(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 26 تير 1391 - شماره 20257

تأملي بر روند افزايش شبكه هاي صداوسيما
حلقه هاي مفقوده تمدن سازي در رسانه ملي
سينماي پايداري!


تأملي بر روند افزايش شبكه هاي صداوسيما

حلقه هاي مفقوده تمدن سازي در رسانه ملي

احمدرضا هدايتي
يكي از حلقه هاي مفقوده جريان توليد علم و صنايع بومي كه از الزامات پيشرفت كشور محسوب مي شود، توجه به كاركرد و نقش آفريني بسيار زياد رسانه ها و به ويژه راديو و تلويزيون است. صداوسيما به عنوان دانشگاهي سراسري و فراگير از مهم ترين اركان تحقق چنين هدفي است.
نمي توان تأثيرات مثبت صداوسيما در فرهنگسازي و كمك به رفع بسياري از مشكلات و معضلات فرهنگي و اجتماعي را منكر شد؛ اما در عين حال بايد پذيرفت كه تلاش هاي صورت گرفته، اولا همه ظرفيت رسانه ملي را شامل نمي شده و دوم اينكه در حد انتظار و شأن نظام اسلامي و مردم انقلابي ايران نبوده است. از سوي ديگر، ترويج و رسوخ برخي معضلات فرهنگي موجود در جامعه نيز به طور مستقيم و غيرمستقيم از پخش برنامه هاي خارجي يا داخلي ناهمگون بافرهنگ ايراني- اسلامي و يا غفلت و كم توجهي مسئولين صداوسيما به برخي از نيازهاي اساسي و داراي اولويت جامعه تأثير پذيرفته است.
اما سؤال اين است كه چرا در صداوسيما، توليد فيلم و ايجاد شبكه هاي تلويزيوني و برنامه هايي كه در كنار تامين نيازهاي روحي مردم، بتواند به صورت تخصصي و حتي حرفه اي، ذهن و فكر آنان را به سمت موضوعات زيربنايي و مولد در سازندگي و رشد توسعه علمي كشور در ابعاد و موضوعات مختلف فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي، آموزشي، صنعتي و بخصوص كشاورزي سوق دهد، مورد توجه جدي و كامل قرار نگرفته است؟
بديهي است، چنانچه مشغله هاي فكري و كاري جامعه با توليد و ارائه برنامه هاي مناسب برانگيزاننده و ترغيب كننده در مسير توليد علم و دانش و توسعه و ترويج فرهنگ كار و تلاش هدايت شود، خود به خود جامعه به سمت كارآفريني سوق يافته و با ايجاد مشغله هاي مفيد كاري، از ضرورت راه اندازي شبكه ها و توليد و ارائه برنامه هاي صرفا تفريحي و سرگرم كننده كاسته خواهد شد.
اين بار سؤال اين است كه چه بايد كرد؟
در پاسخ به اين سؤال؛ گزينه ها و راهبردهاي متعددي قابل طرح مي باشد و ايجاد و توسعه شبكه هاي تلويزيوني تخصصي و كاربردي (در زمينه ها و موضوعات مختلف)، يكي از مهم ترين اين راهبردها به شمار مي رود و مي تواند نقشي بنيادين و در عين حال سازنده را در اين زمينه ايفا نمايد.
چند پيشنهاد
در اين رابطه قطعا ايجاد شبكه هايي نظير شبكه «تلاش» براي كمك به كارآفريني و گسترش فرهنگ كار و تلاش و افزايش توليد در بخش هاي مختلف صنعتي و عمراني و همچنين تاكيد ويژه بر ايجاد شبكه اي مستقل تحت عنوان شبكه «رويش» يا «روستا» براي كمك به ترويج و بهينه سازي كشاورزي كه از زيربنايي ترين و مهم ترين محورهاي توسعه محسوب شده و همواره مورد تاكيد بنيانگذار انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري (دامه) بوده از اهميت و اولويت بيشتر و بالاتري برخوردارند.
همچنين ايجاد شبكه خاص فرهنگ با هدف بهبود فرهنگ عمومي در زمينه ها و بخش هاي مختلف اعم از مسائل: ترافيكي، قوانين و مقررات و مسائل حقوقي، آداب شهرنشيني، خانه و خانواده، فرهنگ و ارزش هاي ايراني اسلامي و امثال آن نيز مي تواند نقش قابل توجهي در كاهش معضلات و ناهنجاري هاي اجتماعي داشته باشد.
