(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 19 شهریور 1391 - شماره 20302

جنبش عدم تعهد و نظم نوين جهاني
حواشي ديدار سران غيرمتعهدها با رهبر انقلاب به روايت دكتر ولايتي
تمركز مهم ترين انديشكده هاي يهودي-آمريكايي بر فعاليت هاي ايران
جايگاه ايران در نظم نوين جهاني


جنبش عدم تعهد و نظم نوين جهاني

محمد امين آبادي
كشورهاي عضو جنبش غير متعهدها در ابعاد گوناگون سياسي، اقتصادي و فرهنگي مي توانند سهم شاياني درگذار نظام بين الملل از وضع آشفته ي موجود به يك نظم مطلوب داشته باشند، ولي لازمه ي آن، غلبه بر چالش هاي موجود درون جنبش است. متأسفانه در يك نگاه موشكافانه، اعضا خود را متعهد به اصول و آرمان هاي اوليه ي جنبش، مثل عدم تعهد واقعي و منع هم پيماني سياسي و نظامي با قدرت هاي بزرگ نمي دانند، علاوه بر آن درگيري ها و اختلافات داخلي مانع اتخاذ وحدت رويه در مناسبات بين المللي را دارد.
- بعد سياسي؛
جنبش غيرمتعهد هم اكنون 120 عضو دارد كه دو سوم كشورهاي موجود و بيش از 60 درصد جمعيت جهاني را شامل مي شود؛ در صورتي كه اين جنبش، تبديل به يك سازمان با دبيرخانه ي ثابت بشود، مي تواند با هنجارسازي در كنار سازمان ملل و بزرگ ترين سازمان بين دولتي بعد از سازمان ملل، به ايفاي نقش بپردازد. اعضاي جنبش مي توانند در دراز مدت رژيم ها، نهادها و سازمان هاي مختص به خود را داشته باشند و در منسوخ شدن نهادها و رويه هاي سياسي ظالمانه ي فعلي نقش مؤثري ايفا كنند.
علاوه بر آن حفظ وحدت و يكپارچگي حمايت از كشورهاي عضو در مقابل قدرت هاي بزرگ خود مي تواند تبديل به هنجارسازي كمك شاياني بكند. اعضاي اين جنبش همچنين مي توانند مكانيزم هايي براي ضمانت اجراي مصوبات و تنبيه كشورهاي خاطي و ناقض اصول جنبش در نظر بگيرند. مجموعه ي اين فعاليت ها و اقدامات، در صورت تحقق، كمك قابل توجهي به انتقال سريع قدرت از بلوك هاي سنتي اروپا و آمريكا به خاورميانه و آسيا خواهد كرد.
- بعد اقتصادي؛
27 كشور از مجموع 40 كشور دارنده ي سوخت هاي فسيلي جهان جزء اين جنبش هستند و نزديك به 15درصد اقتصاد جهاني نيز در اختيار اعضاي جنبش قرار دارد. علاوه بر آن گلوگاه اقتصادي جهان يعني خليج فارس و تنگه ي هرمز نيز در اختيار اعضاي اين جنبش قرار دارد.
اين حجم عظيم ظرفيت، چنان تواني را به اعضاي جنبش عدم تعهد مي دهد كه در صورت غلبه بر چالش هاي داخلي مثل تعهدات پيدا و پنهان بسياري از كشورهاي عضو به بلوك قدرت هاي موجود، مي تواند به بازيگري تأثيرگذار و قاعده ساز در شرايط گذار جهان به يك نظم مطلوب و آرماني تبديل شود. جنبش عدم تعهد مي تواند با برنامه ريزي خود را از سيطره و همينه ي سنگين غرب و نهادها و رژيم هاي سياسي و پولي و مالي آن درآورده و به تدريج به نهاد سازي و رژيم سازي بپردازد.
حركت از موضوعات كمتر چالش برانگيز از جمله اقتصاد و فرهنگ، به سمت موضوعات سياسي و امنيتي حساس، در اين ميان مي تواند راهگشا باشد. تأسيس نهادهاي پولي و مالي مختص اعضاي جنبش و استفاده از يك ارز جايگزين دلار و يورو براي جلوگيري از دست كاري اقتصادي كشورهاي عضو توسط بلوك قدرت نيز، در بخش اقتصادي بسيار مفيد خواهد بود.
- بعد فرهنگي.
در بعد فرهنگي، كشورهاي عضو قادر هستند با تشكيل يك بلوك قدرتمند و هم افزايي قدرت و توانمندي يك ديگر از جذب و هضم فرهنگ هاي بومي و خرده فرهنگ ها در فرهنگ آنگلوساكسون جلوگيري كرده و با تشكيل يك بلوك رسانه اي قدرتمند انحصار رسانه اي غرب را كه نقش بسيار برجسته اي در مشروعيت بخشي به نظم موجود دارد بشكند؛ نقطه ي مقابل مشروعيت بخشي مشروعيت زدايي است.
در صورت تشكيل اين جبهه ي رسانه اي ،جنبش عدم تعهد مي تواند تناقض ها رفتاري متوليان نظام موجود و نيز تضادها و ناكارآمدي سيستم فعلي نظام بين الملل را براي حل و فصل چالش هاي فعلي افشا كرده و با بسيج افكار عمومي كشورهاي عضو، كه بيش از دو سوم كشورهاي موجود و 60 درصد جمعيت جهاني را شامل مي شود، در قاعده سازي، تعيين دستور كار جهاني و در گذار نظام بين الملل به يك نظم مطلوب مثمر ثمر باشد.
