(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 23 اردیبهشت 1391 - شماره 20206 

ضدانقلاب با گريه «جاسوسان» را تخليه كرد



ضدانقلاب با گريه «جاسوسان» را تخليه كرد

گفت و گو با سردار اصانلو فرمانده قرارگاه شمال غرب كشور
اوايل سال گذشته بود كه نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي سلسله عمليات هايي را در منطقه شمال غرب كشور، به منظور پاكسازي منطقه از لوث ضدانقلاب آغاز كرد.
اين عمليات ها با جانفشاني رزمندگان اين مرز و بوم، بار ديگر پس از هشت سال دفاع مقدس، اقتدار و ايثار سبزپوشان سپاه را به نمايش گذاشت و برگ زرين ديگري بر كارنامه نظام در تامين و تعميق امنيت، به عنوان ضروري ترين نياز هر كشور و ملتي، افزود.
آنچه مي خوانيد گفت و گو با سردار سرتيپ پاسدار محمدتقي اصانلو، فرمانده قرارگاه حمزه(شمال غرب) است كه به طور اختصاصي از سوي روابط عمومي نيروي زميني در اختيار كيهان قرار گرفته است.
¤ بفرماييد با گذشت چند ماه از عمليات نيروي زميني سپاه در شمال غرب، الان وضعيت عمومي امنيت در آن منطقه به چه شكل است؟
- حدوداً بيش از هفت ماه از پايان عمليات ما مي گذرد. قطعا آن تأثيري كه بايد آن عمليات ها روي ضد انقلاب مي گذاشت، گذاشته و در كل منطقه تأثير خودش را داشته است. الان در منطقه به خاطر آن تحميل اراده اي كه به دشمن شد اين تأثير كاملا ملموس است. قبل از اجراي اين عمليات ها وضعيت منطقه طوري بود كه اگر يك شركت مهندسي مي خواست يك جايي كار كند، دائم شكايت مي كردند كه مي آيند ما را اذيت مي كنند، مي آيند از ما پول مي خواهند، با ما برخورد مي كنند و از اين قبيل مسائل.
بعد از اين عمليات ها، ما سفر 9 روزه حضرت آقا به كرمانشاه را داشتيم. در طول اين 9 روز همه جا هم رفتند. يعني مريوان رفتند، پاوه رفتند، جوانرود رفتند؛ جاهاي بسيار كليدي و مهمي كه براي ضد انقلاب مهم بود. قبلا منطقه ناامن بود. آقا به همه اين مناطق سفر كردند، بدون كوچك ترين مشكل امنيتي. اين اقتدار نظام جمهوري اسلامي را مي رساند و اينكه تحميل اراده شد به دشمن كه نبايد منطقه را ناامن كند و اگر كوچك ترين تكاني بخورد و ناامني ايجاد كند، به شدت با آن برخورد مي شود و دشمن اين را كاملا لمس كرده است. نشانه لمس كردنش هم اينكه تقريبا 500 نفر از نيروهاي زبده خودش را در اين عمليات ها از دست داده است. بيش از 300 نفر مجروح شديد و بيش از 200 نفر كشته داده است. اين 500 نفر، نيروهايي بودند كه در طول ساليان متمادي اين ها را جذب كرده بودند، آموزش داده بودند، آماده كرده بودند، آموزش هاي بسيار سنگين روي اينها انجام داده بودند.
¤ شرايط جوي منطقه گويا سخت است. در اين شرايط چطور از ارتفاعات حفاظت مي كرديد و مي كنيد؟
- ما براي اولين بار امسال در زمستان پس از ساليان متمادي، روي آن ارتفاعات حضور داريم. خيلي ها مي گفتند كه نمي شود حضور پيدا كنيد ولي الحمدلله ما حضور پيدا كرديم . ضد انقلاب هم مجبور شد به خاطر ما در بعضي از جاها حضور پيدا كند كه اين باعث شد كه تلفات هم بدهد. حدود 22 نفر تلفات داده است در زمستان، همين جور زير برف مانده اند، از سرما كشته شده اند. اين هم در زمستان براي ما خيلي خوب بود ولي خب براي ما هم خيلي سخت بود. استقرار در ارتفاعاتي كه برف بالاي هفت متر است و سرماي سوزناكي دارد، كار ساده اي نيست.
