(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 - شماره 20207 

جايگاه و مقام اهل بيت(ع)
شكيبايي در پاسخ به سؤالات
سيروسلوك ولايي
شرط لازم براي تحصيل مقام قرب سالك
احترام به خود و ديگران، چرا و چگونه؟
توصيف فاطمه(س) در بيان فرزندش امام خميني(ره)
تمام حقيقت زن



جايگاه و مقام اهل بيت(ع)

قالت فاطمه (س) نحن وسيلته في خلقه، و نحن خاصته و محل قدسه، و نحن حجته في غيبه، و نحن ورثه الانبياء.
حضرت فاطمه(س) فرمود: ما اهل بيت پيامبر(ص) وسيله ارتباط خداوند با خلق او هستيم، ما برگزيدگان پاك و مقدس پروردگار مي باشيم، ما حجت و راهنما خواهيم بود. و ما وارثان پيامبران الهي هستيم.1
ــــــــــــــــــــــــ
1-شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج61، ص211

 



شكيبايي در پاسخ به سؤالات

زني به حضور حضرت فاطمه زهرا(س) آمد و گفت: من مادر پير و ناتواني دارم كه مسئله اي مربوط به نماز براي او پيش آمده و نسبت به احكام نمازش دچار شبهه و اشتباه شده است به همين جهت مرا به نزد شما فرستاده كه از شما بپرسم. حضرت فاطمه (س) به پرسش او پاسخ داد. او بار دوم پرسيد، حضرت جواب داد، بار سوم پرسيد، حضرت پاسخ داد. به همين گونه تا ده بار مسائل خود را پرسيد و حضرت به او جواب داد: تا اينكه آن زن از زيادي پرسش هاي خود خجالت زده و شرمنده شد، عرض كرد: اي دختر رسول خدا! شما را با سؤالات مكرر خود اذيت كردم. بيش از اين به شما زحمت نمي دهم. حضرت با تحمل و صبر و بردباري فرمود: هر چه مي خواهي بپرس، آيا اگر كسي اجير شود كه بار سنگيني را به پشت بامي ببرد و صدهزار دينار اجرت بگيرد، اين كار بر او دشوار است و سنگيني مي كند؟ عرض كرد: خير. حضرت فرمود: من براي پاسخ به هر يك از اين پرسش ها بيش از آن چه ميان زمين و عرش الهي پر از مرواريد و جواهر شود، مزد و پاداش مي گيرم. پس من سزاوارترم به اين كه اين كار براي من سنگين و سخت نباشد و احساس دشواري نكنم. من از پدرم رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمود: همانا علما و دانشمندان شيعه ما در روز قيامت در حالي محشور مي شوند كه به اندازه بار علم و دانش و كوششي كه در راه ارشاد و هدايت بندگان خدا برداشته اند، بر قامت شان خلعت هاي كرامت و بزرگواري پوشانده مي شود. تا آن مرتبه كه به هر يك از آنها هزاران حله نوراني اعطا شود1.
ــــــــــــــــــــــــــــ
1- محجه البيضاء، ج1، ص03

 



