نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (10)
وضعيت سياسي بهائيان در دوره رضا خان
مريم صادقي
همان طور كه در فصل قبل بيان كرديم. اقدامات عده اي از سران بهائيت، در اواخر دوره
ي قاجاريه، نظير عمليات تروريستي كميته مجازات، با ايجاد فضاي رعب و وحشت در ميان
مردم، كمك زيادي به انقراض سلسله قاجار و تأسيس حكومت پهلوي نمود. همچنين اشاره
كرديم كه در زمان كودتا، بهائيان در معرفي رضاخان به عناصر كودتا نقش مؤثري داشتند.
بعد از كودتا 1299، ميرزا علي محمدخان موقر الدوله281 كه از سران درجه اول بهايي از
خويشاوندان علي محمدباب، به وزارت فوايد عامه و تجارت منصوب شد. اين مقام به پاس
خدمت بهائيان در پيروزي كودتا به ايشان اعطا گرديد. علاوه بر انتصاب موقرالدوله به
وزارت فوايد برادر او (مسعود السلطان) نيز كه كفالت حكومت بنا در خليج فارس را داشت
به حكومت آن منطقه منصوب گرديد.282 چنان كه پسر موقر، نيز فرمانداري بندرعباس را
برعهده داشت.283
توجه رضاخان به بهائي ها تا آن حد بود كه سرلشكر شعاع الله علائي از اعاظم بهائيان
تهران و عضو محفل ملي روحاني را كه در زمان مؤتمن الملك كارمند وزارت گمرك و
انحصارات بود را مأمور ماليه و سپس مأمور اداره محاسبات قزاق نمود.284 علائي سرهنگ
دوران رضاخان و سرلشكر عصر محمدرضا پهلوي است كه رئيس كلّ قشون را در زمان رضاخان
از اواسط دهه ي 1300ش، به مدت 20 سال در اختيار داشت285. شعاع الله سال هاي متمادي،
عضو محفل ملي بهائيان تهران و نيز عضو محفل ايران بود.286
همچنين رضاشاه يكي از افسران معروف بهائي، سرگرد صنيعي را به عنوان آجودان مخصوص
وليعهد انتخاب كرد.287 انتخاب يك بهايي طراز اول به عنوان آجودان وليعهد، نشانه اي
از رابطه حسنه رضاخان با بهائي ها مي باشد. در غير اين صورت چرا در ميان اين همه
آدم رضاشاه يك فرد بهائي را به عنوان آجودان محمدرضا انتخاب مي كند.
از ديگر دولتمردان عصر پهلوي كه داراي پيوند خانوادگي با سران بهائيت است، مجيدآهي
برادرزاده عبدالمجيدآهي288 مي باشد. مجيدآهي (م 1265 ش)، پس از كودتا به معاونت و
مديركلي وزارت علوم منصوب شد. وي به دليل تحصيل در روسيه، داشتن همسر روسي، سابقه
همكاري با ليازوف در امر شيلات و نيز داشتن زبان روسي مورد توجه سفير شوروي بود.
آهي از اعضاي مجلس مؤسسان اول و از موافقان سلطنت پهلوي بود. وي مدتي مستشار ديوان
عالي كشور، استاندار فارس و در دومين كابينه ي محمود جم (مهر 1316) تصدّي وزارت طرق
و شوارع را برعهده داشت. زماني كه مغضوب رضاشاه و زنداني شد. پس از اشغال ايران
توسط متفقين در شهريور بيست نيز كانديدا اصلي نخست وزيري بود كه نپذيرفت. در اواخر
عمر تا هنگام مرگ (22/6/1325) سفير كبير ايران در مسكو بود.289
بهائي سرشناس ديگري كه در دوران حكومت رضاخاني حضوري فعّال در عرصه سياست داشت،
حبيب الله عين الملك290 مي باشد. پدر وي ميرزا رضا قناد از حواريون نزديك حسينعلي
بهاء و عباس افندي بود و در زمان تبعيد بهاءالله به عكا همراه وي گشت. از همين رو
حبيب الله عين الملك، اولين فرزند ميرزا رضا قناد، سه سال بعد از ورود كاروان
بهاءالله به عكا در سال 1250ش، به دنيا آمد و در مكتب ميرزا حسينعلي نوري و عباس
افندي رشد و نمو كرد. عين الملك در مدرسه آمريكايي بيروت تحصيل كرد و در همين ايام
كاتب آثار عباس افندي شد.291
وي پس از تحصيل در مدرسه آمريكايي بيروت، راهي پاريس شد و به دستگاه عليقلي خان
بختياري سردار اسعد اول نفوذ كرد. حبيب الله خان كه تا آن زمان آل رضا خوانده مي
شد، لقب عين الملك گرفت. با ورد به ايران به گروه مترجمان و نويسندگان روزنامه رعد
پيوست و در زماني كه وثوق الدوله، قرارداد معروف 1919 را امضا كرد، هشت مقاله پي در
