(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 30 اردیبهشت 1391 - شماره 20212

پرواز به ديار معرفت (بخش نخست)
سفري از خاك تا افلاك
شايع ترين حوادث ساختماني
با وجود كاهش آمار تصادفات رانندگي
نوروز امسال 1141مسافر به خانه برنگشتند
آزمون كتاب باز



پرواز به ديار معرفت (بخش نخست)

رحيم چوخاچي زاده مقدم
ساعت 9 صبح با كمي تاخير در كنار آبسردكن مسجد ترمينال آزادي جمع شديم و با تمام وسايل سفارش شده و نشده اي كه به همراه داشتيم، آماده سوارشدن بر اتوبوسي بوديم كه قرار بود 10 روز ما را به سوي ديار «معرفت و عشق» پرواز دهد با كاروان «پرواز معرفت». براي رسيدن به مقصود بايد از كمربندي يا از داخل برخي شهرهاي مقاوم و شهيدپرور دو استان هاي مرزي كرمانشاه و ايلام عبور مي كرديم، شهرهايي كه حداقل براي من يادآور صحنه ها و لحظاتي سرشار از عشق و غرور و غيرت و حماسه آفريني بود و در واقع به بهانه اين سفر سري هم مي زدم به بخش ديگري از زندگي و عمرم كه در 8 سال دفاع مقدس در كنار خالص ترين بسيجيان لشكر اسلام در جبهه ها سپري شده بود و متاسفانه سال ها از نظرم مغفول مانده بود مثل خيلي چيزهاي ديگر كه امام(ره) به آن ها توصيه هاي موكد فرموده بودند.
اتوبوس تنگه پيچ درپيچ جاده را طي مي كرد تا اينكه تابلوي قرارگاه «مرصاد» شش دانگ توجه ام را به خود جلب كرد و سپس شيارها و ارتفاعات آشناتري كه صحنه هاي عمليات مرصاد را دوباره در ذهنم به تصوير مي كشيد يكي پس از ديگري خودش را نشان مي داد و هرچه جلوتر مي رفتيم كنجكاوي من بيشتر و بيشتر مي شد. شايد كمتر كسي باشد كه غائله تنگه مرصاد را نشنيده باشد يا تصاوير بخش هايي از عمليات غرورآفرين بچه بسيجي هاي ناف تهران از لشكر 27 حضرت رسول الله(ص) و لشكرهاي ديگر در برابر منافقين را از تلويزيون نديده باشد. آن روزهايي كه به آخر جنگ رسيده بوديم و در حالي كه تازه قطعنامه 598 شوراي امنيت را پذيرفته بوديم، چند روز قبل از عمليات مرصاد، صدام كه به خوبي مي دانست جمهوري اسلامي خلاف وعده عمل نخواهد كرد با خيال راحت منافقين را با پشتيباني جدي از 14 محور در غرب كشور وارد عمليات جديدي كرد به طوري كه به راحتي از چندين شهر استراتژيك كشورمان عبور كردند و قصد پيشروي تا ميدان آزادي تهران را در سرداشتند. در راه به صغير و كبير و حتي به زخمي ها و بيماران بيمارستان «اسلام آباد» و «كرند» هم رحم نكردند و آن ها را به طرز فجيعي به شهادت رساندند.