سيروسلوك ولايي

پرسش:
از منظر آموزه هاي وحياني، سيروسلوك الي الله براساس چه شرايط و ساز و كاري بايد انجام گيرد؟ لطفاً به نحو اجمال پاسخ دهيد.
پاسخ:
از منظر آموزه هاي وحياني به ويژه طريقت ائمه معصومين (ع) سلوك الي الله به پنج شرط اساسي بستگي نام دارد كه همه اين شرايط دركنار هم موجبات سيرو سلوك الي الله را فراهم مي آورد.
طهارت ظاهر و باطن
شرط اول در سلوك الي الله، طهارت ظاهر و باطن است. طهارت ظاهر از نجاسات مي باشد و طهارت باطن از اخلاق رذيله است.
كسب روزي حلال
شرط دوم در سلوك الي الله، كسب روزي حلال است. پيامبر اعظم (ص) در اين رابطه مي فرمايد: ايمان در آخر زمان ده جزء است، 9 جزء آن طلب روزي حلال است و يك جزء آن عبادات جسمي و روحي مي باشد.
انجام نمازهاي پنج گانه
شرط سوم در سلوك الي الله انجام نمازهاي پنج گانه با شرايط صحت و تقرب و صواب است كه خداوند فرمود:«ان الصلوه كانت علي المومنين كتاباً موقوتاً»يعني به درستي كه نماز بر مومنين امري واجب و لازم است. دروقتي كه معين شده. همچنين در سوره المدثر آيه 24 خداوند مي فرمايد: چه چيز سبب ورود شما به جهنم شد گفتند كه نبوديم ما از نمازگزاران و نبوديم ما از اطعام كنندگان به مساكين و ما با اهل باطل به باطل پرداختيم، و ديگر اينكه نماز را با حضور قلب و طمأنينه انجام دهد و بفهمد كه با خداوند چه مي گويد: «لاتقربوا الصلوه و انتم سكاري حتي تعلموا ماتقولون» يعني نزديك نشويد به نماز درحالي كه آمادگي نداريد به سبب خستگي يا خواب آلودگي يا پرخوري و مستي تا اينكه بفهميد چه مي گوييد.
انجام نماز شب
شرط چهارم در سلوك الي الله انجام نماز شب با همه اوصاف و شرايط آن مي باشد كه پيغمبر خدا (ص) به حضرت علي (ع) فرمودند: يا علي عليك بصلوه الليل، عليك بصلوه الليل، عليك بصلوه الليل، فمن استخف بصلوه الليل فهوليس مني.
يعني با سه بار تاكيد بر تو باد نماز شب، پس هركس نماز شب را سبك شمارد از من نيست.
همچنين در علل الشرايع از حضرت صادق (ع) روايت شده كه فرمود: بر شما باد به نماز شب به درستي كه نماز شب سنت پيغمبر شماست و منش صلحاي گذشته است و دور كننده دردها از اجساد شما است. اين درحالي است كه مقام محمود به بركت نماز شب براي انسان حاصل مي شود.
خداوند متعال در سوره الامرا آيه 97:مي فرمايد:« ومن الليل فتهجد به نافله لك عسي آن يبعثك ربك مقاماً محموداً» يعني بعضي از شب را بيدار باش و به جا آور نماز شب را تا خدايت به مقام محمود مبعوث گرداند.
كثرت ياد خدا
شرط پنجم در سلوك الي الله، هميشه به ياد خداوند بودن است. خداوند در سوره احزاب آيه 14 مي فرمايد:«يا ايها الذين امنوا اذكر و الله ذكراً كثيراً»
اي كساني كه ايمان آورد ه ايد خداوند را بسيار ياد كنيد. بنابر اين غافل بودن از خدا رأس همه گناهان مي باشد. همان گونه كه پيامبر اسلام(ص) فرمود: «الغفله رأس كل خطيئه» پس بايد هميشه به ياد خداوند بود مخصوصاً در وقت طلوع و غروب آفتاب.

 



شرط لازم براي تحصيل مقام قرب سالك

اي نفس! بدان كه تو در ظرف يك روز و يك شب، بلكه در يك ساعت و آني، مي تواني كه قرب و خشنودي خداي خود را به دست آوري، به شرط آن كه صدق نيت و خلوص باطن تو را بداند كه غير او را واگذاشته اي و قدم براي ديدار او برداشته اي، همانا او حاضر است و غايب نيست، بيرون است و در پرده و حجاب نيست، پذيرنده است و راننده نيست، رحمت كننده است و زحمت دهنده نيست. آيا نشنيده اي كه خداوند به حضرت عيسي بن مريم(ع) فرمود: اي عيسي! چقدر ديده به راه بدوزم و حسن طلب نشان دهم و با بهترين شكل بندگانم را بخوانم و باز اين مردم برگشت نكنند و به طرف من نيايند؟!... (الكافي، ج 8، ص134) آيا اين حديث قدسي را به ياد نداري كه فرمود: «اگر كساني كه به من پشت كرده اند، بدانند كه چگونه انتظار آنان را دارم و به بازگشت آنها مشتاقم، هر آينه از شوق آمدن به سوي من مي مردند و بند از بندشان جدا مي شد؟! (كشف الاسرار، ج 3، ص 357) و باز در خبر آمده است كه خداي تعالي مي فرمايد: بنده من به حقي كه بر من داري من تو را دوست دارم، تو هم به حقي كه من بر تو دارم، مرا دوست بدار. (ارشادالقلوب ج1، ص 171)...
آه، آه از حسرت من! از خسران و زيان من! از افسوس من! واي بر من، پس واي بر من! از آنچه نسبت به ساحت خدا كسر گذاشته ام، و امر خدا را اطاعت ننموده ام، خويش را مسخره ساخته ام و به مسخره كنندگان پيوسته ام. (زمر-56)
ــــــــــــــــــــــ
1- المراقبات، آيت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي، ج1، ص 16

 



