(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 25 مرداد 1391 - شماره 20283

نگاه استراتژيك به نامگذاري سال ها
بدر و خيبر امروز مصاف فرهنگ ها است
نگاهي به آمار فروش سلاح هاي آمريكايي به كشورهاي حاشيه خليج فارس
تهديد ايران؛ تله آمريكا براي فروش سلاح به اعراب


نگاه استراتژيك به نامگذاري سال ها

بيژن ذبيحي
استراتژي را مي توانيم به عنوان ايده، الگو، طرح، نقشه، يا روش اجرايي كه دستيابي به هدف ها يا ماموريت ها را با استفاده موثر از منابع و مقدورات ممكن ساخته و يك ارتباط منطقي و هماهنگ بين سلسله فعاليت ها براي نيل به هدف نهايي ايجاد مي نمايد، تعريف كنيم. چنان كه در بررسي مفهوم استراتژي، صاحب نظران و انديشمندان دانش استراتژي، تعاريفي را ذكر كرده اند كه شاكله اصلي آنها عبارت است از:
1-هنر فرماندهي ارتش ها كه شامل هنر نبردها، هنر تحركات و هنر استقرار يافتن مي شود.
2-هنر فرماندهي نظامي، طرح ريزي و هدايت كارزار.
3-تطابق عملي وسايل موجود در اختيار يك فرمانده، با طرق دستيابي به هدف مورد نظر و تطابق هدف كلي با امكانات موجود.
4-علم برنامه ريزي و نظارت بر عمليات نظامي
5-هدايت جامع قدرت براي كنترل وضعيت ها و مناطق به منظور كسب اهداف.
6-دانش يافتن و به كارگيري هماهنگ همه منابع يك ملت يا ائتلافي از ملل براي دستيابي به اهداف سياسي.
7- علم و فن توسعه و كاربرد قدرت هاي سياسي و اقتصادي، فرهنگي و نظامي ملت به هنگام صلح و جنگ و به منظور تامين حداكثري پشتيباني از سياست هاي ملي و افزايش احتمال پيروزي و تقليل احتمال شكست.
8- و در نهايت، تعيين اهداف اساسي طويل المدت براي يك نهاد اقتصادي، نظامي و غيره و اتخاذ طرز عمل و تخصيص منابع لازم جهت نيل به اين هدفها.(1)
طبق اين قاعده مقام معظم رهبري در رأس نظام جمهوري اسلامي، به موجب بند اول اصل 110 قانون اساسي نسبت به تعيين استراتژي در جمهوري اسلامي ايران اقدام مي نمايند كه بر اين اساس از اختيارات و وظايف رهبري نيز محسوب مي شود كه از آن به سياست كلي نظام تعبير شده است. چنان كه به موجب بند دوم همان اصل، نظارت برحسن اجراي طرح در قالب استراتژي كلان نيز از اختيارات و وظايف همين مقام است.
ناگفته نماند كه اركان نظام به عنوان كارگزاران ميداني و عملياتي اين استراتژي ها محسوب مي شوند.
البته فراتر از وظايف ساير اركان نظام، نقش استراتژيك و جامع مقام معظم رهبري، هماهنگ ساختن و هدايت همه منابع ملت يا گروهي از ملت ها در راستاي نيل به اهداف اساسي نظام مقدس جمهوري اسلامي است. در اين نگاه، رويكرد رهبري، پيش زمينه و پس زمينه، و به تعبيري ملزومات گذشته، حال و آينده و هدايت مدبرانه اين مقولات است كه ضمن تركيب تمامي اين سطوح و مقاطع و ابزارها، كاربرد و كارآيي آنها را نيز، چنان تنظيم مي نمايد كه با كاهش ضريب خطا و صدمه در سطوح عالي نظام روبه رو شويم.
ناگفته نماند كه نگاه استراتژيك به نامگذاري سال ها از بررسي و تبيين اين چشم انداز بيست ساله رخ برمي نماياند. كليه اعمال و حركات و ارائه رهنمودها و تاكيدها و انذارها در طول ساليان گذشته مفاهيمي چون عظمت، بزرگي، اهميت و حساسيت موضوع را القاء مي كند.
در بررسي و ارزيابي اوضاع و احوال و همچنين شرائط و اقتضائات به اين نكته مي رسيم كه اين رهنمودها داراي ويژگي افزايش احتمالات مطلوب و تقليل احتمالات آسيب ها بوده كه براساس سياست ملي، افق چشم انداز بيست ساله كشور در ابعاد سياست هاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي، امنيتي و... تدوين مي گردد كه با تلفيق و هماهنگي با يكديگر، ابزارهايي را تشكيل مي دهند كه براي دستيابي به اهداف ملي، دولت را ياري مي رساند.
