(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 20 خرداد 1391 - شماره 20227

باختهاي چندگانه باكو در مسابقه يوروويژن
آنچه بر ما گذشت از وابستگي تا رهايي



باختهاي چندگانه باكو در مسابقه يوروويژن

برهان حشمتي
دولت جمهوري آذربايجان به مدت يك سال تمام از ماه مه 2011 يعني بعد از پايان مسابقه موسيقي اروپايي يوروويژن 2011 كه دو خواننده آذري تربيت شده توسط مركز به اصطلاح فرهنگي رژيم صهيونيستي در باكو به عنوان نمايندگان جمهوري آذربايجان در اين مسابقه برنده اعلام و باكو مامور برگزاري مسابقه بعدي شد، تا ماه مه 2012 يعني زمان برگزاري مسابقه در حالت آماده باش كامل به سر برد. يوروويژن 2012 به اولويت اصلي جمهوري آذربايجان تبديل شد و همه موضوعات سياسي و اقتصادي و نظامي و زندگي روزمره را تحت الشعاع خود قرار داد و مقامات باكو در هر فرصت و نافرصتي از يوروويژن و آمادگي براي آن سخن گفتند. اما، با پايان مسابقه يوروويژن 2012 در باكو باخت هاي باكو در اين مسابقه آشكار شده و از سوي ديگر سركوبهاي سياسي در جمهوري آذربايجان چندين برابر شده است. درحاليكه سخت گيري بر مخالفان سياسي كاملا مشهود است ، دولت باكو اعلام كرد كه دكتر محسن صمداف رهبر زنداني حزب اسلام را به زندان داراي شرايط ويژه منتقل كرده است. در زندان شرايط ويژه در جمهوري آذربايجان زندانيان حتي حق رفتن به فضاي باز و بدون سقف را ندارند. البته اينها تنها باختهاي جمهوري آذربايجان از برگزاري مسابقه يوروويژن 2012 نبوده است. در اين مسابقه نه تنها گروه موسيقي جمهوري آذربايجان كه تصنيف « زمان مرگ موسيقي » را به زبان انگليسي آماده كرده بود، حتي مورد اقبال طرفداران موسيقي ابتذالي قرار نگرفت و با باخت مواجه شد، در كليت نيز باخت هاي چندگانه اي را نيز براي جمهوري آذربايجان شاهد بوديم؛ البته باختهاي سياسي ، فرهنگي، اقتصادي، روحي و نظامي!
اعلام برگزاري گي - پاراد ( رژه همجنس بازان ) در باكو همزمان با مسابقه يوروويژن موجب اعتراضات گسترده مردمي در جمهوري آذربايجان و تقبيح اين برنامه توسط علماي دين مبين اسلام شد و نهايتا باكو مجبور به عقب نشيني ناخواسته از اين برنامه شد. عقب نشيني اجباري باكو از برگزاري گي پاراد با حركتهاي نسنجيده ، عصبي و توهين آميز عوامل باكو همراه شد كه به رسوايي باكو انجاميد. چرا كه عوامل اجيرشده توسط باكو و طرفداران گي پاراد در عقده گشايي خود به خاطر فشار اجتماعي براي لغو اين كارناوال مستهجن و مضحك ، اقدام به اهانت به مقدسات و توهين به علماي دين كردند و همين حركت باعث قهقراي هرچه بيشتر طراحان اين حركت اهانت آميز شد.
در حالي كه چراغ سبز باكو براي برگزاري رژه همجنس بازان به منظور جلب نظر غرب انجام شده بود، عقب نشيني اجباري باكو از اين حركت هنجارشكنانه نيز موجب نارضايتي غربي ها و همجنس بازان و دولتمردان غربي شد. بخصوص كه درست چند روز قبل از موعد تعيين شده براي رژه نافرجام همجنس بازان در باكو، باراك اوباما رييس جمهوري آمريكا با اعلام حمايت از ازدواج رسمي همجنس بازان در آمريكا حمايت خود را از هرگونه حركت وابستگان غرب در حمايت از همجنس بازي اعلام كرده بود. در چنين شرايطي لغو رژه همجنس بازان در باكو بر بي اعتباري حكومت باكو نزد حاميان غربي اش افزود.