احترام به خود و ديگران، چرا و چگونه؟

مجيد رفيع زاده
انسان اخلاقي و كرامت انساني
براساس آموزه هاي قرآني، كرامت انساني به سبب تخلق به اخلاق الهي است. خداوند گزارش مي كند كه صفات كمالي در همه انسان ها به شكل تعليم اسمايي، سرشته شده و انسان ها مي بايست با عمل به قوانين و احكامي آن را فعليت بخشند و متخلق به اخلاق الهي شوند. راهي كه انسان از طريق آن به خلق الهي دست مي يابد، راه عبوديت است كه بوسيله عقل و وحي تبيين شده است.
خداوند در آياتي از جمله آيه70 سوره اسراء از كرامت انسان سخن به ميان مي آورد و در آيات ديگر علت اين كرامت انساني را دست يابي انسان به اسماء و صفات الهي مي داند كه توانايي و ظرفيت خدايي شدن را به او بخشيده است و برهمين اساس همه ما سوي الله از فرشتگان مقرب تا ديگر موجودات، سجده اطاعت بر او برده و در خدمت انسان درآمدند. (بقره، آيات30تا34)
بنابراين، همه كرامت و فضيلت انساني را مي بايست در فضيلت هاي اخلاقي متجلي دانست كه از طريق تحقق بخشي به صفات حسناي الهي در خود بروز و ظهور مي يابد. اگر فضايل اخلاقي را از انسان برداريم هيچ كرامت و فضيلتي براي آدمي نسبت به موجودات و آفريده هاي ديگر باقي نمي ماند. از اين رو ابليس اين دشمن سوگند خورده بر آن است كه با همراهي و همكاري شياطين، انسان را از فضيلت هاي اخلاقي دور سازد و صفات پست و رذالت هاي اخلاقي را در او پديد آورد و از مقام انسانيت به زير آورد.
اينكه همه آموزه هاي قرآني تحت حاكميت اصول اخلاقي سامان يافته و پيامبر(ص) هدف رسالت و فلسفه مأموريت الهي خود را اتمام مكارم و محاسن اخلاقي معرفي مي كند، بيانگر اين مطلب است كه مسلمان نه تنها انسان اخلاقي بلكه در اوج فضايل اخلاقي است و همه مكارم و بزرگواري هاي اخلاقي را نه تنها در خود تحقق بخشيده بلكه بهترين مكارم را در خود ايجاد نموده و متخلق به تماميت مكارم و محاسن اخلاقي است؛ چنانكه خداوند در آيه4 سوره قلم يادآور مي شود كه پيامبر گرامي اين گونه بود و متخلق به خلق عظيم شده و قابليت آن را يافته است تا اسوه حسنه و الگوي نيك و كامل و مطلق همه هستي از انسان و غير انسان باشد. (احزاب، آيه21) و اطاعت و پيروي او كه عين رسيدن به مطلق اسماي حسناي الهي است، تنها راه محبوبيت انسان در نزد خداوند مي باشد. (آل عمران، آيات31و 32و 132)
به هر حال، انسان اخلاقي متخلق به اسماي حسناي الهي، هدف آفرينش و علت كرامت يابي انسان در پيشگاه الهي و فضيلت او بر همه آفريده هاي هستي است.
خداوند غيراز پيامبر (ص) كه متاله تمام و كامل و متخلق به خلق الهي و قرآني است، افراد ديگري را به سبب همين تخلق به خلق الهي ستوده است. بطوري كه در آياتي از جمله 34 سوره بقره، 11 سوره اعراف، 50 سوره كهف، حضرت آدم(ع) را تكريم كرده و فرمان سجده بر او را به همه هستي حتي تمامي فرشتگان صادر كرده و از آنان خواسته تاحرمت حريم انسانيت حضرت آدم(ع) را نگه دارند و او را سجده نمايند و اينگونه احترام او را به جا آورند.
هرچند كه در اين ميان موجودي به نام ابليس را كرامت حضرت آدم(ع) خوش نيامد و احترام و حرمت مقام ايشان را نگه نداشت و از سجده تكريم، احترام، اطاعت و خلافت سرباز زد (اسراء، آيات 61 و 62) ولي اين ساز مخالف زدن ابليس نه تنها از جايگاه آدم(ع) نكاست، بلكه موجب شد تا شخصيت پليد و سست بنياد ابليس روشن شده و او در ميان فرشتگان ساحت قدس، رسوا شود و از مقام خود ساقط گردد و هبوط نمايد. از اين رو، گفته اند تكريم و احترام نگه داشتن بزرگان، خود بيانگر شخصيت و بزرگي احترام كننده است زيرا نشان مي دهد كه فضايل را مي شناسد و براي فضايل ارزش قايل است. اما ابليس با بي احترامي به حضرت آدم(ع) نشان داد كه گوهرشناس نيست و قدر گوهر را نمي داند و كالاي خزف خود را كه مارج آتش است بر گوهر ارزشمند خلق الهي آدم(ع) كه در وي به تعليم اسماي دميده شده، برتر مي داند. (اعراف، آيه 12؛ حجر، آيه 33؛ ص، آيه 76)
