(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 4 شهریور 1391 - شماره 20289

به بهانه نمايش شكارچي شنبه از شبكه اول سيما؛
سينما با مخاطب جهاني!
نقد برنامه هاي ماه رمضان تلويزيون در گفت وگو با سيدمحمد حسيني (كارشناس رسانه و منتقد سينما) دين رسانه اي يا رسانه ديني؟
ناگفته هاي رسانه اي و هنري مراسم اختتاميه المپيك لندن
پشت پرده فانتزي رسانه اي المپيك
نگاهي به فعاليت هاي شبكه «آي فيلم» و چشم اندازهاي پيش رو
رسانه اي براي تجلي هنر ايراني درجهان
برنامه راديو قرآن براي انعكاس مظلوميت مسلمانان ميانمار و بحرين
جاي خالي «مختارنامه» در سوريه
توليد انيميشن زندگي و شهادت امام علي (ع)


به بهانه نمايش شكارچي شنبه از شبكه اول سيما؛

سينما با مخاطب جهاني!

پژمان كريمي
سينماگر متعهد با دو رويكرد به سراغ بيان و شرح سينمايي تاريخ مي رود:
نخست: سينماگر برهه اي از تاريخ را هدف مي گيرد و به روايت آن مي پردازد.
در اين نوع رويكرد:
الف- اتكاء به بيان حوادث تاريخي پررنگ است.
ب- روايت، مبتني بر مستندات است.
ج- قصه پردازي بر حوادث تاريخي تفوقي ندارد.
د- قصه گويي بر تحليل تاريخي رجحان دارد.
دوم: سينماگر به سراغ تاريخ مي رود اما حوادث تاريخي تنها براي او بهانه اي براي ارائه تحليل تاريخي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي است. به عبارتي:
الف- براي سينماگر واقعيت تاريخي در خدمت تحليل معنا شده است.
ب- در اين نوع رويكرد نيز مستندات تاريخي نمود دارد.
ج- قصه پردازي بر حوادث تاريخي استوار است.
د- نسبت به رويكرد نخست، بستر فراخ تري براي تحقق نگاه شخصي سينماگر به تاريخ مهياست!
اما يك چيز در دو نوع رويكرد مشترك است و آن اينكه سينماگر مي كوشد «تحليل تاريخي» را از مدار چشم خود ارائه سازد!
برخي هنرمندان، رويكرد نخست را براي ارائه، مناسب يافته اند و بعضي، رويكرد دوم را!
فيلم سينمايي يوسف پيامبر(ع) (فرج الله سلحشور) يا بهتر بگويم نسخه سينمايي مجموعه يوسف پيامبر(ع) حاصل رويكرد نخست است.
و فيلمي مانند شكارچي شنبه (پرويز شيخ طادي)، برآمده اي از رويكرد دوم!
«شكارچي شنبه»، واقعيت تجاوز صهيونيست ها به فلسطين و اشغال اين سرزمين اسلامي را دستمايه تحليلي نسبت به ماهيت و آينده صهيونيسم جهاني قرار داده است.
قصه جذاب شايد اولين ويژگي اين فيلم است. در اين اثر، پدربزرگي تلاش مي كند نوه اش را با آموزه هاي عبراني و توراتي (تورات تحريف شده) آشنا سازد و وي را تبديل به عنصر سركش و شكارچي بي رحمي سازد كه در صورت اقتضاء منافع شخصي و صهيونيستي ، بايد از مقدسات و خطوط قرمز عاطفي نيز عبور كند.
در قالب اين قصه جذاب، سينماگر ماهيت نژادپرستانه، سفاك و خونريز، انحصارگر و دنيا پرستانه صهيونيسم را به روشني و رواني، تصوير كرده است و از رهگذار آن چنين تحليل مي كند كه نسل تازه و آينده صهيونيسم در پرتو نبود استدلال و واقع نگري و عاطفه بشري، هدف هاي خود را وحشيانه و اما مصمم پي جويي مي كند.
قصه جذاب كمك كرده است كه تحليل سينماگر، به طرز دلنشين و مؤثر تصوير شود! اين رويداد، سبب شده است كه «شكارچي شنبه» كار ارزشمندي ارزيابي شود!
در اين فيلم، كوشش شده تحليل مبتني بر واقعيت باشد و از غلتيدن به مدار احساس پرهيز شود.
در فيلم، صحنه اي وجود دارد كه نمايشگر عبادت تعدادي صهيونيست در برابر ديوار ندبه است. ناگهان گروه كوچكي از يهوديان وارد مي شوند و در قالب گفتاري و دعايي ، بر جدايي و تفاوت ماهيت صهيونيست ها و يهوديان تأكيد مي كنند. اين صحنه، در واقع نافي نگاه يك سويه و مطلق سينماگر به پديده يهوديت است و تحليل او از جريان سياسي صهيونيسم را فارغ از اراده اي عصبي و تعصبي بي جا و فارغ از نگاه غيرعلمي معرفي مي نمايد.
شكارچي شنبه به دليل بهره مندي از نگاه تحليلي، پرهيز از سطحي نگري و شعارزدگي و پرداخت به يك معضل و درد جهاني، مخاطب درون و برون مرزي دارد. بيانيه اي سينمايي است با موضوعي تاريخي و سياسي و فرهنگي!
اين فيلم نمونه اي است از سينماي متعهدانه كه در قواره «الگو» توصيف مي شود!
 


