آثار اعمال در قرآن (8)
انفاق و كمك به نيازمندان
علي كامران
در هفت قسمت گذشته از سلسله مقالات «آثار اعمال انسان در قرآن مجيد» مباحث آثار:
گناه، غرور و خودپسندي، مكر و حيله، خوردن مال حرام، دورويي و نفاق، ظلم و ستم و
قتل انسان بي گناه مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
دراين قسمت مطلب، آثار انفاق و كمك به فقرا و مستمندان مورد بررسي قرارمي گيرد.
انفاق و رفع حاجت نيازمندان
درعرصه زندگي انسان در دنيا، با اينكه هر انساني به طور طبيعي از بدو تولد تا لحظه
مرگ سعي و تلاش دارد كه با كوشش و جديت از خويش رفع نياز كند و احتياج به كسي
نداشته باشد، اما با اين وجود به دلايل متعددي كه عبارتنداز:
- بروز حوادث طبيعي مانند: خشكسالي، قحطي، طوفان، سيل، زلزله، آتشفشان و...
- وجود انواع و اقسام آفت هاي زراعي و دامي
-بروز انواع و اقسام بيماري هاي روحي و رواني و جسمي
- ظلم و ستم افراد زورگو، استثمارگر، حقه باز و مال مردم خور
- غفلت و غضب كه موجب درگيري و خسارت و جرح و نقص عضو و.. مي شود و...
و ساير حوادث آفاقي و انفسي، عده اي محتاج و نيازمند مي شوند.
از آغاز خلقت بشر، تاكنون هم در همه جوامع انساني كم و بيش چنين وضعيتي رواج داشته
و دارد.
در چنين وضعيتي، منطق و خصلت انساني و ايماني افراد غني و سالم ايجاب مي كند كه به
تناسب امكانات خويش، به ياري نيازمندان و محتاجان بشتابند و حداقل زندگي را براي
آنها فراهم نمايند.
خداوند متعال در اين باره به مؤمنان دستور داده است كه:
اي كساني كه ايمان آورده ايد! از قسمت هاي پاكيزه اموالي كه به دست آورده ايد و از
آنچه از زمين (از منابع و معادن و درختان و گياهان) برايتان خارج كرده ايم انفاق
كنيد و براي انفاق، به سراغ قسمت هاي ناپاك (و بي ارزش و بي فايده اموالتان)
نرويد... (بقره 267)
براساس اين دستور و ساير آيات قرآن مجيد: زكات، خمس، ديات، كفارات و انواع و اقسام
صدقات مورد تأكيد و تشويق دين اسلام قرار گرفته است.
هيچ زمان و مكاني هم براي كمك به فقرا و نيازمندان مشخص نشده است و اين امر براي آن
است كه هرگاه انسان با فقير نيازمندي مواجه شد، فوراً به كمك او بشتابد. قرآن مجيد
در اين باره فرمده اند:
كساني كه اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشكار انفاق مي كنند (بقره 274) از آيه
استفاده مي شود كه: در شب و روز و به صورت آشكار و پنهان بايد به كمك فقرا و
نيازمندان شتافت و از آنها رفع مشكل و نياز كرد. از احاديث ائمه اطهار عليهم السلام
هم استفاده مي شود كه رسيدگي به امور فقرا و نيازمندان و رفع مشكل آنها، بايد در
اولويت كاري مومنان باشد.
البته ذكر دو نكته در اينجا حائز اهميت است : 1- كمك به فقرا و نيازمندان بايد از
روي آگاهي و خلوص نيت و دوري از هرگونه ريا و خودنمايي باشد تا آثار دنيوي و اخروي
فراوان و پربركت براي افراد خير دربرداشته باشد. 2- به نيازمندان واقعي بايد مساعدت
و كمك شود.
قرآن كريم در آيه 273 بقره تاكيد مي فرمايد كه كمك به فقرا بايد براي افراد فقير و
آبروداري باشد كه به تعبير قرآن: «يحسبهم الجاهل اغنياء من التعفف تعرفهم
بسيماهم... فقراي نيازمند چنانند كه از شدت خويشتن داري، افراد ناآگاه آنها را بي
نياز مي پندارند، اما آنها را از چهره هايشان مي شناسي و...
بنابراين در عرصه انفاق دو ركن و اصل فوق العاده مهم و حياتي وجود دارد كه عبارتند
از:
1- آگاهانه انفاق شود تا كمك ها به فقراي واقعي و نيازمند آبرودار برسد.
