و دولت هاي حاكم در يك قرن اخير به خوبي گواه بر اين مدعاست كه امريكا هدف تشكيل كشور مستقل جديدي به نام «كردستان» كه متشكل از اراضي و اكراد كردستان هاي ايران، عراق، تركيه و سوريه مي باشد را دست كم از يك صد سال پيش دنبال مي كند، اما چنان چه بيان شد، جغرافياي سياسي منطقه و شرايط اسرائيل، اميد به نتايج پيمان كمپ ديويد و نيز مشكلات، سبب تعلل و حركت گام به گام گرديده بود. اما تعقيب اين هدف هيچ گاه متوقف نگرديد.
2- اتحاد كردهاي همجوار
اين مهم براي آمريكا بسيار مشكل است كه بتواند كردهاي اقليم كردستان در خاورميانه را در كنار هم و به صورت مسالمت آميز مستقر كند. اسرائيل فعلي و كردستان خيالي براي امريكا به منزله ي دو بازوي اجرايي قدرتمند در منطقه ي خاورميانه خواهند بود. لذا شاهديم نقشه اي كه ارائه مي دهند، نه كردستان مستقل سوريه، نه كردستان خود مختار عراق، نه كردستان تجزيه طلب تركيه و نه كردستان وفادار به كشور ايران است، بلكه يك نقشه ي كلي، شامل همه ي كردستان ها مي باشد.
3- طرح ايده هاي مشترك نژادي و سرزميني بين يهود و كرد
از نقاط تمركز رژيم صيهونيستي در كردستان، مطرح ساختن ادعاهاي نژادي و سرزميني در اين منطقه است. فعاليت وسيعي صورت گرفته است تا منشأ هاي نژادي مشترك دو قوم اثبات شود . تلفيق اين ادعا با احساس همدردي ناشي از ستمديدگي و آوارگي مشترك دو قوم، مي تواند زمينه ساز تصرف سرزمين مشترك باشد.
¤ اهداف اقتصادي در اقليم كردستان
رژيم صهيونيستي منافع اقتصادي چندي را در منطقه كردستان دنبال مي نمايد . با در نظر گرفتن اين اصل كه استراتژي كنوني اسرائيل حركت از رژيم امنيتي- نظامي به سمت قدرت اقتصادي در منطقه است؛ مي توان اهداف اقتصادي آن در منطقه را اين گونه بر شمرد؛ مواردي كه با توجه به ماهيت اين رژيم نمي تواند فاقد استراتژي امنيتي باشد :
1- دستيابي به منابع غني آب در منطقه
طي تحقيقاتي كه مراكز معتبر روسيه و آمريكا انجام داده اند به اين نتيجه رسيده اند كه در آينده اي نه چندان دور مشكل اصلي مردم كره زمين وجود آب سالم و شيرين خواهد بود. كه از اين رو عراق سرشار از منابع آبي شيرين و زيرزميني است و دستيابي ايالات متحده به اين ذخاير زيرزميني بسيار حياتي و مهم خواهد بود.
2- دسترسي و كنترل بازار بزرگ جامعه كرد ايران
كردهاي ايران با جمعيتي بيش از 3 ميليون نفر مي تواند بازار بسيار خوب و غني براي غرب باشد اگر آمريكا در عراق و سوريه موفق شود كه كردها را از كشورشان جدا كرده و آنها را براي ايجاد يك كشور جديد ترغيب كند ، بازار تجاري و اقتصادي بسيار فعالي را مي تواندراه اندازي كند كه از حضور و ايفاي نقش بيش از 3 ميليون مردم كرد در ايران نمي تواند چشم پوشي كنند.
3- اتصال مجدد خط لوله نفتي كركوك - حيفا
نزديكي كردستان عراق به ايران و وجود منابع سرشار از نفت و منابع معدني، آن را به نقطه ايده آل فعاليت هاي صهيونيست ها تبديل كرده است. مخصوصا استان كركوك كه سرشار از منابع نفتي است و اتصال دوباره خط لوله كركوك - حيفا بار سنگيني را از دوش رژيم صهيونيستي در زمينه انرژي برخواهد داشت. شركت باواچي مسئوليت اتصال دوباره خط لوله كركوك - حيفا را بر عهده گرفته است؛ فعاليت اين شركت در زمينه اكتشاف و استخراج نفت در شهر بيجي در حوالي كركوك است.
موانع پيش رو در موفقيتهاي آمريكا در كردستان ايران
مهم ترين مانع در مسير تحقق اهداف ايالات متحده و اسرائيل در كردستان ايران وفاداري مردم كرد زبان به جمهوري اسلامي و ولايت فقيه است كه اين نكته مردم كرد ايران را با ديگر كردهاي منطقه متمايز مي كند همچنين نزديكي و گفت وگو حول محور وحدت بين شيعيان و اهل تسنن در كردستان باعث شده است تا آمريكا و اسرائيل نتواند در مناطق كردنشين ايران تحركي داشته باشند ، همچنين نكته بارز ديگر موقعيت جمعيت شيعه عراق و ايران و جايگاه اقتصادي و سياسي تركيه در منطقه مي باشد. در صورت تجزيه منطقه كردستان عراق و تشكيل حكومت مستقل كرد ، جمعيت شيعيان عراق از 60 درصد به 80 در صد افزايش خواهد يافت . در اين صورت احتمال دارد در ازاي تشكيل يك حكومت حامي براي اسرائيل، شاهد شكل گيري يك حكومت شيعي شبيه جمهوري اسلامي در عراق باشند كه تهديد بالقوه اي براي موجوديت اسرائيل و منافع امريكا خواهد بود .