نقد برنامه هاي ماه رمضان تلويزيون در گفت وگو با سيدمحمد حسيني (كارشناس رسانه و منتقد سينما)

دين رسانه اي يا رسانه ديني؟

هاجر ياراحمدي
سال هاست شبكه هاي مختلف تلويزيوني براي ايام ماه مبارك رمضان سريال ها و برنامه هاي مناسبتي را تدارك مي بينند تا هم شب هاي پر فيض اين ماه عزيز را براي مردم پربار كنند و هم از ماراتن رقابت هر ساله با يكديگر عقب نمانند.
امسال نيز سيما با چهار سريال «راز پنهان» از شبكه يك، «چمدان» از شبكه دو، «خداحافظ بچه» از شبكه سوم و مجموعه «شايد براي شما هم اتفاق بيفتد» از شبكه تهران مهمان خانه هاي مردم بود. اكنون كه پرونده چند سال اخير برنامه ها و سريال هاي مناسبتي سيما را ورق مي زنيم نكات ريز و درشت فراواني به چشم مي آيد كه با بررسي و موشكافي آنها مي توان نقاط ضعف و قوت رسانه را در مناسبت مهمي همچون رمضان پي برد.
در همين زمينه سيدمحمد حسيني منتقد سينما و كارشناس رسانه گفت: آنچه بايد به آن توجه شود اين است كه همواره اين موضوع بايد مدنظر ما باشد كه لحظاتي مانند رمضان وجود دارند و بايد براي آن زمان ها برنامه هاي ويژه اي داشت.
وي ادامه داد: اين كار برنامه ريزي خاصي را مي طلبد و رسانه هم نقش مهمي در اين زمينه دارد.
حسيني افزود: در برنامه هاي امسال، دو سريال از ديگر سريال ها بيننده بيشتري داشتند؛ «شايد براي شما هم اتفاق بيفتد» و «خداحافظ بچه». مجموعه «شايد...» تقليدي از «كليد اسرار» ساخت تركيه است كه در ايران باز توليد شده است. يك اشكال اساسي و جدي به آن وارد است، چرا كه اين گونه معرفت الهي و ترساندن مردم از اينكه بگوييم خدا مي خواهد همواره شما را عذاب بدهد، ريشه در اعتقادات ما ندارد. اگر تركيه چنين برنامه اي را بسازد عجيب نيست. چون اين كار باور و اعتقاد آنهاست، اما در نگاه شيعه اين باور كاملا غلط است. اين نوع تفكر در معرفت شيعي به هيچ وجه وجود ندارد.
او اظهار كرد: به نظر من بد نيست سازندگان اين گونه آثار پيش از خلق اين سريال ها صفات باريتعالي و اصول و عقايد شيعه را مرور كنند؛ از جمله در دعاي كميل كه اصول عميقي وجود دارد و ما را در اين راه كمك مي كند.
حسيني تصريح كرد: خداي متعال در باور ما ستار، غفار، جبار به معناي جبران كننده است. درست است كه قهار بودن هم از صفات خداوند متعال است اما اين صفت او همزمان با صفت رحمانيت اوست و اين دو از هم جدا نيستند. اما اين سريال از بنيان ايراد دارد و يك ترس كاذب را ايجاد مي كند كه نعوذبالله خداوند همواره منتظر اشتباهات ماست تا ما را عقاب كند يا مچمان را بگيرد.
سردبير ماهنامه «سينما رسانه» خاطرنشان كرد: حتي اگر هم تحقيق در اصول و عقايد شيعه كار سختي است، براي ساخت اين سريال ها مي توانيم از انديشه حكماي بزرگمان كمك بگيريم. افرادي مانند نظامي، مولوي و... به بهترين شكل اين موضوعات را در حكايت و اشعارشان آورده اند.
او براي تقويت وضعيت سريال هاي مناسبتي ماه رمضان پيشنهاد داد: مي توان مجموعه اي از داستان ها را ساخت، به گونه اي كه هم صفات اخلاقي در آنها مرتب باشد و هم توصيه هاي لازم را به افراد داشته باشند، مي توان سريال هايي ساخت كه در آنها سلوك باطني شخصيت هاي داستان باعث تحول در وجود شخص شود. به نظر من آنچه امروز به تصوير كشيده مي شود تصوير درستي از رابطه خدا و انسان نيست.
او ادامه داد: سريال ديگري كه در همين راستا مي توان به آن اشاره نمود «خداحافظ بچه» است كه با بن مايه اي اجتماعي، نوعي فرار از ساخت سريال هاي ماورايي و جن زده به شمار مي آيد، اما داستاني فوق العاده ضعيف با پرداختي ضعيف دارد.