اتوبوس با دنده سنگين تلاش مي كرد سربالايي هاي پيچ ها را يكي پس از ديگري پشت سر بگذارد و اين بهترين فرصت بود براي من، در يافتن شبيه ترين شياري كه گردان ما (عمار) در آن شب به يادماندني تا صبح در آماده باش كامل به سر برد. اگرچه آن شب و حتي فرداي آن روز ما وارد عمل نشديم و بچه هاي گردان هاي ديگر حساب منافقين را به خوبي كف دستشان گذاشته بودند ولي صداي گلوله ها و توپ هاي مستقيم كه برخي از آن ها زياد هم از ما دور نبودند تا صبح مضطرب و خيلي بي تاب و به شدت نگرانمان كرده بود، دعاي «وجعلنا» بود كه از داخل شيار به آسمان بلند بود. ناگفته نماند وقتي تاريكي شب جاي خود را به روشنايي روز داد تازه متوجه شديم كه بعضي از بچه ها يواشكي به گردان هاي عمل كننده ملحق شده اند و به قلب دشمن زده اند.
اتوبوس در حال عبور از آخرين پيچ هاي تند منطقه مرصاد بود، با ديدن تابلوي بزرگ در آخرين پيچ كه اين عبارت در آن نقش بسته بود: «در سختي هاي زندگي خم به ابرو نياور چرا كه خداوند سخت ترين نقش ها را به بهترين بازيگران مي دهد» توجه ام را به خود جلب كرد و لحظاتي به شدت در فكر فرو رفتم و با توضيحات تكميلي برادر بزرگم كه در اين سفر او نيز ما را همراهي مي كرد به خود آمدم. او مي گفت: «اين پيچ ها مملو از جنازه هاي منافقين بود، اعم از زن و مرد! راست مي گفت اكثر بيسيم چي هايي كه در اين عمليات شركت كرده بودند منافقين زن بودند، اين ماجرا را تصاوير و نوارهاي شنودشده اي كه در صدا و سيما بود و من آنها را با دقت شنيده و ديده بودم تاييد مي كرد. در يكي از اين نوارهاي شنود شده، بيسيم چي كه خود را در مهلكه مي ديد پشت بيسيم جيغ و داد مي زد و بد و بيراه بود كه به فرماندهان خود مي گفت كه چرا به كمك آن ها نمي شتابند!!
بايد تا صبح خودمان را به مرز مهران مي رسانديم و از آن عبور مي كرديم. شهرها و روستاهاي آباد و سرسبز سه استان همدان، كرمانشاه و ايلام در مقابل چشمان قضا و تگرمان بودند. كشاورزان در زمين هاي خود به كشت مشغول بودند و دانش آموزان كه لباس هاي متحد الشكلي به تن داشتند درحاشيه جاده در حال حركت بودند و بازيگوشي مي كردند و گاهي هم دستي براي ما تكان مي دادند. اغلب خانه ها نوسازي و برخي هم از معماري شان معلوم بود كه با بازسازي يا مقاوم سازي شده اند. ديدن اين صحنه ها و مقايسه آن با قبل از انقلاب و وضعيت زندگي برخي كشورهاي همسايه نوعي اميد و روحيه با چاشني شادي و لبخند به ما دست مي داد. به محمدعلي كه در طول راه با نگاه هاي كنجكاو من همراهي و مدام سؤال پيچم مي كرد اين صحنه ها را نشان مي دادم و مي گفتم در اين نوع سفرها به راحتي مي توان عملكرد دولت ها را عادلانه و صادقانه و در مجموع عملكرد نظام جمهوري اسلامي را با عملكرد رژيم پهلوي به مقايسه و قضاوت گذاشت.