پي در دفاع از اين قرارداد در روزنامه رعد به چاپ رساند. اين مقالات تنها مقالات
مفصلي بود كه در تأييد قرارداد وثوق الدوله نوشته شد.292 لازم به ذكر است كه صاحب
امتياز روزنامه رعد سيد ضياءالدين طباطبائي(از عوامل اصلي كودتاي 1299) بود و هزينه
روزنامه رعد توسط سفارت انگليس پرداخته مي شد.293
همان طور كه در بخش مربوط به كودتا اشاره كرديم، در زمان كودتاي 1299 با عوامل
كودتا همكاري داشت در آستانه ي كودتاي 1299 ش، شخصاً و بدون اجازه از وزارت امور
خارجه به فلسطين مي رود و كنسولگري ايران را در حيفا اداره مي نمايد! عين الملك طي
مكاتبات متعددي از وزارت امور خارجه درخواست مي كند كه به اقامت وي در حيفا صورت
رسمي داده شود. در اين مكاتبات عين الملك خواستار تلاش براي بهبود وضعيت يهوديان
ايراني مهاجر به فلسطين و يهوديان مستقر در آن سرزمين بود. او در همين دوره با
انعقاد قراردادهايي با شركت هاي حمل و نقل زميني و دريايي كه دست اندركار انتقال
حجاج از طريق شامات به مكه بودند سود فراواني به جيب زد و مشكلات فراواني را براي
حجاج ايراني به وجود آورد.294
افراط «عين الملك» در امر تبليغ بهائيت، موجب مي شود تا ايرانيان مقيم شام و فلسطين
شكايات متعددي عليه او به تهران بفرستند. براي نمونه به يكي از اين شكايات اشاره مي
كنيم: «خدمت اجلاء عظام هيأت وزراء محترمين و وكلاي مجلس شوراي ملي... استدعاي اين
بيچارگان رعايت دولت عليه ايران در شام اين است جناب آقاي حبيب الله خان (عين
الملك) وقت ممكن ندارد كه به كار رعيت يا به رعيت برسد، از براي [آن] كه شب و روز
مشغول براي تبليغ حضرات بهائي گرديده و روابط ايشان در عوض اينكه با پايتخت ايران
داشته باشد، روابط ايشان با حيفا است. در عوض اين شخص معلوم الحال خود يك قونسول با
كفايت مسلمان معين فرموده تا به دعاگويي مشغول باشيم.295»
تلاش عين الملك در راستاي تحكيم بهائيت در سفرنامه صديقه دولت آبادي جالب توجّه
است. وي در سفري كه عازم فرانسه بود، وارد بيروت مي شود. در هتلي كه در آن اقامت
داشت آدرس كنسولگري ايران را مي پرسد. از هر كسي كه سؤال مي كند با ديد بدي به او
نگاه مي كنند. وقتي دليل را جويا مي شود، يك جوان نظامي فرانسوي عرب زبان به وي مي
گويد:«عين الملك جنرال قونسول شما مبلغ دين بهائي است و علناً در قونسولخانه مردم
را تبليغ مي كند. هر كس بهائي نباشد در آنجا دچار زحمت مي شود. اگر بفهمد پولدار
است به عناوين مختلف مبلغ گزافي را از او اخذ مي كند. اگر ندهد براي امضاي تذكره
چندين روز معتلش مي نمايد. من مدّتي مأمور شام بودم. خوب آگاهم به طوري عين الملك
در تبليغ بي پرواست كه مردم شام خيال مي كردند مذهب رسمي ايراني ها بهائي است كه
مأمور دولتي اين قسم علناً اظهار عقيده مي كند و بر ضد اسلام قيام مي نمايند. حتي
خودم همين طور تصور مي كردم تا وقتي از چند ايراني مسلمان پرسيدم كه مذهب رسمي
ايران چيست گفت اسلام...»296
حبيب الله خان عين الملك تا اواسط سال 1304ش، در دمشق مي ماند. و در اين زمان كه
مقارن با اوج گيري اغتشاشات وهابيون در عربستان و تخريب اماكن و بقاع متبركه در اين
كشور بود به تهران فراخوانده مي شود. در حكم فراخوان عين الملك از او خواسته مي شود
براي تحويل گرفتن پست جديد خود كه كنسولي ايران در هندوستان بود، به ايران بيايد
اما پس از آمدن به ايران به بمبئي اعزام نمي شود و به مدت هشت ماه خانه نشين مي
شود.297
زماني كه وهابيون به مكه و مدينه هجوم مي آورند و ساختمان بقاع متبركه را ويران مي
كنند، وزارت امورخارجه رژيم رضاخان زيرفشار افكار عمومي تصميم به دخالت در اين
موضوع مي كند و براي مذاكره با مقامات عربستان عين الملك را به حجاز مي فرستد.
