(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 1 شهریور 1391 - شماره 20287

نگاهي به جنبش عدم تعهد
به دنبال راه سوم...
جايگاه و نقش زنان در بيداري و تمدن اسلامي


نگاهي به جنبش عدم تعهد

به دنبال راه سوم...

ندا سميعي پنجي
سازمان هاي بين المللي تاثيرات چشم گير و مهمي بر محتوا و نوع و روش سياست گذاري و روند تصميم گيري در سياست خارجي كشورها بر جاي گذاشته اند و از سوي ديگر سياست خارجي يك كشور يا مجموعه كشورها تاثيرات شگرف و تعيين كننده اي بر نحوه رويكرد سازمان هاي بين المللي نسبت به مسائل نظام بين الملل و نيز روند تصميم گيري در اين سازمان ها دارد. برقراري صلح و امنيت جهاني؛ ايجاد همكاري هاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي از اساسي ترين نيازها و ديرينه ترين آرزوهاي بشر بوده است؛ اما ، پيشبرد اهداف صلح بين المللي و رفاه عمومي جهانيان بدون تشكيل نهادهايي كه اين اهداف را دنبال كند؛ ميسر نبوده است.
با پايان جنگ جهاني دوم و تبديل جهان به دو قطب شرق و غرب و ادعاي اداره جهان توسط اين دو ابرقدرت، نظام بين الملل به سرعت دستخوش تغييرات در حوزه هاي مختلف خود شد. جبران لطمات ناشي از دو جنگ جهاني ، گريز از جنگي ديگر و عدم وابستگي نظامي به قدرت هاي بزرگ و بي طرفي در مناقشات جهاني ، سياست تعدادي از كشورها قرار گرفت و به شكوفايي انديشه اي منجر شد كه بعدها به «عدم تعهد» شهرت يافت. نخستين تلاش براي ايجاد همگرايي ميان كشورهايي كه بعدها به غيرمتعهدها معروف شدند؛ در سال 1955 در كنفرانس باندونگ پي ريزي شد. از زمينه هاي شكل گيري جنبش عدم تعهد، كنفرانس كشورهاي آسيايي و آفريقايي بود كه اين كنفرانس يك اجتماع جهان سومي به شمار مي رفت كه براي نخستين بار كشورهاي آسيايي و آفريقايي را گرد هم مي آورد. اين كنفرانس مقدمه اي بر شكل گيري نهضت عدم تعهد بود كه رهبري كنفرانس مزبور را نهرو - نخست وزير وقت هند- برعهده داشت.
جواهر لعل نهرو، جمال عبدالناصر ،سوكارنو رؤساي وقت حكومت كشورهاي هند، مصر و اندونزي ، در اين اجلاس، انديشه تشكيل چنين سازماني را مطرح كردند. چون اين اجماع ، كمي بعد از استقلال هند رخ داد؛ تحت تاثير جهان بيني مهاتما گاندي نيز قرار داشت. امروزه از جواهر لعل نهرو، جمال عبدالناصرو سوكارنو رهبران هند، مصر، اندونزي به عنوان بنيانگذاران جنبش عدم تعهد نام برده مي شود كه هر يك در زمان خود به دلايلي نقشي مهم در پيدايش اين جنبش برعهده داشته اند. بررسي و تشريح اوضاع سياسي كشورهاي هند، اندونزي، مصر ،اين نتيجه را به دست مي دهد كه اين كشورها ،از وجوه مشابهي برخوردار بوده اند كه مهم ترين آنها ،اين مسئله بود كه اين كشورها مدتها تحت استعمار بودند و استيلاء كشور ديگر را براي سايه كشور خود تجربه كرده بودند و مبارزه براي استقلال و عدم وابستگي را از وظايف خود تلقي مي كردند.
با تلاش بنيانگذاران جنبش عدم تعهد، نخستين اجلاس رهبران اين جنبش در دسامبر 1961 با حضور رهبران 25 كشور در شهر بلگراد پايتخت يوگسلاوي برگزار شد و اين سازمان موجوديت خود را اعلام كرد. در واقع، جنبش عدم تعهد در سال 1961 ميلادي در اوج ايجاد فضاي دو قطبي بين غرب و شرق ، با هدف وحدت ميان كشورهايي كه نه تمايلي به كشورهاي بلوك كمونيسم داشتند و نه تمايلي به كشورهاي سرمايه داري (امپرياليسم)، تشكيل شد. اساسي ترين هدف عدم تعهد حفظ ،تحكيم و تقويت استقلال هر كشور به گونه اي استوار وسازش ناپذير است. بر اين اساس كشور هاي عضو غير متعهد ها از ائتلاف با قدرت هاي بزرگ و عضويت در پيمان هاي دفاعي كه اين قدرت ها نيز عضو آن هستند؛ منع شده اند. انگيزه بيشتر دولتها ، در پذيرش عدم تعهد از ميل آنان به رهائي از بهره كشي وسيطره اقتصادي اربابان استعماري مايه مي گيرد.آنها همچنين مي خواهند كه انحصار كشورهاي پيشرفته تر در عرضه صنعت ، تجارت را تضعيف كنند؛ زيرا معتقدند انحصار مانع رشدشان خواهد بود.