راه اندازي شبكه «معارف» يا شبكه «گفتگو» براي بحث و گفتگو در زمينه هاي مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي، ديني، فرهنگي و ساير موارد مشابه و پاسخ به سؤالات و شبهات مردم و نيز پخش سخنراني ها و همايش ها و امثال آن، موضوع ديگري است كه مي تواند در دستور كار قرار گيرد.
شاخص سازي بايدها و نبايدهاي صداوسيما
در همين راستا و به منظور كمك به تسريع در دستيابي به جايگاه واقعي انقلاب اسلامي و همچنين در جهت رفع نيازمندي ها، كمبودها و مشكلات موجود در بخش هاي مختلف صداوسيما، ساير موضوعات مورد نظر در قالب چند سؤال مطرح مي گردد.
با توجه به اينكه در حال حاضر خواسته يا ناخواسته، موضوع اكثر برنامه هاي صداوسيما اقشار متمول و برخوردار از زندگي پرزرق و برق شهري هستند، مهم ترين سؤال اين است كه سهم قشر متوسط و محروم جامعه كه اكثريت جمعيت كشور را شامل مي شوند و بخصوص جمعيت بيش از 40 درصدي روستاها كه توليد بخش عمده محصولات كشاورزي كشور را برعهده دارند، از برنامه هاي فعلي صداوسيما در چه حد است؟
- نظر به اينكه حضرت امام(ره)، كشاورزي را محور توسعه معرفي نموده و مقام معظم رهبري (دامه) بر آن تأكيد كرده اند و با توجه به اينكه محصولات كشاورزي مي توانند به عنوان يكي از اساسي ترين نيازهاي جامعه، اهميت فراواني در كاهش وابستگي ها داشته باشند، چرا صدا و سيما تا به حال براي ايجاد يك شبكه تلويزيوني (شبكه كشاورزي، شبكه روستا و...) كه مي تواند در زمينه هاي مختلف مانند: كشاورزي مكانيزه، باغداري، زنبورداري، پرورش آبزيان، مرتع داري، جنگلداري، آبخيزداري، دامداري، پرورش طيور و صدها مورد ديگر فعاليت و فيلم هاي آموزشي، مستند، يا حتي سريال و فيلم هاي سينمايي مرتبط با بخش كشاورزي تهيه و توليد نمايد، مانند ساير موضوعات اقدام نكرده است؟ بديهي است كمك به ترويج و توسعه كشاورزي و استفاده بهينه از منابع موجود در اين زمينه مي تواند نتايج و پيامدهاي مثبت فراواني را براي كشور به همراه داشته و حتي منجر به معكوس شدن روند مهاجرت به شهرها و كاهش نرخ رشد بيكاري در كشور شود.
- چرا در بسياري از فيلم هاي صدا و سيما هر چه مشكلات اجتماعي و خانوادگي، رفتارهاي ناهنجار، فقر فرهنگي، بدبختي و فقر مالي وجود دارد، گريبانگير خانواده هاي مقيد به ارزش هاي ديني و عمدتا استفاده كنندگان از نمادهاي مذهبي (خانم هاي چادري يا آقايان داراي محاسن) است و بالعكس خانم هاي استفاده كننده از مانتو و خانواده هاي نه چندان مقيد به مسائل شرعي كه در آنها هيچ اثري از فضاي معنوي و اعمال مذهبي حتي در حد نماز خبري نيست، خوشبخت و در آرامش جلوه داده مي شوند و به عبارت ديگر چرا در فيلم ها اين موضوع مورد غفلت قرار گرفته است؟ اصولا چرا جاي نمادهاي اسلامي در ساير فيلم هاي رسانه اين قدر كمرنگ است؟
- در حال حاضر اكثر برنامه هاي تلويزيوني به جز شبكه هاي آموزش، قرآن و شبكه خبر كه جنبه آموزشي، فرهنگي و اطلاع رساني دارد و در رفع نيازهاي فرهنگي جامعه موفق تر عمل كرده اند، به نظر مي رسد ساير شبكه هاي صدا و سيما در كنار سرگرم سازي، كمتر به مضامين هدفمند، فرهنگ ساز، تأثيرگذار و بنيادين مي پردازد.