 


حواشي ديدار سران غيرمتعهدها با رهبر انقلاب به روايت دكتر ولايتي

مشاور عالي رهبر انقلاب در امور بين الملل در گفتاري به تبيين شرايط بين المللي در زمان برگزاري اجلاس تهران و بيان جزئياتي از ديدارها و رايزني هاي صورت گرفته پرداخته است. كه دفتر حفظ و نشر آثار آيت الله العظمي خامنه اي، آن را بازنشر داده است و در زير به گزيده اي از آن اشاره خواهيم كرد.
خواست اصلي كشورهاي عضو عدم تعهد؛ در اين فضاي بين المللي، مهم ترين خواست و مطالبه ي كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد، فعال شدن بيش از پيش اين جنبش و نقش آفريني آن در عرصه ي جهاني است؛ خواسته اي كه وجه مشترك اظهارات مقامات عالي اين كشورها در ملاقات با رهبر معظم انقلاب نيز بود. همچنين ابراز نگراني از اعمال نفوذ آمريكا در تصميمات بين المللي و عدم رعايت عدالت در ساختارهاي جهاني از جمله دغدغه هاي اعضا است. به عنوان مثال آقاي يايي بوني، رئيس اتحاديه ي آفريقا گفت كه من از جانب 53 كشور آفريقايي مي گويم كه ما نگران اين اعمال نفوذ آمريكا و ابرقدرت ها در شوراي امنيت در استفاده از حق وتو هستيم. ما مي خواهيم حتماً يك عدالتي در استفاده از جامعه ي بين المللي ايجاد شود تا اين دوسوم اعضاي سازمان ملل متحد كه از غير متعهدها هستند، جايگاه مناسب خودشان را در دنيا پيدا كنند . از نظر او سخنان رهبر انقلاب در مراسم افتتاحيه ي اجلاس، تكيه بر همان اهداف اوليه ي جنبش بود. او خطاب به رهبر معظم انقلاب گفت من به سخنان شما گوش دادم و پس از پايان سخنراني، سه نوبت متن مكتوب سخنان شما را مطالعه كردم. حرف هاي شما همان حرف هاي بنيانگذاران اوليه ي نهضت عدم تعهد در سال 1955 بود. افرادي مثل سوكارنو، ن هرو، ناصر و تيتو و اين سخنان ما را اميدوار كرده است .
اميدواري كشورهاي در حال توسعه به احياي اهداف جنبش عدم تعهد از ديگر خواسته هاي مقامات اين اجلاس بود. خانم شيخ حسينه واجد؛ فرزند شيخ مجيب الرحمان كه پايه گذار بنگلادش بود، در ديدار با رهبر انقلاب تصريح كرد: زماني كه ايران به رياست اجلاس رسيد، ما به اين جا اميد بستيم و از شما مي خواهيم كه به عنوان رهبر انقلاب اسلامي براي پويايي جنبش تلاش كنيد و بنگلادش با همه ي ظرفيتش به شما كمك مي كند تا بتوانيد مدعاهاي نهضت عدم تعهد را از حرف به عمل بياوريد .
آقاي آصف علي زرداري؛ رئيس جمهور پاكستان كه با لباس خاص مناسب حضور در اماكن و محافل معنوي به ديدار رهبر انقلاب آمده بود، گفت كه ما آمده ايم اين جا از شما كه مركز حكمت هستيد، بياموزيم و بخواهيم كه براي ما دعا كنيد و دولت و ملت پاكستان را ياري نماييد .
بسياري از مقامات درخواست كننده ي ملاقات با رهبر انقلاب از دبيركل سازمان ملل متحد تا نخست وزير هند و نخست وزير بنگلادش و رؤساي جمهور پاكستان و زيمبابوه و رئيس اتحاديه ي آفريقا و ديگران اصرار داشتند كه قبل از اجلاس، با رهبر معظم انقلاب ديدار كنند. اين درخواست به اين دليل بود كه آنها مي خواستند نظراتشان را به ايشان منتقل كنند و بدانند كه اصول و برنامه ها و سياست هاي جمهوري اسلامي ايران در جهت عمال مديريت درست در نهضت عدم تعهد و از قوه به فعل درآوردن اين ظرفيت ها چيست، چرا كه در زماني كه حسني مبارك در مصر، رئيس اين تشكيلات بود، انصافاً هيچ كار جدي در جهت رفع مشكلات عدم تعهد اتفاق نيفتاد و تعدادي از رؤساي اين كشورها از اين روند گله مند بودند .
ديدگاه رهبر انقلاب درباره جنبش عدم تعهد؛ من در اجلاس هاي هند، زيمبابوه، يوگسلاوي و كلمبيا شركت كرده بودم و اجلاس تهران پنجمين اجلاس عدم تعهد بود كه بنده در آن شركت كردم. زمينه و سطح شركت كنندگان در تهران به هيچ وجه قابل مقايسه با آن اجلاس ها نبود. اين فقط حرف من نيست، اقرار رئيس اتحاديه ي آفريقا هم هست. اين سطح حضور ظرفيت زيادي به اين اجلاس مي دهد كه اميدواريم تحت هدايت كلي رهبري انقلاب اسلامي انشاءالله به جاي مناسبي برسد و مشكلات كشورهاي عضو عدم تعهد را حل كند .