2- خالص (انفال 60) و بدون ريا و منت گذاري باشد. زيرا منت گذاشتن و ريا كاري در
اين عرصه براساس آيه 226 سوره بقره (ارزش انفاق را از بين مي برد.)
در اينجا بد نيست به يك بهانه كفار، منافقين و افراد بخيل اشاره شود. چنين افرادي
براي كمك نكردن به فقرا مي گويند:
اگر اينها فقير شده اند، خدا خواسته است فقير باشند (ياسين 47) اگر خدا مي خواست او
را فقير نمي كرد!
چنين كساني نمي دانند كه در عرصه زندگي در اثر حوادث و اتفاقهايي كه در آغاز بحث به
آنها اشاره شد، عده اي فقير مي شوند!
به عبارت ديگر، خداوند متعال فقر هيچ كس را نمي خواهد هيچ كس هم فقيرذاتي به دنيا
نمي آيد اما حوادث روزگار به سراغ فقرا آمده است و آنها را مبتلا كرده است!
امتحان الهي
فقرا در عرصه فقر خويش امتحان مي شوند كه آيا جانب قناعت و آبروداري را رعايت مي
كنند يا نه! و اين امتحان الهي براي فقراست!
از سوي ديگر اغنيا نيز با فقرا امتحان مي شوند كه آيا به دستورهاي الهي در خصوص:
خمس و زكات و ساير صدقات و رسيدگي به فقرا كه وظيفه الهي و انساي آنهاست عمل مي
كنند يا خير!
بنابراين در عرصه فقر و نيازمندي، هم فقرا مورد ارزيابي و امتحان قرار مي گيرند و
هم اغنيا.
مراتب انفاق
قرآن كريم به مومنان سفارش فرموده است كه مراتب انفاق را رعايت كنند و هرگاه
خواستند انفاق كنند به ترتيب به: والدين و نزديكان و يتيمان، مستمندان و درماندگان
كمك نمايند. (بقره 215) بنابراين كساني كه داراي والدين، فاميل نزديك فقير و
نيازمند هستند، كمكهاي خود را در وهله اول بايد به آنها اختصاص دهند و سپس به
ترتيبي كه در آيه آمده است به ديگران مساعدت نمايند. پس از اقوام و خويشاوندان،
همسايگان، هم محله اي ها و همشهري ها در اولويت قرار دارند.
بهترين ها را انفاق كنيد
خداوند متعال از مومنان نيكوكار خواسته است كه وقتي اقدام به انفاق و كمك به ديگران
مي كنند از بهترين ها و چيزهاي دوست داشتني خود انفاق نمايند. نحوه مساعدت نيز بايد
كاملاً محترمانه و دور از هرگونه تحقير و منت گذاري باشد:
هرگز به (حقيقت) نيكوكاري نمي رسيد مگر اينكه از آنچه دوست داريد (در راه خدا)
انفاق كنيد... (آل عمران 92)
مفسر تفسير نور ذيل اين آيه نوشته است:
با توجه به اشتقاق لغوي «بر» كه به معناي توسعه در خير است؛ در قرآن، ايمان و عمل
صالح و جهاد و نماز و وفاي به عهد، از نمونه هاي بر معرفي شده اند. [1] و همگان
توصيه شده اند كه در انجام «بر» همديگر را ياري كنند. «تعاونوا علي البر» و دراين
[2] آيه نيز مي فرمايد: شما هرگز به اين گوهر گرانبها نمي رسيد، مگر آنكه از آنچه
دلپسند شماست و آن را دوست مي داريد، انفاق كنيد.
نمونه هايي از انفاق مؤمنان
1- ابوطلحه انصاري، بيشترين درختان خرما را در مدينه داشت و باغ او محبوب ترين
اموالش بود. اين باغ كه روبروي مسجد پيامبر گرامي (ص) واقع شده بود آب زلالي داشت.
رسول خدا(ص) گاه و بي گاه وارد آن باغ مي شد و از چشمه آن مي نوشيد. اين باغ زيبا و
عالي، درآمد كلاني داشت كه مردم از آن سخن مي گفتند. وقتي آيه نازل شد كه «لن
تنالوا البر حتي...» او خدمت پيامبر رسيد و عرض كرد: محبوب ترين چيزها نزد من اين
باغ است. مي خواهم آن را در راه خدا انفاق كنم. پيامبر (ص) فرمود: تجارت خوبي است،
آفرين بر تو، ولي پيشنهاد من آن است كه اين باغ را به فقراي فاميل و بستگان خويش
بدهي. او قبول كرد و باغ را بين آنان تقسيم نمود.