در راستاي تبيين فلسفه نامگذاري هاي آغاز هر سال از سوي مقام معظم رهبري از دو نگاه خردنگر و كلان نگر مي توان به تبيين فلسفه نامگذاري ها پرداخت. در نگاه خرد، مقوله ضرورت ها و اقتضائات بيش تر رخ مي نماياند. يعني آنجا كه ضرورت ها و اقتضائات بين المللي، ملي، منطقه اي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، اجتماعي، امنيتي؛ فلسفه اين نامگذاري ها بيان مي گردد. در نگاه خرد، مصاديق نامگذاري سال ها به اين ترتيب خواهد بود. ضرورت هاي اجتماعي- اقتصادي شامل اتخاذ سياست هاي مرتبط در اين راستا همچون سال اشتغال مفيد و مولد، اصلاح الگوي مصرف، تشويق به جلوگيري اسراف، جهاد اقتصادي، توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني مي باشد. در ضرورت هاي فرهنگي و اعتقادي، سال پيامبر اعظم(ص)، سال امام علي(ع)، سال امام خميني(ره) و سال عزت و افتخار حسيني قابل ذكر مي باشد.
اما در ضرورت هاي داخلي و امنيتي، مصاديقي همچون سال اقتدار و امنيت ملي، اتحاد ملي و انسجام اسلامي، همبستگي ملي و مشاركت عمومي مدنظر خواهد بود. ولي فارغ از نگاه خرد از بعد ضرورت ها و اقتضائات، نگاه كلان نگر نيز در چشم انداز چندين ساله گذشته عيان مي گردد.
در اين نگاه دسته بندي نامگذاري هاي چندين ساله در سه سطح و به عنوان راهبردهاي رهبري براي هدايت درست و دقيق جامعه، به صورت همه بعدي و فراگير و با وجوه درمان نگري و سوق گرايانه و هدايت گونگي پديده ها مشخص مي گردد.
در نگاه كلان به نامگذاري آغاز هر سال از سوي مقام معظم رهبري از بعد استراتژيك و به صورت راهبردي در سه سطح اينگونه قابل ترسيم خواهد بود.
1- راهبردهاي پيشگيراننده
2- راهبردهاي تثبيتي و تبييني
3- راهبردهاي پيش براننده
1- راهبردهاي پيشگيراننده:
در راستاي ارائه رهنمودهاي راهبردگونه، از جنبه راهبردهاي پيشگيراننده كه در بطن خود داراي ماهيت و كاركرد بازدارندگي و پيشگيرانه را داراست. عمدتا به دوره يا عصر سازندگي 8 ساله رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني با رويكرد توسعه مطلق اقتصادي مربوط مي شود.
از جمله: ارائه رهنمودهايي مبني بر پرهيز از دنياگرايي و تجمل گرايي و تأكيد بر تحول دروني و اصلاح امور، به ويژه مراقبت و نظارت در دوران سازندگي و انذار از بوجود آمدن مترفين در جامعه اسلامي، زنگ خطري كه در سال 1369 از سوي مقام معظم رهبري به صدا درآمد.
در سال 1370 ارائه رهنمودهايي مبني بر نظارت كامل بر دستگاه اداري، هشدار نسبت به رسوخ عوارض نظام هاي طاغوتي بر مسئولان، بيماري رفاه طلبي و عشرت طلبي، بيماري زد و بند نامشروع و فساد مالي و اداري، بيماري تكبر و دوري از مردم و بي اهميتي به نياز و خواست مردم و اراده حضور آنان، بيماري دسته بندي هاي ناسالم و ترجيح مقاصد باندي بر مصالح عمومي، بي تفاوتي يا بي اعتنايي به ارزش هاي اسلامي و انقلابي متذكر مي شود.
در سال 1371 ارائه رهنمودهايي مبني بر تفكيك سازندگي از ماديگرايي، مطرود بودن روش اقتصاد غربي، پرهيز از اسراف و زياده روي ها و ثروت اندوزي ها، دنياطلبي و حب شهوات از عوامل اصلي انحراف و درس هايي از عاشورا مطرح مي شود.
در سال 1372 ارائه رهنمودهايي مبني بر تحقق عدالت اجتماعي، پرهيز از بي انضباطي اقتصادي در زمينه هاي فساد مالي، تأمين رفاه عمومي و عدم تبعيض در استفاده از فرصت ها و امكانات، سال برنامه ريزي دولت و تدوين برنامه دوم و عدالت اجتماعي به عنوان هدف اصلي بيان مي گردد.
در سال 1373: تأكيد بر تقويت وجدان كاري و رعايت انضباط اجتماعي در همه امور و اصل صرفه جويي به مثابه يك برنامه، نقطه منفي شمردن دنياخواهي براي مسئولان كشوري و لشكري توصيه مي گردد.
در سال 1374 تأكيد بر انضباط اقتصادي و پرهيز از طمع كاري و درآمدهاي ناسالم، عدم سوءاستفاده از موقعيت شغلي و قدرت مالي و وضعيت ناسالم روابط اقتصادي و بالاخره اينكه وجود فساد تعجب آور نيست، مبارزه نكردن با فساد تعجب آور است اشاره مي گردد.
