(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 18 شهریور 1391 - شماره 20301

به خاطر 19شهريور: سالگرد ولادت شهيد سيدمرتضي آويني
از وراي خاك و خاطره...!
نگاهي به تاكتيك هاي رسانه اي شبكه هاي تلويزيوني غربي در انعكاس اجلاس عدم تعهد
عياري براي سنجش رسانه هاي غربي!
نسبت خرد و شايعه
الاغ هاي استراتژيست يا استراتژيست هاي چهارپا؟
درنگي در حاشيه فيلم هاي توقيفي ساخته شده از بودجه عمومي
خرج كه از كيسه مردم بود...!
عرضه نقدهاي «مجيد شاه حسيني» در شبكه نمايش خانگي
ارسال 850 متن به سي ويكمين جشنواره بين المللي تئاتر فجر
«انقلاب ليبي» از نگاه سحر
نخستين فيلم در عربستان مطابق ميل صهيونيست ها ساخته شد!


به خاطر 19شهريور: سالگرد ولادت شهيد سيدمرتضي آويني

از وراي خاك و خاطره...!

محمدرضا محقق
سال ها گذشت و اينك اين منم. ناآشنايي از آن سوي نسبت هاي نسبي و سببي و اين همه آويزان كه معلوم نيست بي هيچ نسبتي در دل و ديده و فكر و عمل، چگونه خود را به تو مي آويزند و حظ خود مي برند و زحمت تو مي دارند.
نه؛ من نه با تو نسبت سبب و نسب دارم و نه ميلي كه از تو آويزان شوم كه از اين اتصال ها و اتصالي ها زخم ها خورده ام كه... بماند.
نسبت من با تو از لابلاي كلمات تو مي آيد و آيين تو كه راستي و درستي بود و صداقت و صراحت.
تو براي من نه قابي هستي در پس خاك خوردگي طاقچه دلم و نه مينياتوري از كلمات گزيده و بي جهت، كه در تعلق مادي اين و آن معلق مانده باشد.
تو براي من سيد شهيدان اهل قلمي و يادگاري هايت بهتر و بيشتر از هر كس و ناكسي گويا و جوياي توست.
تو را به نام شهادت و سينما مي شناسم و عجبا از تو كه تو بودي آن چنان و اين چنين خيلي دور و خيلي نزديك.
و اهل دل مي دانند كه اگر جز اين بود، تو نبودي آنچنان كه بودي و هستي و خواهي بود...
تو به من و ما نشان دادي كه مي توان در وادي حيرت و غفلت و ظلمت و دروغ گام نهاد و از مرز باريك ميان كفر و ايمان گذشت و در سيطره بلامنازع فريب و نيرنگ، به تماشاگه راز بار يافت و به شهادت ايمان و يقين نشانگر خدا و آسمان شد.
تو مصداق بارز ظهور ناب شهاب ثاقب در پرده پنداري شدي كه دريدي به مدد مجاهدت و شهامت و شهادت.
و سينما ميداني شد براي اعتمادبه نفس دوباره ايمان و تو راز هويداي آن بودي.
باري؛ فقر كلمات در ارائه تصويري از تو بارزترين تصور از ماهيت دنياست در مصاف با دل و اهلش.
تو با همان قلم كه «فتح خون» را نوشتي، «سرگيجه» را ستايش كردي و از «انفجار اطلاعات» گفتي و از غفلت فراگير امروز و آدميانش.
اينك اما جاي خالي تو در ميان ما و سينما و شهادت، مثل ماهي در محاق يا خورشيدي در پس ابراندودي تلخ و تيره دي، زجري است غمبار حرماني تلنبار شده در ميانه روزمرگي و روي و ريا و حرافي و... جاي خالي عشق و رنگ آبي اش!
يا بگذار اين طور بگويم كه در ميان آدمياني كه به درد بي دردي مبتلا و مشغول آموزش گام به گام خنثي گري و بي تفاوتي و آسودگي اند چه دريغ آلود و حسرت بار است خاطره ستيهندگي و صراحت و صداقت تو كه اين زمان و زمانه تشنه قطره اي از آن درياست كه تو بودي.


نگاهي به تاكتيك هاي رسانه اي شبكه هاي تلويزيوني غربي در انعكاس اجلاس عدم تعهد عياري براي سنجش رسانه هاي غربي!