معاون نخست وزير هندوستان در ديدار نخست وزير اين كشور با رهبر معظم انقلاب تأكيد كرد كه موضع ما در رابطه با سوريه مانند موضع شما است. ما مخالف دخالت مسلحانه و تسليح مخالفان در سوريه هستيم. ما در شوراي امنيت به قطعنامه اي كه عليه سوريه بود، رأي موافق نداديم .
نظر رهبري اين است كه نهضت عدم تعهد بايد با تمام وجود از تمام كشورهاي عضو حمايت كند. همچنين ايشان خواهان فعال شدن دبيرخانه ي نهضت عدم تعهد هستند تا هر عضوي از اين 120 كشور كه مشكلي دارد، به دبيرخانه منعكس كند و دبيرخانه و رياست اجلاس در جهت رفع مشكلات اعضا تلاش كنند و ملجأ و پناه كشورهاي عضو باشند و هر كجا كه ظلمي از سوي كشورهاي ابرقدرت اعمال شد، دبيرخانه و رياست اجلاس بتوانند با مشورت و فراخواني، همه ي امكانات و ظرفيت ها را براي رفع ظلم از آن كشور به كار ببندند .
نظر رهبري اين است كه نهضت عدم تعهد از حالت سكون خارج شود و همان خواسته ي اعضاي اين جنبش عيناً اجابت شود تا ما بتوانيم يك تحول اساسي از حرف به عمل در نهضت عدم تعهد ايجاد كنيم و اين توقع مقام معظم رهبري از دستگاه اجرايي كشور است كه انشاءالله يك دبيرخانه ي فعالي شكل بگيرد .
به نظر بنده رهبر معظم انقلاب خواستار اين هستند كه از ظرفيت عظيم نهضت عدم تعهد -كه پس از سازمان ملل متحد مهم ترين ظرفيت تأثيرگذار در صحنه ي بين المللي و افكار عمومي جهان است- بهترين استفاده براي رفع مشكلات اين كشورها صورت گيرد و ما فقط به برگزاري يك كنفرانس اكتفا نكنيم؛ اتفاقي كه پس از برگزاري اجلاس سران كنفرانس اسلامي افتاد. با زحمت فراواني كنفرانس اسلامي در تهران تشكيل شد و در آذر 1376 به بهترين نحو برگزار شد، اما تنها يك كنفرانس برگزار شد؛ دبيرخانه اي هم در اين جا تأسيس شد اما استفاده ي مطلوبي در اين فرصت سه ساله صورت نگرفت. آن چيزي كه مد نظر مقام معظم رهبري است، اين است كه امروز از ظرفيت به وجود آمده بايد به بهترين نحو استفاده كرد .
مسئله سوريه؛ همچنان كه يكي از مسائل مهم و پرچالش امروز، مسئله سوريه است، طبيعي است كه اين موضوع در اجلاس تهران هم از سوي طرف هاي گوناگون مطرح و پيگيري شود. مدت ها پيش از برگزاري اجلاس، نظر غربي ها اين بود كه اگر اجلاس در ايران برگزار شود، دست ايران براي دخالت در سوريه باز مي شود. پيشنهادهايي هم از سوي برخي كشورها پيش از برگزاري اجلاس صورت گرفت. هدف اين پيشنهادها اين بود كه انگيزه از ايران براي استفاده از ظرفيت عدم تعهد در حل سياسي مسأله ي سوريه در هنگام برگزاري اجلاس و پس از آن گرفته شود. با همين هدف و درست به موازات برگزاري عدم تعهد، اجلاس مكه را تدارك ديدند .
مهم ترين خواست و مطالبه كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد، فعال شدن بيش از پيش اين جنبش و نقش آفريني آن در عرصه ي جهاني است؛ خواسته اي كه وجه مشترك اظهارات مقامات عالي اين كشورها در ملاقات با رهبر معظم انقلاب نيز بود .
با رهنمود رهبر معظم انقلاب قرار بر اين شد كه جمهوري اسلامي ايران از ظرفيت پيش آمده در نهضت عدم تعهد براي رفع تشنج از سوريه استفاده كند و به اصلاح امور از طريق مسالمت آميز مبادرت ورزد. البته اين مسأله خواسته ي مقامات بلندپايه ي بين المللي و كشورهاي مهم نهضت عدم تعهد از رهبر معظم انقلاب بود. نخست وزير هندوستان كه بي ترديد تأثيرگذارترين عضو عدم تعهد است و همچنين ديگران اين درخواست را مطرح كردند. بر خلاف بعضي حرف هايي كه پس از ملاقات دبيركل سازمان ملل از جانب برخي افراد مرتبط با دبيرخانه ي اين سازمان پخش شده است، دبيركل سازمان ملل به هيچ وجه حرفي خارج از قاعده هاي متعارف نزد، بلكه از ابتدا بافروتني به اين ديدار آمد و پس از تشكر از رهبر انقلاب و مردم ايران بابت سهم بزرگي كه در شكل گيري تمدن بشري داشته اند، خطاب به رهبر انقلاب گفت: چون شما رهبر ايران و همين طور رهبر مذهبي مسلمانان منطقه هستيد و رهنمودهاي شما هم در ايران و هم در منطقه مؤثر است، لذا ما از شما خواهش مي كنيم كه در مسأله ي سوريه دخالت فعال كنيد تا اين مسأله به صورت مناسب و مسالمت آميز حل شود .