در سال 1375 ارائه رهنمودهايي مبني بر تأكيد بر ضرورت پرهيز از اسراف و حفظ ثروت و منابع عمومي كشور، پرهيز از بي انضباطي مالي و اداري، مقابله و مبارزه با ثروت اندوزي و درآمدهاي ناسالم، اخذ ماليات از ثروت هاي بادآورده، دوري مسئولين از دنياطلبي، عواقب مجذوبان ثروت، بحث عوام و خواص و نقش خواص طرفدار حق دنياگرا، بحث عدالت و زهد علي(ع) تبيين مي گردد.
در سال 1376 دستور قاطع به دولت و مجلس و دستگاه قضايي براي برخورد با صاحبان ثروت هاي بادآورده و تأكيد بر توجه به معنويات و فضايل اخلاقي مي شود.
در سال 1377 نيز تأكيد بر صرفه جويي و پرهيز از اسراف، قناعت و پايداري بر مواضع اسلامي و انقلابي در سرلوحه توصيه هاي مقام معظم رهبري مبني بر اصلاح و پرهيز از كجروي قرار مي گيرد.
2- راهبردهاي تبييني و تثبيتي:
اگر مفهوم تبيين را اينگونه تعريف كنيم، كه عبارت است از: توضيح علت وقوع پديده و استنتاج اصول و قوانين حاكم بر روابط علي آنها كه قرين اين عبارت خواهد بود كه موضوع تبيين را مبين و نتيجه مي گويند.
كه از طريق احكام توضيح داده مي شود و مقدمات تبيين فراهم مي آيد. در نهايت تبيين، توضيح وقوع پديده ها از طريق احكام است.(2)
در اين صورت راهبردهاي تبييني و تثبيتي داراي رويكردي جامع نگر و فراحيطه اي را تشكيل مي دهد. بدين معنا كه در سطح اول و در راهبردهاي پيشگيراننده علت وقوع پديده ها، آفت ها و آسيب ها شناسايي، معرفي و راه هاي درمان و رفع آفات نيز بيان گرديده ولي در مرحله دوم و در سطح راهبردهاي تبييني و تثبيتي، راههاي درمان و الگوپذيري و الگوگيري از برخي مولفه ها و تبيين و تثبيت خصايص، صفات، ويژگي ها و مؤلفه هاي اثرگذار دروني از اين الگوها مدنظر بوده و از راه هاي اساسي برون رفت از بحران ها و تلاطم هاي روحي، رواني، اخلاقي، اجتماعي و سياسي تمسك جستن به اين الگوها مي باشد. از اين رو در اين راستا مقام معظم رهبري در مرحله دوم راهبردهاي تبييني و تثبيتي را بعنوان رهنمودهايي براي جامعه بيان مي كنند كه عمدتا دوره 8 ساله رياست جمهوري سيدمحمد خاتمي با برنامه توسعه سياسي و مشهور به دوران اصلاحات مي شود. مصاديق آن عبارتند از:
(البته مي توان آغاز اين راهبرد را از سال 1376 دانست كه مقام معظم رهبري تاكيد بر توجه به معنويات و فضايل اخلاقي دارند.
چنان كه در سال 1377 نيز بر پايداري بر مواضع اسلامي و انقلابي تاكيد مي نمايند. اما بطور جدي و قاطع اين راهبرد از سال 1378 كه همزمان با يكصدمين سال تولد حضرت امام خميني(ره) بود، را سال امام خميني(ره) و سال 1379را سال امام علي(ع) و سال اميرالمؤمنين نام مي گيرد. چنانكه سال 1381 نيز مزين به سال عزت و افتخار حسيني و همچنين سال 1385، سال پيامبراعظم(ص) نامگذاري مي گردد.
چنانكه اشاره گرديد هدف اصلي مي تواند تبيين و تثبيت، صفات، ويژگي ها و خصايص آنان در پي ريزي و اجرايي ساختن نقشه راه جمهوري اسلامي است. كه بطور عملي جلوگيري از انحرافات فاحش تئوريك در سطح اركان نظام كه در پي عملياتي ساختن جامعه مدني بدون تعريف بوده، حضرت آقا مدينه النبي را تئوريزه مي كنند و همچنين در مقابل مفهوم مردم سالاري مفهوم برگرفته از ايدئولوژي اسلامي مردم سالاري ديني را جايگزين مي كنند.
3- راهبردهاي پيش براننده:
در مرحله سوم حركت به سوي آرمان هاي والاي انقلاب اسلامي، راهبردهايي بايد ارائه و عملياتي شوند كه واجد صفات شتاب دهندگي، افزايشي و حركتي بيشتر باشد. از اين رو در اين راستا ارائه رهنمودهايي در اين خصوص را شاهديم.
آغاز مرحله سوم و ارائه رهنمودهايي در جهت شتاب افزايي به حركت نظام، از سال 1380 مي باشد كه به سال اقتدار ملي و اشتغال آفريني مفيد و مولد، سال 1382 به سال نهضت خدمت رساني، سال 1383 به سال نهضت پاسخگويي، سال 1384 به سال همبستگي ملي و مشاركت عمومي، سال 1386به سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي نامگذاري مي گردند. به نظر مي رسد تا اين مقطع بسترسازي و زمينه سازي هاي لازم براي قرار گرفتن جامعه و نظام اسلامي در سكوي جهش و پرش به سوي دهه پيشرفت و عدالت انجام گرفته است.