جنبش عدم تعهد برپايه اصول احترام به تماميت ارضي و حاكميت ملي كشورهاي عضو، عدم تجاوز، عدم دخالت در امور داخلي يكديگر، برابري و امتيازات متقابل و همزيستي مسالمت آميز شكل گرفت. در سياست خارجي از سياست عدم تعهد يا سياست مستقل از دو بلوك شرق و غرب پيروي مي كردند. فرايند جهاني سازي، تجارت و سرمايه گذاري و جرايم بين المللي به عمده ترين دغدغه هاي غير متعهدها بدل شده است و در واقع ، آنچه اين كشورها را به هم نزديك مي كند؛ ايستادگي در برابر نفوذ قدرت هاي بزرگ است كه استقلال سياسي آنها را تهديد مي كند و همچنين كوشش براي از ميان بردن استعمار سياسي و اقتصادي و پشتيباني از جنبش هاي آزادي خواه و ضد استعمار است. اين جنبش از همان ابتداي تشكيل به مثابه نشانه اي از اعلام مخالفت با پذيرش سلطه قدرتهاي بزرگ ومبارزه با بي عدالتي در نظام بين الملل و جايگاهي براي اعلام نظرات و مواضع كشورهاي جهان سوم و در حال توسعه بود و عضويت در آن به منزله دست يابي به استقلال سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي به شمار مي آيد. جنبش عدم تعهد در دور نگه داشتن بسياري از كشورهاي عضو از رقابت قدرت هاي بزرگ، موفقيت شاياني داشته است. به طوري كه مي توان گفت عدم همكاري دولت هاي غير متعهد در چهارچوب اتحاديه هاي نظامي با ابرقدرت ها، باعث كاهش قابل توجه تشنجات بين المللي شده است . استمرار مشكلات بين المللي مانند تهديد ناشي از تسليحات هسته اي، استمرار شكاف ميان كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه، استمرار تبعيض هاي ناروا در سطح بين المللي، مسايل حقوق بشري و بسياري ديگر از اين معضلات چالش هاي جدي در جهت تحقق اهداف و اصول ملل متحد بوده است. هم اكنون120 كشور جهان و از جمله ايران كه تقريباً بيش از دو سوم اعضاي سازمان ملل متحد را تشكيل مي دهند؛ عضو جنبش عدم تعهد مي باشند. از مجموع اعضاي جنبش عدم تعهد، 53 كشور از قاره آفريقا، 40كشور از قاره آسيا، 26 كشور از آمريكاي لاتين و يك كشور از اروپا (بلاروس) عضو رسمي جنبش هستند و 10 سازمان از جمله سازمان ملل، سازمان همكاري اسلامي و اتحاديه عرب نيز اعضاي ناظر اين جنبش را تشكيل مي دهندو عمدتاً، اعضاي اين جنبش را اكثرا كشورهاي در حال توسعه تشكيل مي دهند.
غير متعهدها داراي يك مقر دائمي نيستند. اجلاس سران بالاترين و عالي ترين گردهمايي جنبش عدم تعهد بشمار مي آيد كه معمولاً هر سه سال يك بار در پايتخت يكي از كشورهاي عضو برگزار مي شود و از آن پس كشور ميزبان رياست جنبش را برعهده مي گيرد. معمولاً در آغاز دوره سه ساله، محل اجلاس بعدي سران و ميزبان آينده جنبش تعيين مي گردد. در اجلاس وزراي خارجه جنبش عدم تعهد در شرم الشيخ (10-7 مي 2012) براي شانزدهمين نشست سران،تهران 1391(2012) به عنوان ميزبان تعيين شد .اين اجلاس از تاريخ 5 الي 10 شهريور 1391 در تهران برگزارمي گردد و رياست آن از مصر به ايران منتقل مي شود.
جنبش عدم تعهد تاكنون حدوداً 15 اجلاس در سطح سران و 15 اجلاس در سطح وزرا برگزار كرده است.
