(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 1 شهریور 1391 - شماره 20287

نگاهي به سريال هاي ماه رمضان سيما
رقابت بدون برنده
نگاهي به يك برنامه ماه عسل
فراز و نشيب هاي يك برنامه افطاري
تأملاتي پيرامون مفهوم سينماي مقاومت و موضوع فلسطين- بخش دوم
سينماي فلسطين؛ مترقي اما در تبعيد
به بهانه پخش ختم قرآن در شبكه هاي سيما
طنين دل انگيز همخواني ميليون ها مهمان سفره رمضان
آرزوي شكست برنامه هسته اي ايران در يك سريال آمريكايي
بخش ويژه «زلزله آذربايجان» در جشنواره «سينما حقيقت»
بازيگر معروف فرانسوي متهم به ضرب و جرح شد


نگاهي به سريال هاي ماه رمضان سيما

رقابت بدون برنده

آرش فهيم
سال قبل كه سريال هاي مناسبتي سيما براي ماه مبارك رمضان با انتقادات فراواني مواجه شدند و كارشناسان نسبت به نزول هرساله اين سريال ها هشدار دادند، اين انتظار مي رفت كه دست اندركاران اين عرصه به خود بيايند و در عملكرد خود تجديد نظر كنند. به ويژه اينكه اين سريال ها درست همزمان با برترين لحظات زندگي يك انسان مسلمان يعني ماه رمضان پخش مي شوند و بايد پاسخگوي نيازهاي مخاطب براي اين زمان باشند. از طرفي، چند ماه است كه سريال هاي سيما دچار پس رفت شده اند و فرارسيدن اين ايام عزيز و قابليت هاي اين فرصت رسانه اي در جلب توجه مخاطب -به خاطر پشتوانه 20 ساله و درخشان پخش سريال هاي ويژه اين مناسبت- بهترين موقعيت براي بازگشت دوباره به وضعيتي مطلوب تر بود. اما ...
مكافات هاي يك راز پنهان
مهمترين شاخصه سريال ويژه شبكه اول براي ماه رمضان، موضوع مناسب آن بود؛ دستمايه قرار دادن مفهوم گناه و تأثيرات آن در زندگي انسان، نسبت نزديكي با حال و هواي روزها و شب هاي مبارك اين ماه داشت كه مي توانست سريال «راز پنهان» را به أثري ماندگار و تأثيرگذار در پرونده برنامه هاي مناسبتي صداوسيما تبديل كند. اما آنچه اين مجموعه تلويزيوني را از دست يافتن به اين مهم بازداشت، عدم اعتلا و رسوخ موضوع گناه در ساختار درام سريال بود. يعني فضاسازي سريال و جنس دعوت مخاطب به پي گيري داستان در «راز پنهان» در خدمت موضوع نيست. به بيان بهتر، عناصر به كار رفته در اين سريال به گونه اي نيستند كه بيننده اين مجموعه با تماشاي آن تكاني بخورد و يا اينكه حداقل به درك تازه اي از مفهوم گناه برسد. به ويژه اينكه مفاهيم معنوي و ارزشي در اين سريال به شكلي تقليل گرايانه و حداقلي پرداخت شده اند.
ابتدايي ترين روش براي توليد معنويت و بازنمايي ارزش هاي ديني در يك درام و نمايش اين است كه شخصيت پردازي آدم هاي داستان براساس شاخصه هاي ديني باشد و سبك زندگي كاراكترهاي متدين نيز بازتاب دهنده ارزش ها باشد. اين درحالي است كه شخصيت پردازي آدم هاي خوب اين سريال و سبك زندگي آن ها، بي هويت و خنثي است. پدر و مادر فرامرز و باغبان آن ها، شخصيت هاي مثبت و نمونه اين سريال هستند. اما پدر و مادر، زندگي كاملا اشرافي و بي دردي دارند و باغبان نيز يك فرد منزوي و تارك دنيا است.
ضعف بزرگ همه سريال هاي امسال سيما براي ماه مبارك رمضان ازجمله «راز پنهان» فقدان منطق روايي است. اساسا اتفاقات و مسائل اين سريال ها چندان با عقل جور در نمي آيند و باور كردن حوادث آن ها قابل باور نيست. مثلا در اين مجموعه تلويزيوني ما با شخصيتي روبه رو هستيم كه دچار فراموشي شده است، اما با همين وضعيت به محيط كار باز مي گردد و بدون هيچ مشكلي كارش را ادامه مي دهد و همكارانش هم متوجه ابتلاي وي به نسيان نمي شوند! حتي برخي از ماجراهاي اين سريال مضحك پيش مي روند. مصداق هاي فراواني را مي توان برشمرد. اما يكي از اين حادثه ها، بردن دختربچه مبتلا به تب با لباس در زير دوش آب است. يا فرار ناگهاني بچه از خانه كه اصلا معلوم نشد به چه علتي رخ داده و اساسا بچه اي كه دچار تب شديد است چرا و چگونه بايد از خانه اش فرار كند؟
مشكل ديگر سريال «راز پنهان» اين است كه قالب و ژانر آن چندان مشخص و ثابت نيست. اين سريال گاهي ملودرام است و گاه پليسي و معمايي، برخي لحظات نيز شكل و شمايلي علمي و تخيلي به خود مي گيرد. ماجراها و داستان هاي اين سريال گاهي از مرز واقعيت و باور عبور مي كنند و به وادي خيال و سوررئاليسم منحرف مي شوند! مثل قضيه درخت گناه و نوع مواجهه شخص نسيان زده با مسائل زندگي اش. فيلمساز تمام تلاش خود را كرده تا درامي پيچيده و پرتعليق را بيافريند، اما نتيجه، يك فيلم سطحي و آماتور است كه نه تنها هيچ تعليقي ندارد كه از رمق لازم براي جذب مخاطب نيز محروم است.
چمدان خالي !
به نمايش درآمدن سريال «چمدان» به عنوان يكي از ويژه برنامه هاي تلويزيون براي ماه مبارك رمضان نيز از آن اتفاقات عجيب و غريب است. چون اين مجموعه نه تنها هيچ تناسبي با اين ايام مبارك و مقدس ندارد كه اصلا در حد و اندازه اي نبوده كه بتوان جايگاه سريال ويژه را به آن اختصاص داد .
