(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنج شنبه 4  آبان  1391 - شماره 20341

نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (40)
نگذاريد مسلمانان كمر راست كنند !

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir


نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (40)

نگذاريد مسلمانان كمر راست كنند !

مريم صادقي
E-Mail:shayanfarkayhannews.ir
بهائيان علاوه بر تلويزيون و سينما در عرصه راديو نيز فعال بودند. از اين ميان ناصر شيرزاد يكي از فعالان در عرصه فرهنگ و رسانه ها بود. وي به دليل بهائي بودن و با حمايت نصرت الله معينيان (وزير اطلاعات) با وجود اينكه كوچك ترين اطلاعات فني نداشت به معاونت كارشناسان آمريكايي كه براي ساختمان استوديو جديد راديو مشغول مطالعه بودند، منصوب شد. شيرزاد، رياست خبرگزاري پارس، رياست راديو تهران و دفتر فني را برعهده داشت و سرپرست اداره امور فيلم و نمايش، سرپرست اداره اطلاعات، معاون اداره كل انتشارات و راديو بود.
در سال 1343ش، با حمايت معينيان و پس از استعلام از ساواك، به عنوان متصدي دفتر اطلاعات و مطبوعات ايران و سپس رايزن مطبوعاتي سفارت ايران در لندن، منصوب شد. در سال 1347ش، نيز با همين عنوان به راولپندي پاكستان منتقل و يك سال بعد، وابسته مطبوعاتي سفارت ايران در آمريكا شد.
شيرزاد در سال 1349ش، به معاونت اداره كل راديو تهران رسيد و سپس به عنوان سركنسول به تگزاس آمريكا رفت و در سال 1355ش، با همين سمت به نيويورك آمريكا انتقال يافت.635
بهائي ديگري كه در راديو به فعاليت مي پرداخت، عباس فروتن636 بود. وي عضو حزب توده، معاون اداره كل نگارش وزارت فرهنگ، مدتي سر دبير مجله خواندني ها و روزنامه آتش، مدت دو سال اداره كننده مجله آشفته، همكار نصرت الله معينيان در اداره انتشارات راديو و مورد عنايت و حمايت سردمداران رژيم پهلوي بود و پس از آنكه از انتشارات و راديو به واسطه خلاف هاي آشكارش اخراج شد به واسطه خدماتي كه به رژيم كرده بود مجدداً به انتشارات و راديو راه يافت و با وجود همه فسادهايش مورد حمايت معينيان قرار گرفت.637
فروتن عضو هيئت اجرايي و شوراي مركزي و مسئول تبليغات و انتشارات شوراي داوري بود و در هيئت رسيدگي به اعمال خلاف حيثيت و شئون شغلي و اداره كارمندان دولت در وزارت اطلاعات عضويت داشت و مشاور وزير آب و اطلاعات و جهانگردي بود. وي در حزب ايران نوين عضويت داشت ، در روزنامه نداي ايران نوين مسئول انتشارات و تبليغات بود و در دوره هاي 22 و 23 كانديداي نماينده حزب مردم در مجلس شوراي ملي و در انتخابات دوره 24 كانديداي حزب مردم در تهران بود. در پرونده وي دوستي نزديك با ايادي و عضويت در لژ ايران به چشم مي خورد.638
فروتن مانند ناصر شيرزاد، به واسطه معينيان در راديو مشغول به كار شد و به همراه شيرزاد و برخي ديگر از دست اندركاران برنامه خانه و خانواده، ضمن اطلاع از وضعيت خانم هايي كه براي دريافت راهنمايي با برنامه در تماس بودند ازاين اطلاعات سوء استفاده و تا آنجا كه مقدورشان بود آنها را گمراه مي كردند.639
در اين زمان برنامه هاي راديو به قدري وقيح بود كه كارشناسان ساواك را نسبت به تبعات اجتماعي آنها بيمناك ساخته بود. ساواك در گزارش مورخه 18/11/37 خود مي نويسد: «به طوري كه شنيده شده غالباً در جشن ها و اعياد مذهبي و يا نمايشات تفريحي روز جمعه راديو تهران برنامه هايي گنجانده شده كه اصولاً ديانت و مذهب را به باد مسخره گرفته و به اين طريق كمك مؤثري به تضعيف معتقدات مردم ساده لوح و جواناني كه نسبت به مذهب وحق پرستي با نظر شك و ترديد مي نگرند، مي نمايند...640»
مأموران ساواك بنا به وظايف سازماني خود كه انتقال هر گونه خبر و فعاليت گروه هاي مختلف بود، اين گونه گزارش ها از فعاليت بهائيان را به ادارات مربوطه ساواك ارسال مي كردند. اما به دليل اينكه مديران ارشد ساواك نظير پرويز ثابتي (رئيس اداره كل سوم) و از همه مهم تر هويدا و برخي از اعضاي كابينه ش از پيروان بهائيت بودند، به اين گزارش ها، بهائي داده نمي شد و آنها را به بايگاني مي سپردند.