رهبر معظم انقلاب هم تصريح كردند كه حل مسأله ي سوريه منوط به اين است كه طرف هاي خارجي نيروهاي معارض را مسلح نكنند، چرا كه عملاً در آن جا يك جنگ نيابتي در حال وقوع است. يعني عده اي معارض سوري و غير سوري توسط مخالفين دولت سوريه در كشورهاي خارجي كه هر كدام با انگيزه اي با دولت سوريه مخالفت مي كنند، با حكومت مي جنگند. اگر قرار باشد اين رسم در همه ي دنيا جابيفتد كه معارضين و مخالفين دولت تظاهرات بكنند و به اين وسيله از كشورهاي خارجي پول و اسلحه بگيرند، ديگر در دنيا آرامش و ثباتي باقي نمي ماند. رهبري مثالي زدند و گفتند: اگر در كشورهاي اروپايي كه مردم مدت ها است به خاطر مشكلات اقتصادي در پرتغال، اسپانيا، ايتاليا و فرانسه مشغول مبارزه ي مسالمت آميز عليه دولت هستند، اگر به آنها هم مانند سوريه كمك تسليحاتي و مالي كنند، براي دولت هاي اين كشورها همان وضعيتي پيش مي آيد كه براي دولت سوريه ي امروز پيش آمده است .
رئيس جمهور پاكستان كه با لباس خاص مناسب حضور در اماكن و محافل معنوي به ديدار رهبر انقلاب آمده بود، گفت كه ما آمده ايم اين جا از شما كه مركز حكمت هستيد، بياموزيم و بخواهيم كه براي ما دعا كنيد و دولت و ملت پاكستان را ياري نماييد .
بر اين اساس بود كه ايشان در ملاقات هايي كه داشتند، رهنمودهاي لازم را درباره ي مسأله ي سوريه مطرح كردند. لذا ونزوئلا اعلام كرد كه چون تعداد زيادي از كشورهاي عضو عدم تعهد درخواست كرده اند كه براي سوريه كاري صورت بگيرد، ما از رياست اجلاس -آقاي دكتر احمدي نژاد- مي خواهيم كه از كشورهاي صاحب نفوذ با حفظ تناسب، دعوت به مشورت كند و در رابطه با سوريه و موارد مشابه در دنياي غير متعهد ها كارهاي مؤثري را در جهت حل مشكلات صورت دهند. همچنين معاون نخست وزير هندوستان در ديدار نخست وزير اين كشور با رهبر معظم انقلاب تأكيد كرد كه موضع ما در رابطه با سوريه مانند موضع شما است. ما مخالف دخالت مسلحانه و تسليح مخالفان در سوريه هستيم. ما در شوراي امنيت به قطعنامه اي كه عليه سوريه بود، رأي موافق نداديم. او هم از ايران مي خواست كه به نوعي در جهت حل مسالمت آميز مسأله ي سوريه دخالت كند .
چگونگي ديدارهاي رهبري با مقامات حاضر در اجلاس؛ در اين مدت حرف هايي را مطرح كردند كه ولايتي با اطرافيان مقامات شركت كننده در اجلاس تهران رايزني مي كند تا با رهبري ديدار داشته باشند. در حالي كه موضوع كاملاً برعكس بود. اين مقامات بودند كه با ما تماس مي گرفتند و خواهان وقت ملاقات با رهبري مي شدند. تعداد درخواست هاي مقامات شركت كننده در اجلاس تهران براي ملاقات با رهبر معظم انقلاب قريب 30 مورد بود كه به طور طبيعي برگزاري همه ي اين ديدارها خارج از ظرفيت محدودي بود كه وقت اجلاس در اختيار مي گذاشت. بنابراين كمتر از بيست مورد ديدار امكان وقوع داشت. بعضي از اين مقامات با وزارت خارجه يا دفتر بنده ارتباط برقرار مي كردند تا هرطور شده، يك وقت ملاقات با رهبر معظم انقلاب در اختيار داشته باشند. آقاي يان الياسون كه در زمان دبيركلي پرز دكوئيار در سازمان ملل متحد، قائم مقام دبيركل بود و الان هم همين سمت را دارد، از طريق وزارت امور خارجه و نمايندگي ما در نيويورك مدت ها اصرار داشت كه تلفني با من صحبت كند. تا اين كه حدود 10 روز پيش از برگزاري اجلاس، تلفني با من صحبت كرد و از رفاقت قديمي خودش با من استفاده كرد و گفت من خواهشم اين است كه مقام رهبري دبيركل را بپذيرند و به درخواست هاي ايشان توجه كنند .
همين طور سفير هندوستان نيز حدود ده روز قبل از تشكيل اجلاس به ملاقات من آمد و به من گفت كه نخست وزير گفته است كه تمايل دارد ملاقاتش با رهبر معظم انقلاب يك روز قبل از اجلاس، يعني در روز چهارشنبه برگزار شود تا ايشان خدمت رهبر معظم انقلاب برسند و نظرات ايشان درباره ي جنبش عدم تعهد و ديگر مسائل را قبل از ورود به اجلاس دريافت كنند. من اين نظرات را منتقل كردم و رهبر معظم انقلاب هم پذيرفتند و چهارشنبه غروب به ايشان وقت دادند .