رضا فرخي
يكي از مهم ترين عرف هايي كه در جهان امروز رسانه ها به عنوان موضوعي مهم و قابل تأمل محسوب مي شود بحث رعايت اصول حرفه اي اطلاع رساني است. اين شاخص، عياري براي سنجش حرفه اي بودن يك رسانه و وسعت پوشش خبري آن مهم محسوب مي شود. يعني به طور مشخص هر رسانه اي كه خود را يك رسانه مدعي و بزرگ مي داند بايد به همان اندازه، اين عرف ها و منطق هاي رسانه اي كه صداقت خبري ركن اصلي آن است را رعايت كند.
در اين ميان برگزاري اجلاس سران كشورهاي غيرمتعهد كه مي توان آن را مهمترين رخداد بين المللي اين روزهاي عرصه سياست دانست، از اتفاقاتي بود كه به عياري براي سنجش حرفه اي بودن رسانه هاي جهان تبديل شد.
چراكه از چند هفته قبل از شروع اين اجلاس، بحث پيرامون برگزاري آن به موضوعي داغ و رسانه اي تبديل شده بود و همين مسئله كارشناسان سياسي و پژوهشگران حوزه رسانه را بيش از گذشته به چگونگي بازتاب اين خبر در حوزه رسانه كنجكاو كرد. كنجكاوي اي كه به تدريج و با بررسي رويكردهاي رسانه هاي غربي، رنگ تحليل هاي مختلفي به خود گرفت. اين تحليل ها به تدريج به سمت بررسي روند بازتاب اين اتفاق بسيار مهم در رسانه هاي غربي سوق پيدا كرد كه ادامه اين تحليل ها را مي توان در چند روز پس از پايان اين اجلاس به عينه ديد.
بايكوت خبري، رفتار حرفه اي يا راهكار سياسي!
در اين راستا اولين موضوعي كه همه كارشناسان حوزه رسانه را شگفت زده كرد بحث تصميم بايكوت خبري اين نشست بين المللي در شبكه هاي فارسي زبان و غيرفارسي زبان غربي بود. آن چنان كه بي بي سي فارسي و صداي آمريكا و در كنار آنها فرانس نيوز از يك هفته مانده به شروع اين اجلاس كه در آن 120كشور شركت داشتند بايكوت خبري آن را مدنظر قرار دادند. حتي برخي سايت هاي فارسي زبان مخالف ايران از اين استراتژي يعني بايكوت خبري اجلاس از چند روز قبل از شروع اين نشست مهم در تهران خبر دادند.
در اين بين، تصميم به بايكوت از سوي رسانه هاي غربي از همان ابتدا از سوي كارشناسان مستقل رسانه يك حربه سياسي دانسته شد. استدلال اين دست از كارشناسان اين بود كه نشست هاي بين المللي همچون «سران كشورهاي غيرمتعهد» يك اتفاق بسيار مهم در عرصه بين المللي محسوب مي شوند و طبق عرف هاي رسانه اي، همه رسانه ها بايد براساس متدهاي حرفه اي به انعكاس لحظه به لحظه اين نشست براي مخاطب بپردازند. اما به هر روي، رسانه هاي غربي و به ويژه شبكه هاي فارسي زبان اصلاً تمركزي روي خود بحث نشست به طور مشخص نداشتند و تمام بحث هاي مربوط به اين اجلاس بين المللي را روي محور انزواي ايران متمركز كردند و دائماً با استفاده از تاكتيك «تكيه روي واژه» سعي داشتند با تكرار مستمر كلمه انزوا، اصل موضوع را تحت الشعاع قرار دهند.
وقتي وابستگي سياسي و اقتصادي باعث ناكامي مي شود
ترديدي وجود ندارد كه براي درك بهتر اين رفتار نامتعارف و غيرحرفه اي بايد به پشتوانه هاي سياسي- اقتصادي اين بنگاه هاي خبر پراكني توجه كرد. چراكه بطور معمول، مراكز خبري حرفه اي و مستقل به دليل اينكه به دنبال جذب اسپانسر و اعتبار به صورت مستقل و به شكل معمول افزايش درآمد هستند تلاش مي كنند تا بدون دخيل كردن اغراض، به پوشش هرچه وسيع تر اين گونه اتفاقات بپردازند. درواقع رسانه هاي مستقل از مراكز سياسي، بدون درنظر گرفتن ديگر مسائل و تنها براساس اصول حرفه اي اقدام به خبررساني در اين زمينه مي كنند.
اين مسئله درحالي است كه با باور كارشناسان، دليل رفتار اخير رسانه هاي غربي و به ويژه رسانه هاي فارسي زبان درباره اجلاس گروه عدم تعهد در تهران، ارتباط آنها با مراكز و لابي هاي قدرت و ثروت در غرب است.
به عنوان مثال دستگاه ديپلماسي انگلستان از چند روز قبل از شروع نشست در تهران، موضع سكوت را اختيار كرد و تلاش نمود تا با صحبت نكردن در اين باره، برگزاري اين اجلاس بين المللي را در تهران ناديده بگيرد. به تبع بي بي سي فارسي نيز قبل و در هنگام برگزاري شانزدهمين نشست دولت هاي غيرمتعهد در تهران سكوت اختيار كرد تا به نوعي با استفاده از تاكتيك «سكوت خبري» اين موضوع را براي مخاطب بي اهميت جلوه دهد. هرچند كه مخاطب در دنياي امروز رسانه به يك منبع اكتفا نمي كند. در واقع به باور كارشناسان ارتباطات اين شبكه انگليسي سعي داشت تا با سكوت قابل توجه درباره نشست تهران، دو موضوع را پي گيري كند: يك- اينكه اين نشست به دليل برگزاري در تهران نسبت به دوره هاي قبلي اين اجلاس بي اهميت محسوب مي شود. دو- اين نشست آن قدر ناموفق و براي ايران بي نتيجه خواهد بود كه نيازي به پوشش خبري آن نيست.
تلاش هاي پيش دستانه سياسي