از اين رو در سال 1387 با نامگذاري سال نوآوري و شكوفايي روبه رو هستيم، كه سرآغاز اصلي پيشرفت همه جانبه هر جامعه اي براي رسيدن به توسعه پايدار مي باشد. همچنين در سال 1388، سال اصلاح الگوي مصرف، سال 1389 سال همت مضاعف، كار مضاعف، سال 1390 سال جهاد اقتصادي و در نهايت سال 1391 مزين به سال توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني مي گردد.از اين رو با نگاه كلان به چشم انداز تاريخي انقلاب اسلامي در سه دهه گذشته نگاه استراتژيك و عمق استراتژيكي برنامه ريزي مقام معظم رهبري جلوه گري مي نمايد.
پاورقي
1- فرهنگ استراتژي، محمدنژاد، نوروزي، تهران، سنا، 1378، ص 8.
2- دائره المعارف تطبيقي علوم اجتماعي، كتاب اول، عليرضا شايان مهر، سازمان انتشارات كيهان، 1377، ص 148

 


بدر و خيبر امروز مصاف فرهنگ ها است

استاد علي معلم دامغاني، رئيس فرهنگستان هنر جمهوري اسلامي در اين گفتار به تبيين و تشريح وضعيت فرهنگي امروز پرداخته است. شرايط بدر و خيبر و رسالت هنرمندان و نخبگان فرهنگي نيز از نگاه ايشان دور نمانده است. اين گفتار به بهانه ي سالروز ديدار رهبر انقلاب با جمعي از كارگزاران فرهنگي در 21 مرداد 1371 توسط پايگاه اطلاع رساني رهبر معظم انقلاب منتشر شده است.
بدر و خيبر مصاف فرهنگ ها است
جنگ خيبر و جنگ بدر جزء دوره ي
فرهنگ سازي اسلام است. مسلمين پس از گذشت دوره هايي از حيات اجتماعي شان به جايي رسيدند كه به آنها فرمان داده شد به عنوان يك اقليت با يك اكثريت مطلق روبه رو بشوند و اين در آن زمان يك چيز بديع و شگفت انگيزي است، چون عرب نسبت به پديده ي جنگ سابقه اي طولاني دارد. آن ها جنگي داشتند كه 40 سال طول كشيده و همه اش به خاطر مسابقه ي سبقت اسب ها بوده است. يعني همين كه اسبي جلوتر از ديگري قرار گرفته يا نگرفته، 40 سال دو قبيله را تا حد مرگ پيش برده است. پس عرب اين معني را خوب درك مي كند كه كم تعداد بودن و پرتعداد بودن در جنگ يعني چه و چه تأثيراتي دارد.
اما شرايط فرهنگي، شرايط فشرده اي است. هميشه فرهنگ سازي دو عنصر بودجه و زمان مي خواهد. هيچ كس اسم اعظم بلد نيست كه بيايد و به شرط اسم اعظم فرهنگ و تمدن ايجاد كند. اگر روزگار ما به آن روزگار تشبيه مي شود، نكات مكتبي بسياري دارد كه اگر آن ها را از نظر دور نگاه داريم، اشتباه بزرگي اتفاق مي افتد. اهل بدر را مي توان به دو بخش تقسيم كرد؛ يك بخش كساني كه سرداران جنگ آور بودند و يك عده ي ديگر فرهنگ مداراني بودند كه قوم را به سوي عدالت هدايت مي كردند. در لحظه ي حادثه اين دو تا قابل تشخيص نيستند؛ هر دو يكي هستند. اگرچه اين دو به شدت به هم نزديك هستند، مسأله ي مهم ديگر مسأله ي فرماندهي است و نسبتي كه بدري ها با فرمانده شان داشتند و نسبتي كه احدي ها با فرمانده شان داشتند.
تفاوت ها و شباهت هاي بدر و احد
در بدر كفار قريش در مقابل اسلام مي ايستند، در احد هم همين ها هستند. اين كه ابوسفيان در احد هست و در بدر نيست، چيزي نمي كاهد و چيزي نمي افزايد. كفر در مقابل اسلام است و كفار در مقابل مسلمانان هستند. پس دشمنان در بدر و احد يكي هستند. دوستان هم يكي هستند. آن ها ياران و پيروان حضرت رسول صلّي الله عليه وآله وسلّم و تحت فرمان او هستند و براي پيامبر يك نوع فرماندهي قائلند، اما در بدر انصاف اين است كه آن اقليت كم تعداد در قبال دستورهاي پيامبر بي قيد و شرط و بي هيچ طمعي سر تعظيم فرود آوردند. شايد آنها طمع بهشت داشتند تا طمع زندگي اين جهاني. پيامبر از لحاظ فرهنگي به آنها گفته بود شما به بهشت مي رويد يا در حقيقت پيروزي از آن شما است، شما شكست نخواهيد خورد. اطمينان داشتند به آن حرف و استقامت كردند.