بعضي از وقت ها مثلا من خودم رفتم پايين ارتفاعات قنديل، دما 30 درجه زير صفر بود. تازه اين دماي هوا در ساعت 11 روز بود و اين دما در شب خيلي كمتر از اينها مي شود. در حال حاضر هم ارتفاعات پوشيده از برف است.
جاهاي ديگر كشور كه باران مي آيد، آنجا ها برف مي آيد. هنوز بارندگي آن جا تمام نشده است سرما هم كه به شدت آن جا هست، ولي خب از شدت سرما كاسته شده است. از آن شدت 30 درجه 35 درجه زير صفركاسته شده و دور و بر 10 تا 15 درجه زير صفر است.
¤ نظر مردم منطقه نسبت به حضور سپاه و اين عمليات هايي كه انجام داده است، چيست؟
- ببينيد ما اصلا كار صرفاً نظامي انجام نداديم. ما همراه كار نظامي كه انجام داديم و آن اقتداري كه در اصل نظام بايد نشان مي داد به دشمن، نشان داد، در كنار آن كار مردم ياري داشتيم. مثلاً ما بيمارستان صحرايي داشتيم براي مردم. حتي بعضي از جاها مثلا مجروحين ضد انقلاب كه قبلا جزو اين روستاها بودند و رفته بودند پنهان شده بودند، به بيمارستان هاي صحرايي ما مراجعه كرده اند و اتفاقاً پزشك ما هم شناخته و آمده است به ما گفته است. ما هم كاري نداشتيم. يعني باز هم به مجروحيتش رسيدگي كرديم. اينها بعداً آمدند خودشان گفتند كه شما فهميديد ولي كاري نكرديد! با وجود اينكه فهميديد كاري نكرديد. سالهاي گذشته معمولا ميانگين جذب نيروي ضد انقلاب از مردم مثلا سالانه دور و بر 150 نفر در گروه هاي مختلف بود. امسال در كل سال بيشتر از سه نفر نتوانستند جذب كنند. حتي آموزشگاهشان هم تعطيل شد. آموزشگاهي كه آن طرف در عراق دارند، آن آموزشگاهشان تعطيل شد چون نيرويي نداشتند كه آموزش بدهند. نيروي جديدي جذب نشده است. اين نشان دهنده همراهي مردم با ما و بدبيني مردم نسبت به ضد انقلاب است.
در انتخابات هاي گذشته مثلا در بعضي از شهرها 22 درصد حتي 16 درصد مشاركت بود ولي امسال آذربايجان غربي حدود 75 درصد رأي دادند. بعضي از آن شهرهايي كه كمترين رأي را مي دادند امسال 64 درصد رأي دادند در همين انتخابات مجلس. خب اين نشانگر اعتماد مردم به نظام است. اين هم بعد از اين عمليات ها اتفاق افتاده است . يعني اين نيست كه سالهاي گذشته هم همچين اتفاقي افتاده باشد . بيشترين مشاركت در انتخابات مربوط به آخرين دوره رياست جمهوري بوده است ولي هيچ وقت به اين سقف نرسيد. يعني مشاركت اخير ركورد انتخابات ها را شكسته است. اين هم نشانگر اعتماد مردم ، علاقه مردم نسبت به نظام است كه بعد از اين عمليات ها رخ داده است. نه اين عمليات نظامي، بلكه عمليات هاي مردم ياري ما، عمليات هاي نرم ما، عمليات هايي كه ما به همراه مردم بوديم، حتي ضد انقلاب خودش اعتراف كرده است. فرمانده پژاك خودش اعتراف كرده است كه مردم با ما همراهي نكردند، ما انتظار داشتيم كه مردم همراه ما عليه سپاه بجنگند كه مردم با ما همراهي نكردند. اين خيلي مهم است اين اعتراف دشمن است.
