یکشنبه
24 اردیبهشت 1391
- شماره 20207
نگاهي به جايگاه زن در نظام جمهوري اسلامي ( بخش پاياني ) شايستگي هاي مادران ايراني در قاب ايثار و عطوفت
|
|
|
نگاهي به جايگاه زن در نظام جمهوري اسلامي ( بخش پاياني ) شايستگي هاي مادران ايراني در قاب ايثار و عطوفت
پريسا جلالي بر اساس آيات ارزشمند قرآن مي توان گفت كه حق زنان در مشاركت سياسي ملحوظ است. اين مبحث يكي از اساسي ترين مفاهيم اسلامي، يعني اصل عدالت را دربردارد. هر چند مي توان گفت كه در مكتب اسلام گرچه زن و مرد داراي ارزش وجودي مساوي هستند، اما با توجه به فطرت انساني هر يك وظايف آنها متفاوت است. پيروزي انقلاب اسلامي و حضور بيش از پيش زنان در عرصه هاي پيشرفت علمي و اجتماعي و سياسي شبهات و ابهامات را درنورديد. زنان نبايد خود را دست كم گرفته و با عدم اعتماد به نفس و نگاه بد بينانه نسبت به توانايي هاي خود مانع پيشرفت و موفقيت شوند. الهام عباسي نخبه و مخترع جوان كشور در اين مورد مي گويد: «يك زن زماني مي تواند پيشرفت اجتماعي، علمي، فرهنگي و حتي در عرصه هاي سياسي و اقتصادي داشته باشد كه به توانايي ها و ارزش هاي والاي مقام يك زن از جانب خودش هم داراي منزلت باشد.» وي با اشاره به الگوگيري از زنان مسلمان تاريخ و زناني كه امروزه در عرصه هاي مختلف جايگاه ارزشمندي كسب كرده اند، مي گويد: «با تاسي از حضرت فاطمه(س)، حضرت زينب(س) كه با شجاعت خود در امور سياسي باعث حفظ اسلام شدند مي توان الگوي ديگر زنان در كشورهاي ديگر بود. همان گونه كه 50تن از 313يار آقا امام زمان(عج) بانوان عالم مي باشند، يك زن و يك بانوي مسلمان ايراني با سرمشق قراردادن تمامي الگوهاي موفق تاريخ مي تواند همواره باعث افتخار خانواده و جامعه خود باشد.» توجه صرف به ابعاد فردي زندگي زنان يكي از معضلاتي است كه همواره زنان را به شبهه و ترديد از نقش فردي و اجتماعي زنان وامي دارد. ابهاماتي كه فعالان حقوق زن با انتشار آن سعي مي كنند شعارهاي دل فريبي را مطرح كنند تا با جذب حامي به اهداف باطني خود برسند. ضعف فعالان زن مسلمان لاله افتخاري عضو فراكسيون زنان مجلس در اين رابطه مي گويد: «ضعف فعالان زن مسلمان بخشي از علت است. نه تنها زنان بلكه محققان در دانشگاه ها و حوزه به طور فراگير به اين موضوع و رفع ابهامات نپرداخته اند. حوزه هاي علميه و صاحب نظران در حوزه و دانشگاه مي توانند با مكتبي جهادي هم جايگاه واقعي زنان را به مخاطبان بشناسانند و هم زمينه دفاع از زنان را فراهم كنند و آنها را به دنيا معرفي كنند.» سميه چيتي عضو سابق شوراي مركزي دفتر تحكيم هم با اشاره به ضعف فعالان زن مسلمان علت وجود مشكلات در حوزه خانواده را شفاف نشدن نگاه اسلام به زنان مي داند. يعني هنوز آن طور كه بايد نقش زنان مشخص نشده است. همين طور كه امروز حتي در سياست گذاري هاي كلان در مورد زنان مشاهده مي كنيم كه محدوديت هايي وجود دارد. از جمله سهميه بندي شدن دانشگاه براي زنان و تعلق سهم كمتر به زنان و محروميت هاي جديدي در تحصيل در دانشگاه هاي برتر دولتي در صورتي كه با اين مسايل مشكلات زنان بيشتر مي شود. معضل در برخي رفتارهاي دوگانه در سياست گذاري هاست. البته لاله افتخاري با رد موضوع كاهش سهميه دختران در دانشگاه ها مي گويد: «در حقيقت اين طور نيست كه سهميه خاصي براي خانم ها بگذاريم يا كم كنيم. بحث رقابت سالم و عيني است كه بين خانم ها و آقايان انجام مي