وي اذعان كرد: ضعف اين سريال به حدي است كه زوج حاضر در داستان كار را به جايي مي رسانند كه گناه كردن برايشان مثل بازي مي شود و مخاطب هر بار در هر قسمت سريال منتظر يك كار خلاف از اين دو بود. در صورتي كه در اعتقادات مذهبي ما هست كه كوچك شمردن گناه خود نوعي گناه كبيره است، ولي ما اين را در جامعه القا مي كنيم.
او تصريح كرد: در رابطه با اين سريال مي توان به نكته ديگري هم اشاره نمود و آن اينكه تصوير كردن خانواده به اين شكل مشكل دارد و آنچه ديده مي شود علاقه اي كودكانه به بچه است. انگار كه يك دختر بچه به عروسك خود تمايل دارد و به نوعي مي توان گفت كه اصلا موضوع بچه نيست و اين دوست داشتن به خوبي درنيامده است.
حسيني بيان داشت: دركنار همه اين مسائل سؤالي كه مطرح مي شود اين است كه امروز آيا با رسانه ديني مواجه هستيم يا با دين رسانه اي؟ و اصولا كدام يك درست است؟
وي ادامه داد: در ساختار برنامه هاي مناسبتي همواره يك شتابزدگي وجود دارد و ما هرگز يك برنامه يك ساله براي ساخت سريال هاي مناسبتي نداريم. شتابزدگي در پرداخت اين سريال ها كاملا معلوم است و اين از چشم بيننده دور نمي ماند. شايد چند صباحي اين كشش وجود داشته باشد و ما به واسطه اين كشش برنامه هاي آتي مان را انجام دهيم اما در آخر چه؟
اين منتقد درباره سريال شبكه دو نيز گفت: سريال «چمدان» هم كه نه ساعت پخش مناسبي داشت و نه حرفي براي گفتن و علي رغم به كارگرفتن بازيگران مطرح، فاقد مفهوم بود.
اين كارشناس رسانه در رابطه با ديگر برنامه هاي مناسبتي سيما در ماه مبارك رمضان نيز گفت: به واقع هرچه از رسانه پخش مي شود بايد باعث معرفت افزايي در جامعه شود و با زمينه هاي جذاب باعث رشد عقلانيت و معرفت مخاطب هم بگردد و اين كار تلاش مضاعفي را مي طلبد.
او ادامه داد: هرسال ما مي دانيم كه ماه مبارك رمضان وجود دارد و بايد در آن ايام برنامه هاي ويژه اي داشت، لذا از همين امروز بايد براي سال آينده برنامه ريزي شود تا به يك طرح مبتني بر انگاره هاي قرآني دست يابيم. چه در سريال هاي مناسبتي و چه در برنامه هاي گفت وگومحور (تاك شو) كه در ايام ماه مبارك پخش مي شوند بايد اين موضوع مدنظر قرار گيرد.
وي در رابطه با برنامه «ماه عسل» گفت: به نظر من فردي كه براي اجراي اين برنامه درنظرگرفته مي شود بايد كسي باشد كه از لحاظ معرفتي در سطح قابل قبولي قرار دارد، چرا كه در ملكوتي ترين لحظات اين برنامه پخش مي شود. كسي كه اجراي اين برنامه و به طور كلي تاك شوهاي مناسبتي را برعهده مي گيرد در وهله اول بايد مطالعه و شناخت درستي از اصول و عقايد مذهبي داشته باشد تا بتواند بحث هاي جدي و متقن را در اين رابطه اجرا كند و با دليل و برهان و نه با حس با مقوله دين برخورد كند.
او خاطرنشان كرد: متأسفانه هم اكنون در بسياري از برنامه ها، با شعر و احساسات تصنعي فقط سعي در القاي حس معنوي به مخاطب مي شود كه به هيچ عنوان تاكنون موفق نبوده است.
حسيني ضمن تقدير از فرزاد جمشيدي به عنوان يك مجري توانمند گفت: به نظر من افرادي مانند آقاي جمشيدي جاي تقدير دارند. من در يكي از مصاحبه هاي ايشان ديدم كه گفتند من 11ماه سال روزي هشت ساعت مطالعه مي كنم تا بتوانم 30 شب براي مردم حرف بزنم. به نظر من اين حرف ايشان مي تواند درسي براي ساير مجريان هم باشد. همه مجريان برنامه هاي مناسبتي بايد اين گونه باشند. نه اينكه با اطلاعات سطحي و بدون مطالعه صرفا با حس و شعر بخواهي برنامه اي را اجرا كني كه مهمان ساعات افطار مردم است.
 