¤ برنامه شما براي مشاركت بيشتر مردم در تامين و حفظ امنيت منطقه چيست؟
- اين كاري كه ما انجام داديم نمي توانيم بگوييم از خودمان ابداع كرديم، اين دستور آقا بود. آقا فرمودند كه در منطقه بايد امنيت پايدار و مردمي ايجاد شود، نه اينكه فقط امنيت ايجاد شود. امنيت بايد باشد و پايدار هم باشد و مردمي هم باشد. در حال حاضر اين را به صورت صد درصد مي توانيم بگوييم كه امنيت بسيار خوبي در منطقه حاكم است و تا به امروز هم پايدار بوده است. ولي اين پايداري بايد تداوم داشته باشد. اين هم نمي شود الا اينكه ما در دل مردم جابگيريم، عمق داشته باشيم. يعني آن مأموريت عمق بخشي سپاه بايد در اينجا اجرا شود. خب ما داريم تلاش مي كنيم كه مأموريت عمق بخشي هم در كنار كارهايمان صورت بگيرد . برنامه هايي كه ما داريم در منطقه قطعا رو به آن سمت هست كه دستور آقا بود. همين امنيت پايدار مردمي را ايجاد كنيم كه اين هم نياز است كه همه دست اندركاران منطقه، همه شان در كنار هم بايد وارد عمل شوند و بيايند در صحنه كه بتوانند اين دستور آقا را به نحو احسن اجرا كنند. يكي از مشكلات مثلا بيكاري مردم منطقه است. خب بايد براي اين چاره انديشيده شود. ما به سهم خودمان كار مي كنيم، نهادهاي ديگر هم بايد به سهم خودشان كار خودشان را انجام دهند. البته صحبت كرديم. جلسات متعددي داشتيم كه الحمدلله نتايج خوبي داشته است. الان وضعيت رو به رشد است. يعني همكاري ها نسبتا خوب است و اميدواريم كه ان شاالله هر روز بهتر شود و نتايج بهتري داشته باشد.
¤ از طرف حكومت اقليم كردستان عراق چه تضمين هايي داده شده است؟ برخوردشان با اينها چيست كه نگذارند دوباره شرارت بكنند در منطقه؟ نسبت آن ها با اين گروه ها چيست؟ بالاخره حامي اينها هستند يا نمي توانند اين ها را كنترل بكنند؟
- گروه هايي كه الان در منطقه فعالند، پژاك و پ.ك.ك هستند. از لحاظ هويتي، هويت كردي دارند. منطقه اقليم كردستان هم كه كرد است. اولا كه از اين هويت اين گروه ها سوء استفاده مي كنند. اقليم كردستان دوست ماست. نمي خواهد ما را از دست بدهد و ما هم نمي خواهيم آنها را از دست بدهيم. بالاخره دوست ما هستند. از قديم هم با ما همكار بودند، با ما كار كردند عليه صدام. تلاش مي كنند كه به شكلي اينها را آرام بكنند، نه اينكه بيرون بكنند. توصيه هايي مي كنند كه كنترلشان كنند تا مسلحانه كار نكنند. ولي اين نيست كه اين توصيه ها خيلي تأثير داشته باشد در برنامه هاي گروه هاي آنجا.
