(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 3 خرداد 1391 - شماره 20216

ايران قلب منطقه است
فتنه و خواب آشفته «بازگشت به حاكميت»



ايران قلب منطقه است

دستيار و مشاور عالي فرماندهي معظم كل قوا گفت: ايران قلب منطقه است و در هر ساز و كار اقتصادي سياسي ايران كليد منطقه است، بدون ايران در منطقه هيچ ساز و كار اقتصادي سياسي و امنيتي شكل نمي گيرد.
سردار سرلشكر سيديحيي صفوي دستيار و مشاور عالي فرماندهي معظم كل قوا در گفت و گويي به تشريح اهداف و دستاوردهاي آزادسازي خرمشهر در جنگ تحميلي پرداخت و گفت: فتح خرمشهر و هشت سال دفاع مقدس را مي توان به عنوان پديده تاريخي و تأثيرگذار بر جامعه ايران و حتي بر جوامع و ملت هاي مسلمان مورد توجه قرار داد.
وي افزود: منظور از پديده ناميدن فتح خرمشهر، اين است كه پديده تاريخي مسئله اي است كه در مقطعي، بخش وسيعي از جامعه را به تغيير و تحول دچار مي كند و در گستره زماني و مكاني عينيت مي يابد و داراي تأثيرات منطقه اي يا تغيير در معادلات سياسي، اجتماعي، فرهنگي داخل كشور و يا حتي در سطح منطقه و بين المللي مي شود؛ چراكه فتح خرمشهر به عنوان پديده اي تاريخي، موضوعي نيست كه بيايد و بگذرد و با گذر زمان فراموش شود، بلكه اين پديده تاريخي مي تواند به صورتهاي مختلفي دوام پيدا كند و اثرش در حافظه مردم و در گردش زمان و مكان باقي بماند.
صفوي درخصوص دستاوردهاي جنگ تحميلي براي جمهوري اسلامي ايران گفت: در برابر خسارت هاي جنگ تحميلي، ما كشور و سرزمين مان را حفظ كرديم آن را از دست اشغالگران عراقي نجات داديم چيزي كه در تاريخ ايران كم نظير است. ملت ما از يك قدرتمندي و يك قدرت دفاعي و بازدارندگي برخوردار گرديد كه هر متجاوزي فهميد كه اگر به ايران حمله كند ايران او را رها نخواهد كرد و متجاوز را تا سرزمين خودش دنبال خواهد كرد يعني به متجاوز درسي را داديم كه براي متجاوزين احتمالي بعدي درس عبرت شود.
وي در ادامه افزود: در اين جنگ مديريت كشور ما تربيت شد، يك سپاه پاسداراني كه شكل نظامي نداشت و قدرت نظامي نبود از اين جنگ متولد شد صنايع نظامي ما قوت گرفت تا اندازه اي بخش هاي مختلف مديريت و صنعت و تكنولوژي ما، بخش هاي مختلف كشور ما در اين جنگ قدرت پيدا كردند.
صفوي در خصوص افزايش توان دفاعي ايران پس از جنگ تحميلي اظهار داشت: در جنگ ياد گرفتيم موشك بسازيم، ايران در زمان شاه موشك دوربرد نداشت حداكثر كاتيوشا داشتيم با برد 30 كيلومتر، ما هم اكنون موشك هاي بالستيك داريم و در بخش صنايع دفاعي به كشورهاي ديگر صادرات داريم. جنگ باعث شد قدرت جديدي ظاهر شود و البته در اين جنگ مظلوميت ما هم به دنيا نشان داده شد.
دستيار و مشاور عالي فرماندهي معظم كل قوا در خصوص منابع قدرت ملي جمهوري اسلامي ايران، گفت: موقعيت سرزميني و موقعيت ژئوپليتيكي ايران كه ايران از اين حيث از يك وزن بالاتري نسبت به كشورهاي همسايه خودش دارد از منابع قدرت ملي جمهوري اسلامي ايران است. ايران، غير از عراق و افغانستان است. ايران قلب اين منطقه است و در هر ساز و كار اقتصادي سياسي ايران كليد منطقه است، بدون ايران در منطقه هيچ ساز و كار اقتصادي سياسي و امنيتي شكل نمي گيرد.