- بديهي است كه بخصوص در اين مقطع از تاريخ انقلاب اسلامي، مردم بيش از هر زمان ديگري نياز به آرامش و اميد به آينده اي بهتر دارند و قطعا ارائه گزارش هاي مقايسه اي و در عين حال شفاف، صريح، صادقانه و در عين حال ساده و قابل فهم (براي عموم جامعه) از دستاوردهاي عظيم عيني و عملي انقلاب اسلامي نسبت به ساير كشورهاي مشابه و هم سطح و بخصوص وضعيت قبل از انقلاب اسلامي و بيان طرح ها و برنامه هاي در دست اقدام مسئولين، همراه با طرح نارسائي هاي قابل ذكر فعلي، نقش اساسي در پاسخ به انبوه سؤالات مطرح در جامعه و رفع ابهامات و همچنين ايجاد تحرك و تلاش بيشتر براي سازندگي كشور دارد، بنابراين سؤال اين است كه چرا صدا و سيما با توجه به رسالت خود به عنوان رسانه ملي، به طور جدي و حرفه اي در اين زمينه اقدام نمي كند؟
- جايگاه سرودهاي حماسي، برانگيزاننده كه شور و نشاط انقلابي و رغبت و رقابت سازنده ايجاد كند، در صدا و سيما كجاست؟ چرا به جاي و يا حداقل در كنار ترانه هاي عاشقانه، از شعرهاي حماسي و انقلابي (مانند سرودهاي مورد استفاده در ابتداي انقلاب، اما متناسب با نياز روز جامعه) براي ترغيب و تشويق مردم به همدلي و مشاركت در سازندگي كشور و توسعه علمي و پيشرفت در زمينه هاي مختلف، كمتر استفاده مي شود؟
- علت اين همه اصرار صدا و سيما براي پخش فيلم هايي كه داراي گرايش هاي فمنيستي و زن سالارانه است و خانم ها به عنوان مدير و رئيس گروهي از مردان ايفاي نقش مي كنند، بخصوص در فيلم هاي خشونت بار پليسي چيست؟ آيا براستي مسئولين محترم صدا و سيما از عوارض و پيامدهاي منفي درازمدت و كوتاه مدت جابجايي نقش زن و مرد در جوامع غربي بي خبرند، يا ناخواسته در معرفي نقش ارزشمند زن در جامعه و خانواده دچار افراط و تفريط شده و مسير نادرست را برگزيده اند؟
- اين درست است كه با پيشرفت جامعه ابزارها و روش ها و به تبع آن انتظارات جوانان از خانواده ها و جامعه تغيير يافته، اما اولا آيا اين تغيير متناسب با شرايط هر دوره استمرار نداشته و مختص به زمان خاصي بوده است، دوم اينكه اصول و مباني ارزشي و اعتقادي كه تغيير نكرده است، سوم تغيير ابزار و روش ها كه نبايد باعث حذف ارزش ها و اصول اخلاقي شود، پس علت اين همه افراط و تفريط در برنامه هاي و فيلم هاي صدا و سيما براي اثبات فاصله بين نسل جديد و قديم و دامن زدن به توقعات بعضا غيرمنطقي و نابجا در اين قشر كه به تعبير حضرت امام(ره) اميدهاي آينده انقلاب محسوب مي شوند و بايد فكر و ذهنشان متوجه كار و تلاش و دانش و علم اندوزي باشد، چيست؟ به عبارت ديگر چرا صدا و سيما به جاي اثبات ضرورت حفظ كانون خانواده و ايجاد تعادل و توازن منطقي در انتظارات جوانان، برعكس عمل مي كند؟
چرا صداوسيماي جمهوري اسلامي علي رغم دسترسي به منابع و داستان هاي غني اسلامي مانند: انواع روايات و داستانهاي اسلامي و قرآني و يا داستان هاي ملي و اصيل ايراني مانند: شاهنامه، از اين منابع براي تهيه نمايشنامه، فيلم و برنامه هاي راديو تلويزيوني در حد مطلوب و مستمر و بطور جدي استفاده نمي كند، در حالي كه كشوري مانند تركيه با حكومتي لائيك، با تهيه فيلمي مانند: «كليد اسرار» (به عنوان مجموعه اي فرهنگي و مذهبي) و يا حتي ژاپن و كره با فيلم هايي اسطوره اي مانند: جنگجويان كوهستان، افسانه جومونگ و... توانسته اند، با رعايت اصول اخلاقي و در عين حال آموزشي، در مقاطع مختلف، مخاطبين زيادي را متناسب با سلايق اقشار جامعه، به سوي خود جلب نمايند.