در اين زمان تعدادي از كشورهاي اسلامي عزيمت به سفر حج را ممنوع كردند، مفتي مصر به
ندادن جواز زيارت بيت الله الحرام فتوا داد و دولت ايران هم سفر حج را ممنوع اعلام
كرد. حكام جديد شبه جزيره كه يكي از منابع اصلي درآمد خود را از دست رفته و مشروعيت
خود را در جهان اسلام مورد خدشه مي ديدند در پي جلب نظر مثبت كشورهاي اسلامي براي
رفع ممنوعيت از سفر حجاج برآمدند. به همين منظور با اطلاع از روابط خصوصي عين الملك
با رضاخان به عين الملك متوسل شدند. نامه اي به او نوشتند كه در بخشي از نامه آمده
است:«...مقصود اين است كه دولت معظم ايران و رعاياي آن از محل و مكاني كه در اين
سال درصدد اداي مراسم حج برآيند، اطلاع به هم رسانند كه سلطان متبوع فوق العاده
مايل و مشتاق مي باشند كه موجبات رفاهيت و راحتي رعاياي دولت عليه را فراهم ساخته و
مسافرت آنان را در حجاز تأمين كند.»298
با انتشار خبر تخريب اماكن مقدس مدينه و مكه و ترس بعضي از كشورهاي اسلامي از
انحصاري كردن زيارت حرمين شريفين، توسط وهابيون و حاميان ايشان، ملك عبدالعزيز به
تكذيب اين اخبار پرداخت و اعلام داشت كه با اعزام گروه هاي تحقيق و بررسي به موضوع
رسيدگي خواهد كرد .
در همين سال عين الملك در گزارشي به وزارت امور خارجه از دولت ايران مي خواهد
ممنوعيت رفتن به حج را برطرف كند. وي در اين گزارش نرفتن مسلمانان به حج را موجب
لطمات مادي و معنوي به دولت سعودي مي داند.299
براساس گزارش حسين پيرنظر از سفارت ايران در مصر، اگر دولت ايران براي يكي دو سال
ديگر، رفتن به حج را منع مي كرد، حتماً حكومت حجاز حاضر به قبول شرايط پيشنهادي
ايران مي شد و در نتيجه، هم براي زائران ايراني رفع مزاحمت مي گرديد و هم نسبت به
تعمير قبور و خرابي هاي به عمل آمده امتيازاتي به دست مي آمد.300
اما متأسفانه اين كار صورت نمي گيرد و در خرداد 1308 ش، اولين مراوده رسمي و
ديپلماتيك ميان ايران و حكومت عبدالعزيز صورت مي گيرد. عين الملك ميهمانداري اين
هيئت را به عهده داشت. اين هيئت با رضاشاه ملاقات نمودند و شاه دستور شناسايي دولت
هاي نجد و حجاز را صادر كرد. در زماني كه وهابي ها، قبور متبركه را در مكه و مدينه
ويران و بسياري از شيعيان را قتل عام مي كردند، عين الملك مأموريت خود را در به
رسميت شناختن دولت سعودي و توجيه اعمال فجيع وهابي ها به خوبي انجام داد.301 در
شهريور همان سال معاهده ي مودّت ميان ايران و حجاز امضا و در فروردين سال 1309ش302،
حبيب الله عين الملك با عنوان نماينده و با سمت كاردار وارد جده شد.
تأسيس سفارت ايران در عربستان، به نوعي تقويت حكومت عبدالعزيز را به دنبال داشت.
روزنامه الوطن (چاپ بغداد) در تاريخ 20ربيع الاول 1348 ق، در زمينه به رسميت شناختن
دولت حجاز درباره نماينده ايران، حبيب الله خان عين الملك معروف مي نويسد: «...