صفوي با اشاره به گستره جغرافيايي جمهوري اسلامي ايران در خليج فارس، تصريح كرد: وزن ايران در مباحث سياسي، اقتصادي و امنيتي تعيين كننده است. ايران 2000 كيلومتر ساحل در خليج فارس و درياي عمان دارد و خليج فارس هم 63 تا 65 درصد انرژي جهان را دارد. هركس مي خواهد انرژي را از اين منطقه ببرد بالاخره بايد با ايران كنار بيايد و ما قدرت بزرگ تأمين كننده امنيت انرژي جهان هستيم جهاني كه به انرژي اين منطقه نياز دارد ايران قدرتمند اينجاست، نمي توانند ايران را ناديده انگارند.
وي با اشاره به خردمندي رهبري سياسي جمهوري اسلامي ايران، گفت: ما يك كشور بزرگ 75 ميليون نفري هستيم همه كشورهاي جنوب خليج فارس را با هم جمع كنيد 75 ميليون نفر نمي شود و ما نظام قدرتمندي هستيم كه از مديران توانمند و از رهبري قدرتمند و خردمند برخوردار و از نفوذ سياسي بالايي برخورداريم. اين يك واقعيت است.
دستيار و مشاور عالي فرماندهي معظم كل قوا تاكيد كرد: نفوذ سياسي ما در عراق، سوريه ، لبنان، فلسطين، افغانستان، نفوذ سياسي ايران در جهان اسلام تأثيرگذار است و يك قدرت بزرگ بازدارنده نظامي هم هستيم و دشمنان ما خوب اين را درك مي كنند البته ما اين قدرت دفاعي مان را براي دفاع از سرزمين مان، براي دفاع از منافع ملي مان و براي حفظ ملتمان به كار مي گيريم و استراتژي ما يك استراتژي تهاجمي نيست، ايران بدنبال صلح و امنيت پايدار در اين منطقه، چه منطقه خليج فارس چه خاورميانه است و اين صلح و امنيت پايدار با خروج نيروهاي بيگانه از منطقه و با مشاركت كشورهاي منطقه حاصل مي شود. اين چيزي است كه ايران در سياست خارجي اش دنبال مي كند.
صفوي در پايان با اشاره به تغيير ماهيت تهديدات و لزوم حفظ وحدت ملي گفت: به نظر مي رسد همان قدرتهاي شيطاني كه در زمان جنگ پشتيبان صدام بودند هم اكنون با اعمال تحريم هاي اقتصادي و سياسي و قدرت رسانه اي و تبليغاتي خود، يك جنگ اقتصادي و فرهنگي را عليه ملت و دولت ايران طي چند سال گذشته راه انداخته اند تا اراده سياسي خودشان را بر ايران تحميل كنند؛ وليكن ملت بزرگ ايران با هوشمندي، صبر و استقامت و با اتحاد و انسجام بين ملت و دولت و همدلي مسئولان كشور و با به كارگيري خرد جمعي توسط دولتمردان و سياستمداران و با استفاده از منابع قدرت ملي به ياري خداوند متعال از اين پيچ خطرناك نيز با پيروزي عبور خواهد كرد و ان شاءالله در دهه چهارم انقلاب پيشرفت و عدالت در كشور و براي ملت عزيزمان حاصل خواهد شد.

 



فتنه و خواب آشفته «بازگشت به حاكميت»

محمد ذاكري
پس از شكست فتنه ي 88، معارضه ي غرب و اپوزيسيون با نظام جمهوري اسلامي با تلفات سنگين استكبار و به نفع نظام به اتمام رسيد، تير خلاص انقلاب اسلامي بر پيكره ي غرب با بيداري اسلامي نواخته شد و گيجي و منگي مضاعفي بر دستگاه پر طمطراق دشمن، حاكم ساخت. اين چنين بود كه بازي، كاملاً به نفع انقلاب اسلامي و به ضرر غرب مغلوبه شد و حال آن كه استكبار ديگر تيري هم بر چلّه ي كمان نداشت تا آن را بار ديگر به سمت ما نشانه رود.
سال ها ترتيب نيرو، نفوذ دادن شبكه ي نفوذي هاي سيستم هاي جاسوسي، افراد در آب نمك خوابيده و در حال انتظار استكبار براي روز مبادا و پل هاي ارتباطي، همه و همه عيان شده و به اصطلاح ، پل ها از پشت سر خراب و ويران شده بود.
از اين رو بود كه اپوزيسيون حتي اگر هم مي خواست هم اكنون و براي چند سال ديگر نمي توانست «پز» نفاق آلود گذشته را تكرار كرده و ادعاي همكاري با حاكميت -در ظاهر- و براندازي از درون را دنبال نمايد. بدين ترتيب بود كه شعار «قهر» از حاكميت، تحريم انتخابات، شرط گذاري براي انتخابات را براي خود برگزيد تا رسوايي پديد آمده بيش از اين حيثيت او را از بين نبرد.