 


تمركز مهم ترين انديشكده هاي يهودي-آمريكايي بر فعاليت هاي ايران

پايگاه خبري تحليلي »گلوبال ريسرچ« به تشريح اقدامات و برنامه هاي دو موسسه مهم آمريكايي درباره ايران پرداخته و نوشته كه آن ها دستوركار امپرياليستي واشنگتن را دنبال مي كنند و در حال حاضر بر سوريه و ايران تمركز كرده اند.
پايگاه خبري تحليلي «گلوبال ريسرچ» در مطلبي با عنوان «اختراع تهديد ايران» به قلم «استفن لندمن»
مي نويسد: ايران هيچ كس را تهديد نمي كند. رهبران غربي و اسرائيلي و بيش از 100 تن از رهبران كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد كه به تهران آمدند، اين مسئله را مي دانند.
آنها از 26 تا 31 آگوست در ايران بودند و در نشست سران جنبش عدم تعهد شركت كردند. حضور آنها، مشروعيت و حمايت از ايران به علاوه ستيزه گرايي و خصومت غربي ها را درست زماني كه تهران به اعتبار بيشتري نياز دارد، نشان مي دهد. واشنگتن و اسرائيل سرسختانه جمهوري اسلامي را هدف گرفته اند، مدتهاست كه طرح هاي جنگي آنان در انتظار ورود به مرحله عمل است و رسانه هاي مهم و انديشكده هاي حزب راستي از آن حمايت مي كنند.
موسسه يهودي امور امنيت ملي كه خود را بانفوذترين گروه درباره روابط نظامي ميان آمريكا و اسرائيل مي داند، «از قوي تر شدن ارتش آمريكا، سياست امنيت ملي قوي و روابط امنيتي محكم با اسرائيل و ديگر دموكراسي هاي شبيه به آن حمايت مي كند.» اين موسسه از بي قانوني اسرائيلي، طرح هاي آن براي سلطه بر منطقه و بي رحمي هايي كه عليه فلسطينيان و ديگر دشمنان منطقه ايش روا مي دارد، حمايت مي كند.
اين موسسه كه در سال 1979 تاسيس شده، خواستار حمايت كامل واشنگتن است و مي خواهد كه واشنگتن و تل آويو در سياست هايشان با هم متحد باشند. موسسه يهودي امور امنيت ملي با مقامات نظامي و صنعتي در آمريكا و اسرائيل ارتباط دارد.
روزنامه «جويش ديلي فوروارد» در ماه ژانويه، تيتر روزنامه را با اين مطلب كه «رهبري موسسه يهودي امور امنيت ملي پس از بركناري دچار تغييراتي شده است» آغاز كرد و نوشت كه اخراج «شوسانا براين» مدير اجرايي سابق اين موسسه، ديگر اعضا را نگران كرده و «جيمز وولسي» «ريچارد پرل» و «مايكل لدين» كه از مهم ترين نومحافظه كاران هستند، از هيات مشاوران آن استعفا كردند. روزنامه فوروارد نشان داد كه اين تغيير در مديران ارشد اين گروه، چه اوضاع نابساماني را براي آن ايجاد كرد، در حالي كه نگراني هايي براي حفظ ارتباطات و بودجه خود در زماني را داشت كه بودجه ها كم شده و رقابتي فزاينده از سوي ديگر موسسات يهودي وجود دارد.
اين سازمان نومحافظه كار همانند ديگر سازمان ها خواستار نفوذ، اعتبار، برتري و بودجه است. عضويت مقامات بلندپايه سابق به عنوان مشاور و يا عضو هيات مديره و ارتباط با افراد ثروتمند و ديگر افرادي كه با بنيادهاي راست گرا ارتباط دارند، نيز از نكات مهم است.
موسسه يهودي امور امنيت ملي احتمالا بدون اعضاي بانفوذ نخواهد ماند. «ديويد استينمن» رياست مشترك هيات مشاوران آن را به عهده دارد.
وي پيش از اين رياست سازمان خانوادگي «ويليام روزنوالد» را در دست داشت و ارتباط نزديكي با لابي اسرائيلي، مقامات دفاعي و ديگر افراد دارد.
«ديويد جاستمن» رئيس ديگر اين موسسه، مدير عامل موسسه «جي پي مورگان» و مشاور مديريت ثروت آن است. «موريس آميتاي» معاون اين موسسه پيش از اين به عنوان مدير اجرايي آيپك خدمت مي كرد و كميته اقدام سياسي واشنگتن را نيز تاسيس كرده است. وي همانند خود موسسه، يكي از طرفداران دوآتشه اسرائيل است. اعضاي هيات مشاوران شامل تعداد زيادي از ژنرال ها و درياداران بازنشسته است.
اين موسسه همچنين پر از ايدئولوژيست هاي حزب راستي طرفدار اسرائيل است. موسسه يهودي امور امنيت ملي، كمبود افراد مهمي كه از منافع اسرائيل حمايت كنند را احساس نمي كند. آنها اغلب در حال جدل با آمريكا هستند.