چرا علي رغم وجود طبيعت متنوع و گسترده در خشكي و حتي در آب هاي ايران، صداوسيما در زمينه تهيه و ساخت فيلم هاي مستند از طبيعت و حيات وحش و آبزيان ايران فعال نيست و معدود فيلم هاي موجود در اين زمينه اين قدر غيرحرفه اي، پراكنده و كم محتوا تهيه مي شوند؟ سؤال ديگر اينكه در برنامه هاي صداوسيما جايگاه تهيه و توليد برنامه و فيلم هاي علمي و علمي تخيلي كه در بروز و شكوفايي خلاقيت ها و استعدادهاي جوانان نقش اساسي دارد، كجاست؟
چرا صداوسيما براي توليد فيلم ها و تهيه برنامه هاي شاد، مفرح، مشروع و منطقي، به منظور جايگزيني به جاي برنامه هاي غيرقانوني، نامشروع و مطرود مورد استفاده در مجالس شادي و فرهنگ سازي و نهادينه نمودن برنامه هاي بومي و سنتي متناسب با هنجارهاي اجتماعي، به طور جدي وارد عمل نشده و از همكاري ساير دستگاه هاي ذي ربط استفاده نمي كند.
آيا سيماي جمهوري اسلامي نمي تواند، با توجه به شموليت بيشتر و تاثيرگذاري بهتر، همانند صداي جمهوري اسلامي، براي كارآفريني و معرفي موضوعات و مشاغل واجد شرايط براي سرمايه گذاري، برنامه اي مشابه برنامه هاي ارزشمند راديو تجارت را تهيه و ارائه نمايد؟
علت اين همه تبليغ براي ترويج مصرف گرايي و ترغيب مردم براي خريد محصولات و كالاهاي عمدتا تجملاتي و غيرضروري خارجي در صداوسيما چيست و به چه علت برخلاف ضوابط موجود، اين وضعيت در طول سال هاي گذشته و بخصوص در سال هاي جهاد اقتصادي و توليد و كار و سرمايه ملي همچنان ادامه يافته است؟
آيا اين تبليغات وسيع بخصوص در مورد كالاهايي كه توليد مشابه داخلي هم دارد، باعث آسيب ديدن صنايع بخصوص صنايع نوپاي كشور نمي شود؟ آيا اين روش الزاما تنها روش موثر براي ايجاد رقابت در بخش توليد محسوب مي شود؟
در مجموع با توجه به اينكه فرهنگ سازي و نهادينه نمودن آن در جامعه، مستلزم نگاه همه جانبه در تهيه و توليد برنامه ها با نگاه به پيامدهاي مثبت و منفي آن در درازمدت است، از اين رو پيشنهاد مي شود ضمن توجه به توسعه كمي صداوسيما، براي ايجاد شبكه و تهيه و توليد هرگونه برنامه درباره مسائل و نيازهاي اساسي، بنيادين و درازمدت كشور، بيش از پيش و به طور جدي در دستور كار قرار گيرد.
 


سينماي پايداري!

¤ پژمان كريمي
از سينماي مقاومت مي توان تعريف ساده و رواني كرد:
«گونه اي از سينما كه روايتگر پايداري يك ملت در برابر يورش بيگانگان و بدخواهان است!»
در قالب اين تعريف، پايداري مردم ويتنام در برابر يورشگران و متجاوزان آمريكايي، پايداري مردم الجزاير در برابر استعمارگران فرانسوي، پايداري مردم ليبي در برابر چپاولگران ايتاليائي و... موضوع هايي براي سينماي مقاومت تلقي مي شوند.