به تعبير ديگر تنها راه خروج از انزواي اپوزيسيون بيروني، فتنه گران و اصلاح طلبان داخلي همين پس نشستن، نق زدن و به انتظار گذراندن بود تا با خريد زمان و از آب افتادن آسياب ها، در اين فرصت تجديد قوايي كرده، موضوع را تغيير داده و در آستانه ي فرصتي جديد زمينه ي بازگشت دوباره به حاكميت را هموار نمايند. اپوزيسيون و اصلاح طلبان فتنه گر اما به خوبي تشخيص دادند كه تنها راهكار عملي براي مقابله با جمهوري اسلامي همان بود كه شكست خورد و اساساً به جز آن راهبرد، شيوه ي ديگري قابل تصور نيست.
آنان به درستي مي دانند كه ظرفيت انقلاب اسلامي آن چنان وسيع است كه حتي وقتي در درون آن هم به دنبال پياده سازي«حاكميت دوگانه» يا «فروپاشي از درون» باشند، نمي توانند گام عملي و مهمي را براي نيل به هدف خود بردارند تا چه رسد به آن كه برخي بخواهند در فرسنگ ها دورتر از حاكميت ملي جمهوري اسلامي با برگزاري سمينارها و كنفرانس ها در صدد خدشه به انديشه ي ناب انقلاب اسلامي برآيند.
اما همان گونه كه ذكر شد، اين راه نيز حداقل طي 15 الي 20 سال گذشته در عين آن كه با كمال ظرافت، دقت و در پوشش هاي چند لايه ي اطلاعاتي و نرم امنيتي و فرهنگي رخ داد اما راه به جايي نبرد و سرانجامش با فروپاشي برنامه ريزي ها در سال 88 به محاق كشيده شد ولي دست تهي غرب از نحوه ي مواجهه با پديده «انقلاب اسلامي» منجر شد كه به محض آن كه نيروهاي داخلي نظام اسلامي اندكي از سطح آتش خود برضد فتنه گران را تنزل داده و به بهانه ي فضاي انتخاباتي و سياسي و يا حتي برخي چالش هاي بي حاصل ميان قوا، فرصتي را مهيا ديدند، دستي ميان در در آستانه بسته شدن مقابل خود قرار دهند تا بعدها به تلاش مضاعف و البته بهره بردن از موقعيت هاي جديد، فضاي تازه اي براي خود دست و پا نمايند.
حكايت رأي دادن «خاتمي» در دور اول انتخابات مجلس شوراي سلامي دقيقاً ناشي از همين نكته است. او چنانچه از برخي اظهارنظرهايش نيز هويداست، نه به دنبال بازگشت به نظام اسلامي و عقب نشيني از شروط خود، بلكه در صدد آن است كه به هر نحو ممكن مانع بسته شدن كامل در نفوذ به حاكميت شود. اين اقدام گرچه در ابتدا و به ظاهر مورد شماتت بيروني ها قرار گرفت اما بعدها و با دريافت عمق فجايعي كه به بار آورده بودند، مقبول تمامي طيف هاي خارج نشين قرار گرفت.
از اين روست كه راهبرد بازگشت به حاكميت و تلاش بر تكرار آنچه ايشان در گذشته انجام داده بودند را مي توان راهبردي مبتني بر واقعيت دانست.
راهبردي كه نشان مي دهد نخست، نه تنها قهر ايشان از حاكميت تاكتيكي و نوعي فرار به جلو بوده است بلكه اساساً ادامه دادن راهبرد تحريم به معناي واگذاري كل نتيجه به جمهوري اسلامي و البته شعله ور شدن آتش دامن گير بيداري اسلامي به دامان غرب خواهد بود و دوم، اين راهبرد ناشي از آن است كه دست دشمن بسي خالي تر از آن چيزي است كه در مواجهه با انقلاب اسلامي نشان مي دهد.
اما بازگشت به نظام اگرچه به معناي «غلط كردن» و كوتاه آمدن از تمامي ادعاها و جوّسازي هاي ساليان گذشته و به خصوص غائله فتنه ي 88 در منظر عمومي داخل و بين المللي تفسير و تعريف خواهد شد اما اين فايده را نيز در بر دارد كه با معارضه ي دائمي و از درون با نظام اسلامي، قدرت مهارناشدني انقلاب اسلامي را اندكي تنزل داده و به اين شيوه كمكي به نفس به شماره افتاده ي غرب در بيداري اسلامي منطقه و بحران هاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي درون خود خواهد نمود.