بهائي ديگري كه در اين عرصه به فعاليت مي پرداخت، هما احسان نام داشت. وي مسئول امور برنامه هاي كودكان و نوجوانان در اين عرصه بود. احمد اللهياري (روزنامه نگار مطلع)، احسان را اين گونه معرفي مي كند: «هما احسان، متولد سال 1317ش، بودو ادعا مي كرد كه دوره روزنامه نگاري را در كالج فرانكفورت گذرانده است. فعاليت مطبوعاتي اش را از سال 1334ش، با مجله نقش جهان آغاز كرد و سپس به توصيه محفل ملي بهائيان به راديو آمد و محمود جعفريان براساس همان توصيه و حمايت، مسئوليت گروه كودك را به وي سپرد. او سال ها برنامه ريز و سمت و سو دهنده افكار كودكان و نوجوانان بود. وي مدتي هم به واحد اطلاعات و اخبار راديو تلويزيون رفت و به كار گويندگي پرداخت؛ اما پس از چندي مجدداً دست هايي در حمايت از او فعال شد و يك گروه تحقيقاتي به نام گروه «مطالعات كودك» با بودجه دولتي وزير نظر نخست وزيري آغاز به كار كرد اين گروه وظيفه داشت، نتيجه مطالعاتش را به نخست وزير بدهد تا در صورتي كه صلاح تشخيص داده شد، براي اجرا به سايرنهادها منعكس شود.641»
مطبوعات
فعاليت بهائيان دراين عرصه را بايد از زمان روي كار آمدن حكومت پهلوي و آزادي عملي كه بهائيان در اين دوران به دست آوردند، دانست. بهائيان در اين زمان با انتشار مجله ي «اخبار امري» و سپس آهنگ بديع قدم در اين راه نهادند. بعدها با روي كار آمدن دولت هويدا، فعاليت در اين عرصه را گسترش دادند. هويدا خود يكي از فعالان در عرصه مطبوعات بود به طوري كه در زمان معاونت شركت ملي نفت به انتشار مجله كاوش پرداخت و در زمان نخست وزيري اش مجله ديگري به نام تلاش را منتشر كرد. كه سردبيري آن را مجيد رهنما برعهده داشت.642
هويدا كه همواره مي كوشيد روابط دوستانه اي با روشنفكران و نويسندگان برقرار كند. داود رمزي را كه مجري برنامه هاي ادبي و معرفي كتاب در تلويزيون ثابت پاسال بود مأمور كرد تا به طريقي نويسندگان نامدار را براي گفت وگو به نخست وزيري بكشاند.643
داود رمزي ضمن بهره گيري از امكانات دفتر نخست وزيري، عده اي از نويسندگان و خبرنگاران را گرد خود جمع كرد و به ياري بودجه و اعتباري كه در اختيار داشت گروهي از نويسندگان را تحت نفوذ خود گرفت.
پس از داود رمزي، مسئوليت كارگزاري بهائيان در مطبوعات به ستار لقايي سپرده شد. او به عنوان يك جوان پرانرژي، فعاليت خود را تحت نظارت يك بهائي ديگر به نام فرهاد نيك خواه كه از دوستان نزديك اميرعباس هويدا و معاون وزير اطلاعات و به طور همزمان مشاور مطبوعاتي هويدا بود، در عرصه مطبوعات ايران آغاز كرد.
احمد اللهياري (عضو كانون روزنامه نگاران در عصر پهلوي) در مورد ستار لقايي مي نويسد:
«اين تازه وارد در عرصه مطبوعات به سرعت از هيئت هاي تحريريه مجلات و روزنامه ها سر در آورد و زودتر از آنچه تصور مي شد به دبيري سرويس هاي مختلف جرايد و سردبيري مجلات رسيد.»644
وي در ادامه از فعاليت مهم ستار لقايي در جريان برگزاري جشن هاي دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهي كه انتشار روزنامه اي به همراهي ايرج نبوي645 بود، ياد مي كند و مي نويسد:
«اين روزنامه پرتيراژترين نشريه ايراني تا آن زمان بودكه هر روز معادل مجموع تيراژ كل مطبوعات تهران و كليه شهرستان ها، منتشر مي شد و به عنوان ضميمه و همراه كليه روزنامه ها و هفته نامه ها و ماهنامه ها و فصلنامه هاي ايران و به صورت رايگان توزيع مي شد. اين نشريه كه تنها به ستايش از خاندان پهلوي و تبليغات پيشرفت هاي ايران در دوره پهلوي مي پرداخت در 104 شماره پياپي انتشار يافت...646»
از ديگر عناصر سرشناس بهائي كه در عرصه مطبوعات فعاليت مي كرد، دكتر شاهپور راسخ مي باشد. راسخ در سي و ششمين دوره انجمن شور بهائيان در سال 1350ش، به عنوان نائب رئيس انجمن برگزيده شد.647 وي نقش فعال در تبليغ بهائيگري در مطبوعات داشت به طور نمونه مي توان از مقالاتي كه با نام وي در اواسط دهه ي چهل شمسي در مجله ي راهنماي كتاب درج مي شد، ياد كرد.