در احد قصه اين گونه نبود. شايد نفاق موجود در مدينه و تبليغات يهود تأثير گذاشته بود. از طرفي هم ابوسفيان همه ي صحرا را برانگيخته بود و قبيله اي در عرب وجود نداشت كه خريداري نشده باشد. مهم ترين اختلاف و اتفاق آن جا افتاد كه فرمان رسول بي قيد و شرط زير پا گذاشته شد. پيغمبر تأكيد مي كند و بارها و بارها با فصاحت و بلاغتي كه شأن و حد اوست، هدف را تعيين مي كند. ايشان طوري حرف نمي زند كه شكي در آن باشد كه اين ها بگويند شما اين كوه را گفتيد يا آن كوه را؟ پيغمبر آن آدم ها را مشخص مي كند در آن ناحيه ي خاص و مي گويد از اين جا ما نقطه ضعفي داريم كه بايد اين نقطه را نگهباني كنيد، ولي به محض اين كه اين ها احساس مي كنند دشمن قصد فرار دارد، فرود مي آيند كه در نتيجه اسلام تا آستانه ي نابودي پيش مي رود. اگر عنايت خداوند و جوانمردي بعضي از ياران پيغمبر نبود، مسلّماً ما امروز نمي توانستيم وضعيت موجود را با وضعيت گذشته مقايسه كنيم.
شرايط پيچيده تر
ما بايد ارزيابي كنيم كه جاهليت آن دوره چقدر در ميان مسلمانان اثر گذاشته بود و جاهليت در دوره ما چقدر اثر گذاشته است. جاهليت در ميان مسلمانان عصر پيغمبر چقدر نفوذي داشت و جاهليت فعلي در ميان ما چقدر نفوذي دارد. دشمن پيغمبر درحقيقت يك گروه بودند. ابوسفيان مي گفت همه ي صحرا را مسلمان كن، فقط آن قدرتي كه من داشتم، آن را به من بازگردان و من با مسلمان شدن مردم كاري ندارم. امروز اما با مسلمان شدن مردم كار دارند. شما ده ها شبكه را ديده ايد كه براي ضديت با تشيع و مسلماني است. اين ها كساني هستند كه مقابل اسلام ايستاده اند. شرايطي كه ما داريم، به مراتب سخت تر و پيچيده تر از آن دوران است.
آمريكا براي كدخدايي خودش امضاي ايران را مي خواهد
بسياري از شخصيت هاي ما و از جمله رهبري كار خود را انجام داده اند. آمريكا براي اين كه كدخدايي اش را بر دنيا اثبات كند، يك امضا از ايراني ها مي خواهد. اگر به شاهنامه ي فردوسي برگرديم، اهميت اين امضا به اندازه ي امضايي است كه ضحاك از كاوه مي خواست. كاوه گفت اين يك بچه ام را به من بازگردان! ضحاك گفت امضا كن من پادشاه عادلي هستم. 9 نفر از پسرانش را هم قبلاً كشته بود. كاوه فرمان ضحاك را پاره كرد و به صورتش زد.
امروز اين چنين اتفاقي در حال رخ دادن است. چيزي كه به ايران پيشنهاد مي شود، درست مثل اين است كه به كاوه اي كه 9 پسرش را كشته اند، مي گويند تو بيا تصديق كن كه عدالت با ماست. تا چه اتفاقي بيفتد؟ تا معادني كه در شرق است، مثل گذشته به وسيله ي يك عده مزدور براي غرب فرستاده شود. آن كلانشهرها چگونه مي خواهد اداره شود اگر ما را غارت نكنند؟ در چنين شرايطي اين تصديق كردن از ناحيه ي ما چه معنايي دارد؟ آيا يك موضوع ساده بود؟ آيا دانشجوي اين مملكت، خردمند اين مملكت، اديب اين مملكت فكرش اين است كه آمريكا از باب خيرخواهي فقط يك تصديق ساده مي خواهد؟ آن هم براي اين كه دموكراسي و عدالت را در جهان بگستراند؟ آيا چنين است؟ امروز كه براي همه ي دوست و دشمن آشكار شده است.
در جنگ رسانه اي چه كسي پيروز است؟
در جنگ رسانه اي ما پيروزيم. اصل مهندسي دستگاه »رسانه« براي ما است. چون پيام هميشه ابتناء بر نور دارد. و اين چيزي است كه آخر براي ماست. آنها همه ي كاري كه مي توانستند بكنند، همين خشونت، جنسيت و وهمي بود كه در آثارشان پديد آوردند. از اين به بعد مي ماند خوگيري انسان با اين مسائل كه بعد از مدتي، احساسات بشر فروكش مي كند و تأثيري نخواهد داشت. فتنه هاي اين ها آن نتيجه ي اوليه اي را نداشت كه انتظار مي رفت.