ناگفته هاي رسانه اي و هنري مراسم اختتاميه المپيك لندن

پشت پرده فانتزي رسانه اي المپيك

م. حميدي
با وجود گذشت حدود دو هفته از اتمام مسابقات المپيك لندن اما اين كارناوال ورزشي همچنان محل بحث و تحليل است و مي توان از زواياي مختلفي به بررسي آن پرداخت.
المپيك لندن هم با تمام كاستي ها و نواقصش به واسطه مافياي سياسي- اقتصادي ورزشي در امور داوري، فروش بليط وجابه جايي مسافران، با اختتاميه اي متفاوت، مفصل تر و پرهزينه تر از هر دوره ديگر به پايان رسيد تا شاخص ترين نظام امپرياليستي جهان- انگلستان- بدون توجه به سنت ها و ارزش هاي فرهنگي ديگر ملل حاضر در ورزشگاه المپيك لندن، بار ديگر قدرت رسانه اي خود را به رخ جهانيان بكشد. اختتاميه اي رنگارنگ و پرزرق و برق كه خود بيشتر به يك فستيوال موسيقي يا نمايش رسانه اي مي مانست تا به اختتاميه يك رخداد ورزشي. اختتاميه اي كه خود به كارناوال سكس و دنس شبيه بود و بيش از هر چه مايلم آن را با واژه فانتزي توصيف كنم.
فانتزي در لغت به معناي رويايي و خيال انگيز است و صفتي است كه غالبا در توصيف هنرهاي تجسمي مانند نقاشي و مجسمه (صورتك)سازي كشورهاي آمريكاي لاتين همچون مكزيك، برزيل و از اين دست به كار مي رود. مانند نقاشي هاي فريدا كالو (همسر ديه گو ريورا نقاش بزرگ معاصر مكزيكي) يا مانند ماسك ها و لباس هايي كه در كارناوال هاي ريودوژانيرو و امثال آن به صورت شان مي زنند و مي پوشند. عجيب و غريب، پرنقش و نگارو غالبا با رنگ هاي تند و شاداب كه در وهله نخست كاربردشان به واسطه تقابل با منطق موجود در عالم واقعيت هاست تا ناخودآگاه بيننده را از واقعيت دور ساخته، به دنيايي خيالي وارد نمايند.
بايد توجه داشت فانتزي يا رويايي و خيال انگيز بودن (نمودن) در عالم هنر، تكنيكي است كه كم و بيش در بسياري از آثار هنري كاربرد دارد اما با سبك هاي هنري غيرواقع نمايانه مانند سوررئاليسم بسيار متفاوت است، زيرا در سوررئاليسم يا ديگر سبك هاي هنري مدرن شبيه به آن مانند فوويسم1 و كوبيسم، مراد هنرمند از غيرواقع نمايي در آثارش، اشاره اي قدرتمندتر به عناصر واقعي و حقايق موجود در زندگي و عالم واقعيت است كه به صورت ناخودآگاه در ضمير انسان به صورت نامنظم و پراكنده ثبت و ذخيره مي شوند. اما فانتزي يا خيالي بودن در عالم هنر براي گريز از واقعيت يا درواقع غيرواقع نمايي واقعيت ها به كار مي رود.
با اين حال وقتي كه هنر وارد عالم رسانه و اقتضاي سياسي- اقتصادي آن مي شود، فانتزي ديگر تنها يك تكنيك هنري جهت خيال انگيزي و غيرواقع نمايي واقعيت ها نيست، كه فانتزي رسانه اي برعكس واقع نمايي غيرواقعيت ها و به معناي كذب و فريب و در يك كلام دروغ در جهت منافع مسلط در نظام امپرياليستي (كاپيتاليسم استعماري) است.