راسخ در شماره ي شهريور ماه 1345ش، همين مجله (صفحه 231) با اين جمله كه: «و اخيراً نيز دو جنبش مهم مذهبي ايراني جهانگير شده...» تلويحاً از بهائيت تعريف كرد و جالب اين است كه اين امر، واكنش تند جلال آل احمد را برانگيخت و به نگارشي كوتاه اما سخت انتقادي از او خطاب به مدير مسئول راهنماي كتاب انجاميد. جلال در اين يادداشت به مدير مسئول نوشت: «كلمه ي مسئول را كه آن بالاي مجله نوشته اي به رخت مي كشم و به يادت مي آورم كه وقتي دارند مذهب رسمي مملكت را مي كوبند و غالب مشاغل كليدي در دست بهائي هاست... از سر كار قبيح است كه زير بال اين اباطيل را بگيريد و اين بنده ي خداي راسخ كه يك عمر جان كنده تا جامعه شناس شود؛ اين جوري خودش را لو مي دهد...648»
گفتار پنجم: بهائيان و فعاليت در عرصه اقتصاد
از زماني كه بهائي ها توانستند قدم در سياست گذارند و در صدد برپا نمودن هويت سياسي مستقلي برآمدند، فعاليت در بخش اقتصاد و تجارت را شروع كردند. رهبران بهائي همواره بهائيان را مورد توصيه قرار مي دادند كه لحظه اي از انديشه عمران و ترقي غافل نباشند. از جمله اينكه عبدالبهاء هنگام مسافرت خود به اروپا در ملاقات با احباي ايران گفت: «حال شما بايد در ترقي زراعي و صناعي و تجاري در ايران بكو شيد.649»
بهائيان همواره سعي بر آن داشتند تا اوضاع اقتصادي خود را بهبود بخشند،با تحكيم پايه هاي قدرت خود در عرصه اقتصاد كشور، اهرم فشار عليه مردم مسلمان را به دست آورند650 و از سوي ديگر با بالابردن توان اقتصادي خود، نبض سياسي را به دست گيرند.
در زمان محمدرضاشاه دستگاه حكومت در اختيار بهائيان قرار داشت. آنان از نفوذ زيادي در دستگاه تشكيلات برخوردار بودند. همان طور كه قبلاً بيان كرديم از ميان آنان، عبدالكريم ايادي از نفوذ بيشتري برخوردار بود به طوريكه دوره ي نفوذ ايادي در دربار و دستگاه دولتي و ارتش، بهائيان بسيار ترقي كردند و ثروتمند شدند. ايادي هر چه از دستش برمي آمد، در كمك به آنان كوتاهي نمي كرد.
بهائياني كه به مقامات حساس مي رسيدند از موقعيت خود براي ثروتمند شدن جامعه ي بهائيت استفاده مي كردند. فردوست در خاطراتش مي نويسد:
«بهائياني كه من مي شناختم، همه ثروتمند بودند، مانند عبدالحسين نعيمي كه زمين پنج هزار متري در خيابان آيزنهاور (نرسيده به پپسي كولا، خيابان آزادي فعلي) را به جامعه ي بهائيت اهدا كرده بود و گاهي در آنجا جمع مي شدند. آبادي حديقه (شرق اقدسيه) نيز متعلق به بهائي ها بود... بهائي ها اراضي شمال حديقه را تا قلعه كوه ديواركشي و تصرف كرده بودند. آنها در اتوبان تهران - كرج زمين هاي وسيعي را تصرف كرده، گنبد آبي رنگي به پا كرده بودند، ازاين نمونه ها زياد است...651»
قدرت اقتصادي بهائيان تنها در تهران متمركز نشده بود و اغلب شهرهاي ايران را دربرگرفته بود. به طور نمونه در گزارش ساواك از جلسه بهائيان ناحيه 2 شيراز مورخ 19/5/1350، در مورد وضع اقتصادي بهائيان در ايران چنين آمده است: «جلسه اي با شركت 12 نفر از بهائيان ناحيه 2 شيراز در منزل آقاي هوشمند و زير نظر آقاي فرهنگي تشكيل گرديد. پس از قرائت مناجات شروع و خاتمه و قرائت صفحاتي از كتاب لوح احمد و ايقان آقايان فرهنگي و محمدعلي هوشمند پيرامون وضع اقتصادي بهائيان در ايران صحبت كردند. فرهنگي اظهار داشت: بهائيان در كشورهاي اسلامي پيروز هستند و مي توانند امتياز هر چيزي را كه مي خواهند بگيرند. تمام سرمايه هاي بانكي و ادارات و رواج پول در اجتماع ايران مربوط به بهائيان و كليميان مي باشد. تمام آسمان خراش هاي تهران، شيراز و اصفهان مال بهائيان است، چرخ اقتصاد اين مملكت به دست بهائيان و كليميان مي چرخد. شخص هويدا بهائي زاده است. عده اي از مأمورين مخفي ايران كه در دربار شاهنشاهي مي باشند مي خواهند هويدا را محكوم كنند، ولي او يكي از بهترين خادمين امرالله است و امسال مبلغ 15 هزار تومان به محفل ما كمك نموده است. آقايان بهائيان نگذاريد كمر مسلمانان راست شود.652»