سريال «چمدان» تلفيقي از هجو و لطيفه است كه بدون درام و روايتي مستحكم و قابل قبول روي آنتن پخش سيما رفته است. سريالي كه مي توان آن را معجوني از انواع ضعف ها و كمبودهاي سينمايي و تلويزيوني دانست. از فيلمنامه بي مبنا و كشدار و غيرمنطقي و فاقد شخصيت پردازي گرفته تا مضمون به شدت نازل و فاقد عمق و محتوا تا حتي نداشتن جاذبه لازم براي تشويق و تهييج مخاطب در دنبال كردن يك سريال تلويزيوني !
«چمدان» نه طنز است و نه جدي و اصلا نمي توان براي آن ژانر و گونه خاصي را مشخص كرد. خط داستاني آن بسيار در هم و بر هم است و هيچ شاكله و بافت متعيني ندارد. به طور كلي روايت سريال از يك سري قصه فرعي تشكيل شده و اين يك اتفاق شگفت آور است كه يك سريال حدودا 30 قسمتي، بدون داستان اصلي ساخته شده است! نام و محور سريال »چمدان« است و بر اين اساس بايد شخصيت اصلي و عامل مهم پيشبرد داستان نيز چمدان باشد. اما مي بينيم كه چمدان حضور بسيار كمرنگي در حوادث دارد و اصلا گاهي وجود آن فراموش مي شود! كارگرداني سريال به قدري ضعيف است كه بايد مسئولان سيما را محل پرسش قرا داد كه چگونه به چنين كاري مجوز پخش داده اند؟! نمود اصلي اين مشكل را هم مي توان در بازي هاي فوق العاده ضعيفي ديد كه در اين سريال ثبت شده است. باوجودي كه بازيگران خوبي در »چمدان« گردهم آمده اند اما اين امكان بالقوه به فعل نرسيده است.
خداحافظ بچه، خداحافظ منطق، خداحافظ احترام و ...
سريال شبكه سه را بايد يك نمونه برجسته از بي منطق بودن دانست. »خداحافظ بچه« بهترين الگوي قابل بررسي براي دانشجويان و هنرآموزان سينما در چگونگي پرداخت سردستي و غيرمنطقي اتفاقات است.
هرچند نمي توان از رويكرد ارزشمند خانواده محور سريال و تلاش آن براي تشويق جوانان به ازدواج و به خصوص فرزنددار شدن به سادگي گذشت. همچنين توانايي اين مجموعه در جذب و همراه كردن مخاطب هم قابل انكار نيست. البته بخشي از موفقيت كمّي و آماري آن به دراختيار داشتن زمان مناسب پخش بر مي گردد. يعني زماني كه خانواده ها گردهم آمده و درحال صرف افطار و استراحت هستند كه طبيعتا در چنين لحظاتي احتمال بالا رفتن ميزان تماشاگران يك سريال بيشتر مي شود. همچنين تمهيد استفاده مكرر و متنوع از نوزادان نيز در اين سريال به خوبي جواب داده و حجم زيادي از جاذبه در آن مديون، حضور بچه ها است.
اما مسئله مهم درباره «خداحافظ بچه» اين است كه برپايه درامي به شدت غيرمنطقي و باور نكردني استوار شده و اساس كار زير سؤال است، چون اين زوج جوان بر اساس ماجراي داستان مي توانستند به جاي اين همه دردسر و انجام كارهاي خلاف گوناگون، همان ابتدا با تهيه گواهي سوء پيشينه جعلي، سرپرستي فرزندي را تقبل كنند!
انتقاد مهم ديگري كه متوجه اين سريال است، بي احترامي به زمان ارزشمند و گران بهاي مخاطب است. «خداحافظ بچه» درست در لحظات پس از افطار در ماه مبارك رمضان پخش مي شد، يعني زماني كه به عبادت و نيايش اختصاص دارد. هرچند كه هيچ برنامه تلويزيوني امكان جايگزين شدن اعمال مقدس را ندارد، اما رسانه ها حداقل بايد در اين ساعات مبارك و كم نظير، خوراكي را به مردم اعطا كنند كه همراستا و در شأن آن باشد. اين درحالي است كه اغلب قسمت هاي سريال «خداحافظ بچه» پر از كارهاي خلاف و سرقت و بچه دزدي و زورگيري و عشق در نگاه اول و ... بودند!
خدا نكند براي ما اتفاق بيفتد!
شبكه تهران امسال ترجيح داد كه مجموعه ثابت خود يعني «شايد براي شما هم اتفاق بيفتد» را براي ماه رمضان پخش كند. البته در مقايسه با سال هاي گذشته كه اين شبكه عمدتا براي اين مناسبت كمدي هاي سبك و ضعيفي را روي آنتن مي فرستاد، انتخاب بهتري محسوب مي شود. اتفاقا اين مجموعه، چه از نظر كيفيت و ساختار و چه محتوا، نسبت به سريال هاي شبكه هاي ديگر در اين ايام وضعيت مطلوب تري داشت.
البته اين سريال به خاطر اينكه در هر قسمتي يك موضوع و داستان جدا و مستقل دارد، در جذب مخاطب موفق نيست. ضمن اينكه اين سريال هم يك ضعف بزرگ دارد و آن هم فقدان ترسيم سبك زندگي اسلامي و ايراني است. «شايد براي شما اتفاق بيفتد» درواقع تقليدي است از روي مجموعه تركيه اي «كليد اسرار» كه در مرحله تقليد باقي مانده و بيشتر نيز سياهي ها و تلخي ها را نمايش مي دهد. به همين دليل هم بهتر بود نام آن «خدا نكند براي ما اتفاق بيفتد» انتخاب مي شد!
سريال ناكامي سريال ها
سريال هاي ماه رمضان امسال تلويزيون را هم بايد ادامه خلأ برنامه هاي نمايشي جريان ساز و تأثيرگذار دانست. متأسفانه سريال هاي امسال نسبت به آثاري سال هاي قبل ضعيف تر بودند و بايد رقابت اين دوره را بدون برنده دانست! اين نزول روزافزون، گوياي ضعف سياستگذاري و برنامه ريزي در زمينه توليد و پخش مجموعه هاي نمايشي است. به ويژه اينكه اين سريال ها از نبود نرم افزار لازم و كافي در ترويج فرهنگ متعالي و سبك زندگي و رفتار عالي رنج مي برند كه همه اين ها نيازمند يك تكان اساسي در اين عرصه است. اميدواريم اين تحول هرچه سريع تر اتفاق بيفتد.
 