اينها دارند تلاش مي كنند ولي آن كه تأثير اصلي را دارد ما خودمان هستيم. ما بايد كار خودمان را درست انجام دهيم. جايي كه لازم باشد با قدرت و قوت وارد شويم، در جايش به صورت نظامي بايد وارد شويم، جايي هم كه لازم باشد صحبت كنيم، بايد صحبت كنيم، جايي هم كه لازم باشد كارهاي فرهنگي و جذب مردم و اينها را انجام دهيم. همه اين كارها را هم در منطقه داريم انجام مي دهيم. مجموعه اي از اين عوامل جمع مي شود و الان اين امنيتي كه ما مي بينيم بر اساس همين مجموعه عوامل است. ما مثلا در سال گذشته بسياري از جاهايي كه اصلا جاده نداشتند جاده كشيديم. روستاهايي بودند كه جاده برايشان كشيديم و الان آسفالت هم كرديم جاده ها را. مردم اصلا باور نمي كردند اينجا يك روزي آسفالت شود. خودشان مي گفتند 15 سال است دائم مي آيند اين جا دوربين مي گذارند، يك هفته بعد مي گويند اعتبارمان تمام شده است و مي روند. سپاه آمداينجا در عرض دو ماه هم دوربين گذاشت، هم جاده اش را كشيد. آسفالت هم كرد و رفت. اين خيلي مهم است و براي مردم ارزش دارد اين كارها. يك جايي مثلا در منطقه ي بورالان يك زماني ما مي خواستيم به روستايي برويم، با دوشكا و گردان و اينها مي رفتيم. بعد از اينكه آنجا ما رفتيم هم كار نظامي كرديم، هم جاده كشيديم -در وسط آن سنگ هاي آذرين جاده كشيديم- هم كار فرهنگي كرديم و هم كار مردم ياري انجام داديم، وقتي ضد انقلاب تلفات داده بود، مجروح داده بود، از مردم روستاها ماشين مي خواستند، اينها ماشين در اختيارشان نمي گذاشتند. در صورتي كه قبلا همه چيز در اختيار اينها بود، خانه شان هم در اختيار اين ها بود. ماشين در اختيار اينها نگذاشتند كه مجروحشان را حمل كنند. علتش اين است كه ما قبلا حضورمان حضور موقت بود. اين حضور موقت تأثير نداشت. ما بايد حضور مداوم داشته باشيم . از خود مردم استفاده كنيم و خود مردم هم آمدند پاي كار. عشاير منطقه آمدند پاي كار، مسلح شدند. خودشان گفتند كه ما خودمان دفاع مي كنيم از منطقه خودمان. اينها را سازماندهي كرديم، آورديم پاي كار. الحمدلله هم ايجاد اشتغال شده و از طرفي هم خودشان منطقه خودشان را بهتر مي شناسند و بهتر هم مي توانند محافظت كنند.
¤ منطقه عشايري است ؟
- بله. عمدتاً عشايري است.
¤ يكي از به يادماندني ترين خاطراتتان را از عمليات شمال غرب بفرماييد.
- قبلاً در منطقه شمال غرب من معمولا به منطقه بوسينا مي رفتم، يك پاسگاه نيروي انتظامي بود در منطقه مرز اروميه .اين پاسگاه قبلا توسط ضد انقلاب تخريب شده بود. وقتي قبلا مي رفتيم آنجا ضد انقلاب چندين بار مين گذاشته بود و بچه ها شهيد شده بودند. از بچه هاي منطقه، شهيد يزداني كه فرمانده گردان بود در همان جا
شهيد شد . من دائم مي گفتم كاش بتوانيم اينجا را جاده بكشيم و احيا كنيم تا ديگر مشكلي پيش نيايد.
در اين عمليات اولين چيزي كه من آنجا گفتم اين بود كه بايد اين كار را بكنيم. اتفاقا خيلي برايم شيرين بود كه بلافاصله شروع كرديم پايگاه ها را زديم و جاده را درست كرديم و بلافاصله هم آسفالت كرديم.
نيروهايمان دوباره آنجا مستقر شدند. زمستان هم آنجا بودند. اتفاقا امسال عيد رفته بودم آنجا. از روز دوم آنجا بودم. سركشي مي كردم به پايگاه ها. پايگاه هايي بودند كه شش متر آنجا برف هست ولي بچه ها آنقدر روحيه داشتند كه آدم كيف مي كرد. اين در حالي بود كه حتي دستشويي رفتن و يا شستن دست و صورت به خاطر سرماي شديد ، سخت بود.