چند روز قبل از گردهمايي سران، اجلاس كارشناسان ارشد و نشست وزراي خارجه كشورهاي عضو جهت بررسي نهايي پيش نويس بيانيه پاياني و ديگر بيانيه ها كه قبلاً توسط دولت ميزبان تهيه شده است ؛مورد بررسي قرار مي گيرد. تصميمات اصلي در اجلاس كه در سطح سران كشورهاي عضو اين جنبش بر پا مي شود ؛ اتخاذ مي شوند. اجلاس وزرا ، بعد از نشست سران، از بيشترين اهميت در ميان ساير نشستهاي عدم تعهد، حتي ساير نشستهاي وزراء برخوردار است. چرا كه بيشتر امور مربوط به آماده سازي اسناد و مذاكرات مربوط به اجلاس سران در اجلاس وزراء انجام مي شود و مذاكرات آن معمولاً تخصصي ترو پيچيده تر است.
با توجه به اينكه جنبش عدم تعهد دبيرخانه ندارد؛ كشوري كه مسئوليت رياست آن را به عهده مي گيرد؛ الزاماً بايد بخش عمده اي از وزارت خارجه خود را به جنبش عدم تعهد اختصاص دهد تا به مسائل جنبش بپردازد. از جمله موضوعات مهم مطرح شده در اجلاسهاي پيشين جنبش كه مي توان به آنها اشاره كرد ؛ به شرح ذيل مي باشد :حل چالشهاي جهاني در زمينه صلح و امنيت ،دفاع از منافع كشورهاي درحال توسعه، فرايند صحيح و موثر جهانيسازي، احترام به تماميت ارضي و حاكميت ملي ،مبارزه با توليد ، توزيع و تجارت مواد مخدر، احترام به حق تعيين سرنوشت مردم و ملت ها، احترام به حق همه ملت ها در دفاع فردي و جمعي از خود، مطابق با منشور ملل متحد، پشتيباني از نهضت هاي آزاديبخش و...
موضوعات مهم جهاني كه در واقع دغدغه هاي جنبش محسوب مي شوند؛ چالش هاي منطقه اي مسئله خاورميانه (فلسطين و لبنان)، افغانستان، عراق، سودان، سومالي ،مي باشد كه كماكان در نشستهاي اعضاء به عنوان پيش نويس براي بررسي وتبادل نظرادر نظر گرفته مي شود .
با وجود آنكه بيش از نيم قرن از زمان تشكيل اين جنبش سپري شده است ؛ اما با اين وجود دغدغه هاي جنبش با پيچيده شدن معضلات بين المللي پايان نپذيرفته است. جنبش عدم تعهد به عنوان يك تشكل مهم بين المللي، يكي از مجموعه هاي تأثيرگذار برروند تحولات جهان طي چند دهه اخير است و بزرگ ترين تشكل سياسي بين المللي بعد از سازمان ملل محسوب مي شود. گروه غيرمتعهدها در سازمان ملل متحد، بويژه در مجمع عمومي نيز به عنوان اهرم فشاري در اين نهاد بين المللي بشمار مي رود؛ ولي به رغم موفقيت هاي مزبور، اين استراتژي نتوانسته است بر اساس اهداف و اصولي كه خود جنبش به صورت جهت گيري سياست خارجي از آن ياد مي كند؛عمل كند.
سالها است كه جنبش عدم تعهد به رشد خود ادامه مي دهد و به نيروي جهاني عظيمي مبدل شده است كه نمي توان آن راناديده گرفت. اجماع بيش از 120 كشور عضو عدم تعهد كه بخش عظيمي از جهان را رهبري مي كنند؛ نگاه چاره جويانه آنها بر ارزش هاي جهاني و چالش هاي جامعه بشري، اهميت جنبش عدم تعهد را برجسته تر كرده است و مشاركت فعال عدم تعهد در غالب نشست ها و تحولات بين المللي در حوزه هاي مختلف خود ، مؤيد جايگاه مهمي است كه عدم تعهد در معادلات بين المللي يافته است.
 


جايگاه و نقش زنان در بيداري و تمدن اسلامي

مرثا نوراني
از همان زمان كه تاريخ حيات بشر رقم خورد، زنان پا به پا و همدوش مردان در تمام عرصه هاي زندگي حضور داشتند. زناني كه استمرار حيات بشريت به دست آنان رقم مي خورد و مفتخر به تربيت مردان بزرگ تاريخ بوده اند؛ همواره سهم بسزايي در تأثيرگذاري بر تمامي شؤون اجتماعي و سياسي داشته اند.
اديان الهي بر نقش زنان در صحنه خانوادگي و اجتماعي تأكيد كرده و او را مكمل مردان در نقش آفريني جهت سير تمدن بشري مي شناسند. مكتب اسلام در پرتو راهنمايي هاي قرآن و سنت نبوي و عترت رسول مكرم اسلام به زن آن چه را كه شايسته ي او بود اعطا نمود؛ و شرايط را به گونه اي فراهم آورد كه زن بتواند با حفظ شؤون اسلامي و انساني و با توجه به استعدادهاي به وديعت گرفته شده، در تمام ميدان ها كه نياز به حضور اوست نقش ايفا كند.
