(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 - شماره 20207 

در نشست تخصصي توليد ملي و حمايت از نشر داخلي مطرح شد
نشر يك صنعت است
حكيم طوس
به مناسبت 25 ارديبهشت روز بزرگداشت ابوالقاسم فردوسي
نسل خورشيد



در نشست تخصصي توليد ملي و حمايت از نشر داخلي مطرح شد
نشر يك صنعت است

نشست تخصصي «توليد ملي و حمايت از نشر داخلي» با حضور حميدرضا شاه آبادي، مشاور مديرعامل كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، جواد يزدان پناه، معاون توليد انتشارات سوره مهر، حامد محبي، مدير تحقيق و توسعه انتشارات فاطمي و ابراهيم اسكندري پور مسئول واحد تحقيق و توسعه سوره مهر در غرفه سوره مهر بيست و پنجمين نمايشگاه كتاب تهران برگزار شد.
مفهوم توليد ملي در حوزه نشر
حميدرضا شاه آبادي درباره مفهوم توليد ملي گفت: محصول كار ملي كه بر مبناي توانمندي هاي بومي و ملي و استفاده از ابزارهاي آن كشور براي همان كشور است، توليد ملي ناميده مي شود.
وي افزود: تاكنون در حوزه نشر سوبسيد تعلق مي گرفت ولي بايد در اين روش تغيير نگرش صورت گيرد و به سمتي حركت كنيم كه صنعت نشر نقش مهمي در توليد ايفا مي كند.
اين نويسنده گفت: در توليد كتاب ده ها نفر نقش دارند و اگر كتاب از فروش خوبي برخوردار باشد سطح رفاه اجتماعي بالا مي رود.
حامد محبي عنوان كرد: بحث توليد ملي رابطه نزديكي با اقتصاد ملي دارد و در توليد ملي بايد وارد حوزه اي شويم كه از مزيت رقابتي برخوردار باشد. وضعيت نشر و حوزه فرهنگ در عرصه بين الملل بهترين حوزه براي رقابت است.
جواد يزدان پناه نيز درباره توليد ملي گفت: توليد ملي را مي توان در دو بخش تقسيم بندي كنيم. توليد فني و چاپي كتاب كه نيازمند نگاه اقتصادي است و توليد محتوا كه نگاه فرهنگي و جامعه شناختي مي طلبد.
وي گفت: نگاه فرهنگي در توليد ملي از اهميت بيشتري برخوردار است و توجه به اين حوزه مي تواند مخاطب را دگرگون كند.
يارانه ها و تحريم ها
و چالشي پيش روي نشر
محبي در پاسخ گفت: در اين سال هاي اخير صنعت نشر با چالش هاي زيادي روبه رو بوده است كه بخش عمده آن اقتصادي است. تحريم ها، بحث حذف يارانه ها، پيشرفت هاي ديجيتال در صنعت نشر تهديدهايي است كه با بهره برداري صحيح توان تبديل شدن به فرصت ها را دارد.
وي گفت: ما با بي توجهي از مقوله كپي رايت رد مي شويم در حالي كه در صنعت نشر نقش مهمي را ايفا مي كند.
شاه آبادي نيز با اشاره به اين كه نشر در دو مبحث قابل بررسي است، گفت: در بخش فرهنگي به عنوان مثال در زمينه ادبيات و هنر توليدات ارزشمند در داخل، بازار خوبي فراهم مي كند و در خارج هم با حمايت از ترجمه آن آثار و رعايت كپي رايت مي توان صنعت نشر را در خارج از كشور هم حمايت كرد.
وي عنوان كرد: در بخش صنعت نيز توليد و توزيع كتاب در دنياي امروز سودآور است و ما نيز بايد در مسير توسعه صنعت نشر و توزيع كتاب گام برداريم.
يزدان پناه در ادامه گفت: معضلي كه در حوزه نشر با آن روبه رو هستيم بحث كاغذ است و اين انگاره غلط بين ناشران وجود دارد كه براي چاپ كتاب هاي سياه و سفيد از كاغذ چهار رنگ استفاده مي كنند و در بين ناشران ديده مي شود كه تمايلي به استفاده از كاغذهاي ايراني نيست و بيشتر از كاغذهاي خارجي در چاپ استفاده مي كنند.
وي با توجه به كيفيت كاغذ ايراني گفت: كيفيت كاغذهاي ايراني جوابگوي ناشران است و با توجه به كتاب ها كه بيشتر داراي متن سياه و سفيد است مي توان از كاغذهاي ايراني براي چاپ كتاب ها استفاده كرد.
يزدان پناه افزود: براي مقابله با بحران كاغذ بايد از كاغذهاي خارجي استفاده نكنيم و كاغذهاي داخلي كه مي تواند جوابگوي نشر داخلي است، استفاده كنيم.
مديريت در بخش توليد ملي
شاه آبادي با اشاره به اينكه بعضي از ناشران عنوان مي كنند كه ما كار فرهنگي مي كنيم و توقع درآمدزايي نداريم گفت: اول بايد نگرش ها تغيير كند. نشر يك صنعت است و بايد به آن نگاه صنعتي داشته باشيم. و به آن با ديد درآمدزايي و سودآوري نگريست.
وي ادامه داد: اگر كاري سودآور نباشد در بين افراد جا نمي افتد و ماندگار نمي شود.
يزدان پناه در تكميل بحث شاه آبادي گفت: اكثر انتشاراتي ها هنوز نتوانسته اند نگاهشان را نسبت به بحث نشر بگويند اقتصادي است يا فرهنگي. از يك طرف اشاره مي كنند كه مسئوليت و دغدغه ما فرهنگي است اما در برخورد با بازار نشر نگاهشان اقتصادي است.