ناهار را در جاده همدان- كرمانشاه و شام را هم در جاده كرمانشاه- ايلام خورديم و در هردو وعده نماز جماعت با امامت روحاني كاروان كه حالا بيشتر با ايشان آشنا شده بوديم برپا بود ولي من هنوز نامش را نمي دانستم! رستوران ها از قبل هماهنگ شده بودند، پذيرايي خوبي شديم و كاملا رضايتبخش بود. حداقلش اين همسرم كه قبلا در زمان صدام از همين مسير به عتبات مشرف شده بود مي گفت، وضعيت از همه جهات نسبت به گذشته خيلي بهتر شده است.
بعداز شام دوباره سوار اتوبوس شديم و به سمت شهر «مهران» راه افتاديم. حدود سه ساعت در راه بوديم، نزديك هاي ساعت يازده شب بود كه اتوبوس در كنار زائرسرايش به نام «ذوالفقاري» در داخل شهر مهران متوقف شد و آقاي دهقاني مديركاروان زائرين را كه اكثرا خواب بودند بيدار كرد و قرار شد بقيه خواب را در اين مكان پيگيري كنيم. زائرسراي تميزي بود، قسمت آقايان از خانم ها جدا بود. به قدري خسته بوديم و تشنه خواب كه با عجله گوشي هاي همراه را گذاشتيم براي شارژ و جاهايمان را انداختيم و رديف به رديف مثل جبهه كنار هم خوابيديم. من به ياد دوران جنگ كه با تجهيزات مي خوابيديم، آن شب همان طور خوابم برد، با چفيه اي كه روي صورتم انداخته بودم و تا صبح چند بار پايم لگد شد خدا مي داند!
نيم ساعت قبل از اذان صبح با صداي مديركاروان و زنگ گوشي هاي همراه كه هركدام موزيك خاص خود را مي نواختند از خواب بيدار شديم و بشمار سه جاهايمان را جمع و جور كرديم. پس از نماز، روحاني كاروان كه اكنون متوجه شده بودم نامش حاج آقا «كاهه» است بلافاصله زيارت عاشوراي جانسوزي را قرائت كرد، مداحي در كار نبود اما زيارت را با صداي جگرسوزي مي خواند. متن زيارت را به شيوه اي دلنشين ترجمه مي كرد كه انگار مي خواست بگويد، اين نقشه راهمان خواهدبود درسفر 10 روزه به ديار عاشقان. روحاني كاروان من را به ياد بيسيم چي 15 ساله اي مي انداخت ريزنقش با قد كوتاه كه در عمليات والفجر4 در ارتفاعات كاني مانگا به درجه رفيع شهادت نائل آمده بود، اما اين حاج آقاي ما با قد كشيده و هيكل درشت هيچ تناسبي با آن رزمنده 15 ساله نداشت، ولي لبخند و شيوه بيانش با شهيد موردنظر من مو نمي زد.
قبل از حركت بايد صبحانه مي خورديم. حالا كه جوان هاي كاروان تا اندازه اي با هم آشنا شده بودند و تعارفات را به كناري گذاشته بودند همگي شده بودند «خادم» كاروان. با يك اشاره مدير كه گفت: «پكيج ها»ي صبحانه را بياوريد. به هرنفر يك بسته تحويل داده شد.
سرسفره از مدير به خاطر استفاده از اصطلاح بيگانه انتقاد شد. برخي پيشنهاد «بسته غذايي» را به عنوان واژه جايگزين مطرح كردند. ولي اكثريت كه جوان هم بودند اصطلاح «بسته پيشنهادي!» را مطرح كردند كه تصويب هم شد.
انصافا واژه جايگزين خوبي بود، داخل بسته به غير از كره همه چيز بود، پنير، عسل، شكر، قند، بيسكويت، كيك و حلوا ارده...
ادامه دارد