پيشنهاداتي جهت ناكامي آمريكا در اقليم كردستان
1 - كردها و ايرانيان هويت مشترك و اسطوره هاي مشترك دارند. با تكيه بر اشتراكات، مي توان ميل و گرايش كردهاي دوسوي مرز را به سرزمين آبا و اجدادي(ايران) سوق داد.
2- تأكيد و تقويت گرايش هاي مذهبي و غلبه عنصر دين بر عنصر قوميت نيز مي تواند مانع گرايش كردها به سمت اسرائيل گردد. هرچند بافت كردستان انقلابي تر از آنست كه به اين سو ميلي داشته باشد.
3 - حل مسائل و مشكلات منطقه كردستان و رفع همه آثار و نشانه هاي تبعيض قومي و مذهبي ، حمايت از خواست هاي منطقي مردم كرد ، بستر سازي براي حضور آنان در ساختار كلان مديريتي مي تواند بخشي از سرخوردگي هويتي كردها را برطرف نمايد .
4 - كردستان معضل مشترك ايران و تركيه است. همفكري و همگامي دو كشور در مواجهه با اين مسئله و تقويت تاكتيك هاي دوجانبه در برخورد با آن ، باعث هراس اسرائيل از اتحاد ايران و تركيه خواهد بود.

 



گزارش تفصيلي كيهان از درماندگي ضد انقلاب در نشست واشنگتن

خواست دست از سر مبارزه بردارند و كنار بروند، شايد بدين ترتيب اتفاقي افتاد!
گويانيوز نوشت: اين نشست كه 60 نفر به آن دعوت شده بودند، تنها با حضور 20 نفر برگزار شد. اگرچه اين جلسه در فضاي بسته و خصوصي برگزار شد اما با توجه به حضور برخي روزنامه نگاران و انتشار برخي ويدئوهاي اين جلسه و با استناد به اظهارات برخي از حدود دو ماه پيش عناصر ضد انقلاب و سلطنت طلب در استكهلم سوئد گرد هم جمع شدند تا شايد بتوانند به كالبد بي جان فتنه در ايران جاني دوباره ببخشند و به قول خودشان « آلترناتيو » جمهوري اسلامي ايران بشوند. چند هفته قبل از اينكه كنفرانس اولاف پالمه در سوئد برگزار شود عده اي از ضد انقلابهاي مقيم اروپا شروع كردند به تخريب چهره هاي دعوت شده در اين نشست و تا آنجايي كه توانستند هم صنفي هاي خود را به باد فحش و انتقاد گرفتند و اتهاماتي را
من جمله ؛ گرفتن مواجب و دستمزد از سازمان سيا براي برگزاري اين نشست به يكديگر زدند. اما هنوز دو ماه نشده كه سازمان سيا خود به تنهايي وارد ميدان شده تا شايد بتواند روياي وحدت اپوزيسيون و
ضد انقلابهاي خارج نشين را كه هر كدام براي خود سوداي حكومتي در سر دارند را محقق كند.
واشنگتن نوزدهم و بيستم فروردين 1391 ( هفتم و هشتم آوريل) ميزبان نشستي با حضور 60 تن از اپوزيسيون خارج نشين جمهوري اسلامي ايران بود. اين گردهمايي به فاصله بيش از يك ماه از نشست گروهي از اپوزيسيون در حومه ي استكهلم سوئد در چهارم و پنجم فوريه برگزار شد. هدف نشست واشنگتن ايجاد فرصت براي فعالان سياسي جهت گفت وگو پيرامون پروژه هاي راهبردي در گذار ايران به دموكراسي عنوان شده و تاكيد شده كه هيچ سازمان نهاد يا حزبي متولي برگزاري اين نشست نيست. اين در حالي است كه عده اي از مدعوين به دليل اينكه سازمان سيا به وسيله فاطمه حقيقت جو ( نماينده مجلس ششم) اين نشست را برگزار كرده در اين نشست شركت نمي كنند.
اختلافات از همان ابتدا شروع شد
اختلافات در اين نشست از همان ابتدا شروع شد و به نتيجه نرسيدن اين نشست خيلي زودخودش را نشان داد.
در برنامه افق،آخرين سوال مجري از آقاي گنج بخش اين بود كه بسياري از ما خواسته اند بپرسيم چرا فلان گروه هاي سياسي در نشست واشينگتون حضور نداشتند. و پاسخ گنج بخش (از رهبران گروهي موسوم به جمهوري خواهان ايران) پاسخي بود بر بسياري از چراهاي اپوزيسيون. ايشان فرمود اين مورد را از خانم حقيقت جو بپرسيد بيشتر در جريان اين مسائل نشست هستند!
سايت ضد انقلابي خودنويس درباره اختلافات اين نشست چند نكته را به برگزار كنندگان اين نشست گوشزد كرده است كه در ادامه به 2 نكته آن اشاره مي كنيم:
نشست واشينگتون با سر و صداي بسيار و با اين ژست سياسي كه »بله ما آمده ايم تا نشست شفاف را به «استكهلمي»ها ياد دهيم، وارد گود شد و حتي سايت هاي مبلغ اين نشست مثل خودنويس تيتر زده بودند كه نشست واشينگتون بدون لاپوشاني! ولي امروز كه اين نشست تمام شده است آرزو مي كرديم كه كاش اين نشست لاپوشاني هاي معمول را داشت ولي ابهام هاي پشت صحنه را نمي داشت.