اما، بيش از زيانهاي ناشي از اعلام و لغو رژه همجنس بازان در باكو براي حكومت جمهوري آذربايجان، برگزاري مسابقه يوروويژن باكو را دچار باخت هاي مضاعف كرد. به گونه اي كه «يوروويژن - 2012 » را مي توان يك مسابقه از پيش باخته براي جمهوري آذربايجان دانست. جمهوري آذربايجان بودجه هنگفتي را براي تدارك «يوروويژن - 2012 » هدر داد. در حالي كه خود كشورهاي اروپايي به هنگام برگزاري مسابقه يوروويژن ارقام ناچيزي را براي آن اختصاص مي دهند، باكو پذيرفته است كه صرفا براي مخارج مستقيم «يوروويژن - 2012» در جمهوري آذربايجان دست كم 50 ميليون دلار هزينه كرده است.
همچنين ، براي ساخت سالن ويژه برگزاري اين مسابقه و راه هاي منتهي به آن و مكان هايي كه تصور مي رفت 30 هزار توريست خارجي در آنجا به تفريح و گشت و گذار بپردازند، بودجه هنگفتي هزينه شد كه حكومت باكو از اعلام دقيق آن طفره مي رود. به جاي 30 هزار توريستي كه باكو فرش قرمز براي آنها پهن كرده بود، كمتر از هفتصد توريست به باكو سفر كردند و حضور كم تعداد تماشاچيان اروپايي موجب شد كه مهربان علي اوا رئيس كميته دولتي ويژه برگزاري يوروويژن - 2012 كه شش عضو ديگر اين كميته از وزراي مهم كابينه الهام علي اف هستند، به خاطر «خجالت و شرمساري» از حضور در مراسم گشايش اين مسابقه خودداري كند.
باكو در واقع دين و دنياي خود را بخاطر يوروويژن - 2012 فروخت و «خسرالدنيا و الاخره» شد. حكومت باكو منازل شهروندان خود را براي حضور توريست هاي اروپايي تخريب كرد و با هزينه كلان براي آنها تاسيسات ساخت. اما، ميهمانان عزيز باكو ، با آنكه مقامات باكو را تا لحظه آخر چشم به راه نگه داشتند، در نهايت ناباوري باكو ، از حضور در اين ميهماني پرهزينه خودداري كردند. اين درحالي است كه چشمهاي صاحبان منازلي كه به خاطر اين ميهمانان بي وفاي باكو منازلشان تخريب شد، همچنان گريان و دستهايشان براي نفرين مقامات باكو رو به آسمان بلند است.
باكو براي خوشايند دولتهاي غربي شمار زيادي از روحانيون ودينداران و پاك ترين انسانهاي جمهوري آذربايجان به خاطر يوروويژن - 2012 بازداشت كرد و با اتهامات واهي به زندان انداخت و عاملي فراهم كرد كه حكومت كنوني باكو در زمينه سركوب روحانيون و دينداران ، نام خود را در كنار حكومت استالين در تاريخ به ثبت رساند. در اين ميان ، بازداشت و زنداني كردن آنار بايراملي خبرنگار محلي شبكه جهاني سحر در باكو ، جوان حزب اللهي و مومن كه همگان اعم از دينداران و لائيكها حسن خلق او را مي ستايند، موجب رسوايي دوچندان باكو شد. نيروي پليس و قواي امنيتي و دستگاه قضايي باكو بسيج شد كه بازداشت غيرقانوني خبرنگار محلي شبكه سحر در باكو را با اتهام واهي «در اختيار داشتن مواد مخدر» يعني همان اتهام ناروايي كه بوقهاي تبليغاتي باكو همواره به تقليد از اربابان غربي خود براي لكه دار كردن سيماي جمهوري اسلامي ايران مطرح مي كنند، توجيه نمايد؛ توجيهي كه جز بدنامي براي سيستم پليس و نيروي امنيتي و نظام قضايي جمهوري آذربايجان چيزي به بار نياورد و تحليلگران و مدافعان حقوق بشر و حتي برخي سازمانهاي غربي كه بطور سنتي اعتنايي به حقوق بشر انسانهاي پاك و مسلمان ندارند از جمله عفو بين الملل نيز زبان به حمايت از آنار بايراملي گشودند و اتهام «داشتن مواد مخدر» توسط وي را مضحك و ساختگي بودن آن را محرز اعلام كردند. سالها بود كه خيلي ها تلاش كرده بودند بازي نيروي پليس و قواي امنيتي باكو با حربه موادمخدر و مهارت اين نيروها در گذاشتن مواد مخدر در كيف و جيب مخالفان براي متهم كردنشان را به اثبات برسانند و سيستم امنيتي جمهوري آذربايجان را رسوا كنند، اما اين بار باكو خود با متهم كردن خبرنگاري پاك و مومن همچون آنار بايراملي به «داشتن مواد مخدر» آن هم براي ساكت كردن وي در برهه مسابقه ابتذال يوروويژن ، به طور خودكار خود را رسوا ساخت و شد مصداق «عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد».