نمونه هاي برجسته اين دروغ در همين مسابقات المپيك، حق كشي ها و بي عدالتي نسبت به ورزشكاران كشورمان و ديگر ورزشكاران آسيايي به سود رقيبان اروپايي و آمريكائي شان بود. اين حق كشي ها هر چند بيشتر به شكلي غيرمستقيم و نامحسوس در نحوه فروش بليط ها، اسكان و جابه جايي تيم ها و مسافران، چيدمان و قرعه كشي مسابقات و از اين دست ادا مي شد، با اين حال در روند اجرا و قضاوت مسابقات گاهي چنان شكل فاحشي به خود مي گرفت كه حتي صداي كميته داوران را نيز درمي آورد كه نمونه هاي آن به قدري بارزند كه نياز به يادآوري آن نيست. اين درحالي است كه شعار اصلي المپيك همواره صلح و دوستي و برابري و برادري بوده است! در همين هنگام، باز شعارهاي بشردوستانه غرب، به ويژه ايالات متحده و انگلستان، در جنگ هاي خونباري كه هر بار در جايي از آسيا و آفريقا شعله ور مي سازند بلند است كه با تبليغات و شعارهاي رسانه اي، به نام آزادي و حقوق بشر، مردم را به جان هم انداخته، عده اي را مسلح مي كنند، عده اي را تحريم مي كنند و به عده اي اولتيماتيوم مي دهند تا ملتي مانند سوريه را كه تا پيش از اين در صلح و آرامش زندگي مي كردند، در جهت اهداف سياسي- اقتصادي خود به خاك و خون بكشند.
دراختتاميه المپيك نيز، فانتزي رسانه اي و سياسي با تمام سعي در واقع نمايي غير واقعيت ها و درهم آميختگي دروغ و حقيقت بار ديگر پوچ بودن تمام شعارها و آرمان هاي نظام امپرياليستي و ماترياليسم پيوند خورده با آن را به اثبات رساند و با وجود تمام شوها و برنامه هاي رنگين، خيال انگيز، هوس آميز و پرهزينه اش باز نتوانست سياست مزورانه غرب و نگرش ماترياليستي مبتني بر سود مادي و اقتصادي اش را بر همگان پوشيده و پنهان نگاه دارد.
آنجا كه با پخش و نمايش ترانه هايي از هنرمندان منتقد اين نظام زور و وحشت، همچون جان لنون و پينك فلويد سعي در همدلي با ارزش هاي نمادين و قرباني شده (شعارگونه) خود مبني بر صلح، عدالت و آزادي مي كرد، با اين حال تزوير رسانه اي- امپرياليستي آن درجلب و فريب اذهان توده به واسطه جذابيت هاي بصري در نمايش سكس و ثروت درگروه هاي پاپ معاصري همچون دختران جذاب 2 كه با ماكت هاي رويز رويز به روي صحنه آمدند، بسي آشكارتر بود تا مثلاً ترانه اي از آلبوم ديوار 3 پينك فلويد كه خود گوياي همين تزوير و مكر وفريب رسانه اي بود.
باري از همه جالب تر پخش ترانه تصور كن 4 از هنرمند فقيد جان لنون - كه خود قرباني همين نظام شد- بود كه به صورتي فانتزي و خيالي دنيايي سرشار از صلح و عدالت را عليه جنگ ويتنام و سياست هاي محافظه كارانه ايالات متحده در آن زمان (در دهه 06 و 07) تصوير مي كرد، حال آنكه زمامداران كنوني و سياستمداران امروز ايالات متحده و هم پيمان هميشگي اش- انگلستان- همچنان بر طبل جنگ مي كوبند .
پي نوشت:
1- Fauvism
2- Spicy girls
3-The Wall
4-Imagine
 