نگاهي به يك برنامه ماه عسل

فراز و نشيب هاي يك برنامه افطاري

زهرا احمدي
رسانه ها به عنوان ابزار گسترش فرهنگ در جامعه به شمار مي آيند. اثرگذاري هر رسانه متناسب با گستره دايره مخاطبانش متفاوت است. در اين بين نقش تلويزيون بسيار پررنگ تر از ساير رسانه ها به چشم مي آيد. و اين شايد به دليل طيف وسيع مخاطبانش و استفاده از ابزارهاي ديداري از جمله صدا، رنگ، تصوير و... باشد كه اين رسانه در اختيار دارد. اين اثرپذيري تا جايي است كه حتي اعتماد مردم به آن نيز بيشتر است. اين نقش خطير، الزاماتي را مي طلبد، از جمله اينكه در زمان هاي پرمخاطب، برنامه هاي مناسب تر و كار كارشناسي شده به مخاطب تقديم شود.
سال هاست كه در رسانه ملي در مناسبت هاي مهمي چون نوروز، رمضان، دهه فجر و ماه محرم، برنامه سازان دست به ساخت برنامه هايي با مضمون و محتواي ديني، تاريخي، مذهبي، ماورايي و طنز مي زنند. البته برنامه هاي ويژه افطار همواره از اهميت ويژه اي برخوردار هستند، چرا كه در معنوي ترين ساعات مخاطبان با آنها شريك مي شوند. «ماه عسل» عنوان ويژه برنامه افطار شبكه سوم سيماست كه تغييرات جديد آن حواشي فراواني را در پي داشت. به ويژه اينكه «ماه عسل» از آن دست برنامه هاست كه مردم با آن خاطره دارند، لذا انتظار مي رود ساختاري متفاوت با ساير برنامه ها داشته باشد.
اصولا برنامه هاي گفت وگو محور را از دو منظر مي توان بررسي نمود، فرم و محتوا. از لحاظ فرم مي توان به طراحي دكور، نورپردازي و يا حتي نحوه كارگرداني تلويزيوني اشاره نمود. رنگ هاي به كار گرفته شده در دكور اين برنامه از طيف رنگ هاي سرد و به نوعي شاد هستند و اين يكي از نقاط قوت اين برنامه به شمار مي آيد. چرا كه در پايان يك روز با بيش از 14 ساعت روزه داري بيننده به القاي حس شادي و تا حدي تحرك نياز دارد و دكور اين برنامه تا حد زيادي القاگر اين حس به مخاطب است. موسيقي هاي زمينه برنامه نيز همگوني خوبي با اين دكور دارند. از ديگر مواردي كه مي توان به آن اشاره نمود صلوات خاصه حضرت رضا(ع) است كه فضاي معنوي خوبي را در ابتداي برنامه ايجاد مي كند. اين كار گرچه پيش از اين در برنامه شب نشيني شبكه جام جم انجام گرفته بود و مي توان گفت اجرايش در اين برنامه تكراري اما بجاست. اما نوع اجراي برنامه در كنار نحوه كارگرداني تلويزيوني در مجموع همخواني قابل توجهي با هم ندارد. قبل از اينكه محتواي برنامه مورد ارزيابي قرار گيرد بد نيست گريزي هم به اجراي سيدعلي ضيا مجري جديد اين برنامه بزنيم.
او پيش از اين سابقه اجراي كارهاي مناسبتي را نداشته و به نوعي اجراي ماه عسل اولين اجراي مناسبتي او محسوب مي شود. علي ضيا با دكور برنامه همخواني دارد، اما با محتواي برنامه همخواني ندارد. شايد به دليل فضاسازي متفاوت او با برنامه و يا چگونگي استفاده از زبان بدن او باشد. البته بايد اين موضوع را هم مدنظر داشت كه هم اكنون و با شرايط فعلي مجرياني كه ما در قاب تلويزيون مي بينيم علي ضيا شايد مناسب ترين گزينه براي اجراي برنامه باشد. در چند قسمت ابتداي برنامه به نظر مي رسيد كه به دليل حساسيت ها و گاه نقدهايي كه پيش از اجرا به اين برنامه وارد مي شد مجري نمي توانست اجراي راحت و بي دغدغه اي داشته باشد. نوع اجراي او به مرور بهتر شد اما شايد تنها نقدي كه به او وارد مي شود اين باشد كه در مواقعي كه بحث به حاشيه كشيده مي شود به سختي مي تواند قضيه را فيصله دهد. همين طور او گاهي نمي داند چگونه بايد از دست هاي خود به عنوان ابزاري براي اجرا استفاده كند. البته اجراي صميمي و گاه خارج از تعارفات معمول او با مهمانان برنامه از جمله نقاط قوت اجراي اين برنامه است كه باعث مي شود مخاطب حس همذات پنداري و ارتباط گيري بيشتري با برنامه داشته باشد. با اين تفاسير انتظار مي رود علي ضيا در ژانر كاري خود موفق تر عمل كند. مجري نقش غيرقابل انكاري در يك برنامه گفت وگو محور بر عهده دارد. به خصوص در برنامه هاي مناسبتي بايد فردي براي اجراي برنامه انتخاب شود كه داشته ها و دانسته هاي معنوي متناسب با اصول و عقايد مذهبي ما داشته باشد تا بدين ترتيب نه صرفا با حس كه با بحث هاي محكم، منطقي و دقيق بتواند علاوه بر ترويج عقايد مذهبي، جوانان را در رسيدن به باور درست از اين اعتقادات ياري نمايد و اين نكته اي است كه در ساليان گذشته تا به امروز در تاك شوهاي دم افطار ديده نمي شود. كسي كه مي خواهد 30 شب در روحاني ترين لحظات، با مردم همسخن شود اجرايش در آن برنامه بايد تفاوت عمده اي با ساير برنامه ها داشته باشد و حتي از لحاظ دانسته هاي مذهبي و حتي علمي از سطح بالاتري نسبت به ساير افراد برخوردار باشد نه اينكه آقاي مجري صرفا به لحاظ گريم روي صورتش با ديگران فرق داشته باشد.
در ارتباط با محتواي برنامه مي توان به مهمانان برنامه اشاره كرد كه گاه هيچ گونه سنخيتي با محتواي برنامه ندارند (مانند كوهنورداني كه در يكي از برنامه ها حضور داشتند) تهيه كنندگان اين برنامه پيش از اين اعلام كرده بودند كه قرار است برنامه اي با تم آرزوها ساخته شود ولي گاه مهماناني در برنامه ديده مي شوند كه به سختي مي توان ارتباط آنان با تم آرزوها را دريافت. البته هميشه اين گونه نبوده و برنامه اي هم با حضور حافظان قرآن خردسالي بر روي آنتن رفت كه بسيار قوي و تأثيرگذار بود. در مجموع آنچه بايد به آن توجه داشت اين است كه مهمانان برنامه هاي مناسبتي نه سفارشي بلكه بايد هم خواني مناسبي با فحواي برنامه داشته باشند.
نقطه قوت برنامه به كارگيري مستندهايي قوي و متناسب در خلال برنامه تنها از كسي برمي آيد كه پيش از اين سابقه انجام اين كارها را داشته است. اين برنامه خيلي از اشكالات و تلخي هاي برنامه سال هاي قبل را ندارد و به نظر مي رسد آسيب شناسي و نيازسنجي خوبي داشته است. در مجموع «ماه عسل» نه سال پيش به دل مخاطب نشست و نكات حرفه اي را رعايت نمود و نه امسال چنگي به دل زد. اميد است دست اندركاران رسانه ملي با نگاه دقيق تر، مطالعه بيشتر و كار كارشناسي شده برنامه اي قابل بيان براي ساعات روحاني مردم تدارك ببينند.
 