شود.» وي ادامه مي دهد: «پيش از اين براي جبران محروميت زنان در دوره پيش از انقلاب اسلامي ايران، امتياز خاصي براي ورود زنان به جامعه و دانشگاه ها فراهم شده بود كه در حال حاضر قصد داريم امكان رقابت مساوي و برابر ميان دختران و پسران داشته باشيم.» سميه چيتي علت ديگر را فقدان خوراك فكري در مواجهه زنان جامعه با شبهاتي كه فمينيست ها مطرح كنند، مي داند. چيتي ادامه مي دهد: «در تفكر روشنفكري زن ابزار است و نيازهاي حقيقي او ناديده گرفته مي شود. اينان هميشه مي خواهند اجراي آراء تشيع را كه خواهان مشاركت سياسي اجتماعي زنان است با مشكل مواجه كنند يا زير سؤال ببرند. زنان ايراني وضعيتي بهتر از زنان ديگر كشورها دارند. اما هميشه با چالش هاي جدي بين افراط و تفريط مواجهند. فعالان زن مسلمان نتوانسته اند شبهات را رفع كنند. در نظام جمهوري اسلامي كه متولي دين كرامت زن است نبايد شاهد عدم تكريم زن باشيم يا ابهامي در اين مورد باشد.» وي ادامه مي دهد: «قطعا زنان جزء طبقه پايه اي و زيرين جامعه هستند و به لحاظ بعد تأثيرگذاري و خصوصيات اخلاقي مي توانند تحولات جامعه را رقم بزنند اما دشمنان از حقوق زنان سواستفاده مي كنند .» زن؛ موضوع انتقام از نظام است شايد به همين علت است كه فعالان مدعي حقوق زنان توانستند افرادي را جذب كنند و اگر شكست فتنه سبز رخ نمي داد همچنان به فعاليت ادامه مي دادند. منيره نوبخت عضو شوراي فرهنگي اجتماعي زنان و محقق در گفت وگو با گزارشگر كيهان مي گويد: اگر كسي مدعي است كه جايگاه زن و مرد عادلانه نيست بايد دلايلش را بياورد. صحبت آنها بايد دليل منطقي داشته باشند. اصل اين موضوع كه زنان و مردان جايگاه ويژه و خاصي دارند و همه صاحب مسئوليت و حقوق هستند را كسي نمي تواند انكار كند و ممكن است عده اي معتقد باشند در حوزه هايي حقوق زنان رعايت نشده است. اين ها حرف شان را منطقي بگويند يا در فضاي علمي و كارشناسي مطرح كنند كه صاحبان انديشه با آنها به گفت وگو بنشينند.» وي اضافه مي كند: «اين مدعيان داعيه هاي شان بر مبناي انديشه و تفكر نيست. مطالبات و سلايق شخصي محقق نشده دارند و بحث انتقام گيري از نظام است. از همان آغاز پيروزي انقلاب، نظام جمهوري اسلامي را به عنوان نظامي كه توانايي اداره حكومت اسلامي را داشته باشد، قبول نداشتند. عده اي هم با كمال تأسف مزدور ديگران هستند.» نوبخت با اشاره به افزايش سهم سياسي زنان در ايران اسلامي، تصريح مي كند: «با رعايت حقوق و ضوابط شرعي سهم زنان در مشاركت هاي اجتماعي و سياسي در حال افزايش است. نه تنها در ايران بلكه اروپايي ها هم الگوي زن ايراني را مدنظر قرار داده اند.» مينو اصلاني رئيس بسيج جامعه زنان كشور هم در خصوص دلايل كينه توزي دشمنان با جمهوري اسلامي بر سر مسئله زنان اظهار مي دارد: «يكي از بركات انقلاب اسلامي ايران احياي هويت زن مسلمان است و باتوجه به ديدگاه امام خميني(ره) كه برگرفته از اسلام ناب بود حضور زنان در اجتماع بازنگري و بازخواني شد.» وي در گفت وگو با گزارشگر كيهان و با اشاره به بيانات رهبر معظم انقلاب در سومين نشست انديشه هاي راهبردي زن و خانواده تصريح مي كند: «بنا بر فرموده ايشان نظام ما و اسلام هيچ مخالفتي با فعاليت اقتصادي زنان ندارد، اما بايد در اين راستا 2 مؤلفه همواره مدنظر قرار گيرد، نخست خانواده و ديگري تربيت نسل است. اين در حالي است كه حضور اجتماعي و اقتصادي زنان امري