اما در سوي ديگر ماجرا بخش فارسي صداي آمريكا و راديو فردا همانند تلاش هايي كه دستگاه ديپلماسي آمريكا و رژيم صهيونيستي براي انصراف گروه هاي شركت كننده در اين اجلاس انجام داد سعي نمودند تا به بيننده اين مسئله را انتقال دهند كه هيچ كشوري در اين نشست شركت نخواهد كرد و ايران پس از اين نشست منزوي خواهد شد! به طور مشخص آنها اولا در راستاي سياست هاي آمريكا سعي در ايجاد ترديددر دل شركت كنندگان در اين اجلاس داشتند و در گام بعدي سعي مي كردند مخاطب ايراني را نسبت به بي نتيجه بودن اين نشست تحريك كنند.
در اين بين به طور مشخص همه شواهد و استدلال هايي كه تنها بخشي از آنها مطرح شد نشان از همگامي آشكار اين رسانه ها با دولت هاي مطبوعشان داشت. به ويژه كه سياست هاي رسانه اي آنها آن قدر با سياست هاي ديپلماسي اين كشورها همخواني داشت كه بتوان آن را يك حركت پروپاگاندايي سياسي- رسانه اي دانست.
در كنار اين مسائل، حضور فعال و گسترده 120 كشور جهان موضوعي نبود كه برخي از رسانه ها بتوانند از آن عبور كنند و حتي رسانه اي مانند خبرگزاري فرانسه هم از اين حضور گسترده به عنوان «سيلي ايران به آمريكا» تعبير كرد. بر همين اساس هم بي بي سي فارسي و هم صداي آمريكا پس از اينكه ديگر رسانه هاي مستقل به پوشش خبري اين واقعه مهم در تهران پرداختند و از حضور گسترده سران كشورهاي عضو اين كنفرانس سخن به ميان آوردند به صورت يكپارچه رويكردي تقريبا واحد را در پيش گرفتند. آن چنان كه از عصر پنجشنبه به بعد اين رسانه ها و در كنار آن شبكه هاي غربي كه تم سياسي دارند با ناديده گرفتن اطلاعاتي كه ديگر رسانه هاي جهان درباره حضور كشورها در تهران بيان مي كردند تمام تمركز خود را در راستاي ايجاد موجي منفي بر عليه اجلاس تهران به كار گرفتند.
آنچنان كه بي بي سي فارسي و صداي آمريكا از همان جمعه شب اقدام به پخش بخش هاي تحليلي كردند كه در آن دائما تاكيد بر شكست و ناكامي ايران پس از اين اجلاس مي شد. تحليل هايي كه با توجه به مناظره دكتر صادق زيباكلام و خلجي درالجزيره مي توان آن را بيشتر سياسي دانست تا كارشناسانه!
تهاجم سيگنالي توده وار، فرار به جلو پس از اشتباه!
در واقع اين دو شبكه فارسي زبان از تاكتيك هميشگي خود در چنين زمينه هايي استفاده كردند. به اين ترتيب كه با استفاده از يك تهاجم سيگنالي توده وار به ذهن مخاطب تلاش داشتند تا مخاطب را به القاي موضوع مدنظر خود راضي كنند. براي همين هر دو شبكه با پخش مداوم برنامه هاي كوتاه تحليلي سعي داشتند ايران را بازنده اين اجلاس نشان دهند كه با توجه به بازتاب گسترده حضور 120 كشور و همچنين بيانيه پاياني اجلاس اين مسئله قابل پذيرش نبود.
همچنين بخش خبري شبكه همجنس گرا و بهائي «من و تو» در گزارش خود پس از خاتمه اجلاس، تلاش داشت با استفاده از عنوان «ايران، ناكام نشست سران عدم تعهد» راه تبليغات منفي بي بي سي فارسي را طي كند. بطوري كه با قرار دادن رويكردهاي اين شبكه در كنار بي بي سي فارسي متوجه اين مسئله خواهيم شد كه «من و تو» هماهنگي عجيبي با اين بنگاه خبرپراكني دولت انگلستان دارد كه اين موضوع نشان دهنده اتاق فرمان واحد اين رسانه هاست.
با توجه به تمام اين موضوعات به نظر مي رسد كه رسانه هاي غربي، به ويژه رسانه هاي فارسي زبان در موضوع پوشش خبري اجلاس سران كشورهاي غيرمتعهد از چند جهت متضرر شدند:
1- آنان در راستاي برخي جهت گيري هاي سياسي، يك مسئله مهم بين المللي را ناديده گرفتند كه اين موضوع ضربه سختي را به وجهه و اعتبار رسانه اي آنها وارد كرد. چرا كه در چنين شرايطي اتخاذ بايكوت و سپس تبليغات منفي بدون برهان و تحليل مناسب، تنها به خود رسانه ضربه مي زند.
2- اين رسانه ها با عملكرد غرض ورزانه خود بيش از گذشته به افرادي كه مدعي غيرمستقل بودن آنها هستند امتياز دادند و به نوعي باعث تأييد بيشتر نظر اين دست از كارشناسان رسانه اي شدند.
3- رسانه هاي معاند فارسي زبان در اين موضوع به دليل اينكه پيش از شروع اجلاس از ساختار تحليلي مناسبي برخوردار نبودند و تنها به انجام امور سياسي- رواني مي انديشند بحث عرق ملي ايرانيان و فراملي بودن برگزاري اين اجلاس را در پوشش خبري خود لحاظ نكردند و براي همين در افكار عمومي شهروندان ايراني بيش از گذشته خدشه دار شدند.
4- تحليل يكي از مهمترين بخش هايي است كه آنها براي تاثيرگذاري بر مخاطبان از آن استفاده مي كنند. تأثيرپذيري از رويكردهاي سياسي دولت هاي مطبوع اين رسانه ها در غرب سبب شد كه اين بخش هاي تحليلي به مكاني براي بيان سوگيري ها و جهت گيري ها تبديل شود و مخاطب از شنيدن يك تحليل واقعي و عميق درباره اين نشست در تهران، نااميد شود كه اين موضوع باز هم باعث كاهش مخاطبان و آسيب ديدن اعتبار اين رسانه ها شد.