بعد يك عرصه ي بي نهايتي ايجاد كردند كه اسمش را گذاشته اند دنياي مجازي. كه مجازي هم نيست؛ يك صورتي از دنياست، اما اين دستگاه ذاتش نور است و بالاخره بايد يك فرهنگ نوراني اين را پر كند و در اختيار بشريت بگذارد. بايد اين كتاب ها و ميراث بي نهايتي كه در اختيار ماست، در همين زمان كوتاهي كه ما زندگي مي كنيم، ترجماني بشود. بايد اين معارف به وسيله ي ترزبانان طراز اول به صورتي برگردد كه مردم امروز مي توانند بهره بگيرند. اگر يك چنين چيزي به وجود آمد، آن وقت هيچ زرادخانه اي بالاتر از راديو و تلويزيون نيست و هيچ جنگي بالاتر از جنگ فرهنگي نيست. از آن به بعد است كه مي بينيد اين دشمنان هستند كه از جنگ تن مي زنند.
راه پيروزي بيرون آوردن گنج هاست
مسلّم است كه قرآن و در سايه ي قرآن بي نهايت كتاب از خردمندان و نخبگان عالم اسلام امروز در اختيار ماست. از اين سهميه ي عظيم تنها جزء كوچكي چاپ شده و انتشار پيدا كرده و در بازار پيدا مي شود، باقي در كتابخانه ها در حال نابودي است. لازم است كه آن چه در كتابخانه ها هست، حداقل در اختيار همگان قرار بگيرد. دوم اين ها آنچنان كه هستند، مفيد واقع نمي شوند. ما در روزگاري واقع شده ايم كه بسياري از ابزارها خيلي در دست علاقه مندان و نه متخصصان افتاده است. مثلاً در شعر كافي است شما خودكاري داشته باشيد و يك دفترچه در دست بگيريد، حتي مي تواني از دفتر ديگري استفاده كني و شعري بنويسي. در كار سينما و دوربين هم كار از همين دست است. يعني ابزار دست كساني مي افتد كه غالباً جزء سلسله ي بيسوادان عالم هستند. اين ها خودشان مطالعه ي راجع به مسائلي كه كار كردند ندارند. همين است كه تحت تأثير خوشامد غير، بيشتر خودزني مي كنند تا به نفع خودشان تبليغ كنند. ابزار را تو از من گرفته اي، از قوم و قبيله ي خودت گرفته اي، خودت اين جا پرورده شده اي، برايت حرمت گذاشته اند، همه چيز را به دست تو داده اند، حالا تو خودزني مي كني كه غير خوشش بيايد؟! اين ها از آدم هايي كه از دستشان نمي آيد و چيزي دستشان نيست، خطرناك ترند. ظاهرش انسانيت و دلسوزي است، كدام انسانيت؟ جنگ است. دو طرف مقابل هم ايستاده اند. تو در روشنايي دو تا رنگ را نمي تواني تشخيص دهي، بين هزار تا رنگ چگونه مي تواني فرق بگذاري؟! كسي كه در جايگاه فرهنگي مي ايستد، بايد هزار رنگ را بشناسد.
سي سال كم كاري داشته ايم
ما نمي توانيم بعضي از مسائل را ناديده بگيريم. سي سال است كه خيلي از كارهاي فرهنگي بايد انجام مي گرفت تا كار به اين جا نكشد؟ خيلي از خردمندي ها در مديريت بايد انجام مي شد كه نشد. بعضي از مواقع كه بچه هاي اين سرزمين كوشيده اند، توفقيات عالي يافته اند. اگر در علم، هنر و هر چيزي كه اراده كردند پيشرفت كردند، به خاطر خودباوري بود. هر چيزي كه از جنس خودشان بود و دنبالش رفتند به نتيجه رسيدند. هر وقت كه كوركورانه تقليد كرديم، دچار اشتباه شديم.
بعضاً سوءاستفاده اي از موقعيت ها شده و بسياري از كارهاي فرهنگي به كساني سپرده شده كه اهليتش را ندارند. حاصل كار هم معلوم است. يعني ديگر اين مسأله اي نيست كه اگر از من شاهد بخواهند، من درمانده باشم. ده تا فيلم را مي گويم، از تئاترها و نمايش هايي صحبت مي كنم كه در همين كشور با سرمايه ي جمهوري اسلامي قصه ي آفرينش را به مسأله اي مثل پنيوكيو تشبيه كردند و هيچ باكي هم نداشتند و هيچ كسي هم متوجه نمي شود. شما وقتي ارزيابي كنيد، مي بينيد كه الگويي از غرب وجود دارد. يعني اگر معماري است، بايد راه آنها را طي كرد! اگر زندگي است، بايد راه آنها را طي كرد!