تأملاتي پيرامون مفهوم سينماي مقاومت و موضوع فلسطين- بخش دوم

سينماي فلسطين؛ مترقي اما در تبعيد

محمد قمي
گفتيم كه مقاومت، يك مفهوم سترگ و شگرف و از مقولات بنياني و استراتژيك جبهه حق عليه باطل است. يك نيروي خارق العاده و پشتيباني كننده كه مي تواند تمامي معادلات دنياي زور و اسلحه و استكبار را بر هم زند و از دل تاريك زمان و زمانه رخوت و نخوت و وادادگي و محافظه كاري، روزنه هاي اميدبخش و تعالي دهنده تلاش و پيروزي و سربلندي را برآورد و يادآور شديم كه يكي از اصلي ترين پايگاه هاي مقاومت در دوران معاصر، خاصه درگستره اسلامي و منطقه مهم خاورميانه، موضوع فلسطين است.
در بخش نخست اين مطلب، فيلم هاي ايراني و غربي كه به مسئله فلسطين پرداخته اند، بررسي شدند. در ادامه به بررسي سينماي مقاومت درخود فلسطين مي پردازيم.
سينماي فلسطين را در مدل نوع اولش كه در قسمت قبلي اين نوشتار بدان اشاره كرديم، يعني سينمايي كه در متن و با محوريت خود سرزمين و فرهنگ فلسطين و توسط فلسطينيان بنا شده باشد مي توان در واكاوي تاريخي و دستاوردهاي عيني اش به جست و جو و تحليل نشست.
سينماي فلسطين هم مثل خود كشور فلسطين، به نوعي در تبعيد است. نبود يك كشور مستقل و واقعا موجود، باعث شده كه سينماي فلسطين نتواند مثل سينماي ديگر كشورهاي جهان، خودش را به تماشاگران بين المللي معرفي كند. مبارزات مردم فلسطين براي تاسيس كشور مستقل خود، تا حد زيادي باعث كم توجهي به مقوله سينما شده است و در عين حال، اكثر فيلم هايي كه توسط هنرمندان فلسطيني ساخته شده، درارتباط با مبارزات مردم فلسطين عليه سياست هاي توسعه طلبانه و تجاوزكارانه اسرائيل بوده است.
به اين ترتيب، تولد سينماي فلسطين با فيلم هاي مستند بوده است. اما نكته اي كه سينماي فلسطين از آن بهره مند شده (و سينماي ديگر كشورهاي جهان فاقد آن است) اين است كه گروهي از فيلم سازان خارجي در طول سال هاي دو دهه گذشته، در حمايت از مردم فلسطين فيلم هايي ساخته اند. اين محصولات اگر چه درباره فلسطين و مردم آن است، اما يك فيلم فلسطيني لقب نمي گيرد.با اين حال، مردم فلسطين اين فيلم ها را هم محصولات خودي و داخلي مي دانند.
عمر سينماي فلسطين شايد به 50 سال برسد، اما واقعيتي كه درباره آن بايد متذكر شد اين است كه اين سينما هميشه سياسي بوده است. شرايط خاص فلسطين، هيچ وقت اين امكان را به سينماي آن نداده تا فيلم هايي سرگرم كننده شبيه محصولات كشورهاي ديگر بسازد. اگر سينما دركشورهاي مختلف جهان يك رسانه سرگرم كننده است( كه با توليد فيلم هاي كمدي، اكشن، ماجراجويانه و يا خانوادگي در وهله اول مي خواهد ببينده اش را سرگرم كند) در فلسطين وظيفه اي سنگين تر به عهده دارد.
هنرمندان فلسطيني و دوستان آنها در ديگر كشورهاي جهان،از مديوم سينما كمك مي گيرند تا حرف دل مردم آواره و بي خانمان اين سرزمين را به گوش جهانيان برسانند. البته وقتي از سينماي فلسطين صحبت مي كنيم، بايد به ياد داشته باشيم كه اين سينما دركنار سينماي جهان عرب قرار مي گيرد. واقعيت اين است كه هنر سينما در كشورهاي عربي چندان پيشرفته نيست. اگر صنعت سينماي مصر را كنار بگذاريم به جز معدود فيلم هايي كه درچند كشور عربي مثل سوريه يا ليبي ساخته مي شود، بقيه كشورهاي عربي از يك صنعت سينماي پيشرفته برخوردار نيستند. به همين دليل، وقتي سينماي فلسطين را كه هنرمندانش سرزميني ندارند با سينماي بقيه كشورهاي عربي مقايسه مي كنيم، اتفاقا مي بينيم كه اين سينما خيلي پيشرفته تر و بهتر از سينماي بسياري از كشورهاي عربي است. نگاهي به چند محصول بلند داستاني كه درچند سال اخير توسط هنرمندان فلسطيني ساخته شده، نشان مي دهد و ثابت مي كند