نسبت خرد و شايعه

پژمان كريمي
شايد برخي با شگفتي بپرسند كه ساخت و پراكندن يك شايعه با موضوع ممنوع التصوير شدن «الاغ» مجموعه عروسكي كلاه قرمزي، چرا بايد «مهم» تلقي شود تا جايي كه موضوع يك يادداشت قرار گيرد؟!
شايد ادامه دهند:
شايعه اي بر زبان رسانه ها و شبه رسانه هاي فارسي زبان ضدايران جاري شد و تكذيب شد. پرداختن بدان با چه ضرورتي توجيه مي شود؟
يا بپرسند: مگر شايعه سازي بخشي از ماهيت و رويارويي رسانه اي و جنگ رواني دشمنان ايران به شمار نمي رود؟ پس چرا بايد به يك مصداق كوچك رفتار مقتضي ماهيت دشمنان، با «درنگ» اشاره شود؟
برخلاف برخي اذهان، كه شايعه مربوط به شخصيت جيگر را كوچك مي پندارند، بر آنم اين شايعه از واقعيت بزرگي برخوردار است. از اين رو، تأمل و درنگ بر آن شايعه كاملاً عقلاني و حرفه اي و در راستاي نمايش ماهيت و اصالت، سردرگمي و سراسيمگي دشمنان در رويارويي با ملت ايران ارزيابي مي شود. اما چرا؟
درست همزمان با برگزاري شانزدهمين اجلاس سران كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد در تهران، رسانه ها و شبه رسانه هاي معاند و در رأس همه «بي بي سي» با همه توان خود تلاش كردند شخصيت چهارپاي مجموعه كلاه قرمزي يعني جيگر را عروسك محبوب كودكان ايران معرفي كنند و ضمن آن از ممنوع التصويرشدن جيگر به دليل بدآموزي و به دست مسئولان رسانه ملي خبر دهند!
برخي بر آنند كه طرح اين شايعه به منظور تاثيرگذاري بر افكار عمومي و تحت شعاع قراردادن موضوع اجلاس تهران بود. نگارنده با اين ديدگاه همراه است .
شايعه سازان تصور كردند با انتخاب يك شخصيت عروسكي و يك موضوع غيرسياسي، مي توانند نسبت به تصلب انديشه رسانه ملي يا بخشي از نظام، افكار عمومي را به واكنش وادارند. آنها فكر كردند اين واكنش بر اهميت برگزاري نشست موفقيت آميز اجلاس سايه مي اندازد.
دشمنان مي دانستند طرح شايعه سياسي آنها را به مقصود نمي رساند. اما درك هم نكردند كه مردم چون به دشمنان بي اعتمادند و طبعاً نگاه مثبتي به رسانه ها و شبه رسانه ها و رفتارهاي رسانه اي دشمنان ندارند، بكارگيري هر ترفندي درشايعه سازي ولو با شمايل «غيرسياسي» «بي اثر» است!
اما يك نكته مهم تر!
به نظر مي رسد دشمنان، به اندازه اي از استدلال فاصله گرفته اند، به حدي از خرد و خردورزي به دور افتاده اند كه نمي توانند دروغ هاي خود را دست كم با كمي «فكر» طراحي كنند!
ساخت و پراكندن شايعه يادشده در حالي بود كه روزانه در چند نوبت و از شبكه هاي مختلف، تيزر كلاه قرمزي و شخصيتهاي همراه او و از جمله همين شخصيت جيگر به نمايش درمي آمد! با اين وصف ممنوع التصوير اعلام كردن شخصيت مدنظر، چه مفهومي دارد جز بي خردي دشمنان، غيرحرفه اي بودن و سراسيمه گي و آشفته حالي آنها؟!
دست خالي دشمن در رويارويي رسانه اي و رواني با نظام ديني و ايران، كاملاً در نوع شايعه سازي او پيدا است!
درنگ در نوع شايعات و نبود پيرنگ عقلاني دررفتار رسانه اي دشمنان، شكست رسانه اي و رواني آنها را به نمايش مي گذارد.
بي شك هر شايعه اي پس از انتشار تكذيب مي شود و دروغ بودن آن، روشن مي گردد.
اما شايعه اي كه ماهيت «دروغ» آن اندكي پس از انتشار روشن شود و تبديل به پاتك رسانه اي عليه سازندگان شايعه و تمسخر آنها شود، اتفاقي قابل اعتناست!