پسنديده است و جامعه نيازمند اين استمداد است چرا كه جامعه اي پيشرفت مي كند كه از توان همه افراد استفاده كند؛ اين دو شرط با نظام سرمايه داري مخالفت دارد چرا كه نظام سرمايه داري به زن نگاه سرمايه داري و ترويج بي بندوباري دارد و اين دو اصلي را كه رهبر فرمودند به اهداف غرب در بحث زن و خانواده ضربه وارد مي كند و مانع تحقق اهداف آنها مي شود. از اين رو به سياه نمايي در حقوق زنان در ايران مي پردازند اما بسياري از مهمانان خارجي كه به ايران مي آيند به اين نكته اذعان دارند كه زنان در مشاركت سياسي و اجتماعي و اقتصادي و آبادگري كشور حضور فعال دارند ضمن اينكه ساليانه هزاران دختر دانشجو و دانش آموز در طرح هاي سازندگي در بسيج شركت مي كنند.» وي ادامه مي دهد: «آنچه كه غرب بر نمي تابد اين است كه ما زن را با ماهيت زنانه قبول داريم ، اين ماهيت، احساس و عواطف مادر بودن است اما غرب مادر بودن را نقش اجتماعي تعريف كرده است كه زن مي تواند براساس اجتماعي بودن، آن نقش را كنار بگذارد در حالي كه اسلام براي زن يك نقش همسر بودن را تعريف كرده كه آرامش همسر را تأمين مي كند و اين نقش در غرب ناديده گرفته شده و به همين دليل هيچ آرامشي در زن و مرد غربي ديده نمي شود و هرچه قدر به پيشرفت علمي رسيده اند به آسايش رسيده اند اما به آرامش نرسيده اند؛ اين وجه اختلاف ما با غرب است كه باعث شده به كينه توزي با ما بپردازند.» نظام واره در حقوق زنان رئيس بسيج جامعه زنان كشور در خصوص اينكه چرا بيگانگان موضوع حقوق زنان را بازيچه اهداف ضد ايراني خود قرار مي دهند، مي گويد.« اين موضوع دلايل زيادي دارد ابتدا بايد به اين نكته توجه داشت كه ما در حقوق زنان به يك نظام واره معتقديم يعني اينكه حقوق زن در اسلام نظام جامع و كامل است و از آنجا كه غرب از اين نظام واره محروم است يك سري مصداق ها را مطرح مي كند، باتوجه به بيانات شهيد مطهري كه در كتاب نظام حقوق زن در اسلام مطرح مي كند ارث، ديه، حق حضانت و نفقه مجموعه اي از اين نظام واره است و با پياده كردن اين نظام توجه به حقوق زنان جامع ديده مي شود از اين رو غرب در اينجا بحث ارث را عليه ما مطرح مي كند. البته بايد به اين نكته اشاره داشت كه نتيجه اين نظام واره كاملا نفع تامّي دارد كه به خود زن و خانواده برمي گردد اما وقتي غرب به طور مصداقي برخورد مي كند موضوعاتي را عليه ما مطرح مي كند و اين نظام واره را بازيچه خود قرار دهد علت اين مسئله هم اين است كه هيچ مكتبي در دنيا به اندازه اسلام به شخصيت زن اهميت نداده است و در هيچ يك از كتب آسماني بخش مهمي به نام زنان نيست، ضمن اينكه در قرآن نيز سوره اي به نام زن داريم كه موضوعاتي را در خصوص زنان مطرح مي كند و نمونه و الگوي همه انسان ها يك زن معرفي مي شود.» وي ادامه مي دهد: «غرب با نظام واره اي كه اسلام در خصوص زنان دارد به طور مصداقي برخورد مي كند و از همين جا تمامي هجمه هايشان در بحث زنان عليه ما شروع مي شود. از اين رو در بحث اساسي و كلان وارد بحث با ما نمي شوند چرا كه چيزي در دست ندارند كه به ما عرضه كنند؛ غرب زن را كالا و عروسك دست سرمايه داران مي داند اما ما براي زن كرامت انساني قائل هستيم و با ديدگاه غرب نسبت به زن مخالفت مي كنيم چرا كه غرب آزادي زن را بر مبناي تفكر الحادي و انحرافي خود مطرح مي كند و از آنجا كه ما زن را بر مبناي فطرت و وظايف الهي تعريف مي كنيم لذا طبيعي