نگاهي به فعاليت هاي شبكه «آي فيلم» و چشم اندازهاي پيش رو

رسانه اي براي تجلي هنر ايراني درجهان

رضا فرخي
شبكه «آي فيلم» عيد فطر سال 8139 به صورت رسمي آغاز به كار كرد. اين شبكه به عنوان رسانه اي عرب زبان براي پخش سريال هاي ايراني كه درعرض يك سال اخير توانسته مخاطبان قابل توجهي از كشورهاي منطقه را به خود جلب كند در طول همين يك سال اخير شاهد به ثمر نشستن بخشي از اهداف خود بوده است.
به اين صورت كه سريال هاي اين شبكه تلويزيوني تا حد قابل توجهي به نسبت مدت راه اندازي آن با توجه شهروندان و مخاطبان كشورهاي عربي مواجه شده و از طرف ديگر در داخل كشور هم علي رغم پخش سريال هاي تكراري مخاطبان خوبي به دست آورده است.
اما دراين ميان به نظر مي رسد كه «آي فيلم» به رغم اينكه درعرض يك سال گذشته كارنامه قابل قبولي داشته است اما بايد به طور مداوم رويكردهاي خود را هدف بازبيني قرار دهد تا مبادا در وادي ملال و روند يكنواخت اسير شود. به ويژه كه اين شبكه ماهواره اي قرار است با شبكه هاي مختلف دنيا كه بيشتر در قالب شبكه هاي سرگرم ساز هستند رقابت كند. برهمين راستا به نظر مي رسد كه «آي فيلم» دراين يك سال كارنامه اي با فراز و نشيب ها اما در مجموع مثبتي از خود ارائه داده است.
تبلور فرهنگ اسلامي
در آي فيلم
به عنوان نمونه آي فيلم در همان ماه هاي آغازين با پخش سريال هاي ايراني توانست از سوي كشورهايي همچون لبنان و امارات و حتي قطر و تركيه مخاطبان خوبي به دست آورد. مخاطباني كه نوعي تبلور فرهنگ اسلامي را بيش از ديگر شبكه هاي عرب زبان و يا ديگر شبكه هاي كشورهاي اسلامي در شبكه «آي فيلم» مي ديدند. درواقع يكي از رموز موفقيت «آي فيلم» فاصله گرفتن از تم غربي بود كه امروزه حتي در سريال هاي خود كشورهاي عربي هم ديده مي شود. مثال بارز اين موضوع را مي توان درمجموعه شبكه هاي MBC عربستان بعينه مشاهده كرد. دراين شبكه عرب زبان كه وابسته به پادشاهي سعودي است فيلم هايي پخش مي شود كه اغلب از محصولات غربي و به ويژه هاليوودي هستند وحتي دراكثر مواقع ديده مي شود كه اين فيلم ها بدون اصلاح صحنه هاي ناسالم از سوي اين شبكه پخش مي گردند كه همين باعث ايجاد تناقض فكري در مخاطب مسلمان مي شود. علاوه بر اين در بسياري از سريال هاي محصول كشور تركيه هم كه اين روزها از سوي برخي شبكه هاي فارسي زبان خارج نشين به نمايش گذاشته مي شود غربي زدگي به طور مشخصي ملموس است.
چرا كه اولا در اين سريال ها ارتباطات انساني كاملا شكل غربي دارند و به هيچ وجه در آنها اخلاق اسلامي در نظرگرفته نمي شود و دوم اينكه محتواي اين سريال ها هيچ سنخيتي با محتواي مطلوب شهروندان يك جامعه مسلمان ندارد. در همين راستا به نظر مي رسد كه شبكه «آي فيلم» با استفاده از همين نقطه ضعف مهم بسياري از شبكه هاي كشورهاي منطقه توانسته جايي براي خود در بين شهروندان اين كشورها پيدا كند.
نياز به تغيير رويكرد و توليد منحصر به فرد
اما به هر صورت نبايد از اين مسئله هم چشم پوشي كرد كه روند وسترنيزاسيون برخي كشورهاي منطقه كه در سياست هاي خود نزديكي به كشورهاي غربي دارند همچنان ادامه خواهد داشت و همين مسئله فرصت بي بديل را دراختيار شبكه آي فيلم قرار خواهد داد.
اما اين موضوع به معني آن نيست كه روند كنوني همچنان بتواند موفقيت آميز باشد. چرا كه به هر تربيت روند كنوني شبكه «آي فيلم» بر مبناي پخش فيلم ها و سريال هاي نسبتا تكراري چند سال پيش قرار گرفته كه اين روند تا يك سال جواب داد، اما به نظر مي رسد كه از اين پس بايد روند خود را تغيير دهد. يعني به طور مشخص شبكه اي مانند آي فيلم كه تلاش دارد براي مخاطبان منطقه و حتي مخاطبان عرب زبان و فارسي زبان كل جهان به شبكه اي محبوب و تاثيرگذار و البته سرگرمي ساز تبديل شود بايد به سمت انحصار توليد برود. در واقع انحصار توليد به معني آن است كه در اين شبكه بايد توليدات تازه تري كه جدا از محصولات رسانه ملي باشد با توجه به جامعه آماري مخاطبانش و البته براساس معيارهاي ديني و اسلامي توليد شود.