الاغ هاي استراتژيست يا استراتژيست هاي چهارپا؟

شك نبايد كرد. اگر استراتژيست هاي BBC مي دانستند كه ورود «جيگر» به جمع شخصيت هاي خواننده «تولد عيد شما مبارك» چقدر برايشان شگون دارد، دست و پا «ببخشيد «سم» جيگر مزبور را طلا مي گرفتند!
خدا مي داند كه چقدر به مغزشان فشار آورده اند تا چنين ايده مشعشعي را بروز و ظهور بدهند. حداقلش اين بود كه مايه ابتهاج و سرور ما را فراهم كردند و مي توانند بعدها براي عبرت آيندگان هم شده بگويند گامي درجهت نزديكي به ملت ايران برداشته اند و كاري هم به آخر و عاقبت كار نداشته اند، چون از قديم و نديم شنيده اند كه مهم نيت است! و تف سر بالا، شده كه شده!
ماجرا البته درست در بحبوحه اجلاس عدم تعهد در تهران بالا گرفت. ششم شهريور بود كه «جيگر»؛ الاغي كه به عنوان يكي از شخصيت هاي مجموعه تلويزيوني «كلاه قرمزي» در نوروز 91 به بينندگان شبكه دومعرفي شد، جاي خودش را در سرفصل اخبار باز كرد.
جيگرو بردن... هي! هي!
قصه از جايي آغاز شد كه كلاه قرمزي در شبكه هاي نمايش و جام جم باز پخش شد. اين پخش هاي كوتاه كه چندين ماه پيش توليد شده بودند، برخي از عروسك ها حضور داشتند و بخشي از عروسك ها غايب بودند. اما به زودي موتور يك كلاغ چهل كلاغ روشن شد و عالم و آدم خبر شدند كه: چه نشسته ايد كه جيگرجان ممنوع التصوير شده است اي فغان...!
اين شايعه كه مقارن با اكران فيلم سينمايي «كلاه قرمزي و بچه ننه» در فضاي اينترنت و شبكه هاي مجازي پخش شد به دليل محبوب بودن شخصيت جيگر واكنش هاي زيادي را به دنبال داشت، اما تكذيب مديرگروه كودك و نوجوان شبكه دو خيال هواداران را راحت كرد. در واقع درحالي خبر «بدآموزي داشتن جيگر» به روابط عمومي شبكه دو سيما منتسب شده بود كه اين مركز هيچ گونه خبري در اين ارتباط منتشر نكرده بود.
از عروسك «بدآموز»! تقدير مي كنيم؟!
زارعان درباره برخي مطالب راجع به بدآموزي عروسك جيگر تصريح كرده بود: نه تنها اين عروسك بدآموزي نداشته كه خوشبختانه از نوروز كه جيگر به جمع عروسك هاي مجموعه كلاه قرمزي پيوست، با استقبال فراواني روبه رو شد و حتي مهندس ضرغامي به طور مستقل از سازندگان اين برنامه نيز تشكر كردند. همچنين دكتر دارابي نيز در جلسه اي ديگر به خاطر خلق چنين شخصيت هاي عروسكي پرطرفداري از خالق آنها تشكر كرد و حدود دو هفته پيش نيز سازندگان كلاه قرمزي از طرف مدير شبكه دو مورد تجليل قرارگرفتند.
مدرسي تهيه كننده كلاه قرمزي هم در پاسخ به اين مسئله كه آيا به هنگام توليد آخرين قسمت پخش شده «كلاه قرمزي» كه عيدفطر روي آنتن رفت پيشنهادي مبني بر حذف «جيگر» داشتيد، گفته بود: «نه، باور كنيد هيچ ابلاغيه اي مبني بر حذف كاراكتر «جيگر» به ما ارائه نشده است.» ولي تلاش ها ادامه يافت و ممنوع التصويري اين عروسك محبوب كودكان تبديل به مهم ترين خبر برخي شبكه هاي ماهواره اي نظير بي بي سي فارسي شد؛ اقدامي كه تنها به عنوان دستاويزي براي تخريب وجهه رسانه هاي ايران در گرماگرم پوشش گسترده اجلاس عدم تعهد و منحرف كردن اذهان عمومي از ابعاد گسترده و شكوهمند قامت فرازي ايران دراين عرصه مهم بين المللي مورد استفاده قرارگرفت.