در اين بين اما به تعيين آهنگ حركت به سمت اين راهبرد همچون آهنگ حركت اپوزيسيون پيش از فتنه ي 88 نخواهد بود. چرا كه از يك سو اذهان ملت به هيچ وجه آمادگي پذيرش حركت دوباره ي فتنه گران را نداشته و ممكن است با مواجهه اي همچون 9 دي 88، سيلي خانمان برانداز اين حركت جديد را نيز با مهر ابطال مواجه سازد و از سوي ديگر استعداد اطلاعاتي، فرهنگي و امنيتي لازم، حركت فتنه گران را پشتيباني نمي كند.
از اين جهت است كه بايد در بستر زمان، به صورت كاملاً نرم و آهسته، امواج فشارها برضد اين جريان در داخل به كنار زده شده و آن وقت با شروع دوباره ي حركت، گام هاي بعدي برداشته شود. از اين روست كه بسته ي رسانه براي زمينه چيني و بسترآفريني، بهترين و مؤثرترين راهكارهاي فعلي خواهد بود. اين چنين است كه با نگاهي به رسانه هاي جريان فتنه، تطهير اين جريان در داخل به خوبي مشاهده مي شود.
پوشش تبليغي اخبار فتنه گران و رؤساي آن در مطبوعاتي همچون «شرق، اعتماد، مهرنامه و ...» و يا درج يادداشت هايي از ايادي فتنه نظير «ابوالفضل فاتح» در «خبر آنلاين» همگي در اين فرآيند قابل تفسير است. به نظر مي رسد اما علي رغم آنچه جريان فتنه سعي در ابلاغ آن به جامعه دارد، اين جريان نامزد اصلي و تعيين كننده اي نيز براي انتخابات يازدهم رياست جمهوري خود در نظر نگرفته و تنها چند مهره ي دست چندم خود را به معرض عيارسنجي جامعه خواهد فرستاد.
اين براي آن است كه نخست براي آمادگي اذهان عمومي فرصتي را مهيا نموده، خود را تطهير كرده و چهره هاي اصلي براي فرصتي ديگر و مخفي تر باقي بمانند و دوم فعاليت و تمركز اصلي بر انتخابات شوراي اسلامي شهر و روستا كه هم زمان با
رياست جمهوري برگزار مي شود - و البته محتمل است كه عمده تمركز نيروهاي انقلاب بر انتخابات رياست جمهوري قرار گيرد- صورت بپذيرد تا بدين روش گامي عملي براي حضور دوباره در نظام فراهم آيد.
اين ها همه اما در حالي است كه واقعيت صحنه ي كاملاً خطاي فاحش اپوزيسيون و فتنه گران داخلي را نشان مي دهد. انتخابات مجلس شوراي اسلامي و پاكيزه تر شدن نسبي آن نسبت به مجلس هشتم، حقيقتي عيني، ملموس و تجربه شده است كه نشان مي دهد 9 دي 88 همچنان در حال شكستن سدهاي فتنه گران و از هم پاشيدن برنامه ريزي هاي آنان است.
بدين ترتيب اگرچه تمركزها و تلاش فتنه گران براي بازگشت به حاكميت استوار شده اما به واقع حافظه ي تاريخي ملت ايران برگزينه ي عرض اندام به اين جريان خط بطلان كشيده است.
واقعيت آن است كه اگر گروهك هايي همچون «نهضت آزادي، ملي- مذهبي ها، چريك هاي فدايي، منافقين خلق و ...» توانستند بار ديگر وزني از سطوح وزن كشي سياسي كشور را تشكيل دهند، در كفه اي قرار گرفته و عرض اندامي كنند، گروهك هايي همچون«مجاهدين انقلاب، مشاركت، خاتمي و ...» نيز خواهند توانست موقعيت ديگر را براي حضور در حاكميت را تجربه نمايند.
افزون بر آن كه نظام اسلامي روزنه هاي بازگشت اين ورشكسته ها را مسدود ساخته، مردم نيز در انتخابات مجلس نهم نشان دادند كه نه تنها بودن و نبودن اپوزيسيون تأثيري در مشاركت آنان نخواهد داشت بلكه با بصيرت مثال زدني خود وسط صحنه ايستاده و هرگونه طرح و برنامه ي دشمن را ناكام خواهند ساخت. تجربه بارها اين حقيقت را اثبات كرده است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14