 



سفري از خاك تا افلاك

زينب سادات محمدي
گويي زمين هم تكه اي از آسمان هست اين را همه مي گويند وقتي كه به اين سفر معنوي مي روند. سفر به راهيان نور و ميثاق با خاك، اين خاك كه حالا سجده گاه عاشقان است تبرك شده بدن هاي مطهر جوانان پاك و مخلص اين مرز و بوم است اين خاك وطن اسلامي كه جوانان ما سال ها (8سال دفاع مقدس) با گوشت و خون خود از آن پاسداري كردند و دين خود را به اسلام ،وطن و امامشان ادا كردند. آنان كه اصلاً خدايي بودند و آسمان برايشان كم بود آن چنان كه حالا صاحب آسمانها و زمين هستند. هر كس كه اينجا مي آيد همين را مي گويد از هركس كه بپرسيد خواهد گفت به شما كه چقدر در اين سرزمين ها نور ديده است چقدر معنويت پيدا مي شود و چقدر انسان را منقلب مي كند و چقدر شرمنده...
حالا برايم رنگ ديگري پيدا كرده است. پدرم برايم از آن سالها زياد سخن مي گفت و هنوز به عشق آن روزها سقايي مي كند و ياد و خاطره شهدا، آزادگان و جانبازان جنگ را زنده نگه مي دارد. او لباس سقايي به تن مي كند، بر سرش سربند يا زهرا مي بندد و روي شانه هايش چفيه سفيد مي اندازد و روي كوزه اش يا اباالفضل نوشته و روي كاسه هاي كوچكش السلام عليك يا اباعبدالله الحسين و به عشق سيد و سالار آزادگان روي سينه اش درست روي قلبش عكس حاج آقا ابوترابي را نصب كرده و سقايي مي كند و به ياد و خاطره شهدا و اسرا؛ با يك كاسه آب صلوات از همه مي گيرد.
پدر من هم مانند همه شيرمردان و دلاوران آن زمان، زماني كه من كوچك بودم در كنار ديگر رزمندگان در جبهه هاي جنگ رفت و آمد داشت.
خودش مي گويد: آن زمان شور و حال عجيبي در همه مردم ايران مخصوصاً جوانان بسيجي به وجود آمده بود. كه آن هم اول به عشق اسلام و رهبر عزيزمان (خميني(ره)) بود و بعد هم به عشق وطن و ناموس از جان مي گذشتند تا از همه آرمانهايشان دفاع كنند. جواناني كه با از خودگذشتگي هايشان مناطق جنگي را به قبله گاه عاشقان تبديل كردند. جايي كه رنگ خدا آنجا احساس مي شود وقتي به دوكوهه مي روي رنگ خدا در آنجا سفيد است وقتي به شلمچه مي رسي رنگ خدا را آنجا قرمز مي بيني وقتي به اهواز رود كارون مي رسي رنگ خدا را آبي مي بيني و هرگاه در چزابه قدم برمي داري رنگ سبز خدا را حس مي كني. در طلائيه در فكه رنگين كمان خدا را مي بيني. پدرجان كنار شهداي گمنام يادت كردم و قصه هايت را به ياد آوردم قصه هايي كه به من درس عشق و راستي آموخت.
¤ دختر سيد سقا

 



