الاي جشنواره گران قدر فرهنگي و هنري امام رضا عليه السلام در گرو فعاليت هاي پويا و مستمر- و البته سنجيده، متعالي و به دور از شعارگرايي و آمارافزايي- در سراسر سال است، تاحق و راستي و ايمان و ولايت پيوسته دل ها را با ثبات و با نشاط نگه دارد و بر منزلت معنويت گرايي ها بيفزايد. بديهي است كه در اين زمينه نيز هم چنان بايد از اتكاي صرف به آمار، ظاهر سازي ها و تكرار فعاليت هاي بي اثر يا كم اثر پرهيز شود.
به همين گونه بايد افزود كه هم زمان با تلاش براي تحقق علاقه مند ساختن مخاطبان به رويكردهاي معنوي، لازم است با اختصاص بخشي از هزينه هابه مسائل رفاهي از قبيل ايجاد تسهيلات براي رفت وآمدها و اسكان و زيارت زائران نيز انديشيده شود. هم چنين مي توان به منظور نهادينه كردن گرايش هاي مذهبي در كودكان، براي كودكان زائر حريم رضوي هدايايي درنظرگرفت. در ميان همين هدايا نيز مي توان زمينه هاي آشنايي هرچه بيش تر آنان با مقام والاي امام هشتم شيعيان عليه السلام را نيز برايشان فراهم آورد. يا مثلاً شناسايي افراد سال خورده و مشتاقي كه در گوشه و كنار كشور تاكنون توفيق و توان زيارت حرم را نيافته اند و فراهم سازي زمينه هاي تشرف آنان، مي تواند براي اين گونه افراد خاطره انگيز، خرسند كننده و رغبت افزا باشد.
و در نهايت انديشيدن به هر راهي كه به گونه اي مطلوب بتواند به شناخت راستين و عميق زيبايي هاي ديني و معنوي و والايي هاي مقام معصومان به ويژه ولي نعمت مان حضرت امام علي بن موسي الرضا عليه السلام منجر شود، بايستي پيوسته مورد توجه و مدنظر قرار گيرد.
نكته پاياني را هم خوب است به اين نكته مهم اختصاص دهم كه ضرورت دارد دست اندركاران محترم جشنواره، پس از چندين سال تجربه، دست به يك جمع بندي و نتيجه سنجي واقعي بزنند و تا جايي كه ممكن است نتايج برنامه هاي اجراشده را به تفكيك بررسي كنند، نقاط ضعف و قوت كارها را مورد بازبيني و مداقه قرار دهند و در نتيجه در مواردي كه ضروري است به افزايش يا كاهش احتمالي برنامه هاي مطلوب يا احياناً كم نتيجه بپردازند. اين كار، بركارآيي و پويايي آينده جشنواره خواهد افزود و بدون ترديد ميزان اثرگذاري معنوي آن را افزايش خواهد داد.
از صميم دل براي همه عواملي كه دل سوزانه، صادقانه و خالصانه -به هر گونه- در برگزاري اين جشنواره عظيم تلاش مي ورزند، آرزوي كاميابي و موفقيت افزايي دارم و ملتمس دعاي اين عزيزان هستم.
 


نگارش قرآن مجيد به روايت خطوط

مهدي فرخي
كيفيت كتابت قرآن كريم با گذشت زمان سيرتكاملي داشته است.خطاطان بزرگ،در خوشنويسي قرآن و تكميل خط آن سهم بسزايي داشته اند.نخستين كسي كه در راه تكميل كتابت مصحف و زيبايي خط آن قدم برداشت،خالد بن ابي الهياج از اصحاب امير المؤمنين عليه السلام بود كه در حدودسال صدم هجري در گذشته است.او به خوشنويسي و داشتن خط زيبا معروف بود.
گفته اند كه سعد، مولا و حاجب وليد، وي را براي كتابت مصحف و شعر و اخبار دردربار وليد بن عبد الملك(96-86)استخدام كرد. او كسي است كه پس از تجديد بناو توسعه مسجد نبوي در مدينه،به دست عمر بن عبد العزيز،سوره شمس را باطلا برمحراب آن مسجد نوشت.اين تجديد بنا به سال 90 هجري پايان يافت .
عمر بن عبد العزيز از خالد خواست كه مصحفي با همين خط براي او بنويسد واو مصحفي را با زيبايي تمام نوشت.عمر بن عبد العزيز آن را پذيرفت و بر او آفرين گفت. محمد بن اسحاق(ابن النديم)مي گويد:«مصحفي را به خط خالد بن ابي الهياج ازاصحاب علي عليه السلام ديدم.اين مصحف در مجموعه خطوط تاريخي محمد بن الحسين معروف به ابن ابي بعره بود كه پس از او به عبد الله بن حاني رسيد» .
خطاطان تا اواخر قرن سوم هجري مصحف ها را با خط كوفي مي نوشتند.از اين پس،در اوايل قرن چهارم،خط زيباي نسخ جاي خط كوفي را گرفت.اولين مصحف به خط نسخ،به دست خطاط معروف محمد بن علي بن الحسين بن مقله(328-272)نوشته شد.
گفته شده است:وي اولين كسي است كه به خط ثلث و نسخ نوشت.او كه در علم هندسه تخصص داشت،با رسم حروف هندسي و بنانهادن قواعد و اصول آن،خط عربي اسلامي را تغيير داد و بدان زيبايي بخشيد.
اين كار منحصر به اوست و تا كنون در ميان امت اسلامي خطاطي با اين مهارت يافت نشده است.تعدادي از مخطوطات تاريخي، -------------------------------------------------------------->