الاغ شگفت انگيز
به همين دليل تنها چند ساعت كافي بود تا داستاني تازه شكل بگيرد كه قهرمانش فقط يك عروسك بود، آن هم از نوع الاغ، كه گرچه سازندگانش آن را از پارچه و پنبه و.... ساخته بودن ولي رسانه هاي وابسته به ضدانقلاب همچون جرس، بي بي سي، فيس بوك، بالاترين و... چنان پشت او را گرفتند كه گويي قهرمان اساطيري رويين تني به ميدان آورده اند كه مي تواند با هزار بهانه با ربط و بي ربط اين ماجرا را به مسائل سياسي ايران گره بزند.
استراتژيست هايBBC به اين نتيجه رسيده بودند كه وقتي آن همه ابهام افكني درباره امنيت و چه و چه در مسير برگزاري اجلاس سران غيرمتعهد در تهران و حضور هفت هزار ميهمان خارجي و چند ده رئيس جمهور و نخست وزير و معاون وزير و... در ايران، راه به جايي نمي برد. بايد حاشيه اي ساخت و پر و بالش داد و آن قدر بزرگ نمايي اش كرد كه همه فكر كنند اتفاق بزرگي است.
آب به آسياب دشمن ريزها
متأسفانه رسانه هاي اپوزيسيون نيز به موضوع دامن زدند و پافشاري ها كار را به جايي رساند كه در برخي شبكه هاي اجتماعي، حمايت از «الاغ عروسكي» هم به راه افتاد و كساني كه از خودشان نمي پرسيدند كه يك عروسك 500 گرمي به چه حمايتي نياز دارد؟! در اين كمپين ها عرض اندامي كردند و جلوه گري اي!
اما مثل خيلي آزمون هاي ديگري كه BBC و حلقه گردان هاي داخلي و خارج نشين اش را رفوزه كرده بود، اين ماجرا هم براي استراتژيست هاي بنگاه سخن پراكني بريتانيا ختم به خير نشد.
جيگر از نوع سياسي
«بالاترين» كه خودش جزو شايعه پراكنان و توهم انگيزان خط مقدم اين ماجرا بود، در مطلبي عنوان كرد، «تمركز رسانه هاي اپوزيسيون برماجراي ممنوع التصويرشدن عروسك جيگر در آستانه همايش اجلاس سران عدم تعهد نشان داد كه جنبش سبز پر از جيگرهاي سياسي است.»
ترديدي نبود كه دعاي «اللهم اشغل الظالمين باالظالمين» دراين زمينه كارگر شده بود كه «بالاترين» بنويسد: «يكي از مهم ترين ويژگي هاي شخصيت جيگر در كلاه قرمزي اين است كه يك خر است. جيگر سعي دارد با عوض كردن نام و ظاهر خود، ديگران را متقاعد كند كه ديگر يك خر نيست. اما رفتار او نشان مي دهد كه به هرحال الاغ است. طرح تمركز بر ماجراي «ممنوع التصويرشدن عروسك جيگر» در آستانه اجلاس سران عدم تعهد نشان داد كه جنبش سبز پر از «جيگرهاي سياسي» است. جيگرهايي كه آن قدر عقل ندارند كه فكر كنند، چرا اين خبر را دراين زمان منتشر مي كنند؟!»
¤¤¤
همه اين ها براي اين بود كه اجلاسي با چنين گستره و استقبال كم نظير اعضاء بر آن بود كه قدرت مديريت جمهوري اسلامي را به جهانيان نشان داده و تمام نگاه ها را به خود معطوف سازد. داستان جيگر كلاه قرمزي نيز در امتداد حركت بسياري از رسانه هاي جهان و تلاش سازمان يافته آنها براي بايكوت و سكوت خبري راجع به حضور سرافرازانه ايران در اين عرصه شكل گرفت ولي همان رسانه ها نتوانستند از كنار تأثيرات اين رويداد بزرگ به راحتي عبور كنند و ضمن اعتراف به شكست ديپلماسي غرب، به انعكاس اخبار اين رويداد مهم بين المللي در قلب كشور ايران پرداختند.
شيدا اسلامي


درنگي در حاشيه فيلم هاي توقيفي ساخته شده از بودجه عمومي

خرج كه از كيسه مردم بود...!