از سوي ديگر نمي توان انكار كرد كه پخش دائم سريال هاي تكراري آن هم براي يك شبكه جهاني با اهداف گوناگون كوتاه مدت و بلندمدت مطلوب نيست و حتي مي تواند به پاشنه آشيلي براي از دست دادن مخاطبانش تبديل شود. در واقع بايد به اين موضوع اشاره داشت كه شبكه اي همچون آي فيلم در صورتي مي تواند به شبكه اي صاحب سبك در حوزه رسانه هاي سرگرمي ساز تبديل شود كه خود توليداتي با رويكرد مشخص و روندي منحصر به فرد داشته باشد.
ماركي براي معرفي توليدات فرهنگي ايران
بايد دقت داشت كه داشتن توليداتي منحصر به فرد براي شبكه هايي همچون آي فيلم بسيار مهم تر از هر موضوع ديگري است. چرا كه به دلايلي كه به آن اشاره شد اين شبكه نيازمند توليدات انحصاري است كه در آن فاكتورهاي مذهبي مشخص مدنظر قرار داده شود. در واقع آي فيلم مي تواند با داشتن محصولاتي كه داراي تم مشخص با رعايت حدود مذهبي و البته فاكتور جذابيت هستند به يك مارك رسانه اي سرگرم كننده تبديل شود. ماركي كه در نهايت هم مي تواند جايگاه تاثيرگذاري داشته باشد و هم مي تواند براي ايران به عنوان يك اعتبار رسانه اي محسوب شود.
اما در كنار اين موضوع درباره سريال ها، اين شبكه بين المللي مي تواند پتانسيل فوق العاده اي براي معرفي سينماي ايران به منطقه و جهان باشد. چرا كه فيلم هاي ايراني با توجه به برتري در سطح منطقه در صورت معرفي شدن از سوي شبكه اي مانند آي فيلم مي تواند بيش از گذشته مطرح شود و اعتبار كسب كند. در واقع اين موضوع يك برد چندجانبه است. از يك سو اين شبكه، فيلم هاي سينمايي تازه پخش مي كند و همين موضوع به بينندگان داخلي و خارجي آن خواهد افزود و در سوي ديگر ماجرا، اين شبكه ويتريني براي سينماي ايران خواهد بود كه اين موضوع هم به نفع كليت جامعه هنري به حساب مي آيد.
علاوه بر تمام اين نكات بايد به اين مسئله هم توجه كرد كه آي فيلم توانايي انتقال مسائل سياسي همسو با سياست هاي رسانه اي ايران را دارد. اما براي اين كار لازم است كه تكنيك هاي خاص رسانه اي به كار گرفته شود. چرا كه در غير اين صورت به ماهيت سرگرمي ساز آن ضربه خواهد خورد و در اين حالت اين شبكه مخاطبان خود را از دست خواهد داد و دوباره بازگرداندن اين مخاطبان سخت خواهد بود.
در اين ميان به نظر مي رسد كه براي انتقال مسائل سياسي و تاثيرگذاري در اين حوزه، آي فيلم بايد به سمت توليد و پخش مستندهايي برود كه هم فاكتور جذابيت را داشته باشد و هم بتواند مسائل سياسي مختلف را به طور غيرمستقيم در قاب يك مستند به بيننده بيان كند.
در واقع آنچه كه بايد مدنظر داشت اين است كه شبكه آي فيلم نبايد بخش خبري برجسته اي داشته باشد. چرا كه اين مسئله بازخورد مطلوبي از سوي مخاطب نخواهد داشت. در واقع بخش خبري براي يك شبكه سرگرمي ساز به مثابه عاملي مهم براي فراري دادن مخاطبان است و براي همين نبايد به موضوع خبر و سياست در قالب يك بخش مجزا در شبكه هايي همچون آي فيلم به طور برجسته اي پرداخته شود، بلكه اين موضوع بايد با شيوه هاي غيرمستقيم مورد توجه قرار گيرد.
در كنار اين موضوع، جاي برنامه هاي گفت وگوهاي رو در رو (talk show) هر روزه در شبكه آي فيلم خالي است. گفت وگوهايي كه مي تواند منجر به جلب نظر بيشتر مخاطبان شود. به خصوص اگر اين گفت وگوها با شخصيت هاي منطقه اي انجام گردد. چرا كه اين شبكه با توجه به اين موضوع مي تواند مخاطبان بيشتري در كشورهاي منطقه داشته باشد.
به هر ترتيب بايد توجه داشت كه شبكه اي مانند آي فيلم با توجه به كارنامه فعلي خود در سالي كه گذشت، در آينده مي تواند با برنامه اي مشخص و تدوين شده به تدريج به اهداف و قله هاي مد نظر خود دست پيدا كند. هر چند كه در عرف امروز رسانه هاي جهان، اين كارشناسان ارتباطات هستند كه مي توانند استراتژي هاي مدوني را براي اين شبكه تعيين كنند. به همين دليل بدون ترديد دانش آموختگان و كارشناسان حوزه ارتباطات بايد بيش از گذشته در تعيين اهداف و برنامه هاي بلندمدت شبكه اي مانند آي فيلم مشاركت جويند.
 