از ديدگاه قرآن همكاري در سازندگي جامعه از طريق فريضه ي امر به معروف و نهي از منكر بر دوش هر دو جنس زن و مرد نهاده شده و از شا خصه هاي ايماني آنان به شمار آمده است: «و المؤم نون و المؤم نات بعضهم أول ياء بعض يأمرون ب المعروف و ينهون عن المنكر»(توبه/71).
اين فريضه عامل سازنده ي افراد جامعه و بزرگ ترين قيام ها و تحوّلات سياسي و اجتماعي در طول تاريخ اسلام بوده است. به موجب اين فريضه، زن موظّف است كه نقش تربيت و اصلاح جامعه را داشته باشد.
اصولاً از نگاه قرآن زن نقش محوري را در تربيت افراد خانواده و در نتيجه جامعه دارد. اگر خداوند قوام اجتماعي و اقتصادي جامعه را بر عهده ي مرد نهاده است، قوام تربيتي آن را بر دوش زن گذاشته زيرا زن كانون عاطفه در عالم هستي است.
مساله مهمي كه به آن بايد اشاره كرد، نقش آفريني زنان در ساختن افراد جامعه است. هر فرد جامعه از ايام كودكي، زير نظر مادر شخصيتش شكل مي گيرد، از كودكي مي آموزد كه در آينده چه نقشي را ايفا كند و به همين اساس جامعه اسلامي شكل مي گيرد. چنين است كه امام خميني (ره) مي فرمايند،از دامن زن، مرد به معراج مي رود، زنان با ايفاي نقش خواهر، مادر، دختر همواره نقش بسيار مهمي دارند.
تربيت مديران كارآمد توسط زنان انجام مي پذيردو اين وظيفه ي زن را مي توان «مديريت پايه» ويا «مديريت سايه» نام نهاد. جايي كه زن بايد حتما حضور داشته باشد بحث تربيت فرزند است وگرنه نمي تواند تمدن ساز باشد چرا كه تمدن ها توسط انسان هاي بزرگ ساخته مي شود كه وظيفه ي تربيت آن ها با زن است.
همچنين زن از توانمندي اداره ي سياسي جوامع بزرگ و كشورداري نيز برخوردار است. قرآن كريم براي نمونه از بلقيس ملكه ي سبا نام مي برد كه با ايمان خود به سليمان نبي، نمونه ي مديريت سياسي برتر گشت. زني كه به جاي مقابله با رهبر الهي با اقدام و تصميم صحيح به او ايمان آورد و خود و كشورش را از هلاك دنيوي و اخروي نجات داد (نمل/19-44).
زنان صدر اسلام در شرايطي كه درپرتو تعاليم ارزشمند اسلام نصيبشان شد، در پيشبرد قافله ي تمدن و بقاء فرهنگ اسلامي كمتر از مردان نبوده اند و كافي است تأثير بانوان بزرگ اسلام چون: حضرت خديجه(س)، حضرت فاطمه(س) و حضرت زينب(س ) بررسي كنيم تا شاهد صدق و صحت اين ادعا باشد. لذا مي بينيم پس از نزول قرآن، از صدر اسلام تاكنون زنان با الهام از اين كتاب آسماني، همپاي مردان در نشر و گسترش دين تلاش هاي گسترده اي داشته اند كه يكي از راههاي آن ايجاد نهضت هاي علمي است.
حضرت زهرا(س) كه خود الگوي يك انسان كامل است، در بعد اجتماعي و فرهنگي نقش سازنده اي ايفا نموده و افراد جامعه در صدر اسلام و عصر كنوني درسهاي زيادي از اين بزرگوار آموخته اند. زماني كه آن حضرت احساس مي كند كه اسلام و امام زمانش به حركت سياسي او نيازمند است، به بهترين وجه براي روشن شدن حق ولايت و امامت به دفاع برمي خيزد و طي خطبه اي بس جامع و گويا در مورد امور سيادت و سياست و ديانت و مسايل غامض شريعت و خلافت كه نهايت فصاحت و بلاغت در آن مشهود است به دفاع از حقي كه غصب شده بود برخاست.
و يا حضرت زينب كبري(س) كه در نهضت عاشورا در تمامي مراحل در كنار برادرش ايستاد و بعد از شهادتش، پرچم استمرار نهضت عاشورا را برافراشت و چه خوب از عهده ي آن رسالت برآمد. سپس خطبه ي تاريخي و افشاگرانه اي كه در جهت افشاي ماهيت يزيد و بيان مظلوميت و حقانيت حسين(ع) ايراد فرمود؛ و همه ي اين ها نشان از علم سرشار اين بانوي بزرگوار دارد.