بايد خوب را قدر مي دانستيم و بد را ملامت مي كرديم. حداقل بايد در مقابل خوب لبخند مي زديم و در مقابل بد اخم مي كرديم. ما در مقابل خوب و بد هر دو اخم كرديم و هر دو خنديديم. الان در بسياري از موارد ديگر بخنديم، معنا ندارد، گريه كنيم، معنا ندارد.امروز مسأله روشن تر از آن است كه كسي انكار كند. بله يك روزي دشوار بود، ولي اين دشواري را بعضي ها سينه سپر كردند و حل كردند. در اين ميانه غم انگيزتر از اين حادثه، دعواهايي بود كه براي قدرت طلبي دنيوي پردردسري بين همگنان ما درگرفت. در واقع اين دعواها از آن
اسب سواري هاي لذت بخشي است كه دو قدم جلوتر، با سر آدم را به زمين مي زند. من به سهم خودم هميشه دعا مي كنم اين قدر عاشق باشيم كه براي كشيدن بار حادثه سبقت بگيريم و اگر اين باشد، مطمئن باشيد ما پيروز مي شويم و آن بزرگوار ظهور خواهد كرد.

 


نگاهي به آمار فروش سلاح هاي آمريكايي به كشورهاي حاشيه خليج فارس

تهديد ايران؛ تله آمريكا براي فروش سلاح به اعراب

با وجود بحران اقتصادي كه طي سال هاي اخير گريبان گير دولتمردان آمريكايي شده، ظاهرا تنها بازاري كه تحت تاثير اين شرايط دشوار قرار نگرفته، بازار خريد و فروش اسلحه بوده است. در واقع، صنعت تسليحات نظامي آمريكا، بند نافي است كه اقتصاد اين كشور را تغذيه مي كند و در اين ميان، سياستمداران آمريكايي به مدد تبليغات گسترده درباره «تهديد هسته اي و نفوذ رو به رشد ايران در منطقه»، بازار فروش اين سلاح ها را بيش از پيش داغ كرده اند.
آنها حتي به همين حد نيز بسنده نكرده و طي ماه هاي اخير بحث «استقرار سپر دفاع موشكي در حاشيه خليج فارس» را پيش كشيدند تا از اين طريق بتوانند علاوه بر گسترش تسلط خود در منطقه، سود حاصل از فروش تسليحات را دو چندان كنند. همين طرح مقدمه اي شد تا كشورهاي عربي براي خريد تسليحات پيشرفته نظامي آمريكا گوي سبقت را از يكديگر بربايند.
تلاش عربستان براي تبديل شدن به نيروي هوايي اول منطقه
در اين ميان، همچون هميشه، عربستان متحد ديرين واشنگتن، در صدر معاملات نظامي با آمريكا قرار دارد. اوايل سال 2012، سخنگوي كاخ سفيد از اجراي يكي از بزرگ ترين قراردادهاي نظامي آمريكا با عربستان سعودي خبر داد كه ارزش آن بالغ بر 30 ميليارد دلار بود.
بنا بر اين قرارداد، 84 فروند جت جنگنده جديد اف 15 و همچنين قطعاتي براي تقويت و نوسازي هفتاد جنگنده اف 15 اس به عربستان تحويل داده خواهد شد. به گفته مقام هاي رسمي آمريكا، اين قرارداد شامل تامين مهمات نظامي، قطعات يدكي جنگنده ها، آموزش، نگهداري و تداركات لازم است. عربستان سعودي همچنين علاقه مند به خريد هفتاد فروند بالگرد جنگنده آپاچي در اين معامله 30 ميليارد دلاري است.
جالب اينكه بنا به گفته سخنگوي كاخ سفيد، اين قراداد از 50 هزار فرصت شغلي در آمريكا پشتيباني و ساليانه سه و نيم ميليارد دلار به اقتصاد اين كشور كمك مي كند. شركت بوئينگ كه توليدكننده جنگنده هاي اف 15 و بالگرد هاي آپاچي است نيز پيشتر اعلام كرده بود قرارداد تسليحاتي با عربستان از 77 هزار فرصت شغلي در 44 ايالت آمريكا پشتيباني مي كند.
از طرفي، هزينه هاي نظامي عربستان در سال هاي 2000 تا 2005 به 11/2 ميليارد دلار رسيده بود و دولت عربستان قصد دارد با صرف ده ها ميليارد دلار تا سال 2020، نيروي هوايي خود را به نخستين نيروي منطقه تبديل كند. نيروي هوايي عربستان سعودي داراي 18 هزار پرسنل و نزديك 400 فروند هواپيماي جنگي است و زير نظر آمريكايي ها بنيانگذاري شده است.
امارات؛ اولين خريدار سيستم ضدموشك تاد
در سال هاي اخير، امارات متحده عربي نيز پس از عربستان، گوي سبقت را از بسياري كشورهاي خاورميانه ربوده است. آمريكا يك قرارداد 3.5 ميليارد دلاري را براي تامين سيستم هاي ضد موشكي پيشرفته براي امارات به امضاء رسانده است كه اين اقدام بخشي از برنامه تقويت فوري نظامي كشورهاي متحد آمريكا در همسايگي ايران به حساب مي آيد. از سوي ديگر، اين اولين فروش خارجي سيستم هاي ضد موشكي معروف به تاد (سيستم دفاعي ارتفاع بالا) به شمار مي آيد. اين سيستم براي نابود كردن موشك هايي با برد كوتاه و متوسط در داخل و خارج از جو زمين ساخته شده است.