2- مهماني [3] بر ابوذر وارد شد، ابوذر گفت: چون من گرفتاري دارم، شما خودتان يكي
از شتران مرا نحر و غذا تهيه كنيد. آنها شتر لاغري را انتخاب كردند. ابوذر ناراحت
شد و پرسيد: چرا شتر فربه و چاق را نياورديد؟ گفتند: آن را براي نياز آينده تو
گذاشتيم. ابوذر فرمود: روز نياز من روز قبر من است [4]!
3- وقتي فاطمه زهرا (س) را درشب عروسي به خانه شوهر مي بردند، فقيري از حضرت پيراهن
كهنه اي خواست. فاطمه زهرا (س) به ياد اين آيه «لن تنالوا البر...» همان پيراهن نوي
عروسيش را انفاق كرد!
4-عبدالله بن جعفر، غلام سياهي را ديد كه در باغي كارگري مي كند،به وقت غذا سگي
وارد باغ شد و در برابر غلام نشست. غلام لقمه اي به او داد. باز سگ با نگاه خود
تقاضاي غذا كرد. غلام غذاي خود را لقمه لقمه به او داد تا تمام شد. از او پرسيد:
خودت چه مي خوري؟ گفت: من امروز سهمي ندارم.
پرسيد: چرا اين كار را كردي؟ گفت: اين سگ از راه دور آمده و گرسنه بود. عبدالله از
فتوت اين غلام تعجب كرد. آن باغ و غلام را خريد. غلام را آزاد كرد و باغ را به او
بخشيد. [5].
دراحاديث ذيل اين آيه مي خوانيم كه راه رسيدن به بر، كمك به والدين است قبل از
درخواست آنان، گرچه بي نياز باشند![6]
امام صادق (ع) به مفضل بن عمر فرمود: از پدرم شنيدم كه مي فرمود: كسي كه سال بر او
بگذرد و از مال خود، كم يا زياد به ما نرساند خداوند روز قيامت به او نظر نمي كند،
مگر آنكه او را ببخشد. اي مفضل! اين تكليفي است كه خداوند آن را بر شيعيان لازم
كرده آنگاه كه دركتاب خود مي فرمايد:« لن تنالوا البر...» پس ما بر و تقوي و راه
هدايت هستيم. (7)
آثار و بركات انفاق
انفاق، آثار و بركات فردي، اجتماعي، دنيوي و اخروي فراواني دارد كه درآيات قرآن
مجيد و احاديث معصومين عليهم السلام به آنها اشاره هاي فراواني شده است.
در اينجا آثار و بركات انفاق را از منظر قرآن كريم از نظر مي گذرانيم.
انفاق:
1-پاداش الهي را همراه دارد (بقره 262)
2- معامله اي پرسود است (فاطر 29)
3- اجر كبيردارد (حديد 7)
4- وعده نيك خدا به انفاق كنندگان (حديد 10)
5- هر چه انفاق كنيد به شما برگردانده مي شود (بقره 272)
6- پاداش انفاق گاهي 1400 برابر و گاهي بيشتر است! (بقره 261)
7- شكوفا و چندين برابر شدن انفاق ها (بقره 265)
8- موجب رهايي انفاق كنندگان از ترس وغم مي شود (بقره 274)
9- آمرزش الهي را به همراه دارد (آل عمران 134)
10- نشانه ايمان حقيقي است (انفال 3)
11- بهترين پاداش را در بردارد (توبه 121)
12- بشارت الهي براي انفاق كنندگان است (حج 34)
13- نشانه ايمان به قرآن است (قصص 54)
14- از خصلت هاي متهجد و مومنان است (سجده 16)
15- ويژگي متوكلان است (شوري 38)
و...
منافقان اهل انفاق نيستند
منافقان كساني هستند كه در ظاهر به خاطر ترس يا حفظ موقعيت سياسي، اجتماعي و قبيله
اي يا حزبي، اسلام را پذيرفته اند اما در باطن به آن اعتقادي ندارند.