به منظور احياي جايگاه والا و ارزشمند زنان مسلمان، پيامبر اسلام، حضرت محمد مصطفي (ص) با زنان نشست علمي برگزار مي كرد و ديدگاه ها و نظرات آنها را در مورد تحولات و موضوعات سياسي و اجتماعي جامعه بررسي نموده و مورد ارزيابي قرار مي داد. علاوه بر اين، با ظهور اسلام، زنان در نبردهاي طاقت فرسايي شركت نموده و ده ها زخمي را تقديم اسلام نمودند. يكي از افتخارات زنان مسلمان اين است كه اولين شهيد زن اسلام، سميه مادر عمار بوده است؛ زني كه تحت شكنجه ي كفار و مشركين مكه، به فيض شهادت نائل گرديد.
آري از سميه تا بنت الهدي و از صدر اسلام تا حضور زنان در انقلاب اسلامي ايران و بيداري هاي اسلامي همه و همه حاكي از نقش زنان در آفرينش حوادث دليرانه و نهضت هاي علمي و انقلابي در جهت نشر و ترويج دين اسلام است.
1) بيداري اسلامي:
بيداري اسلامي پديده اي عظيم و دو مرحله اي است كه در مرحله ي نخست در پي استيلاي استعمار غرب و شرق بر كشورهاي مسلمان از نيمه ي دوم قرن بيستم با هدف بازگشت به اسلام و فرهنگ آن آغاز گشت؛
امّا اين مرحله با حاكميت مزدوران و دست نشانده هاي استعمار، سركوب شد و مرحله ي دوم از انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني آغاز گشت و هم زمان با استقرار نظام حكومتي اسلامي در ايران، انقلاب ها و جنبش هاي اسلامي در ساير كشورهاي اسلامي چون كشورهاي حاشيه ي خليج فارس، پاكستان، افغانستان و كشورهاي شمال آفريقا رخ داد امّا متأسّفانه با تحريك استعمارگران و به دست حاكمان مزدور و مستبد سركوب گرديد و حاكمان به ستمگري خود ادامه دادند و جمهوري اسلامي ايران تحت فشارها، مشكلات عديده ي سياسي، اقتصادي و... از سوي بيگانگان قرار گرفت. امّا خوشبختانه با رهبري با كفايت بنيان گذار آن امام خميني و پس از آن آيت ا لله خامنه اي در مقابله با استعمار و پياده كردن قوانين و احكام اسلام ناب محمّدي ادامه يافت و توانمندي اسلام را در اداره ي عزّتمند جوامع اسلامي، بلكه بشري، هم پاي پيشرفت هاي علم و فن آوري ثابت كرد.
اين شكوفايي از يك سو و گسترش استبداد و ظلم حاكمان مستبد كشورهاي اسلامي از سوي ديگر، باعث آغاز مرحله ي دوم بيداري اسلامي در خاورميانه گشت و چنان كه شاهديم، مزدوران استعمار علي رغم حمايت هاي اربابان غربي خود، يكي پس از ديگري به دست مردم خود به جهنّم روانه مي شوند. صدام حسين، حسني مبارك، معمّر قذّافي و...
آن چه كه در اين بيداري در پيروي از علماي اسلام ديده ها را به سوي خود جلب كرده، حضور گسترده زنان مسلمان با حجاب اسلامي، در تظاهرات اعتراض آميز است كه شعارهاي اسلامي سر مي دهند و چون مردان مبارز، زنداني يا شهيد مي گردند.
مشاركت سياسي و اجتماعي زنان مسلمان تازگي ندارد و به تقليد از زنان غربي و بر مباني ليبراليستي صورت نمي گيرد، بلكه پيشينه اي به قدمت ظهور اسلام داشته و با پيروي از الگوهاي زنان مبارز مسلمان و بر مباني اعتقادي دين مبين اسلام بوده و از معارف ناب كتاب آسماني جاودان آن، قرآن كريم و سنّت نبي اكرم (صلّي الله عليه و آله) و اهل بيت (عليهم السّلام) تغذيه مي گردد.
احساس مسئوليت زن مسلمان نسبت به اوضاع جامعه و ايفاي نقش در اصلاح آن برخاسته از نگرش قرآن كريم به جايگاه زن است.
مي توان شمه اي از برنامه هاي اسلام براي زنان را به صورت ذيل دسته بندي كرد:
1) ايجاد نگرش صحيح به نقش زنان و ترسيم دقيق هندسه قرار گرفتن دو جنس در كنار هم
2) ايجاد مرز مشخص بين زنان و مردان در جامعه ، از جمله حجاب و ترويج فرهنگ خويشتنداري جنسي.
3) توجه به نيازهاي حقيقي و فطرت زنان و قرار دادن آن در محيط خانواده براي استحكام بنياد خانواده.