شايع ترين حوادث ساختماني

هم اكنون 46 درصد كل حوادث ناشي از كار درپروژه هاي ساختماني اتفاق مي افتد كه متاسفانه 70 درصد آن منجر به مرگ و مير نيروي كار مي شود. با اين حال، «گودبرداري» و «ريزش ساختمان» دو علت مهم در بروز حوادث اين بخش هستند.
براساس استانداردهاي بين المللي هرحادثه منجر به فوت باعث از بين رفتن 7500 روزكاري مي شود و طبق آمارهاي بين المللي هر ساله60 هزار حادثه منجر به فوت دركارگاه هاي ساختمان سازي كشورها رخ مي دهد.
براساس آمار وزارت تعاون، كار و رفاه و اجتماعي، 46 درصد حوادث منجر به فوت كشور ما در كارگاه هاي ساختمان سازي اتفاق مي افتد كه البته گودبرداري و ريزش ساختمان؛ بيشترين سهم را در بروز حوادث به خود اختصاص داده اند.
به صورت كلي حوادث و بيماري هاي ناشي از كار 4 درصد از توليدات ناخالص داخلي را به خود اختصاص مي دهد. با اين حال ساليانه 270 ميليون حادثه درمحيط هاي كاري رخ مي دهد و 160 ميليون بيماري شغلي گزارش مي شود.
ثبت 60 هزار مرگ در پروژه هاي ساختماني
آمارها نشان مي دهد 80 درصد حوادث شغلي ناشي از خطاها و رفتارهاي انساني است. تاكنون 23 درصد از حوادث ساختماني هنگام عمليات گودبرداري و آماده سازي زمين به فوت كارگران منجر شده است.
با اين حال، آمار مربوط به حوادث ناشي از كار در ساختمان سازي هاي ايران نسبت به متوسط جهاني بسيار بالاتراست كه نشان دهنده لزوم تدوين برنامه هاي پيشگيرانه، صرف هزينه از سوي دولت و آموزش به كار فرمايان در اين گونه پروژه ها است.
هرساله 17 درصد حادثه مرگبار دركارگاه هاي ساختماني جهان اتفاق مي افتد كه درايران اين ميزان بالغ بر 46 درصد است كه بيانگر فاصله معنادار وقوع حوادث ناشي از كار ساختماني درايران نسبت به كشورهاي ديگر است.
تاكنون دراين زمينه آئين نامه ها و دستورالعمل هاي فراواني تدوين و براي اجرا ابلاغ شد اما عدم وجود ضمانت اجرايي كافي، ضعف دولت در انجام بازرسي و كنترل هاي لازم و همچنين تمايل كارفرمايان به كسب بالاترين سود دركارگاه هاي ساختماني و حذف هزينه هاي حياتي ارتقاي ايمني دراين كارگاه ها؛ باعث وقوع حوادث مرگبار اين نيروهاي شاغل دراين بخش مي شود.
وقوع 46 درصد حوادث مرگبار در ساختمان
يكي از مهم ترين آئين نامه هاي موجود دراين بخش كه شامل9 فصل و 329ماده است به استناد مواد 85 و 86 قانون كار در ارديبهشت ماه سال 81 تدوين و در شهريور همان سال به تاييد وزير وقت كار و امور اجتماعي نيز رسيده كه هدف اصلي آن «پيشگيري از حوادث منجر به صدمات و خسارات جاني و مالي درعمليات ساختماني و تامين ايمني و حفاظت نيروي انساني شاغل دركارگاه هاي ساختماني» اعلام شده برپايه اين گزارش، درگيري با ماشين آلات، ريزش آوار و گودبرداري، سقوط از ارتفاع، سقوط اشياء و انفجار به عنوان مهم ترين عوامل وقوع حوادث ساختمان سازي كشور شناخته مي شود.