تقويت سينماي مقاومت و بالندگي آن چند پيامد اساسي دارد:
1- آشنايي مخاطب با تاريخ يك سرزمين و يك ملت
2- آشنايي با شاخص هاي وجودي و رفتاري «متجاوز»
3- تصوير چرايي تجاوز به يك هويت، باور و سرزمين
4- شرح پايداري و الگوسازي در اين عرصه مفهومي
5- ايجاد و تقويت همبستگي ميان يك ملت با تكيه بر افتخارات و حماسه ها
روشن است كه اين پيامدها در قاب تحمل استكبار نمي گنجد! از اين روست كه دشمن با تمسك به ابزار فرهنگي و به طور مشخص سينما، در تقابل با سينماي مقاومت صف آرايي مي كند!
سينماي غرب و هاليوود با مأموريت القاي ارزش هاي نظام اومانيستي و ليبرال، نقشي پررنگ در خنثي سازي سينماي مقاومت دارد.
در اين مسير نوعي از سينماي مقاومت جعلي با دورويكرد اصلي در برابر مخاطب قرار مي دهد:
يك- قلب واقعيت و چرايي و غايت پايداري ملت ها
دو- پنهان كردن ماهيت كلوني هاي استكباري
در واقع سينماي غرب و هاليوود، تصويري واژگونه از پايداري در كشورهاي هدف ارائه مي دهند. در اين نوع تصوير پردازي ملت هدف يورش با چنين نشانه هايي توصيف مي شوند:
- عقب ماندگي فرهنگي
- خشونت
- بي رحمي
- دوري از پاكدامني
در ازاي اين گونه چهره پردازي از ملت هدف يورش، يورشگران با چنين نشانه هايي به ميدان آورده مي شوند:
- فرهنگ مندي
- احترام به عشق و عشق ورزي
- جوياي آشتي
- پايدار و استوار
- خلاق
- و قهرمان...
در فيلم «اولين خون» (ساخته و با بازي سيلوستر استالونه) مي توان اغلب نشانه هاي برشمرده را در رويارويي قهرمان آمريكايي فيلم و جنگجويان ويتنامي مشاهده كرد.
در فيلم «نقاب» با بازي آنجلينا جولي، كوشش شده است كه مأموران دستگاه اطلاعاتي آمريكا علاوه بر فراست، برخوردار از عواطف خانوادگي و دگرخواه تصوير شوند، چنان كه با فداكاري خود مسلمانان ايران و عربستان را از حمله اتمي روس هاي كمونيست نجات مي دهند.
از اين رو است كه مي توان رويارويي با سينماي پايداري را استراتژي سياسي سينماي غرب و هاليوود قلمداد كرد. در برابر اين استراتژي. كشورهاي هدف يا ملت هاي هدف يورش و صاحبان سرزمين هاي هدف تجاوز، چاره اي جز تقويت سينماي پايداري ندارند. اين اتفاق هنگامي رخ مي دهد كه:
يك- فيلم سازان سينماي پايداري، تاريخ پايداري كشور خود را به درستي بشناسند.
دو- دولت ها و سازمان هاي فعال در حوزه هنر و پايداري از سينماي پايداري حمايتي جدي كنند.
سه- در پرداخت داستان و فيلم نامه از اسناد و مشاوران خبره و متعهد به فرهنگ پايداري بهره گيرند.
چهار- جذابيت ساختاري را فراموش نكنند.
متأسفانه سينماي پايداري در كشور چندي است كه نه از سوي هنرمندان و نه از سوي كارگزاران فرهنگي جدي انگاشته نمي شود. اين در حالي است كه- به گفته بسياري از كارشناسان و صاحبنظران- بنا به وجوه ديني و ملي، پايداري و فرهنگ پايداري مردم ايران، تفاوت و جلوه اي ديگر نسبت به پايداري و فرهنگ پايداري ديگر مردم دارد.
فاصله گرفتن نهادها از سرمايه گذاري، كم حوصلگي و تنبلي فيلمسازان، دشواري سينماي پايداري از حيث نيازمندي به امكانات مادي و پژوهش عمقي و وفاداري به واقعيت و... همگي باعث افت سطح چندي و چوني سينماي پايداري شده است.
سينماي پايداري در كشور ما نياز به اذهان خلاق و «دلهاي مشتاق» دارد.
اگر در گذشته سينماي پايداري نوعي اداي دين به نگاهبانان استقلال و شرف يك ملت بود، امروز سينماي پايداري يعني جنگ افزاري در برابر يورش نرم افزارانه بدخواهان دروني و بيروني!
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14