4) نقش طراز اول در تعليم و تربيت فرزندان و ساختن همسران ايثارگر و فداكار براي جامعه و آرمانها.
5) ممانعت از تبرج و خودنمايي و اشرافي گري و مصرف زدگي و مدپرستي بانوان و سرگرم شدن آنان به امور پست و شهواني.
6) برابر دانستن زن و مرد در مقامات معنوي و درجات انساني و برتر دانستن زنان بر مردان در برخي موارد.
7) تعيين وضعيت زنان در عرصه هاي اجتماعي ، رشد و تعالي معنوي و خانوادگي و ترسيم حقوق انساني آنان در اين عرصه.
2) نقش زنان ايراني در پيروزي انقلاب اسلامي ايران:
نقش بسيار مهم و تاثيرگذار زنان ايراني در پيروزي انقلاب اسلامي غيرقابل انكار و ستودني است. اين نقش را نه تنها در مورد مبارزهاي آنان، بلكه در تربيت و تشويق نيروهاي مبارز و انقلابي نيز مي توان جست. به طوري كه امام خميني بنيانگذار جمهوري اسلامي فرمودند: « امروز زن هاي شير دل ، طفل خود را آغوش كشيده و به ميدان مسلسل و تانك دژخيمان رژيم مي روند، در كدام تاريخ چنين مردانگي و فداكاري از زنان ثبت شده است.»
موضع زنان ايران حتّي در دربار شاه قاجار در حمايت از فتواي تاريخي ميرزاي شيرازي و تحريم تنباكو در مخالفت با قرار داد ننگين رژي كه سيطره ي اقتصادي استعمار را موجب مي شد و نيز قيام و تحصّن زنان در مسجد گوهرشاد مشهد در مخالفت با كشف حجاب كه جمعي از آنان در اين واقعه به شهادت رسيدند، به ياد ماندني است؛ لذا تحريم تنباكو، مشاركت در تاسيس بانك ملي، تحريم واردات كالاي خارجي و حمايت از توليد داخلي و عكس العمل در پي مطرح شدن كشف حجاب از جمله نقش آفريني زنان پيش از به پيروزي رسيدن انقلاب اسلامي است.
زنان مسلمان ايران هم پاي مردان و با اطاعت از ولايت فقيه در همه ي ميدان هاي فرهنگي و مبارزاتي و سازندگي به فعاليت خود ادامه دادند تا به تشكيل نظام اسلامي به رهبري امام خميني نايل گرديدند و برترين الگو براي زنان مسلمان عصر حاضر شدند، البتّه بديهي است كه استقامت شرط تداوم اين افتخار و عزّت است.
حضور زنان در دفاع مقدس نيز داراي دو بعد نظامي و غير نظامي بود كه حضور در خط مقدم و پشتيباني فرهنگي، روحيه شهادت طلبي، پرستاري، تهيه آذوقه و اهداي كمك هاي نقدي و غير نقدي به رزمندگان از جمله نقش آفريني زنان در هشت سال دفاع مقدس بود.
شايان ذكر است كه در انديشه امام راحل زن قادر به حضور در اجتماع و مشاركت فعال است و همچنين در نگرش امام خميني (ره) جايگاه مادري برترين شغل است.
مهم ترين نقشي كه زنان مسلمان در بيدارگري داشته اند نقش تربيتي در دو حوزه ي ذيل بوده است:
1.ارائه ي الگويي مهذّب و آگاه از خود به عنوان زن كامل مسلمان و انساني مبارز و آزاد؛
2.تربيت فرزندان پاك، آگاه، مبارز و تشويق همسران به مبارزه.
امام خميني (رحمه الله عليه) درباره ي نقش اوّل فرمودند: «زن با تربيت صحيح خودش انسان درست مي كند و با تربيت صحيح خودش كشور را آباد مي كند».
ايشان بر الگو بودن زنان ايران حتّي براي مردان در مبارزه بارها تأكيد فرمودند: «شما بانوان اثبات كرديد كه مقدّم بر مردها هستيد، مردها از شما الهام گرفتند».
و درباره ي نقش دوّم ،كه نقش انسان سازي است، آن را هم طراز قرآن مي دانند: «زن ها مردان شجاع را در دامن خود بزرگ مي كنند. قرآن كريم انسان ساز است و زن ها نيز انسان ساز، وظيفه ي زن ها انسان سازي است.» ايشان در ادامه، انزواي زنان انسان ساز را عامل انحطاط ملّت ها دانسته اند .به عبارت ديگر ، نقش زنان در انسان افزاري پر رنگ تر و نقش مردان در بحث سخت افزاري پر رنگ تر است و هردو در بحث نرم افزاري و فرهنگ افزاري به يك ميزان سهيم مي باشند.