 



حكيم طوس
به مناسبت 25 ارديبهشت روز بزرگداشت ابوالقاسم فردوسي

محمد طالبي
حكيم ابوالقاسم فردوسي درسال 329 هجري در طبران طوس به دنيا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود كه ثروت وموقعيت قابل توجهي داشت.
فردوسي درجواني با درآمدي كه ازاملاك پدرش به دست مي آورد به كسي محتاج نبود اما به تدريج آن اموال راازدست داد وبه تهيدستي گرفتارشد. وي ازهمان زمان كه به كسب علم ودانش مي پرداخت به خواندن داستان هم علاقه مند شد وبه تاريخ واطلاعات مربوط به گذشته ايران عشق مي ورزيد. همين علاقه به داستان هاي كهن بود كه او را به فكرانداخت تا شاهنامه را به نظم درآورد چنان كه ازگفته خود اوبرمي آيد مدت ها در جست وجوي اين كتاب بوده وپس ازيافتن نسخه اصلي داستان هاي شاهنامه نزديك به سي سال ازبهترين ايام خود را وقف اين كاركرده است. درسال 370 به نظم درآوردن شاهنامه راآغاز كرد ودراوايل اين كارهم خود اودارايي قابل توجهي داشت.
برخي ازبزرگان خراسان كه به تاريخ باستان ايران علاقه داشتند اورا ياري مي كردند ولي به مرورزمان وپس ازگذشت سال ها درحالي كه بيشترشاهنامه را سروده بود دچار فقرشد.
الا اي برآورده چرخ بلند
چه داري به پيري مرا مستمند
چوبودم جوان برترم داشتي
به پيري مرا خوار بگذاشتي
به جاي عنانم عصا داد سال
پراكنده شد مال وبرگشت حال
فردوسي قصد داشت با قلمش به مردم يادآوري كند كه چه بودند وچه شدند. اوتوانست با قلم وسرشت خود، زبان پارسي رابه مردم بازگرداند اما به دلايل برخي از شعرهايش مورد خشم خليفه وقت قرارگرفت. برخلاف آنچه كه مشهوراست فردوسي سرودن شاهنامه را تنها به دليل علاقه شخصي وحتي سال ها قبل ازآن كه سلطان محمود به سلطنت برسد ،آغازكرد؛ اما چون درطي اين كار به تدريج ثروت وجواني راازدست داد به فكرافتاد كه آن را به نام پادشاه درآورد. اما سلطان محمود كه بيش از تاريخ وداستان هاي پهلواني به اشعارستايش آميزشاعران علاقه داشت قدرسخن فردوسي را ندانست واورا چنان كه شايسته اش بود تشويق نكرد. فردوسي ازاين بي اعتنايي بر آشفت وچندين بيت را در هجو سلطان محمود گفت وسپس ازترس مجازات غزنين را ترك كرد ومدتي را درشهرهاي هرات، ري وطبرستان متواري بود تا آنكه سرانجام در زادگاه خود طوس درگذشت.
شاهنامه نه تنها بزرگ ترين وپرمايه ترين مجموعه شعربه جامانده ازعهد ساماني و غزنوي است بلكه مهم ترين سند عظمت زبان فارسي وبارزترين مظهرشكوه ورونق فرهنگ وتمدن ايران باستان وخزانه لغت وگنجينه ادبيات فارسي به شمارمي رود. فردوسي طبع لطيفي داشت؛ سخنش ازطعنه، هجو، دروغ وچاپلوسي به دوربود وتا جايي كه مي توانست ازبه كاربردن كلمه هاي غيراخلاقي خود داري مي كرد. او دروطن دوستي، سري پرشورداشت ازاين رو به داستان هاي كهن وتاريخ وسنن قديم عشق مي ورزيد واز تورانيان وروميان به دليل صدماتي كه برايران وارد آورده بودند نفرت داشت. شاهنامه نگاهبان راستين سنت هاي ملي وشناسنامه قوم ايراني است؛ شايد بدون وجود اين اثر و اين گونه آثار ، بسياري ازعناصرمثبت فرهنگ آباء واجدادي ما، درطوفان حوادث تاريخي نابود مي شد. فردوسي شاعري معتقد ومومن به ولايت معصومين عليهم السلام بود وخود را بنده اهل بيت وستاينده خاك پاي وصي مي دانست.