دوباره شاهد طغيان عالمگير شيطانم

بهروز سپيد نامه
قلم مي گريد امشب با سرانگشتان لرزانم
از احوال دلم آگاه و من هم خوب مي دانم
كه در جانش قيامت هاست از داغ جگر سوزي
كه با بي تابي و اندوه مي ريزد به دامانم
شبيه شاخه هاي در مسير بادهاي سرد
پريشانم...پريشانم...پريشانم...پريشانم
و يا مثل پلي بعد از هياهوي زمين لرزه
به روي پايه هاي خاطرات خويش ويرانم
دوباره ديو قصد خاتم پيغمبران كرده
دوباره شاهد اندوه در ملك سليمانم
دوباره سنگ بر دندان...خداوندا...زبانم لال
دوباره آتش نمرود و ابراهيم قرآنم
دوباره داستان خلقت و آموزش اسماء
دوباره شاهد طغيان عالمگير شيطانم
دوباره پشت ديوار و در خيبر خبرهايي است
و سرگرداني دروازه بر دستان دستانم
بيا اي حضرت عيسا كليم چشم هاي تو
بياموزان پريدن را به جبرائيل چشمانم
تو خورشيد جهان تابي كه انكار تو ممكن نيست
«نخ نوري بتابان» بر غريبي هاي انسانم
كنار سطرهاي تشنه تا نام تو را بردم
غزل جوشيد و گل كرد از سرانگشتان لرزانم
 