«استفن والت» و «جان مرشيمر» اين موسسه را در زمره گروه هاي با نفوذي قرار مي دهند كه بازوي انديشكده اي لابي اسرائيلي محسوب مي شوند و دستور كار آنها، كار كميته امور عمومي آمريكا و اسرائيل (آيپك) را تكميل
مي كند. اين كميته بر تاثيرگذاري بر سياست هاي دولت و كنگره آمريكا تمركز مي كند. موسسه يهودي امور امنيت ملي بر روي مسائل نظامي ، روابط ميان مقامات پنتاگون و وزارت دفاع اسرائيل و مجموعه صنعتي/نظامي آمريكا كار مي كند. اين موسسه پس از حوادث 11 سپتامبر، خواستار گسترش پاسخ نظامي آمريكا شده و درخواست جنگ عراق را كرد.
اين موسسه اكنون خواستار جنگ عليه ايران است. روز 16 جولاي در مطلبي با عنوان «تحريم هاي ايران به طور خطرناكي بي اثر هستند»، نوشت: رهبران ايران معتقدند كه مي توانند از شر تحريم ها خلاص شوند و در انتظار خريد نفت ايران در زماني هستند كه موضع اين كشور به عنوان يك قدرت هسته اي تثبيت شده باشد. اين كشور هنوز درآمدهاي نفتي كافي دارد. ذخاير پولي و طلاي اين كشور بالاست. تحريم ها تاكتيك كوتاه مدتي هستند كه در آينده با شكست مواجه مي شوند.
حملات سايبري، تبليغات منفي، ترور دانشمندان هسته اي ايراني، مذاكرات و ديگر اقدامات ممكن است فعاليت هاي ايران را كند كنند اما چندان فايده اي ندارند. در واقع ايران، در حال خريد زمان براي غني سازي اورانيوم بيشتر است.
اين موسسه آنچه كه پيگيري تهران براي دستيابي به تسليحات هسته اي مي خواند را يك ضرورت راهبردي مي داند به رغم اينكه شواهدي براي اثبات آن نيست.
همچنين معتقد است كه سرسختي در برابر تحريم هاي غربي مسئله ديگري است كه مي تواند جهان اسلام را به تقليد از يك نمونه انقلابي وادارد.
موسسه يهودي امور امنيت ملي به جاي سياست هاي كنوني، حامي از بين رفتن ايده هاي بازدارندگي، گسترش روابط با كشورهاي منطقه، افزايش حضور پنتاگون در خاورميانه و ايجاد اتحادي عليه هسته اي شدن ايران بوده و خواستار آماده شدن براي استفاده از قدرت نظامي در هر زمان بدون در نظر گرفتن انتخابات يا ديگر ملاحظات سياسي با توجه به اين نكته است كه تهديد معتبر به استفاده از زور بهترين تضمين براي آن است كه اقداماتي غير از جنگ، فرصت خوبي را براي موفقيت ايجاد كند.
هيچ گونه شواهدي نشان نمي دهد كه ايران برنامه تسليحات هسته اي دارد و مقامات اسرائيلي، آمريكايي و ديگر غربي ها اين مسئله را مي دانند .


جايگاه ايران در نظم نوين جهاني

نظم نوين جهاني مورد نظر آمريكا و صهيونيست ها چيست؟ تحولات يك قرن اخير، جهان را به چه سمت و سويي سوق داده است؟ اهداف اين نظم نوين و منافع آن براي ابرقدرت ها چه خواهد بود؟ ايران در كجاي نظم نوين جهاني قرار دارد؟ آيا نظم نوين جهاني «توهم توطئه» است؟
سايت مشرق در اين زمينه گزارشي را منتشر كرده است كه در ادامه مي آيد .
با توجه به اينكه اخيرا اصطلاح نظم نوين جهاني بر سر زبان بيشتر سياست مداران بزرگ دنيا افتاده و بر آن به طور ضمني تأكيد كر ده اند، آشنايي با مفهوم اين اصطلاح براي همگان ضروري است. اگرچه برخي براي بي اهميت جلوه دادن نظم نوين آن را تئوري توطئه مي خوانند اما لازم است بدانيد كه اين اصطلاح به دست سياست مداران و اساتيد فن ابداع شد و از آن براي اشاره به نياز به يك نظام جهاني بر پايه ايده آل هاي سياسي و اجتماعي غربي استفاده شده است. به همين دليل نبايد به راحتي از كنار آن گذشت. ايدئولوژي نظم نوين جهاني پيش از تئوري توطئه پا به عرصه گذاشت و چنين تئوري هاي به دليل عدم شفافيت در درون دولت و اعمال مشكوك افراد قدرتمند كه از آن اصطلاح استفاده كرده اند توسعه يافته است.
اصطلاح نظم نوين جهاني و اصطلاحات مشابه آن همچون نظم بين المللي يا دولت جهاني و امثال آن معناي پيچيده اي ندارد. نظم نوين رمز و رازي مخفي يا تئوري توطئه اي تودرتو نيست. معناي آن خيلي ساده است:نظمي جديد در كل دنيا. ساختار سياسي و مالي جديد، شيوه اي جديد براي مديريت و كنترل تمامي امور در مقياس جهاني.