1 - پرسش را اينجا بايد اپوزيسيون نظام اسلامي از خودش مطرح كند ، 33 سال فعاليت سياسي با نام »مبارزه« براي اپوزيسيون متكثر از مشروطه خواه تا جمهوري خواه، از چپ تا راست بايد حاصلش اين باشد كه نشست يا جلسه سياسي به نام مخالفين جمهوري اسلامي توسط افرادي مانند خانم حقيقت جو سازماندهي شود؟ ايشان شخصي هست كه تا چندي پيش نماينده مجلس اسلامي بوده، مدعي اصلاح طلبي نظام اسلامي بوده و لااقل ظاهر ايشان و مصاحبه هاي پيشينش نشان مي دهد با اصل سكولاريسم رابطه خوبي ندارد جايي كه سكولاريسم جزو شروط لازم اپوزيسيون 33 ساله جمهوري اسلامي به حساب آمده است، و شخصي با اين مشخصات، قاعدتا نمي تواند تعيين كننده مدعوين و شركت كنندگان در يك نشست ضد ديكتاتوري نظام اسلامي باشد
2 - حاصل بيش از سه دهه مبارزه و كار سياسي بايد اين بشود كه نشستي به نام اپوزيسيون ايراني، حتي پرچمي از ايران را در كنار خودش نبيند؟ مهم نيست پرچم با علامت شير و خورشيد باشد يا با علامت الله، كه اين به سليقه و ديدگاه برگزار كنندگان مربوط مي شود، تا ديگران هم تكليف خود را با هر نشستي بدانند كه چه آمال و اهدافي دارد. ولي نبود پرچم آيا نشان بي ماهيتي و بي هويتي اپوزيسيون نظام اسلامي نيست؟ يا در نگاهي ديگر،گروهي به دنبال اين نيستند كه اپوزيسيون ايران را با پول هاي رسيده از منابع لايزال الهي! و تشكيل جلسه هايي به نام گذار به دموكراسي، به اپوزيسيون مشتت و بي هويت بدل كنند تا از اين بين، پتانسيل بالقوه اينان را به سود اهداف خود مصادره به مطلوب نمايند؟»
شركت كنندگاني كه ديده نشدند
تازه ترين اطلاعات دريافتي حاكي از آن است كه طراحان و گردانندگان اصلي كنفرانس موسوم به گذار به دموكراسي كه قرار است به عنوان محلي براي گردهم آيي طيف هاي مختلف تروريست ها و ضدانقلاب و جريان فتنه تبديل شود، با فشار برخي از عناصر داخلي از جمله يكي از رهبران فتنه كه اخيراً تلاش هايي فريبكارانه براي ارائه چهره اي معتدل از خود نشان داده در حال انتقال برخي عناصر تابلودار اين كنفرانس به پشت پرده و حذف نام آنها از فهرست علني دعوت شدگان هستند.
بنابراين گزارش اسامي افرادي كه نام آنها از فهرست علني خط خورده و قرار شده نقش پنهان تري در اين كنفرانس برعهده بگيرند چنين است:
1- اميرحسين جهان شاهي كه ارتباطات علني با موساد دارد. پدر وي از افراد نزديك به اشرف پهلوي و در مقطعي مسئول دفتر اشرف و در همان زمان معروف به خبر چيني براي سرويس فرانسه بود و اين در اسناد ساواك هم آمده است. وي قبل از انقلاب در نشريات فاسد زمان طاغوت فعاليت مي كرد.
2- هما سرشار كه مرتبط با دربار و نشريات لس آنجلسي و همكار پروژه صهيونيستي تاريخ شاهي در آمريكا بوده است.
3- عليرضا جعفرزاده سخنگوي سازمان منافقين ساكن آمريكا
4- كريم قصيم عضو شوراي ملي مقاومت مركزي سازمان منافقين
5- مسلم اسكندر فيلابي مسئول كميسيون ورزش سازمان منافقين
6- مهرداد خوانساري دبير كل تشكل ضد انقلابي «با جنبش سبز» و مرتبط با MI6
7- فرخ نگهدار عضو سابق مركزيت سازمان چريك هاي فدايي خلق (اكثريت) و مرتبط نزديك با فتنه آمريكايي اسرائيلي 88
نكته مهم اين است كه برخي گزارش ها نشان مي دهد تصميم به حذف نام اين افراد از فهرست ميهمانان به اين دليل اتخاذ شده است كه اخيراً يكي از سران داخلي فتنه نسبت به هم نشيني آشكار اصلاح طلبان مقيم خارج با صهيونيست ها و تروريست ها ابراز نگراني كرده و خواستار رعايت احتياط در اين قبيل موارد شده است.
استدلال اصلي اين فرد در يكي از جلسات اين بوده است كه اقدامات برخي از اين افراد براي سران فتنه در داخل گران تمام خواهد شد.
علاوه بر اين برگزاري ناكام نشست استكهلم كه فهرست مشتركي با نشست واشنگتن دارد بازتاب منفي فراواني داشته و برخي از مدعوين را نااميد كرده است.
لازم به ذكر است اسامي افراد دعوت شده به اين كنفرانس (اعم از حضور يا ارسال مقاله و پيام) قبلاً به اين شرح اعلام شده بود:
محسن آرمين، اردشير اميرارجمند، هوشنگ اميراحمدي، عبدالعلي بازرگان، حسين بشيريه، ابوالحسن بني صدر، ، محمدرضا خاتمي، ، محسن سازگارا، هما سرشار، عبدالكريم سروش، محمدرضا شجريان، حسن شريعتمداري، علي شكوري راد، يوسف عزيزي بني طرف، اكبر عطري، امير عباس فخرآور، محسن كديور، بيژن كريمي، بهزاد كريمي، ، تقي كروبي، نازيلا گلستان، اكبر گنجي، محسن مخملباف، ، علي اكبر موسوي خوئيني، عطاءالله مهاجراني، عباس ميلاني، محسن نژاد، مهدي نوربخش، عليرضا نوري زاده، محمد نوري زاد، مجتبي واحدي، مهدي يحيي نژاد، ابراهيم يزدي و حسن يوسفي اشكوري و ...