تأملاتي در زمينه برگزاري جشنواره فرهنگي و هنري امام رضا عليه السلام

شناخت راستين زيبايي هاي ديني و معنوي

جواد نعيمي
بدون ترديد، تعظيم شعائر ديني و بزرگداشت مناسبت هاي مذهبي همواره به عنوان يك ضرورت بايد مطرح باشد. چه آن كه همين يادبودها و يادآوري ها در بسياري از موارد، سبب آگاهي انسان ها- به ويژه افراد غافل- و بيدارسازي وجدان ها مي شود و راه را براي پويش جهت رسيدن به حق هموار مي سازد. به تعبيري مي توان گفت تعظيم شعائر، گردها و غبارهاي زمانه را از چهره حقايق مي زدايد و به حق گرايان توانايي و پويايي بيشتري مي بخشد.
بزرگداشت مناسبت هايي هم چون ولادت ها و شهادت هاي معصومان- كه از زبان پاكان بر آنان درود- نيز هرگاه به شايستگي و با برنامه ريزي هاي اصولي همراه باشد، مي تواند با ايجاد جاذبه، مخاطبان را به خوبي با راه و روش و منش آن بزرگواران آشنا سازد.
يكي از تلاش هاي شايسته و بايسته اي كه چندين سال است در كشور ما رونقي بسزا يافته، برگزاري جشنواره فرهنگي و هنري امام رضا عليه السلام است. مجموعه اين برنامه ها افزوده بر بزرگداشت شعائر مذهبي، به ايجاد شور و نشاط اجتماعي، آگاهي بخشي هاي ضروري، افزايش دانش هاي ديني، شناخت والايي هاي معنوي، ايجاد و تقويت باورهاي مذهبي، نهادينه شدن امر مهم شادماني و سرور در جامعه به هنگام شادماني اهل بيت عليهم السلام- شادماني معرفت افزا- و دستيابي به شيوه هاي كسب معنويت و شناخت هرچه بيش تر معصومان و حق آنان، در نهاد شيعيان و مؤمنان مي شود. مشروط بر آن كه پيش از هر چيز و بيش از همه چيز، اين برنامه ها و همه كارگزاران و دست اندركاران اين مهم، كار خويش را بر پايه اخلاص بنا نهاده و با خلوص نيت كامل و به دور از هرگونه انگيزه غيرخدايي، آن را به سامان برسانند. زيرا يكي از ضروريات پذيرش و اثرگذاري هر كاري، در خالصانه و صادقانه بودن آن نهفته است. بر همين اساس دارا بودن خلوص نيت و قصد قربت در اين گونه فعاليت ها بايد بسيار مهم، اساسي و ضروري تلقي شود.
پرهيز از هزينه هاي غيرلازم، ريخت و پاش ها و اسراف كاري هاي احتمالي و مواردي از اين قبيل را- به ويژه باتوجه به اوضاع كنوني اقتصادي- نيز بايد بر نكته پيشين افزود. زيرا به طور معمول- و البته در موارد زيادي بدون سوءنيت و صرفاً براساس غفلت- ممكن است هزينه هاي زايدي بدين گونه برنامه ها تحميل شود، كه با تدبير، برنامه ريزي، نكته سنجي و درايت، مي توان آن ها را تعديل يا حذف كرد. بديهي است كه همواره و همه جا اسراف و مصرف ناشايسته، نزد همگان بايد مذموم شمرده شود.
نكته ديگري كه بايد بدان اشاره كرد پرهيز از آمارگرايي هايي است كه متأسفانه دامن گير بسياري از فعاليت هاي فرهنگي و هنري ما شده و در موارد بسياري هم توجه بيش از حد به كميت ها، آسيب هاي بسيار زيادي به كيفيت ها وارد آورده! آن چه در اين گونه امور حائز توجه و اهميت است؛ روح برنامه ها كارآيي ها و ثمردهي آن هاست، نه تعداد و تنوع و حجم برنامه ها...
مسئله ديگري كه شايان توجه است، پرهيز از حركت هاي مقطعي و موضعي صرف، در زمينه هاي فكري و فرهنگي است. در اين نكته سخني نيست كه مناسبت دهه گران قدر كرامت، فرصتي مغتنم براي بزرگداشت فرهنگ رضوي تلقي مي شود، اما اين نبايد به معناي آن باشد كه در طول سال - به جز اين دهه- به نهادينه سازي فرهنگ والاي رضوي پرداخته نشود. اتفاقاً در برنامه هاي حق محور، استمرار؛ يكي از مسائل اساسي است. زيرا سايه هاي غفلت و گرفتاري هاي گوناگون، در موارد زيادي بر دل ها و ديده ها و انديشه ها پرده مي افكند و تلاش هاي مداوم و مستمر در عرصه هاي فرهنگي قادرند كه اين پرده ها و غبارها را كنار بزنند و بزدايند. با توجه به اين نكته به نظر مي رسد تداوم اهداف والاي جشنواره گران قدر فرهنگي و هنري امام رضا عليه السلام در گرو فعاليت هاي پويا و مستمر- و البته سنجيده، متعالي و به دور از شعارگرايي و آمارافزايي- در سراسر سال است، تاحق و راستي و ايمان و ولايت پيوسته دل ها را با ثبات و با نشاط نگه دارد و بر منزلت معنويت گرايي ها بيفزايد. بديهي است كه در اين زمينه نيز هم چنان بايد از اتكاي صرف به آمار، ظاهر سازي ها و تكرار فعاليت هاي بي اثر يا كم اثر پرهيز شود.
به همين گونه بايد افزود كه هم زمان با تلاش براي تحقق علاقه مند ساختن مخاطبان به رويكردهاي معنوي، لازم است با اختصاص بخشي از هزينه هابه مسائل رفاهي از قبيل ايجاد تسهيلات براي رفت وآمدها و اسكان و زيارت زائران نيز انديشيده شود. هم چنين مي توان به منظور نهادينه كردن گرايش هاي مذهبي در كودكان، براي كودكان زائر حريم رضوي هدايايي درنظرگرفت. در ميان همين هدايا نيز مي توان زمينه هاي آشنايي هرچه بيش تر آنان با مقام والاي امام هشتم شيعيان عليه السلام را نيز برايشان فراهم آورد. يا مثلاً شناسايي افراد سال خورده و مشتاقي كه در گوشه و كنار كشور تاكنون توفيق و توان زيارت حرم را نيافته اند و فراهم سازي زمينه هاي تشرف آنان، مي تواند براي اين گونه افراد خاطره انگيز، خرسند كننده و رغبت افزا باشد.
و در نهايت انديشيدن به هر راهي كه به گونه اي مطلوب بتواند به شناخت راستين و عميق زيبايي هاي ديني و معنوي و والايي هاي مقام معصومان به ويژه ولي نعمت مان حضرت امام علي بن موسي الرضا عليه السلام منجر شود، بايستي پيوسته مورد توجه و مدنظر قرار گيرد.
نكته پاياني را هم خوب است به اين نكته مهم اختصاص دهم كه ضرورت دارد دست اندركاران محترم جشنواره، پس از چندين سال تجربه، دست به يك جمع بندي و نتيجه سنجي واقعي بزنند و تا جايي كه ممكن است نتايج برنامه هاي اجراشده را به تفكيك بررسي كنند، نقاط ضعف و قوت كارها را مورد بازبيني و مداقه قرار دهند و در نتيجه در مواردي كه ضروري است به افزايش يا كاهش احتمالي برنامه هاي مطلوب يا احياناً كم نتيجه بپردازند. اين كار، بركارآيي و پويايي آينده جشنواره خواهد افزود و بدون ترديد ميزان اثرگذاري معنوي آن را افزايش خواهد داد.
از صميم دل براي همه عواملي كه دل سوزانه، صادقانه و خالصانه -به هر گونه- در برگزاري اين جشنواره عظيم تلاش مي ورزند، آرزوي كاميابي و موفقيت افزايي دارم و ملتمس دعاي اين عزيزان هستم.
 