همچنين عدم تهيه و استفاده از وسايل حفاظت فردي، بي احتياطي حادثه ديده، عدم نظارت كارفرما، نقص فني بالابر، اعمال روش كار ناايمن، نبود مهارت لازم براي انجام كار و استفاده از ابزار كار ناايمن نيز از مهم ترين دلايل و خطاهاي انساني در بروز حوادث ناشي از كار در پروژه هاي ساختماني كشور است.
به صورت كلي وقوع حوادث مختلف در زمان احداث ساختمان در كشور چند نتيجه تلخ عمده را درپي خواهد داشت كه به فوت، نقص عضو، شكستگي و ساير مصدوميت ها تقسيم مي شود.
حميد حاج اسماعيلي در گفت وگو با مهر با تاكيد بر اينكه قوانين و پيش بيني ها در اين بخش مناسب است، ضعف نظارت و بازرسي از سوي دولت را مهم ترين عامل بالابودن آمار حوادث ناشي از كار ساختماني در كشور اعلام كرد.
نماينده كارگران در هيئت حل اختلاف، اظهار داشت: بازنگري در مكانيزم هاي بازرسي از كارگاه هاي ساختماني و ايجاد يك بانك جامع اطلاعاتي؛ از مهم ترين نيازهايي است كه در اين بخش بايد جدي گرفته شود.
حاج اسماعيلي خاطر نشان كرد: عدم برنامه ريزي دقيق در زمينه انجام بازرسي و نظارت در پروژ ه هاي ساختماني به منظور تجهيز كارگاه ها به يك چالش جدي در اين بخش تبديل شده و بالا بودن آمارهاي حوادث در ساختمان سازي ها نشان دهنده وجود ضعف هاي فراوان دراين حوزه است.
اين مقام مسئول كارگري كشور، از امكان واگذاري بازرسي ها و نظارت بر پروژه هاي كارگاهي به بخش خصوصي انتقاد كرد و گفت: به نظر نمي رسد بخش خصوصي بتواند در اين زمينه بازرسي هاي دقيقي را انجام دهد. اساسا اعمال مديريت در مورد نيروي انساني و سرمايه هاي كشور، كار ساده اي نيست.
اول ايمني؛ بعدكار
وي نصب تابلوهاي «اول ايمني، بعد كار» در برخي پروژه هاي شهري و كارگاه ها را يك حركت مناسب در جهت فرهنگ سازي ارتقاي سطح سلامت و جلوگيري از بروز حوادث ناشي از كار قلمداد كرد و بيان داشت: علاوه بر وجود ضعف نظارتي دولت در كارگاه هاي ساختماني به منظور اجباري بودن استفاده از ابزارهاي ايمني؛ كسب سود بيشتر نيز مانعي است كه كارفرمايان را بر آن مي دارد تا در اين زمينه هيچ گونه هزينه اي را نداشته باشند.
نماينده كارگران در هيئت حل اختلاف، از سوددهي بالاي 50 درصدي در كارگاه هاي ساختمان سازي خبر داد و گفت: ضعف در نظارت هاي دولت و جدي نبودن كارفرمايان در لزوم به كارگيري ابزارهاي حمايتي نيروي كار در زمان اجراي پروژه ها؛ باعث بروز حوادث مختلف ساختماني در كشور مي شود.
حاج اسماعيلي يكي از دلايل بكارگيري اتباع بيگانه غيرمجاز در كارگاه هاي ساختماني از سوي بيشتر كارفرمايان را نپرداختن هزينه هاي مربوط به ارتقاء ايمني نيروي كار در زمان اجراي پروژه، فرار از تحت پوشش قراردادن نيروي كار و همچنين پرداخت دستمزدهاي پايين به منظور بالا بردن ميزان سود در پروژه دانست و تاكيدكرد: اين نوع پيگيري ها وظيفه دولت است.