كه صنعت سينماي فلسطين درجايگاهي بالاتر از صنعت سينماي اكثر كشورهاي عربي قرار دارد. «و اينك بهشت» توانست دركشورهاي مختلف اكران شود و مورد توجه بسياري از منتقدان برجسته جهان قرار گيرد و اين موفقيتي است كه اكثر كشورهاي عربي خواب و روياي آن را مي بينند. سال قبل از آن هم فيلم «دخالت الهي» قرار بود در رقابت هاي اسكار بهترين فيلم خارجي سال شركت كند، ولي آكادمي اين فيلم را وارد فهرست رقابت ها نكرد و همين نكته صداي اعتراض بسياري از تحليل گران سينمايي را بلند كرد. البته فيلم هاي بلند داستاني سال هاي اخير سينماي فلسطين، به صورت عمده با همراهي كمك و تعدادي از كشورهاي اروپايي تهيه و توليد شده اند، اما كمك آنها بيشتر شامل حمايت مادي مي شود و به همين دليل اين فيلم هاي جديد و موفق را بايد محصول سينماي فلسطين دانست.
تحليلگران سينمايي تولد رسمي سينماي فلسطين رابه سال 1973 ربط مي دهند. در اين سال بود كه تعدادي از هنرمندان فلسطيني اقدام به چاپ يك بيانيه كرده و بااين كار، اعلام موجوديت كردند. اين بيانيه امضاي «گروه سينماي فلسطين» را در پاي خود داشت و در نشريه معروف «سينه» (كه سينما را از ديدگاه سياست مي بيند و مورد بحث و بررسي قرار مي دهد و ديدگاه هاي ضدسرمايه داري دارد) به چاپ رسيد. گروه سينماي فلسطين از همان ابتدا باسازمان هاي مختلف سياسي فلسطيني ارتباط داشت و ديدگاه هاي رهبران مبارز فلسطيني را در فيلم هاي خود منعكس مي كرد. در طول سال ها، اعضاي گروه سينماي فلسطين تغيير كردند. علت اصلي امر اين بود كه فيلمسازان و هنرمندان اين گروه، در كنار ساخت فيلم با رژيم صهيونيستي هم مبارزه مي كردند. منابع نزديك به اين گروه مي گويند جنگ داخلي لبنان و تجاوز اسرائيل، ضربات سنگيني به سينماي فلسطين در دهه 70 ميلادي زد. هاني جوهريه، يكي از بنيانگذاران گروه سينماي فلسطين كه از سال 1967 در اين زمينه فعاليت گسترده اي داشت در ميدان جنگ به شهادت رسيد. او يكي از هنرمنداني است كه چنين سرنوشتي داشت. سرنوشتي كه تعداد زيادي از هنرمندان فلسطين به آن دچار شدند. فقدان يك سرزمين مستقل و جنگ و درگيري، دو عامل اصلي بودند كه مانع از رشد سريع و همه جانبه سينماي فلسطين شدند. گروه سينماي فلسطين از اواسط دهه 60 تا اواسط دهه 70، حدود 80 فيلم توليد كرد. نگاهي به اين فيلم ها (كه عمدتا مستندهاي كوتاه يا بلند بودند) دشواري هايي را كه سازندگان آنها هنگام توليد ساخت داشته اند، به خوبي نشان مي دهد. در تمام اين سال ها، فيلمسازان فلسطيني تلاش كرده اند با دوربين هاي خود به نوعي به يك «سينما وريته» (سينماي حقيقت) دست پيدا كنند. آنها در شرايطي بسيار سخت، تلاش داشته اند تا واقعيت هاي تلخ و خشونت بار محيط اطراف خود را ضبط كنند. به همين دليل، اكثر مستندهاي سياه و سفيد و رنگي كه در طول اين سال ها ساخته شده، ثبت كننده جنگ هاي مختلفي بوده كه ملت فلسطين درگير آن بوده است. در يك كلام، مي توان گفت سينماي فلسطين در شرايطي به حيات خود ادامه داده كه اين سينما فاقد فيلمسازان ماهر و حرفه اي، پول، وسايل و امكانات (و بالاخره مشكلات ناشي از جنگ) بوده است.
بيانيه گروه سينماي فلسطين، 6 وظيفه را برعهده هنرمندان فلسطيني گذاشت؛ 1- تهيه فيلم هايي به كارگرداني خود فلسطيني ها كه درباره نهضت فلسطين و هدف هاي آن است،
2- اين فيلم ها در جامعه عرب ساخته مي شوند و محتوايي دموكراتيك ومترقي دارند،
3- تلاش براي خلق يك زيبايي شناسي نوين به منظور جايگزيني زيبايي شناسي قديم، 4- در اختيار قراردادن كل صنعت سينما در خدمت انقلاب فلسطين، 5- توليد فيلم به منظور ارائه و شناسايي نهضت فلسطين به دنيا و 6- ايجاد فيلمخانه اي كه تمام فيلم ها و عكس هايي را كه به مبارزه مردم فلسطين اختصاص دارد، گرد آوري و نگهداري كند.