نگارش قرآن مجيد به روايت خطوط

مهدي فرخي
كيفيت كتابت قرآن كريم با گذشت زمان سيرتكاملي داشته است.خطاطان بزرگ،در خوشنويسي قرآن و تكميل خط آن سهم بسزايي داشته اند.نخستين كسي كه در راه تكميل كتابت مصحف و زيبايي خط آن قدم برداشت،خالد بن ابي الهياج از اصحاب امير المؤمنين عليه السلام بود كه در حدودسال صدم هجري در گذشته است.او به خوشنويسي و داشتن خط زيبا معروف بود.
گفته اند كه سعد، مولا و حاجب وليد، وي را براي كتابت مصحف و شعر و اخبار دردربار وليد بن عبد الملك(96-86)استخدام كرد. او كسي است كه پس از تجديد بناو توسعه مسجد نبوي در مدينه،به دست عمر بن عبد العزيز،سوره شمس را باطلا برمحراب آن مسجد نوشت.اين تجديد بنا به سال 90 هجري پايان يافت .
عمر بن عبد العزيز از خالد خواست كه مصحفي با همين خط براي او بنويسد واو مصحفي را با زيبايي تمام نوشت.عمر بن عبد العزيز آن را پذيرفت و بر او آفرين گفت. محمد بن اسحاق(ابن النديم)مي گويد:«مصحفي را به خط خالد بن ابي الهياج ازاصحاب علي عليه السلام ديدم.اين مصحف در مجموعه خطوط تاريخي محمد بن الحسين معروف به ابن ابي بعره بود كه پس از او به عبد الله بن حاني رسيد» .
خطاطان تا اواخر قرن سوم هجري مصحف ها را با خط كوفي مي نوشتند.از اين پس،در اوايل قرن چهارم،خط زيباي نسخ جاي خط كوفي را گرفت.اولين مصحف به خط نسخ،به دست خطاط معروف محمد بن علي بن الحسين بن مقله(328-272)نوشته شد.
گفته شده است:وي اولين كسي است كه به خط ثلث و نسخ نوشت.او كه در علم هندسه تخصص داشت،با رسم حروف هندسي و بنانهادن قواعد و اصول آن،خط عربي اسلامي را تغيير داد و بدان زيبايي بخشيد.
اين كار منحصر به اوست و تا كنون در ميان امت اسلامي خطاطي با اين مهارت يافت نشده است.تعدادي از مخطوطات تاريخي، مانند مصحف موجود در موزه هرات در افغانستان منسوب به اوست و گفته اند كه او دو بار قرآن را نوشت .
خط نسخ عربي در قرن هفتم هجري،به دست ياقوت بن عبد الله موصلي(متوفاي 689) به حد اعلاي كمال خود رسيد.او با خط زيباي خود هفت مصحف نوشت.اين مصحف ها با انواع خطوط نوشته شده بود و پيشواي ديگرنويسندگان قرار گرفت . كليه مصحف ها تا قرن يازدهم هجري بر شيوه خط ياقوت نوشته مي شد.در اول قرن دوازدهم ترك هاي عثماني،به خصوص پس از فتح مصربه دست سلطان سليم، خط عربي اسلامي را مورد توجه قرار دادند و به دست خطاطان فارسي كه در امپراتوري عثماني خدمت مي كردند در پيش برد و تكميل اين خط كوشيدند.سلطان سليم تمام خطاطان،نقاشان و هنرمندان را در پايتخت خود گرد آورد. اينان انواع جديدي از خطوط عربي،مانند خط رقعي،خط ديواني،خط طغرايي و خط اسلامبولي را پديد آوردند،كه هم چنان در نوشته ها متداول است.
برخي از خطاطان عثماني كه شهرت بسيار يافتند عبارتند از:حافظ عثمان(متوفاي 1110)و سيد عبد الله افندي(متوفاي 1144)و استادراسم(متوفاي 1169)و ابوبكر ممتاز بك مصطفي افندي،كه خط رقعي را اختراع كرد.اين خط از سهل ترين و ساده ترين خطوط عربي است.او قواعد اين خط راوضع نمود و اولين بار با اين خط كتابت كرد.ابو بكر ممتاز بك در زمان سلطان عبد المجيد خان و به سال 1280 هجري اين خط را عرضه كرد.
چاپ مصحف ها نيز مانند كتابت آن،در دوره هاي مختلف رو به كمال داشته است.نخستين بار در حدود سال 950 هجري مطابق 1543 ميلادي،قرآن دربندقيه به چاپ رسيد.ولي پس از چاپ،مقامات كليسا به معدوم كردن آن دستوردادند.پس از آن در سال 1104 هجري مطابق با 1692 ميلادي هنكلمان در شهرهامبورگ به چاپ قرآن همت گماشت.پس از وي در سال 1108 هجري مطابق با1696 ميلادي ماراكي در«پادو» به چاپ قرآن دست زد.
به سال 1200 هجري مطابق با 1785 ميلادي،مولا عثمان در«پطرزبورگ » روسيه،قرآن را چاپ كرد و اين اولين چاپ اسلامي قرآن بود.نظير آن در«قازان »نيزبه چاپ رسيد.
فلوگل نيز در سال 1252 هجري مطابق با 1836 ميلادي در شهر«ليپزيك » به چاپي مخصوص از قرآن دست زد.اين چاپ از قرآن به علت املاي ساده آن بااستقبال بي نظير اروپاييان رو به رو شد.اما مانند ديگر چاپ هاي اروپايي در جهان اسلام توفيقي به دست نياورد.
اولين كشور مسلمان كه به چاپ قرآن اقدام كرد و اقدام آن با موفقيت رو به روشد،«ايران» بود و دو چاپ سنگي زيبا و منقح از قرآن تهيه كرد.
اين چاپ ها كه در حجمي بزرگ ارائه شده و داراي ترجمه در ذيل هر سطر بود وبرخوردار از فهرست هاي متعدد بود.اولين نسخه به سال 1243 هجري مطابق با1827 ميلادي در تهران و دومين نسخه در سال 1248 هجري مطابق با 1832ميلادي در تبريز به چاپ رسيد.در اين زمان در هند نيز قرآن چاپ و منتشر شد.
به دنبال آن،از سال 1294 هجري مطابق با 1877 ميلادي،تركيه عثماني به چاپ هاي مختلفي از قرآن دست زد كه در نهايت زيبايي و استواري قرار داشت.
در سال 1323 هجري مطابق با 1905 ميلادي،روسيه تزاري به چاپ قرآني به خط كوفي و به حجمي بزرگ همت گماشت،كه تصور مي رفت يكي از مصحف هاي اوليه عثماني است. اين قرآن خالي از نقطه و علايم فتحه و كسره بود.چند ورق ازاول آن افتاده و آخر آن نيز ناقص بود.اين قرآن از آيه هشتم سوره بقره: و من الناس من يقول امنا بالله و باليوم الاخر و ما هم بمؤمنين آغاز و به آيه چهارم از سوره زخرف:
و انه في ام الكتاب لدينا لعلي حكيم پايان مي يافت.اين قرآن در سمرقند پيداشده بود و در اختيار كتاب خانه سلطنتي در پطرزبورگ بود و انستيتوي آثار در«تاشكند»آن را با همان حجم اصلي و خصوصيات ديگر در پنجاه نسخه فتوگرافي كرده،به مهم ترين دانشگاه هاي كشورهاي اسلامي هديه نمود.نسخه اي از اين قرآن در كتاب خانه دانشگاه تهران (با شماره 14403 ثثا) موجود است.
در سال 1342 هجري مطابق با 1923 ميلادي، كشور مصر به چاپ قرآن اقدام نمود.چاپ اين قرآن به وسيله كميته اي با تعيين وزارت اوقاف آن كشور و به سرپرستي مشايخ الازهر انجام شد.اين نسخه از قرآن با پذيرش جهان اسلام رو به رو شد و چاپ هاي بسياري بر اساس آن انجام گرفت.
در سال 1370 هجري مطابق با 1950،عراق نيز به چاپ نفيسي از قرآن دست زد.هم چنين سراسر جهان اسلام به چاپ و نشر قرآن به بهترين صور و زيباترين انواع چاپ همت گماشتند.اين روش هم چنان در جهان اسلام ادامه دارد.
هم چنين قرآن ديگري از خطاطي سوري به نام «عثمان طه »رواج يافت.اين قرآن در كشورهاي سوريه،عربستان،ايران،لبنان و ديگر كشورهاي اسلامي چاپ شد. و ويژگي اين چاپ تنظيم آيات در صفحه و تقسيم منظم حزب ها و جزءهاي سي گانه قرآن است.
 