حضرت آيت الله خامنه اي نيزبا اشاره به تكريم واقعي زنان در دين اسلام،اشعار مي دارندكه؛« تجليل اسلام از نقش زنان در خانواده به هيچ وجه به معناي منع فعاليتهاي اجتماعي آنان نيست،اما عده اي كج فهم و عده اي مغرض چنين وانمود مي كنند كه در نگاه اسلام،زن يا بايد مادر و همسر خوبي باشد و يا در فعاليتهاي اجتماعي شركت كند. در حالي كه حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت زينب كبري (س) مظهر و نمونه يك همسر و مادر خوب و نيز يك زن حاضر در فعاليتهاي اجتماعي بوده اند.»
حال با گذشت 34 سال از انقلاب اسلامي مي بينيم اين انقلاب از يك سو تعريف انساني از زن ارائه مي دهد و از سوي ديگر الگوهاي موفق انقلاب اسلامي و شخصيت زن ايراني را احيا و استعدادهاي باطني و قابليت ويژه او را به عينيت رسانده است. علاوه بر اينكه انقلاب الگويي براي انقلابات منطقه خاورميانه شده است زنان كشورهاي عربي نيز با الگو پذيري از زنان مسلمان ايران در اين انقلابات فعاليت هاي چشم گيري انجام مي دهند.
3)نقش زنان مسلمان در بيداري اسلامي:
نقش زنان اساس و بنياد هر حركت در جامعه است، او مي تواند جامعه را به سوي ترقي و تمدن هدايت كند، چنانچه مردان مي توانند در جهت هاي مختلف جامعه را رهبري كنند. بنابراين نمي تواند كسي نقش زنان در بيداري و وحدت اسلامي ناديد بگيرد.
همان گونه كه شاهد هستيم ماههاست مردم برخي كشورهاي خاورميانه با اقدامات اعتراضي خود، درپي تغييرات اساسي در نظام اجتماعي، اقتصادي و سياسي كشورهاي خود هستند. در اين ميان، علي رغم تبليغات دولتهاي غربي مبني بر عدم مشاركت زنان مسلمان در امور كشور خود، حضور آنان همدوش مردان دراين حركت هاي اعتراضي نشان از حضور موثر و بيداري اسلامي زنان مسلمان منطقه دارد.
از منظر اسلام، زنان مي توانند علاوه بر ايفاي نقش پرارزش همسري و مادري در خانواده، درتمامي امور جامعه خويش نيز نقش آفرين باشند. در اين ديدگاه، يكي از تكاليف زنان، همچون مردان، اصلاح جامعه است. در آياتي از كلام الله مجيد، خداوند متعال به طور يكسان به مردان و زنان توصيه مي كند، تقوا پيشه كنند و از گناه كردن و كارهاي اشتباه بر حذر باشند. با توجه به اين آيات، زنان نيز در اصلاح جوامع خود از انحرافات تاثيرگذار هستند. رهبر انقلاب اسلامي، آيت الله سيد علي خامنه اي، در اين باره مي فرمايد: «در عرصه هاي اجتماعي، سياسي، علمي و ديگر فعاليت ها، زنان مسلمان، همانند مردان، حق دارند با توجه به شرايط زماني، به وظايف خود در قبال جامعه عمل كنند. زنان، همانند مردان، موظف هستند تا در جامعه حضور يابند، تا دردهاي جامعه را درك كرده و در درمان آنها بكوشند.»
اينك زنان مسلمان درمنطقه بويژه مصر، ليبي، بحرين، تونس و يمن، همچون سميه درمقابل دشمن سينه سپر كرده اند.زنان مصري با حضور پررنگ خود درميان تظاهركنندگان و درجاي جاي مصر ثابت كردند آنچه غربيان در مورد انزواي زنان مسلمان مي گويند دروغي بيش نيست.
مشاركت زنان در انقلاب تونس، ليبي و يمن نيز توجه جهانيان را به خود معطوف كرده است. حضور زنان مسلمان نشانگر رهايي آنان از قيد و بندهاي عرفي و مادي غرب و قيام براي كسب آزادي از شر خودكامگان سياسي است.