فردوسي با خلق حماسه عظيم خود دوفرهنگ ايران واسلام را به بهترين شكل ممكن درهم آميخت. اهميت شاهنامه تنها درجنبه ادبي آن خلاصه نمي شود وپيش ازآنكه مجموعه اي ازداستان هاي منظوم باشد ، تبارنامه اي است كه بيت به بيت وحرف به حرف آن ريشه دراعماق آرزوها وخواسته هاي جمعي ملتي كهن دارد؛ ملتي كه درهمه ادوارتاريخي، نيكي وروشنايي را ستود وبا بدي وظلمت درستيزبوده است.
شاهنامه از60هزاربيت تشكيل شده است وداراي سه دوره اساطيري، پهلواني وتاريخي است. شاهنامه فردوسي روايت نبرد خوبي وبدي است وپهلوانان، جنگجويان اين نبرد دائمي درهستي اند. جنگ كاوه وضحاك، كين خواهي منوچهر از سلم وتور، مرگ سياوش با دسيسه سودابه همه حكايت ازاين نبرد وستيز دارد. ديدگاه فردوسي وانديشه حاكم برشاهنامه هميشه پشتيبان خوبي ها در برابرستم وتباهي است. ايران كه سرزمين آزادگان به شمار مي رود همواره مورد آزارواذيت همسايگانش قرارمي گيرد. زيبايي و شكوه ايران نيزآن را درمعرض رنج ها وسختي هاي گوناگون قرارمي دهد وازاين رو پهلوانانش با تمام توان به دفاع ازهستي اين كشور و ارزش هاي ژرف انساني مردمانش برمي خيزند ودراين راه جان خود را نيز فدا مي كنند.
برخي ازپهلوان هاي شاهنامه نمونه متعالي انسان هايي هستند كه عمرشان را به تمامي دراختيار همنوعان خود قرارداده اند؛ پهلواناني همچون فريدون، سياوش، كيخسرو، رستم، گودرز و طوس ازاين دسته اند. شخصيت هاي ديگري همچون ضحاك وسلم و تور وجودشان آكنده ازفتنه گري، بدخويي وتباهي ست ومامور اهريمنند وقصد نابودي دركارجهان را دارند. قهرمانان شاهنامه ستيزي هميشگي با مرگ دارند واين ستيز نه رويگرداني ازمرگ است ونه پناه بردن به كنج پارسايي بلكه دررويارويي ودرگيري با خطرهاي بزرگ به جنگ مرگ مي روند ودرحقيقت زندگي راازآغوش مرگ دور مي سازند. بيشترداستان هاي شاهنامه فاني بودن دنيا را به ياد خواننده مي آورد واو را به بيداري ودرس گرفتن ازروزگار رهنمون مي سازد.
با وجود اين، آنجا كه زمان «بيان سخن عاشقانه» مي رسد فردوسي با سادگي وشكوه و زيبايي خاص خود، موضوع را مي پروراند. تصويرسازي درشعرفردوسي جايگاه ويژه اي دارد. شاعربا تجسم رخدادها وماجراهاي داستان، درپيش چشم خواننده اورا همراه با خود به متن حوادث مي برد. تصويرسازي وتخيل دراثرفردوسي چنان محكم ومتناسب است كه حتي بيشترتوصيف هاي طبيعي درباره طلوع، غروب، شب وروز درشعراو حالت وتصويري حماسي دارد وظرافت ودقت حكيم طوس، درچنين نكاتي موجب هماهنگي جزيي ترين امور درشاهنامه با كليت داستان ها شده است.
يكي ديگرازعناصراصلي شعرفردوسي استفاده ازموسيقي است . انتخاب وزن متقارب كه هجاهاي بلند آن كمترازهجاهاي كوتاه است، موسيقي حماسي شاهنامه را چند برابرمي كند. فردوسي علاوه براستفاده از وزن عروضي مناسب با
به كار گيري قافيه هاي محكم وهم حروفي هاي پنهان وآشكار انواع جناس، سجع وديگرضايع لفظي، تاثير موسيقيايي شعر خود را تا حد ممكن افزايش مي دهد. اغراق هاي استادانه، تشبيهات حسي ونمايش لحظه هاي طبيعت وزندگي ازديگر ويژگي هاي مهم شعرفردوسي است.