برنامه راديو قرآن براي انعكاس مظلوميت مسلمانان ميانمار و بحرين

دبيركل اتحاديه راديوهاي قرآني و اسلامي، اعلام كرد: وظيفه اتحاديه راديوهاي قرآني و اسلامي براي اطلاع رساني وضعيت مسلمانان ميانمار بسيار حساس است چرا كه رسانه هاي اسلامي بايد حامي مردم مسلمان و بيانگر ظلم هايي كه بر آن ها روا مي شود، باشند.
محمد حسين محمدزاده، مدير شبكه راديويي قرآن، درگفت وگو با ايكنا افزود: راديو قرآن به عنوان دبيركل اتحاديه راديوهاي قرآني و اسلامي، همواره به مسائل مربوط به كشورهاي مسلمان به ويژه كشورهايي كه دچار بحران شده و تحت ستم حكامشان هستند، حساس بوده و واكنش نشان داده است.
وي بيان كرد: به هنگام تحولات و برخوردهاي دور از انسانيت دركشورهاي بحرين و ميانمار راديو قرآن اعلام موضع داشت و به عنوان دبير كل اتحاديه راديوهاي قرآني و اسلامي بيانيه صادر كرد كه هم اكنون درسايت راديو قرآن نيز موجود است. اين دو بيانيه به تمامي اعضاي اتحاديه فرستاده شده تا آنها دريك همگرايي مطلوبي قرار گيرند.
وي افزود: امروز تمام مجامع بين المللي و شبكه هاي خبري كه درمقابل اين جنايت ها سكوت مي كنند، مسئول اين ظلم و بي عدالتي در ميانمار هستند پس با اطلاع رساني صحيح بايد در برابر اين جنايات ايستاد و آن ها را محكوم كرد.
 


جاي خالي «مختارنامه» در سوريه

يك فعال فرهنگي گفت: مي توانستيم از ظرفيت هاي «مختارنامه» در سوريه استفاده كنيم.
علي محمد مودب با اشاره به مسائل جاري در سوريه و استفاده از ظرفيت سريال هايي چون «مختارنامه» گفت: حوادثي مانند سوريه تجربه بسيار خوبي براي ما هستند و بايد بسيار دقت كنيم و اين روحيه حماسي را جدي بگيريم. به نظر من «مختارنامه» سريال بسيار خوبي بود ولي ما از اين مجموعه كم استفاده كرديم و مي توانستيم از آن به عنوان يك پديده بهتر استفاده كنيم. موسيقي، پوستر و عكس ها و... مي توانستند بهتر مورد استفاده قرار بگيرند و حتي از طرح لباس هاي آن بر روي لباس ها و دفترچه هاي خود استفاده كنيم. درحالي كه با بودجه چند ميلياردي سريال مي سازيم اما نمي توانيم از آن به خوبي بهره بگيريم و نفوذ آن را قوي تر كنيم و با اين كار توليد اقتصادي داشته باشيم.
اين شاعر انقلاب همچنين پيشنهاد داد: اين روزها كه به شدت بازار تاسيس شبكه هاي تلويزيوني داغ شده، پيشنهاد مي كنم شبكه اي با محوريت مسائل حماسي و رزمي تاسيس شود. ما در ادبيات گذشته خود به وفور مباحثي از قبيل پهلواني، فتوت و عياري داشتيم و اين موضوعات در داستان هاي عاميانه و بزم ما نيز وارد شده بودند.
نويسنده كتاب «عاشقانه هاي پسر نوح» در ادامه به فارس افزود: درحال حاضر جاي خالي موضوعات حماسي در رسانه ما به شدت احساس مي شود و اين جاي خالي بسيار خطرناك است. اين امر روي روحيات اجتماعي ما بسيار تاثير مي گذارد. به نظر من موضوع رزم بايد در مدرسه، دانشگاه، انديشه و ... به تناسب محيط ها حضور داشته باشد.
 


توليد انيميشن زندگي و شهادت امام علي (ع)

مركز پويانمايي صبا، انيميشن «ماهي در آسمان» را با موضوع روايت زندگي و شهادت امام علي (ع) براي پخش درماه مبارك رمضان سال آينده توليد مي كند.
محسن نبي يان، مجري طرح انيميشن «ماهي درآسمان» درگفت وگو با سينما پرس با اشاره به تلفيقي بودن توليد انيميشن «ماهي در آسمان» افزود: اين انيميشن تلفيقي از چند حالت دو بعدي و سه بعدي است .
وي افزود: شبكه هاي دو و شبكه پويانمايي گزينه هاي اصلي براي پخش انيميشن «ماهي درآسمان» در ماه رمضان سال آينده هستند.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14