برنامه ريزي درطراحي شهر اسلامي مدنيت اسلام را دراعصار تاريخ فرياد مي زند (بخش دوم)

طراحي معماري وبرنامه ريزي شهر ي برگ زرين تمدن اسلامي

عليرضا مالمير
«برنامه ريزي شهري» عبارت است ازمرزبندي وتعريف بهترين روش براي رسيدن به اهدافي معين وسپس برگزيدن اين روش براساس معيارهاي مشخص درچارچوب امكانات ومحدوديتهايي كه عوامل بازدارنده شرايط جاري جامعه ،آن را تحميل مي كند.برنامه ريزي انواع و اقسامي دارد كه ازآن جمله مي توان به برنامه ريزي اقتصادي ،برنامه ريزي اجتماعي و عمراني اشاره كرد.
برنامه ريزي شهري تمام امور طبيعي،فرهنگي،مسكوني،عمراني واقليمي متعلق به شهر را دربر مي گيرد.علل واهداف پيدايش شهرهاي اسلامي متفاوتند.برخي ازاين شهرها نخست به صورت اردوگاه هاي جنگي ظاهر شده وبه مرور زمان مراحل تكامل را طي كردند.مانند «بصره» ،«كوفه»،«فسطاط» و« قيروان » كه چهره شهري به خود گرفتند.
برخي ديگر چون «شهر واسط» به منظور بهره گيري از آنها به عنوان يك مركز اداري ساخته شدند.تعدادي ديگر ازهمان ابتدا براي ايفاي نقش پايتختي وبه عنوان نشانه اي از پيشرفت وتمدن ساخته شدند.مانند شهرهاي «بغداد»،«قاهره»،«فاس» وبرخي ديگر ابتدا مناطقي بودندكه به عنوان پشتوانه استحكامي وبراي اموردفاعي مورد استفاده قرار مي گرفتند. ناگزير به مرورزمان مغلوب شرايط واوضاع واحوالي شدندكه آنها را ازآن حالت به شهر تبديل ساخت . شهرهايي مانند «رباط»،«مونستير» و«مادريد» ازاين دسته بودند.
بعضي ازشهرها مثل
«نجف» ،«كربلا»و«كاظمين»به دليل برخورداربودن ازيك موقعيت ديني ومذهبي به صورت شهر درآمدند.
مراحل برنامه ريزي شهرهاي اسلامي بيانگر اين مسئله است كه تمامي جوانب امرهدف توجه بوده است.براي اين كار نخست برنامه ريزي را ازمكان يابي آغازمي كردند ومنظور از مكان يابي «موقعيت شهرورابطه آن با محيط اطراف »است.
درانتخاب موقعيت شهرهاي اسلامي عواملي چند موثربودندكه طبيعت آنها ازشهري به شهر ديگر متفاوت بود به ويژه عواملي كه مرتبط به ابعاد جنگي وسياسي بودند.
اصول مدون در طراحي
و برنامه ريزي شهر اسلامي
«آب» يك شرط اساسي درانتخاب موقعيت شهراست، زيرا زندگي با آب قدرت بقا مي يابد. منابع تامين آب بسيارند. رودخانه ها به دليل اينكه يك منبع مستمر وجاري به شمار مي روند از اهم اين منابع هستند. وفورآب يكي از اساسي ترين شرطهاي مكان يابي براي شهرسازي به شمار مي رود.
فراواني آب بدين معناست كه آب موجود بيش از نيازشهربوده تا فرصت توسعه شهر درآينده ميسر و ممكن باشد.همچنين بايد منابع آبي به گونه اي باشد كه بتوان آنهارا به آساني براي هدايت به تاسيسات شهري
برنامه ريزي كرد.
شرط دوم امكان فراهم كردن «مايحتاج مردم» شهر است .كه خلاصه وبليغ ،ايده عنايت به مسايل اقتصادي دربرنامه ريزي شهري رامنعكس مي كند.زيراپيش بيني و نحوه تامين غذاي ساكنان يكي از اركان اصلي حيات ،بقا واستمرار شهراست.شهرها براي تامين مايحتاجشان يامتكي به محصولات اقليمي خودبودندو يا اين نيازهارا ازطريق تجارت ومبادله كالا تامين مي كردند.
ازاين رو روابط شهربا اقليم خود وبا ساير شهرهاي طرف معامله ،رابطه اي اساسي براي دستيابي به اين هدف بود.ازهمين جاست كه بررسي وتحقيق شهرها بدون درنظر گرفتن اقليمها وروستاهاي پيرامون آن ،ناقص به شمار مي رود.