محكم كردن روابط با گروه هاي سينماي انقلابي و مترقي سراسر جهان، شركت در جشنواره هاي سينمايي با نام فلسطين و تسهيل كار تمام گروه هاي همدل و موافقي كه در جهت تحقق اهداف انقلاب فلسطين كار مي كنند.
اين بيانيه به روشني نشان مي دهد كه گروه سينماي فلسطين، جزء جدايي ناپذير نهضت و انقلاب فلسطين است و فيلم و سينما را وسيله اي براي روشنگري درباره جنبه هاي مختلف اين انقلاب مي داند.
سينماي نوين فلسطين (اصطلاحي كه مي توان اكنون درباره اين سينما به زبان آورد) با ظهور و حضور خود، تماشاگران و منتقدان سينمايي را در همه جا و نه فقط در يك كشور خاص شگفت زده كرد. در حقيقت، كمتر كسي مي توانست حدس بزند فلسطين مي تواند يك چنين سينماي پربار و پرقدرتي را به نمايش بگذارد. سينماي فلسطين در اواسط دهه80 هم با توليد فيلم بلند داستاني «عروسي در جليله» ساخته ميشل خليفي، توانايي خود براي توليد محصولات حرفه اي را نشان داده بود. ولي اين فيلم لحن جدي و رسمي در ارتباط با مسائل و مشكلات فلسطين داشت و خيلي شبيه همان فيلم هاي مستند و خبري بود كه شبكه هاي تلويزيوني پخش مي كردند. اما «دخالت الهي» ساخته اليا سليمان، فيلمساز جوان سينماي فلسطين در سال 2002، وجه تازه اي از جامعه فلسطين (و نه فقط سينماي آن را) ارائه داد. لحن شاد و شوخ فيلم، تماشاگراني كه فلسطين و مسائل آن را ازطريق رسانه هاي گروهي و خبري دنبال مي كردند، به شگفتي واداشت. اين فيلم به نوعي يك قصه فراواقعي داشت و در بعضي صحنه ها، حال و هوايي ماتريكسي پيدا مي كرد. با اين فيلم تماشاگران خارجي متوجه روحيه طنز مردم فلسطين هم شدند (روحيه اي كه تا پيش از اين در فيلمي سينمايي از فلسطين ديده نشده بود) موفقيت مالي و انتقادي «دخالت الهي» درسطح بين المللي، باعث شد تا تهيه كنندگان مستقل و مترقي اروپايي، تشويقي شوند تا در توليد فيلم هاي فلسطيني سرمايه گذاري كنند. «اينك بهشت» ساخته هاني ابواسد هم به زندگي و مبارزات مردم فلسطين نگاهي تازه و غيرمتعارف دارد.
سينماي فلسطين در رويكرد تازه خود براي توليد فيلم هاي بلند و داستاني با موفقيت خيلي خوبي روبه رو شده است. با آن كه فلسطين هنوز كشوري ندارد، ولي سينماي آن محبوبيت زيادي بين منتقدان و سينمادوستان جدي و پيگير پيدا كرده است. فلسطين سينماي خود را دارد، حتي اگر كشوري نداشته باشد.
حال بايد اين سؤال را دوباره پرسيد كه از سينماي فلسطين چه به ياد داريم؟ از خود سينمايي كه در سرزمين فلسطين و يا درباره متن موضوع فلسطين و وضعيت مظلومانه و ستمديده مردمانش مي شناسيم.
شايد فيلم هاي مستند كوتاه و بلند را به ياد بياوريم يا فيلم «دخالت الهي» را و يا فيلم «اينك بهشت» كه هردو آثاري جهاني شدند. و اين سؤالي است كه پاسخ مخاطب عمومي بدان مي تواند گويا و جوياي حقيقت و ميزان تلاشي باشد كه هنرمندان و اهالي سينماي مقاومت در برابر رسالتي كه درباره آرمان فلسطين و مقاومت اسلامي در منطقه و جهان برعهده دارند، به انجام رسانده اند.
به راستي ما براي آرمان فلسطين در سينماي ايران چه كرده ايم؟
سينماي ايران در طول بيش از سه دهه اي كه از دوران نوينش پس از پيروزي انقلاب اسلامي مي گذرد، چه كارنامه اي در برابر آرمان خطير و اصيل و حياتي فلسطين داشته است؟
پاسخ روشن به اين سؤال، مي تواند راهگشاي بسياري از اما و اگرهاي سينماي ما هم باشد. چه در بعد داخلي و چه در بعد جهاني. و نيز البته مي تواند نقش موثري در ارتقاي كمي و كيفي حضور منطقه اي و جهاني سينماي ايران به عنوان سفير فرهنگي ام القراي جهان اسلام ايفا كند. اميد!
 