تلاش تروريست ها براي« تحقق دموكراسي !»
رسانه هاي گوناگون اپوزيسيون خارج كشور، گردهمايي اخير چند تن از مخالفان جمهوري اسلامي در واشنگتن ( موسوم به «گذار به دموكراسي») را از جهات مختلف مايه آبروريزي توصيف كردند. در اين نشست برخي افراد وابسته به طيف هاي سلطنت طلب، تجزيه طلب، گروه هاي تروريستي، ماركسيست و اصلاح طلب سبز حضور داشتند.، پايگاه اينترنتي گروهك سلطنت طلب «حزب مشروطه ايران (ليبرال دموكرات)» در اين باره نوشت: اجلاس اپوزيسيون در واشنگتن موسوم به كنفرانس گذار به دموكراسي در حالي برگزار شد كه سران برخي گروهها و احزاب تروريست و تجزيه طلب نيز به اين كنفرانس دعوت شده بودند. خبرها حاكي از حضور كساني چون دبيركل كومله (گروهي كه سال ها با كمك صدام حسين و در خاك عراق عليه كشورمان عمليات تروريستي انجام مي داد)، خالد عزيزي از سران حزب دموكرات كردستان (گروهي كه معتقد به حمله نظامي ايالات متحده به ايران بوده و سرنوشت ليبي را براي كشورمان مناسب مي داند)، مي باشد و همچنين يكي از جدايي طلبان پان عربيست كه در سال 84 در راديو فردا منكر مبارزه هم ميهنان عرب زبان خوزستاني در مقابل نيروهاي بعثي گرديد و تلويحا اظهار داشت كه عرب زبان ها از نيروهاي اشغالگر بعثي استقبال كردند. پرسش بسياري اين است كه گروهي كه مدعي دموكراسي اند چگونه مي توانند با همكاري كساني كه هيچ اعتقادي به دموكراسي ندارند و تمام عمر به تلاش هاي تروريستي و ضد ملي پرداخته اند، در اين راه همكاري كنند.
يكي از اعضاي كرد اپوزيسيون نيز در بالاترين، برگزاركنندگان نشست واشنگتن را «اختاپوس» توصيف كرده و با اشاره به ماهيت تروريستي برخي از آنها نوشت: «نشست واشنگتن برگزار شد اما به طور شفاف و روشن بايد گفت براي هر ايراني، حفظ تماميت ارضي آب و خاكش مهم ترين نكته است و نيز آزادي و دموكراسي و استقلال و نه واپس گرايي و فكر بيات شده قومي- قبيله اي. ملت ايران، خواهان دولتي قوي است نه مدعيان متوهم و سياس هاي حقه باز كه عامل زنار به كمر بسته عربستان باشند. آنگاه آنها و ادعاي مبارزه براي دموكراسي؟ افكار و اتهام هاي تجزيه طلب ها مشخص است و ترسي هم از آن نيست از توهين ها و تهديدهايشان. كسي هست كه نداند پايه همكاري و نزديكي با تجزيه طلب و تروريست ممكن نيست؟ آنها دم از سرنوشت ايران بزنند؟ با كدام مشروعيت؟ براي ايرانيان، عزت و اقتدار و غرور مهم است نه دست بوسي عربستان و پابوسي اسرائيل، آن هم براي توجيه قدرت؟»
نويسنده «كردها» اضافه مي كند:« نمايندگان كومله و دموكرات و پژاك- چند دكان سياسي و فرقه تروريست- مشروعيت نمايندگي جامعه كردها را دارند؟ آنها شده اند قيم مردم كرد؟ مگر اين حضرات، همان افرادي نيستند كه خواهان تكرار فاجعه ليبي براي ايران بودند و خواهان تكرار مدل عراق بودند و حمله نظامي و تشكيل كردستان بزرگ. با اين حضرات مي توان گذار به دموكراسي و تمرين آزادي را در ايران نوين تجربه كرد؟ پرواضح است آنهايي كه نقشه شوم جدايي را در سر دارند، خيرخواه و دوستدار ملت نيستند . به راستي اين جمع اختاپوسي كه از اين كشور به آن كشور ويلان و سرگردان اند، به دنبال چيست؟ چيزي جز قدرت؟ آن هم در كنار تجزيه طلب ها؟ الان عامل هاي بعث شده اند نخبگان ما؟ هدف اين جلسه اين بود كه شايد CIA نيم نگاهي بيندازد و به رسميت بشناسندشان! »
نشست « مدعيان اجراي پروژه هاي عظيم» بي نتيجه ماند
در حالي كه هر يك از شركت كنندگان در اين نشست براي رسيدن دموكراسي به ايران ! براي خود نسخه اي مي پيچيد و طرحي مي ريخت و خود را طراح پروژه هاي سياسي مي ناميد ، اما بخوانيد از «گويانيوز» كه ضمن دست انداختن شركت كنندگان در اين محفل 20 نفره، از آنان برگزاركنندگان و ايضا شركت كنندگان كه در گفت وگو با نگارنده ابراز داشتند، برآيند اين كنفرانس دو روزه نيز همچون همه گردهمايي هاي اپوزيسيون خارج از كشور نه تنها حاصلي در اتحاد و همبستگي بين همين چند گروه شركت كننده از بين گروه هاي بي شمار اپوزيسيون نداشته بلكه بر بي برنامه بودن اين گروه ها و افراد مدعي، صحه گذاشت و شايد از اين رو بتوان تنها نتيجه اين گردهمايي را محك گروه هايي دانست كه تنها با شعار و نوشتن مقالات آكادميك مدعي فكر بكر براي آينده هستند.