همبستگي محكمي ميان شهرو روستاهاي آن وجوددارد كه مجموعه اي از كنش ها وواكنشهاي في مابين به وجود مي آيد و روي هم رفته يك اقليم متمايز راتشكيل مي دهند.
ازاين رو مكان يابي غالبا مرتبط با اقليم ،راه هاي تجاري مهمي كه بتوانند نيازهاي خودرا ازطريق آنها برطرف ساخته ومازاد توليد راصادركنند؛ بوده است.بسياري ازشهرهاي اسلامي ازقبيل بغداد،قاهره با تكيه بردرآمدهاي اقليمي مراحل تكامل وترقي راپشت سر گذاشتند.
«تجارت »ازجمله عوامل مهمي است كه منشا پيدايش شهرهايي باويژگيها ومعيارهاي خاص شد.ازهمين روست كه بناي شهردرمسير راههاي اصلي ازاهميت خاصي برخوردارشد.قرارگرفتن اين موقعيت درميان ساير مراكز مبادلات تجاري باعث مي شدكه اقتصادآن شكوفا وزندگي ساكنان آن توام با آسايش وثروت باشد.
برنامه ريزي شهرهاي ساحلي توجه به فراهم كردن اسكله هاي مناسب وقابل اطمينان براي پهلوگرفتن كشتي ها رادرپي داشت.براي مثال شهرساحلي «مهديه »را ازسنگ بسيار سختي بنا نهادندوبزرگي آن به حدي بود كه 200 قايق مي توانستنددركنارآن پهلوبگيرند.
دردوسوي اين اسكله دوبرج ساخته شده بودكه زنجيري آهنين ازميان آنهامي گذشت.همچنين باراندازهايي راتاسيس كردندتاحمل ونقل كالاومسافربه راحتي صورت پذيرد وشهرهايي چون بغداد و«عكا» براي جابه جايي مسافروكالا ازاين قبيل باراندازها استفاده مي كردند.
شرط سوم براي مكان يابي «معتدل بودن مكان وهواي خوب» است.وجوداين شرط نشان مي دهدكه مسلمانان درمكان يابي تاچه حدبراي آب وهوا واموري كه به سلامتي وبهداشت آنها ارتباط دارد،اهميت قائل بوده اند.
ازآنجاكه شهر، مظهري از اثرپذيري ميان انسان ومحيط طبيعي پيرامون اوست، هوا نيز جزيي ازاين محيط به شمار مي رود.درك اهميت مكان يابي مسلمانان براي بناي شهرهاي خود، بيانگر برخورداربودنشان ازيك فرهنگ پيشرفته است.حكام نيز براي يافتن مكانهايي كه اين شرط درآنها فراهم بوده وازآب وهوايي مناسب برخوردارنداز دانشمندان ياري جسته وبا آنها مشورت مي كردند.
ازاين رو بهترين ناحيه سرزمين خودرا معين مي كردندوسپس بهترين مكان آن منطقه را انتخاب كرده ومرتفع ترين مكان ساحل ها وكوهستان هارا كه درجهت وزيدن بادشمال قرارداشتند بر مي گزيدند وشهر هدف نظر را مي ساختند.آنها مي دانستند وزش باد شمال براي سلامتي بدن وصحت مزاج مفيداست.
لطافت هوا ازجمله ويژگي هايي به شمار مي رود كه جغرافيدانان مسلمان ضمن بيان محسنات شهرها بدان اشاره كرده وبرآن تاكيد ورزيده اند.خوب بودن ويابد بودن هواي يك منطقه رابطه تنگاتنگي بامحدوديت وشيوع بيماري ها دارد.
«ابن خلدون» اهميت هوا درمكان يابي را مورد اشاره قرارداده وبر دور بودن ازهوايي ايستا كه موجب تعفن اجساد وانتشار انواع تب هاست تاكيد كرده ومي گويد: «اگرموقعيت شهر درمعرض جريان هواباشد وباد ازشمال وجنوب آن مدام بوزد،عفونت هوا وبيماري حيوانات كاهش مي يابد.»
كيفيت هواي يك شهر تاثيري مستقيم وفزاينده در«طراحي معماري شهراسلامي» داشت. همچنين اين موضوع درطراحي خيابانها وجهت آنها نيز موثربوده است.
مسايل امنيتي ودفاعي شهرهاي اسلامي باعث مي شود تا به هنگام مكان يابي براي شهرسازي محدوديت هايي مطرح شودكه اين ديدگاه ازعصري به عصري ديگر متفاوت بودوبستگي به ميزان توانايي نظامي براي دفاع از شهروهمچنين ميزان پيشرفت ابزارهاي جنگي داشت.اوضاع وشرايط سياسي وحالت جنگ ويا صلح نيز سهم مهمي درانتخاب مكان وميزان برپايي استحكامات دفاعي داشت.