 



با وجود كاهش آمار تصادفات رانندگي
نوروز امسال 1141مسافر به خانه برنگشتند

حوادث رانندگي نوروز امسال، هزار و 141 كشته برجاي گذاشت. اين رقم درحالي است كه در نوروز سال گذشته (1390) هزار و 318نفر كشته شدند و مقايسه اين دو آمار 4/13درصد كاهش را نشان مي دهد.
به گزارش روابط عمومي و امور بين الملل سازمان پزشكي قانوني كشور، آمار تلفات حوادث نوروزي كه در برگيرنده بازه زماني 25اسفند تا 15فروردين هر سال است درحالي منتشر مي شود كه همچنان جاده هاي برون شهري، شاهد بيشترين ميزان تلفات، ضربه مغزي مهمترين عامل مرگ و سواري ها و مردها بيشترين قرباني حوادث رانندگي هستند.
بيشترين مرگ در جاده هاي برون شهري
8/66درصد كشته هاي حوادث رانندگي مربوط به جاده هاي برون شهري، 7/22درصد در جاده هاي درون شهري، 10درصد در جاده هاي روستايي و محل تصادف 5/0درصد موارد نامعلوم گزارش شده است.
سيزده فروردين ؛ بالاترين ميزان مرگ ها
براساس اين گزارش بيشترين تصادفات منجر به مرگ در روزهاي سيزدهم فروردين (77نفر)، پنجم فروردين(76نفر) و بيست وپنج اسفند(72نفر) و كمترين تصادفات منجر به مرگ درروزهاي يازدهم فروردين (32نفر) و چهاردهم فروردين (37نفر) رخ داده اند.
استان خراسان رضوي؛ بالاترين آمار در بين استانها
استان هاي خراسان رضوي (97نفر) و فارس(96نفر) بيشترين و استان هاي خراسان جنوبي(7نفر) و كهگيلويه و بويراحمد و ايلام (هركدام 8نفر) كمترين تعداد كشته هاي ناشي از تصادف را داشته اند.
بيشترين درصد افزايش در مرگ هاي ناشي از تصادفات مربوط به ايام نوروز امسال نسبت به سال گذشته در استان هاي قزوين(4/44درصد) و مازندران (32درصد) و بيشترين كاهش مربوط به استان هاي كهگيلويه و بويراحمد
(9/52درصد كاهش) و تهران و البرز (4/50درصد كاهش) بوده است.
مردها 3برابر بيشتر كشته مي شوند
اين بررسي نشان مي دهد كه 824نفر، (2/72)درصد از كشته هاي ناشي از حوادث رانندگي مرد و 317نفر
(8/27)درصد زن بوده اند.
در زمان وقوع حادثه 7/34درصد از افراد راننده وسيله نقليه، 9/20درصد عابر پياده و 5/43درصد سرنشين يا ترك وسيله نقليه بوده اند.
5/53درصد كشته ها 18 تا 49ساله بوده اند
از لحاظ سني 1/12درصد افراد 10سال و كمتر،
2/6درصد 17-11سال، 3/29درصد 29-18سال،
2/24درصد 49-30سال و 2/28درصد كشته هاي تصادفات 50سال به بالا داشته اند.
نحوه وقوع تصادف 44درصد از افراد متوفي ناشي از برخورد دو وسيله نقليه، 3/25درصد واژگوني وسيله نقليه و 9/20درصد ناشي از برخورد وسيله نقليه به عابر متوفي بوده است. 8/6درصد مربوط به برخورد وسيله نقليه با شيء ثابت و باقي موارد نيز به برخورد وسيله نقليه با حيوان، سقوط، حريق و غيره اختصاص داشته است.
سواري؛ وسيله نقليه بيشتر فوتي ها
خودرو مورد استفاده 6/47درصد از افراد متوفي سواري، 20درصد موتورسيكلت، 6/5درصد وانت بار، 2درصد اتوبوس و ميني بوس و 8/2درصد كاميون، كاميونت و تريلي بوده است. 9/20درصد نيز عابر بوده و الباقي موارد نامعلوم ثبت شده اند.
خودرو درگير با خودرو و يا عابر پياده متوفي در 37درصد موارد خودرو سواري، 13درصد كاميون، كاميونت و تريلي، 3/6درصد وانت بار، 9/3درصد موتورسيكلت 3/3درصد اتوبوس و ميني بوس بوده است. در مرگ 8/30درصد موارد نيز خودرويي درگير نبوده است، مانند چپ كردن، سقوط، دوچرخه سوارها، ماشين حمل مواد سوختي، ماشين هاي راه سازي و...
ضربه به سر؛ مهم ترين عامل مرگ در تصادفات
علت اصلي مرگ 7/55درصد از افراد ضربه به سر،
1/23درصد شكستگي هاي متعدد و 6درصد به دليل خونريزي بوده است.
همچنين محل فوت 54درصد از افراد در محل حادثه، 8درصد حين انتقال به بيمارستان و محل فوت 37درصد از افراد در بيمارستان بوده است.