جايگاه ايران در نظم نوين جهاني
سخنراني سالانه جورج بوش پدر در كنگره: چيزي كه در خطر است مهم تر و بزرگ تر از يك كشور كوچك است، آن يك ايده بزرگ است: نظم نوين جهاني. اين سخنراني منجر به شعله ور شدن آتش جنگ خليج فارس و جنگ هايي كه تاكنون به طول كشيده است شد. به نظر مي رسد هدف غايي نظم نوين غرب خاورميانه است. چرا كه اسلام و منابع عظيم نفتي در آنجا تمركز يافته است. غرب براي بقا به نفت نياز دارد و از طرفي اسلام ضد ظلم و ضد استعمار است و همين امر بيم رهبران نظم نوين جهاني را در پي دارد و آن را رقيب نيرومندي در عرصه جهان مي بينند. به دليل اينكه اسلام و ايدئولوژي اسلامي با نظم نوين جهاني و استكبار در تضاد كامل است، غرب در تلاش براي ريشه كن كردن اسلام و مسلمانان براي پيشبرد اهداف خود و استقرار جهاني نظم سياسي اقتصادي خود است. اكنون اين ايران است كه به كانون اصلي توجهات تبديل شده است چرا كه نظم نوين جهاني در مرحله پاياني خود است و تنها ايران است كه در برابر آن مقاومت مي كند.
افزايش روزافزون قدرت ايران در منطقه، بيداري اسلامي اعراب، افزايش نفوذ و روابط تهران با كشورهاي مختلف جهان و بن بست هايي كه انقلاب اسلامي براي غرب و صهيونيسم در خاورميانه كنوني به همراه داشته، توطئه غرب براي تشكيل حكومت جهاني و جهاني سازي را به چالش كشيده است. برنامه هسته اي، نقض حقوق بشر و ديگر بهانه هاي غرب براي حمله به ايران را فراموش كنيد! آنها فقط مي خواهند ايران را از سر راه خود بردارند تا بدون هيچ مزاحمتي بر دنيا حكمراني كنند. تلاش ها و تشديد فشارهاي اخير غرب مبني بر تحريم هاي يكجانبه آمريكا و اروپا عليه تهران فقط در راستاي تسليم كردن ايران و پذيرفتن نظم نوين جهاني است. نظم نوين جهاني تنها يك چالش پيش روي خود دارد و آن ايران سرسختي است كه طي 3 دهه اخير به رغم جنگ تحميلي، تحريم ها، ترورها و فشارهاي بين المللي در برابر اين نظم شيطاني ايستادگي كرده است. غرب نااميد شده كه نتوانسته از پس بن بستي به نام ايران برآيد به ناچار آخرين گزينه خود را به روي ميز گذاشته است و آن چيزي نيست جز حمله به ايران.
نكته اي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه ايران هسته اي مساوي است با قدرت جهاني شدن و به بياني شفاف تر كابوسي براي غرب. ايران سرشار از منابع طبيعي و فسيلي با هسته اي شدن به يكي از قدرتمندترين و ثروتمندترين كشورهاي جهان تبديل خواهد شد و بدين گونه معادلات غرب را از ريشه ويران خواهد كرد.
چرا خاورميانه به ميدان جنگ غرب تبديل شده است؟
نظم نوين جهاني در پي كنترل و تصرف تمامي قدرت و منابع جهان است كه نفت مهم ترين نياز غرب براي اداره جهان است. يكي از اهداف اصلي غرب كنترل و در اختيار گرفتن جريان انرژي در جهان است. مركز ثقل منابع طبيعي و فسيلي جهان در خاورميانه قرار دارد و به نوعي اين منطقه را مي توان مرواريد جهان نام گذاري كرد.تنگه هرمز گذرگاهي حياتي براي برخي از بزرگ ترين كشورهاي توليد كننده نفت در دنيا، شامل عربستان، عراق، كويت، عمان و ايران است. منطقه خليج فارس بيش از 60 درصد منابع نفت و حدود 40 درصد منابع گاز طبيعي جهان را در خود جاي داده است. بر اساس آمار «اداره اطلاعات انرژي» آمريكا، در سال 2011 روزانه حدود 17 ميليون بشكه نفت از اين تنگه عبور كرده است كه معادل 35 درصد كل جابه جايي هاي نفت دنيا از طريق اقيانوس ها است.
از آنجايي كه ايران در منطقه راهبردي خاورميانه قرار دارد و اختيار تنگه هرمز را نيز در دست دارد به راحتي مي تواند برنامه هاي غرب را با مشكل مواجه كند. از طرفي غرب نمي تواند حضور ايران اسلامي را در باشگاه قدرت هاي جهاني بپذيرد چرا كه ماهيت اسلامي آن مغاير با روح نظم نوين جهاني است و با منافع غرب تضاد كامل دارد. پس تنها دو راه حل وجود دارد: 1- يا ايران در برابر حكومت جهاني سر تسليم فرود آورد و يا 2- با توسل به تحريم و فشار و تهديد و جنگ ايران را مجبور به پذيرش نظم نوين جهاني كرد.
هيلاري كلينتون در سخنراني سال 2009 خود خطاب به كارشناسان و سياستمداران انديشكده شوراي روابط خارجي آمريكا اين گونه به اين نكته تاكيد مي كند: «ما به رهبران ايران گزينه اي واضح و مشخص مي دهيم، اينكه همانند عضوي متعهد و قابل اعتماد به جامعه بين الملل! بپيوندند يا اينكه به راهي كه به انزواي بيشتر ايران منتهي خواهد شد ادامه دهند».