حبس آنار بايراملي علاوه بر اينكه تلاشي بود براي خفه كردن يكي از معدود صداهاي بازتاب دهنده سخن مردم ديندار جمهوري آذربايجان ، حركتي بود براي ضربه زدن به وظيفه اطلاع رساني شبكه جهاني سحر از جمهوري آذربايجان در برهه حساس برگزاري مسابقه يوروويژن و زائده مستهجن تر آن يعني رژه همجنس بازان در باكو. اما، عاملان اين توطئه غافل از آن بودند كه سياهي شب نمي تواند مانع از طلوع سحر شود. دستگيري خبرنگار محلي سحر در باكو نه تنها مانع از اطلاع رساني و روشنگري شبكه جهاني سحر نشد، بكله انگيزه مضاعفي به منابع محلي در داخل جمهوري آذربايجان داد كه اطلاعات مكتوب و تصويري و صداها و شكواييه هاي مردم را به انحاء مختلف به شبكه جهاني سحر برسانند و در نبود آنار بايراملي مي توان گفت كه بسياري از بينندگان جوان شبكه جهاني سحر به خبرنگار افتخاري سحر تبديل شدند و شبكه خود را در روشنگري و اطلاع رساني ياري كردند. به گونه اي كه بازهم شبكه جهاني سحر بازتاب دهنده اصلي موج اعتراضات مردمي به برنامه مستهجن و اهانت آميز رژه همجنس بازان در باكو شد و مردم و سحر توانستند به ياري خداوند متعال و با حمايت علماي بزرگ و امامان جمعه و جماعات مانع از اين رسوايي بزرگ براي ملت جمهوري آذربايجان شوند و خداوند متعال را شكرگزار باشند. گرچه ، در مقابل از اين موفقيت ، عوامل طرفدار رسوايان حاكم بر باكو زبان به ناسزا و ياوه گويي گشودند و با اهانت هاي وقيحانه عليه علماي حوزه و ايران اسلامي و بزرگان سياسي و ديني پرده دري كردند و اين نيز عامل ديگري شد براي روشنگري بيشتر شبكه سحر در خصوص چهره واقعي و كريه اين پرده دران.
باكو به خاطر مسابقه يوروويژن ، روابط خود با نزديك ترين كشور به لحاظ فرهنگي و ديني و زباني و تاريخي و جغرافيايي به جمهوري آذربايجان يعني جمهوري اسلامي ايران را نيز به مخاطره انداخت و سردترين شرايط را بر اين روابط حاكم ساخت كه حتي در زمان ابوالفضل ائلچي بيگ رئيس جمهوري افراطي وابسته به تركيه در سالهاي اوليه كه حيدرعلي اف ، وي و حكومتش را بي لياقت توصيف كرد، نيز اين طور نبوده است. به گونه اي كه اكنون حكومت الهام علي اف بيش از هركس ديگري و حتي بيش از ابوالفضل ائلچي بيگ مشمول اوصافي است كه حيدرعلي اف براي حكومت ائلچي بيگ برشمرده بود.
يكي ديگر از باخت هاي باكو در مسابقه يوروويژن 2012 ، شرايط سخت تري است كه جمهوري آذربايجان همزمان با اين مسابقه در مناقشه قره باغ متحمل شده است. خبرنگاران غربي كه باكو انتظار داشت به خاطر يوروويژن - 2012 جمهوري آذربايجان را به دنيا بشناسانند ، اكنون با استفاده از اين فرصت ، خط تبليغي ارمنستان را در مساله قره باغ پيش مي برند و جمهوري آذربايجان را به دنيا مي شناسانند، اما به عنوان طرف ظلم كننده به ارامنه مورد حمايت غرب!