اين پايگاه اينترنتي با بيان اينكه «همه در اين نشست مدعي پروژه و برنامه بودند اما دريغ از يك برنامه منطبق بر واقعيت هاي موجود ايران و داراي قابليت اجرايي»، مي افزايد:« از برآيند اين نشست كه تفاوت چنداني با ديگر گردهمايي هاي اپوزيسيون خارج از كشور نداشت و با توجه به سابقه عملكرد چنين گروه هايي كه با اتكا به چند عضو از دوستان و اقوام خود در قالب اپوزيسيون مانع از اتحاد اپوزيسيون مي شوند مي توان گفت مشكل عمده خود اين گروه ها هستند. در برخي از گروه هاي اپوزيسيون چند نفره، هيچ كدام حاضر به قبول عدم تاثيرگذاري خود در ايران نيستند و هرگز باور ندارند كه براي ايجاد انگيزه جنبش بايد به راه كارهايي منطبق بر واقعيت هاي حاكم بر فرهنگ و باورهاي مردم تكيه داشت و نه بر پايه رويا و توهمات بي اساس .»
اينها «اپوزوسيون» نه ، بلكه«رفوزوسيون» بودند
اين عبارتي بود كه سايت ضد انقلابي بالاترين براي اعضاي نشست واشنگتن به كار برد. در قسمتي ديگر از مطلب اين سايت آمده است : نشست بخشي از كارمندان صداي آمريكا با ... ! در واشنگتن تحت عنوان «اپوزسيون»! رفوزسيون از آب در آمد! اين نشست پروژه آب در هاون كوبيدن براي توليد كره انتخابات در درون مشك نظام براي گذار به دمكراسي بود.
توضيحات «آرش غفوري» عضو جبهه مشاركت در باره حضورش در كنفرانس واشنگتن بسياري از ضدانقلابها و مخالفين جمهوري اسلامي را خشمگين كرده تا جايي كه سايت بالاترين ركيك ترين فحاشي ها را به وي كرد. آرش غفوري در مصاحبه اي درباره حضورش در اين نشست گفت : از آنجا كه حضور من در كنفرانس واشنگتن موجب برخي سئوالات و ابهامات نسبت به مواضع شخصي و تشكيلاتي ام شده است، توضيحات ذيل را دراين باره ضروري مي دانم: 1- من به نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران باور دارم،2- به قانون اساسي ملتزم هستم و 3- به جنبش سبز در معناي اصلاح طلبانه آن كه در منشور جنبش سبز ارائه شده است وفادارم. از اين رو معتقدم هرگونه حركت اصلاحي بايد درون ساختار و چارچوب موجود و با رعايت مصالح كشور و ملت ايران باشد. اين تمام حرفم در كنفرانس واشنگتن در روز شنبه بود كه ارائه كردم. در عين حال همان طور كه در مصاحبه با بي بي سي هم گفتم تصور من از اين كنفرانس به هيچ وجه در معناي براندازانه نبود و فكر مي كردم كه صرفاً همايشي جهت ارائه پيشنهادات مختلف براي دموكراتيزاسيون در ايران است. حرفي كه در ابتدا هم با برگزاركنندگان جلسه مطرح كردم. »

 



گفت وگو با عضو پژوهشگاه انديشه سياسي اسلام كنكاشي در مقوله حفظ نظام

به تازگي مقام معظم رهبري به دفعات در بيانات خويش فرموده اند كه بر اساس فتوايشان، داشتن سلاح هسته اي شرعاً حرام است. حال سؤال اين است كه اگر شرايط بين المللي و منطقه اي طوري شود كه حكومت براي بقاي خود لازم ببيند كه سلاح هاي نامتعارف بسازد و توانايي ساخت آن ها را هم داشته باشد، آيا بر خلاف حكم «اوجب واجبات» عمل مي كند و به تعهدها و قراردادهايش پايبند مي ماند؟ و يا در چنين شرايطي براي حفظ حكومت ساخت سلاح هسته اي مجاز مي باشد؟ در همين راستا با حجت الاسلام دكتر «حسن علي سلمانيان»، عضو هيأت علمي پژوهشگاه انديشه ي سياسي اسلام، دانش آموخته فقه و دكتراي مباني نظري اسلام به گفت و گو نشسته ايم :
- حفظ نظام از اوجب واجبات است به چه معناست؟ نظر امام-ره- در اين باره چيست؟
براي رسيدن به كمال، انسان ابتدا بايد به معرفت الله برسد. به طور حتم اگر حكومت ديني نباشد، غيرديني خواهد بود و حكومت غيرديني هيچ تعهدي براي اجراي اسلام نخواهد داشت و بلكه ممكن است كاملاً بر خلاف اسلام عمل كند. بنابراين فقط حكومت ديني مي تواند در مسير اجراي احكام الهي گام بردارد. با توجه به اين مسأله كه ما حكومت را براي اجراي دين مي خواهيم، مسأله ي نظام مطرح مي شود. مسأله ي نظام، هم قبل از تشكيل حكومت مطرح است و هم بعد از آن. نكته اي كه بسياري به آن توجه ندارند اين است كه فكر مي كنند مسأله حفظ نظام فقط مربوط به بعد از تشكيل حكومت است، در حالي كه اين گونه نيست.