به بهانه پخش ختم قرآن در شبكه هاي سيما

طنين دل انگيز همخواني ميليون ها مهمان سفره رمضان

عليرضا دهقاني
آيات 69 و 70 سوره مباركه «يس» قرآن كريم را كلامي استوار، روشنگر و هشدار دهنده انسان هاي زنده دل معرفي مي كند. بي شك قرارگرفتن در زلال جاري اين چشمه حيات بخش و خواندن و شنيدن آيات سراسر نور آن، براي دل هايي كه نور حيات در اعماق شان به خاموشي نگراييده، آب حيات و چراغ هدايت است. از اين رو خداوند متعال در آيه 20 سوره مباركه «مزمل» دو مرتبه تأكيد مي فرمايد كه به «هر ميزان كه براي شما ميسر است قرآن بخوانيد». ماه مبارك رمضان كه به تأييد آيه 185 سوره مباركه «بقره» ماه نزول قرآن است، بيش از هر زمان ديگر فرصت مناسبي را براي مؤمنان فراهم مي آورد تا از اين كيمياي شفابخش بهره مند شوند و زخم هاي وجودشان را به مرهم كلام الهي التيام بخشند.
سنت نيكوي ختم قرآن كريم درماه مبارك رمضان ميراثي است كه از پدران ما به يادگار مانده و بسياري از ميهمانان سفره رمضان را درمعرض تابش انوار قدسي كلام وحي قرار داده است. اين سنت مبارك امروزه زمينه اي را فراهم مي كند تا دلدادگان سخن حق ضمن فاصله گرفتن از هياهوي زندگي پرمشغله عصرمدرن؛ با برنامه اي مشخص نسبت به زنده نگه داشتن اين سنت حسنه اهتمام نموده و از بركات آن بهره مند شوند.
رسانه ملي از سال ها قبل پخش روزانه يك جزء از قرآن كريم را در جداول پخش برنامه هاي خود قرار داده است؛ با اين حال در دوسال اخير ترويج اين سنت حسنه رنگ و بوي ديگري به خود گرفته است. اين حركت قرآني بيش از هر عاملي نتيجه عنايات خداوند سبحان و بركات اين كلام نوراني است. مخاطبان تلويزيون در دوسال اخير شاهد پخش زنده همخواني روزانه يك جزء از قرآن كريم از اماكن متبركه سراسر كشور هستند. همخواني هاي پخش شده ضمن برخورداري از جذابيت هاي بصري و نواي بهترين قاريان كشور در برخي موارد با اقتضائات مخاطبان شبكه هاي مختلف نيز مطابقت داده شده است. به عنوان نمونه مي توان از همخواني ترتيل شبكه دوسيما كه به همت برخي از نوجوانان اجرا مي شود، نام برد.
معاونت سيما با طراحي شبكه مجازي همخواني قرآن كريم، روزانه در 13 نوبت اقدام به پخش زنده همخواني ترتيل يك جزء از قرآن كريم از اماكن متبركه مي نمايند و اين اقدام ارزشمند ضمن آنكه نواي دل انگيز كلام وحي را در سراسر ايران اسلامي طنين انداز مي كند، فرصتي را براي علاقه مندان فراهم مي آورد تا در هر ساعت از روز كه آمادگي حضور در حريم نوراني قرآن كريم را داشته باشند با نواي دلنشين آن همراه شوند. همچنين پخش همزمان متن آيات قرائت شده به همراه ترجمه فارسي آنها مجالي را براي تدبر بيشتر در آيات قرآن شده را براي مخاطب فراهم مي كند.
اين اقدام رسانه ملي بارها با تأييد و تشويق مردم و نهادهاي فرهنگي كشور واقع شده است. چند روز پيش خبر تقدير برخي از مراجع معظم تقليد و علما از گسترش سنت همخواني قرآن كريم در تلويزيون منتشرشد، همچنين سال گذشته اين اقدام تلويزيون هدف تقدير رهبرمعظم انقلاب قرار گرفت. استقبال گسترده از اين حركت فرهنگي و قرآني نشان از علاقه جامعه اسلامي براي بهره مندي از كلام وحي دارد؛ ضمن آنكه موجب مي شود ميليون ها نفر در سراسر كشور به صورت همزمان آيات قرآن را زمزمه نمايند كه به بركت آن شميم دل انگيز گلستان قرآن در كشور گسترش يافته و روح و جان مؤمنان را طراوت مي بخشد.
 