وظايف حاكمان در راستاي برنامه ريزي براي شهراسلامي
پيدايش وتكامل شهراسلامي ازچند محوراساسي برنامه ريزي نشات گرفته كه درهشت شرط خلاصه شده است وحكام مي بايست به هنگام برنامه ريزي شهري آنها را مدنظر قرارمي دادند:
1-آب شيرين را به آن برسانند تا سيراب شود ودسترسي به آن به راحتي صورت پذيرد.
2-طول وعرض خيابانها وگذرگاه ها رادرست ارزيابي كنند تامتناسب با نيازمردم باشد.
3- مسجدجامع رادرمركزشهربنا نهد تابتوانند ازطريق آن باتمام ساكنان شهر آشنا شوند.
4-تعداد كافي بازار براي آن پيش بيني كندتامردم احتياجات خودرا ازنزديك ترين نقطه محل سكونت خودتامين كنند.
5-ميان قبايل مختلف فاصله ايجادكند وآنان راباهم دريك محله اسكان ندهد تا اضداد راكنارهم جمع نكرده باشد.
6-اگرخود(حاكم)نيز درآنجا سكونت مي گزيند،وسيع ترين منطقه رادرحاشيه آن انتخاب كرده وخواص خودراازتمام جهات پيرامون خودسكني دهد.
7-ازانجاكه تمام شهر حكم يك خانه رادارد،بايد حصاري پيرامون آن بكشدتا از تعرض دشمنان مصون بماند.(تامين امنيت شهر)
8-به قدر رفع احتياج ساكنان ازاهل علم وصنعت را به آن انتقال دهدتا نيازهاي ساكنان شهررا برآورده سازند وكسي نيازي نبيند كه براي رفع اين قبيل نيازمنديها به شهر ديگري برود.
باافزايش فعاليتهاي تجاري وبرقراري روابط تجاري ميان شهرهاي اسلامي وشهرهايي كه درخارج ازمرزهاي حكومت اسلامي قرارداشتند، مسافرخانه هاي ويژه اي براي تجار خارجي تاسيس شد وحتي بعضي از اين مسافرخانه ها به صورت نمايندگي ها و«كنسولگري هاي» كشورهاي خارجي درآمدند.ولي درهرحال فرمان بردار احكام اسلامي بودند.
برنامه ريزي شيوه هاي معماري به روشني تحت تاثير اصول ومحورهايي قرارداشت كه حاكم بربرنامه ريزي عمومي شهراسلامي بود. ازآنجا كه عوامل موثر درشيوه هاي معماري يكسان بود، آثارمعماري نيزبرحسب شكل ظاهر ونماي عمومي ازشباهت برخورداربودند. ولي ازنظر جزييات كاربا توجه به نوع بناهاي عمومي واختصاصي ، اصلي وفرعي متفاوت بودند.همچنين جزئيات برنامه ريزي متاثر ازاحكام فقهي اسلام بود.
اين تاثير بايك هماهنگي كامل كه بررسيهاي تفصيلي سبكهاي معماري آن را مشخص واشكار مي سازد باكليات برنامه ريزي هاي عمومي همخواني داشت.ما توجه به اين اصل رادرقرارگرفتن بازارهاي شهر درخيابانهاي اصلي مشاهده مي كنيم تا بدين وسيله مزاحمتي براي محله هاي مسكوني ايجاد نكنند.
همچنين صف بندي بازارهاي شهركه براساس آن هيچ صاحب تجارت ويا حرفه اي اجازه نداشت تامحل كسب خودرادرغير ازبازارهاي متعلق به صنف خود داير كند واز اين طريق براي ساير تجار ويا اصحاب حرف مزاحمت ايجاد كند.
باتوجه به آنچه گذشت محورهاي اصلي وقوانين عمومي حاكم بر برنامه ريزي شهرهاي اسلامي به گونه اي كه ثابت كند،برنامه ريزي شهري دراسلام براساس اصولي معين وبرگرفته ازارزشهاي والاي دين اسلام بوده است،مشخص مي شود.
قوانيني كه با استفاده ازتجربيات تمدنهاي گذشته نيازهاي فردي واجتماعي ومادي ومعنوي مسلمانان رابرآورده ساخته است. پياده كردن اين اصول باعث شد كه تمام شهرهاي اسلامي ازنوعي وحدت تركيب برخوردار باشند كه آنها راازديگر شهرها متمايزكند به ويژه كه اين اصول وقواعد درهمه شهرها بريك پايه واساس استواربوده است.