بر اساس اين قرارداد آمريكا دو سيستم تاد را با 96 موشك، دو سيستم رادار »AN-2» و 30 سال قطعات يدكي در اختيار امارات قرار مي دهد.
در حالي كه بين سال هاي 1999 تا 2003، امارات در رديف پانزدهمين وارد كننده بزرگ تسليحات نظامي در جهان قرار داشت، بين سال هاي 2002 تا 2009، با بستن قراردادي، اقدام به خريد تسليحات نظامي به ارزش 17. 3 ميليارد دلار از آمريكا كرد. اين معامله امارات را سومين خريدار بزرگ اسلحه در ميان كشور هاي در حال توسعه ساخت.
در اين قرارداد، آمريكا موظف به تحويل سلاح هايي شامل تانك، توپخانه خودرو، خودروهاي زرهي، هواپيماهاي جنگي مافوق صوت، بالگرد، موشك زمين به هوا، كشتي هاي جنگي، موشك هاي سطح به سطح و ضد كشتي و موشك هاي هدايت شونده كشتي شد.
قطر؛ مقر هوايي آمريكا
نيروي هوايي قطر داراي 12 فروند ميراژ 2000 و 15 فروند ميراژ اف-1 است. وزارت دفاع به دنبال كسب مجوز فروش بسته 6 ميليارد و 600 ميليون دلاري به قطر است كه شامل 24 هليكوپتر تهاجمي آپاچي مدل AH-64D، 12 بالگرد بلك هاوك (شاهين سياه) و 22 بالگرد سي هاوك (شاهين دريا) مي شود.
علاوه بر اين موارد، قطر با امضاي قراردادي 130 ميليون دلاري با فرانسه، ميراژهاي اف-1 خود را به روز كرد. در آخرين اقدام، نيروي دريايي قطر درصدد تجهيز قايق هاي گشت زني ويتا ـ كلاس با آخرين نسخه موشك ضدكشتي اكسولت است. آخرين نسخه از اين سلاح، افزايش چشمگيري در شعاع عمل را نمايان مي سازد. مبلغ اين قرارداد تاكنون اعلام نشده است.
البته روابط نظامي آمريكا با قطر به پيش از جنگ خليج فارس و حمله به عراق باز مي گردد. مهمترين پايگاه نظامي آمريكا در حوزه خليج فارس در اين كشور قرار دارد. در سال 1996پايگاه عملياتي هوايي العديد در 35 كيلومتري جنوب دوحه، پايتخت قطر و در 70 كيلومتري مرز مشترك اين كشور با عربستان سعودي با هزينه اي بالغ بر يك ميليارد دلار ساخته شد. اين پايگاه از سال 2001 به مهم ترين مقر هوايي آمريكا در آسيا و خاورميانه تبديل شده است.
عمان، خريدار 86 ميليون دلاري تسليحات آمريكا
سال 2011 وزارت دفاع آمريكا، از فروش احتمالي تسليحات نظامي به ارزش 3/5 ميليارد دلار به عمان خبر داد. اين قرارداد شامل فروش هجده فروند هواپيماي اف-16 بلاك 50/52 و تجهيزات مربوطه، قطعات يدكي، آموزش و پشتيباني لجستيكي بود و باعث افزايش قابل ملاحظه توانايي نيروي هوايي عمان مي شد. در سال 1993 عمان كه با 780 ميليون دلار كسري بودجه روبه رو بود، 1/5 ميليارد دلار، معادل 30 درصد بودجه كشور را صرف خريد تسليحات كرد.
علاوه بر اين، عمان كه در كنترل تنگه هرمز با ايران مشاركت دارد، به دنبال خريد بسته 86 ميليون دلاري از آمريكاست كه شامل 55 موشك سايدويندر است تا از اين طريق ناوگان هواپيماهاي جنگنده16- F خود را ارتقاء دهد.
كويت؛ خريدار هواپيماهاي بدون سرنشين
وزارت دفاع آمريكا اخيرا نيز از طرح كنگره براي فروش جنگ افزارها به كويت به ارزش 2/4 ميليارد دلار خبر داد كه شامل 60 فروند موشك پاتريوت پيشرفته، 20 سكوي پرتاب موشك و 4 رادار خواهد بود. اين تجهيزات نظامي به 350 موشكي پاتريوتي افزوده خواهد شد كه كويت بين سال هاي 2007 تا 2010 خريداري كرده است.
كويت همچنين مي تواند مهمات 49 ميليون دلاري 300 موشك هلفاير2 كه امكان شليك شان از بالگردها و هواپيماهاي بدون سرنشين وجود دارد را خريداري كند. فروش اين مهمات در انتظار تصويب كنگره است.
با توجه به حجم بالاي مبادلات تسليحاتي آمريكا با كشورهاي مختلف به ويژه اعراب حاشيه خليج فارس است كه برخي ناظران بين المللي يكي از دلايل بحران آفريني واشنگتن در خاورميانه را در راستاي حل بحران اقتصادي عنوان و فروش 60 ميليارد دلاري اسلحه به كشورهاي منطقه را ناشي از همين سياست قلمداد مي كنند.
منبع: فارس
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14