چنين كساني ميلي به انفاق و خرج كردن اموال در راه خدا ندارند چون باور و عقيده اي
به خدا و پاداش هاي دنيوي و اخروي او ندارند!
خداوند متعال در آيه هفتم سوره منافقون در اين باره مي فرمايد:
هم الذين يقولون لاتنفقوا علي من عند رسول الله حتي ينفضوا و لله خزائن السموات و
الارض و لكن المنافقين لا يفقهون.
كساني هستند كه مي گويند: بركساني كه نزد رسول خدا هستند، انفاق نكنيد تا پراكنده
شوند؛ درحالي كه خزانه هاي آسمان ها و زمين براي خداوند است ولي منافقان نمي فهمند.
مفسر تفسير نور ذيل آيه 11 منافقون دراين باره نوشته است:
در آيه هفتم، منافقان مي گفتند: به ياران پيامبر كمك نكنيد تا دور او را خلوت كنيد.
شايد اين آيه، براي خنثي كردن طرح آنان، به مومنان مي گويد: شما كه ايمان داريد به
مؤمنان كمك كنيد تا دور حضرت خالي نشود.
اگر انسان، مرگ و قيامت را باور كند، خيلي راحت انفاق مي كند. قرآن، چندين بار براي
ايجاد انگيزه انفاق، مسئله معاد و قيامت را مطرح كرده است. از جمله در سوره بقره
آيه 254 مي فرمايد: «انفقوا مما رزقناكم من قبل ان يأتي يوم لابيع فيه ولا خله و لا
شفاعه » از آنچه به شما داده ايم پيش از آن كه قيامت فرارسد كه دوستي و داد و ستد و
شفاعتي در كار نيست، انفاق كنيد.
ابن عباس مي گويد: اين درخواست فرصت در لحظه مرگ، براي كساني است كه زكات مال خود
را نداده اند يا مستطيع بوده، ولي حج انجام نداده اند. (8)
تقاضاي مهلت و بازگشت به دنيا پذيرفته نيست، نه در آستانه مرگ، كه آيه 100 سوره
مومنون و اين آيه مي فرمايد و نه در قيامت كه دوزخيان مي گويد: «ربنا اخرجنا منها
فان عدنا فانا ظالمون» (مومنون 107)
كفار اهل انفاق نيستند
كفار و مشركين هم جزو كساني هستند كه اهل انفاق و رسيدگي و كمك به نيازمندان و فقرا
نيستند. اگر جايي هم به كسي كمك مي كنند بخاطر ريا و خودنمايي است و با قصد قربت به
حضرت حق، به كسي كمك نمي كنند. قرآن كريم دراين باره مي فرمايد: و اذا قيل لهم
انفقوا مما رزقكم الله قال الذين كفروا للذين امنوا انطعم من لو يشاء الله اطعمه ان
انتم الا في ضلال مبين.
و هنگامي كه به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزي كرده انفاق كنيد»، كافران
به مؤمنان مي گويند: «آيا ما كسي را اطعام كنيم كه اگر خدا مي خواست او را اطعام مي
كرد؟! (پس خدا خواسته است او گرسنه باشد)، شما فقط در گمراهي آشكاريد»! (يس 74)
از ويژگي مهم كفار و مشركان اين است كه آنها هم اهل انفاق و كمك و مساعدت به
نيازمندان به قصد قربت و نزديكي به خداوند سبحان نيستند.
زيرا كفار و مشركان عقيده اي به پاداش هاي دنيوي و اخروي الهي ندارند كه با نيت
تقرب به خداوند متعال، انفاق كنند.
از سوي ديگر، كفار، مشركان و منافقان گرفتار مكر و حيله شياطين جني و انسي هستند و
چون شيطان آثار و بركات انفاق را براي انسان مي داند تمام سعي و كوشش خود را بكار
مي بندد تا پيروان خويش را از انجام اين فضيلت بزرگ باز دارد.
مفسر تفسير نمونه ذيل آيه 74 ياسين نوشته است:
قرآن روي يكي از موارد مهم لجاجت و اعراض آنها (كفار) انگشت گذارده مي فرمايد:
«هنگامي كه به آنها گفته شود: از آنچه خدا به شما روزي كرده است در راه او انفاق
كنيد، كافران به مؤمنان مي گويند: آيا ما كسي را اطعام كنيم كه اگر خدا مي خواست او
را سير مي كرد؟ شما تنها در گمراهي آشكاريد»!