پس كرامت انساني را مي بايست در خلق الهي انسان جست وجو كرد و علت تكريم و احترام انسان بر همه هستي را در اينجا ديد. بنابراين، اگر كسي كرامت و احترام مي خواهد بايد آن را در فضايل اخلاقي بداند و بيابد و دوري از فضايل اخلاقي را عين پشت پا زدن به كرامت و حرمت خود بشمارد.
انسان هاي محترم
از آنچه بيان شد، به روشني معلوم مي شود كه علت تكريم و حرمت هر موجودي از جمله انسان، فضايل اخلاقي و خلق الهي آن چيز است. اينكه انسان در ميان همه موجودات از حرمت و احترام برخوردار شد و خداوند او را بر موجودات ديگر برتري و فضيلت و كرامت بخشيد، به سبب همين خلق الهي اوست كه در او سرشته شده است.
البته در ميان موجودات، ابليس، به سبب تعليل نادرست از علت تكريم، خود را شايسته آن مقام دانسته و خواستار تكريم و احترام شد؛ او با چنين توهمي خود را برتر از آن دانست كه به ديگري تكريم نمايد و حرمت نگه دارد.
در ميان خود انسان ها نيز گاه چنين توهماتي رخ مي دهد و از اينكه مورد تكريم قرار گرفته اند، دچار غرور مي شوند (فجر، آيه 15) و گاه ديگر كرامت را در جايي ديگر مي جويند و به جاي اينكه بپذيرند كه تخلق به فضايل اخلاقي و خلق الهي موجب تكريم و احترام مي شود، كرامت را در مال دنيا و قدرت و ثروت مي جويند و خواهان احترام و تكريم بر اين اساس مي شوند. (همان)
خداوند با بيان چرايي تكريم و احترام نشان مي دهد كه اگر كسي بخواهد محترم باشد مي بايست دنبال آن علت باشد.
با نگاهي به مصاديق انساني كه از سوي خداوند تكريم شده و محترم دانسته شده اند مي توان اين چرايي را به دست آورد.
حضرت ابراهيم (ع) ازسوي خداوند تكريم شده و مورد احترام قرار مي گيرد، چرا كه همه آنچه خدا خواسته و به عنوان فضايل برشمرده درخود فعليت بخشيده و با اطاعت كامل از خداوند، متخلق به اخلاق الهي شده است. از اين رو خداوند بر او سلام كرامت مي فرستد و فرشتگان با تكريم و احترام بر او وارد مي شوند. (صافات، آيه 109، هود، آيه 69، ذاريات، آيات 24 و 25).
خداوند درباره تكريم خردمندان در آخرت از سوي فرشتگان مي فرمايد كه فرشتگان، خردمندان را با احترام و تكريم استقبال كرده و به پيشواز شان مي آيند؛ زيرا ايشان با خردورزي، خود را در مسير شدن هاي كمالي قرار داده و به فضايل اخلاقي آراسته و خدايي شده اند. (رعد، آيات 19 تا 24)
همه كساني كه به بهشت وارد مي شوند از كساني هستند كه در اخلاق، گوي سبقت را از ديگران ربوده اند و با كارهاي نيك و پسنديده و رفتارهاي معروف و نيكو و صالح توانستند اصول اخلاقي و انساني را مراعات نمايند.
بنابراين آنها را با نام هاي بلند اخلاقي چون ابرار، صالحان، نيكوكاران، محسنان، مخلصان، متقين و مانند آن مي ستايد و فرشتگان به پيشوازشان مي شتابند و با سلام صلوات، ايشان را به بهشت مي برند. (حجر، آيات 45 و 46؛ نحل، آيات 31 و 32؛ صافات،آيات 40 تا 43؛ آن عمران، آيه 198)
چگونه احترام بگذاريم؟
چنان كه معلوم شد، كرامت و حرمت آدمي، به فضايل اخلاقي و تخلق به اخلاق خداوندي و اسما و صفات حسناي اوست. بنابراين بايد كاري كرد كه فضايل اخلاقي در ما بروز و ظهور كند تا از سوي ديگران از جمله خداوند و فرشتگان تكريم شده و مورد احترام باشيم.