درچنين شرايطي نظاميان ارمني نيز فرصت را غنيمت شمردند ، در حالي كه باكو با «بزن و برقص » يوروويژن 2012 مشغول است، به طور مستمر مواضع ارتش جمهوري آذربايجان را در خط آتش بس هدف هجوم هاي مكرر خود قرار دادند و باكو نيز براي حفظ آرامش خواننده ها و رقاصه هاي اروپايي حتي نتوانست اخبار نقض آتش بس را دستكم براي بهره برداري هاي سياسي منتشر كند.
يك باخت ديگر جمهوري آذربايجان در مسابقه يوروويژن 2012، موج جديد گراني و افزايش قيمتها است كه مخارج سنگين اين مسابقه به مردم جمهوري آذربايجان تحميل كرده است. در واقع گرماي يوروويژن 2012 ، دست و پاي مردم را سوزانده و دود آتش يوروويژن 2012 به چشمان مردم رفته است. به اعتقاد كارشناسان اقتصادي جمهوري آذربايجان ، موج گراني يوروويژن 2012 در ماه هاي آتي بزرگ تر خواهد شد و اقتصاد و معيشت مردم جمهوري آذربايجان را بيش از پيش درگير خواهد ساخت. زيرا تاكنون مقامات باكو براي تامين آرامش در زمان برگزاري مسابقه نياز به آرامش مردم داشتند و مي خواستند نارضايتي مردم حداقل در مقابل ميهمانان خارجي بروز داده نشود. اما، باكو پس از بازگشت ميهمانان غربي ديگر چنين محذوريتي نخواهد داشت.
به تمامي اين باخت ها بايد اضافه كرد، ضربه اي را كه يوروويژن 2012 به فرهنگ جمهوري آذربايجان و موسيقي اين كشور وارد ساخت. موسيقي اصيل و سنتي در مقابل يوروويژن 2012 به حاشيه رانده شده است و اين حاشيه نشيني به مدت طولاني باقي خواهد ماند. باكو با تصنيف « زمان مرگ موسيقي » در مسابقه يوروويژن به زبان انگليسي حضور يافت و نشان داد كه طراحان يوروويژن 2012 در باكو در واقع نقشه قتل موسيقي اصيل را در جمهوري آذربايجان كشيده اند.
اما، از زاويه ديد اسلامي در كنار تمامي اين باختهاي مادي باكو ، مردم جمهوري آذربايجان اميدوار به وعده الهي « پيروزي حق بر باطل» هستند. موفقيت مردم جمهوري آذربايجان در لغو رژه همجنس بازان در باكو و به عقب راندن لشگر كفري كه مدافع اين رژه بود، نويد دهنده پيروزي هاي بيشتر مردم جمهوري آذربايجان در آينده است.

 



آنچه بر ما گذشت از وابستگي تا رهايي

سميرا خطيب زاده
نظام هاي مستبد قاجار و پهلوي عقب افتادگي بسياري را براي مردم و كشورمان به ارث گذاشتند و ستم هاي فراواني به ملت ايران روا داشتند . القاي اين تفكر كه «ما نمي توانيم»، ايجاد روحيه وابستگي و به سخره گرفتن استعداد و توان داخلي بخصوص در عرصه توليد نوآوري و شكوفايي، كشور ما را بيش از پيش به ديگران وابسته نمود. تا جايي كه حتي از توليد ضروري ترين نيازمندي هاي خود، ناتوان بوده و دست نياز به سوي بيگانگان دراز مي كرديم.
اما انقلاب اسلامي ايران روحيه خود باوري و استقلال را به ملت ايران باز گرداند و به جبران صدماتي پرداخت كه از اين ناحيه بر ما وارد شده بود.
«از بين رفتن وابستگي و جايگزيني استقلال همه جانبه، از بين رفتن اختناق نفس گير و حاكميت فضاي آزادي، رهايي از تحقيرشدگي تاريخي و به دست آوردن عزت ملي، از بين رفتن ضعف نفس و خودكم بيني و حاكم شدن روحيه اعتماد به نفس ملي از دستاوردهاي مهم انقلاب اسلامي است.» [1]
هر چند امام روح تازه اي به ملت ايران بخشيد و عزم مردم را در جهت جبران اين كاستي ها جزم نمود اما ضربه هاي ويرانگري كه در اين عرصه بر ما وارد شده بود زمان بسياري را براي جبران مي طلبيد.