قبل از تشكيل حكومت، علما سعي مي كردند جامعه اسلامي را نگه دارند. براي مثال، بعضي از آقاياني كه قبل از حضرت امام-ره- قيام نمي كردند به اين دليل بود كه معتقد بودند با توجه به حكومت «رضاخان»، اگر ما دست به اقدامي بزنيم، به طور حتم همين مقدار تنفس اسلامي موجود در بين مردم و جامعه ي اسلامي هم از بين مي رود. به همين علت مي گفتند كه حفظ نظام واجب است؛ يعني، جامعه ي اسلامي بايد حفظ شود. آن ها تشخيص شان اين بود كه هرگونه اقدام انقلابي سبب از بين رفتن نظام جامعه ي مسلمين خواهد شد .
اما حضرت امام-ره-، بر اساس آنچه از بياناتشان برداشت مي شود، احساس مي كردند كه در زمان «محمدرضا پهلوي»، حكومت بسيار بدتر از زمان «رضاشاه» شده است و هر گونه همكاري و حتي سكوت باعث از بين رفتن نظام اسلامي خواهد شد . امام-ره- معتقد بودند در اين مقطع ما بايد انقلاب كنيم و حتي تصريح كردند كه اگر كسي نماز شب بخواند و پيشاني پينه بسته داشته باشد، ولي اين نهضت و انقلاب را قبول نداشته باشد در قعر جهنم جاي دارد؛ يعني، ايشان معتقد بودند كه بايد انقلاب كرد و حكومت اسلامي را برقرار نمود .
از اين رو امام-ره- در اين زمان حركت انقلابي شان را آغاز كردند. در اين زمان هم حضرت امام-ره- به مباني خودشان پاي بند بودند. بر اساس اين مباني، خداوند انسان را آفريده است تا به كمال برسد. بنابراين اگر قرار است انقلابي اتفاق بيفتد، بايد در يك كلاس جهاني باشد؛ يعني، اين موضوع فقط به ايران محدود نمي شود. اين موضوع را امام-ره- بارها در جملات خودشان فرموده اند كه ما هدفمان اين است كه اصل اراده ي الهي را در دنيا اجرا كنيم؛ يعني، كاري كنيم كه تمام دنيا به سمت اسلامي شدن حركت كند. اين عبارت را امام-ره- قبل از انقلاب فرموده اند: «اين نهضت ها براي اين است كه احكام خدا جاري بشود، براي اين است كه حكم خدا در دنيا جاري بشود، حكم شيطان از اين دنيا بيرون برود .»
امام-ره- بارها مي فرمايند كه غرب، به خصوص آمريكا، با اسلاميت نظام مشكل دارد، نه با جمهوريت نظام. اساساً آمريكا با انقلاب ها مشكل خاصي ندارد، هر چند مسايلي مانند نفت، خاورميانه و... مطرح هستند، اما مهم ترين مسأله، اسلاميت اين نظام است. امام-ره- در جلد 17 صحيفه، صفحه 48 مي فرمايند: »شما اگر صحبت هاي بعضي از سران اين ها را ملاحظه كنيد، معلوم است كه كاري به ايران ندارند. ايران آن قدر مهم نيست، ثقيل نيست، با اسلامش مخالف اند و همين بعضي از اين روشن فكرهاي ما هم همين جور هستند كه فقط اسلامش را نمي خواهند. اگر گفته شود جمهوري، همه قبول دارند؛ البته به غير سلطنت طلب ها. جمهوري دموكراتيك هم مورد قبول همه است. اما جمهوري اسلامي يعني چه؟ جمهوري اسلامي يك چيز تازه اي است، بدعت است، اين يك چيز تازه اي است، تازه آورده اي است كه همه آن را قبول ندارند .»
اشتباهي كه معمولاً اتفاق مي افتد اين است كه مي گويند حضرت امام-ره- فرمود: «جمهوري اسلامي، نه يك كلمه كم، نه يك كلمه بيش.» در صورتي كه چنين نيست. امام-ره- در اين جمله روي كلمه ي «اسلامي» تأكيد كردند و در واقع مي فرمودند كه به اين جمله كلمه اي اضافه نكنيد و «اسلامي» بودن را از آن كم نكنيد؛ يعني، آن را تبديل به دموكراتيك اسلامي يا جمهوري خالي نكنيد. وگرنه جز سلطنت طلب ها، كسي با جمهوري بودن نظام، در ظاهر و در قانون اساسي، مخالفتي نداشت. پس مسأله ي اصلي، اسلامي بودن است . اگر نگاه كنيد، مي بينيد كه تمام حمله هايي كه به ايران مي شود هم راجع به اسلامي بودن نظام است.
حضرت امام-ره- در جلد 7 صحيفه، صفحه ي 456، مي فرمايند: «اصولاً دشمنان ما از جمهوري نمي ترسند، از اسلام مي ترسند. از جمهوري صدمه نديده اند، از اسلام صدمه ديده اند. آن كه تودهني به آن ها زد جمهوري نبود، جمهوري دموكراتيك هم نبود، جمهوري دموكراتيك اسلامي هم نبود، جمهوري اسلامي بود.» امام-ره- بارها تصريح كرده اند كه آنچه غرب با آن مخالف است، اسلامي بودن اين حكومت است.