اگر بخواهيم مورد احترام باشيم مي بايست حرمت اموري را نگه داريم. اين حرمت نگه داري، همان چيزي است كه در قالب عمل به كارهاي معروف و پسنديده و ترك كارهاي زشت و ناپسند خودنمايي مي كند. پس براي اين كه حرمت ما را نگه دارند، مي بايست حرمت كسان يا چيزهايي را نگه داريم. مهمترين چيز در اين وادي، حفظ حرمت الهي است. از اين رو خداوند در آياتي برلزوم حفظ بزرگي و احترام او از سوي انسان ها تاكيد كرده است. (انعام، آيه 108؛ فتح، آيه 9؛ رحمان، آيات 27 و 28؛ نوح، آيه 13؛ علق ، آيه 3) اين بدان معناست كه انسان مي بايست با حفظ حرمت الهي و تكريم و تعظيم خداوندي، گام بزرگ تكريم و حرمت نگه داشتن خود را بردارد. اين تكريم و حرمت نگه داري انسان از خدا، با تعظيم و تكريم خود شروع مي شود. به اين معنا كه هر انساني بايد بداند كه خداوند او را بزرگ داشته و به عنوان خليفه برگزيده و متخلق به صفات و اسماي خود نموده است. پس كاري كند كه اين كرامت حفاظت شود و خدشه اي بدان وارد نشود و بر خلاف خداوند و اهداف آفرينش گام برندارد.
در همين چارچوب اطاعت از خداوند و رعايت احكام الهي و عدم تمسخر و بازي گرفتن آن (بقره، آيه 231)، تكريم و تعظيم و اطاعت از پيامبران (مائده، آيه12؛ اعراف، آيه 157؛ حجرات، آيات 2 و 3 و آيات ديگر)، حرمت نگه داشتن آيات الهي و كتب آسماني از جمله قرآن (واقعه، آيه 77؛ بروج، آيات 11 تا 21)، تعظيم و حرمت قانون (يوسف، آيه 76؛ بقره، آيات 194 و 217؛ مائده، آيه 2 و 97)، رعايت شعاير الهي و تعظيم آن (مائده، آيه 2؛ حج، آيات 30 و 32)، تكريم مؤمنان و تعظيم آنان (بقره، آيه 125؛ حج، آيه 26)، تكريم عالمان خداپرست و خداترس (مجادله، آيه11) معنا مي يابد.
به سخن ديگر، كسي كه مي خواهد محترم و مكرم باشد، بايد خود، حرمت خويش را حفظ كرده و با تخلق به اخلاق الهي و مظهريت در آن بكوشد تا محترم باشد و خداوند و موجودات هستي، او را تكريم نمايند.
خداوند ضمن بيان كلياتي درباره چگونگي احترام گذاشتن، موارد و مصاديق جزيي را نيز مطرح مي كند تا انسان ها بياموزند كه چگونه بايد حرمت نگه دارند و احترام كسي را به جا آورند و تكريم نمايند؛ چرا كه انسان با عمل اخلاقي، نشان مي دهد تا چه اندازه فضايل اخلاقي در او رسوخ كرده است. به عنوان نمونه كسي كه متخلق به اخلاقي الهي باشد، مي داند كه با پيامبر(ص) نمي بايست درشتي كند و يا واژگاني را به كار برد كه از شيوايي و رسايي و بلاغت و فصاحت برخوردار نيست. (بقره، آيه 104؛ نساء، آيه 46؛ نور، آيه 63؛ حجرات، آيه 2)
تقديم سلام و با خوش رويي با شخص مواجه شدن، خود نوعي از تكريم و حرمت نگه داشتن است كه خداوند در برخي از آيات بدان اشاره كرده است. از جمله در داستان حضرت ابراهيم(ع) و ورود فرشتگان به منزل ايشان، فرشتگان بر ايشان سلام مي فرستند و اين گونه تكريم مي كنند. آن حضرت(ع) نيز با پذيرايي كامل و انداختن سفره غذا مي كوشد تا نسبت به مهمانان خود تكريم روا دارد و احترام و حرمت ايشان را نگه دارد. (ذاريات، آيات 24 و 25؛ هود، آيه 69؛ حجر، آيات 51 و 52)
از جمله شيوه هاي تكريم و احترام به مهمان آن است كه در جاي خوش و بهترين مكان او را بنشانيم و به استقبال و بدرقه او برويم. (همان و نيز يوسف، آيه 100) مراعات مكانت مهمان و ايجاد امنيت، آرامش و آسايش و رفاه (همان و نيز هود، آيه 78؛ حجر، آيات 68 و 69) از ديگر كارهايي است كه شخص مي تواند در مقام تكريم مهمان انجام دهد.