آرزوي شكست برنامه هسته اي ايران در يك سريال آمريكايي

آمريكايي ها كه از شكست ايران در برنامه هسته اي نااميد شده اند، آرزوي خود در تعليق غني سازي هسته اي ايران را در يك سريال به تصوير كشيدند.
اين سريال كه «حيوانات سياسي» نام دارد و پخش آن به تازگي از شبكه يو اس اي آغاز شده، در نخستين قسمت خود مسئله تعليق غني سازي توسط تهران و بازداشت سه جاسوس آمريكايي در ايران را در دستور كار خود قرار داد.براساس گزارش مشرق، در اپيزود اول اين سريال ماجراي بازداشت سه جاسوس آمريكايي كه ظاهرا هر سه نژاد ايراني آمريكايي دارند و تحت عنوان روزنامه نگار در هتل لاله مستقر هستند مطرح مي شود.
حركت غيرحرفه اي سريال زماني است كه اعلام مي شود وزارت اطلاعات ايران اقدام به بازداشت اين سه نفر كرده اما در تصوير نيروهاي نظامي با آرم سپاه پاسداران مشاهده مي شود.
 


بخش ويژه «زلزله آذربايجان» در جشنواره «سينما حقيقت»

ششمين جشنواره بين المللي «سينما حقيقت» در بخش ويژه اي، به نمايش مستندهاي مرتبط با زلزله اخير استان آذربايجان شرقي مي پردازد.
بدنبال وقوع زلزله شديد در مناطق شمال غرب كشور كه متأسفانه باعث كشته و زخمي شدن صدها تن از هموطنان آذري گرديد، ستاد برگزاري جشنواره سينماحقيقت ضمن تسليت به عموم بازماندگان، با طراحي بخش ويژه اي و بدون حضور هيئت انتخاب مرسوم، اقدام به پذيرش و نمايش فيلم هاي مناسب مرتبط با اين رويداد غمبار خواهد نمود.برپايه اين گزارش، عموم مستندسازاني كه نسبت به ثبت و ضبط اين واقعه تأسف آور اقدام كردند، مي توانند آثار خود را حداكثر تا 15مهر 1391، به دبيرخانه جشنواره بين المللي «سينما حقيقت» ارائه نمايند. گفتني است: پيش از اين هم اعلام شده بود كه اين «مركز» از مستندسازان سه استان آذربايجان شرقي، آذربايجان غربي و اردبيل كه نسبت به ثبت اين رويداد تأسف آور، با تأكيد بر «توجه به زندگي» و «نقش اميد» اقدام به توليد مستندهايي تا سقف 30 دقيقه نمايند، پس از بازبيني به خريداري سه فيلم برتر اقدام خواهدكرد.
 


بازيگر معروف فرانسوي متهم به ضرب و جرح شد

ژرار دپارديو بازيگر مشهور فرانسه متهم است كه يكي از شهروندان آن كشور را كتك زده است.
به گزارش خبرآنلاين، يك سال پيش دپارديو به دليل عمل ناشايستي كه در هواپيماي ايرفرانس انجام داد به تيتر روزنامه ها بدل شد و حالا دوباره به دليل مشت زدن به صورت يك موتورسوار پس از تصادف با او متهم به ضرب و جرح شده است.
موتورسواري در پاريس زادگاه و محل زندگي دپارديو روز چهارشنبه به اداره پليس شكايت كرد و گفت: دپارديو پس از تصادف با او در منطقه شش پاريس در نزديكي كليساي سن سولپيس با وي درگيرشده و كتكش زده است. دپارديو مثل هميشه سوار بر اسكوتر خود بوده و به گفته شاكي پس از تصادف با وسيله نقليه او، با مرد شروع به جر و بحث مي كند و در ادامه با مشت به صورت او مي زند و مجروحش مي كند.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14