غاد الغربي از مبارزان تونس درباره ي هدف از قيام گفت: «قيام أخير ما نتيجه ستم هايي است كه حكّام سابق تونس به ملّت روا مي داشتند... دين اسلام به نحو احسن زن را تكريم كرد امّا انسان از تعاليم ديني خارج شد پس از اين خروج، ما وارد صحنه ي سياسي و اجتماعي شديم تا نقش واقعي زن را نشان دهيم»
دربحرين نيز انبوهي از زنان محجبه مسلمان در كنار ديگر هموطنان خود، خواستار سرنگوني خاندان آل خليفه هستند. حتي مي توان اذعان داشت كه بيداري بحريني ها، مردم قطيف و احساء با حضور زنان آغاز شد. بيداري اسلامي در زنان بحريني نشانگر آگاهي آنان درباره نقش موثرو سرنوشت ساز خود در اصلاح جامعه خويش است. از جمله زنان برجسته اي كه دراين بيداري اسلامي عليه دولت آل خليفه خروشيده است ؛ خانم « آيات القرمزي » است. وي به واسطه سرودن شعرهايي كه عليه آل خليفه سرائيده، معروف و شناخته شده است. او دريكي از تجمعات در 23 فوريه 2011 ، شعري انقلابي برضد آل خليفه سرود كه به خاطر آن دستگير و شكنجه شد.
سران استبدادي كشورهاي تونس، يمن، مصر و بحرين به سركوب حق طلبي زنان و كودكان در سطح شهر مي پردازند كه با اين كار ميخ بر تابوت حيات خود مي كوبند.
بنابراين مي بينيم نقش زنان در كشورهاي عربي منطقه كه بيداري اسلامي سر مي دهند و سران استبداد را به خواري انداخته اند كمتر از مرد ها نيست و اين جنبش الگو گرفته از زنان نظام اسلامي ايران است.
تشكيل جمعيت ها و اتحاديه ، احزاب و سازمان هاي اسلامي زنان در كشورهاي اسلامي نمادي ديگر از فعاليت بيدار سازي آنان است ؛ گرچه از نظر ساختار پديده اي جديد به شمار مي آيد اما از نظر نهادي به قدمت تاريخ اسلام است. جلسات مذهبي خانگي، مكتب خانه ها، مجالس حزن و سرور ياد نبي اكرم (صلّي الله عليه و اله) و اهل بيت او (عليهم السّلام) در واقع مراكز تجمع همراه با انسي براي زنان بودند كه در مكتب سياسي شيعه نمود بيشتري دارد. مادران شيعه تنها در اين مجالس به ويژه سوگواري سالار شهيدان ابي عبدالله الحسين (عليه السّلام)، فاطميه و... توانسته اند درس مبارزه و شهامت را به پسرانشان بدهند و بزرگ مرداني چون امام خميني (رحمه الله عليه) را به جامعه اسلامي حاضر تقديم كنند.
تشكّل ها با ساختار جديد در ايران و در ساير كشورها نيز مشهود است از جمله عراق، حجاز و نجد، بحرين، يمن، اندونزي و... براي مثال سازمان اسلامي فاطيما در اندونزي، با هدف گسترش تعاليم اهل بيت (عليهم السّلام) در ميان امّت اسلامي تأسيس شد ه و توسط دانشجويان رهبري مي شود و تاكنون آثار فرهنگي اي چون: شرح ادعيه ي اهل بيت (ع)، ارائه خدمات آموزشي، كتابخانه اي و.... در اين خصوص ارائه كرده است (زهرا پيشگاهي فر، ص273). از اين زمره اند سازمان نهضت زنان مسلمان در ايران و پيش از انقلاب اسلامي،بنات الهدي در عراق و...
در پايان لازم به ذكر است كه تأكيد بر مباني اعتقادي اسلامي و روش هاي اسلامي نكته اي مهم در استمرار و به نتيجه رسيدن كامل بيداري هاي اسلامي است.
نتيجه گيري:
با توجه به اين كه زن نيمي از پيكر اجتماع است و با درنظر داشتن روند تاريخي در رابطه با زنان مي توان جايگاه زنان را در نظام هستي و نقش و تأثير بسزاي آنان را دريافت. زن در تمامي وقايع و فرآيندهاي جاري در طول تاريخ ارتباط مستقيم داشته است.
زنان با ايمان در اين راه همانند زمينه هاي ديگر كه در آن برادرانشان را ياري مي كردند، به كمك مردان آمده و با او مشاركت فعال داشته اند. بنابراين سزاوار است اگر گفته شود: «همه ي سعادت ها از دامن زن بلند مي شود و زن مبدأ همه ي خيرات است» و «اگر زن متحول شود، جامعه متحول مي شود.»
زن در تمدن اسلامي، پيش و بيش از آن كه جلوه و تكليف بيروني داشته، به بنيان گذاري سياست هاي عميق تربيتي در بستر خانواده همت گماشته و با تأمين پشتوانه تربيت و آرامش و استحكام خانواده، هر زماني كه نياز به حضور و ظهور در صحنه ها و ميادين اجتماعي را تكليف پنداشته است، دوشادوش مردان، مبادرت ورزيده است؛ لكن بنا بر اولويت و اوّليت نقش دروني وي، از رويكرد تمدني وي با عنوان مديريت پايه و يا مديريت سايه، نام برده شده است.
¤ پي نوشت ها در دفتر روزنامه موجود است.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14