احسان و كمك به والدين و پرهيز از نشان دادن خستگي در پذيرايي و مواظبت و مراقبت از ايشان در سالخوردگي و ناتواني، از ديگر شيوه هاي تكريم و احترام بزرگ هاست كه در آياتي از 99 و 100 سوره يوسف و آيات 23 و 24 سوره اسراء به آن اشاره شده است.
حرمت و احترام قانون هاي مكتوب و شفاهي كه در قالب آداب و رسوم و هنجارهاي اخلاقي و عقلايي در جامعه رواج يافته و نيز تكريم و احترام اماكن مقدس نيز از مصاديقي است كه در قرآن به آن اشاره شده است. از اين رو از مردم خواسته شده تا به كليسا، كنيسه، مساجد، معابد، كتب مقدس، مكه، فلسطين و قدس و مانند آن احترام گذاشته شود و مراعات حرمت اين اماكن به طور كامل در دستور كار قرار گيرد. (حج، آيه 40؛ بقره، آيات 126، 191 و 198)
به هرحال، انسان ها، موجودات داراي كرامت و احترام هستند و نمي توان بي دليل بي حرمتي درباره ايشان روا داشت. از اين رو خداوند همه بشر را مورد تكريم كلي قرار داده مگر اينكه خلاف آن ثابت شود. خلاف آن نيز زماني ثابت مي شود كه شخص خود كرامت و حرمت خويش را از ميان بردارد و كارهاي ناشايست و پست و رذيلت هاي اخلاقي را انجام دهد. البته شخص با هر هنجارشكني و بي حرمتي به همان ميزان از حرمت و كرامت خود مي كاهد و زماني مي رسد كه ديگر از انسانيت كاملا ساقط مي شود و دوزخي مي گردد. همان گونه كه اگر انساني، بي گناهي را به عمد به قتل برساند حرمت خون خود را تباه ساخته است، كافراني كه به جنگ خدا و اخلاق مي روند، خون خود را تباه كرده و حرمت و كرامت خويش را از ميان برده اند.
به سخن ديگر، تكريم هر انساني، يك اصل است و حرمت وي مي بايست نگه داشته شود. هرچه انسان اخلاقي تر و فضايل اخلاقي در او و زندگي اش نمودارتر باشد، از احترام و كرامت بيشتري برخوردار است و هرچه برخلاف هنجارهاي اخلاقي و شرعي عمل كند و قوانين را زيرپا گذارد و هنجارشكني كند به همان ميزان نيز از كرامت و حرمت او كاسته مي شود و ارزش و اعتبارش كاهش مي يابد. در حقيقت خود انسان است كه كرامت و حرمت خويش را از ميان مي برد و خود را سزاوار اهانت مي كند. خداوند به عنوان نمونه در آيه 18 سوره حج بيان مي كند كه افرادي كه در نزد خداوند خوار شدند، فاقد هرگونه احترامي هستند، چرا كه خود حرمت خويش را نگه نداشتند و از كرامت الهي سود نبردند پس سزاوار بي حرمتي هستند. به عنوان نمونه كسي كه به جنگ خدا و اخلاق مي رود و به خدا و پيامبر(ص) اعلان جنگ مي دهد، كرامت و حرمت خويش نگه نداشته و خود را سزاوار خواري و ذلت دانسته است. همچنين كساني كه احترام خود را نگه نمي دارند و گناه و جرم و قانون شكني مي كنند، به همان ميزان، خواري را براي خود ثبت كرده و حرمت خويش را تباه نموده و كرامت خود را از ميان برده اند پس مي بايست فقط خود را سرزنش كنند.
اينها گوشه هايي از فرهنگ قرآني درباره چرايي و چگونگي تكريم و احترام به خود و ديگران است. پرداختن به همه ابعاد آن بيرون از حوصله يك مقاله است و به همين مقدار در اينجا بسنده مي شود.
حرمت نگه داشتن و احترام كردن يك عمل اخلاقي و هنجاري است. كسي كه حرمت نگه مي دارد در حقيقت حافظ اصول اخلاقي و سنت ها و هنجارهاي انساني است. پس احترام نگه داري، نشانه شخصيت اجتماعي انسان است؛ زيرا با اين عمل اخلاقي نشان مي دهد تا چه اندازه خود را ساخته و در فضايل اخلاقي رشد كرده است.
نويسنده در اين مطلب بر آن است كه با مراجعه به آموزه هاي قرآني، پاسخي به پرسش هايي درباره چرايي و چگونگي احترام گذاري ارائه دهد و مصاديق و مواردي كه مي بايست در آن احترام مراعات شود و موارد احترام گذاري غلط و نادرست را بيان كند.