براي آب بايد برف را آب مي كردند مي ريختند در يك تانكر، مقداري تصفيه مي شد بعد مي ريختند در يك تانكر ديگر تا مي توانستند استفاده كنند. با اين سختي اينجا زندگي مي كردند. ولي وقتي من از آنها مي پرسيدم چطوريد، وضعتان چه جور است، مي ديدم كه خيلي خوشحال اند. اصلا بعضي هايشان مي گفتند آن يكي پايگاه كه تخليه كرديم آن را پس كي مي خواهيم پر كنيم. وقتي اين روحيه ها را مي ديدم، غبطه مي خوردم به حال آنها. كه چطور در آن سختي، چند ماه آنجا مي مانند ولي اين روحيه را دارند.
¤ مي خواهم كه مشاهدات خودتان را از آن روزي كه ضد انقلاب منطقه جاسوسان را بالاجبار ترك مي كرد بفرماييد.
- يك روز قبلش تسليم شده بودند و گفته بودند ترك مي كنيم.ما ديديم دارند بازي در مي آورند . چيزي كه گفتند اصلا اين نيست و دارند معطل مي كنند. آمده بودند پايين كه تحويل بدهند، نماينده هايشان آمده بودند اما ديديم دارند بازي در مي آورند. ما سريع نيروها را حركت داديم به بالا گفتيم كه همين الان تصرف مي كنيم. به شدت وحشت كرده بودند. التماس مي كردند اين كار را نكنيد، يك فرصتي به ما بدهيد. خلاصه خيلي التماس مي كردند كه ما اين عمليات را انجام ندهيم .
يك فرصتي به آنها داده شد كه ساعت دوازده شب بايد جواب مي دادند، ساعت يازده شب جواب دادند كه تخليه مي كنيم. آن روزي كه داشتند تخليه مي كردند خب خيلي روز به يادماندني اي بود.آنجا خيلي تلفات داده بودند و رويش خيلي حساس بودند. جاسوسان جايي است كه حداقل پنجاه سال است در بين اين گروه ها دست به دست مي شود. حساسيت ويژه اي برايشان دارد و به آن «دل سياست» مي گويند. يعني محل تصميم گيري سياست هاي شمال عراق همان جا بوده است.
وقتي كه آنجا را از دست مي دادند خيلي برايشان سنگين بود . وقتي كه مي خواستند آنجا را تخليه كنند و بروند، همه شان دستشان را گذاشته بودند روي سرشان، نشسته بودند و سيگار مي كشيدند و گريه مي كردند. وسايلشان را جمع كرده بودند، منتظر بودند كه بردارند بروند ولي پايشان به رفتن نمي آمد. اين در حالي بود كه بچه هاي ما آنجا بالاي سرشان بودند.
وقتي كه بالا رفتيم من ابتدا رفتم سمت راست ارتفاع، چون يك تعدادي هنوز آنجا بودند و مي خواستيم آنها را تخليه كنيم. سردار پاكپور (فرمانده نيروي زميني) رفت آنجايي كه بچه ها شهيد شده بودند. جاسوسان از لحاظ ديد و تير منطقه خيلي مهمي است و تسلط بر آن لازمه تسلط بر منطقه است.
¤ نكته پاياني؟
- در مورد شمال غرب مخصوصا اين عمليات ها موضوعات بسيار زيادي هست كه نياز است كه روي آنها بحث شود. فقط ساعت ها مي توان درباره يك منطقه، مثلاً بورالان صحبت كرد.
خوب است از اين مناطق و صحنه ها فيلم برداري شود، مخصوصاً در زمستان تا مردم بدانند وضعيت چطور است و بچه ها با اين همه سختي چطور با تدبير خود بر مشكلات غلبه كردند و الحمدلله توانستند در آنجا حضور موثر داشته باشند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14