نكته ي ديگر اين كه وقتي ما جمهوري اسلامي را محقق كرديم، امام-ره- بارها فرمودند كه جمهوري اسلامي مساوي اسلام است. به عنوان مثال در جلد 14 صحيفه، صفحه ي 329 ، مي فرمايند: «شكست جمهوري اسلامي شكست اسلام است؛ يعني، اگر جمهوري اسلامي از بين برود، اسلام شكست مي خورد.» هم چنين در جلد 19، صفحه ي 173، مي فرمايند: «جمهوري اسلامي يعني اسلام.» بنابراين جمهوري اسلامي مساوي با اسلام است. وقتي مي گوييم حفظ نظام، مقصود از نظام، اسلام و محتواي اسلامي است كه در شكل انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي محقق شده است. ما مي گوييم جمهوري اسلامي ايران محتوايي دارد كه آن اسلام است. البته منظور اين نيست كه صد درصد اسلام محقق شده است. در واقع ما در صدد هستيم كه اسلام را اجرا كنيم .»
امام-ره- جمله ي ماندگاري در جلد 15 صحيفه، صفحه ي 365، مي فرمايند: «اين [يعني حفظ جمهوري اسلامي] يك تكليف الهي است براي همه كه اهم تكليف هايي است كه خدا دارد؛ يعني، حفظ جمهوري اسلامي از حفظ يك نفر، ولو امام عصر-عجل الله تعالي- باشد، اهميتش بيشتر است.» بعضي ها مي پرسند يعني جمهوري اسلامي از
امام زمان-عجل الله تعالي- بالاتر است؟
در توضيح اين موضوع بايد به اين نكته توجه كنيم كه
امام حسين-عليه السلام- براي چه به كربلا رفت و در آن جا شهيد شد؟ در حالي كه بعد از آن حكومت هم تشكيل نشد. امام حسين-عليه السلام- جز براي باقي ماندن اسلام در كربلا به شهادت نرسيد؛ يعني، شهادت امام حسين-عليه السلام- براي بقاي اسلام بود. در واقع امام حسين
-عليه السلام- خودش را فدا كرد تا اسلام باقي بماند. در صحبت هاي حضرت امام-ره- خوانديم كه جمهوري اسلامي يعني اسلام و مي دانيم كه ايشان همواره دغدغه اسلامي شدن دانشگاه ها، اداره ها، بازار و ساير امور را داشتند. از سويي ديگر دشمنان اين نظام به خاطر اسلامي بودن با آن مخالف اند. حضرت امام-ره- در بند «ع» وصيت نامه شان توضيح مي دهند كه اگر اين اسلام در جمهوري اسلامي از بين برود، اسلام از بين مي رود.
امام-ره- خطاب به برخي از روحانيون كه متأسفانه با انقلاب سازگار نيستند و فكر مي كنند اين انقلاب نبايد صورت مي گرفت، مي فرمايند: «اينجانب نصيحت متواضعانه ي برادرانه مي كنم كه آقايان محترم [ يعني روحانيت بعضاً مخالف با نظام] تحت تأثير اين گونه شايعه سازي ها قرار نگيرند.» چون شايعه سازي مي كردند كه انقلاب اسلامي مي زند و مي كشد و در زندان هاي جمهوري اسلامي فلان اتفاق ها مي افتد. از اين حرف هايي كه آقاي «منتظري» و ديگران مطرح مي كردند .
امام-ره- ايشان و تمام كساني را كه ذائقه اي مثل ايشان دارند، نصيحت مي كنند كه «تحت تأثير اين گونه شايعه سازي ها قرار نگيرند و براي خدا و حفظ اسلام اين جمهوري را تقويت كنند، تنها سكوت نكنند، نه تنها اعتراض نكنند، بلكه تقويت كنند و بايد بدانند كه اگر اين جمهوري اسلامي شكست بخورد، به جاي آن يك رژيم اسلامي دلخواه بقيه الله، روحي له الفداء، يا مطيع امر شما آقايان تحقق پيدا نخواهد كرد، بلكه يك رژيم دلخواه يكي از دو قطب قدرت به حكومت مي رسد و محرومان جهان كه به اسلام و حكومت اسلامي روي آورده و دل باخته اند، مأيوس مي شوند و اسلام براي هميشه منزوي مي شود .»
بنابراين حفظ جمهوري اسلامي در اصل حفظ اسلام است. امام در ادامه مي فرمايند: «اگر اين جمهوري اسلامي، اين فرم و محتوا، هر دو از بين برود، اسلام از بين مي رود.» بنابراين هم دلايل عقلي و هم دلايل شرعي داريم كه حفظ نظام واجب است. از اين رو تكليف بالاترين موجود خلقت، يعني خود امام زمان-عجل الله تعالي-، هم اين است كه اين نظام را حفظ كند. تعبير امام-ره- اين است كه اگر لازم بيفتد، آن حضرت اين كار را هم خواهند كرد؛ ما كه ديگر جاي خود داريم. همه ي ما بايد جمهوري اسلامي را حفظ كنيم. البته با توجه به اين مطلب كه جمهوري اسلامي بايد اسلام را اجرا كند، وگرنه ارزشي نخواهد داشت .
آيا براي حفظ نظام مي توان از راه هاي غيرشرعي مرسوم استفاده نمود؟
اين سؤال مانند اين است كه بپرسيم آيا مي توان براي اجراي اسلام، به ناحق و بي گناه، عمداً كسي را بكشيم؟ به طور حتم اين طور نيست، چون همان اسلام به شما اجازه ي چنين كاري را نمي دهد.