 



آزمون كتاب باز

مدير گروه سلامت روان دانشگاه علوم پزشكي تهران مناسب ترين راه كاهش استرس ناشي از امتحان را برگزاري آزمون به روش اوپن بوك (كتاب باز) براي سنجش معلومات و توانمندي هاي دانش آموزان دانست.
«شهرام خرازي ها» با بيان اينكه نظام آموزش و پرورش ما از ديرباز تا كنون آزمون محور بوده است، افزود: برگزاري هرگونه امتحاني در هر مقطع سني و تحصيلي، پتانسيل بالايي از ايجاد استرس را با خود دارد، ضمن اينكه ميزان استرس زايي برخي از آزمون ها آن چنان بالاست كه موجب آسيب هاي رواني و جسمي فرد شركت كننده در آزمون مي شود.
وي تاكيد كرد: خوشبختانه در سال هاي اخير، نظام آموزش و پرورش به سمت كمرنگ كردن برگزاري امتحانات و بهادادن به ارزشيابي توصيفي رفته است ولي با اين وجود همچنان مشكل استرس زايي امتحانات بر دوش ميليون ها دانش آموز ايراني سنگيني مي كند.
مدير گروه سلامت روان دانشگاه علوم پزشكي تهران يادآور شد نظام آموزشي بايد برگزاري امتحان را از پيكره خود حذف كند و با ميدان دادن به آموزش هاي كاربردي زمينه شكوفا شدن مهارت هاي حرفه اي و علمي دانش آموزان را فراهم كند.
خرازي ها خاطر نشان كرد هر امتحان و آزمون موجي از استرس را به سوي دانش آموز گسيل مي كند و ممكن است سلامت روان وي را تهديد كند.
به گفته وي ، اين تهديد ممكن است مدت ها قبل از برگزاري آزمون، شب قبل از امتحان، حين امتحان و پس از برگزاري امتحان متوجه دانش آموز شود و تاثير پروزن خود را حفظ كند.
مدير گروه سلامت روان دانشگاه علوم پزشكي تهران گفت: به محض آنكه دانش آموز از برگزاري آزمون و زمان برگزاري آن مطلع مي شود، چرخه استرس در ذهن او شكل مي گيرد و هر چه دانش آموز به لحظه برگزاري آزمون نزديك تر مي شود اين چرخه سرعت بيشتري گرفته و ممكن است بر ميزان آسيب زايي اش افزوده شود.
خرازي ها با بيان اينكه گاه اين استرس سازنده است و موجب بالا رفتن كارايي دانش آموز در زمان برگزاري امتحان مي شود، افزود: استرس ناشي از امتحان موجب افزايش ضربان قلب، تعريق، گاه لرزش اندام، افزايش ميزان تنفس و در مواردي افزايش فشار خون مي شود.
وي توصيه كرد : مربيان تربيتي و همه آموزگاران بايد آزمون ها را به گونه اي برگزار كنند كه كمترين ميزان استرس بر دانش آموز تحميل شود.
مدير گروه سلامت روان دانشگاه علوم پزشكي تهران ادامه داد: وقتي يك معلم سر كلاس مستقيما به دانش آموز مي گويد كه سوالات امتحان را بسيار سخت و دشوار طراحي كرده، خود به خود كارايي تحصيلي دانش آموز را تنزل داده است.
خرازي ها خاطر نشان كرد: معلم ها از بيان چنين جملاتي بايد بپرهيزند و آرامش رواني لازم را قبل از آزمون براي دانش آموزانشان فراهم آورند.
وي گفت: در اين روش دانش آموز بايد منبع يا منابع درسي خود را حين امتحان و در محل برگزاري آزمون همراه داشته باشد و براي پاسخگويي به سوالات به آنها مراجعه كند.
مدير گروه سلامت روان دانشگاه علوم پزشكي تهران تاكيد كرد: در چنين شيوه اي قوه ابتكار و خلاقيت دانش آموز و توان جستجوي وي به درستي سنجيده شده و نمره حاصله متكي بر مطالب از پيش حفظ شده و دانسته هاي سطحي نخواهد بود.
خرازي ها ابراز اميدواري كرد كه كنكور سراسري به عنوان يكي از بزرگ ترين آزمون هاي استرس زا هر چه زودتر و براي هميشه از سيستم آموزش كشور حذف شود.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14