 



توصيف فاطمه(س) در بيان فرزندش امام خميني(ره)
تمام حقيقت زن

علي نعيم الدين خاني
«مبارك باد بر ملت عظيم الشأن ايران به ويژه زنان بزرگوار، روز مبارك زن؛ روز شرافتمند عنصر تابناكي كه زيربناي فضيلت هاي انساني و ارزش هاي والاي خليفه الله در جهان است؛ و مبارك تر و پربهاتر، انتخاب بسيار والاي روز بيستم جمادي الثاني است؛ روز پرافتخار ولادت زني كه از معجزات تاريخ و افتخارات عالم وجود است.»(1)
به مناسبت ميلاد با سعادت فاطمه زهرا(س) و تقارن خجسته آن با سالروز ولادت فرخنده امام خميني(س)، نويسنده در اين نوشتار، شخصيت و منزلت معنوي فاطمه زهرا(س) از منظر سلاله پاك رسول، حضرت روح الله(ره) را تبيين كرده و كوشيده به اختصار نكات معنوي و تربيتي كلام امام راحل(ره) را در اين باره شرح دهد.
¤ ¤ ¤
منزلت بي نهايت
در انديشه نوراني امام خميني(س) تمامي مقاماتي كه براي رسول اكرم(ص) و ائمه هدي(ع) وجود دارد، براي حضرت زهراي اطهر(س) نيز تحقق دارد؛ مقاماتي كه سواي وظايف حكومتي است.(2) «فضايل او همطراز فضايل بي نهايت پيغمبر اكرم(س) و خاندان عصمت و طهارت- عليهم السلام- بود.»(3) از اين رو، امام معتقد است كه هر كسي كه تاكنون زبان به ستايش اين بانوي آسماني گشوده، از عهده توصيف حقيقي او برنيامده و رواياتي كه در بيان منزلت معنوي ايشان ارائه شده، به اندازه فهم مستمعان بوده و ديگران نيز هر چه در اين باره گفته اند و نوشته اند، به اندازه فهم خود بوده و نه درخور مرتبت واقعي آن ستاره درخشان عالم معنا.(4) ممكن است مقصود امام خميني اين سخن امام صادق(ع) باشد كه مي فرمايد: «فاطمه را بدان جهت فاطمه ناميدند كه مردم توان شناخت او را ندارند.»(5)
گفت وگو با جبرئيل
در اين باره امام(ره) به ذكر يك روايت از امام صادق(ع) اكتفا نموده است: «فاطمه- سلام الله عليها- بعد از پدرش 75 روز در اين دنيا بودند و حزن و شدت بر ايشان غلبه داشت و جبرئيل امين مي آمد خدمت ايشان و به ايشان تعزيت عرض مي كرد و مسائلي از آينده نقل مي كرد» و اميرمؤمنان(ع) نيز آنها را ثبت و ضبط مي نمود كه به نام «مصحف فاطمه» مشهور است.(6)
در اينجا امام اذعان دارد كه مراوده حضرت(س) با جبرئيل، از تمام فضيلت ها و شرافت هايي كه براي آن حضرت ذكر شده، برتر و بالاتر است و اين فضيلت را از مختصات آن بانوي بزرگ برمي شمارد. ايشان همچنين به اين نكته اشاره مي كند كه: «شايد يكي از مسائلي كه گفته است، راجع به مسائلي است كه در عهد ذريه بلند پايه او، حضرت صاحب- سلام الله عليه- است، براي او ذكر كرده است كه مسائل ايران جزو آن مسائل باشد، ما نمي دانيم، ممكن است.»(7)
از ظاهر اين روايت استفاده مي شود كه جبرئيل در طول اين 75 روز با آن حضرت مراوده داشته است و گفت وگو با ملك مقربي چون جبرئيل(ع)، درخصوص كسي جز انبياي بزرگ و درجه اول الهي وارد نشده است. به اعتقاد حضرت امام(س) براي اينكه جبرئيل بر كسي وارد شود، بايد ميان روح او و اين فرشته مقرب حق تعالي كه «روح اعظم» است نوعي سنخيت و تناسب وجود داشته باشد. از اين رو، اين قضيه نشان از عظمت روحي و باطني آن بانوي عظيم الشأن دارد.
شب پر خير و بركت
در تفسير برهان از اصول كافي روايت شده كه شخصي از امام موسي كاظم(ع) در مورد تفسير باطني سوره دخان آيات 1 تا 4 پرسيد كه مي فرمايد؛ «حم و الكتاب المبين انا أنزلناه في ليله مباركه انا كنا منذرين فيها يفرق كل امر حكيم؛ حم. قسم به [اين] كتاب روشنگر. همانا ما قرآن را در شب مبارك نازل كرديم زيرا كه همواره بيم دهنده بوديم. در آن شب هر كار استواري [به اراده خدا] فيصله مي يابد»، حضرت فرمود: «حم، محمد- صلي الله عليه و آله- است. كتاب مبين، اميرمؤمنان علي- عليه السلام- است و ليله، فاطمه- سلام الله عليها- است.»(8)
مطابق اين روايت كه حضرت امام(ره) آن را در كتاب آداب الصلوه نقل نموده، حضرت فاطمه اطهر(س) «شب مبارك» معرفي شده و حقيقت و حقايق قرآن مبين، در وجود پاك و آسماني آن بانوي بزرگ(س) نازل شده است؛ شب پرخير و بركتي كه هر امر با حكمتي در آن تقدير گرديده است. تعبير وجود الهي حضرت به شب، گواه اين حقيقت است كه مقام و منزلت زن، چونان شب پوشيده است و جز خواص از اولياي الهي به آن بصيرت و معرفت ندارند و يكي از رازهاي در حجاب بودن زنان را نيز بايد در همين ويژگي باطني برشمرد و درواقع، احكام شريعت مانند دستور به حجاب و عفاف براي بانوان، همسويي عميقي با حقايق باطني و فطري زنان دارد و هر اندازه زن به زيور حجاب و پاكدامني آراسته تر باشد، به حقيقت معنوي خويش نزديكتر است.
هديه نبوي