روحيه مصرفي ، غير خلاق و ناتواني كه در طي اين سالها (دوران قاجار و پهلوي) در مردم ايجاد شده بود، زخم ها و جراحت هايي است كه هنوز هم با گذشت زمان بسيار و پيشرفت هاي روز افزون ملت ايران در عرصه اقتصادي، آثار آن پابرجاست و در تمايل به خريد كالاهاي خارجي، عدم اطمينان و اعتماد به توليدات داخلي، توجه به ماركها و برچسب هاي بيگانه بر روي كالاها و... خود را نشان مي دهد و بخش مهمي از رنج هاي ملت ما نيز ناشي از همان زخم هاست.
آنچه خود خواستيم...
شروع جنگ كه در حقيقت رويارويي تمام عيار بلوك شرق و غرب عليه نهال نوپاي انقلاب بود، علي رغم چهره كريه خود نعمتهاي فراواني را براي ما به همراه داشت، تحريم كالاها و مهمات نظامي از سوي كشورهاي غربي - همزمان با آغاز جنگ- نقطه كليدي بود كه ما را به اين باور رساند كه در سايه توجه به توان و عزم داخلي مي توان به استقلال و بي نيازي رسيد.
در اين برهه - دوره دفاع مقدس- رزمندگان با روحيه جهادي و با خود باوري ، آستين همت را بالا زده و با تكيه بر توانمندي هاي داخلي و تشويق هاي امام راحل (ره) پيروزي هاي درخشاني را آفريدند.
چرا نام و شعار اقتصادي؟
پيروزي هاي پي در پي كه در عرصه خودكفايي نصيب ملت ايران شد ما را به اين باور رساند كه نه تنها مي توان روي پاي خود ايستاد و به قطع تمام وابستگي ها در ابعاد مختلف اقتصادي پرداخت، بلكه در سايه همين خود باوري مي توان به قدرت اول منطقه خاورميانه در عرصه علم و فناوري تبديل شد و بعد از آن به رتبه هاي برتر جهاني انديشيد . چيزي كه تنها با گذشت كمتر از سه دهه از عمر انقلاب شاهد دستيابي به آن بوديم و تشديد تحريم ها و تهديدهاي دشمنان نظام در زمان كنوني نيز صحت آن را تاييد مي كند.
بنابراين اقتدار اقتصادي ايران در كنار اقتدار سياسي و فرهنگي ضرورتي انكار ناپذير است و با توجه به الگو بودن نظام اسلامي ايران براي بسياري از كشور هاي مسلمان منطقه و حتي كشورهاي انقلابي و آزاديخواه جهان، ضرورت اين اقتدار اقتصادي بيش از پيش احساس مي شود.
چشم تيز بين انقلاب :امام خامنه اي : نيز با درك همه ي اين ضرورتها، دهه ي اخير را دهه «پيشرفت و عدالت» ناميدند تا چشم انداز اقتصادي كشور را ترسيم كنند و جهت حركت را مشخص سازند . اعلام پي در پي چند سال متوالي با شعار اقتصادي ( نوآوري و شكوفايي سال 1378، اصلاح الگوي مصرف سال 1388، همت مضاعف، كار مضاعف سال 1389، جهاد اقتصادي سال 1390و سال 1391 نيز با شعار توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني) بيانگر اين واقعيت است كه در زمان كنوني نقطه جهش انقلاب اسلامي ايران به قله هاي پيشرفت، همان نقطه اقتصادي است. بي دليل نيست كه دشمنان نيز همه ي سرمايه و همت خويش را در همين امر متمركز ساخته و براي به چالش كشيدن اين نظام گذرگاه اقتصادي را برگزيده اند.
از همين رو ضرورت درك شعار امسال (با عنوان حمايت از توليد داخلي) و چند سال گذشته با سمت و سوي اقتصادي بيش از پيش درك مي شود و ما را به مجاهدت اقتصادي و حضور جهادگونه در عرصه هاي اقتصاد فرا مي خواند.
پي نوشت
[1] بيانات مقام معظم رهبري در خطبه هاي نماز جمعه تهران(14/11/1390)

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14