ايران و غرب نمي توانند بر سر نظم نوين جهاني
با يكديگر كنار بيايند
نتيجه طبيعي چنين وضعيتي، كه در آن نه ايران و نه غرب، نمي توانند پيامدهاي ناخوشايند عبور از خطوط قرمز يكديگر را تحمل كنند، تمايل طرفين به مذاكراتي خواهد بود كه مي تواند به همزيستي هاي مسالمت آميز بلندمدت تري تبديل شود. صرف نظر از ايدئولوژي ها، طرفين نمي توانند پيشنهاد چشمگيري براي راضي نگه داشتن يكديگر ارائه دهند. خواسته هاي ايران كه تسلط بر منطقه و قدرت تصميم گيري در خصوص چگونگي تخصيص و توزيع درآمدهاي نفتي است، غرب را در جايگاهي قرار خواهد داد كه مجبور به تابعيت از سياست هاي تهران مي شود؛ و خواسته هاي غرب مبني بر دست كشيدن ايران از گسترش نفوذ خود و اكتفا به مرزهاي جغرافيايي، تهران را از يك فرصت استثنايي براي عملي كردن ادعاي ديرين خود، محروم مي كند.
پس ما با وضعيتي مواجهيم كه در آن هيچ يك از طرفين نمي خواهد دست به اقدامي بزند كه ديگري را خشمگين كند و در عين حال نيز هيچ يك از طرفين نمي خواهد و نمي تواند كه با ديگري كنار آيد؛ و اين درست همان نكته اي است كه اين رودررويي را تبديل به يك موقعيت بسيار خطرناك كرده است. وقتي پاي مسائل اساسي در ميان باشد، طرفين در موقعيتي قرار دارند كه در صورت اضطرار مي توانند عميقاً به ديگري صدمه زنند، و از طرفي هيچ يك نيز در وضعيتي نيستند كه بتوانند براي رسيدن به توافقات گسترده اي با يكديگر وارد مذاكره شوند. درست مانند يك بازي طولاني مدت شطرنج؛ يك بازي كه هر دو طرف ممكن است به راحتي و بر اثر يك خطاي محاسباتي يا بلوف طرف مقابل، فريب خورده و حركت اشتباهي انجام دهند.
نظم نوين جهاني با الگوي ايراني
اما نگراني غرب به همينجا ختم نمي شود. ايران دامنه نفوذ و تاثيرگذاري خود در منطقه را به شكل پيچيده اي گسترش داده است. از چين و روسيه گرفته تا عراق و سوريه و لبنان و كشورهاي آمريكاي لاتين. ايران توانسته با بكارگيري ديپلماسي ويژه خود هم پيمانان و متحدان راهبردي خوبي در خاورميانه و حياط خلوت آمريكا پيدا و جبهه جديدي را در مقابل غرب صف آرايي كند. اين مساله معادلات غرب را با چالش مواجه كرده و موجب بي نظمي در نظم نوين يا دولت جهاني شده است. به همين خاطر است كه غرب در تلاش است ايران را به هر طريق ممكن از سر راه خود بردارد چرا كه منافع آمريكا و متحدانش و نظام تك قطبي را به شدت تهديد مي كند.
آيا غرب مي تواند نظم جهاني خود را بر اين تحميل كند؟ آيا ايران مي تواند در مقابل غرب مقاومت كند و از پذيرش آن سرباز زند؟ آيا غرب مي تواند با ايران قدرتمند و هسته اي كنار بيايد؟ آيا غرب مي تواند بي نظمي اي را كه ايران باعث آن شده تحمل كند؟ آيا ايران نظم نوين جهاني خود را خواهد ساخت؟ آيا ايران نظام بين المللي تك قطبي را تبديل به نظامي چند قطبي خواهد كرد؟ آيا ايران مي تواند در نهايت دست غرب را از خاورميانه كوتاه كند؟ اين ها سوالاتي است كه فقط گذشت زمان مي تواند پاسخ آن را بدهد.
نظم نوين جهاني از ديدگاه مقام معظم رهبري:
«اين نظام نويني كه آمريكايي ها مي گويند اين است، كاري كنند كه همه دنيا آن طور كه آنها مي خواهند، فكر كنند و حقايق را وارونه بفهمند. نظم نويني كه آمريكا در پي استقرار آن است، متضمن تحقير ملت ها و به معناي امپراتوري بزرگي است كه در رأس آن آمريكا و پس از آن قدرت هاي غربي است. بازگشت به جامعه جهاني - كه آمريكا منادي آن است - به معناي پذيرش سلطه فرهنگ غرب است. نتيجه تمام درگيري شرق و غرب چه بايد باشد؟ بايد قدرت مطلقه و روزافزون آمريكا بر ملت هاي ضعيف باشد؟ معناي نظم نوين جهاني اين است!؟»
اميد است كارشناسان و سياست مداران ايران با توجه به فرمايشات و بيانات رهبر معظم انقلاب در خصوص نظم نوين جهاني غرب با دقت و مكاشفه بيشتري به ابعاد مختلف و پنهان اين بعد از سياست بين المللي و نظام سلطه بپردازند و ايران را از خطراتي كه نظم نوين جهاني در پي دارد مصون نگه دارند.


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14