يكي از هداياي معنوي كه رسول مكرم اسلام(ص) به دختر خويش، فاطمه كبري(س)، تقديم نمود، تسبيحاتي است كه در تعقيبات نماز خوانده مي شود. امام(ره) در اين باره اذعان مي دارد كه اين تسبيحات كه از تعليمات پيامبر اعظم(ص) به آن حضرت است، از با فضيلت ترين تعقيبات است؛ چون مطابق روايات اسلامي، اگر چيزي برتر از آن بود، رسول خدا آن را به فاطمه عطا مي نمود.(9)
در اين تسبيحات، آواي عظيم، «الله اكبر» آدمي را از تمامي اغيار دور مي سازد و انسان را از توجه به هر عظمتي جز عظمت الهي منصرف مي كند و به «الله» كه نور آسمان ها و زمين يا مستجمع جميع كمالات و عظايم است، متوجه مي سازد. نواي «الحمدلله» نيز نغمه بهشتي شكر و سپاس را در گوش جان مي نوازد و همه حمدها و ستايش ها را مخصوص حق معرفي مي كند و روح قناعت و ساده زيستي را در پيكر آدمي مي دمد. ذكر شريف «سبحان الله» نيز كه خداي سبحان را منزه از هر تعلق و تعيني مي داند، آواي طهارت و وارستگي را در حريم قلب طنين افكن مي نمايد. اين گونه در پرتو توجه عميق به معناي عرفاني و اخلاقي اين اذكار شريف فاطمي است كه زندگي انسان به نور صبر و شكيبايي و زيور معنويت و انسانيت آراسته مي شود و عطر خوش فاطمي در فضاي زندگاني پراكنده مي شود.
تجليگاه كمال
در انديشه امام، فاطمه زهرا(س) بانويي است كه تمامي ابعاد انساني در او جلوه كرده و همه حقيقت زن، در او تجلي نموده است؛ فرشته اي است به صورت انساني كه همه كمالات در او جمع آمده است: «تمام ابعادي كه براي زن متصور است و براي يك انسان متصور است در فاطمه زهرا - سلام الله عليها - جلوه كرده و بوده است ... يك زن روحاني، يك زن ملكوتي، يك انسان با تمام معنا انسان، تمام نسخه انسانيت، تمام حقيقت زن، تمام حقيقت انسان ... تمام هويت هاي كمالي كه در انسان متصور است و در زن تصور دارد، تمام در اين زن است. معنويات، جلوه هاي ملكوتي، جلوه هاي الهي، جلوه هاي جبروتي، جلوه هاي ملكي و ناسوتي همه در اين موجود مجتمع است.» (01)
امام معتقد است كه انسان، موجودي متحرك است كه مي تواند از نازلترين مرتبه انسانيت كه همين صورت طبيعي و مادي او است، حركت كمالي خويش را آغاز كند و تا مرتبه غيب و فنا در الوهيت، سير معنوي خود را ادامه دهد. «براي صديقه طاهره - سلام الله عليها - اين مسائل، اين معاني حاصل است. از مرتبه طبيعت شروع كرده است، حركت كرده است، حركت معنوي، با قدرت الهي، با دست غيبي، با تربيت رسول الله(س) مراحل را طي كرده است تا رسيده است به مرتبه اي كه دست همه از او كوتاه است...» (11)
از آنجا كه اين بانوي بزرگوار، الگوي هدايت و كمال براي همگان است، بايسته است با تاسي به سيره نوراني آن فرشته بهشتي، قدم در راه كمال بگذاريم و فضايل انساني پوشيده خويش را آشكار كنيم و چشم تعلق از طبيعت و ماديات برگيريم و سرحلقه دل را به آستان «خليفه اللهي» بياويزيم و به منزلت واقعي خويش دست يابيم. فاطمه(س) آمد تا راه كمال و جمال انساني را فراسوي ما بگسترد و زندگي سرشار از اخلاق و معنويت، و بصيرت و طهارت را براي بشريت به ارمغان آورد.
افتخار بشريت
آنچه در خصوص دخت مكرم نبي اسلام، مايه مباهات براي مسلمانان و باعث افتخار براي بشريت است، اين است كه اين بانوي معظم در كمال سادگي و قناعت زيست؛ اما والاترين فرزندان و پاك ترين سلاله ها را به عالم انساني عرضه داشت. فاطمه نه تنها به زنان، بلكه به همه مردان عالم آموخت كه دل به دنيا نبندند و در جستجوي طهارت و بصيرت باشند تا كمال انساني شان و حقيقت الهي شان آشكار شود.
فاطمه، خانه كوچك خويش را پرورشگاه زبدگان اولاد آدم(ع) قرار داد و مأمن خانه و خانواده را سراي فضيلت و انسانيت مي دانست و مي كوشيد تا تنها رضاي پروردگار خويش را فراهم سازد.
بانوي دو عالم، حضرت فاطمه زهرا(س) «در حجره اي كوچك و خانه اي محقر، انسان هايي تربيت كرد كه نورشان از بسيط خاك تا آن سوي افلاك و از عالم ملك تا آن سوي ملكوت اعلا مي درخشد.»
صلوات و سلام خداوند تعالي بر اين حجره محقري كه جلوه گاه نور عظمت الهي و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است(21)... اين كوخ نشينان در كوخ محقر در ناحيه معنويات آنقدر در مرتبه بالا بودند كه دست ملكوتي ها هم به آن نمي رسد و در جنبه تربيتي، آنقدر بوده است كه هر چه انسان مي بيند، بركات در بلاد مسلمين هست و خصوصا در مثل بلاد ماها، اينها از بركت آنهاست. (31)
ــــــــــــــــــ
1- صحيفه امام، ج 61، ص 2.19
2- ر.ك: امام خميني(س)، ولايت فقيه، ص .43
3 و 4- صحيفه امام، ج 21، ص 4.27
5- تفسير فرات، ص 1.58
6- اصول كافي، ج 1، ص 854، ح 1؛ كشف الأسرار، ص 5.12
7- صحيفه امام، ج 02، ص 5.
8- آداب الصلوه ، ص .329
9. همان، ص 773؛ فروع كافي، ج 3، ص 334، ح 14،
01. صحيفه امام، ج 7، ص .337
11. همان، ص .338
21. همان، ج 16، ص .192
31. همان، ج 17، ص 373.




 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14