محمد قمي
مناسبات عجيب و غريبي در حوزه توليد فيلم هاي سينمايي در سينماي ايران برقرار است. مناسباتي كه عموما فاسد و غيرمنطقي و غيرقابل دفاع اند. و از جمله اين مناسبات كه حالت وخيمي هم دارد يكي همين موضوع فيلم هايي است كه به تهيه كنندگي نهادهاي دولتي يا عمومي ساخته مي شوند و به محاق توقيف مي روند و به بدترين شكل ممكن، پول مردم را هدر مي دهند و حيف و ميل مي كنند. فيلم هايي مثل «زادبوم» و يا درهمين اواخر فيلم «خانه پدري».
اما حواشي فيلم توقيف شده «خانه پدري» هر روز ابعاد تازه تري پيدا مي كند.
آخرين ساخته كيانوش عياري بعد از توليدش به تهيه كنندگي نيروي انتظامي دچار مشكلات عديده و عجيب و غريبي شد كه نهايتا به محاق توقيف رفت.
اما آخرين خبر درباره حواشي اين فيلم توقيف شده مربوط به جشنواره ونيز مي شود.
درخبرها آمده بود كه فيلم سينمايي «خانه پدري» به كارگرداني «كيانوش عياري» يكي از 18 فيلم بخش جنبي جشنواره ونيز با عنوان «افق ها» است كه قرار است 7 سپتامبر (17 شهريور) ساعت 30:14 به وقت ايتاليا به نمايش درآيد. اين فيلم داستان پدري (با بازي مهران رجبي) است كه با كمك يكي از پسرهاي نوجوانش (محتشم) يكي از دختران تازه بالغ خود را كه باعث آبروريزي ناموسي اين خانواده شده، بي رحمانه و دور از چشم بقيه افراد خانواده به قتل مي رساند و در زيرزمين خانه دفن مي كند. رفته رفته اعضاي خانواده از اين قتل باخبر مي شوند اما از ترس پدرسالار بي رحم خانواده، راه سكوت را در پيش مي گيرند. سال ها مي گذرد و دختر محتشم (نوه خانواده) كه دانشجوست به حضور گور دختر نوجوان پي مي برد. پدربزرگ فوت كرده و دختر جوان رو در روي پدرش كه در قتل همدست پدربزرگ بوده، مي ايستد و...
مديريت سينمايي نيروي انتظامي اعلام كرده كه اين فيلم با مشاركت مؤسسه ناجي هنر ساخته و بدون درنظرگرفتن اين مسئله، عياري فيلم را براي نمايش به جشنواره فيلم ونيز برده و اخلاق حرفه اي را رعايت نكرده و درصورتي كه فيلم را از جشنواره خارج نكند، از او شكايت خواهندكرد.
پيش از اين هم بحث هاي زيادي درباره اين فيلم مطرح شده و آن را در هاله اي از ابهام قرار داده بود. اما فارغ از تمام اين مسائل و درگذشته از اين كه آيا اين توقيف با مشكلاتي كه براي فيلم پديدآمده تا چه حد درست و بجاست و تا چه حد نه، يك سؤال اساسي و حياتي وجود دارد كه معلوم نيست چه كسي بايد به آن پاسخ دهد و اين مسئله را يكبار براي هميشه حل و فصل نمايد و جلوي تكرار چنين موقعيتي را بگيرد.
سؤال اين است كه وقتي يك فيلم با آن هزينه گزاف ساخته مي شود و بعد به هر دليلي به محاق توقيف مي رود چه كسي بايد پاسخگوي هزينه اي باشد كه يك نهاد عمومي از بيت المال مردم خرج آن كرده و حالا بي آنكه كسي ككش هم بگزد محصول نهايي، روانه بايگاني شده و خاك مي خورد و پول مردم بيچاره در اين ميانه حيف و ميل گرديده!
مگر آن نهاد متولي و تهيه كننده و يا هزار و يك نهاد نظارتي ديگر، حواسشان به فيلم نبوده و در مراحل مختلف توليد، آن رازيرنظر نداشته اند؟
پس چرا به چنين نتايجي نايل مي آيند و در موقعيت هايي از اين دست قرارگرفته و آن وقت كاسه
چه كنم چه كنم به دست مي گيرند؟!
چرا پاي پول مردم و بودجه عمومي كشور كه به ميان مي آيد همه اين قدر سخاوتمند و دست و دل باز مي شوند و به هر شكلي كه خواستند به آن چوب حراج مي زنند؟!
الان چه كسي پاسخگوي ميليون ها تومان ضرري است كه از محل توقيف فيلم خانه پدري به بيت المال مسلمين تحميل شده؟ واقعا چه كسي؟!