اين سند به خوبي بيانگر وضعيت اقتصادي بهائيان در زمان حكومت محمدرضا شاه مي باشد. سرمايه داران بهائي در اين ايام با استفاده از نفوذ خود در رژيم پهلوي، به سودجويي هاي كلان در عرصه اقتصاد پرداختند كه براي نشان دادن گوشه اي از اين سوء استفاده هاي وسيع اقتصادي به معرفي چندتن از برجسته ترين آنها مي پردازيم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
635 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، رجال عصر پهلوي به روايت اسناد ساواك، ج 13، صص 11-10.
636 - عباس فروتن فرزند محمد در سال 1303ش، در تهران به دنيا آمد. نامبرده پس از سپري كردن مقطع ابتدايي در دبستان ادب ، از دبيرستان پهلوي ديپلم گرفت و دانشسراي مقدماتي را در كرمان به پايان رساند و در وزارت فرهنگ و هنر آموزگار شد. وي در سال 1326ش، به تهران انتقال يافت و در دبيرستان رشديه و اداره آمار و تعليمات به كار پرداخت و در سال 1331ش، از دانشگاه تهران ليسانس فلسفه و علوم تربيتي دريافت نمود. مشاراليه در سال 1329ش، وارد ارتش شد ولي به علت گرايش كمونيستي پس ازيك سال از ارتش اخراج شد. مركز بررسي اسناد وزارت اطلاعات، حزب ايران نوين به روايت اسناد، ج3، ص19.
637 - احمد اللهياري، بهائيان در عصر پهلوي، نيمه پنهان، ج 31، ص 84.
638 مركز بررسي اسناد وزارت اطلاعات، حزب ايران نوين به روايت اسناد، ج3،، ص20.
639 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، رجال عصر پهلوي به روايت اسناد ساواك، ج 13، ص 4-3.
640 - همان، ص 25.
641 - احمد اللهياري، بهائيان در عصر پهلوي، نيمه پنهان، ج 31، ص 86.
642 - دفتر موسسه پژوهش هاي كيهان، نيمه پنهان، اميرعباس هويدا، ج 14، صص 48-47.
643 - دفتر موسسه پژوهش هاي كيهان، نيمه پنهان، اميرعباس هويدا، ج 14، ص 283.
644 - احمد اللهياري، بهائيان در عصر پهلوي، نيمه پنهان، ج 31، ص 68.
645 - ايرج نبوي يكي از قدرتمندترين كارگزاران مطبوعات بود و مجلاتي چون فردوسي، بامشاد، خوشه و تهران مصور با نظارت او منتشر مي شد.
646 - احمد اللهياري، بهائيان در عصر پهلوي، نيمه پنهان، ج 31، صص 77-75.
647 - اخباري امري، سال 1350، ش 4، صص 144-143.
648 - جلال آل احمد، كارنامه ي سه ساله، صص 213-212.
649 - محفل روحاني بهائيان آلمان، آئين بهائي يك نهضت سياسي نيست، ص 34.
650 - پس از كودتاي 28 مرداد، موج مخالفت شديدي از طرف مردم و گروه هاي مذهبي عليه بهائيان آغاز شد كه باعث اخراج عده اي از آنان از مشاغل دولتي و اداري گرديد. خطير القدس تخريب شد. بهائيان در پاسخ به اين اقدامات پول و سرمايه هاي خود را از بازار خارج كردند در نتيجه اين عمل اوضاع بازار تهران را آشفته و بي نظم كرد. مقاله فلسفي و بهائيان سايت اينترنتي: Bahei-library.org
651 - حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 1، صص 375-374.
652 - عبدالله شهبازي، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 2، ص 385.
پاورقي
 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14