است كه سر منشأ اختلاف ما با آنها در مباحث اصلي اعتقادي و رويكردي است كه ما اساساً به انسان داريم.» اصلاني تأكيد دارد: «وقتي به موضوع انسان شناسي در اسلام و غرب مي پردازيم مي بينيم كه اساساً جايگاهي كه غرب براي انسان قائل است بسيار نازل است و انسان را در محيط خاكي و در مدت زمان كوتاه حيات مطرح مي كنند اما ما مي گوييم كه انسان داراي بعد مادي و معنوي است، اما غرب در سرمنشأ انسان شناسي انسان ها را اعم از زن و مرد را در داشتن يك زندگي مادي و كوتاه مطرح مي كنند كه زن و مرد مسئوليتي نسبت به هم ندارند و همين تفكر آنها سرمنشأ اختلاف ما با آنها است كه در بحث زنان هم به اين صورت است. در غرب و پس از رنسانس اين تفكر شكل گرفت كه زن و مرد با يكديگر كاملا مساوي هستند و بايد در جامعه به طور مساوي نيز نقش آفريني كنند اما براساس مباحث فكري، تكليف و تكوين بين زن و مرد به لحاظ روحي، توان جسمي و انجام وظايف تفاوت هايي وجود دارد.» حضور زنان غربي در صحنه هاي كاري سخت و ارزان غرب پس از رنسانس اولين كاري كه در اين فرآيند انجام داد آوردن زنان در صحنه هاي كارهاي سخت و ارزان بود و اين شعار را سر داد كه زنان به صحنه بيايند و در كارخانه ها كارهاي سنگين انجام دهند چرا كه با مردان تفاوتي ندارند؛ غرب با اين كار نوعي وادگي در نقش زنان ايجاد كرد چرا كه اگر نقش مادري و همسري و خانوادگي او تقويت مي شد اين مسئله براي زنان در اولويت قرار مي گرفت و مسائل اقتصادي به حاشيه مي رفت و اين مسئله براي غرب مطلوب نبود. غرب تمام تلاش خود را انجام داد كه زن را به عنوان عنصر كار ارزان به صحنه اقتصاد بياورد، متأسفانه اين مسئله باعث شده كه زندگي به سمت اشرافگري برود و بحث مصرف گرايي تقويت شود، به هر حال هر زمان كه خانواده تشكيل شود يكسري ملاحظات در مصرف و ارتباطات شكل مي گيرد اما غرب مؤلفه هاي فطري را مغاير با وضعيت خود مي ديد. به همين دليل اصلاني معتقد است كه « حضور زنان در غرب به عنوان كارگران ارزان قيمت و پركار و بي توقع چند امتياز براي سرمايه داران و سردمداران ليبرال دموكراسي داشت نخست آنكه به لحاظ نيروي زياد با توقع كم به سرمايه هايشان اضافه مي شد و با درآمد بدون چارچوب، مصرف گرايي به وجود مي آيد از اين رو زنان به عرصه كار بيايند و مصرف گرايي را توسط آنها شكل دهند؛ اين مسئله در غرب خانواده ها را دچار چالش كرد و توجه به اين نهاد و فرزند كم رنگ تر شد.» اما پس از انقلاب صنعتي روز به روز توجه به خانواده و داشتن فرزند در غرب كم رنگ شد و افراد به صورت فردي زندگي مي كنند و در اينجا فرهنگ فردگرايي شكل مي گيرد كه سرمنشأ آن كه ليبرال دموكراسي غرب است بحث فردگرايي و اومانيسم مطرح مي شود و همه چيز بر مبناي اومانيسم شكل مي گيرد. به اين صورت كه فرد همه چيز را تنها براي خودش مي خواهد و بحث خانواده كم رنگ مي شود و گذشت و ايثار و فداكاري به دست فراموشي سپرده مي شود و ظرافت هاي زنانه كه براي به پا داشتن يك خانواده تدبير مي شود به مسخره گرفته مي شود. قبل از انقلاب اهميت زنانه و عاطفه كه وديعه الهي است خدشه دار مي شد كه امام راحل هويت زن را بازگرداند. اين محل اختلاف با غرب است چرا كه اسلام قائل به برگرداندن هويت اصلي زن و تحكيم بنيان خانواده است. رسالت اصلي زن تربيت نسل است و انقلاب اسلامي مشوق زنان براي پيشرفت اجتماعي، علمي، سياسي و فرهنگي است. گزارش روز
|
|
|