با موضوع شهداي علمي ستاره هاي دنباله دار منتشر شد


كتاب «ستاره هاي دنباله دار» شامل دلنوشته هاي كودكان و نوجوانان ايراني براي فرزندان شهداي علمي به همت حوزه هنري استان تهران منتشر شد.
بيش از40 نامه و چند نقاشي برگزيده مسابقه سراسري باباي آسموني شامل دلنوشته هاي كودكان و نوجوانان ايراني براي فرزندان شهداي علمي در كتاب «ستاره هاي دنباله دار» گردآوري شده است.
اميرحسين فردي در مقدمه اين كتاب چنين نوشته است: ...آرميتا و عليرضا گريه كردند، اشك ريختند، پدرهايشان را صدا زدند اما جوابي نشنيدند. آنها بايد بدانند كه تنها نيستند همه بچه هاي ايران در كنار عليرضا و آرميتا هستند، با آنها دوست هستند. به اميد خدا كشور ما با سرعت پيشرفت خواهد كرد. عليرضا و آرميتا خوشحال خواهند شد. براي رسيدن به آن روز همه بايد درس بخوانند و دانشمندان بزرگي شوند. آن وقت دشمن براي هميشه نااميد و نابود مي شود.
وحيد كرايلي تهيه و تنظيم، محسن كريمي راهجردي ترجمه، نجمه موحد ويراستاري و حامد ميرزا حسيني طراحي جلد و صفحه آرايي اين كتاب را انجام دادند.
«ستاره هاي دنباله دار» در يك هزار و 200 نسخه و به دو زبان فارسي و انگليسي توسط نشر كتيبه منتشر گرديد.


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14