 



نسل خورشيد

حامد انتظام
آنان كه لجوج و كينه توزند
آنان كه شرار غم فروزند

آنان كه نفاق در نقاب اند
غافل زقيامت و حساب اند


آنان كه به دوست دل نبستند
آنان كه حقير و خودپرستند

آنان كه خداي را نديدند
در معركه پاي پس كشيدند

گفتند كه ابتر است احمد
اين است نهايت محمد
¤ ¤ ¤
غافل كه حبيب كبريا اوست
معيار قضاوت خدا اوست

غافل كه رسول مرسل است او
از كل خلائق افضل است او

ميزان و صراط و نور و حلم است
گنجينه صبر، شهر علم است

روزي خلائق از كف اوست
زنجيره عشق بردف اوست

از ضربت او زمان بماند
او كيست مگر؟ خداي داند
¤ ¤ ¤
شب بود و سكوت و خانه ي وحي
معراج و هبوط و خانه ي وحي

شب بود و ترنمي زقرآن
آواي خديجه بود و قرآن

شب بود و ملك به سجده آمد
جبريل برون زپرده آمد

آنانكه زنور مي گسستند
هر پنجره اي كه بود بستند

با كفو نبي مهرباني
شب بود و نبود همزباني

بر لعل لب اش دعا فزون شد
تا تير اجابت اش برون شد
فوجي ز زنان آسماني
بستند كمر به مهرباني

محبوب رسول آخرين شد
در حلقه ي عرشيان نگين شد

شب بود و سپيده آمد از راه
خورشيد برون دميد با ماه
¤ ¤ ¤
ناگاه زعرش كبريايي
پيچيد در آسمان صدايي

عالم همه جمله گوش گشتند
در جنبش و در خروش گشتند

كاي ختم رسل ولي سرمد
آئينه ي حق نما محمد

اين هديه ي ناب داور است اين
اين خير كثير كوثر است اين

او غايت خلقت الهي است
او رمز عبور از سياهي است

صديقه و طاهر و بتول است
طفلي كه محيرالعقول است

منظومه ي عشق عالمين است
شيرازه ي مكتب حسين است

او مادر كل كائنات است
محسن نسب و حسن صفات است

محبوبه ي ختم الانبياء اوست
همتاي علي مرتضي اوست
¤ ¤ ¤
اي آن كه تو را اميد وصل است
خورشيد مگر بدون نسل است

نسلي كه تو را امام گيرد
صد قرن كه بگذرد نميرد

اي آن كه زناكسان بريدي
رنج دگران به جان خريدي

اي آن كه دلت محيط نور است
از ظلمت اين زمانه دور است

زهراست چراغ اين شب تار
برخيز نماز شكر بگذار

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14