اگر قرار است اسلام اجرا شود، بايد از مسير الهي اجرا شود و حفظ جان انسان ها، نه فقط مسلمان، بلكه همه ي انسان هاي مظلوم در سراسر دنيا، ضروري و واجب است. از اين رو براي حفظ نظام ما هيچ وقت نمي توانيم عمل غيرشرعي انجام دهيم. البته استثنائاتي هست كه اسلام اجازه داده و از شرح آنها مي گذريم.
يعني حتي براي حفظ جمهوري اسلامي، در صورت اضطرار، باز هم داشتن سلاح هسته اي حرمت دارد؟
اگر سلاح هسته اي مانند سلاح هاي متعارف ديگر باشد، اشكالي ندارد و ديگر حرمت به آن تعلق نمي گيرد، بلكه به آيه ي «وأع دّوا لهم ما استطعتم م ن قوّه»1 برمي گردد، اما اگر مقصود سلاحي است كه خود ما را هم در خطر قرار مي دهد و امكان دارد هر لحظه موجب از بين رفتن انسان ها چه در جمهوري اسلامي و چه در نقاط ديگر جهان شود، اصلاً به حفظ نظام ما كمكي نمي كند. در واقع داشتن اين سلاح اصلاً به حفظ نظام كمك نمي كند، چون بازدارنده نيست .
اين يك مسأله ي تجربي است. آيا كشورهايي كه سلاح هسته اي دارند مي توانند تضمين كنند كه كشوري به آن ها حمله نخواهد كرد يا دچار فروپاشي نمي شوند؟ اتحاد جماهير شوروي سابق سلاح هسته اي داشت، آيا اين موضوع عاملي شد كه از بين نرود؟ آمريكا يا اسرائيل هم همين طور هستند. درست است كه سلاح هسته اي دارند، ولي اين امر عامل بازدارنده اي نيست كه آن ها از بين نروند. علاوه بر اين كه هر لحظه ممكن است اين تسليحات باعث شوند مردم خودشان و كشورهاي ديگر آسيب هاي جدّي ببينند .
بر اساس آنچه كارشناسان اعلام مي كنند، اصلاً سلاح هسته اي سلاح متعارفي نيست كه بتوان از آن استفاده كرد. از اين رو اين سلاح اصلاً براي ما كارايي ندارد و باعث از بين رفتن مردم خودمان يا ساير انسان ها خواهد شد و اسلام هر دو را حرام مي داند؛ علاوه بر اين هيچ كمكي هم به حفظ نظام نخواهد كرد. آنچه نظام را حفظ مي كند عوامل ديگري است، نه اين عامل. عواملي مثل خودسازي دروني، خودكفايي، ايمان مردمي، اتحاد مردمي، اعتقاد به خداوند متعال، تلاش و كوشش، اجراي احكام اسلامي و موضوعاتي از اين قبيل هستند كه باعث پيروزي انقلاب ما شده اند. همان طور كه حضرت امام-ره- فرمودند، اتحاد كلمه و ايمان به خداوند رمز پيروزي ماست؛ يعني، به دستورات خداوند عمل كنيم و با هم متحد باشيم. اين ها عامل پيروزي ما بوده اند و همين ها عامل بقاي ما خواهند بود .
اگر حمله اي به ما شود كه راهي جز استفاده از سلاح هسته اي براي ما باقي نماند، تكليف چيست؟ هم چنين دريافت شما از اين فرمايش مقام معظم رهبري چيست كه فرمودند در هر سطحي كه دنياي استكبار به ما حمله كند به او جواب خواهيم داد؟
منظور در همان سطح متعارف است. مطمئن باشيد آمريكا نمي تواند از سلاح اتمي استفاده كند. آيا ژاپن به خاطر آن بمب هاي هسته اي تسليم شد يا اين كه مردم آن توان مقاومت شان را را از دست داده بودند؟ در ضمن بايد توجه كنيم كه سلاح هسته اي چه چيزي را از بين مي برد؟ اين سلاح در نهايت قسمتي از خاك و ملت را از بين مي برد، اصل اسلام را كه نمي تواند از بين ببرد. بنابراين اصلاً چنين چيزي اتفاق نمي افتد. اسراييل به هيچ يك از تعهدهاي بين المللي پاي بند نيست. بنابراين اگر مي توانست، به طور قطع در جنگ با«حزب الله» از سلاح هسته اي استفاده مي كرد. از اين رو اين مورد اتفاق نمي افتد.
اگر براي جمع بندي نكته ي خاصي هست بفرماييد:
در پايان بايد متوجه باشيم كه اين ها همه بهانه هستند. نبايد در زمين دشمن بازي كنيم. هم غرب مي داند و هم خودمان مي دانيم كه به لحاظ فقهي و مباني ديني موضع ما مشخص است؛ ما نه تنها استفاده از وسايل كشتار جمعي را قبول نداريم، بلكه هر چيزي شبيه به آن را هم رد مي كنيم. به همين دليل امام-ره- فرمودند: «ما سياست به معناي نيرنگ را قبول نداريم.» اين فرمايش دقيقاً همين مسأله اي است كه مطرح شد؛ يعني، اگر حفظ نظام وابسته باشد به اين كه در سياست دروغ بگوييم، حقه بازي كنيم و سر مردم خودمان و جهان كلاه بگذاريم، جايز نيست. اصلاً اين هدف وسيله را توجيه نمي كند. هر امري كه اين گونه باشد به لحاظ فقهي جوابش واضح است، فقه و مباني ما چنين اجازه اي به ما نمي دهد .
پي نوشت:
1. سوره ي انفال، آيه ي 60

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14