مشاراليه كاملاً به اين قضايا آگاه است و علاوه بر اينكه زبان مملكت را به خوبي مي
داند، محل اعتماد ملك عبدالعزيز و رجال حكومت حجاز است و شخصاً نزد آن ها محترم است
و بديهي است كه تعيين او به اين سمت، مسأله را به طور دلخواه حل و تسويه مي
نمايد!303»
عين الملك تا سال 1312ش، عنوان سر كنسول ايران در حجاز را دارا بود و از اين سال
ترفيع مقام پيدا مي كند و به عنوان وزير مختار ايران در آن كشور منصوب مي شود. وي
در سال 1314ش، از اين مقام كنار گذاشته مي شود. بسياري از كارشناسان و صاحبنظران
اين امر بركناري عين الملك را معلول روابط نزديك وي با بهائيت و تبليغ براي آن و
نيز رفت و آمدهاي مكررش به عكا (مركز و محل استقرار كانونهاي رهبري بهائيت) مي
دانند.304
281 - علي محمدخان موقرالدوله سركنسول ايران در بمبئي در سال 1898 و نماينده وزارت
خارجه در فارس در سال 1900 و حاكم بوشهر در سالهاي 1911-1915م بودو اندكي پس از
كودتاي سوم اسفند 1299 در گذشت. وي پدر حسن موقر باليوزي بنيانگذار بخش فارسي راديو
بي بي سي است كه در سال هاي 1930-1960م، رياست محفل روحاني بريتانيا را برعهده
داشت. در سال 1957 شوقي افندي، رهبر بهائيان، باليوزي را به عنوان يكي از «ايادي
امر الله» منصوب كرد. (آهنگ بديع، سال 16 (1340ش)، ش 3، ص 72)
282 - جنگ جهاني اول در جنوب ايران، ترجمه ي كاوه بيات، ص 138.
283 - سياوش سفيدوش، يارديرين، ص 162.
284 - مجله آهنگ بديع، ش 328، ص 17.
285 - مجله آهنگ بديع، سال 19 (1343)، ش 9.
286 - اسد الله فاضل مازندراني، ظهورالحق، ج9، صص 8، 40، 98.
287 - حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1، ص 376.
288 - شوقي افندي در مورد ميرزا مجيد آهي مي نويسد: «در زرگنده ميرزا مجيد شوهر
همشيره ي بهاء يعني ميرزا مجيدخان آهي در خدمت سفير روس پرنس دالقوركي سمت منشي
داشت» شوقي افندي، قميص نور، صص 185-186.
289 - ح.م. زادش، دولتهاي ايران در عصر مشروطيت، ص 240.
290 - پدرش ميرزا محمدرضا قناد شيرازي از حواريون حسينعلي بهاء و عباس افندي بود و
تا دم مرگ به آنها ارادت مي ورزيد. عين الملك، خود در جواني، مدتي منشي و دستيار
عبدالبهاء بود. ظهور الحق، اسدالله مازندراني، ج 8، قسمت دوم، ص 1138. در مورد عين
الملك بايد گفت كه او پدر اميرعباس هويدا، نخست وزير معروف دوران پهلوي دوم مي
باشد.
291 - اسدالله فاضل مازندراني، ظهورالحق، ج8، قسمت دوم، ص1138.
292 - خسرو معتضد، هويدا سياستمدار پيپ عصا گل اركيده، صص48-47،19.
293 - بنا به شهادت مستشارالدوله صادق سيّدضياءالدين مدير روزنامه رعد را از اركان
سفارت انگليس و وسايل روزنامه را از سفارت تهيه كرده. سعيد قانعي، گنجينه تاريخ
ايران، ص22.
294 - هدايت الله بهبودي، روزشمار تاريخ معاصر ايران، ج 3، صص 107-108.
295 - دكترعلي اكبر ولايتي، ايران و مسئله فلسطين، صص 100-105. به نقل از بايگاني
اسناد وزارت امور خارجه سال 1302، كارتن 65، در سير 4.
1- مركز اسناد انقلاب اسلامي، امير عباس هويدا به روايت اسناد ساواك، ج2، ص ده. 297
- اميرعباس هويدا، نيمه پنهان، ج 14، ص 18.
298 - فصلنامه تاريخ روابط خارجي، س2، ش3، ص101.
299 - همان، ص 60.
300 - اميرعباس هويدا، نيمه پنهان، ج 14، صص 73-74.
301 - باقر عاقلي، شرح حال رجال سياسي و نظامي ايران، ج 3، ص 1801.
302 - علي محقق، اسناد روابط ايران و عربستان سعودي، صص 77-78.
303 - همان، ص 75.
304 - اميرعباس هويدا، نيمه پنهان، ج 14، صص 20-21.
پاورقي |