عرضه نقدهاي «مجيد شاه حسيني» در شبكه نمايش خانگي

مجموعه نقدهاي مجيد شاه حسيني بر فيلم هاي سينمايي بزودي در شبكه نمايش خانگي منتشر مي شود.
اين نقدها در مجموعه اي با عنوان «پاگانيسم و اسطوره گرايي يوناني» و شامل فيلم هاي «تروي»، «فناناپذيران»، «اوليس»، «نبرد تايتان ها»، «خشم تايتان»، «جيسون و آرگونات ها» عرضه خواهد شد. مجموعه نقدهاي فيلم هاي مذكور را «عليرضا پورصباغ» تهيه و كارگرداني كرده و مؤسسه فرهنگي هنري قرن بيست و يكم اقدام به انتشار آن ها نموده است. در اين مجموعه «مجيد شاه حسيني» استاد دانشگاه در فهرست نقد هر كدام از اين آثار، اسطوره هاي يوناني و نسبت توليدات هاليوودي با ايلياد و اديسه هومر را به صورت ادواري و مصداقي بررسي خواهد كرد.


ارسال 850 متن به سي ويكمين جشنواره بين المللي تئاتر فجر

850متن در بخش هاي مختلف نمايش صحنه اي به دبيرخانه سي ويكمين جشنواره بين المللي تئاتر فجر ارسال شد.
طبق اعلام دبيرخانه سي ويكمين جشنواره بين المللي تئاتر فجر، نسبت به سال گذشته تعداد آثار بيشتري به دبيرخانه اين جشنواره رسيده است.
پيش از اين قرار بود نتايج بررسي آثار 30مرداد اعلام شود، ولي از آن جايي كه به دليل استقبال هنرمندان مهلت ارسال آثار تمديد شده نتايج بررسي متون تا هفته اول مهر اعلام خواهد شد.
سي ويكمين جشنواره بين المللي تئاتر فجر دي و بهمن سال جاري با دبيري سعيد كشن فلاح در تهران و برخي از استان هاي كشور برگزار خواهد شد.
 


«انقلاب ليبي» از نگاه سحر

مجموعه برنامه «انقلاب ليبي» از سيماي انگليسي شبكه جهاني سحر پخش مي شود.
اين مستند شامل دو بخش تصاوير آرشيوي و توليدي شامل مصاحبه با كارشناسان سياسي و انقلابيون ليبي است. اين برنامه به گفت وگو با جوانان انقلابي ليبي درباره وضعيت مبارزات و پيروزي اين انقلاب و بررسي حكومت 41 ساله قذافي از زمان كودتا و سپس به قدرت رسيدن و در نهايت مرگ او و پيروزي مردم ليبي مي پردازد.
«انقلاب ليبي» پنجشنبه ها ساعت00:14 به وقت تهران از سيماي انگليسي شبكه جهاني سحر پخش مي شود.


نخستين فيلم در عربستان مطابق ميل صهيونيست ها ساخته شد!

براي نخستين بار در عربستان سعودي يك فيلم سينمايي ساخته شد!
به گزارش خبرنگار كيهان، نكته قابل تأمل درباره فيلم «نجدا» به كارگرداني حيفا المنصور اين است كه با وجودي كه اولين فيلم بلند سينمايي تاريخ فرهنگ عربستان محسوب مي شود اما قرار است در جشنواره فيلم ونيز به نمايش در آيد!
در خبرها آمده كه فيلم «نجدا» نگاهي انتقادي نسبت به بي عدالتي جنسيتي در عربستان دارد. خبري كه بسياري را به شگفتي وا داشت كه چگونه تحت حاكميت سعودي ها كه از مستبدترين حكومت هاي جهان است امكان ساخت چنين فيلمي فراهم آمده است. اما با مروري بر خلاصه داستان اين فيلم مي توان به مضمون فمنيستي و نژادپرستانه آن پي برد. خبرگزاري آسوشيتدپرس خلاصه داستان فيلم «نجدا» را اين گونه معرفي نموده كه «داستان اين فيلم درباره دختر بچه 10ساله اي به نام نجدا است كه آرزوي يك دوچرخه دارد تا با يك پسر مسابقه بدهد و براي رسيدن به اين آرزو مجبور به تحمل مشكلات زيادي است. او با مادرش زندگي مي كند و پدرش كمتر به او و مادرش سر مي زند، چون در جست وجوي همسر تازه اي است كه بتواند براي او يك فرزند پسر بياورد.» از اين روايت مشخص است كه فيلم نگاهي منفي و تخريبي را نسبت به اعراب و مسلمانان دستمايه قرار داده و نوعي ولنگاري جنسي را ترويج مي كند. به همين دليل نيز اين فيلم بدون داشتن ويژگي هاي فني و هنري قابل توجهي در جشنواره صهيونيستي فيلم ونيز- كه سابقه پررنگي در نمايش و تقدير از فيلم هاي ضداخلاقي دارد- راه يافته است. همچنين ساخته شدن اين فيلم را بايد نوعي واكنش رژيم آل سعود به آغاز بيداري اسلامي و پاگرفتن قيام هاي مردم در اين كشور دانست. به اين ترتيب كه سعي دارند به اين وسيله احساس آزادي نسبي را در جامعه تحت سلطه خويش القا كنند.


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14