اين، همان منطق بسيار عوامانه اي است كه، در هر عصر و زمان از ناحيه افراد خودخواه
و بخيل، مطرح مي شود كه مي گويند: اگر فلاني فقير است، لابد كاري كرده كه خدا مي
خواهد فقير بماند، و اگر ما غني هستيم لابد عملي انجام داده ايم كه مشمول لطف خدا
شده ايم، بنابراين، نه فقر آنها و نه غناي ما هيچ كدام بي حكمت نيست!!
غافل از اين كه: جهان، ميدان آزمايش و امتحان است، خداوند يكي را با تنگدستي آزمايش
مي كند، و ديگري را با غنا و ثروت، و گاه يك انسان را در دو زمان، با اين دو در
بوته امتحان قرار مي دهد كه آيا، به هنگام فقر، امانت و مناعت طبع و مراتب شكرگزاري
را به جا مي آورد؟ يا همه را زير پا مي گذارد؟
و به هنگام غنا از آنچه در اختيار دارد در راه او انفاق مي كند، يا نه؟
اگر چه بعضي، آيه فوق را بر گروه خاصي، مانند يهود يا مشركان عرب و يا جمعي از
ملحدين و منكران آئين هاي انبياء، تطبيق كرده اند، ولي ظاهر اين است كه: آيه مفهوم
عامي دارد كه در هر عصر و زماني مصداق هايي براي آن مي توان يافت، هر چند مصداق آن،
در عصر نزول آيه، افرادي از يهود يا مشركان بوده اند، اين يك بهانه عمومي، در طول
اعصار و قرون بوده و هست، كه مي گويند:
اگر رازق خداوند است، پس چرا شما از ما مي خواهيد: افراد فقير را روزي دهيم؟ و اگر
خدا خواسته است آنها محروم بمانند، پس چرا ما كسي را بهره مند سازيم كه خدا
محرومشان ساخته است؟
بي خبر از اين كه: گاه نظام تكوين چيزي ايجاب مي كند، و نظام تشريع چيزي ديگر!
نظام تكوين، چنين ايجاب كرده كه خداوند زمين را با تمام مواهبش، در اختيار بشر قرار
دهد، و آنها را در اعمال خود، براي طي كردن مسير تكامل آزاد بگذارند، و در عين حال
غرائزي در او آفريده كه، هر كدام او را به سويي سوق مي دهد.
و نظام تشريع، چنين ايجاب كرده كه: قوانيني براي كنترل غرائز، تهذيب نفوس، و تربيت
انسانها از طريق ايثار و فداكاري و گذشت و انفاق، قرار دهد، و انسان را كه استعداد
رسيدن به مقام خليفه اللهي دارد از اين طريق به آن مقام منيع برساند، از طريق زكات،
تطهير نفوس كند، و از طريق انفاق، بخل را از دلها بزدايد، و فاصله طبقاتي را كه
منشأ هزاران فساد در زندگي بشر است از بين ببرد.
اين، درست به آن مي ماند كه: افرادي بگويند: چه ضرورتي دارد كه ما درس بخوانيم و يا
ديگري را درس بدهيم؟ اگر خدا مي خواست، به همه ما علم مي داد، تا هيچ كس نياز به
فرا گرفتن علم نداشته باشد، آيا هيچ عاقلي اين منطق را مي پذيرد؟
جمله «قال الذين كفروا» كه تكيه، روي عنوان كفر آنها كرده، با اين كه: ممكن بود، به
جاي آن، تنها از ضمير استفاده شود، اشاره به اين است كه: اين منطق هاي خرافي و
بهانه جويي ها از «كفر» سرچشمه مي گيرد!
و تعبير: انفقوا مما رزقكم الله: «انفاق كنيد از آنچه خداوند به شما روزي داده»،
اشاره به اين است كه: در حقيقت مالك اصلي خداست هر چند اين امانت چند روزي به دست
ما و شما سپرده شده است، و چقدر بخيل اند كساني كه حاضر نيستند، حتي مال كسي را به
فرمان او به ديگري بدهند؟!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بقره 177
2- مائده 29
3- تفسير كبير و مجمع البيان: صحيح بخاري، ج2، ص 18
4- تفسير مجمع البيان
5- تفسير المنار، ج3، ص 376 به نقل از احياءالعلوم
6- كافي، ج2، ص 157
7- تفسير عياشي، ج1، ص 182
8- تفسير نورالثقلين
|